تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی و رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادین گفت: «ایران پس از شهید رئیسی، ایران یکپارچه و متحدی است که مورد توجه ویژه عرصه بینالمللی است و سیاست خارجیاش را محکم پیش میبرد.»
شما از سیاستمداران کهنهکار و قدیمی هستید، ارزیابی شما از شخصیت آیتالله رئیسی چیست؟
برای من بسیار سخت است که درباره شخصیتی صحبت کنم که بیش از سی سال از نزدیک با هم کار کردیم و در سفر و حضر با هم بودیم. مردم خصلتهایی را که از شخصیت آن شهید بزرگوار دوست داشتند، همه را برمیشمردند. کاملاً آشکار بود، میگفتند دنبال حل مسائل مردم است، پرتحرک است، حالا من اینها را میخواهم در یک قالب ساخته شده منظمتری بگذارم.
اولاً فهم ایشان از حل مسائل کشور فهم درستی بود، ایشان از روز اول آمد و گفت ما منتظر نمیمانیم که سایر کشورها با ما راه بیایند تا ما کشور را درست کنیم. ما باید با امکانات خودمان، با دست خودمان کشورمان را پیش ببریم و اینکه منتظر باشیم تحریمها را بردارند یا نصف آن را برندارند این حرفها را کنار بگذارید. این یک فهم درست از وضعیت بود.
نکته دوم اینکه ایشان دنیا را محصور در آمریکا و چند کشور اروپایی ندیدند و این خیلی نکته مهمی است، یعنی ما دنیا را وسیع بدانیم، ضمناً فهم درستی از تحولات بینالمللی داشته باشیم، این یک نکته خیلی مهمی بود، اینها همه به هم بافته است.
نکته سوم فهمشان در مسائل بینالمللی این بود که مسئله مقاومت و جبهه مقاومت یک مسئلهای است که برای ایران بعد عظیم امنیتی و اعتباری برای جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
آیا دوگانه دیپلماسی و میدان در دوره آقای رئیسی با هم عجین شده بود؟
البته این دوگانه، دوگانه بیاساسی بود؛ چرا که کسی جلوی دیپلماسی را نگرفته بود که مسائل کشور را حل نکند، نمیتوانستند حل کنند همانطور که دیده شد نتوانستند حل کنند. میدان اگر مقصودشان توان نظامی باشد، کسی که این دوگانه را ایجاد کرده اصلا اینها دوگانه نیست. هیچ دیپلماتی نیست که بدون پشتوانه توان قوی کشور خودش بتواند در مسائل مهم اظهار نظر کند یا چیزی را پیش ببرد. با گفتوگوی بدون پشتوانه در تاریخ دیپلماسی دنیا نتیجهای حاصل نشده است. بنابراین دوگانه میدان و دیپلماسی یک موضوع بیاساسی است. اتفاقاً جناب آقای رئیسی نشان دادند که چه جوری یک دیپلماسی فعال میتواند با توانمندیهای کشور، از جمله توانمندی نظامی با هم پیشرفت کند.
در همین چند روز گذشته و در دیدار برخی از مقاماتی که به تهران سفر کردند و دیدارهایی که با رهبر معظم انقلاب داشتند، حضرت آقا یک نکته را اشاره کردند که از دست دادن آیتالله رئیسی برای ما خیلی شرایط سختی را به وجود آورده است، ولی ما این تجربه را داشتهایم و مثل همیشه این شرایط سخت را به فرصت تبدیل خواهیم کرد.
چگونه این امر اتفاق خواهد افتاد و این شرایط سخت به فرصت تبدیل خواهد شد؟
این پدیده جالبی است؛ یعنی وقتی ما در یک شرایط سخت قرار میگیریم ،این وضعیت به ما فرصتهای جدیدی نشان میدهد و این فرصتها میدانی است برای دستاوردهای جدید؛ این چرخه را ما در طول انقلاب تجربه کردهایم. بعد از کشته شدن کندی، ما تحولاتی که در آمریکا دیدیم اصلاً عجیب و غریب بود. در کشور ما این پدیده اتفاق نمیافتد که این به خاطر رشد ساختارهای مدنی کشور است. جمهوری اسلامی دیگر یک تئوری روی کاغذ نیست این را بهش میگویند واقعیت اجتماعی و تحقق خارجی پیدا کرده است. یک نهاد و سازمان سیاسی عظیم است که حوادث را میتواند در خودش هضم کند. در برخورد با بعضی از فتنهها هم همین جور بوده است. فتنههایی که فکر میکردند کار را تمام خواهد کرد، دیگر بعضیها میگفتند سه ماه یا شش ماه دیگر تمام میشود، اما معلوم شد هاضمه نظام مدنی ما بسیار قویتر از این حرفهاست.
تحلیل شما از ایران پس از آیتالله رئیسی چیست؟
ایران پس از شهید رئیسی ایران یکپارچه و متحدی است که به تزهای بیان شده در توسعه اقتصادی، روابط سیاسی پایبند است. ایرانی است که در منطقه ظهور وسیعی پیدا کرده و دیگر ایران سابق نیست. ایرانی است که مورد توجه ویژه بینالمللی است، ایرانی که توان ورود در مسائل بینالمللی خاص پیدا کرده است، دیپلماسیاش منتظر این نیست که مثلاً وزیر خارجه آمریکا یا فرانسه یا انگلیس چراغ سبز نشان بدهند. سیاست خارجیاش را محکم پیش میبرد؛ ایرانی است که دوستهای وسیع منطقهای دارد.
من یک جمله دیگر هم میخواهم بگویم و آن، این است که آقای رئیسی فهم درستی از جمهوری اسلامی داشت. این خیلی نکته کلیدی است، ما گاه دیدیم که افراد یک مسئولیتی پیدا میکنند، یادشان میرود که این استظهار به رأی مردم منوط به قانون اساسی است. ملت ما به کسی چک سفید یا به اصطلاح کارت بلانش نمیدهد که هر کاری خواستی بکنی. این استظهار به رأی مردم بر اساس قانون اساسی است و این قانون اساسی، قانون اساسیای است که ساختار مدنی کشور ما را بر محور ولایت فقیه ترسیم کرده است؛ یعنی مسئولان کشور باید نهایتاً احساس کنند که از لحاظ شرعی بازوان اجرایی و بازوان اقدامی هستند که به سلسله ولایت، مشروعیت آن تثبیت میشود.
فکر میکنید این شرایطی که شما اشاره کردید بعد از آیتالله رئیسی، این کار را برای رئیسجمهور بعدی سخت خواهد کرد؟ یعنی حفظ این سرمایههایی که اتفاق افتاده کار را سختتر خواهد کرد یا نه، مسیر را برای او هموارتر خواهد کرد؟
هر دو تای آن است، رئیسجمهور بعدی باید این فرصتهایی که الآن بازنمایی شده و راههایی که شروع شده است، با سرعت بیشتر پیش ببرد. حالا معلوم شده است که مردم چه میخواهند و چرا مردم حمایت میکنند؟ دیگر کار برای رئیس جمهور بعدی سختتر شده است. انتظارات مردم معلوم شد چیست، مردم رئیسجمهوری میخواهند که با این مقیاس از تلاش و فداکاری به راه درست اهتمام بورزد. وضع راهی که بخش خوب آن روشن شده است، این از جهت انتخاب هم برای مردم و برای انتخاباتی که در پیش داریم بسیار خوب است. من اشاره کنم که قانون اساسی ما این جا بهتر از قانون اساسی آمریکاست و کشورهای دیگر، وقتی رئیسجمهوری به هر دلیلی کنار میرود یا کشته میشود یا فوت میکند، تا انتهای دورهاش معاون اول کشور را اداره میکند، چرا اداره میکند؟ ما رئیسجمهورمان همیشه باید مستحضر به رأی ملت باشد، لذا ما یک فاصله کوتاه ۵۰ روزه گذاشتیم، این از لحاظ استظهار به رأی ملت بهتر از قانون اساسی آنهاست؛ یعنی از لحاظ دموکراسی یک نکته مثبتتری دارد و برتری قانون اساسی ما را نشان میدهد، ولی البته انتخابات در این دوره یک کم مسائل خاص خودش را دارد، این انتخابات متفاوتی است، ولی انتخاب است و مردم باید رأی بدهند انشاءالله... .