ترجیعبند کلام حضرت امام خمینی(ره) به روحانیت و حوزه، سادهزیستی و زی طلبگی بود. پس از انقلاب اسلامی امام(ره) بارها بر این مهم تأکید داشتند و التزام به آن را از روزهای پیش از انقلاب مهمتر و رمز پیروزی روحانیت را زندگی، مانند مردم و در بین مردم میدانستند. به تعبیر امام(ره)، اگر مردم حس کنند روحانیت زندگی طاغوتی دارد، روز شکست و طرد آن است. (صحیفه امام(ره)، ج17، ص 452ـ453) امام در منشور روحانیت، از روحانیت اصیل و راستین و متعهد سخن میگویند که همواره پیشگام حرکات مردمی علیه ظلم بوده است و از سویی تکیهگاه محرومان و مستضعفان است!
شهید مظلوم بهشتی(ره) هنگامی که دید برای او مسیر ویژهای در خیابان باز کردهاند، به استاندار وقت نهیب زد که رابطه مردمی روحانیت را نگیرید. ما باید خالصانه و متواضعانه و بیمنت و بیتوقع برای مردم کار کنیم؛ چرا که فطرت مردم از طاغوت بیزار است، چه تاج به سر باشد چه عمامه به سر! منش رهبری معظم انقلاب نیز همواره همین بوده است که توجه خاص به این نکته دارند که زی طلبگی را فراموش نکنند.
در روزهای اخیر، از رئیسجمهور شهید آیتالله رئیسی(ره) سخن بسیار گفته شده است و در توصیف سجایای اخلاقی ایشان از هر فکر و جریانی به اخلاقمداری و تواضع و مردمی بودن ایشان اذعان داشتهاند.
به نظر باید ریشه این حسنات ایشان را در منش آخوندی و زی طلبگی ایشان دانست که در طول سالهای خدمتگزاریاش هیچ گاه آن را از یاد نبرد.
ایشان فرزند یک روحانی وارسته بود و دوران کودکیاش با یتیمی و فقیری سپری شد و سپس به حوزه رفت. در لسان علما، استاد داشتن و زیر نظر یک بزرگ رشد کردن شرط اساسی برای طلبه حقیقی شدن است. این مهم در زندگی شهید رئیسی، به خوبی مشهود است که از ابتدا پای درس بزرگان نشست و به جای خودسری و خودرویی خودش را به استادان بزرگ میسپرد. این روحیه، ولایتمداری و تواضع را در فرد نهادینه میکند.
او همواره در سالهای خدمتش بر تدریس و ارتباط با حوزه و طلاب اصرار داشت و خود را نیازمند فضای طلبگی میدانست. هیچ منصبی نتوانست او را از درس و بحث جدا کند مگر همین دوران ریاستجمهوری که خود را کامل وقف مردم کرد و با این حال از این جدایی غصه بر دل داشت.
او هنگام تدریس هم روش آخوندی خود را حفظ میکرد و با خدم و حشم و محافظ وارد حوزه نمیشد و تیم حفاظتی ایشان بیرون از حوزه میماندند و ایشان برای خود تمایزی با سایر استادان قائل نبود و به مدرس و احیانا اتاق استادان میرفت و همین امر سبب میشد ارتباط مستقیم با طلاب داشته باشد. همه اینها در اوقاتی اتفاق میافتاد که دوربینی همراه ایشان نبود و ایشان هیچ برنامه تبلیغاتی هم نداشت. کلام از 15 سال گذشته است.
به نظر جایگاه ایشان در قوه قضائیه و سابقه ایشان و وجود دشمنان بیرحم، میتوانست بقیه را مجاب کند که حفاظت از ایشان تنگتر و جدیتر باشد، اما ایشان به روش و منش امام و شهید بهشتی پایبند بود و این سادگی را میپسندید، که البته شجاعت هم میخواست.
خارج از حوزه هم ایشان در مسجد و هیئت همین سلوک را داشت، چرا که این گونه زیست کردن ملکه و شاکله ایشان شده بود؛ از این رو با وجود مناصبی که داشت، از منبر رفتن و روضه خواندن ابا نداشت و آن را افتخاری برای خود میدانست. در نگاه رئیسی طلبگی اصالت داشت و مقام و جایگاه باید ذیل آن تعریف میشد، برخلاف عدهای که برایشان قدرت اصالت دارد و زندگی و منش خود را با آن تنظیم میکنند! او با اینکه تحصیلات عالیه دانشگاهی هم داشت، اما بارها و بارها در سخنانش، خود را طلبه مینامید و به این عنوان تکیه و تأکید داشت.
نگارنده این سطور که شهید جمهور را در موقعیتهای گوناگون دیده است، شهادت میدهد مردمی بودن و تواضع و سادگی خمیره ایشان شده بود و به هیچ وجه اهل نمایش و رزمایش تبلیغی نبود و طبیعت رفتار ایشان همین بود که مشاهده میشد. سیدابراهیم رئیسی در درجه اول یک روحانی و عالم وارسته و زاهد بود که با این سرمایه نهادینه شده در وجودش، با تعبد و تکلیف محوری، به عرصه سیاست و جماعت پا گذاشته بود که ثمره آن چنانچه در طول تاریخ بارها در سیره و تاریخ علمای راستین دیده و شنیدهایم، محبوبیت و عزت بین مردم است. رئیسی سیما و مصداق منشور روحانیت حضرت امام(ره) بود، روحانی فعال و مجاهد و عاقل و اهل سیاست، اما پایبند به سنتهای حوزه و روحانیت و به دور از اشرافیت و تبختر و در یک کلام روحانی وارسته و راستین که میتواند الگوی مناسبی برای طلاب جوان امروز باشد.