صبح صادق >>  پرونده >> پرونده
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۲  ، 
شناسه خبر : ۳۶۰۳۹۹
پایگاه بصیرت / عزیز غضنفری

یکی از خطوط جریان تحریف در زمینه دفاع مقدس و رهبری حضرت امام خمینی(ره) به موضوع مشورت کردن یا مشورت نکردن امام(ره) برمی‌گردد. برخی از افراد و گروه‎های سیاسی درصددند این‌گونه القا کنند که امام خمینی(ره)، بدون توجه به مباحث کارشناسی، امور تخصصی مربوط به جنگ را پیش برده‌اند. در این‌ متن، با برشمردن برخی حقایق جنگ واقعیت مربوط به این مسئله به بحث گذاشته می‎شود. 

عقلانیت‌گرایی در جنگ
ویژگی زندگی انسان‌های بزرگ آن است که درباره شخصیت، افکار و رفتار آنها، مکتب شکل می‎گیرد. امام خمینی(ره) نیز از این قاعده مستثنا نیستند و درباره شخصیت ایشان نیز مکتبی چندبعدی شکل ‌گرفته است. رهبر معظم انقلاب(مدظله‌العالی) در زمینه ابعاد مکتب حضرت امام(ره) می‎فرمایند:
«مکتب امام یک بسته کامل است، یک مجموعه است، دارای ابعادی است. این ابعاد را باید با هم دید، با هم ملاحظه کرد. دو بعد اصلی در مکتب امام بزرگوار ما، بعد معنویت و بعد عقلانیت است... بعد سومی هم وجود دارد که آن‌ هم همچون معنویت و عقلانیت، از اسلام گرفته ‌شده ... و آن‌هم بعد عدالت است.» (۱۴/۳/۱۳۹۰)
آنچه از مفهوم عقلانیت در مناسبات گوناگون برداشت می‎شود، به کار گرفتن خرد، تدبیر، فکر و محاسبات برای تصمیم یا اقدامی است که در عین‌ حال، همراه با شناخت و کار کارشناسی، مطالعه درست و ملاحظه جوانب و آثار و پیامدهای آن اقدام است. کنش عقلانی امام(ره) نشان از این حقیقت دارد که ایشان معنای بسیار متعالی‎تری از عقلانیت را در دنیای سیاست عرضه کردند. در واقع، هنر بزرگ امام(ره) این بود که کنش عقلانی را در محیط بین‌المللی عرضه کردند که از هر نوع محاسبات فرا مادی و اخلاق‌محوری تهی بود. ایشان با عجین کردن محاسبه‌گری مادی با معنویت و محاسبات الهی و فرامادی، کنش عقلانی را انسانی و الهی کردند. 
مشورت کردن، از مصادیق بارز کنش عقلانی امام خمینی(ره) است. در حقیقت، مشورت در تصمیم‌گیری، برآمده از عقلانیت دینی ایشان بوده است. تأکید امام(ره) بر نقش متخصصان و پافشاری بر نظر آنان، نشان از اهمیتی است که برای عنصر عقلانیت در تصمیم قائل هستند؛ تا جایی که اعتماد فوق‌العاده امام(ره) به تخصص در بسیاری از موارد، ایشان را از تعقیب دیدگاه خود منصرف می‎کرد.
 
شورای عالی دفاع؛ الگویی برای کار کارشناسی در جنگ
این ویژگی ممتاز امام(ره) در دوره هشت ‌ساله دفاع مقدس، بروز و ظهور نمایان‎تری نیز یافته است. بررسی اسناد، مطبوعات، نظریات و خاطرات فرماندهان و سیاستمداران آن دوره نشان‌دهنده آن است که در دوره پر چالش جنگ تحمیلی، مشورت کردن، اصل اساسی و جزء جدایی‌ناپذیر مدیریت نظامی حضرت امام(ره) بوده است. در این دوره، امام راحل اصل مشورت را‌ـ که مبتنی بر آیات قرآن، سیره پیشوایان، قواعد فقهی و بنای عقلاست‌ـ در دو قالب تأسیس نهادهای تخصصی مرتبط با مسائل جنگ و تفویض اختیار به آنها (ساختار و نهادها) و نیز مشورت با صاحب‌نظران و متخصصان متعهد (افراد و کارگزاران) اعمال می‎کردند. امام خمینی(ره) بر تفویض اختیار به نهادها و مدیریت سامانه‌ای معتقد بودند و بر همین ‌اساس، شورای‌ عالی دفاع، قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیاء، شورای‌عالی پشتیبانی جنگ، شورای ‌عالی بازسازی مناطق جنگی را تشکیل دادند تا با تفویض‌ اختیار صورت گرفته مدیریت امور دفاع مقدس بهتر صورت گیرد. 
تأکید خاصی که حضرت امام(ره) بر نقش شورای عالی دفاع داشتند، نمونه‌ای از الگوی مدیریت سامانه‌ای در سیره ایشان است. مطابق بند سوم اصل 110 قانون اساسی مصوب 1358، مقام رهبری، فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده دارد. متعاقب این اختیار، تشکیل شورای عالی دفاع ملی نیز از اختیارات رهبری در مقام فرماندهی نیروهای مسلح است. حضرت امام(ره) از این ظرفیت قانونی استفاده کرده و در بیستم مهر 1359، طی پیامی، فرماندهی جنگ را به شورای عالی دفاع واگذار کرده و وظایف و اختیارات آن را مشخص کردند. حضرت امام(ره) به‌موجب این پیام، همه امور مربوط به جنگ اعم از هماهنگی تمام قوای مسلح، اداره مناطق جنگی، تبلیغات، سیاست خارجی مرتبط با دفاع و صدور همه بیانیه‎ها و اعلامیه‎ها را به شورای دفاع محول کردند. 
امام خمینی(ره)در تاریخ 20 اردیبهشت 1359 و طی احکام جداگانه‎ای، آیت‌الله خامنه‎ای(مدظله‌العالی) و دکتر چمران را به‌عنوان مشاوران خود در شورای عالی دفاع منصوب کرده و از آن دو خواسته بودند: «... با کمال دقت و بررسی کامل، گزارش جامع و دقیق در هر هفته از رویدادهای داخلی در ادارات مختلف ارتش برای ایشان ارسال نمایند.» باتوجه به مشغله مشاوران امام(ره) و حضور آنها در جبهه‎ها، چندی بعد و در تاریخ 21 مهر 1359 مقرر شد آقایان هاشمی‌رفسنجانی و محمد منتظری در غیاب آنها در جلسات شورای عالی دفاع شرکت کنند. 
آیت‌الله خامنه‎ای در 23 مهر 1359 پس از تشکیل نخستین جلسه شورای عالی دفاع در گفت‌وگو با جراید درباره فرمان امام(ره) گفتند: «این فرمان بسیار بجا و به موقع بود، چون کارها شورایی انجام می‎گیرد و نقشه‎ها با دقت بیشتری طرح و اجرا می‎شود. در دوران جنگ طبعاً‎ یک حالت فوق‌العاده‌ای وجود دارد و مردم هم باید این حالت فوق‌العاده را لمس کنند. مهم‎ترین وظایف که به این شورا داده شده، این است که سیاست دفاعی را تنظیم کند و خط‌ مشی سیاست تبلیغاتی را تعیین کند و دستگاه‎های اجرایی را درمسیر مصوبات شورا به‌کار گیرد و فکر می‎کنم با فرمانی که امام صادر کردند و تشکیل شورا ما بتوانیم خیلی روشن به‌سوی هدف‎های اسلامی و انقلابی خودمان پیش برویم.»
در ماه‌های نخستین شروع جنگ، به دلیل نداشتن اشراف و آگاهی کامل اعضای شورا، به‌ویژه سیاسیون، با مسائل مرتبط با جنگ، شورای عالی دفاع چندان مؤثر عمل نکرده است، اما به‌تدریج و با حمایت امام(ره)، جایگاه خود را بازیافته، در مقاطع مختلف دفاع مقدس، نقش بازوی مشورتی امام(ره) را داشته و در بیشتر تصمیم‎گیری‎ها مورد مشورت بوده و نقش کلیدی در تصمیم‎گیری‎های راهبردی و سرنوشت‌ساز داشته‎ است. 
 
امام(ره) هیچ‌وقت بدون مشورت کاری نکردند
حضرت امام(ره) چه در زمینه عملیات‎ها و چه درباره اتخاذ تصمیم‌های اساسی و سرنوشت‌ساز جنگ، با فرماندهان نظامی و صاحب‌نظران مشورت می‎کردند تا آنجا‌ که به قول آیت‎الله عمید زنجانی: «امام هیچ‌وقت بدون مشورت کاری نکردند.» 
«محسن رضایی» در این زمینه در خاطرات خود اذعان می‎دارد، با آغاز هر عملیاتی، امام خمینی(ره) از همان مراحل نخستین، در جریان کار قرار می‎گرفتند. ایشان می‎دانستند که در هر لحظه چه ‌کاری انجام خواهد شد. چه یگان‎هایی عمل خواهند کرد، چه نیروهایی وارد عمل خواهند شد و فرماندهی برعهده چه کسی خواهد بود. در اواخر جنگ، این شیوه ارتباط بسیار پیشرفته‎تر شده بود؛ چنانکه نقشه‎ها با کد و رمز برای امام خمینی(ره) فرستاده می‎شد و در حین عملیات یا پیش از آن، با تلفن کار برای ایشان تشریح می‎شد. امام روی نقشه نگاه کرده و نقطه مورد نظر را پیدا می‎کردند، چنانچه لازم بود، دستورهای لازم را ابلاغ می‎کردند. 
امام(ره) افزون ‌بر مشورت با فرماندهان نظامی، به گزارش‌های کارشناسی نیز بها می‎دادند و مخالف تضعیف نهادهای تخصصی بوروکراتیک جنگ بودند. در این‌ زمینه، «مسعود روغنی زنجانی که ریاست سازمان برنامه‌وبودجه را به مدت هشت سال و تقریباً در بیشتر دوران جنگ برعهده داشت، می‎گوید: «نخست‌وزیر در دیدارهای منظمی که با امام در آن مقطع داشتند، گزارش‌های سازمان را به ایشان ارائه می‎نمودند و پس از مدتی که گذشت متوجه گشتم که گزارش‌های سازمان برای امام اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده است. در مورد جنگ و شروع عملیات‌های جدید جنگی که هر زمان بحثی در این زمینه صورت می‎گرفت، امام می‎پرسیدند نظر سازمان برنامه در این زمینه چیست؟ آیا منابع مالی‎اش موجود است؟ و پرسش‌هایی از این قبیل که همیشه مطرح می‎شد و خیلی وقت‎ها ایشان با نخست‌وزیر وقت این بحث را مطرح می‎کردند.»
 
پذیرش قطعنامه؛ اوج مشورت‌گرایی امام(ره)
در تصمیم‌گیری‌های راهبردی دوره جنگ تحمیلی، نقش مشورت و مشاوران نظامی و سیاسی نمایان است. بررسی اسناد، مصاحبه‎ها و نظرات مسئولان ‌وقت حاکی از آن است که دیدگاه حضرت امام(ره) پس از فتح خرمشهر بر توقف جنگ نبوده است، اما بنا به دلایلی، موافق ورود به خاک عراق نیز نبودند. با وجود این مخالفت اولیه، پس از برگزاری چند جلسه و ارائه دیدگاه‌های فرماندهان نظامی و برخی سیاسیون، با چند شرط، با ورود به خاک عراق موافقت کردند. 
در پایان جنگ نیز با وجود آنکه حضرت امام(ره) بر راهبرد «جنگ، جنگ تا رفع فتنه» تأکید داشتند، به استدلال‌های فرماندهان و مسئولان سیاسی وقت گوش فراداده و جام زهرآگین قطعنامه را سر کشیدند. سرلشکر محسن رضایی در زمینه پذیرش قطعنامه ازسوی امام خمینی(ره) می‎گوید: 
«هیچ‌کس قدرت فشار بر امام را نداشت. همه مردم با امام بودند، به اعتقاد من پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی یک شاهکار سیاسی بود و ایران را یک‌طرف برتر سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد.» 
با ‌وجود این، در پذیرش قطعنامه، عوامل بسیاری دخیل بوده است، اما قدر مسلم آن است که در اتخاذ این تصمیم سرنوشت‌ساز، نقش مشاوران و مشورت با صاحب‎نظران در تصمیم‌گیری حضرت امام(ره) بسیار چشمگیر و توجه‌برانگیز است. محسن رضایی در این ‌باره می‎گوید: 
«نامه‎هایی از سوی برخی از مسئولان سیاسی و نظامی به حضرت امام ارسال شد که نگارندگان آنها معتقد به عدم استقبال مردم از اعزام به جبهه و یا کمبود منابع مالی و اقتصادی بودند. به نظر وی این نامه‎ها زیاد بود؛ لیکن، دلیل عمده‌ای که سبب شد امام قطعنامه را بپذیرد، به دو جلسه فشرده‌ای که سیاسیون با امام داشتند برمی‌گردد. وی بر این باور است که در روزهای پایانی جنگ همه برای امام نامه می‎نوشتند، ولی در بعضی از نامه‎ها هم با زبان بی‎زبانی گفته می‎شد دیگر نمی‎توانیم بجنگیم، اما نتیجه مشترک این بود که ادامه جنگ به شکل قدیم امکان‌پذیر نیست. این نامه‎ها در پذیرش قطعنامه مؤثر بود.» 
 
محسن رضایی در باره  این جلسات می‎گوید: 
من در جلسات نبودم، ولی آن‌طور که آیت‌الله موسوی‌اردبیلی برایم تعریف می‎کرد، ظاهراً تلاش‎های هاشمی و مسئولان سیاسی این بود که امام قطعنامه را بپذیرد و اصرار تا حدی بود که امام ناراحت شده بود و اوقاتش تلخ شده بود و جلسه را ترک کرده بودند. آقای اردبیلی برایم نقل کرد که در جلسه بعد یکی از افراد حاضر در جلسه با ناراحتی اصرار می‎کرد و از امام درخواست می‎کرد که قطعنامه را، ولو توسط فرد دیگری بپذیرد که امام فرمودند من فکر می‎کنم و بعد اعلام می‎کنم. بعد از 24 ساعت امام فرمودند: «من خودم قطعنامه را می‎پذیرم.»
اگرچه در پذیرش قطعنامه عوامل بسیاری دخیل بوده است، اما قدر مسلم آن است که در اتخاذ این تصمیم سرنوشت‌ساز، نقش مشاوران و مشورت با صاحب‎نظران در تصمیم‌گیری حضرت امام(ره) بسیار چشمگیر و ‌توجه‌برانگیز بود.