یکی از مهمترین سفارشهای رهبر معظم انقلاب در سالیان زعامت حکیمانهشان شناخت ابعاد وجود امام راحل و گفتمان بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران بوده است. امام خامنهای در همه این سالها درباره خطر تحریف شخصیت و دیدگاه امام خمینی(ره) هشدار دادند و در این زمینه به تبیین منطق امام(ره) اصرار کرده و فرمودند: «خوب است برادران، جوانان، اهل فکر و تحقیق، طلاب، دانشجویان، روی مبانی [امام] فکر کنند، روی اینها کار کنند. فقط متن باقی نماند؛ این متنها درست توضیح داده شود، تبیین شود.» اما واقعیت این است که در مسیر دریافت مکتب امام(ره) و شناخت حقیقی آن، امام خامنهای در سالهای متمادی پس رحلت امام در خرداد ماه بیاناتی را بیان کردهاند؛ از همین رو در ادامه ضرورت توجه به خط و مکتب امام(ره)، شاخصههای اصلی آن و همچنین چگونگی فهم نظرات امام(ره) را براساس بیانات حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای بررسی میکند.
امام منهای خط امام، امام بیهویت است
امام منهای خط امام، آن امامی نیست که ملت ایران به نفس او، به هدایت او جانشان را کف دست گرفتند، فرزندانشان را به کام مرگ فرستادند، از جان و مالشان دریغ نکردند و بزرگترین حرکت قرن معاصر را در این نقطه عالم به وجود آوردند. امام منهای خط امام، امام بیهویت است. سلب هویت از امام، خدمت به امام نیست. مبانی امام، مبانی روشنی بود. این مبانیـ اگر کسی نخواهد مجامله کند، تعارف کندـ در کلمات امام، در بیانات امام، در نامههای امام، و به خصوص در وصیتنامه امامـ که کوتاه شده همه آن مواضع استـ منعکس است.
صراط مستقیم انقلاب
مواضع امام بایستی به طور روشن و واضحـ همان طور که خود او گفت، همان طور که خود او نوشتـ تبیین شود؛ این ملاک راه امام و خط امام و صراط مستقیم انقلاب است. یک نفر صریح میگوید من امام را قبول ندارمـ این بحث دیگری استـ خیلی خب، پیروان امام و طرفداران امام با کسی که صریح بگوید من امام را قبول ندارم، راه او را غلط میدانم، حسابشان روشن است؛ اما اگر قرار است در خط امام، با اشاره انگشت امام، این انقلاب پیش برود، باید معلوم باشد، روشن باشد و مواضع امام بزرگوارمان بهدرستی تبیین شود.
نگذارید یاد امام کهنه شود
امام با شخصیت خود و با عظمت خود و با خصوصیاتى که در او بود و بعد از معصومین در هیچ کس جز او ندیدهایم و نشنیدهایم، پایه اصلى و ریشه این درخت طیب و شجره طیبه است. این ریشه باید همیشه محکم و زنده و تروتازه بماند. یاد امام را زنده کنیم و زنده بداریم؛ با [بیان] ابعاد حقیقى شخصیت او، بیان افکار او، بیان بخشهایى از وصیتنامه او، بیان محکمات و مسلمات فرمایشات او و جهتگیریهاى او.
راه جلوگیری از انحراف انقلاب
[نگاه به امام از منظر یک شاخص] از این جهت اهمیت پیدا میکند که چالش اصلی همه تحولات بزرگ اجتماعیـ از جمله انقلابهاـ صیانت از جهتگیریهای اصلی این انقلاب یا این تحول است. این مهمترین چالش هر تحول عظیم اجتماعی است که هدفهایی دارد و به سمت آن هدفها حرکت و دعوت میکند. این جهتگیری باید حفظ شود. اگر جهتگیری به سمت هدفها در یک انقلاب، در یک حرکت اجتماعی صیانت نشود و محفوظ نماند، آن انقلاب به ضد خود تبدیل خواهد شد... برای اینکه این جهتگیری غلط و این انحراف اتفاق نیفتد، احتیاج به شاخصهای معینی هست... خوب، شاخص در انقلاب ما چیست؟ این خیلی مهم است. بهترین شاخصها، خود امام و خط امام است. امام بهترین شاخص برای ماست.
تبیین غلط، از کارافتادن قطبنماست
خوشبختانه، بیانات امام در دسترس است، تدوین شده است. وصیتنامه امام آشکارا همه مافیالضمیر امام را برای آینده انقلاب تبیین میکند. نباید اجازه داد این شاخصها غلط تبیین شوند یا پنهان بمانند یا فراموش بشوند. اگر این شاخصها را ما بد تبیین کردیم، غلط ارائه دادیم، مثل این است که یک قطبنما را در یک راه از دست بدهیم، یا قطبنما از کار بیفتد... اگر نظرات امام، بد بیان شد، بد تبیین شد، مثل این است که قطبنما از کار بیفتد، راه گم میشود؛ هر کسی به سلیقه خود، به میل خود حرفی میزند. بدخواهان هم در این میان از فرصت استفاده میکنند، راه را جوری تبیین میکنند که ملت به اشتباه بیفتد... خوب است برادران، جوانان، اهل فکر و تحقیق، طلاب، دانشجویان، روی مبانی [امام] فکر کنند، روی اینها کار کنند. فقط متن باقی نماند؛ این متنها درست توضیح داده شود، تبیین شود.
به نظرات امام چگونه دست پیدا کنیم؟
میپرسند که به نظرات امام چگونه دست پیدا کنیم؟ به نظر من این کاملاً روشن است. نظرات امام یک مجموعه است و خوشبختانه بیانات امام ثبت شده است و همین است که هست. مثل همه متونى که از آنها میشود تفکر گوینده را استنباط کرد؛ منتها با شیوه درست استنباط. شیوه درست استنباط این است که همه حرفها را ببینند، آنها را در کنار هم قرار بدهند؛ توى آنها عام هست، خاص هست؛ مطلق هست، مقید هست. حرفها را باید با همدیگر سنجید، تطبیق کرد؛ مجموع این حرفها، نظر امام است. البته کار خیلى سادهاى نیست، اما روشن است که باید چه کار کنیم: یک کار اجتهادى است؛ اجتهادى است که از عهده شما جوانها برمىآید. بنشینند واقعاً گروههاى کارى در زمینههاى مختلف، نظر امام را استنباط کنند، از گفتههاى امام به دست بیاورند.
اینگونه اصول امام را پیدا کنید...
مسئله تحریف شخصیت امام نافذ در دلهای مردمان زیادیـ در کشور و بیرون از کشورـ خطر بزرگی محسوب میشود. آن راهی که میتواند مانع از این تحریف بشود، بازخوانی اصول امام است... هر کسی هر حرفی را که خودش میپسندد به امام نسبت ندهد. آنچه را به امام نسبت میدهیم، باید در منابع مربوط به امام موجود باشد، آن هم به شکل مکرر، به شکل مستمر... از اول بیانات امام تا آخر، همینطور که انسان مراجعه میکند، در طول سالهای متمادی... این مطالب را انسان در بیانات امام میبیند، اینها میشوند اصول. دیگران هم بگردند با همین شیوه اصول را پیدا کنند. جاذبه و دافعه امام بر مبنای این اصول بود.
اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی
اولین مطلبی که در [مکتب] امام وجود دارد، اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی است. امام، اسلام ناب را در مقابل اسلام آمریکایی قرار داد... اسلام ناب از نظر امام بزرگوار، آن اسلام متکی به کتاب و سنت است که با فکر روشن، با آشنایی با زمان و مکان، با شیوه و متُد علمی جاافتاده و تکمیل شده در حوزههای علمیه، استنباط میشود و به دست میآید. اینجور نیست که روش استنباط مورد توجه نباشد و هرکسی بتواند قرآن را باز کند و اصول حرکت اجتماعی را استنباط بکند؛ نه، این یک متُد دارد، این یک روش دارد؛ این روش علمی است، کارشده است، کسانی هستند که میتوانند این روش را دنبال کنند. اسلام ناب از نظر امام بزرگوار این است... پیرو امام، آن کسی که دنبالهرو امام است، باید مرزبندی داشته باشد؛ هم با اسلام متحجر، هم با اسلام سکولار؛ اسلام ناب را شناسایی کند و دنبال کند.
اعتماد به صدق وعده الهی
یکی از اصول امام اتکا به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزای مکتب امام است. خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خود خداوند لعن شدهاند: وَ لَعنَهُمُ الله، وَ غَضبَ اللهُ عَلَیهم، آن کسانی که «اَلظآنینَ بالله ظَن السوء عَلَیهم دائرَةُ السوء وَ غَضبَ اللهُ عَلَیهم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَد لَهُم جَهَنمَ وَ سآءَت مَصیرًا». اعتقاد به وعده الهی، به صدق وعده الهیـ که فرموده است «ان تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم»یکی از ارکان تفکر امام بزرگوار ماست؛ باید به این وعده اعتماد و اتکال کرد.
اعتقاد به اراده و نیروی مردم
اعتقاد به اراده مردم و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی؛ این از جمله خطوط اصلی حرکت امام است... مکرر امام ذکر کردند که این مردم ولینعمت ما هستند؛ مواردی خود را خادم ملت معرفی کرد؛ میگفت: اگر به من خادم ملت بگویند بهتر از این است که رهبر بگویند؛ این خیلی حرف بزرگی است، نشاندهنده جایگاه برجسته مردم و افکار مردم و آرای مردم و حضور مردم در نظر امام است.
حمایت از محرومان و مستضعفان
در بُعد مسائل داخلی کشور؛ امام طرفدار جدی حمایت از محرومان و مستضعفان بود؛ امام نابرابری اقتصادی را با شدت و حدت رد میکرد؛ اشرافیگری را با تلخی رد میکرد؛ به معنای واقعی کلمه امام طرفدار عدالت اجتماعی بود؛ طرفداری از مستضعفان شاید یکی از پر تکرارترین مطالبی است که امام بزرگوار ما در بیاناتشان گفتند؛ این یکی از خطوط روشن امام است؛ این یکی از اصول قطعی امام است.
تکیه بر وحدت ملی
یکی دیگر از خطوط اصلی تفکر امام و راه امام و خط امام مسئله وحدت ملی است و توجه به توطئههای تفرقهافکن؛ چه تفرقه بر اساس مذهب، شیعه و سنی؛ چه تفرقه بر اساس قومیتها، فارس و عرب و ترک و کرد و لر و بلوچ و امثال اینها. تفرقهافکنی یکی از سیاستهای قطعی دشمن بود و امام بزرگوار ما از اول بر روی وحدت ملی و اتحاد آحاد ملت، یک تکیه کمنظیر داشت که این یکی از خطوط است. امروز ما این خط را هم باید دنبال بکنیم.
اگر میخواهیم امام زنده بماند...
راه امام را باید ادامه داد. این را باید جدى بگیریم؛ اگر ما امام را دوست داریم و راست میگوییمـ که راست هم میگوییم، هیچ کس نمیتواند شک کند که ملت ایران صادق است در عشق به امام و محبت به امامـ حالا که صادق هستیم، اگر میخواهیم امام زنده بماند، باید راه امام را زنده نگه داریم؛ بُروبَرگرد ندارد. درس امام باید زنده بماند، هدفهاى او بایستى هدفهاى حقیقى و اصلى به حساب بیاید، حرکت ما باید به سمت آن هدفها باشد، هدف دیگرى از خودمان درست نکنیم. هدف امام را بایستى مشخص کنیم، روشن کنیم... اگر امام به سمتى حرکت میکرد، ما بر سرمان بزنیم و گریه کنیم اما از یک سمت دیگر راه را ادامه بدهیم، این محبت صادقانه نیست، این محبت نیست، این احترام به امام نیست، این وفادارى به امام نیست. وفا این است که ما در آن خط و به سمت همان هدفـ عیناًـ حرکت کنیم.