هر وقت مادرم نماز میخواند، سیدمیلاد از مادرم میخواست که برای شهادتش دعا کند. اگر ما به دوستان و آشنایان التماس دعا میگوییم، برادرم فقط میگفت دعا کنید که من شهید بشوم. برای هر کسی هم که میخواست دعا کند دعا و آرزوی شهادت میکرد، اگر کاری برایش انجام میدادم و میخواست از من تشکر کند، میگفت: «انشاءالله شهید بشوی»؛ شهادت یکی از بزرگترین آرزوهایش بود.