رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
">رضا رمضان نرگسى / کارشناس ارشد جامعهشناسی
مقدمه:
در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند ، در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. در این مقاله، تلاش شده است تا تأثیر مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار توضیح داده شود. بدینمنظور، ابتدا به اجمال وضع زنان ایران پیش از رسمیت دین تشیّع تصویر گردیده و سپس تأثیرات مکتب تشیّع بر زنان ایرانى به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند و سعى شده است تا نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّت زنان معاصر مورد بررسى قرار گیرد. براى این کار، ابتدا کارکردهاى مجالس روضه برشمرده شده و سپس با استفاده از آن، مشارکت سیاسى زنان، مثل شرکت در جنبشها و شورشهاى اجتماعى در عصر قاجار تا امروز مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در شکلدهى هویّت زن ایرانى، عوامل متفاوتى دخالت داشتهاند که از این جمله، مىتوان به عوامل طبیعى (محیط جغرافیایى) و عوامل فرهنگى و اجتماعى مثل احکام، عقاید و باورها و آموزههاى دینى، و آداب و رسوم قبیلهاى اشاره کرد. کتابهاى متعدد به توضیح و شرح بسیارى از عوامل فوق پرداختهاند. در مراجعه به کتابهاى مربوطه، اثرى که اختصاصا به بررسى نقش آموزههاى شیعى در زنان ایرانى پرداخته باشد یافت نشد و حتى مقالهاى تحت این عنوان به دست نیامد. در این مقاله، تلاش شده است تا نقش مکتب تشیّع بر زنان ایرانى در حدّ مقدور و به اختصار شرح داده شود. براى این منظور، ابتدا به طور فشرده وضع ایران و زنان ایران قبل از رسمیت یافتن دین تشیّع به تصویر کشیده شده و سپس تغییراتى که در نتیجه رسمیت یافتن دین تشیّع در ایران و در وضعیت زنان ایرانى روى داده، به اختصار مورد بررسى قرار گرفتهاند. اما به دلیل آنکه یکى از شاخصههاى اختصاصى مکتب تشیّع برگزارى مراسم عزادارى بر ائمّه اطهار علیهمالسلام و مجالس روضهخوانى مىباشد، در این مقاله سعى شده است با تأکید بر نقش مجالس روضهخوانى در شکلگیرى شخصیت و هویّتبخشى به زنان معاصر، بدان پرداخته شود.
ویژگى مشترک جامعه ایرانى در ادوار گوناگون
ویژگى عمومى جامعه ایرانى در قبل و بعد از صفویه اینگونه بود که شیوه زندگى مردم و مؤمنان از یک سو، تابع شرایط طبیعى (جغرافیایى) محیط و از سوى دیگر، عرف و عادات و آداب و رسومى بود که به شدت از احکام شکل مىگرفت و علم فقه نقشى کاملاً اجتماعى بر عهده داشت. بنابراین، دین چگونگى رابطه میان ساختار فرهنگى، اجتماعى و حتى ساختار سیاسى را معیّن مىکرد،(8) بهگونهاى که حتى آداب و رسوم قبیلهاى اقوام مهاجم، مهاجر و اقوام بومى ایران تغییر کرد و رنگ و بوى اسلامى به خود گرفت؛ رسومى که بعضا سابقه تاریخى آنها به چند هزار سال نیز مىرسیدند. به خاطر همین اصل، مىبینیم وضع پوشش زنان، مراسم ازدواج و مواردى مانند آن در بیشتر نقاط ایران با وجود اختلاف زبان و قومیت، تقریبا شبیه به هم مىباشند.
تغییرات فرهنگى پس از عصر صفویه در جامعه زنان
براى بررسى تغییرات عمده فرهنگى، که پس از صفویه در جامعه زنان کشور روى دادند، لازم است ابتدا نحوه رواج تشیّع و مؤلّفههاى آن را به اختصار بررسى کنیم و سپس تأثیر بعضى از عناصر فرهنگ تشیّع در فرهنگ عمومى زنان را شرح دهیم.
روى کار آمدن صفویان صرفا یک دگرگونى سیاسى یا تعویض قدرت سیاسى خاندان حاکم بر ایران نبود. از دیدگاه تاریخ سیاسى ایران، دست کم در ایران پس از اسلام، معمولاً در جابهجایى قدرت از فردى به فرد دیگر و حتى از خاندانى به خاندان دیگر، در ساختار مذهبى، فرهنگى و دیوانى تغییرى روى نمىداد؛ زیرا حکّام بعدى ادعاى فرهنگى ویژه نداشتند، بلکه هدف آنها فقط کسب قدرت سیاسى بود.(9) اما با روى کار آمدن صفویه، همه بنیانهاى فرهنگى کشور دچار تغییر شدند؛ زیرا پیش از هر چیز، دعاوى فرهنگى خاص سلسله صفویه را از سلسلههاى پیشین جدا مىکردند.
با به دست گرفتن قدرت توسط شاه اسماعیل اول و اعلان رسمیت مذهب تشیّع به عنوان آیین ملّى کشور، به یکباره مکتب تشیّع دین رسمى کشور شد. اما تا ریشه دواندن این فرهنگ در عمق جان مردم ایران و آشنایى آنان با آموزههاى شیعهگرى، مدت زمانى به طول انجامید؛ زیرا هنگامى که مذهب اثناعشرى به عنوان مذهب رسمى کشور اعلام گردید «صفویان با این مشکل روبهرو شدند که مردم از احکام تشیّع اثناعشرى و از مسائل مذهب حق جعفرى و قواعد ائمّه اثناعشرى آگاهى نداشتند...؛ زیرا از کتب فقه امامیه چیزى در میان نبود.»(10) براى ترویج این مذهب با مسئله کمبود یا فقدان علما و کتب دینى مواجه شدند. بنابراین، تلاش کردند تا «دانشمندان عرب شیعه را از هر جایى که امکان داشت به ایران آورند. این علما بیشتر از دو ناحیه به ایران مىآمدند: یکى بحرین و دیگرى جبل عامل در سوریه.»(11) با ورود علما به ایران، تبلیغات براى پیشرفت مذهب تشیّع نیز گسترش یافتند و به تبع آن، عناصر فرهنگ تشیّع نیز گسترش پیدا کردند، که این موضوع از جهات گوناگون شایسته بحث و بررسى مىباشد.
یکى از این عناصر فرهنگىِ خاص، که تأثیر شگرفى بر فرهنگ عمومى زنان ایران گذاشت، به طورى که در شناخت هویّت زن ایرانى معاصر، این عنصر را همواره باید مدّ نظر قرار داد، مسئله «برپایى مجالس روضهخوانى در ایام محرّم، صفر و ماه رمضان» است.
هرچند سوگوارى بر امام حسین علیهالسلام از مدتها قبل ـ از زمان ائمّه اطهار علیهمالسلام ـ کم و بیش به صورت پنهانى و نیمهپنهانى وجود داشتند و در زمان سلاطین آل بویه (در سال 334 ق / 963 م) نیز وسعت یافتند و از دایره تنگ نوحهسرایى در خانهها و مجالس خصوصى به بازارها و به صورت حرکت در خیابانها و کشاندن مردم به سینهزنى مبدل گردیدند،(12) اما هیچگاه تا پیش از روى کار آمدن صفویه به صورت یک نهاد اجتماعى قدرتمند درنیامدند، به طورى که با رفتن سلسله آل بویه این سنّت نیز رو به اضمحلال نهاد و با روى کار آمدن سلجوقیان بکلى پایان یافت.(13) بنابراین، با تغییر سیاست حکومتهاى محلى، که در مناطق گوناگون ایران حکومت را به دست مىگرفتند، تغییرات و دگرگونىهایى از نظر قوّت و ضعف در مسئله اقامه عزادارى بر امام حسین علیهالسلام روى مىداد.(14) اما با روى کار آمدن صفویه و تشکیل یک دولت مرکزى مقتدر، اهتمام و کوششى که در برگزارى عزاى حسینى در داخل و خارج خانهها، در مساجد، تکیهها، معابر و بازارها داشتند،(15) موجب شد تا عزادارى امام حسین علیهالسلام به صورت یک نهاد اجتماعى(16) درآید؛ به این معنا که پس از اضمحلال سلسله صفویه نه تنها این سنّت از بین نرفت، بلکه روز به روز بارورتر و تنومندتر گردید و اگر در روز اول کارکردى جز احیاى عزادارى و سوگوارى نداشت، به مرور ایّام، کارکردهاى دیگرى به آن اضافه شدند.
تأثیر مجالس روضهخوانى بر زن ایرانى
الف. کارکردهاى مجالس روضه
شرکت در مجالس روضهخوانى، کارکردهاى بسیارى داشته که بعضى از کارکردهاى مهم این مجالس عبارتند از:
1. الگوسازى و سرمشقگیرى: باید توجه داشت که هرگاه کسى براى افرادى به عنوان افراد خاص ارزش مىنهد و رفتار آنها را سرمشق قرار مىدهد، در حقیقت نقش آنها براى او الگوست. بنابراین، وقتى فرد نقش معیّنى ایفا مىکند، رفتار خود را با توجه به نقشى که برایش الگوست، برمىگزیند. نقشهاى نمونه (الگو) در فرایند آموزش بسیار کمک مىکنند؛ زیرا فرد را با الگوهاى رفتارى پذیرفته در موقعیتهاى گوناگون آشنا مىسازند.(17)
از جمله کارکردهاى مهم این مجالس، «الگوسازى» و «سرمشقگیرى» از زندگى ائمّه اطهار علیهمالسلام و بزرگان مذهب تشیّع، بخصوص حضرت زهرا و حضرت زینب علیهماالسلام مىباشند؛ زیرا به خاطر اشتراک در جنسیت (زن بودن)، رفتار، افعال و کنشهاى آنها را سرمشق خود قرار مىدهند و با توجه به نقشهایى که آن بزرگواران در موقعیتهاى گوناگون ایفا مىنمودند، اینان نیز سعى مىکنند مثل آنها باشند. بنابراین، افعال و رفتار حضرت فاطمه علیهاالسلام الگویى براى رفتار و اعمال زنان ایرانى است.
در حدیث مشهورى از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل شده است که آن حضرت فرمود: «بهترین چیز براى زن آن است که او مرد نامحرمى را نبیند و مرد نامحرمى هم او را نبیند.»(18)
یا وقتى پیامبر صلىاللهعلیهوآله در تقسیم کارهاى منزل بین حضرت على علیهالسلام و فاطمه علیهاالسلام ، کارهاى داخل خانه را به حضرت فاطمه علیهاالسلام و کارهاى خارج منزل را به حضرت على علیهالسلام سپرد، حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود: هیچ چیز در دنیا به اندازه این تقسیم کار مرا خوشحال نکرد؛ چرا که رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله با این عمل، مرا از مراوده با نامحرمان معاف داشت.(19)
اما از سوى دیگر، در تاریخ آمده است که حضرت زهرا علیهاالسلام براى دفاع از حق خود (فدک) و دفاع از امام على علیهالسلام به میان مردان نامحرم آمد(20) ـ البته با حفظ کامل حجاب ـ و آن سخنرانى مشهور خود را در محاجّه با ابوبکر عنوان کرد، بهگونهاى که ابوبکر مجبور شد قباله فدک را به او برگرداند ـ هر چند توسط عمر بازپس گرفته شد. و یا در مورد حضرت زینب علیهاالسلام آمده است: براى اینکه نامحرمى او را نبیند، شبانه به زیارت قبر جدّش رسول اللّه صلىاللهعلیهوآله مىرفت. اما همین زینب علیهاالسلام وقتى اسلام در خطر مىافتد، به همراه برادر به میدان جنگ (کربلا) مىرود و وقتى برادر امام به او اعتراض مىکند که چرا اهل حرم را به چنین مهلکهاى مىبرى، امام حسین علیهالسلام فرمود: «اِنّ اللّهَ قد شاءَ اَن یراهُنّ سَبایا.»(21) و زینب آنگونه در بازار کوفه آتشین سخنرانى کرد، یا در شام و مجلس یزید آنگونه در میان نامحرمان به سخنرانى برخاست و از اسلام و امام خود دفاع نمود.(22)
شبیه همین رفتار و اعمال را ما در زنان ایرانى به وفور مشاهده مىکنیم، بخصوص در زمان قاجاریه؛ یعنى درست زمانى که جامعه ایرانى به شدت سنّتى بود و زنان ایران در آن عصر نامحرم گریز و خانهنشین بودند، به گونهاى که اگر مجبور به خروج از خانه بودند طورى بیرون مىآمدند که حتى صورت و انگشتان دست و پاى آنها را کسى نبیند. اما در عین حال، وقتى خبر تبعید آیةاللّه میرزاى آشتیانى (در ماجراى انحصار تنباکو و حکم میرزاى شیرازى) در تهران پخش شد، سراسیمه به خیابانها ریختند و شروع به تظاهرات کردند. در زمان کنونى هم بخصوص اوایل انقلاب، زنان محجّبه و حتى سنّتى به خیابانها ریختند و با رعایت حجاب اسلامى، سعى نمودند همانند فاطمه زهرا علیهاالسلام از امام (مرجعیت) و اسلام دفاع نمایند. زنان در زمان میرزاى شیرازى با آنکه قریب به اتفاقشان از نعمت سواد بىبهره بودند، اما در عمل همان کارى کردند که زنان نسبتا باسواد در سالهاى 1357 و سالهاى بعد در پیروزى و حفظ انقلاب اسلامى انجام دادند. (در ادامه، به این بحث پرداخته خواهد شد.)
2. ایفاى نقش در جامعه و مشارکت سیاسى: دومین کارکرد مجالس روضهخوانى در قرن گذشته، مسئولیتپذیرى و به دنبال آن، ایفاى نقش در جامعه و مشارکت سیاسى بوده است. پیش از توضیح و شرح این کارکرد، لازم است ابتدا تعریفى اجمالى از «مشارکت سیاسى» ارائه شود:
میل برات «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مىکند: «مشارکت سیاسى رفتارى است که اثر گذارد و یا قصد تأثیرگذارى بر نتایج حکومتى را دارد.»(23)
ساموئل هانتینگتون(24) و جان نلسون(25) «مشارکت سیاسى» را چنین تعریف مىکنند: «مشارکت سیاسى کوششهاى شهروندان غیردولتى براى تأثیر بر سیاستهاى عمومى است.»(26)
بحث مفصّل درباره مشارکت سیاسى زنان در تاریخ معاصر از حوصله این مقاله بیرون است. تنها به توضیحى کوتاه در این باره اکتفا مىشود:
یکى از آموزههاى علماى شیعه در منابر و روضهخوانىها این بوده که حکومت حق ائمّه معصوم علیهمالسلام و در زمان غیبت، حق فقهاى طراز اول یا مرجع تقلید شیعیان است. به همین دلیل، مشاهده مىکنیم که در طول دوره قاجار و پیش از آن مردم براى قضاوت و سایر مسائل حقوقى خود، مانند ثبت اموال و معاملات و صدور قباله فروش و خرید به علما مراجعه مىکردند و با آنکه دولت با گشایش دادگاه عرف، سعى در تعطیلى دادگاه شرع داشت، ولى موفق نمىشد. در حقیقت، حکومتى غیررسمى در داخل حکومت رسمى ایجاد شده بود.(27) براى نمونه، مىتوان از سیدمحمّدباقر شفتى و ملاّ قربانعلى زنجانى و آقا نجفى اصفهانى نام برد. بنابراین، دستورات و فتاوا و حتى توصیههاى اجتماعى فقها واجبالاطاعه بودند و وظایف دینى تنها محدود به مسائل فردى ـ عبادى نمىشدند. بدینروى، زنان نیز به عنوان مسلمانانى که وظایفى دارند، موظّف بودند از دستورات اجتماعى مراجع اطاعت کنند. با توجه به اینکه در امور واجب، اذن شوهر و پدر و برادر لازم نیست، بلکه حتى با مخالفت آنان نیز باید واجب را انجام داد ـ مثل رفتن به حج واجب ـ ملاحظه مىشود که در راهپیمایىهایى که به دعوت حضرت امام رحمهالله یا مقام معظّم رهبرى برگزار مىشدند، حضور زنان همانند مردان و بعضا بیشتر از مردان بوده است؛ همینسان رفتن به پاى صندوقهاى رأى و در سایر عرصههاى سیاست.
از سوى دیگر، اسلام براى زن استقلال مالى قایل شده است و زن در اموال خود بدون اذن شوهر مىتواند تصمیم بگیرد. به همین دلیل است که مشاهده مىشود در نهضت مشروطه، زنان وسایل تزیینى خود را براى مقابله با تهدید روس به مجلس هدیه کردند،(28) در هنگام جنگ ایران و عراق نیز زنان وسایل شخصى خود را هدیه مىدادند.
بنابراین، یکى از کارکردهاى مجالس روضه را مىتوان مشارکت سیاسى زنان براى تأثیر در سیاستهاى حکومت دانست؛ چرا که در مجالس روضه هیجان مذهبى زنان تحریک مىشود؛ مثل تلاش زنان در دوره قاجار، بخصوص در نهضت تنباکو و مقابله با تبعید مرجع تقلید خود (میرزاى آشتیانى) و در دورههاى بعد، تلاش آنان در بازگرداندن علما از مهاجرت (براى دایر کردن عدالتخانه).
3. تقویت انسجام اجتماعى و ارائه گروههاى مرجع مناسب: یکى دیگر از کارکردهاى مهم مجالس روضه، تقویت انسجام گروهى است. هر جامعه براى آنکه بتواند در قالب فرهنگ معیّنى زندگى کند و ارتباط متقابل و موفقیتآمیزى داشته باشد، گونههاى شخصیتى خاصى را که با فرهنگش هماهنگى دارند پرورش مىدهد.(29)
ایفاى نقش هر فرد در مقایسه او با کسانى که وظیفهاى مشابه او دارند، ارزیابى مىشود. فرد با این مقایسه، مىتواند مشخص کند که آیا نقش خود را به درستى ایفا کرده است یا خیر. بنابراین، گروههاى مرجع یکى از معیارها و الگوها هستند که هر کس هنگام ارزیابى نقش خود، در یک موقعیت معیّن از آنها استفاده مىکند.(30)
گروههاى مرجع در شکل دادن به افعال و رفتار انسانها بسیار مؤثرند و وقتى فردى خود را عضو گروهى دانست نوعى احساس همانندى با دیگران به او دست مىدهد. پس مىتوان گفت: در این اجتماعات، وجدان جمعى به بهترین وجه شکل مىگیرد و احساسات افراد مشترک مىشوند.(31)
مسئله اصلى این است که هر کس به ناچار بر اساس جایگاهى که در اجتماع دارد، گروه مرجعى براى خود انتخاب مىکند. وقتى نقش این مجالس مهم جلوه مىکند که گروه مرجع مناسبى، اعم از متدیّنان و مؤمنان، که در رأس آنها حضرت زهرا و حضرت زینب علیهماالسلام قرار دارند، به زنان معرفى مىشوند.
4. کارکرد تعلیمى: کارکرد تعلیمى مجالس روضه حایز اهمیت ویژهاى مىباشد. در ابتداى امر، کارکرد تعلیمى مجالس محرّم و صفر چندان وسیع نبود؛ یعنى نوحهسرایان، شاعران و مدیحهگران معمولاً به اطلاعرسانى در مورد حادثه کربلا و حداکثر حوادث کوفه و شام و مدینه اکتفا مىکردند و تلاش در زنده کردن و زنده نگهداشتن اصل مراسم عزادارى محرّم و صفر بود؛ چنان که از سال 334 ق در روز عاشورا زنها از خانهها بیرون مىآمدند، سیلى به صورتشان مىزدند و بر امام حسین علیهالسلام نوحهسرایى مىکردند. این عادت هر سال در روز عاشورا (تا اواسط قرن ششم) استمرار داشت.(32) اعلان سیاهپوشى در دهه اول محرّم الحرام مهمترین رسمى بود که معزّالدوله بویهى اول آن را بنا نهاد و از آن پس عادت مشهور شیعه شد.(33) همچنین زنان شبها و مردان روزها با سر و پاى برهنه براى عزادارى بیرون مىآمدند و با تعزیت به همدیگر، تحیّت و سلام مىگفتند و براى حادثه غمبار کربلا محزون مىشدند.(34)
اما در عصر قاجار، بخصوص اواخر، تا عصر حاضر تغییرات عمدهاى در مجالس روضه ایجاد شدند. یکى از آن تغییرات اطلاعرسانى و تبلیغ عمومى دین، اعم از احکام و فقه، کلام و سایر معارف دینى در مجالس روضه است. یکى از علل این امر مىتواند این باشد که در یکى دو قرن اخیر، مدّاحان و شاعران از روضهخوانها و (وعّاظ) تمایز یافتهاند؛ یعنى اگر در قرون اولیه، دعبل هم شاعر بود، هم خواننده شعر و هم مصیبتخوان، امروزه این وظایف تقسیم شده و هر کدام کار معیّنى انجام مىدهند. از اینرو، وعّاظ فرصت بیشترى دارند تا معارف دینى را به مردم بیاموزند و مدّاحى و نوحهسرایى را به مدّاحان و نوحهسرایان واگذار کنند. همچنین به موازات پیشرفتهاى جهانى دو قرن اخیر، انتظارات مستمعان نیز بیشتر شده و وعّاظ هم مایلند تا از این فرصت در تبلیغ دین به بهترین وجه استفاده کنند.
بنابراین، مىبینیم که در مجالس وعظ، بعضا مطالبى عنوان مىشدند که اصلاً ربطى به حادثه کربلا نداشتند و چه بسا مسائل روز در مجالس وعظ طرح و عنوان مىگردیدند. براى نمونه، مىتوانید به روزنامه الجمال، که متن سخنرانىهاى سیدجمالالدین واعظ اصفهانى را در سالهاى 1323 و 1324 ق در تهران چاپ مىکرد، مراجعه کنید. امروزه بخصوص بسیارى از سخنرانان به مسائل سیاسى مىپردازند.
5. کارکرد رسانهاى:(35) با توجه به گسترش وسیع مجالس روضهخوانى در زمانهاى گذشته و فقدان رسانههاى جمعى امروز و همچنین بىسوادى اکثریت قریب به اتفاق مردم، مىتوان منبر و مجالس روضه را یک وسیله بسیار مهم اطلاعرسانى و از جمله رسانهاى براى ارتباطات اجتماعى در آن زمان دانست. اصغر فتحى در کتاب منبر به عنوان یک رسانه عمومى در اسلام، مىنویسد: «از مشاهدات ما چنین برمىآید که منبر در جامعه اسلامىِ میانه، یک نظام تشکیلاتى یافته ارتباطى بود.»(36)
وى در ادامه، ویژگىهایى چند براى این نظام ارتباطى برمىشمارد که به طور خلاصه عبارتند از: «ارتباط حضورى، غیرتصنّعى و عمیق با مخاطب؛ انتقال آگاهى؛ قابلیت استفاده و تأثیرگذارى بر مخاطبان گوناگون، اعم از باسواد و بىسواد؛ غیررسمى، غیرسازمانى و غیرتشکیلاتى بودن مسجد و در نتیجه، مردمى و عمومى بودن آن، که امکان حضور و مشارکت همگان را به طور مساوى فراهم مىسازد؛ سهل الوصول بودن و دسترسى سریع و راحت به آن با توجه به وجود شبکهاى از دهها هزار مسجد که در هر کوى و برزن و در شهر و روستا پراکندهاند؛ عدم امکان مخالفت و مقابله با آن از سوى حکّام و صاحبان قدرت به دلایل از دست دادن مشروعیت خود؛ قایل بودن نوعى قداست؛ صحّت در پیامرسانى و قابلیت اعتماد به آن؛ و ... مواردى از این قبیل.»(37)
بر این اساس، مىتوان گفت: منبر یک نوع نظام ارتباطى بوده است و در اعصار گذشته، منبر و مجالس روضه نقشى تقریبا همانند رسانههاى جمعى امروزه بر عهده داشتند و فراهمسازى عوامل تعیینکننده در رفتار جمعى بسیار مؤثر بودند.
ب. شرکت انبوه زنان ایرانى در مجالس روضهخوانى در تاریخ معاصر
هرچند زنان ایرانى در همه ادوار علاقهمند شرکت در مجالس وعظ و سخنرانى و پىگیرى امور اجتماعى بودهاند، اما شرکت زنان در اینگونه مجالس در قرون گذشته با مشکلات زیادى همراه بوده است؛ چنانکه اسرار التوحید در مورد مجلس وعظ ابوسعید ابوالخیر مىنویسد: «... در همان زمان، دختر استاد بوعلى دقّاق، کدبانو فاطمه، که در حکم استاد امام ابوالقاسم قشیرى بود، از استاد امام ابوالقاسم دستورى خواست تا به مجلس شیخ ما بوسعید برود. استاد امام در آن ایستادگى مىنمود و اجازت نمىکرد. چون به کرّات بگفت، استاد گفت: دستورى دادم، اما متنکّروار و پوشیده شو و ناونه ـ به زبان نیشابوریان، یعنى چادر شب کهنه ـ بر سر افکن تا کسى ظن نبرد که تو کیستى. کدبانو فاطمه چنان کرد و چادرى کهنه بر سر گرفت و پوشیده به مجلس شیخ ما آمد و در میان زنان بر بام نشست.»(38) همچنین در مورد مجلس شیخ، نه اینکه مسجدى یا خانهاى باشد و نیمى مردان و نیمى زنان یا تمامى آن مجلس را زنان تشکیل دهند، بلکه معمولاً مجلس براى مردان برگزار مىشد. اسرار التوحید مىگوید: «زنان براى شنیدن سخنان ابوسعید در پشت بامها ازدحام کرده بودند.»(39)
اما پدیده جالبى که از دوره قاجار با آن مواجهیم، عبارت است از: ارزشمند شدن شرکت زنان در مجالس روضهخوانى و به تبع آن، هجوم زنان به این مجالس و همچنین کثرت برگزارى اینگونه مجالس در منازل؛ چنانکه کسروى مىگوید: «در محرّم سال 1324 در تبریز علاوه بر مساجد و تکایا، از هر ده خانه، در یک خانه مراسم عزادارى برپا بود.»(40)
مستوفى شرکت زنها در مجالس روضهخوانى را چنین توصیف مىکند: «فعّالترین بُعد حضور اجتماعى زنان در دوره قاجار، شرکت در مراسم عزادارى ماه محرّم، روضهخوانى و نمایشهاى تعزیه بود. لازم به ذکر است که این مراسم در آن دوره مدت زمان بیشترى را دربرمىگرفت.(41) در دوره قاجار در تهران، در هر محلّه و بر سر هر گذرى، تکیهاى وجود داشت که مردم در ماههاى محرّم و صفر [دستکم به مدت 60 روز] به برپایى مراسم روضهخوانى در آن مىپرداختند. بهترین و مفصّلترین مجالس روضهخوانى ماه محرّم در مسجد حاج شیخ عبدالحسین برگزار مىگردید که گاه جمعیت شرکتکننده در آن، متجاوز از ده هزار زن و مرد مىشد.(42) در بررسى منابع تاریخ معاصر، بارها به مسئله حضور فعّال زنان در چنین مراسمى برخورد مىکنیم؛ مثلاً، مهدى قلى خان هدایت چنین گزارش مىدهد: «در تکیه دولت، اطراف سکّو از زنها پُر مىشد؛ قریب شش هزار نفر. مردها به علت کثرت جمعیت زنان، بدان راه نمىیافتند.»(43)
همچنین طبق منابع موجود، این نکته مسلّم است که شرکت انبوه زنان در مجالس روضه و مراسم عزادارى، تنها به تهران و تکیه دولت اختصاص نداشت،(44) همچنین اختصاص به محرّم و صفر نیز نداشت، بلکه در شبهاى جمعه، وفیات و براى اداى نذر نیز این مراسم برگزار مىشدند. کسب اجر اخروى، توبه از معاصى، افزایش اطلاعات دینى، مشاهده رجال سیاسى، روحانیان، مراجع بزرگ و شنیدن مواعظ آنها در کنار بهرهمندى از لذت حضور در جمع، مشارکت در طبخ غذا و تناول آن از انگیزههاى کوچک و بزرگى بودند که به حضور زنان در این مراسم قوّت مىبخشیدند.(45) علاوه بر آن، از زمان قاجاریه، رفتن زنها به مجالس روضه به صورت یک ارزش اجتماعى درآمد. مجالس روضه از جمله مکانهایى بود که زنان بىهیچ قید و شرطى، اجازه رفت و آمد بدانجا را داشتند.
حوادث منحصر به فرد در تاریخ زنان ایران
در نتیجه عوامل مزبور، درست در زمانى که به قول على اصغر شمیم، «زن در خانه زندگى مىکرد و تقریبا هیچگونه ارتباطى با خارج از محیط خانواده نداشت»(46) و هنوز مدارس امروزى دختران دایر نشده بودند و زنان تقریبا به اتفاق از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند و حجاب نیز به شدت تمام مراعات مىشد، حوادث تاریخى مهمى، اعم از مشارکت سیاسى و مبارزات سیاسى ـ که به تفصیل ذکر خواهند شد ـ از زنان ایران در تاریخ ثبت گردیده که مشابه آن در هیچ جاى دنیا مشاهد نشده و تنها این زنان ایران بودهاند که در مواقع لزوم، دست به چنین کارهایى زدهاند.
هم در دوره قاجاریه و هم در دوره کنونى، ما شاهد تحرّکات سیاسى مشابهى از زنان ایران هستیم که نمونههایى از هر دو مورد ذکر مىشوند:
الف. تحرّکات سیاسى زنان در عصر قاجاریه
در دوران قاجار، بخصوص در عصر حکومت ناصرالدین شاه، تهران مکرّر شاهد تظاهرات دسته جمعى زنان در سالهاى 1277 و 1302 ق(47) بود و مهمتر از همه، قیام تنباکو در سال 1309 ق بود.(48) عین ماجرا را از تاریخ دخانیه شیخ حسن کربلائى نقل مىکنیم:
«به دنبال حکم ناصرالدین شاه به آیةالله میرزاى آشتیانى در روز یکشنبه دوم جمادى الثانیه 1309، مبنى بر اینکه یا حکم تحریم آیة اللّه میرزاى شیرازى را لغو کنید یا اینکه تهران را ترک نمایید، میرزاى آشتیانى تصمیم گرفت که فرداى آن روز (دوشنبه سوم جمادى الثانیه) تهران را به مقصد عتبات عالیات ترک نماید. این خبر در شهر پخش شد و صبح روز دوشنبه مردم دسته دسته رو به محله سنگلج ... روانه شدند. هنگام ظهر زنان نیز دسته دسته و فوج فوج جمع آمده، جمعیت زنان نیز انبوه شد. پس از این اجتماع، اول کار زنان این بود که روانه بازارها شدند. هر دکّان را گشوده دیدند، خواهى نخواهى بستند، تا به جایى که در تمامى [بازار] شهر به این عظمت، یک باب دکّان دیگر گشوده نماند. این جمعیت زنان با آنهمه انبوهى و کثرت، پس از فراغت جستن از این کار، تماما سرها را از روى چادرها لجن گرفته و ...»(49)
تیمورى این صحنه را چنین وصف مىکند: «جمعیت زنان با روبند سفید و چاقچور، که اغلب سر خود را لجن مالیده و شیون و ناله مىکردند و "یا حسین، یا حسین" مىگفتند بسیار دلخراش بود.»(50)
کربلایى در ادامه مىنویسد: «همین قدر در شرح عظمت این هنگامه مىتوان گفت که اینچنین شورش و غوغاى عظیمى را پیش از آنکه به عیان آید، هیچ وهمى نمىاندیشید. این جمعیت زنان، که در هنگامهجویى پیشآهنگ شورشیان بودند، نخست طرف خطابى را که در نظر خود معیّن داشتند، به اسم شاه باجى، شاه باجى سبیلو، مخاطب ساخته، ... یک مرتبه صداى "یا على" و "یا حسین" از تمامى این همه مخلوق بلند شده ... از اینچنین هنگامه عظیمى که دفعتا در میدان ارک [سلطنتى] برپا گردید، تمامى اجزاى دولت، خاصه [اهل [حرمسراى، سلطنتى را وحشت و دهشت عظیمى فرا گرفته، از صدر تا ساقه مضطرب و پریشان شدند ... در ضمنِ هر فصلى نیز فریادهایى بدین مقوله بلند بود که "اى خدا! مىخواهند دین ما را از بین ببرند، علماى ما را بیرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگیان ببندند، اموات ما را فرنگیان کفن و دفن کنند، بر جنازه ما فرنگیان نماز گزارند" ... بالجمله، جمعیت زنان پس از این هنگامه، از ارک مراجعت نموده، به مسجد شاه رفتند، مصادف افتاد که در آن هنگامه، آقاى امام جمعه در بالاى منبر مشغول وعظ [بر علیه نهضت تحریم میرزاى شیرازى] و تهدید مردم بودند، به خیال اینکه شاید اینگونه فتنه عظیم را به پارهاى تهدیدات بتوانند فرونشانند. جمعیت زنان هجوم آورده، همین که از وضع صحبت آگاهى یافتند، یک دفعه آغاز فریاد و فغان کرده، آنجا نیز به تفصیلى که شرح دادنى نیست، قیامت کردند ... واعظ بیچاره را به افتضاح هر چه تمامتر از منبر به زیر آورده و از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعیت مردم به حدّى شد که تمام کوچه و بازارها تا میدان ارک یک وصله پیوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمرّه مسدود گردید. فریاد و افغان "و اشریعتاه" "وا اسلاماه"، "یا على"، "یا حسین"، از تمامى این همه مخلوق پیوسته بلند بود. تمامى شهر به این عظمت را چنان ضجّه [و ناله] و غلغله و شور و شیون فراگرفته بود که به وصف نتوان درآمد.»(51)
لازم به یادآورى است که این تحرّک سیاسى منحصر به زنان پایتخت نبود، بلکه نمونههاى مشابهى در اصفهان(52) و تبریز(53) و دیگر جاها نیز گزارش شدهاند.
نکات مهمى که تقریبا در همه موارد اجتماع زنان مشترک بودند، عبارتند از:
1. رعایت حجاب کامل سنّتى ایرانى به صورت چادر، روبند (پوشش تمامى اعضاى بدن، حتى وجه و کفین)؛
2. استفاده از شعارهاى اسلامى «یا على» و «یا حسین»؛
3. فریاد «وا اسلاماه» سردادن (درد دین داشتن)؛
4. دفاع از علما و روحانیت.(54)
جالب اینجاست که روشنفکران عصر ما در توجیه این وقایع تاریخى، راه به خطا رفته و سعى کردهاند با الگوهاى غربى، این وقایع را توجیه کنند و همه موارد شبیه این را به یک نحو توصیف کنند و براى همه امراض نسخههاى مشابه بنویسند؛ مثلاً، خسرو معتضد و نیلوفر کسرى در تحلیل حوادث مزبور، مىگویند: «با پیشرفت زمان و روشنشدن اذهان مردم، مردان و زنان روشنفکر و آزاداندیش جامعه به اهمیت نقش زنان در پیشبرد فعالیتهاى اجتماعى و مسئولیت خطیر خود در تکوین جامعه روشنتر و زیبندهتر پى بردند. با افزایش هوشیارى اجتماعى و آشنایى با علوم جدید و اصلاحات هرچند کوچک، که در این دوران صورت گرفت، ... افزایش رفت و آمدهاى خارجىها به ایران و آشنایى با شیوه زیستى بانوان ایشان ... بر اهمیت اثر زنان در ایجاد جامعه فعّالتر اذعان نمودند.»(55)
جملات مزبور هرچند در خصوص محافل سرّى و اتحادیه غیبى نسوان(56) یا زنان دربارى مثل تاج السلطنه(57) و یا در خصوص بانوان پس از کشف حجاب رضا خان مىتوانند تا حدّى صادق باشند، اما وقایعى را که در آن زنان براى دین قیام کردهاند، همانند قضیه مذکور در «نهضت تنباکو» یا قیام زنان ایران در جریان انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمینى رحمهالله را، که با هدف دفاع از اسلام و علماى دین قیام کردند، نمىتوانند توجیه کنند.
اشتباه عمدى یا سهوى دیگر روشنفکران این عصر آن است که در مورد حوادثى که زنان به انگیزه غیردینى به میدان مىآیند، مثل حادثه «قحطى نان» در سال 1277 که زنان تظاهرات کردند و ناصرالدین شاه هنگام بازگشت از شکار با انبوهى چند هزار نفر از زنان روبهرو شد،(58) اینگونه حوادث را با آب و تاب شرح و تفصیل مىدهند، اما وقتى نوبت به مواردى مىرسد که تنها انگیزه قیام زنان درد دین بوده است، با شتاب هرچه تمامتر، فقط به ذکر گوشههایى نارسا اکتفا مىنمایند.
ب. فعالیتهاى سیاسى زنان در عصر حاضر
مشابه کنشهاى مزبور، قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران و پس از آن از زنان ایرانى دیده شده است. حضرت امام رحمهالله در این خصوص مىفرماید: «مىشود گفت که این نهضت را بانوان به پیش بردهاند.»(59) با وجود تبلیغات پنجاه ساله براى تغییر فرهنگ سنّتى زنان ایران، دیده شده که زنان ایران با لباسهاى سنّتى ـ اسلامى، رفتار اسلامى و حتى گفتار خاص مذهبى، در راهپیمایىها شرکت مىنمودند. براى مثال، خانم پىیر بلانشه، خبرنگار خارجى، که آن زمان در تهران حضور داشت، مىگوید: «یک شب پس از ساعت منع عبور و مرور، با یک خانم چهل ساله [ایرانى] که کاملاً غربى شده و در لندن زندگى کرده بود و در شمال تهران خانه داشت، بیرون رفتیم. یک شب در ایّام قبل از محرّم بود و او به محل اقامت ما در یک محله پایین شهر آمده بود. از همه طرف صداى تیراندازى مىآمد. ما او را به کوچه پس کوچهها بردیم تا نظامىها و مردم و فریادهاى روى پشتبامها را ببیند. این نخستین بار بود که پاى پیاده به این محله مىآمد و نخستین بار بود که با مردم فقیر کوچه و خیابان، که فریاد مىزدند "اللّه اکبر"، صحبت مىکرد. او از اینکه چادر بر سر نداشت، کاملاً پریشان و سراسیمه بود؛ نه به این دلیل که مىترسید اسید روى صورتش بپاشند، بلکه مىخواست مثل زنان دیگر باشد. مسئله چادر آنقدرها هم مهم نبود، بلکه آنچه اهمیت داشت حرفهایى بود که مردم برایمان بازگو مىکردند. آنان به شیوهاى مذهبى صحبت مىکردند و همیشه در پایان مىگفتند: "خدا حفظتان کند" و بسیارى از عبارتهاى تا حدودى عرفانى.»(60)
این وضع پس از انقلاب نیز ادامه یافت. با نگاهى به راهپیمایىها، حضور در انتخابات همگانى و حمایت از دفاع مقدّس، به خوبى مىتوان به عمق واقعه پى برد. براى مثال، «استقبال خواهران ایثارگر از ستادهاى پشتیبانى جنگ، واقعا بىسابقه بود. خوب است همه رزمندگان بدانند که لباس خاکى آنها، کیف و کول پشتى یا ملحفه و روبالش آنها به دست چه کسانى دوخته و آماده مىشد ... مادر شهیدى بود که در فاجعه هفتم تیر پسرش شهید شده بود، در حالى که هنوز ترى چشمهایش از اشک پاک نشده بود، شبانهروز در ستاد براى جبهه و رزمندگان لباس مىدوخت.»(61)
اما چون نویسندگان غربى از درک چنین سرمایه عظیمى عاجزند و تمامى پدیدهها را مىخواهند با عینک اومانیستى و عقلانیت مادى دیده و تفسیر نمایند، چه بسا اقدام به قضاوتهاى بسیار نادرست مىکنند. براى نمونه، کلربرىیر مىگوید: «وقتى جنبشى را انقلابى مىخوانند، برداشت مردم در غرب و از جمله خود ما، نوعى پیشرفت و ترقّى [به معناى غربى] یعنى دگرگونى در راستاى پیشرفت و ترقّى است. همه اینها با پدیده مذهبى زیر سؤال مىرود. در واقع، موج اعتراضهاى مذهبى براى مبارزه و مخالفت با شاه، به انگارههایى استناد مىکند که به سیزده سده پیش باز مىگردند.»(62) وى مىنویسد: «مذهب یعنى حجاب، یعنى کهنهگرایى و نوعى واپسگرایى، دست کم در مورد زنان.»(63) البته غربىها حق دارند چنین جانبدارانه و غیر واقعبینانه به قضاوت بنشینند؛ زیرا آنان با پیشفرضهاى مادى خودشان، هرگز نمىتوانند مردم ایران را درک نمایند.
ویژگىهاى زنان ایرانى در عصر حاضر
ویژگى رفتارى زنان ایرانى، که در نهضتهاى اصیل و اسلامى، همانند مردان در صحنه فعالیتهاى اجتماعى و حیات سیاسى حضور داشتهاند، همان الگوهاى رفتارى نشأت گرفته از زهراى مرضیه و زینب کبرى علیهماالسلام مىباشد که به طور خلاصه مىتوان به شرح ذیل برشمرد:
1. پاىبندى به اصل «ولایت فقیه» و حمایت از مقام معظّم رهبرى
همانگونه که حمایت زهراى مرضیه و زینب کبرى علیهماالسلام از امام زمان خودشان ضربالمثل شده و تا پاى جان بر این امر مقاومت ورزیدند، بانوان مسلمان مکتبى در طول تاریخ درخشان انقلاب اسلامى، به ویژه در تمامى لحظات دفاع مقدّس هشتساله، چه در دوران حیات امام راحل و چه پس از عروج آن عارف دلسوخته، ثابت کردهاند که همواره همگام و همنوا با شوهران و فرزندان خود، پیرو راستین ولایت بوده و اطاعت از مقام معظّم رهبرى را بر خود واجب مىدانند. آنان بر این باورند که هرگونه فکر و عمل، زمانى داراى ارزش و اعتبار است که حول محور پرافتخار ولایت فقیه و پیروى از مقام معظّم رهبرى هویّت پیدا کند.
2. تربیت نسل آینده در سایه تفکر مذهبى تشیّع
یکى از رسالتهاى بزرگ زنان مسلمانى که از زهراى مرضیه و زینب کبرى علیهماالسلام الگو گرفتهاند، این است که وظیفه اولیه زن تربیت فرزندان است، تا آن حد که در روایات، جهاد زن «خوب شوهردارى کردن» قلمداد شده است.(64)
3. حضور مستمر در صحنه انقلاب و مشارکت فعّال سیاسى
همانگونه که پس از رحلت پیامبر، زهراى مرضیه علیهاالسلام به همراه حضرت على و حسنین علیهمالسلام شبانه به در خانه مهاجر و انصار مىرفت و از آنها براى بازپسگیرى حق حضرت امیر علیهالسلام یارى مىجست(65) و تا زنده بود دست از مبارزه برنداشت، زنان ایرانى نیز در هر زمانى که احساس مسئولیت کنند، چه در قالب راهپیمایىها و چه در زمان انتخابات عمومى، با حضور مستمر خود، در صحنه انقلاب مشارکت سیاسى فعّال داشته و مشوّق بزرگى براى همسران و فرزندان خود براى یارى انقلاب در عرصههاى گوناگون بودهاند.
در تأیید مطالب مزبور، به گفتوگوى یک نویسنده ایرانى با رادیو فرانسه توجه کنید:
بانو گلى امامى، نویسنده ایرانى، در مصاحبه با رادیو فرانسه گفت: «تحوّلاتى که طى 14 سال اخیر در ایران رخ داد، بوته آزمایشى بود که از طریق آن زن ایرانى به بازشناسى خود پرداخت.»
ایشان در ادامه سخنان خود، سیر تحوّل زندگى زنان ایرانى پس از انقلاب اسلامى را مثبت خواند و گفت: «زنان ایرانى، بخصوص زنان طبقه متوسط، که قبل از انقلاب در یک حالت غربزندگى و بىهویّتى به سر مىبردند، بعد از انقلاب اسلامى دستخوش تغییر چشمگیرى در ارتباط با تعریف و تثبیت هویّت خود شدند. زن ایرانى توانست به توانایىهاى خود پى برده و با حفظ کارکرد سنّتى وارد عرصه اجتماعى شود و همگام با مردان گام بردارد.»(66)
عوامل تعیینکننده رفتار جمعى در زنان ایرانى
نیل اسملسر جامعهشناس شش شرط را به عنوان عوامل اولیه و تعیینکننده رفتار جمعى ذکر کرده است:
1. زمینه ساختارى: به معناى این است که ساختار جامعه باید به گونهاى باشد که شکل خاصى از رفتار جمعى در آن به وقوع بپیوندد.
2. فشار ساختارى: هنگامى که فشارى بر جامعه تحمیل مىشود، مردم اغلب براى یافتن راه حلى پذیرفتنى به همکارى با یکدیگر ترغیب مىشوند.
3. باور تعمیمیافته: قبل از اینکه راه حلى دسته جمعى براى یک مسئله یافت شود، باید همه بپذیرند که چنین مسئلهاى وجود دارد. بنابراین، مسئله باید شناخته شود، افکار را متوجه کند و راهحلهاى ممکن ارائه شود.
4. عوامل شتابدهنده براى ظهور رفتار جمعى: باید نخست رویداد مهمى افراد را به واکنش جمعى وادارد.
5. بسیج براى اقدام: هنگامى که رویداد شتابدهنده رخ داد،گروه براى اقدام بسیج مىشود.
6. عملیات کنترل اجتماعى: موفقیت یا عدم موفقیت تلاشهاى جمعى افراد عمدتا به موفقیت یا شکست مکانیزمهاى کنترل اجتماعى در جامعه بستگى دارد.(67)
از این شش عامل، چهار عامل (زمینه ساختارى، باور تعمیمیافته، بسیج براى اقدام و عملیات کنترل اجتماعى) معمولاً در تاریخ معاصر در مجالس روضه شکل مىگرفتهاند.
با توجه به مقاومت فرهنگى جامعه ایران در قبال بیگانه و همچنین دینى بودن ساختار جامعه، زمینه پذیرش مطالب مطرح شده از منابر در بین زنان بسیار بالاست؛ چرا که اعتقاد بر این است که آنان سخنان ائمّه اطهار علیهمالسلام را بازگو مىنمایند. بنابراین، عقاید و باورهاى مشترک از اولین چیزهایى بودهاند که در نتیجه حضور در مجالس روضه شکل مىگرفتهاند.
از سوى دیگر، چون مجالس روضه محل گردهمایى زنان بوده، زمینه بسیج نیروها از آنجا بیشتر فراهم است (هر چند شروع عملى بسیج به عوامل دیگرى مثل عوامل شتابدهنده نیاز دارد.)
کنترل اجتماعى در میان جامعه زنان در تاریخ معاصر ایران نیز عمدتا کنترل اجتماعى درونى(68) و غیر رسمى بوده است؛ زیرا حکومت جرئت حمله نظامى به زنان را نداشته است، به گونهاى که در برخى از شورشهاى زنانه (مثل شورش نان 1277 ق) شوهرانشان به جاى آنها مورد مؤاخذه قرار گرفتند.(69) اما این کنترل اجتماعى درونى نیز شورشهایى را بر اساس همان آموزهها و الگوهاى دینى تقویت مىکرد.
اما دو عامل دیگر عمدتا از سوى حکومتهاى وقت ایجاد مىشدند؛ یعنى فشارهاى ساختارى بر اثر ظلم، ستم، اسراف در بیتالمال، واگذارى انواع امتیازات به بیگانه، و دشمنى با علما و دین.
عامل شتابدهنده یا آخرین جرقه لازم براى انفجار نیز همان حوادث به وقوع پیوسته، مثل خبر تبعید میرزاى آشتیانى (بزرگترین مجتهد پایتخت) در ماجراى تحریم تنباکو، یا تبعید امام خمینى رحمهالله در قیام 15 خرداد 1342، اهانت به علما و دین، و تلاش دولت در هدم اسلام در قیام 1357 مىباشد.
نتیجهگیرى:
وضع زنان در دنیا، بخصوص جوامع غربى، همواره با افراط و تفریطهاى بىشمارى همراه بوده است. امروزه نیز در جهت همان افراطها و تفریطها، زنان دنیا را به دو دسته تقسیم کردهاند:
1. زنان سنّتى که در خانه محبوس بوده و از امور اجتماعى بىخبر، بلکه بیگانه بودهاند و از مشارکت سیاسى پرهیز دارند.
2. زنانى که متجدّد و امروزى بوده و همدوش مردان وارد بازار کار و اجتماع شدهاند و در امور اجتماعى دخالت مىکنند.
بر اساس این طرز تفکر، زنان نیز در جوامع یا راه افراط مىپیمایند یا راه تفریط؛ یا کاملاً از اجتماع فاصله مىگیرند و اصلاً کارى به سرنوشت اجتماع و کشور خود ندارند یا آنقدر به قول خودشان اجتماعى ـ سیاسى مىشوند که مىخواهند همدوش و همراه مردان در همه عرصهها حضور داشته باشند، هرچند این همدوشى با فطرت خودشان و آموزههاى دینىشان منافات داشته باشد، و حتى بعضىها براى اینکه از قافله عقب نمانند، کاسه داغتر از آش شده، از مردم غرب نیز غربىتر شدهاند.
نتیجهاى که این نوشتار به آن دست یافت این است که بر اساس آموزههاى شیعى، بسیارى از زنان ایران زمین در عصر حاضر، نه این هستند، نه آن. آنان زینب و زهرا علیهماالسلام را الگوى اعمال و کنشهاى خود قرار دادهاند؛ رفتار، افعال و کنشهاى آنها را سرمشق خود قرار داده و با توجه به نقشهایى که آن بزرگواران در موقعیتهاى گوناگون ایفا مىنمودند، اینان نیز سعى دارند مثل آنها باشند؛ چنانکه یکى از مسئولان بسیج خواهران طى مصاحبهاى مىگوید: «به خاطر داریم که در روضههاى حضرت سیدالشهداء علیهالسلام وقتى از حضرت زینب علیهاالسلام صحبت مىشد، خواهران ما مىگفتند که اى کاش ما هم آن موقع بودیم، شاید مىتوانستیم کارى انجام دهیم. و آنان عملاً نشان دادند که مىتوانند نقش مهمى در انقلاب داشته باشند. خواهرى که فرزند خود را به جبهه فرستاده بود، هنگامى که با او صحبت مىشد، عنوان مىکرد که مىخواهم ببینم حضرت زینب علیهاالسلام چه رنجهایى را متحمّل شده است. و چنین کسانى رهروان واقعى حضرت زینب علیهاالسلام هستند.»(70)
اینجاست که پى مىبریم مجالس روضه و منابر عینا همان نقش سنّتى را در عصر حاضر در انقلاب اسلامى ایران نیز ایفا کردهاند و این نیست، مگر تأثیر مکتب حسینى بر مردم ایران، بخصوص زنان. در انقلاب اسلامى ایران، دوباره حماسه نهضت تنباکو تکرار شد و همه دیدیم که چگونه زنانى که جز به وقت ضرورت، آن هم با حفظ حجاب کامل از منزل خارج نمىشدند، به خیابانها آمدند و با رشادتهاى خود، انقلاب را به ثمر رساندند و هرگاه که انقلاب نیاز به کمک آنان داشت، حمایتهاى بىدریغ خود را نثار نمودند.
امروزه نیز ترویج و تشویق مجالس روضه و وعظ و برگزارى آنها در منازل، مىتواند یکى از راههاى بسیار مهم در مقابله با تهاجم فرهنگى باشد.
دورنمایى از وضعیت زنان ایران پس از اسلام تا پیش از عصر صفویه هرچند سرتاسر ایران تا سال 89 هجرى به تصرف مسلمانان درآمد، ولى تا قبول اسلام از طرف همه ایرانیان سالیان زیادى به طول انجامید؛ زیرا پرداخت جزیه، آزادى اعمال دینى ساکنان زرتشتى، مسیحى و یهودى ایران زمین را تضمین مىکرد.(2) بنابراین، دین اسلام به تدریج، زرتشتیگرى را طرد کرد. بخصوص در زمان خلفاى اموى (41ـ132 ق) اسلام به کندى در ایران رواج یافت و حتى در قرن چهارم هجرى هنوز عده کثیرى زرتشتى در ایران مىزیستند.(3) بنابراین، ایرانیان مسلمان، مسلمین صدر اسلام را درک نکردند، بلکه اسلامى که به ایرانیان عرضه شد اسلام اموى ـ عبّاسى بود. از دوره بنىامیّه نیز بزمآرایى و بادهپیمایى رواج گرفت. مخنّثان، که رابط بین مردان و زنان بودند، در شهرها فزونى یافتند. غزلسرایى و اظهار عشق بسیار شد، در حالى که در صدر اسلام، که هنوز اعراب از باده تنعّم و پیروزى سرمست نشده بودند، حتى در کعبه زن و مرد با هم اداى حج مىکردند و در انجام آن کار عیبى نمىدیدند، اما همین که زندگى تجمّلى میان عربها معمول شد و مردان کنیز و کلفتهاى فراوان به خانه آوردند، در حقیقت به حیثیت و مقام زن در جامعه لطمهاى جبرانناپذیر وارد آوردند و عملاً فساد و خیانت را رواج دادند. جرجى زیدان نیز تغییر موقعیت اجتماعى زنان را در آن روزگار معلول کاهش عفّت و غیرت و زیاد شدن کنیزان و غلامان و بادهپیمایىها و عیّاشىها و هرزگى مفرط بعضى از خلفا دانسته است.(4) بزرگان و فرمانروایانى مانند ابن طولون تصویر محبوبههاى خویش را بر دیوار سالنهاى پذیرایى ترسیم مىنمودند. البته فرمانروایان خردمند در ابتدا با این جریانات مخالفت بودند و تا مىتوانستند ممانعت مىکردند، اما همینکه از مقاومت عاجز ماندند، مالیاتى بر اعمال منافى عفّت وضع کردند و آن را مانند کسبهاى دیگر آزاد گذاردند.(5) اما در این وضع، موقعیت زنان در همه جا یکسان نبود. آنان که از ثروت بهرهاى داشتند، مرفّه ولى در کنج خانهها محبوس بودند، و آنان که در فقر مالى بودند، براى کمک به درآمد زندگى، همدوش مردان تلاش مىکردند. در هر دو حال، زن چندان فعالیت اجتماعى و سیاسى نداشت و بیشتر به کارهاى منزل و نگهدارى فرزندان مىپرداخت.(6) هرچند زنان دانشمندى را که به علم و دانش و قدرت و شجاعت شهرتى داشتند، نمىتوان نادیده گرفت، اما این امر عمومیت نداشت. در دوران چند صد ساله ظهور اسلام تا عصر صفوى، اقوام و سلسلههاى متفاوتى، اعم از فارس و ترک و مغول بر ایران حکومت کردند، اما یک اصل در همه اینها مشترک بود و آن اینکه کلیه اقوام و قبایل خارجى، که در طول تاریخ ایران پس از اسلام به این سرزمین حملهور شدند و زمام امور سیاسى را در دست گرفتند، به تدریج آداب و سنن قومى خود را از کف داده، به مختصات فرهنگ و تمدن ایران مأنوس شدند؛ چنانکه ـ فىالمثل ـ مقام و موقعیت زنان سلجوقى با تکامل زندگى بادیهنشینى به شهرنشینى تغییر یافت. زنان این قوم، طبق نوشتههاى مورّخان، در دوران زندگى بادیهنشینى چادر نداشتند و هنگام بروز جنگ، مانند مردان به یارى پدران یا شوهرانشان با دشمن مىجنگیدند. ولى پس از آنکه ترکان سلجوقى بر مسلمانان ایران فائق آمدند، خواه ناخواه تحت تأثیر فرهنگ و تمدن کشور اسلامى ایران قرار گرفتند و دیرى نگذشت که تحت تأثیر محیط جدید و با قبول مذهب اسلام، سنن و عادات دیرین خود را فراموش کردند(7) و این از غناى فرهنگى ایرانیان و ضعف فرهنگى اقوام مهاجر بود، بخصوص که پس از ورود اسلام به ایران، فرهنگ ایرانى از غناى بیشترى برخوردار شده بود.