دهم مهرماه ۱۳۶۱ عملیات «مسلم بنعقیل» در منطقه «سومار» در غرب کشور اجرا شد، یگانهای رزمی سپاه و ارتش تحت عنوان «قرارگاه ظفر» ابتکار عمل را در اختیار گرفتند.
درباره جغرافیا و نحوه عملیات و نیروها مطالب فراوانی ارائه شده است؛ اما در بین این اطلاعات دو خاطره «شهید صیاد شیرازی» حاوی نکات بسیار جالب است. وی تعریف میکند: «از کرمانشاه عازم منطقه عملیاتی شدم. نزدیک نماز مغرب بود که دیدم «آیتالله اشرفی اصفهانی» هم به آنجا آمدهاند. حالا چطور مطلع شده بودند، این را دیگر نمیدانم. من آن شب دو خاطره بسیار جالب دارم که هر وقت یاد عملیات مسلمبنعقیل میافتم، بیشتر از خود شبهای عملیات و نتیجهای که رزمندگان گرفتند، این دو خاطره نظرم را جلب میکند؛ یک خاطره مربوط به آن نماز جماعتی بود که شب عملیات در منطقه به امامت ایشان خواندیم، بعدش هم دعای توسل داشتیم. آن بزرگوار خودش دعای توسل را خواندند که دعای توسل پرشوری بود. خاطره دوم، مربوط به واقعهای است که در عملیات برایم پیش آمد. من در نگرانی چگونگی عملیات بودم.]وجود روشنایی ماه [ شب آسمان را نگاه کردم تا ببینم وضع جوّی چطور است، وضع عجیبی بود. ابرهایی که در آسمان بودند، تکه تکه شد. شبهای سیزدهم یا چهاردهم ماه قمری بود، قرص ماه کامل و هوا کاملاً مهتابی بود و نور ماه از لابهلای ابرهای تکهتکه شده میتابید. ابرها در تمام سطح آسمان منطقه تکه تکه بودند و هر تکهای به شکل دایره یا مربع بود. نور ماه، پرتو متعادلی را بر روی زمین میانداخت که نه زیاد روشن بود تا دشمن دید داشته باشد، نه تاریک بود که نیروهای ما نتوانند مسیرشان را ببینند. جاهایی که ابرها به صورت تکههای بزرگ بودند، جلوی ماه را میگرفتند و تاریکی مطلق به وجود میآمد. این وضعیت هم بیشتر از ده دقیقه یا یک ربع طول نمیکشید، دوباره آن حالت به وجود میآمد. من داشتم برای خودم توجیه نظامی میکردم، فاصله بچههایی که بین تنگه پیرعلی و ارتفاعات «گیسکه» و «کهنهریگ» در حال حرکت بودند تا مقصدشان سه، چهار کیلومتر راه بود و اگر رزمندگان زیر نور ماه راه میرفتند، دشمن آنها را میدید. به خاطر همین تا موقعی که تاریکی مطلق یا نیمه تاریک بود میتوانستند راه بروند. اما وقتی هوا روشن میشد، باید روی زمین میخوابیدند تا دوباره آن وضعیت پیش بیاید. من داشتم اینگونه تحلیل میکردم؛ ولی روز بعد، بچهها]رزمندگان عین همین را بیان کردند که همینطور بوده و تا رسیدن به پای کار، نور ماه گشاینده راه آنها بوده است. اصلاً شما طبق هیچ اصولی از نظر تاکتیکی و بررسیهای عملیاتی نمیتوانید برآورد کنید که مثلاً یک شب عملیاتی داشته باشیم که چنین مشخصاتی داشته باشد، مطمئناً در نور مهتاب مطلق، نیروهای ما اگر به نزدیک دشمن میرسیدند، متوقف میشدند، چون عراقیها مسلط بودند، آنها با یک تیربار میتوانستند همه را درو کنند. اصلاً نمیگذاشتند از دیواره ارتفاعات بالا بروند و بریزند روی سر عراقیها، به لطف خداوند متعال این یک نوع امداد الهی بود که تا آن موقع ندیده بودم بعد از آن هم نظیرش را ندیدم، امدادهای الهی متنوع است.»