صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۶  ، 
شناسه خبر : ۳۷۲۴۷۴
انتخاب راه صحیح دشوار نیست، فوتبال نیازمند وفاق ملی، مروری بر رفتار سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، ملاحظاتی بر الزامات مذاکره، آیا رفع فقر با کمک‌های ثروتمندان ممکن است؟؛ یادداشت برخی از روزنامه‌های امروز می‌باشد.

انتخاب راه صحیح دشوار نیست

عباس شمسعلی
رئیس‌جمهور کشورمان در مراسم چهل‌وششمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به بیان نکات مهمی پرداخت که هر فرد و گروهی با هر گرایشی بر دقیق و درست‌بودن این سخنان صحه خواهد گذاشت. آنجا که جناب رئیس‌جمهور در برابر زیاده‌خواهی و اعلام شرط و شروط متکبرانه و تحقیر‌آمیز رئیس‌جمهور آمریکا برای مذاکره، در دفاع از موضع عزتمندانه جمهوری اسلامی ایران ضمن بازشماری انواع توطئه‌ها و دشمنی‌های آمریکا با کشورمان در چند دهه گذشته، اظهار داشت: «رئیس‌جمهور آمریکا می‌گوید ما می‌خواهیم گفت‌و‌گو کنیم، بعد همانجا که می‌گوید می‌خواهیم گفت‌و‌گو کنیم، تمام توطئه‌های ممکن برای به زانو درآوردن این انقلاب را امضا و اعلام می‌کند و بعد ادعا می‌کند که اهل گفت‌و‌گو هستیم... می‌گویند اهل مذاکره هستیم و می‌خواهیم مذاکره کنیم؛ اگر اهل مذاکره بودید چرا این غلط‌ها را می‌کردید! می‌گوید دلم نمی‌خواهد، اما می‌خواهد تمام راه‌ها را در تمام زمینه‌ها از دارو و غذا و آب ببندد، غافل از اینکه یک عمر است دارد از این کارها می‌کند و اگر می‌توانستند تا حالا کرده بودند.»
این سخنان جناب رئیس‌جمهور نشان از شناخت درست از عقبه جنایتکار و عهدشکن و غیرقابل‌اعتماد آمریکا در قبال مردم ایران است و طبیعتاً با این منطق قوی و شناخت از ذات و نیت واقعی سردمداران دیروز و امروز این کشور، دل‌خوش کردن و امید بستن به گفت‌و‌گو و به امید حصول دستاورد از آن، واقع‌بینانه نخواهد بود.
این همان نکته مهمی است که رهبر حکیم انقلاب چند روز قبل در دیدار با جمعی از فرماندهان نیروی هوایی، به آن پرداختند و یک‌بار دیگر با تبیین چرایی بی‌اعتمادی به آمریکا و بی‌فایده بودن مذاکره با مقامات این کشور فرمودند: «برخی وانمود می‌کنند اگر پشت میز مذاکره بنشینیم فلان مشکل حل می‌شود اما واقعیتی که باید درست بفهمیم این است که مذاکره با آمریکا هیچ تأثیری در رفع مشکلات کشور ندارد.»
رهبر انقلاب، تجربه منفی دهه ۹۰ و حدود دو سال مذاکره با آمریکا و چند کشور دیگر را که منجر به انعقاد معاهده هسته‌ای شد، دلیلی بر بی‌فایده بودن مذاکره با آمریکا خواندند و افزودند: «دولت آن روز ما، با آنها نشست، رفت و آمد و مذاکره کرد، خندیدند، دست دادند و رفاقت و همه‌کار کردند و معاهده‌ای تشکیل شد که در آن، طرف ایرانی با سخاوت بسیار زیاد، امتیازهای زیادی به طرف مقابل داد اما آمریکایی‌ها به آن معاهده عمل نکردند.»
ایشان با اشاره به سخنان رئیس‌جمهور کنونی آمریکا درباره پاره‌کردن برجام، خاطرنشان کردند: «قبل از او هم دولت قبلی آمریکا که معاهده را پذیرفته بود، به آن عمل نکرد و تحریم‌های آمریکا که قرار بود برداشته شود، برداشته نشد و مسئله سازمان ملل هم، همچون استخوانی لای زخم باقی ماند که همیشه مانند تهدیدی بر بالای سر ایران باقی بماند.»
رهبر انقلاب استفاده از تجربه «دو سال مذاکره و امتیاز دادن و کوتاه آمدن اما به نتیجه نرسیدن» را ضروری برشمردند و افزودند: «آمریکا همان معاهده را با وجود نقص‌هایی که داشت نقض کرد و از آن خارج شد. بنابراین، مذاکره با چنین دولتی غیرعاقلانه، غیرهوشمندانه و غیرشرافتمندانه است و با آن نباید مذاکره کرد.»
ترسیم دقیق رهبر انقلاب از تجربه منجر به بی‌اعتمادی به مقامات آمریکایی دموکرات و جمهوری‌خواه، این روزها در ترکیب با واقعیت عینی و ملموس رفتار غیرمنطقی و تحقیر‌آمیز ترامپ در بیان پیش‌شرط‌های احمقانه برای مذاکره، باعث شده است؛ حتی بسیاری طرفداران مذاکره و کسانی که پیش از این نمی‌خواستند بدعهدی دولت‌های مختلف آمریکا در قبال ایران را بپذیرند و حتی تا همین اواخر مشغول بزک‌کردن چهره‌ای مثل ترامپ برای داغ‌کردن تنور مذاکره بودند نیز دیگر به راحتی بر لزوم مذاکره تاکید نکنند.
البته نکته مهم دیگری که رهبر انقلاب در دیدار اخیر با فرماندهان نیروی هوائی بر آن تاکید داشتند این بود که فرمودند: «مذاکره با آمریکا هیچ مشکلی از جمله دشواری‌های اقتصادی و معیشتی را حل نمی‌کند، همان‌طور که حل نکرد؛ بنابراین، راه‌حل مشکلات «همت مسئولان متعهد و همراهی ملت متحد» است.»
دکتر پزشکیان که پیش از این به تمجید صحبت‌های اخیر رهبر انقلاب در باب بی‌فایده‌بودن مذاکره با آمریکای بدعهد پرداخته بود، در سخنرانی میدان آزادی نیز تاکید کرد: «ما کلام و پیام رهبری معظم انقلاب را فصل‌الخطاب و نصب‌العین رفتار و عملکرد و سیاست‌های خود می‌دانیم.»
رئیس‌جمهور که در جریان سفر چند روز قبل به سیرجان گفته بود: «اگر چشم از دیگران برداریم و به خودمان تکیه کنیم، باور دارم که به آنچه می‌خواهیم، خواهیم رسید.»، در سخنرانی 22 بهمن نیز بر لزوم نگاه به داخل و تکیه بر توان داخلی تاکید کرد و اظهار داشت: «باور عمیق دارم که اگر دست‌به‌دست هم دهیم و با هم باشیم، قادریم تمام مشکلات کشور را با کمک و پشتیبانی مردم حل کنیم و آمریکا باید خواب این را ببیند که با توطئه‌هایش بتواند این ملت و نظام را به زانو درآورد.»
در این میان، ضمن تایید این سخنان و مواضع رئیس‌جمهور، لازم است نکته مهمی را مورد تاکید قرار دهیم. با وجود این تاکیدات رئیس‌جمهور که باید فرمانده و ترسیم‌کننده خط‌مشی واحد دولت باشد، هر از گاهی از گوشه و کنار دولت به بهانه‌های مختلف صداهای مختلف با اولویت‌بندی‌های مختلف به گوش می‌رسد.
یک روز معاون راهبردی رئیس‌جمهور (که هنوز صحت قانونی‌بودن انتصاب وی مورد تردید است) در اجلاس داووس و در شرایطی که هنوز چند روز به استقرار ترامپ بر مسند ریاست‌جمهوری آمریکا مانده بود، در موضعی متضاد با عزت و حکمت و با ادبیاتی نامناسب پالس مذاکره با دولت آمریکا را می‌فرستد. خطی که برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب هم دنبال می‌کنند.
روز دیگر مسئول دیگری در دولت بر لزوم پیوستن به FATF برای حل مشکلات کشور سخن می‌گوید، آن هم سازوکاری که سرنخ آن در دست آمریکای بدعهد و دیگر کشورهای زاویه‌دار با ایران است که حاضر نیستند ذره‌ای از تحریم‌ها بکاهند و معلوم نیست خوش‌باوران چطور تصور می‌کنند دشمن با FATF می‌خواهد گره از کار کشور باز کند؟!
یک روز مسئول اقتصادی دولت، به جای تمرکز بر گره‌گشایی از مشکلات واقعی مردم، درباره فیلترینگ صحبت می‌کند و نمونه‌های دیگر.
آنچه اکنون بیش از هر چیز دیگر برای موفقیت دولت موردنیاز و ضروری به نظر می‌آید، ترسیم یک خط‌مشی واحد به میدان‌داری رئیس‌جمهور و کنترل و پیشگیری از هر اقدام مخالف و موضع حاشیه‌ای است تا همه مسئولان دولتی به دور از اتلاف وقت ارزشمندی که باید به گره‌گشایی از کار مردم اختصاص یابد به وظایف خود عمل کنند.
با این اوصاف، اکنون که رئیس‌جمهور محترم بر بی‌فایده بودن مذاکره با رئیس‌جمهور قلدر و متوهم آمریکا اذعان دارد و به درستی بر وجود راه‌حل مشکلات کشور در داخل و تکیه بر توان داخلی تاکید می‌کند، باید این نگاه تبدیل به دستور واحد دولت شود تا در یک مسیر مشخص به بالاترین بازدهی برسیم؛ وگرنه ربط‌دادن تمام مشکلات معیشت و اقتصاد مردم به فیلترینگ و تحریم و مذاکره و به انتظار نشستن برای گره‌گشایی با گوشه چشم رئیس‌جمهور آمریکا و معطل نگه‌داشتن ظرفیت‌های عظیم کشور راه پرخسارتی است که تجربه تلخ دهه 90 خطرناک‌بودن تکرار آن را به ما گوشزد می‌کند.
نگاه و باور به ظرفیت‌های داخل در کنار توجه به روابط با همسایگان، مذاکره و انعقاد قرارداد عزتمندانه با کشورهای مختلف، پیوستن به سازمان‌های جهانی و منطقه‌ای و چشم ندوختن و معطل نکردن کشور به انتظار توجه دولت آمریکا، راهبرد موفقی بود که دولت شهید رئیسی در مدت کوتاه فعالیتش با تأسی به آن بسیاری از مشکلات را برطرف کرد و کشور را در مسیر رشد اقتصادی قرار داد.
حال دو نمونه الگوی عملی مدیریت دولت در سال‌های اخیر و نتایج مثبت و منفی آن پیش روی مسئولان قوه مجریه است، به نظر نمی‌آید انتخاب راه صحیح دشوار باشد. 

فوتبال نیازمند وفاق ملی

فریدون حسن

درست است که برگزاری هر انتخاباتی با حاشیه‌ها و چالش‌های ریز و درشت زیادی همراه است، اما انتخابات ریاست فدراسیون فوتبال، حتی در این خصوص هم دست همه را از پشت بسته است. انتخاباتی که هنوز فرصت زیادی تا برگزاری آن باقی مانده، اما طرفین تأیید شده و ردصلاحیت شده در آن چنان یکدیگر را تهدید می‌کنند که می‌توان حتی توقع داشت این انتخابات تا مرز برگزار نشدن هم پیش برود. 
دیروز علی کفاشیان نامه‌ای نوشت مبنی بر اینکه ردصلاحیت او از سوی کمیته استیناف با استناد به مدارک کمیته بدوی انتخابات غیرقانونی است و او هرچند نمی‌خواهد به دادگاه CAS شکایت کند، اما از مراجع ذی‌صلاح در فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا موضوع را پیگیری خواهد کرد. نامه کفاشیان در حالی روز گذشته رسانه‌ای شد که چندی قبل هم در خصوص عدم صلاحیت کمیته بدوی انتخابات مطالبی رسانه‌ای شد که البته به هیچ‌کدام از آنها پاسخ مناسبی داده نشد. 
حالا و در این شرایط باید منتظر برگزاری انتخابات بود، انتخاباتی که به نوعی می‌توان گفت حتی برگزارکنندگان آن هم زیر سؤال هستند، پس چگونه می‌توان به سلامت آن امید داشت. انتخاباتی که حتی تا همین روز گذشته هم صلاحیت یکی از تأیید شده‌های آن زیر سؤال بود و هنوز هم کسی به درستی پاسخ نداده که او می‌تواند ۱۱ اسفند‌ماه در جمع کاندیدا‌ها حاضر باشد یا نه.
حالا و در میان این همه حاشیه، در میان این همه ناامیدی از فوتبالی که هر روز یک ماجرای تازه از آن رو می‌شود فقط می‌توان به یک چیز امید داشت؛ امید به اینکه فوتبال به یک وفاق ملی دست پیدا کند. امید به اینکه فوتبال یک انتخاب درست انجام دهد. البته توجه داشته باشید که تمام کاندیدا‌های حاضر در انتخابات و حتی ردصلاحیت شده‌ها امتحان خود را پس داده‌اند. هر کدام هم به نوعی دارای پرونده هستند. اصلاً شرایط حال حاضر فوتبال کشور ثمره مدیریت چند دهه گذشته همین آدم‌ها بر فوتبال است، اما می‌توان با یک انتخاب درست حداقل میان بد و بدتر و بدترین، بد را انتخاب کرد تا شاید، تأکید می‌کنیم شاید فوتبال بتواند در سال‌های پیش‌رو از گردابی که در آن گرفتار شده، نجات پیدا کند. 
اینکه دست روی دست بگذاریم تا کار به مجامع جهانی کشیده شود نه‌تنها خوب نیست که می‌تواند مهری بر نابودی تمام و کمال فوتبال ایران باشد، چراکه این فوتبال تحمل دوران تعلیق را نخواهد داشت و به‌طور قطع نمی‌تواند سر سالم از یک تعلیق دیگر دربیاورد. پس فوتبال امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیازمند وفاق ملی است تا حداقل کار به بیرون از کشور کشیده نشود و خودمان مشکل خودمان را حل کنیم. یادمان باشد آنها که بیرون از این آب و خاک نشسته‌اند خیر و صلاح ما را نمی‌خواهند و تازه منتظرند هر طور شده ضربه بزنند. پس آهای فوتبالی‌ها، آهای امتحان پس‌داده‌ها و رد شده‌ها حداقل این یک‌بار را برای نام ایران کار کنید تا این انتخابات به درستی برگزار شود. حداقل این یک‌بار درست کار کنید تا شاید بعد از انتخابات، فوتبال بتواند راه درست را انتخاب کند. البته تأکید می‌کنیم شاید، چون به قول معروف «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، ولی ما ناامیدانه امیدواریم که شاید از بین این جمع امتحان پس‌داده و رد شده آنکه رئیس می‌شود این‌بار امتحانش را خوب پس بدهد و فوتبال را بالا بیاورد.

مروری بر رفتار سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران

 دکترعلی‌اکبر ولایتی 
رفتار سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران؛ عنوان نوشتار مبسوطی است که چکیده‌ای رسا از آن تقدیم می‌شود. در این فراز‌ها می‌توان به‌روشنی دریافت چرا روابط آمریکا و کشورمان این‌گونه پیچیده و آشتی‌ناپذیر شده و کینه عمیق این کشور با نظام مردمی ایران از کجا‌ها آب می‌خورد.

دلایل آشتی‌جویان و طرفداران مذاکره ورابطه نیز درادامه، طرح ونقد شده وافقی نیز گشوده شده که سویه‌های رفتاری استکبار سلطه‌جوی آمریکا با دیگر کشور‌های همگرا و همسو با سیاست‌هایش را بازنگری کرده ومخاطب را به این نتیجه منطقی می‌رساند که مذاکره و رابطه، به‌مثابه خودزنی کامل و مرگ آرمان‌ها، اهداف و مطالبات تاریخی مردم ایران است؛ به همین روشنی!

پیشینه ارتباطات
روابط ایران و آمریکا از سال۱۲۶۵ شمسی با فعالیت‌شان در حوزه فرهنگی به‌ویژه آموزش و تاسیس مدرسه [غیرانتفاعی]در کشورمان آغاز شد. انقلاب مشروطه تجلی خشم مردم از استبداد داخلی و استعمارگران انگلیس و روسیه بود که نفوذ این دو قدرت را عامل فقر و عقب‌ماندگی کشور می‌دانستند؛ لذا حضور یک قدرت سوم را به عنوان عامل بازدارنده دوقدرت دیگر در عرصه روابط خارجی ضروری می‌پنداشتند و بر این اساس، دولت و مجلس دوم مشروطه از مستشاران آمریکایی برای تنظیم امور مالی کمک خواست. مورگان شوستر با هیاتی در ۱۹۲۰، اختیارات وسیعی از مجلس گرفت و امور مالی نیز گمرکات ایران را سامان بخشید، اما با مخالفت روس و انگلیس پس از هشت ماه از ایران رفت. هرچند دوران مشروطیت، روابط ایران و آمریکا به حوزه اقتصاد نیز رسید. از این رهگذر در ایران، نگاه خوشبینانه‌ای نسبت به آمریکاشکل‌گرفت. درفضای برآمده ازجنگ جهانی دوم، علی‌رغم اشغال کشورتوسط آمریکا، بهره‌گیری از مستشاران آمریکایی افزون شد. پس از اعلام دکترین ترومن، ایران قرارداد‌های خرید نظامی با آمریکا منعقد کرد و برپایه اصل چهارم ترومن، کمک نظامی به ایران برای مبارزه با کمونیسم بالا گرفت.

ایرانِ زیر سلطه برمی‌خیزد!
سرانجام، نقاب امپریالیسم آمریکا در ملی شدن نفت با انجام کودتا افتاد. این چرخش راهبردی آمریکا به خاطر خطر چیرگی کمونیست در ایران، دسترسی غرب به ذخایر غنی نفت ایران و هماهنگی انگلیس با آمریکا، همچنین سیاست بدون انعطاف خود مصدق بود. به گفته آگاهان، کودتا زخم مزمنی بر جای گذاشت که ۲۵ سال از آن خون می‌چکید و سرانجام با انقلاب ۱۹۷۸ [۱۳۵۷]رابطه ایران و آمریکا تیره شد (جیمز ویل). کودتای ۲۸ امرداد، ایران را سلطه‌پذیر و در خدمت آمریکا و ابزاری در مقابل کمونیسم، مصرف‌کننده کالا‌های آمریکا و تامین‌کننده منافع ملی ینگه‌دنیا کرد بی‌این‌که به ملت ایران سودی برسد. اهمیت ویژه ژئوپلیتیکی ایران برای آمریکا روشن بود به اضافه تحت‌نظر داشتن رقیب شمالی، یعنی شوروی از گستره پهناور کشورمان و ممانعت از دستیابی شوروی به خلیج‌فارس و اقیانوس هند. ایران علاوه‌بر کمک به اسرائیل، منبع مطمئن نفت برای آمریکا بود. با نخست وزیری علم۱۳۴۱ تا۱۳۴۲ رضایت خاطر آمریکایی‌ها با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید شاه فراهم شد، اما واکنش شدید مردم و روحانیت، بعد‌ها قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را رقم زد. با فشار شاه به کابینه حسنعلی منصور؛ مجلس سنا امرداد ۱۳۴۳ لایحه کاپیتولاسیون را تصویب کرد و امام خمینی در آبان‌ماه ۱۳۴۳ فریاد سر داد ... مجلس به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا و اقرار کرد «ایران مستعمره است». این رویداد هرچند به تبعید امام به ترکیه منجرشد، اما در ادامه با قتل حسنعلی منصور توسط فداییان اسلام و سوء‌قصد نافرجام به جان شاه در کاخ مرمر، پیامد بلندمدتی داشت، یعنی طوفان بهمن ۱۳۵۷ که رژیم پهلوی را سرنگون کرد.

ملاحظاتی بر الزامات مذاکره

هوشمند سفیدی

یک ـ مذاکره ، شیوه ای پذیرفته شده و علمی برای حل مسأله محسوب می شود و بر این اساس ، اینکه فردی یا گروهی با اصل آن مخالفت کند ، عاقلانه و هوشمندانه نیست و احتمالاً همه ، موافق مذاکره برای حل مسائل هستند . این شیوه هم در مسیر سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی ، یکی از ابزارهای مهم سیاسی و دیپلماسی محسوب می شود.
دو ـ مذاکره برای خود ، قواعد و دستورالعمل خاصی دارد. برای مثال ، احترام متقابل ، توسل به منطق ، پرهیز از توهین ، فراهم ساختن فضای مناسب ، دوری از هرگونه از اقتدارگرایی یکی از طرفین مذاکره ، آمادگی برای بده و بستان ، داشتن درک مشترک از مسائل فی مابین و … ، از جمله این قواعد و اصول حاکم بر آن هستند.
سوم ـ آمادگی قبل از مذاکره برای موفقیت مذاکره اصل مهمی بحساب می آید . بستر سازی برای مذاکره ، آن مهم وقتی که مذاکره کنندگان ، سالها در تنش بوده و فاقد اعتماد به همدیگر هستند ، مهمتر از خود مذاکره است و شاید زمانی بیشتری را هم به خود اختصاص دهد. بر این اساس توجه به “اصل خویشتنداری” و دوری از ایجاد هرگونه سوء تفاهم احتمالی ، اهمیت زیادی دارد . نکته دیگر در این مرحله ، توجه به اهمیت اصل مخاطب شناسی است ؛ این که طرف مذاکره ما کیست ، چه ویژگی های شخصیتی دارد و … ، همه این موارد می تواند تعیین کننده باشد .
چهارم ـ مذاکره ، به معنی گفت و گو درباره یک موضوع ، مسئله یا واقعیت است و اصولاً یک ابزار دموکراتیک به حساب می آید ، لذا طرفین مذاکره باید از قدرت یکسان و برابری برخوردار باشند و هیچیک از آنان ، نمی توانند خود را در مرتبه تعیین کننده تری قرار دهند و احساس کنند که در این صورت ، بوی تحمیل و تسلیم بر مذاکره غالب می شود ، و نمی توان آن را مذاکره دموکراتیک و متقارن قلمداد کرد.
پنجم ـ با توجه به این نکات ، باید دید در مذاکره احتمالی ایران و آمریکا برای حل مسائل فیمابین و رسیدن به فهم مشترک این شروط رعایت شده است. با توجه به شرح سیگنال های فیمابین ، طرفین تا روز امضای یادداشت اجرایی توسط ترامپ می توان مدعی شد که فضا برای چنین مذاکره ای آماده نبود و ترامپ هم ، آنها را رعایت نکرده است ، زیرا دعوت به مذاکره به عنوان مسیری که به یک توافق منتهی شود ، نمی تواند همرا با تهدید و اقتدارگرایی همراه شود ، اینکه اگر ایران توافق نکند “یادداشت اجرایی” به فرمان اجرایی تبدیل خواهد شد .صرفنظر از اینکه یاداشت اجرایی حاوی چه چیزهایی است خود به خود دال بر پذیرش “یادداشت اجرایی” است ، ظاهراً ترامپ یادداشت مذکور را به عنوان پیش شرط مطرح می کند ، اگر این پیش شرط جزء فرآیند مذاکره نباشد ، پذیرفتنی نیست و بوی پذیرش یکطرفه آن ، اصل مذاکره متقابل را زیر سوال می برد.
ششم ـ چنین رویکردی ، بدون مذاکره و بر اساس فضای رسانه ای ایجاد شده به یک بن بست بزرگ بر سر راه مذاکره تبدیل شد و رهبر انقلاب ، آن را به دور از “هوشمندی” ، “عقلانیت” و “شرافت” دانستند.
هفتم ـ طبیعی است که ایران ، چنین رویکردی را در مذاکره نمی پذیرفت ، زیرا همزمانی دعوت ایران به مذاکره با امضای یادداشتی که بعضی از جزئیات را به ایران تحمیل می کند ، و پس از آن ، اقدام به تحریم جدید ، و تهدید به بمباران ! کاملاً اقتدارگرایانه و به دور از روح مذاکره دموکراتیک و واقع گرایانه ارزیابی می شود . حال “توپ مذاکره” مجدداً در زمین امریکاست و این رئیس جمهور امریکاست که باید با تغییر رویه و الغای یادداشت اجرایی، اولین قدم را بردارد و ، پس از آن، ابطال دو تحریم جدید و صدور دستورات لازم برای آزاد سازی برخی از وجوه بلوکه شده ایران ، در این زمینه ضروری است.
هشتم ـ در چنین وضعیتی ، که می تواند با پرهیز ترامپ از این اقدامات ، احتمال مذاکره را به حد صفر برساند و تحریم ها ادامه یابد ، با توجه به انتظار مردم از دولت چهاردهم درزمینه رفع تحریم و لزوم کاهش فشارهای اقتصادی ؛ به نظر می رسد باید نظام ارتباطی حاکمیت و دولت ، دو راهبرد متفاوت را در پیش گیرند:
الف ـ راهبرد ارتباطی و اطلاع رسانی داخلی ؛ که باید نسبت به تبیین وضعیت موجود برای مردم اهتمام ورزد . به نظر می رسد این کار بسیار سختی است ، زیرا انتظار افکار عمومی ، بروز گشایش ها در مناسبات بین المللی و رفع تحریم بوده و در چنین حالتی ، ارتقای میزان تاب آوری عمومی ، کار سختی است و به یک کمپین بزرگ ، گسترده و عمیق که ملاحظات تخصصی و علمی لازم را رعایت کرده باشد ، نیاز دارد.
ب ـ راهبرد ارتباطی و اطلاع رسانی خارجی ؛ که باید بر پایه تبیین مظلومیت ایران در زمینه مذاکره و اقتدارگرایی ترامپ متمرکز باشد و به افکار عمومی جهانی نشان دهد که ایران طرفدار مذاکره و حل مسأله است و این طرف امریکایی است که الزامات مربوط به یک مذاکره برابر ، دموکراتیک و عاقلانه را رعایت نکرده است.
نهم ـ در حال حاضر ، متاسفانه در داخل کشور ، اولاً قرائت یکسانی از متن یادداشت اجرایی دیده نمی شود و هر کسی نظرات خود را در این زمینه مطرح می کند . همچنین مخالفان و موافقان مذاکره ، اصول انتقاد سازنده را فراموش کرده و طرفین را مورد فحاشی قرار می دهند . عبارت اخیری که آقای “رسایی” مطرح کرد ” که اگر کسی از مذاکره حرف بزند “بی شرف” است” در شان فضای سیاسی ایران نبوده و علی رغم دعوت افرادی مثل آقای حداد عادل به اینکه طرفداران مذاکره می توانند استدلال کنند ، ادعایی بر خلاف فضای وفاق و همدلی محسوب می شود.
دهم ـ به نظر می رسد اصل مذاکره ، نباید مزموم و امر خلاف توصیف شود ،باید به افراد و گروها فرصت داد تا دیدگاه های خود را آزادانه مطرح کنند ، زیرا تفاهم در چنین بستری خلق می شود و مخالفت با طرح دیدگاه ها در این زمینه ، سکوت ناروایی را در پی خواهد داشت . ضمناً اینکه مضر بودن مذاکره ، با امریکا ، نه در اصل مذاکره ، بلکه در فضای غیر عادلانه حاکم بر آن است و اگر طرف متقابل ، نسبت به اصلاح آن اقدام کنند ، می توان مواضع مطروحه فعلی را تاکتیکی قلمداد کرد و به دنبال مذاکره شرافتمندانه ، عادلانه ، دموکراتیک و هوشمندانه برای رفع تحریم ها بود ، ناگفته پیداست که اهتمام برای رفع تحریم ها ، منافاتی با مهار و خنثی سازی آن ها ندارد و این دو رویکرد باید در درون یک کمپین واحد مدنظر قرار گیرد.

 

آیا رفع فقر با کمک‌های ثروتمندان ممکن است؟

محمدرضا یوسفی شیخ‌رباط

حجت‌الاسلام مصباحی‌مقدم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در دهمین همایش مالی اسلامی گفت: «فقر وجود دارد، اما با کمک اغنیا برطرف می‌شود. طبیعت جامعه بشری این است که عده‌ای خلاقیت دارند، تولید می‌کنند و عده‌ای چنین ظرفیتی ندارند، به کار گرفته می‌شوند» (‌فرارو، 21 بهمن 1403). این سخنان در حالی گفته شده که ایشان تجربه چند دهه حضور در مصادر حساس را داشته‌اند و اکنون نیز بیش از یک دهه در مجمع تشخیص مصلحت نظام به اتخاذ مهم‌ترین تصمیات کشوری می‌پردازند.

 

هر‌چند فقر یک پدیده چندوجهی است و تنها نمی‌توان به شاخص درآمدی اکتفا کرد و محرومیت از آموزش، بهداشت و تغذیه نیز باید مورد توجه قرار گیرد، با وجود این، فقر درآمدی یکی از معیارهای لازم و شایع برای بررسی فقر است. روند فقر تحت تأثیر رشد اقتصادی و توزیع درآمد قرار دارد و در میان سیاست‌های تأثیرگذار کلان اقتصادی بر فقر، کاهش نرخ تورم و افزایش اشتغال مؤثر، تأثیرگذارترین هستند. فقر مطلق در همه کشورها وجود دارد. دولت‌ها به دلیل تبعات اجتماعی، سیاسی و جنبه‌های اخلاقی نسبت به این موضوع حساسیت دارند؛ از این‌رو سیاست‌هایی برای فقرزدایی اتخاذ می‌کنند. خوشبختانه بر اساس آمارهای جهانی، فقر بر حسب شاخص‌های سازمان ملل، روندی کاهشی داشته است.

با وجود این، روند فقر مطلق در کشور ما نگران‌کننده است؛ زیرا درصد جمعیت فقیران در کشور در دهه گذشته روندی افزایشی داشته است. افزایش سرمایه‌گذاری مولد، افزایش بهره‌وری نیروی کار، رفع تبعیض‌ها و خلق فرصت‌های اشتغال، ثبات اقتصادی و پیش‌بینی‌پذیری آن موجب بهبود رشد اقتصادی و کاهش فقر خواهد شد. از سوی دیگر، فقر در ایران پایدار بوده است. پایداری فقر به این معناست که فقیران جامعه در یک دوره زمانی نتوانند از فقر خارج شوند و در تله آن باقی بمانند. طولانی‌بودن فقر موجب پایداری آن شده و تبعات اجتماعی گزیرناپذیری خواهد داشت. این امر نگران‌کننده است. لازم به ذکر است که وضعیت کلی اقتصاد کلان کشور در دهه 1390‌ تحت تأثیر عامل تحریم قرار داشته است. بر حسب گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، فقر در ایران بر حسب روند و پایداری نگران‌کننده‌تر از گذشته است. احتمال اینکه خانواری که در دهک‌های پایینی و به‌ویژه در دهک اول و دوم قرار دارد، بتواند وضعیت خود را بهبود بخشد، بسیار اندک است. بر اساس گزارش این مرکز، نرخ فقر جمعیت زیر خط فقر مطلق در کشور در سال1400 برابر 30/4 درصد یعنی معادل حدود 26 میلیون نفر از جمعیت کشور بوده است. این نرخ در سال 1390، 4/19 درصد بوده است.

جمعیت زیر خط فقر از سال 1397 با بازگشت تحریم‌ها با شیب تندتری افزایش یافت. متغیر دیگری که نگرانی را می‌افزاید، شکاف فقر است. شکاف فقر، فاصله فقرا تا خط فقر را اندازه‌گیری می‌کند. این شاخص در سال 1400 به بالاترین مقدار خود یعنی حدود 27 درصد رسیده است. این افزایش نشان می‌دهد که فقرا، فقیرتر از اوایل دهه 90 شده‌اند. نگاهی به مصرف خوراک خانوار نیز شدت و گستره فقر را به نمایش گذاشته و پرده‌ای دیگر از این روند را نشان می‌دهد. اول اینکه به دلیل کاهش توان اقتصادی، ســهم خوراک از کل هزینه خانوارها افزایش یافته است. این امر به این مفهوم است که خانوارها‌ از دیگر نیازهای خود به‌ اجبار چشم‌پوشی کرده‌اند. دوم اینکه میزان کالری دریافتی نیز کاهش یافته و سوم اینکه کیفیت کالری دریافتی خانوارها نیز کاهش یافته است. این امر به معنای افزایش سوء‌تغذیه، کاهش سلامتی و در نهایت کاهش بهره‌وری نیروی کار در آینده است. مردم در این دهه سهم بیشتری از درآمد خود را به خوراک اختصاص داده و از سایر هزینه‌های خود کاسته‌اند، با وجود این، میزان خوراک مصرفی آنان کمتر از گذشته شده است. به گزارش مرکز پژوهش‌ها، مصرف گوشت قرمز در سال 1400 نسبت به سال 90، 41 درصد، مصرف شیر 47 درصد و برنج 28 درصد کاهش یافته است.

 با وجود این روند کاهشی، سهم خوراک از هزینه خانوارها افزایش یافته است. نکته مهم دیگر این است که فاصله دهک‌های میانی نیز از خط فقر کاهش یافته‌ و این به معنای کاهش سطح رفاه آنان است. هر‌چند این دهک‌ها در زیر خط فقر قرار ندارند، اما به لحاظ احساسی در فقر ذهنی قرار گرفته و این امر موجب نارضایتی بیشتر آنان شده است. بنابراین بر حسب دانش اقتصاد، فقر معلول سیاست‌ها و رویکردهای دولتمردان بوده و برای فقرزدایی نیز مهم‌ترین عامل سیاست‌های حکومتی است. کمک ثروتمندان در سطحی محدود می‌تواند اثرگذار باشد که آن هم به دلیل رکود بیش از یک دهه، توانش نسبت به دوره رونق کاهش یافته است. ضرورت دارد در روش‌ها و دیدگاه‌های مرتبط با فقر بازنگری شود.

راز پویایی یک جشنواره

محمد بهبودی نیا 

حذف بلیت‌فروشی به نفع طبقه کم‌درآمد، ایجاد تنوع در سبک‌های موسیقی، رفع مشکلات سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی، جدی‌تر گرفتن موسیقی زنان و... تنها بخشی از پیشنهادهایی هستند که می‌توان  در آغاز چهل و یکمین جشنواره موسیقی فجر به مسئولان برگزاری این جشنواره ارائه داد. این‌ها چالش‌هایی هستند که در دوره‌های پیشین جشنواره به چشم می‌خورد. اگرچه در چند دوره اخیر تغییرات مثبتی مشاهده‌شده، اما هنوز باید به اصلاح ساختار برگزاری این رویداد توجه ویژه‌ای داشت. این وظیفه کسی نیست جز مسئولان حوزه موسیقی کشور که تصمیم‌گیرندگان اصلی برای ایجاد هر تغییری به شمار می‌آیند.چهلمین جشنواره بین‌المللی موسیقی فجر از ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ در تهران و استان‌های مختلف کشور شروع به کار کرده است و شامل اجراهای متنوعی است که البته بیشتر این اجراها در بخش پاپ است. موسیقی سنتی، رپ، راک و جَز سهم کمتری در این جشنواره دارند و یا حتی سهمی ندارند؛ واقعیتی که اگر در یک جشنواره موسیقی در کشوری دیگر مطرح شود، قطعاً با تعجب شرکت‌کنندگان روبه‌رو می‌شود. البته طبق شنیده‌ها دراین‌باره اخیراً جلساتی برگزارشده، اما حضور موسیقی رپ و اجرا یا اجراهای این بخش همچنان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.افزون بر این،فروش بلیت کنسرت‌ها در بازار سیاه یکی از معضلات جشنواره‌هاست و جشنواره موسیقی فجر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در روزهای ابتدایی برگزاری این جشنواره، مشاهده شده که بلیت‌های برخی سانس‌های موسیقی پاپ در سایت دیوار به فروش گذاشته شده‌اند. این در حالی است که تعداد زیادی از بلیت‌ها نیز برای حضور برخی مسئولان رزرو شده بود. این مسئله با اصول مردمی بودن جشنواره در تضاد است و نشان می‌دهد که اندیشیدن تمهیداتی برای جلوگیری از این تخلفات ضروری است. مسئولان برگزاری جشنواره موسیقی فجر باید با ایجاد ساز و کارهای دقیق‌تر و شفاف‌تر، از وقوع چنین مواردی جلوگیری کنند تا جشنواره به‌واقع مردمی باقی بماند و همه علاقه‌مندان بتوانند به‌طور عادلانه به بلیت‌ها دسترسی پیدا کنند. این اقدامات می‌تواند به حفظ اعتبار و ارزش‌های جشنواره کمک کند و رضایت بیشتری از سوی مخاطبان به همراه داشته باشد.اجرای خیابانی نیز می‌تواند به دل جشنواره موسیقی راه پیدا کند و تجربه‌ای منحصربه‌فرد و فراگیر را برای مردم به ارمغان بیاورد. همان‌طور که تئاتر خیابانی جایگاه ویژه‌ای در جشنواره تئاتر یافته است، جشنواره موسیقی نیز باید موسیقی را به میان مردم و خیابان بیاورد. این اجراها بدون نیاز به بلیت‌فروشی و قوانین دست‌وپا گیر می‌توانند ارتباط نزدیکی بین هنرمندان و مخاطبان ایجاد کنند.در این بین،تعداد زیادی از هنرمندان موسیقی از شهرستان‌های مختلف به پایتخت مهاجرت کرده و به مارکت موسیقی امروز رنگ و لعاب ویژه‌ای بخشیده‌اند؛ اما باوجود استعداد خیز بودن شهرستان‌های کشور، حجم زیادی از اجراهای این جشنواره در پایتخت برگزار می‌شود بسیاری از شهرستان‌ها از این رویدادها بی‌نصیب می‌مانند.اما یکی از چالش‌های اصلی که در جشنواره‌های سال‌های پیشین تا حدودی برطرف شده، ایجاد تنوع در سبک‌های موسیقی است. تمرکز بیش‌ازحد بر موسیقی پاپ و توجه کمتر به موسیقی‌های محلی و سنتی، باعث می‌شود که جشنواره نماینده‌ای کامل از تمامی سبک‌های موسیقی نباشد. همچنین، کیفیت صدابرداری و نورپردازی نیز از دیگر مسائل مهمی است که نیازمند توجه بیشتر در جشنواره پیش‌روست. مسائل سازمان‌دهی و برنامه‌ریزی نادرست، تأخیر در برگزاری اجراها و تداخل زمان‌بندی نیز از مشکلات موردانتقاد در برخی دوره‌های جشنواره بوده است. همچنین، نقص‌های فنی و اجرایی مانند کیفیت پایین پخش صدا و تصویر در برخی دوره‌ها باعث نارضایتی مخاطبان شده است. انتخاب سالن‌های مناسب و تنظیم زمان‌بندی منطقی برای اجراها می‌تواند به بهبود تجربه کلی جشنواره کمک کند.به دلایل مختلفی نیز ازجمله صعود سریع قیمت دلار و تحریم‌ها، حضور مهمانان برجسته خارجی و شرکت‌کنندگان مختلف کاهش‌یافته است. بخش بین‌الملل برخی جشنواره‌های کشور تبدیل به رویدادهای منطقه‌ای شده و هنرمندان کشورهای همسایه در این جشنواره‌ها حضور می‌یابند که چندان کمکی به پیشبرد هدف اصلی جشنواره که رشد هنر موسیقی و ارتباط با سبک‌های مختلف موسیقی است، نمی‌کند.

یک یوم الله دیگر

جواد شاملو 
انصافاً ملت شایان مطالعه و قابل مداقه‌ای داریم. قیمت دلار جفتک می‌اندازد و به مردم نوید تورم می‌دهد، شب عید و دم ماه رمضان. آن مردک آمده در کاخ سفید و دلقک‌بازی‌های خود را دوباره از سر گرفته و هر یک روز در میان مزخرفی تحویل مردم جهان می‌دهد. هوا این‌قدر سرد است که خود مرحوم اخوان ثالث هم اگر بود بی‌خیال شاعری می‌شد و به هوا ناسزاهای بدتری از «ناجوانمردانه» نسبت می‌داد. هوای جیب‌ها هم سرد است؛ هوای دل‌ها هم. چرا هوای دل‌ها سرد است؟ چون اوضاع نابسامان ارز و تورم در حالی است که کسی هم به‌درستی با مردم سخن نمی‌گوید و تلاش نمی‌کند تا دستکم قدری از ابهام فضا بکاهد. منظورمان تکرار حرف‌های شعاری و کلیشه‌ای نیست که بدتر دلسردکننده است؛ مقصودمان توضیح دقیق و شفاف است. دقیقاً نابسامانی اخیر ارزی به چه دلیل روی داد؟ برای فشار حداکثری موردادعای دولت جدید آمریکا چه برنامه‌ای داریم؟ راهبرد ما برای صیانت حداکثری از سفره مردم در روزهای باقی‌مانده از سال جاری و همچنین سال آینده چیست؟ سکوت محض است که جریان دارد. هرچند سخنرانی رئیس‌جمهور محترم در میدان آزادی تهران موجب یأس دشمن و غرور ملت بود؛ اما از ارتباط جزئی‌تر با مردم و در جریان امور کشور قرار دادن هم نباید غافل شد؛ خصوصاً در برهه‌هایی که می‌دانیم آن‌ها نگران‌اند. اما بااین‌همه حرف چیز دیگری است.
حرف این است که همه این مشکلات را می‌بینی و آن‌وقت ۲۲ بهمن را هم می‌بینی که روزی است در دل تاریخ؛ روزی که آفت زمان چهره‌اش را مخدوش نکرده. این از خاصیت ایام‌الله است که از باد زمان مصون می‌مانند‌. این یکی از آن هنرهای ناب مردم ایران است؛ استاد لبیک گفتن به امر «وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ»اند. عاشورا که می‌شود مردم می‌روند به سال ۶۱ هجری قمری. ۱۳ دی‌ماه که می‌رسد بسیاری از مردم اگر هم نتوانند با پای تن خود را به گلزار شهدای کرمان برسانند، با پای دل به سال ۹۸ می‌روند و انگار که دوباره آن خبر بهت‌آور را می‌شنوند.
 ۲۲ بهمن هم مردم انقلابی را به سال ۵۷ می‌برد. بدنه انقلابی جامعه در ۲۲ بهمن برانگیخته می‌شود و این خصلت «حزب‌الله» است.
همان که قرآن در وصفشان می‌گوید: «أُولَٰئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَأَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ». قلب اهالی حزب‌الله برای خودشان نیست؛ بلکه خدا روی آن را امضا زده و روحشان از جانب خدا مؤید است؛ از این رو در ایام‌الله نشستن را برنمی‌تابند. فقط مردمی می‌توانند مشکلات را این‌گونه کنار بنهند و به هر بهانه‌ای حمایت خود را از نایب حضرت ولیعصر و انقلاب روح‌‌الله به رخ دشمن بکشند که ایمان‌شان شعله‌ای باشد در قلب. و شاید رهبر انقلاب هم همین تطابق صفات مردم انقلابی ایران با حزب‌الله در قرآن را می‌بیند که تا این حد به «هُمُ ٱلغَٰلِبُونَ» بودن آن‌ها یقین دارد. در مقابل چنین مردمی فرعون کاخ سفید تنها لحظه غرق خود را نزدیک‌تر می‌کند. او در حالی تهدیدهای گنگستری خود علیه ایران را ادامه می‌دهد که احتمالا نمی‌داند بخش زیادی از مردم ایران کماکان منتظر انتقام خون حاج‌قاسم‌‌اند. آنچه واقعا می‌تواند مردم را اعم از انقلابی یا غیرانقلابی برنجاند و رنجانده، ترامپ یاوه‌گو نیست؛ حکمرانی بد ماست. بیراه نیست اگر اجرای عدالت و احیای معیشت این مردم خدایی را نیز از کلیدهای ظهور صاحب‌العصر بدانیم.

وفاق بر سر شرافت و عقلانیت
 
حمیدرضا مقدم‌فر
قیمت دلار که در بازار غیررسمی – که شاید بهتر باشد آن را با همان اصطلاح «بازار سیاه» بخوانیم - حدود 90 هزار تومان درج می‌شد و قیمت طلا و سکه که بالا می‌رفت، شاید برخی تصور می‌کردند 22 بهمن امسال، متفاوت از سال‌های گذشته و به طور مشخص، کم‌رمق برگزار شود، بویژه اینکه این تلاطم‌های بازار، دقیقاً در همین روزهای منتهی به 22 بهمن رخ می‌داد و همین مساله، در یک سو نگرانی‌ و البته در سوی ضدانقلاب، امیدواری‌هایی را برای‌شان رقم می‌زد؛ هرچند آنها که نگاه واقع‌بینانه‌تری نسبت به مردم داشتند، به‌رغم افسوس خوردن بابت این تلاطم اقتصادی‌، به ملت هم کاملاً مؤمن بودند. 
به هر حال، جشن راهپیمایی گرامیداشت 22 بهمن امسال نیز برگزار شد و جمعیت حاضر در خیابان‌ها به‌رغم سردی قابل ملاحظه هوا و آشفتگی بازار دلار و طلا، نه تنها کمتر نشد، بلکه به اذعان بسیاری، نسبت به سال گذشته در بسیاری از شهرها افزایش هم داشت.
درباره‌ این ملت که هم «ماهیت» ممتاز و هم «عقلانیت» عالی خود را باز هم به نمایش گذاشت، چند نکته را به اختصار می‌توان گفت.  
نخست، تاکید مجدد بر همان جمله‌ مشهور امام خمینی(ره) که فرمود: این ملت از ملت حجاز در عصر رسول‌الله(ص) هم بهترند. آن زمانی که امام(ره) این نکته را بیان کردند، شاید بیشتر به عنوان یک اغراق یا تشویق معطوف به تحرک‌بخشی به جامعه به آن نگاه می‌شد اما کوران‌ و دوران‌های مختلف در جمهوری اسلامی نشان داد این مردم به حقیقت همان هستند که امام(ره) توصیف و تبیین کرده بود. ملتی که به‌رغم شرایط نامطلوب اقتصادی، آرمان و واقعیت را فدای توهم و ضدآرمان نمی‌کند و پای آزادی و استقلال خود می‌ایستد و می‌داند همان اراده‌ای که 46 سال پیش کرد - یعنی تشکیل یک جمهوری بر مبنای اسلامیتی که ایمان و عقیده مردم آن است - تنها راه دستیابی به یک وضعیت مطلوب است. 22 بهمن امسال هم نشان داد «شکایت» این مردم از مشکلات، مغایر و منافی «شُکر»شان از اصل انقلاب اسلامی نیست؛ آنها می‌دانند مشکل اقتصادی را نباید انکار کرد اما حل این مشکل نیز به دست همین مردم است؛ مردم می‌دانند جیره‌خواران ترامپ‌ها و بایدن‌ها، اگر طبیب بودند، امروز بر سر نخواستن‌شان در خود هیات حاکمه آمریکا دعوا نبود و بر سر سرکوفت زدن به آنها و به رخ کشیدن بی‌خاصیتی‌شان رقابت شکل نمی‌گرفت. خود آمریکایی‌ها هم فهمیده‌اند تریبون‌های آشوب‌شان -که ویترینی از یک پشت پرده پلشت پول‌پرست ضدایران هستند - خودشان را هم نمی‌توانند اداره کنند، چه رسد به اینکه بخواهند در نقش منجی یک ملت ظاهر شوند. 22 بهمن نشان داد مردم می‌دانند عامل و بانی مشکلات، اصل و آرمان انقلاب اسلامی نیست، بلکه انحرافات و مشکلات و بی‌تجربگی‌هایی است که در اجرا وجود دارد. ملت آنقدر عمیق است که ضعف در «اجرا» را از نقص در «آرمان» تشخیص می‌دهد؛ برای حل مشکل، به جای آنکه «از آرمان» بازگردد، به بازگشت و رجوع همیشگی «به آرمان» تاکید می‌کند و اصرار دارد مجریان باید به همان وعده‌های انقلاب اسلامی 57 باور داشته و متعهد و عامل باشند، نه اینکه دزدی را که از در بیرون کرده‌اند، از پنجره دوباره به خانه بکشانند. 22 بهمن نشان داد این مردمی که در خیابان هستند، اگرچه خیلی‌های‌شان در فضای مجازی پرسر و صدا نیستند و کمتر دیده می‌شوند اما همواره در صحنه‌اند؛ اتفاقاً بیش از بسیاری از این اهالی هیاهو، در مشقت و سختی‌اند اما شرافت و عقلانیت خود را همچون عده بسیار قلیلی از صاحبان قدرت و ثروت، به اربابان شارون‌ها و نتانیاهوها و... نمی‌فروشند. 22 بهمن نشان داد برای تحلیل انقلاب اسلامی، هم باید مشکلات را دید و هم سرمایه‌ها را؛ هم باید شکایت‌ها را شنید و هم شکرها را دید؛ هم باید تفاوت‌ها و تکثرها را دید و هم اتحاد و حضور برای پایبندی‌ به آرمان‌ها را. 
22 بهمن باز هم نشان داد جمهوری اسلامی از نظر داشتن یک پایگاه مردمی کاملاً منحصر به فرد و پای ‌کار، در جهان ممتاز و نمونه است و تا زمانی که این پایگاه مردمی وجود دارد، ایران، به تکرار استعمار تن نخواهد داد.
اما 22 بهمن امسال غیر از نمایش بزرگ جمهور، به واسطه سخنرانی بسیار خوب رئیس‌‌جمهور هم ماندگار بود؛ آقای پزشکیان با تاکید بر پیروی از سیاست‌های حکیمانه رهبر معظم انقلاب، نیز با پاسخ شرافتمندانه‌ای که به ترامپ داد، وفاقی عمل کرد؛ وفاقی که هم پیروی از رهنمودهای امام را مدنظر داشت و هم پیگیری منافع ملت را؛ و البته اصل مفهوم وفاق اینگونه است که به دیده تیزبین بفهمیم که هرجا پس از انقلاب اسلامی، رهنمود امامین انقلاب پیگیری شد، دقیقاً همانجا منفع ملت حاصل شد و هرجا بالعکس بود، ملت صدمه دید.
از سخنان آقای رئیس‌جمهور در راهپیمایی 22 بهمن اینطور برمی‌آید که اولاً ایشان می‌خواهد مجدداً بیان کند بر رکن اصلی شعار وفاق خود در انتخابات که پیگیری سیاست‌های کلان مقام معظم رهبری برای تامین منافع ملی بود، تاکید دارد و ثانیاً اگر برخی رادیکال‌های «شکارچی شنبه‌» پس از انتخابات بگذارند، او نمی‌خواهد مصداق گزیده شدن دوباره‌ مومن از یک سوراخ باشد و تجربیات تلخ یک مسیر غلط را دوباره تکرار کند؛ تجربه‌ای که در دهه 90 شمسی، بر مبنای خوش‌بینی غلط به دشمن شکل گرفت و این دوران را به یک دهه از دست‌رفته خسارت‌بار برای کشور تبدیل کرد. 
در شأن صدور حدیث «مومن از یک سوراخ 2 بار گزیده نمی‌شود» از پیامبر اکرم(ص)، شیخ طوسی در کتاب الاخلاف چنین آورده است که اباعزه الجمحی در واقعه جنگ بدر اسیر شد و به پیامبر(ص) عرض کرد: ‌ای محمد(ص) من عیال‌وار هستم، منت بر من بگذار و آزادم نما؛ حضرت او را آزاد کردند، بدین شرط که دیگر به جنگ مسلمانان بازنگردد. ابوعزه به مکه برگشت و گفت من محمد(ص) را مسخره کردم و در جنگ احد دوباره علیه مسلمانان به  جنگ برگشت. پیامبر(ص) نیز دعا کردند که فرار  نکند؛ پس اباعزه اسیر مسلمانان شد و دوباره به پیامبر(ص) عرض کرد که من عیال‌وار هستم و آزادم کن. رسول اکرم(ص) فرمودند: آیا آزادت کنم تا به مکه برگردی و در گروه قریش فریاد بزنی که من دوبار محمد(ص) را مسخره کردم؟ سپس حضرت فرمودند: «مومن از یک سوراخ 2 بار گزیده نمی‌شود»؛ پس پیامبر(ص) او را به دست خود به هلاکت رساندند. این همان پیامبری است که در فتح مکه فرمودند «الیوم یوم المرحمه»؛ لذا دین و مواضع و سنت نبوی را باید درست تفسیر کرد. همان پیامبری که از رحمت در فتح مکه سخن گفتند، فرمودند نباید در مقابل مشرکان و منافقان و مستکبران از یک سوراخ 2 بار گزیده شویم. خلاف این عمل کردن،‌ نه شرط عقل است و نه شرط شرف و نه شرط هوشمندی.