این روزها برخی صفحات مجازی در تکاپوی داغ کردن تنور مذاکره با آمریکا هستند. فهرستی از آوردههای ایرانِ پس از تحریم، جلوی مخاطب میگذارند: «رفع کامل تحریمها»، «گسترش صفحات خورشیدی در کویر لوت به عنوان گرمترین نقطه کره زمین»، «واردات هواپیما و تجهیز ناوگان هوایی»، «بازگشت نخبگان ایرانی» و در انتها تیر آخر را میزنند که با این اوصاف «چرا ما نباید برای حل مشکلاتمان مذاکره کنیم؟»
انگار آمریکا مؤسسه خیریهای است و فقط منتظر پیش قدم شدن ماست تا آنچه را که تمنا داریم برآورده کند! این دوستان که برای مخاطبشان اینقدر جذاب صحبت میکنند، به شکل ماهرانهای «مغالطه ادعای بی استدلال» را به کار بردهاند. ادعای ایشان زیبا و جذاب است، اما با کدام استدلال به این نتایج رسیدند؟
بد نیست نگاهی بر حافظه تاریخی خود بیندازیم و قدری تجربیات گذشته را مرور کنیم. بوش پدر برای آزادی آمریکاییهایی که در لبنان به دست حزبالله به گروگان گرفته شده بودند، یک بیانیه زیرکانه صادر کرد وخطاب به ایران بیان کرد: «دراینباره میتوان همکاری نشان داد و این همکاری تا مدتها به خاطر آورده میشود.» او در بیانیهاش تأکید کرده بود: «حسننیت، حسننیت میآورد.» «اکبر هاشمی رفسنجانی» رئیسجمهور وقت ایران خطاب به آمریکاییها اعلام کرد: «ایران این آمادگی را دارد که با کشورهایی که آمادگی دارند سیاست برخورد مساوی و بدون باجخواهی داشته باشند، با اینها کار کند.»
سرانجام پافشاری ایران اثرگذار میشود و مقامات حزبالله، ظرف دو ماه و نیم بعد گروگانها را «یکی یکی» آزاد میکنند؛ اما پس از گذشت مدتها نهایتاً آمریکاییها گفتند: «ما گفتیم نشان دادن حسننیت باعث حسننیت متقابل میشود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم.»
در گام بعدی، پس از قتل «احمدشاه مسعود»، فرمانده ائتلاف شمال در ۹ سپتامبر ۲۰۰۱ و حمله طالبان به آمریکا، دولت اصلاحات و آمریکا نقطه مشترکی را در افغانستان یافتند. با وجود گام های مهمی که دولت «سیدمحمد خاتمی» برداشت، اما «سید حسین موسویان» رایزن و دیپلمات فعال در دولت اصلاحات در این باره در یادداشتی که در «المانیتور» نوشته، چنین بیان میکند: «مذاکرات بین ایران و آمریکا حتی بعد از کنفرانس بُن نیز ادامه پیدا کرد. اما ناگهان، به معنای واقع کلمه، بمبی منفجر شد. پرزیدنت بوش تنها چند هفته بعد از کنفرانس بن همه ما را با قرار دادن ایران در «محور شرارت»، طی سخنان سالیانهاش در ژانویه ٢٠٠٢، غرق حیرت کرد.»
همچنین پس از تلاشهای فراوان دولت دوازدهم در موضوع برجام، آقای ظریف در سال 1397 و پس از پاره کردن برجام به دست ترامپ گفت: «هیچ توافقی با دولت ایالات متحده آمریکا ارزش جوهری که برایش صرف شده ندارد.»
البته امروز هم جمهوری اسلامی ایران هرگز مخالف مذاکره و گفتوگوی برابر و از موضع احترام متقابل برای دست یافتن به یک توافق منصفانه و تأمینکننده منافع ملی ایران نیست؛ اما تجربه تاریخی ملت ایران و تلخی گامهای مؤثر تهران در مذاکرات پیشین با طرف آمریکایی از یک سو و پیشنهاد مذاکره همزمان با امضای کارزارهای فشار بر تهران از سوی دیگر حکم میکند به تکرار گفتوگوها و امضای معاهداتی با دستاوردهای «تقریباً هیچ» نباید تن داد.