صفحه نخست >>  عمومی >> نبض تحلیل
تاریخ انتشار : ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۹:۲۹  ، 
شناسه خبر : ۳۷۶۰۸۶
پایگاه بصیرت / حسن نوروزی
برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب، مذاکرات یکشنبه مسقط را سخت و نفس‌گیر توصیف کردند و برخی از آنان در یادداشت‌هایشان نسبت به بن‌بستی هشدار دادند که می‌تواند منطقه را به آتش بکشد! امثال زیدآبادی نوشتند که آمریکا، با زبان تند ویتکاف، خواستار برچیدن کامل صنعت غنی‌سازی ایران و تعطیلی تأسیسات نطنز، فردو و اصفهان است؛ در مقابل، ایران غنی‌سازی را خط قرمز خود می‌داند؛ خطی که به گفته آنها، عبور از آن غیرممکن است!
این قلم به دستان در تلاش برای شکستن بن‌بست، طرحی عجیب روی میز گذاشتند: «تجمیع تأسیسات هسته‌ای ایران در جزیره‌ای در خلیج‌فارس، تحت نظارت کنسرسیومی از کشورهای منطقه و جهان، با حضور اعراب و بازیگران جهانی!»
پیشنهادی که نه‌تنها بوی استعمار می‌دهد، بلکه در عمل، همان خواسته‌های آمریکا را در لباسی جدید بسته‌بندی می‌کند. مگر نه اینکه ویتکاف تعطیلی نطنز و فردو را طلب کرده بود؟ حالا برخی، در قالب ابتکار، پیشنهاد می‌دهد تأسیسات هسته‌ای ایران جمع‌آوری و به نقطه‌ای منتقل شود که زیر سایه ناوهای آمریکایی قرار دارد!
این نه راه‌حل، که تسلیم است! پراکندگی تأسیسات هسته‌ای ایران، سال‌هاست پازلی حل‌نشدنی برای آمریکا ساخته است. واشنگتن هرگز مطمئن نبوده که با بمباران مراکز هسته‌ای، توان غنی‌سازی ایران را نابود می‌کند یا نه؟ حالا این عده با خیال طرح جزیره‌ای خود، این دغدغه را برای آمریکایی‌ها حل کرده‌اند تا همه‌چیز در یک نقطه، آماده برای هدف‌گیری باشد.
 آیا این ابتکار نیست که نگرانی‌های آمریکا را به فرصت تبدیل می‌کند!؟ برخی جریان‌های سیاسی در حالی دخالت کشورهای عربی در غنی‌سازی ایران را پیشنهاد می‌دهند که حتی تجربه‌ای در این حوزه ندارند! پرسش این است ایران، که حتی نظارت آمریکا را نپذیرفته و تنها آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را به رسمیت می‌شناسد، چرا باید به چنین تحقیری تن دهد؟
این پیشنهاد، نه مرضی‌الطرفین، که یک‌طرفه به نفع آمریکا و متحدانش است. یک جریان خطرناک از برجام تا امروز برای تثبیت ایده‌های خود با ترسیم شبح جنگ، سعی در ترساندن مخاطب دارد. اما این تهدید، سال‌هاست که رنگ باخته است. چرا که آمریکا اگر جنگ را راه‌حل می‌دانست، سال‌ها پیش دست به کار شده بود. همین ناتوانی آمریکا در برابر ایران، این هشدارها را بی‌اعتبار کرده است. سوال اصلی اینجاست که چرا هرگاه آمریکا در برابر ایران به بن‌بست می‌خورد، جریانی در داخل برایش راه باز می‌کند؟
غنی‌سازی، حقی بین‌المللی است که جهان برای ایران قائل است. این آمریکاست که باید کوتاه بیاید، نه ایران. اما عده‌ای در چرخشی عجیب، ایران را کنار آمریکا می‌نشانند و از ضرورت انعطاف تهران سخن می‌گویند. در نهایت می‌توان گفت که این قلم‌به دستان به جای دفاع از حق ایران، انگار در پی راضی‌کردن ترامپ هستند. جالب است که روزنامه هم‌میهن هم دیروز مدعی شد که ترامپ با ایران دشمنی ندارد و حتی جعل نام خلیج‌فارس را حق او دانست! این رویکرد، نه‌تنها استقلال ایران را نشانه می‌گیرد، بلکه پرسش‌های بزرگی درباره نیت چنین تحلیل‌هایی مطرح می کند. فلذا مذاکرات مسقط، آزمونی برای عزت ایران است؛ نه فرصتی برای پیشنهادهای استعماری.