هشدار صریح و متفاوت پکن به کشورهایی که در جنگ تعرفهای آمریکا علیه چین با واشنگتن همراهی میکنند، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی، حقوقی و بینالمللی قرار گرفت. این هشدار از این لحاظ متفاوت است که نبرد اقتصادی آمریکا-چین را از وضعیت مستقیم خارج ساخته و دیگر بازیگران بینالمللی را نه فقط به صورت غیرمستقیم، بلکه به صورت مستقیم در این معادله پیچیده و چندمجهولی دخیل ساخته است.
عقبنشینی اخیر ترامپ از وضع تعرفهای ۱۴۵ درصدی علیه کالاهای وارداتی چین و آغاز مذاکرات واشنگتن -پکن با هدف رسیدن به یک توافق تجاری، مصادیق عینی عقبنشینی رئیسجمهور آمریکا از نبرد اقتصادی تمام عیاری است که تعهد داده بود آن را تا پایان ادامه دهد. سوال اصلی اینجاست که چه عاملی غیر از آشفتگی بازارهای داخلی آمریکا (خصوصا وال استریت) منجر به این عقبنشینی ناخواسته از سوی کاخ سفید شد؟
هشدار صریح چین
حدود یکماه قبل، هشدار صریح و متفاوت پکن به کشورهایی که در جنگ تعرفهای آمریکا علیه چین با واشنگتن همراهی میکنند، مورد توجه بسیاری از تحلیلگران مسائل اقتصادی، حقوقی و بینالمللی قرار گرفت. این هشدار از این لحاظ متفاوت است که نبرد اقتصادی آمریکا-چین را از وضعیت مستقیم خارج ساخته و دیگر بازیگران بینالمللی را نه فقط به صورت غیرمستقیم، بلکه به صورت مستقیم در این معادله پیچیده و چندمجهولی دخیل ساخته است. پکن به کشورهای جهان هشدار داد که هرگونه توافق تجاری با آمریکا که به ضرر چین باشد، با واکنش شدید مواجه خواهد شد. دولت چین تأکید کرد که سیاست "مماشات با متجاوز" نه تنها صلحآمیز نیست، بلکه به بیثباتی جهانی دامن میزند.
پکن سیاست مماشات با متجاوز را چگونه تفسیر میکند؟
سوال اصلی اینجاست که مصداق کشورها و بازیگرانی که با واشنگتن در جنگ تعرفهای علیه چین مماشات میکنند چیست؟ آیا بازیگرانی که تحت فشارهای مستمر آمریکا ناچار به کاهش سطح مراودات تجاری خود با پکن میشوند، در چارچوب همین تعریف قرار گرفته و مشمول اهداف جنگ اقتصادی متقابل چین علیه آمریکا میشوند؟! اینها سوالاتی هستند که هنوز چینیها پاسخ مشخصی در قبال آن ندادهاند، اما کلیت این هشدار بیسابقه، میتواند مقدمهای برای ورود پکن به فاز عملیاتی این تهدید باشد. بر اساس این استراتژی، کشورهایی که (حتی به صورت جبری) ناگزیر به پذیرش سیاستهای تعرفهای واشنگتن میشوند، با عواقب و تبعاتی از جمله افزایش تعرفههای صادراتی و کاهش سطح واردات محضولات ضروری خود از چین مواجه خواهند شد. صورت مسئله تا حدود زیادی شفاف است: همانگونه که ترامپ از کشورهای عضو جامعه جهانی خواسته میان واشنگتن و پکن یک گزینه را انتخاب کنند، چینیها نیز اکنون از آنها خواستهاند انتحاب مشابهی را صورت دهند و البته متوجه تبعات آن نیز باشند. همین مسئله میتواند کشورهای دنیا را بر آن سازد تا به جای انتخاب میان دو گزینه، به واشنگتن جهت پایان دادن به سیاستهای سلبی خود علیه پکن فشارهایی وارد سازند. نباید فراموش کرد که علیرغم جذابیت خاص بازار آمریکا برای بسیاری از کشورها، آنها قدرت پس زدن و عبور از فرصتهای اقتصادی و تجاری نهفته و آشکار در بازار چین را ندارند.
از مرحله سکوت تا مرحله تحریم
چینیها قبل از عقبنشینی اخیر ترامپ عملا هشدار دادند که دامنه جنگ اقتصادی واشنگتن علیه خود را به همه دنیا تعمیم خواهند داد و از این طریق، هزینههای کاهش قدرت مانور تجاری خود را متوجه دیگر اعضای جامعه بینالملل خواهند ساخت. از سوی دیگر دونالد ترامپ نیز حداقل تاکنون کمترین انعطافی در خصوص عقبنشینی از جنگ تجاری با چین از خود نشان نداده است. در این جا، چینیها از استراتژی رصد و سکوت فاصله گرفته و از استراتژی تحریم رونمایی کردهاند. بر این مبنا، هرگونه همراهی کشورها با سیاستهای تعرفهای آمریکا برای آنها هزینهساز خواهد بود و مهمترین مصداق پررنگ این هزینه نیز از دست دادن بازار چین است. ممکن است به زودی وزارت بازرگانی چین ابعاد عینیتری از چگونگی جریمه و تحریم کشورهای همراه آمریکا در عرصه جنگ تجاری را ترسیم کند. این موضوع برای بسیاری از کشورهای دنیا، خصوصا کشورهایی که دارای بدهی خارجی زیاد به پکن هستند شدیدا غیرقابل تحمل و هزینهساز خواهد بود. این همان سیاست یارگیری چینیها در جنگ اقتصادی با آمریکاست. نباید فراموش کرد که مصدر و آغازگر این جنگ، واشنگتن بوده و از این لحاظ، بازیگران بینالمللی به طور طبیعی بیش از چین، دولت ترامپ را در این خصوص مورد سرزنش قرار میدهند.
آیا چین وارد مرحله "بلاک" میشود؟
دغدغه بازیگران بینالمللی به این نقطه ختم نمیشود. ممکن است چینیها علاوه بر تحریم کشورها و شرکتهایی که با آمریکا وارد تجارت یکجانبه میشوند، استراتژی بلاک را در مراحل آتی در پیش گیرند. بلاک، نمودی از تحریم ثانویه است. به این معنا که یک کشور نه تنها مستقیما دیگران را تحریم میکند، از شرکای تجاری خود نیز میخواهد کشور یا کشورهای هدف را تحریم کنند. این همان مرحله پایانی جنگ اقتصادی میان چین و آمریکاست که از آن تحت عنوان جنگ جهانی تجارت یاد میشود. در این میان، شرکتهای خصوصی و دولتی در سرتاسر دنیا به صورت ناخواسته وارد مناقشهای میشوند که در آن، باید در یک جبهه (با محوریت چین یا آمریکا) قرار گیرند. به عبارت بهتر، در اینجا جنگ سرد اقتصادی میان دو بازیگر شرقی و غربی، تبدیل به جنگ دو جبهه یا بلوک با یکدیگر خواهد شد. بدیهی است که در چنین مناقشهای، سازمان تجارت جهانی نیز قدرت حکمیت و واسطهگری خود را از دست خواهد داد، زیرا این نهاد بینالمللی نیز ناگزیر خود را در جبهه طرفدار چند جانبهگرایی اقتصادی (جبهه اقتصادی چین) تعریف میکند.
جنگ اقتصادی در کدام مرحله متوقف میشود؟
دغدغه پایانی، معطوف به زمان و چگونگی توقف جنگ اقتصادی میان آمریکا و چین است. در این میان، دو سناریو وجود دارد: نخستین و خوشبینانهترین احتمال، توقف جنگ اقتصادی پکن و واشنگتن در مرحله کنونی (مرحله یارگیری و تحریم یکجانبه) است. این احتمال، تنها در صورتی رخ میدهد که مذاکرات اقتصادی طرفین با هدف رسیدن به توافقی متوازن هر چه سریعتر به نتیجه برسد. در این میان، تابآوری بازارهای آمریکا و اروپا نیز نسبت به جنگ تجاری ترامپ با دیگر کشورها (خصوصا چین) کاهش یافته و همین مسئله دستان رئیسجمهور آمریکا را نسبت به قبل بستهتر و قدرت مانور وی در جنگ تعرفهای را محدودتر ساخته است.
دومین احتمال، معطوف به شکلگیری ابعاد منازعه در بالاترین و گستردهترین سطح ممکن است: جایی که طرفین علاوه بر پیشبرد جنگ اقتصادی با یکدیگر، منافع تجاری دیگر کشورها را نیز مستقیما در فضای منازعه دخیل میسازند. هر اندازه منازعه رادیکالتر و انگیزههای طرفین برای کنشگری یا واکنش در این جنگ اقتصادی بیشتر شود، کنترل و مدیریت منازعه به مراتب از مرحله کنونی دشوارتر خواهد شد.