وقتی دشمن بلند فکر میکند...
در دنیای جنگ، لحظهای که دشمن، صریح و بیپرده از نقاط ضعف حیاتی خود سخن میگوید، نه یک ضعف رسانهای، بلکه نقطهای از حقیقت است که دیگر امکان پنهانکاری در آن وجود ندارد. تحلیلگر صهیونیست، «آلون میزراهی»، در یکی از مهمترین اعترافهای رسانهای طی سالهای اخیر، پرده از واقعیتی برداشت که ما سالها دربارهی آن سخن گفته بودیم:
«فقط چند هفتهی دیگر جنگ با ایران کافی بود تا فروپاشی کامل نظامی و اجتماعی اسرائیل اتفاق بیفتد.»
این جمله را نمیتوان در حد یک گمانهی روزنامهنگارانه یا یک تفسیر احساسی فروکاست. ما با اعترافی رسمی از جانب یکی از تحلیلگران معتبر امنیتی رژیم صهیونی مواجهیم. این گفته، نه صرفاً یک هشدار یا تحلیل ریسک، بلکه یک واقعنگاری راهبردی از عمق آسیبپذیری صهیونیستها در برابر محور مقاومت است.
فروپاشی: مفهومی چندلایه، نه صرفاً یک شکست نظامی
در ادبیات امنیتی، فروپاشی به معنای تسخیر فیزیکی یا انهدام کامل تجهیزات نیست؛ بلکه در مرحلهی اول به معنای از بین رفتن انسجام سیستم درونی، زوال اراده، فروپاشی همبستگی اجتماعی و اختلال در کارکردهای نظامی است.
بیانیهی میزراهی دقیقاً از همین جنس است. او نمیگوید احتمال فروپاشی وجود دارد یا شاید روزی چنین شود. او میگوید؛ فقط چند هفتهی دیگر از جنگ با ایران کافی بود تا این فروپاشی اتفاق بیفتد. این یعنی:
ساختارهای دفاعی رژیم صهیونی در میدان نبرد تابآوری خود را از دست دادهاند.
جامعهی صهیونی دچار فروپاشی روحی، شناختی و روانی شده است.
ارتشی که ادعای قدرت مطلق در منطقه را داشت، در برابر ارادهی مقاومت به زانو درآمده است.
از جنگ نرم تا جنگ واقعی: تحقق نظریهی مهندسی فروپاشی دشمن
برای سالها، محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران، بر اهمیت جنگ نرم، جنگ روایتها و جنگ شناختی تأکید داشت. برخی این نظریات را نوعی جنگ روانی تلقی میکردند و آن را در حد یک تاکتیک تبلیغاتی پایین میآوردند. اما امروز، اعتراف تحلیلگر صهیونی، نشانهای است از اینکه این نظریه، حالا در میدان واقعی رزمی خودش را نشان میدهد.
وقتی سرباز صهیونی شب را با کابوس پهپادهای انتحاری، موشکهای نقطهزن، عملیاتهای هوشمند ترکیبی، کمینهای مقاومت و سناریوهای درهمتنیدهی درگیری میگذراند، او دیگر در میدان، نه به پیروزی، بلکه به زنده ماندن فکر میکند. اینجا دقیقاً نقطهی شکست یک ارتش است. چراکه سربازی که به بقا فکر میکند، دیگر در معادلهی پیروزی نظامی جای ندارد.
جنگ امروز: روان، شناخت، رسانه، معنا
میزراهی میگوید: «خانوادهها ترسیدهاند، سربازها ترسیدهاند، جامعه گیج شده است.»
این یعنی دقیقاً همان نقاطی که در هندسهی قدرت نرم تعریف میشوند: روان عمومی، انسجام اجتماعی و امنیت شناختی در رژیم صهیونی فروریخته است. شکست امروز اسرائیل، نه از تانک و راکتور هستهای و آیروندوم، بلکه از درون، از قلب باورها و ذهن شهروندان آغاز شده است.
شکاف روانی و اجتماعی در رژیم صهیونی آنقدر شدید شده که حتی نخبگان امنیتی این رژیم نیز دیگر نمیتوانند آن را پنهان کنند. سرباز صهیونی، که در دهههای گذشته در حالتی از غرور، آسایش و بیرقیبی بزرگ شده بود، حالا با کوچکترین تهدید عملیاتی، در موضع عقبنشینی قرار میگیرد.
مقاومت، یعنی عقلانیت راهبردی + ایمان به پیروزی
تحول مهم اینجاست: مقاومت امروز، تنها بر ایمان دینی و احساسات انقلابی تکیه ندارد؛ بلکه عقلانیت راهبردی، مدیریت هوشمند قدرت و کنترل صحنهی نبردهای ترکیبی را در دستور کار دارد.
ایران، حزبالله، انصارالله، حماس، جهاد اسلامی و دیگر بازیگران محور مقاومت، با یک مهندسی دقیق، رژیم صهیونی را از درون پوسیده کردهاند:
با غافلگیریهای متناوب در مرزها، با جنگ اطلاعاتی و سایبری، با عملیاتهای چریکیِ محدود، اما اثربخش، با روایتسازی مداوم در فضای رسانهای جهانی؛ و امروز، دشمن خودش اعتراف میکند: «چند هفته بیشتر نمیتوانستیم دوام بیاوریم.»
نتیجه: ما در آستانهی تحقق وعدهایم، نه در مرحله تهدید
این سخن میزراهی، یک پیام دارد:
تهدید دیگر از آینده نیست؛ تحقق وعدهها آغاز شده است.
ما از سالها پیش، از زوال قریبالوقوع رژیم صهیونی سخن گفتهایم. اما امروز، دیگر این تحلیل، مختص اردوگاه مقاومت نیست. این بار، تحلیلگر رسمی رژیم صهیونی به وضوح نوشت: «فقط چند هفتهی دیگر کافی بود...»
بنابراین ما امروز، در موقعیت تهدید نیستیم؛ ما در آستانهی تحقق تاریخی یک وعده الهی-راهبردی ایستادهایم: زوال اسرائیل نزدیک است.
نه بر اساس شعار، بلکه با استناد به گزارش دشمن.
در زمانی که برخی هنوز درگیر تحلیلهای مبهم از آینده منطقه هستند، شنیدن این جمله از دل خود ساختار امنیتی رژیم صهیونی، برای ما حکم سند پیروزی دارد. این جمله نه یک هشدار، بلکه سند رسمی ورود رژیم صهیونی به فاز فروپاشی شناختی و امنیتی است.