صبح صادق >>  پرونده >> گفتگو
تاریخ انتشار : ۱۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۷  ، 
شناسه خبر : ۳۷۸۵۵۳
بررسی آثار اقتصادی جنگ ۱۲ روزه برای رژیم صهیونی در گفت‌و‌گو با حسام فتحی، کارشناس اقتصادی

به گزارش «صبح صادق» در سال‌های اخیر، اقتصاد رژیم صهیونیستی همواره تلاش کرده بود تصویری از ثبات، پیشرفت فناوری و تاب‌آوری در برابر بحران‌های امنیتی به نمایش بگذارد. اما موج حملات مستقیم ایران علیه زیرساخت‌های حیاتی این رژیم، پرده از شکنندگی عمیق این نظام اقتصادی برداشت. برخلاف تصور رایج که خسارات جنگی را تنها در قالب تخریب کوتاه‌مدت یا اختلال مقطعی تفسیر می‌کند، این رخداد‌ها نشان دادند آسیب‌پذیری‌های ساختاری رژیم صهیونیستی بسیار جدی‌تر و چندلایه‌تر است. از رکود ناگهانی مصرف داخلی و توقف گردشگری گرفته تا فرار سرمایه‌های خارجی و افزایش کسری بودجه، همه این عوامل در کنار هم چشم‌اندازی از یک بحران اقتصادی طولانی‌مدت را ترسیم کرده‌اند که حتی کمک‌های سخاوتمندانه آمریکا نیز قادر به ترمیم کامل آن نیست.
در گفت‌و‌گو با «حسام فتحی» کارشناس اقتصادی، روشن شد که این بحران فقط در حوزه مالی یا لجستیک خلاصه نمی‌شود، بلکه به تزلزل روانی سرمایه‌گذاران و فروپاشی «تصویر باثبات» رژیم صهیونی در محافل اقتصادی بین‌المللی انجامیده است. این تجربه، علاوه بر آشکار کردن محدودیت‌های واقعی قدرت اقتصادی رژیم صهیونیستی، برای ایران نیز حامل یک پیام مهم است: «هیچ کشوری بدون پیش‌نیاز‌های اقتصادی و زیرساختی مستحکم نمی‌تواند تبعات یک جنگ فرسایشی را تحمل کند.» همین مسئله، ضرورت بازتعریف راهبرد‌های اقتصادی مقاومتی و کاهش وابستگی‌های راهبردی را به‌منزله بخشی از امنیت ملی برجسته می‌سازد.

ارزیابی شما از تأثیر حملات اخیر ایران بر اقتصاد رژیم صهیونیستی چیست؟ این تأثیرات چه ابعاد و جنبه‌هایی داشته است؟
برخلاف تصور عمومی که حمله موشکی یا پهپادی را رویدادی کوتاه‌مدت می‌داند، در اینجا ساختار اقتصادی رژیم صهیونی از چند نقطه اصلی ضربه خورد که در مجموع می‌توان آن را «فلج اقتصادی» نامید. نخست، آسیب مستقیم به زیرساخت‌های حیاتی بود؛ پالایشگاه‌ها، مخازن سوخت، تأسیسات لجستیک بنادر «حیفا» و «اشدود». اینها شریان‌های اصلی تجارت واردات و صادرات رژیم صهیونیستی هستند. گزارش‌های اولیه رسانه‌های عبری مانند، «د‌مارکر» و «کالکالیست» نشان می‌دهد در ده روز اول حدود ۵ تا ۶ میلیارد دلار هزینه مستقیم و غیرمستقیم به اقتصاد وارد شده است. دوم، بازار کار و مصرف داخلی با رکود روبه‌رو شد. هزاران نفر از مناطق شمالی و جنوبی تخلیه شدند و مصرف خانوار سقوط کرد. این رکود، همراه با اختلال تأمین کالا و ترس از ادامه درگیری، موجی از کسادی در خرده‌فروشی و خدمات ایجاد کرد. سومین ضربه، اثر روانی بر سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی بود. اگرچه برخی شاخص‌های بورس به‌طور موقت رشد کردند، اما بسیاری سرمایه‌های خود را یا نقد کردند یا به ارز‌های خارجی تبدیل کردند. این همان چیزی است که اقتصاددانان «فرار سرمایه پنهان» می‌نامند.

در همین دوره زمانی، شاخص‌های بورس رژیم صهیونی نوساناتی داشته‌اند. چه عواملی بر این تحولات اثرگذار بوده‌اند؟
این وضعیت در اقتصاد‌های بحران‌زده سابقه دارد. دلیل اصلی آن ورود نقدینگی گسترده از سوی دولت آمریکا و صندوق‌های حامی صنایع دفاعی بود. جنگ سبب شد قرارداد‌های چندمیلیارد دلاری صنایع نظامی و فناوری امنیتی بسته شود و انتظار رشد درآمد این شرکت‌ها شکل بگیرد. اما این فقط سطح ماجراست. اگر عمیق‌تر نگاه کنیم، بخش عمده شرکت‌های خدماتی و صنایع کوچک که در شاخص‌های بورس حضور ندارند، هم‌زمان دچار سقوط فروش و افزایش هزینه شدند. به این ترتیب، بورس در عمل به «جزیره‌ای مصنوعی» تبدیل شد که ظاهراً رشد داشت، اما بقیه ارکان اقتصاد در رکود شدید فرورفته بودند. البته میزان دقیق آسیب را نمی‌توان با عدد مشخص بیان کرد. برخی گزارش‌های رسانه‌های رژیم اعدادی در حدود ۵ میلیارد دلار یا حتی بالاتر برای کل هزینه‌های دفاعی و اختلال اقتصادی تخمین زده‌اند، اما برآورد‌ها بسیار متفاوتند و رقم ثابت نیست. این عدد بیشتر یک تخمین بر مبنای ارزیابی تحلیلگران است تا یک آمار رسمی تأیید شده. پس اگر بخواهیم خیلی سخت‌گیر باشیم، باید بگوییم بهتر است رقم دقیق ارائه نشود.

در نگاه کلی شما، کدام بخش‌های اقتصاد رژیم صهیونیستی بیشترین آسیب‌پذیری را در برابر چنین بحران‌هایی دارند؟
به‌نظر من، مهم‌ترین آسیب‌پذیری رژیم صهیونی همواره اتکای بسیار شدید به تجارت خارجی و زنجیره‌های تأمین جهانی بوده است. بیش از ۶۰ درصد کالا‌های مصرفی و صنعتی این رژیم یا مستقیماً وارد می‌شود یا مواد اولیه آن وابسته به واردات است؛ بنابراین هر تهدیدی علیه بنادر و کریدور‌های حمل‌ونقل می‌تواند کل اقتصاد را مختل کند. دوم، وابستگی جدی به سرمایه‌گذاری‌های خارجی است. حدود یک‌چهارم سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در فناوری‌های پیشرفته انجام می‌شود. هم‌زمان با شروع حملات ایران، بسیاری از شرکت‌های بین‌المللی جلسات اضطراری تشکیل دادند و به انتقال پروژه‌ها به «قبرس» یا «یونان» فکر کردند. این واکنش‌ها به‌وضوح شکنندگی ساختاری اقتصاد رژیم صهیونیستی را نشان داد. سومین حوزه، گردشگری و خدمات است که با هر موج تهدید یا حمله تقریباً متوقف می‌شود. در همین جنگ، از هفته دوم تقریباً همه پرواز‌های توریستی لغو شد و زیان سنگینی به این بخش وارد آمد.

از نظر شما این بحران چه تأثیری بر نگاه سرمایه‌گذاران به رژیم صهیونی داشته است؟
شاید مهم‌ترین دستاورد این حملات همین اثر روانی بود. رژیم صهیونیستی سال‌ها تلاش می‌کرد در ذهن سرمایه‌گذاران جهانی، تصویری باثبات ایجاد کند. اما در گزارش‌های «فایننشال تایمز» و «نیویورک تایمز» دیدیم که این‌بار تحلیلگران غربی هشدار دادند: «درگیری با ایران نه‌تنها امنیت اسرائیل، بلکه امنیت سرمایه‌گذاری را هم زیر سؤال برده است.» این تغییر تصویر سبب شد حتی اگر جنگ کوتاه باشد، موجی از بی‌اعتمادی ایجاد شود و سرمایه‌گذاران پروژه‌های خود را متوقف یا به کشور‌های همسایه منتقل کنند. این فرآیند شاید از خود موشک‌ها خطرناک‌تر باشد، زیرا بنیان‌های اقتصادی را متزلزل می‌کند.

درباره وضعیت مالی رژیم صهیونی چه ارزیابی دارید؟ هزینه‌های این درگیری چقدر فشار بودجه‌ای ایجاد کرده است؟
حتی در حالت عادی، رژیم صهیونیستی با کسری بودجه بالا روبه‌رو بود. در دو سال اخیر، هزینه‌های جنگ غزه و کمک به مناطق مرزی، کسری بودجه را به حدود ۷ درصد تولید ناخالص داخلی رسانده بود. حالا با حملات ایران، احتمالاً این رقم تا ۱۵ درصد افزایش پیدا می‌کند. این سطح کسری برای یک اقتصاد کوچک و پرریسک بسیار سنگین است و دولت ناچار خواهد شد یا مالیات‌ها را افزایش دهد یا اوراق قرضه بیشتری منتشر کند. هر دو گزینه هم در بلندمدت فشار تورمی شدیدی ایجاد می‌کند. کمک‌های آمریکا شاید نقدینگی کوتاه‌مدت بیاورد، اما قادر نیست خسارات روانی، کاهش مصرف داخلی و رکود بخش خصوصی را جبران کند.

به‌نظر شما چشم‌انداز بازسازی اقتصادی رژیم صهیونی بعد از این بحران چگونه است؟
بازسازی تا حدی امکان‌پذیر است. اما پرسش اصلی این است که چه بهایی باید پرداخت شود؟ اگر درگیری طولانی یا تکراری باشد، روند بازسازی هم دائماً فرسوده می‌شود. نمی‌توان هم‌زمان در حال بازسازی بود و ماهانه میلیارد‌ها دلار خسارت جدید ثبت کرد. به اعتقاد من، مهم‌ترین پیامد این حملات این بود که برخلاف ادعا‌های رسمی، نشان داد اقتصاد رژیم صهیونیستی مقاومتی بالا در برابر بحران‌های منطقه‌ای ندارد و آنچه رسانه‌های غربی به‌منزله استحکام معرفی می‌کنند، در عمل بسیار شکننده‌تر است.
به گزارش صبح صادق، حملات مستقیم ایران علیه زیرساخت‌های اقتصادی رژیم صهیونی نه‌تنها توازن روانی بازار سرمایه را برهم زد، بلکه آشکار ساخت رژیم صهیونیستی برای مدیریت یک درگیری تمام‌عیار آمادگی کافی ندارد. خسارات زیرساختی، توقف بنادر و سقوط مصرف خانوار، تنها بخشی از این پیامد‌ها بود. موج خروج سرمایه و بی‌اعتمادی سرمایه‌گذاران نیز اثرات بلندمدتی خواهد داشت که حتی در صورت پایان سریع جنگ، سال‌ها باقی می‌ماند.
از سوی دیگر، این وضعیت هشداری جدی برای ایران محسوب می‌شود؛ توسعه ظرفیت تولید داخلی، کاهش وابستگی به واردات و تقویت زیرساخت‌های مقاومتی تنها مسیر افزایش تاب‌آوری اقتصادی کشور در مواجهه با بحران‌های احتمالی آینده است. دولت آقای «پزشکیان» با چالشی روبه‌روست که نمی‌توان آن را با شعار یا بهانه‌تراشی پشت سر گذاشت: ضرورت واقعی‌سازی اقتصاد مقاومتی. تجربه بحران رژیم صهیونیستی نشان داد هر ساختاری که به واردات، سرمایه خارجی و زنجیره‌های تأمین بیرونی وابسته باشد، در برابر فشار‌های ترکیبی نظامی و اقتصادی دوام نمی‌آورد. امروز دیگر زمان تعارف نیست؛ اگر دولت بخواهد تاب‌آوری کشور را افزایش دهد، باید از همین حالا زیرساخت‌های تولید داخل، امنیت غذایی، انرژی جایگزین و شفافیت مالی را به‌طور عملیاتی تقویت کند. هر تأخیر و اهمالی در این مسیر، در آینده بهایی به‌مراتب سنگین‌تر از تحریم‌های امروز خواهد داشت.