با وجود تهدیدات، کریدور زنگزور میتواند فرصتی برای بازتعریف جایگاه ایران در منطقه باشد، به شرط آنکه با هوشمندی و دیپلماسی فعال مدیریت شود. ایران میتواند با پیشنهاد مسیرهای جایگزین، نظیر کریدور ارس که از خاک خود ایران عبور میکند، هم منافع اقتصادی خود را حفظ کند و هم نقش محوری خود را در ترانزیت منطقهای تقویت نماید. این کریدور جایگزین، با اتصال آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ایران، نه تنها درآمد ترانزیتی را تضمین میکند، بلکه ایران را به عنوان یک بازیگر کلیدی در معادلات قفقاز حفظ خواهد کرد. این رویکرد به ایران امکان میدهد تا کنترل بیشتری بر مسیرهای ترانزیتی منطقه داشته باشد و نفوذ خود را در معادلات ژئواکونومیک قفقاز تثبیت کند.
در پیچ و خم تحولات ژئوپلیتیکی منطقه قفقاز، کریدور زنگزور به عنوان یک پروژه ترانزیتی با ابعاد استراتژیک، به کانون توجهات منطقهای و بینالمللی تبدیل شده است. این کریدور که قرار است جمهوری آذربایجان را از طریق منطقه سیونیک ارمنستان به نخجوان و سپس به ترکیه و اروپا متصل کند، نه تنها یک مسیر ترانزیتی، بلکه یک میدان نبرد ژئوپلیتیکی است که میتواند توازن قدرت در منطقه را به طور اساسی تغییر دهد. برای جمهوری اسلامی ایران، این پروژه هم تهدیدی جدی برای منافع ملی و هم فرصتی برای بازتعریف نقش منطقهای خود به شمار میرود. این یادداشت تحلیلی، با نگاهی راهبردی و در چارچوب منافع نظام جمهوری اسلامی، به بررسی ابعاد این پروژه، پیامدهای آن برای ایران و راهکارهای پیشنهادی برای مواجهه با آن میپردازد.
ماهیت و اهمیت راهبردی کریدور زنگزور
کریدور زنگزور، که ریشه در بند نهم توافق آتشبس جنگ دوم قرهباغ (نوامبر ۲۰۲۰) دارد، به دنبال ایجاد یک مسیر زمینی مستقیم بین سرزمین اصلی جمهوری آذربایجان و منطقه خودمختار نخجوان است. این مسیر که از جنوب ارمنستان (منطقه سیونیک) میگذرد، نه تنها فاصله جغرافیایی و لجستیکی بین باکو و نخجوان را کاهش میدهد، بلکه با اتصال به ترکیه، دروازهای برای دسترسی به آسیای مرکزی و اروپا ایجاد میکند. برای آذربایجان و ترکیه، این کریدور یک شاهراه اقتصادی و سیاسی است که میتواند نفوذ پانترکیستی و حتی ناتو را در قفقاز تقویت کند. اما برای ایران، این پروژه به دلیل نزدیکی به مرزهای شمالی و تأثیرات عمیق بر امنیت ملی، اقتصاد و جایگاه ژئوپلیتیکی، موضوعی حیاتی است و توجه دقیق و راهبردی ایران را میطلبد.
تهدیدهای کریدور زنگزور
کریدور زنگزور، در صورت اجرا بدون رعایت خطوط قرمز ایران، میتواند چالشهایی چندوجهی ایجاد کند. نخست، این کریدور میتواند ارتباط زمینی ایران با ارمنستان را، که تنها راه دسترسی مستقیم ایران به قفقاز و اروپاست، به مخاطره بیندازد. مرز ۳۵ کیلومتری ایران با ارمنستان در منطقه سیونیک، یک دروازه استراتژیک برای حفظ نفوذ در قفقاز است. اگر این کریدور به گونهای طراحی شود که کنترل آن از دسترس ارمنستان خارج شود، عملاً این مرز بسته خواهد شد و ایران از معادلات قفقاز کنار گذاشته میشود.
دوم، از منظر اقتصادی، ایران سالهاست که از ترانزیت کالا بین آذربایجان و نخجوان درآمد قابلتوجهی کسب میکند. راهاندازی کریدور زنگزور میتواند این نقش ترانزیتی را به حاشیه براند و درآمدهای ارزی ایران را کاهش دهد. این امر به ویژه در شرایط تحریمهای اقتصادی، ضربهای جدی به اقتصاد ملی وارد خواهد کرد.
سوم، از منظر امنیتی، این کریدور میتواند بستری برای نفوذ بازیگران فرامنطقهای نظیر ناتو و حتی رژیم صهیونی را فراهم کند. گزارشهای اخیر حاکی از پیشنهادهایی برای مدیریت این کریدور توسط نیروهای غربی است که میتواند حضور نظامی ناتو را به مرزهای شمالی ایران بکشاند. این موضوع، با توجه به دکترین دفاعی جمهوری اسلامی که بر جلوگیری از حضور نیروهای بیگانه در نزدیکی مرزها تأکید دارد، یک تهدید مستقیم محسوب میشود. همچنین، تقویت پروژههای پانترکیستی تحت حمایت ترکیه میتواند به تحرکات تجزیهطلبانه در مناطق آذرینشین ایران دامن بزند، که این خود یک تهدید امنیتی جدی برای تمامیت ارضی کشور محسوب میشود.
فرصتهای نهفته در بحران
با وجود تهدیدات، کریدور زنگزور میتواند فرصتی برای بازتعریف جایگاه ایران در منطقه باشد، به شرط آنکه با هوشمندی و دیپلماسی فعال مدیریت شود. ایران میتواند با پیشنهاد مسیرهای جایگزین، نظیر کریدور ارس که از خاک خود ایران عبور میکند، هم منافع اقتصادی خود را حفظ کند و هم نقش محوری خود را در ترانزیت منطقهای تقویت نماید. این کریدور جایگزین، با اتصال آذربایجان به نخجوان از طریق خاک ایران، نه تنها درآمد ترانزیتی را تضمین میکند، بلکه ایران را به عنوان یک بازیگر کلیدی در معادلات قفقاز حفظ خواهد کرد. این رویکرد به ایران امکان میدهد تا کنترل بیشتری بر مسیرهای ترانزیتی منطقه داشته باشد و نفوذ خود را در معادلات ژئواکونومیک قفقاز تثبیت کند.
علاوه بر این، ایران میتواند از ظرفیت دیپلماسی منطقهای، بهویژه در چارچوب نشستهای ۳+۳ (ایران، ترکیه، روسیه، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان)، برای تأکید بر حفظ حاکمیت ارمنستان بر منطقه سیونیک و جلوگیری از تغییر مرزهای بینالمللی استفاده کند. این رویکرد نه تنها از انزوای ژئوپلیتیکی ایران جلوگیری میکند، بلکه میتواند روابط ایران با ارمنستان را به عنوان یک متحد استراتژیک تقویت کند و جبههای مشترک در برابر تغییرات ناخواسته ژئوپلیتیکی ایجاد کند.
راهکارهای راهبردی برای ایران
برای مواجهه با چالشهای کریدور زنگزور، جمهوری اسلامی باید یک استراتژی چندوجهی اتخاذ کند. نخست، تقویت دیپلماسی فعال در قفقاز ضروری است. ایران باید با هماهنگی با روسیه و ارمنستان، از هرگونه توافقی که حاکمیت ارمنستان بر سیونیک را تضعیف کند، جلوگیری نماید. در عین حال، گفتوگو با ترکیه و آذربایجان برای تضمین منافع ایران در این کریدور، از جمله مشارکت در مدیریت ترانزیتی و تضمین حق عبور از خاک ارمنستان، میتواند تنشها را کاهش داده و همکاریهای اقتصادی را تسهیل کند. این دیپلماسی باید بر منافع مشترک و حفظ ثبات منطقهای تمرکز داشته باشد.
دوم، سرمایهگذاری در زیرساختهای ترانزیتی داخلی، بهویژه کریدور ارس، باید در اولویت قرار گیرد. این پروژه نه تنها میتواند جایگزینی جذاب برای زنگزور باشد، بلکه با اتصال به کریدور شمال _ جنوب، ایران را به یک هاب ترانزیتی بینالمللی تبدیل خواهد کرد. این امر نیازمند تخصیص بودجه کافی، هماهنگی بیننهادی و بازاریابی بینالمللی برای جذب سرمایهگذاری خارجی است تا این کریدور جایگزین به یک گزینه عملی و رقابتی تبدیل شود.
سوم، تقویت توان بازدارندگی نظامی در مرزهای شمالی، بهویژه در مناطق مرزی با ارمنستان و آذربایجان، میتواند به عنوان یک اهرم فشار برای جلوگیری از اقدامات یکجانبه عمل کند. برگزاری رزمایشهای نظامی هدفمند، مشابه رزمایشهای اخیر در مرزهای شمالغرب، پیامی روشن به بازیگران منطقهای و فرامنطقهای ارسال میکند که ایران هرگز از خطوط قرمز خود عقبنشینی نخواهد کرد و آماده دفاع از منافع ملی خود است. این اقدامات نظامی باید در کنار دیپلماسی قوی، به منظور حفظ توازن قدرت و جلوگیری از سوءتفاهمات، انجام شود.
نتیجهگیری:
کریدور زنگزور، اگرچه در نگاه نخست تهدیدی برای منافع ملی ایران به نظر میرسد، اما با مدیریت هوشمندانه میتواند به فرصتی برای تقویت جایگاه ایران در منطقه تبدیل شود. جمهوری اسلامی، با تکیه بر دیپلماسی قوی، توسعه زیرساختهای اقتصادی و تقویت توان نظامی، میتواند نه تنها از انزوای ژئوپلیتیکی جلوگیری کند، بلکه نقش خود را به عنوان یک بازیگر محوری در قفقاز تثبیت نماید. این کریدور، آزمونی برای هوشمندی راهبردی ایران است؛ آزمونی که با اتحاد ملی، هماهنگی منطقهای و ابتکار عمل میتواند به یک پیروزی استراتژیک تبدیل شود. آینده قفقاز بدون حضور فعال ایران رقم نخواهد خورد، و این مسئولیت ماست که با امیدواری واقعبینانه، این آینده را به نفع ملت و نظام شکل دهیم.