سیاسی >>  سیاسی >> نبض سیاست
تاریخ انتشار : ۰۶ مهر ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۵  ، 
شناسه خبر : ۳۸۱۹۱۶
چیزی که آنها ندیدند مردم بود. برجامیون مردم را ندیدند. حتی نخبگان، دانشمندان و تولید کنندگان را هم ندیدند. مدام چشم‌های‌شان سمت غرب بود و علاقه داشتند از سمت غرب و از دست غرب چیزی عایدشان شود. آنها خیلی تلاش کردند در مقابل مخالفان و منتقدان‌شان بایستند و از خوب غرب بگویند و او را ستایش کنند و یک ضد حال اساسی به جناح مقابل‌شان بزنند. در هر صورت «امید سازی» برای رفع تحریم‌ها توسط کسانی که هیچوقت از شما راضی نمی‌شوند، توهمی بود که باطل شد.
پایگاه بصیرت / سید حسین خاتمی
پس از مدت‌ها کش‌وقوس کشورهای اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) مکانیسم «اسنَپ ‌بَک» (snapback) را علیه ایران فعال کردند؛ گامی که عملاً بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی را در پی دارد و تبعات حقوقی، دیپلماتیک و اقتصادی قابل‌ توجهی را به دنبال خواهد داشت. این اقدام و واکنش تهران در روزهای اخیر، بیش از آنکه صرفاً یک مناقشه فنی درباره اجرای یک قطعنامه باشد، نمودی از شکست جدال دیپلماتیک، تردیدهای راهبردی و وضعیت روانیِ جدیدی در تعاملات بین‌المللی است. در ادامه با تکیه بر گزارش‌های خبری و بیانیه‌های رسمی، واکنش‌های ایران را کنار واقعیت‌های حقوقی و سیاسی قرار می‌دهیم و تحلیل می‌کنیم که این رخداد چه معنایی برای دیپلماسی ایران، فضای منطقه و معادلات بین‌المللی دارد؟
 
قبل از هر چیزی باید گفت تفاوت نگرش به حل مسائل مهم کشور اختلافاتی را رقم می‌زند که گاهی جبران آن ممکن نیست. در روش‌های حکمرانی چیزی بالاتر از منافع یک کشور دیده نمی‌شود اما وقتی پای منافع حزبی و جریانات سیاسی وسط می‌آید منافع کشور همیشه بازنده است و چیزی جز خسارت به‌دست نمی‌آید. ماجرای برجام قبل از آنکه محصول یک تاکتیک جنگی توسط دشمنان نظام جمهوری اسلامی باشد، محصول تفاوت دیدگاه مسئولان در به دست آوردن منفعت بیشتر برای جریانات سیاسی خودشان است. مسلما ریل گذاری انقلاب اسلامی با آنچه که خواست و اراده غرب است تناسب ندارد و مسئولان باید می‌دانستند که یک گرگ هیچ‌گاه توبه نمی‌کند و انگیزه‌ای برای دوستی با گوسفند ندارد.
 
این نفهمیدن اصل ماجرا توسط برجام خواهان، باعث خسارت بسیار بزرگ به کشور و مردم شد تا جایی‌که امیدها را ناامید و هزینه ادامه مسیر را بسیار دشوار کرد. مسئولان قصد داشتند با برجام، کشور ایران به توسعه‌ای سریع و ماندگار برسد و به قول معروف در کوتاه‌‌ترین زمان اروپایی شود اما قبل از آن بیشتر قصد داشتند تا ثابت کنند اگر غرب منافع خود را دربرجام ببیند حتما با ما توافق می‌کند و این غرب ستیزی که تفکری غالب در نظام ما است، خطایی راهبردی است که فرصت رشد و توسعه را از ما گرفته و ما را خسته یک جنگ خاموش با اروپا و امریکا کرده است.
 
سیاسیونی که برای منافع حزبی و جناحی و حتی فردی، زندگی یک یک مردم را با چالش‌ها و سختی‌های زیادی روبرو کردند. شاید بپرسید اگر توافق نمی‌کردیم و در تحریم‌ها می‌ماندیم، سختی بیشتری داشتیم. پاسخ این استدلال بسیار مفصل و زمان‌بر است ولی پاسخ در همین یادداشت آمد. معطل ماندن برای روی خوش اروپا بود که به ما ضربه زد. وگرنه چنانچه ما نگاه‌مان را از غرب به توانایی‌های داخلی خودمان و ایجاد رابطه مستحکم‌تر با کشورهای شرقی مانند چین و... می‌بردیم و در عمل به سمت آن قراداد 25ساله معروف که معلوم نشد چه بر سرش آمد نمی‌ماندیم، الان خودمان را پیدا کرده بودیم و نیاز نبود چندین برابر بیشتر از قبل توان بگذاریم تا هم خسارات را جبران کنیم و هم در پی جلب اعتماد شرق باشیم.
 
چیزی که آنها ندیدند مردم بود. برجامیون مردم را ندیدند. حتی نخبگان، دانشمندان و تولید کنندگان را هم ندیدند. مدام چشم‌های‌شان سمت غرب بود و علاقه داشتند از سمت غرب و از دست غرب چیزی عایدشان شود. آنها خیلی تلاش کردند در مقابل مخالفان و منتقدان‌شان بایستند و از خوبی غرب بگویند و او را ستایش کنند و در صورت به یک موفقیت نسبی و موقت یک ضد حال اساسی به جناح مقابل‌شان بزنند. در هر صورت «امید سازی» برای رفع تحریم‌ها توسط کسانی که هیچوقت از شما راضی نمی‌شوند، توهمی بود که باطل شد. حالا نمی‌خواهیم بحث: «دیدید گفتیم گوش نکردید» و... باز شود اما برجامیون باید در روابط با دیگر کشورها داشته باشد.
 
یادم می‌آید در دوره اول ریاست جمهوری احمدی نژاد، بحث او این بود که ما باید با همه کشورهای دنیا ارتباط داشته باشیم. مخالفان می‌گفتند عقل سلیم آن است که با کشورهای قدرتمند اروپایی ببندیم تا پابرهنه‌ها افریقایی! این دعوا مدتها ادامه داشت تا احمدی نژاد رفت. خیال و توهم قدرتمند و شوکت اروپا هیچ‌گاه از ذهن اصلاح طلب جماعت بیرون نرفت که هنوز هم نرفته و نمی‌رود. وگرنه مانند هند که به محض تهدید ترامپ مبنی بر بالا بردن مالیات و دستکاری تعرفه‌ها تواسط ترامپ، سمت شرق پیچید و سعی کرد به رقبای دیروزش اعتماد کند و راه و روش آنان را در رفاقت و تعاملات روی بیاورد. چرا ما نتوانستیم یا نخواستیم مانند هند فورا اقدامی عمل در برابر دشمنی غرب داشته باشیم؟! در یک یادداشت تخصصی‌تر باید به دنبال تفاوت دیدگاه مسئولان به غرب باشیم و از چرایی تا رهایی بگوییم تا پاسخ این سوال را هم پیدا کنیم. باید دنبال چرایی وضعیت این روزها باشیم و به اصلاح طلب‌ها در رهایی از رنج نگه داشتن فکر و موضع «غرب خوش‌رو است» کمک کنیم.
 
آنچه رخ داد
در روزهای پایانی شهریور/سپتامبر ۲۰۲۵، بریتانیا، فرانسه و آلمان فرایند ۳۰ روزه‌ای را برای بازگشت تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران آغاز کردند؛ به دلیل آنچه «عدم اجرای تعهدات هسته‌ای» از سوی تهران خوانده شد. این فرایند بر مبنای مکانیسم مندرج در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل آغاز شد و در صورتی که ظرف آن دوره ۳۰ روزه یا توافقی حاصل نشود یا شورای امنیت با یک قطعنامه جدید فرایند را متوقف نکند، تحریم‌های دوره پیشین بازمی‌گردد. گزارش‌های رسمی پارلمانی و رسانه‌های قابل اتکا این گام E3 را تایید کرده‌اند.
 
پرداختن ِشورای امنیت به این موضوع نیز به لحظات حساس کشیده شد: تلاش روسیه و چین برای تدوین یک قطعنامه تأخیری برای تمدید زمان و جلوگیری از بازگشت تحریم‌ها با ناکامی مواجه شد و در نتیجه راه برای اعمال «اسنپ ‌بک» عملاً باز شد. آنگونه که خبرگزاری‌ها گزارش کردند، طرح پیشنهادی روسیه و چین نتوانست آرای لازم را به دست آورد و لذا بازگشت تحریم‌ها به اجرا درآمد. این شکست دیپلماتیک معنادار، نشان ‌دهنده چالش‌های متعدد در ساختار کنونی شورای امنیت و کاهش توان برخی بازیگران بود.
 
واکنش رسمی ایران محکومیت، فراخوان سفرا و هشدارها
واکنش دولت و نهادهای رسمی ایران سریع و شدید بود. وزارت خارجه جمهوری اسلامی فعال ‌سازی مکانیسم را «غیرقانونی»، «سیاسی» و ضربه‌ای به اعتماد بین‌المللی خواند و تهران در اقدامی دیپلماتیک، سفرای خود در لندن، پاریس و برلین را برای «مشاوره» فراخواند یا احضار کرد؛ اقدامی نمادین اما پرمعنی که نشان‌ دهنده عمق ناراحتی تهران از تصمیم E3 است. بازخوانی سفرا در عرف دیپلماتیک بین کشورها نشانه‌ای از بالا رفتن سطح تنش و آماده‌ سازی برای پاسخ‌های متقابل است.
 
عباس عراقچی (و دیگر چهره‌های رسمی وزارت خارجه) در سخنرانی‌ها و اظهارنظرهای رسانه‌ای این اقدام را «بی‌اساس» خواندند و هشدار دادند که فعال‌سازی اسنپ ‌بک نه تنها فضای اعتماد را نابود می‌کند بلکه می‌تواند پیامدهای گسترده‌تری برای امنیت و ثبات منطقه داشته باشد. عراقچی و دیگر مسئولان بر این نکته تأکید کرده‌اند که ایران به پیمان عدم اشاعه (NPT) پایبندی ظاهری نشان می‌دهد اما «اقدامات تقابلی» را در دستور کار قرار خواهد داد؛ از جمله تعلیق یا تغییر در همکاری‌ها با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا بازنگری در برخی تعهدات فنی که پیش‌تر داده شده بود.
 
پیام‌های رهبری و پارلمان؛ دو صدای همسو اما با تاکیدات مختلف
در سطح ریاست جمهوری و قوای دیگر، لحن رسمی ایران هم ‌زمان محکوم و هوشمندانه بود: از یک‌سو تأکید بر «باطل بودن» اقدام اروپایی‌ها و هشدار نسبت به پیامدها؛ از سوی دیگر، اعلام پایبندی ظاهری به سازوکارهای بین‌المللی و تمایل به ادامه مذاکرات، البته به شرطی که اقدام طرف مقابل «سیاسی» نباشد و حقوق ایران مورد توجه قرار گیرد. برخی نمایندگان مجلس و چهره‌های سیاسی خواستار پاسخ‌های قاطع‌تر شدند؛ پیشنهادهایی چون اخراج دیپلمات‌ها، کاهش همکاری‌ها با آژانس، یا افزایش ظرفیت‌های هسته‌ای مطرح شد که نشان می‌دهد در سطح داخلی گرایش به اتخاذ اقدامات عملی و تاکتیک‌های تلافی‌جویانه وجود دارد.
 
عناصر حقوقی و محتوای تحریم‌ها آنچه برمی‌گردد
فهم هزینه‌های بالقوه نیازمند بررسی محتوای دقیق تحریم‌هایی است که احتمالاً بازخواهد گشت: چهارچوبی که تحت قطعنامه ۲۲۳۱ در زمان برجام برداشته شد شامل محدودیت‌هایی مقابل انتقال تسلیحات، غنی‌سازی اورانیوم در سطوح بالا، فعالیت‌های موشکی با قابلیت حمل کلاهک هسته‌ای و همچنین تحریم‌های مالی و دارایی بود. در صورت بازگشت تحریم‌ها، شرکت‌ها و نهادهای بین‌المللی بار دیگر از معاملات هسته‌ای و بانکی با ایران بازداشته می‌شوند و به تبع آن فشار اقتصادی و انزوای مالی تشدید می‌شود؛ موضوعی که پیش‌تر چالش‌های بزرگی برای اقتصاد ایران ایجاد کرده بود. گزارش‌ها و تحلیل‌های اقتصادی نیز به کاهش سرمایه‌ گذاری خارجی، دشواری در نقل‌و‌انتقالات مالی و فشار بر بازار ارز اشاره کرده‌اند.
 
سناریوهای پاسخ ایران گزینه‌ها و هزینه‌ها
ایران برای پاسخ چند مسیر پیش‌رو دارد که هر کدام پیامدهای مشخصی دارد:
 
۱) مسیر حقوقی و دیپلماتیک: تهران می‌تواند پرونده را در مراجع حقوقی بین‌المللی دنبال کند، شکایات خود را علیه E3 مطرح کند و تکیه بر حمایت سیاسی روسیه و چین را افزایش دهد. این رویکرد به‌دنبال حفظ ظاهر تعامل ولی جلب زمان و کسب اهرم‌های سیاسی است اما تجربه نشان داده است که فرایندهای حقوقی طولانی و کم‌ثمر هستند مگر آنکه همزمان چانه‌زنی‌های سیاسی مؤثر همراه باشد.
 
۲) مسیر کاهش همکاری فنی با نهادهای بین‌المللی: تهران می‌تواند همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را محدود یا متوقف کند، با هدف افزایش هزینه بازرسی‌ها برای طرف مقابل و ایجاد ابهامات فنی. این گزینه البته خط قرمز بین‌المللی را بیشتر جابه‌جا می‌کند و ریسک تشدید بحران و توجیه بازگشت تحریم‌ها را افزایش می‌دهد. دولت ایران پیش از این هم هشدار داده بود که اگر اسنپ‌بک اجرا شود، «برنامه‌های هسته‌ای و همکاری‌ها» را بازبینی خواهد کرد.
 
۳) مسیر تقویت روابط با بازیگران غیرغربی: افزایش همکاری راهبردی با روسیه، چین و بازیگران منطقه‌ای (مانند برخی کشورهای هم‌گرای منطقه) برای کاهش اثر تحریم‌ها؛ تلاش برای حفظ کانال‌های تجاری از طریق مکانیزم‌های جایگزین مانند مبادلات غیر دلاری یا مسیرهای تجاری منطقه‌ای. این مسیر بلند مدت است و نیاز به ظرفیت ‌سازی اقتصادی و لجستیکی دارد.
 
۴) مسیر نظامی یا نیابتی: گزینه‌ای سخت و پرخطر که می‌تواند به تشدید فوری تنش‌ها در منطقه بینجامد؛ ایران پیش‌تر ابزارهای منطقه‌ای خود را به‌عنوان قدرت بازدارنده به کار گرفته است اما تبدیل این تاکتیک‌ها به پاسخ مستقیم می‌تواند واکنش‌های فرامرزی و به‌خصوص از سوی اسرائیل و متحدان غربی را فعال کند.
 
روابط داخلی و پیامد بر اقتصاد و جامعه
فشار سیاسی خارجی معمولاً به فشار اقتصادی نیز منجر می‌شود: بازار ارز، سرمایه‌گذاری خارجی و امید مصرف‌ کنندگان تحت تأثیر قرار می‌گیرند. رسانه‌های اقتصادی گزارش داده‌اند که تنها خبر بازگشت تحریم‌ها می‌تواند نوسانات ارزی را تشدید کند و موجب افزایش انتظارات تورمی شود. از سوی دیگر، فشار بر طبقات آسیب‌پذیر اجتماعی نیز افزایش می‌یابد که می‌تواند شکاف اجتماعی را گسترده‌تر سازد و چالشی برای ثبات داخلی ایجاد کند. در داخل ایران، مقامات تلاش دارند با پیام‌هایی حول «خویشتن‌داری راهبردی» و «تقویت اقتصاد مقاومتی» فضا را مدیریت کنند اما این پیام‌ها در مواجهه با پیامدهای ملموس اقتصادی آزمون دشواری پیش رو دارند.
 
پیام به همسایگان و به بازیگران منطقه‌ای
بازگشت تحریم‌ها علیه ایران بر دایره روابط منطقه‌ای نیز اثر می‌گذارد. بازیگران همسایه (از عربستان تا ترکیه و امارات) این رخداد را زیرنظر دارند؛ چرا که تشدید فشارها بر ایران می‌تواند رقابت‌های منطقه‌ای را دگرگون کند: از تشدید حمایت از گروه‌های نیابتی تا افزایش ریسک برخورد مستقیم بین بازیگران مختلف. در عین حال، برخی کشورها ممکن است نزدیکی خود به غرب را بازبینی کنند تا از پیامدهای احتمالی ثبات سیاسی و اقتصادی محافظت کنند. همچنان که واکنش‌های بین‌المللی اولیه نشان داد و تحلیلگران تأکید کرده‌اند این ماجرا می‌تواند به یک نقطه عطف در تنظیم مجدد اتحادها بینجامد.
 
پیامدهای حقوقی و اخلاقی برای دیپلماسی جهانی
مورد «اسنپ‌ بک» علیه ایران یک بار دیگر پرسش درباره اعتبار و کارآیی مکانیزم‌های بین‌المللی را مطرح می‌کند. تهران و هوادارانش این اقدام را نماد «دوگانه‌گرایی» و «سیاست ‌زدگی» در رفتار غربی‌ها می‌دانند و هشدار داده‌اند که چنین اقداماتی مشروعیت دیپلماسی بین‌المللی را تضعیف می‌کند. از سوی دیگر، بازیگران غربی استدلال می‌کنند اجرای سازوکارها بر مبنای قواعد موجود است و اگر ایران به تعهدات بازنگردد، بازگشت تحریم‌ها نیز قانونی است. این دیالکتیک حقوقی-سیاسی نشان می‌دهد که فراتر از مسائل فنی، بحث محوری بر سر اعتماد، ضمانت اجرا و آینده نظام چندجانبه‌گرایی است.
 
جمع‌بندی و چشم‌انداز
فعال‌سازی مکانیسم «اسنپ ‌بک» علیه ایران مرحله‌ای جدید و پرخطر از تقابل دیپلماتیک را آغاز کرده است. واکنش‌های ایران از فراخوان سفرا تا هشدارهای مقام‌های رسمی و تهدید به اقدامات تلافی‌جویانه فنی نشان می‌دهد تهران قصد ندارد به‌سادگی این گام اروپایی را تحمل کند اما گزینه‌هایش هر کدام هزینه‌بر و پرریسک است. برای طرف غربی نیز بازگشت تحریم‌ها ابزاری است برای بازگرداندن فشار، اما هزینه سیاسی-دیپلماتیک دارد: از فروپاشی اعتماد در نظام بین‌الملل تا افزایش نفوذ بازیگران غیرغربی.
 
پرسش روشن است؛ آیا این تنش به گفت‌وگوی سیاسی بازگردانده می‌شود یا به یک سیکل تشدید و تقابل منجر خواهد شد؟ پاسخ در گرو سه عامل است: اراده سیاسی طرف‌ها برای یافتن راه ‌حل‌های معنادار، توانایی ایران در مدیریت داخلی پیامدهای اقتصادی و دیپلماتیک و نقش بازیگران میانی (کشورهای منطقه، روسیه، چین و نهادهای بین‌المللی) در فراهم ساختن پلتفرمی برای کاهش تنش. تا زمان پیدایش چنین اراده‌ها و بسترهایی، صحنه منطقه در معرض نوسان و مخاطرات جدی باقی خواهد ماند.