صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۸ مهر ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۷  ، 
شناسه خبر : ۳۸۲۴۸۳
بازخوانی بصیرت از اعترافات رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات
ابطحی می‌گوید باید از افراطی‌های جبهه اصلاحات مراقبت می‌کردند؛ اما سؤال اینجاست که چرا در آن زمان این اقدامات صورت نگرفت؟ چرامنافع شخصی و جناحی برای دولت اصلاحات اولویت یافت؟
پایگاه بصیرت / محسن گودرزی
سید محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر رئیس دولت اصلاحات، اخیراً در مصاحبه‌ای ضمن پذیرش اشتباهات خود در دوران مسئولیت، به تحلیل شرایط آن دوران پرداخته و اعلام کرده که اگر فضا را برای رقبای خود بازتر می‌کردند، بخش زیادی از بحران‌های کشور کاهش می‌یافت. این اعتراف تلخ مبنی بر اینکه علیرغم شعار توسعه سیاسی در اون مقطع اما فضا برای رقبای دولت در اون مقطع باز نبوده و عملاً توسعه سیاسی صرفاً در راستای هم فکران و جریانات هم سوی دولت بوده است جالب توجه است  اما جدای از آن  سؤال اینجاست که آیا این اظهارات تنها یک اعتراف ساده است یا تلاشی برای فرار از مسئولیت و پاک کردن گذشته‌ای است که کشور را تا مرز بحران کشانده و امروز با نمایش دادن چهره‌ای پشیمان به دنبال کسب اعتبار هستند.
گفتنی است ابطحی در این مصاحبه با اشاره به اشتباهات خود در دوران مسئولیتش به این نکته اشاره می‌کند که در آن زمان رقابت‌ها شدت داشت و اگر فضای بیشتری برای رقبای خود باز می‌کردند، بحران‌ها کاهش می‌یافت. این سخنان به نظر می‌رسد در ظاهر منطقی و قابل دفاع باشد، اما واقعیت این است که چنین اظهاراتی گویی به سادگی در حال نادیده گرفتن تبعات جدی و بحران‌آفرین سیاست‌های اتخاذ شده در آن دوران است. سیاست‌هایی که باعث تشدید اختلافات و دعواهای بعدی در دهه بعد و شاید سال 88 شد. تلاش برای کسب قدرت به هر طریقی و با هر وسیله‌ای باعث شد تا عملاً رقابت‌های انتخاباتی سال‌های بعد از دولت اصلاحات هر کدام تبدیل به محل نزاع و دعوای بی سرانجام سیاسی گردد ولو آن که در این میان ملت و منافع عموم مردم تحصیل نمی‌شد.
از سوی دیگر اعتراف به اشتباهات پیشین که هم از سوی ابطحی انجام شده است و هم از سوی دیگر افراد جریان اصلاحات انجام می‌شود به نظر می‌رسد که بیشتر به دنبال آن است که در میان مردم اعتباری برای خود دست و پا کنند و با قبول اشتباهات خود همچنان خود را به عنوان افرادی صالح و صادق و که به دنبال تامین منافع مردم بودند اما از سر جهل نتوانسته‌اند معرفی کنند حال آن که باید این مهم دانسته شود که فرد صالح در صورتی که می‌داند که توانایی حل و فصل مشکلات مردم را ندارد و علیرغم اینکه بحرانی را حل نمی‌کند ممکن است تا بحرانی دیگر را سبب شود بهتر است تا به دنبال کسب قدرت و اختیار نباشد چرا که صالح و صادق بودن با تلاش برای کسب قدرت با علم بر نتوانستن ضد و نقیض هم دیگر است.
 

افتادن در دام افراطی‌گری، مشکلی که ابطحی از آن می‌گوید

ابطحی اشاره می‌کند که باید از افراطی‌های جبهه اصلاحات مراقبت می‌کردند و فضای همکاری را بازتر می‌کردند. اما سؤال اینجاست که چرا در آن زمان این اقدامات صورت نگرفت؟ آیا واقعاً فضای رقابت و تعامل در آن دوران به اندازه کافی فراهم نشد، یا اینکه افرادی همچون ابطحی به جای توجه به هم‌فکری و همکاری، بیشتر به تثبیت قدرت و نظرات خود و هم‌پیمانانشان در دولت اصلاحات توجه داشتند؟
اینکه در شرایطی که بحران‌های اقتصادی و سیاسی کشور را فراگرفته بود، همواره منافع شخصی و جناحی برای دولت اصلاحات اولویت یافت، به نوعی نشان از ناتوانی در تحلیل واقعی وضعیت کشور دارد. هرچند ابطحی در سخنانش به ضرورت جلوگیری از افراطی‌گری در جبهه اصلاحات اشاره کرده، اما هیچ اشاره‌ای به بحران‌هایی که افراطی‌گری‌های خود آنها در سیاست‌های اقتصادی و خارجی ایجاد کرده‌اند، ندارد. تکفیر جریانات رقیب اصلاحات در نحوه مواجهه با نظام بین الملل و همچنین ادعای اینکه ما زبان دنیا و روابط بین الملل را بلد هستیم با عملکرد و کارآمدی دولت اصلاحات در تضاد کامل است. واقعیت این است که در دولت اصلاحات علیرغم آن که نسبت به نقد دولت در سوگیری دولت نسبت به غربی‌ها واکنش‌های جدی صورت می‌گرفت اما با وجود داشتن اختیارات و امکانات مناسب باز هم عملاً آورده چندانی را در سیاست خارجی نداشتند. مشکل اصلی آن جایی بود که درک دولت اصلاحات در واجهه با سیاست خارجی آن بود که این موضوع نیز به دلیل دعواهای ما در سیاست داخلی است حال آن که در سیاست خارجی عملاً داخلی‌ها کاره‌ای نیستند و هر دو جریان به دنبال کسب بیشینه منافع ملی است.
 

واکنش به بحران‌ها یا ناتوانی در مدیریت بحران‌ها؟

جالب توجه است که ابطحی در ادامه مصاحبه خود به وفاق اشاره کرده و راه‌حل‌هایی از این دست را برای بحران‌های کنونی پیشنهاد داده است. اما این سخنان وقتی از شخصی چون ابطحی شنیده می‌شود، بیشتر به نظر یک واکنش احساسی به وضعیت موجود می‌آید تا یک تحلیل عملی و واقع‌بینانه. در حالی که او در گذشته در موقعیتی قرار داشته که باید همین وفاق را در داخل کشور نهادینه می‌کرد، حالا به جای آنکه مسئولیت این مشکلات را بپذیرد، به سادگی از اصطلاحات کلی مانند  وفاق  و  همکاری  استفاده می‌کند. این نشان از یک تحلیل سطحی از بحران‌های گذشته و حال دارد.
ابطحی در این مصاحبه همچنین با زیرکی تمام تلاش دارد تا کارآمدی وفاق دولت را به صورت حداکثری نشان دهد و هر جا هم که مشکلی در این حوزه وجود دارد را به این موضوع ربط بدهد که انتظار آقای پزشکیان بالا هست و جریانات رقیب توانایی و ظرفیت ایجاد وفاق را ندارند و بنابراین تلویحاً و به کنایه اشاره دارد که آقای دکتر پزشکیان اشتباه کرده است که انتظار دارد تا جریانات رقیب به وفاق با دولت دست بزنند فلذا بخشی از مشکل وفاق خود آقای پزشکیان است. در این زمینه هم بهتر است بدانیم که وفاق به خودی خود امر پسندیده‌ای است و عملاً نیازی به گفتن و دستاورد سازی از آن هم نیست چرا که دولت‌ها وظیفه دارند تا از همه توان وظرفیت های جریانات داخلی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی و زدودن مشکلات مردم استفاده کنند اما اینکه به بهانه وفاق سعی در تخریب یا تضعیف جریانات رقیب دولت بخواهیم عمل کنیم شاید چندان مناسب نباشد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد که تحلیل و ارزیابی عملکرد دولت و همچنین شخص آقای رئیس جمهور پزشکیان بسیار مناسب و کاملاً قابل دفاع بوده است در حوزه مربوط به وفاق سیاسی و بنابراین شاید چندان منطقی نیست و همچنین لازم نبود که در رابطه با این موضوع به این شکل صحبتی انجام شود.
بهرحال اما در دوران اصلاحات، شعار  توسعه سیاسی  به عنوان یکی از شعارهای اصلی دولت مطرح بود، اما در عمل این شعار هیچ‌گاه با توسعه اقتصادی و اجتماعی همراه نشد و توسعه متوازن در همه بخش‌ها صورت نگرفت. در واقع، در آن زمان سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی در کنار سیاست خارجی ضعیف، مشکلات فراوانی را برای مردم به ارمغان آورد. وقتی ابطحی امروز از اشتباهات گذشته سخن می‌گوید، آیا نمی‌بایست قبل از هر چیز به این پرسش پاسخ دهد که چگونه سیاست‌های دولت اصلاحات در دو دهه پیش توانست بحران‌ها و چالش‌های امروز کشور را بوجود آورد و همچنین نکته مهم‌تر اینکه شعار و عمل به توسعه سیاسی نه تنها با دیگر بخش‌ها متناسب و متوازن نبوده است بلکه حتی در خود بخش سیاسی هم در جریانات مختلف متناسب نبوده است و عملاً توسعه سیاسی به معنای توسعه سیاسی اصلاحات معنا پیدا کرده است.
 

سخن پایانی

سخنان اخیر ابطحی شاید در ظاهر حاکی از مسئولیت‌پذیری باشد، اما در واقع نگاهی سطحی و بدون درک عمیق از بحران‌های گذشته کشور است. حقیقت این است که سیاست‌های اشتباه دولت اصلاحات نه تنها در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی، بلکه در عرصه دیپلماسی نیز تبعات سنگینی به همراه داشت. امروز، کشور در وضعیتی قرار دارد که بخش زیادی از آن نتیجه ناتوانی و بی‌توجهی به خواسته‌های مردم و واقعیت‌های اقتصادی است. پذیرش اشتباهات از سوی کسانی که روزی مسئولیت‌های کلیدی را در کشور بر عهده داشتند، باید به معنای بررسی دقیق‌تر این اشتباهات و ارائه پاسخ‌های مسئولانه باشد، نه به صرف بیان جملات کلی که به سادگی از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. ده سال بیست سال مدیریت کشور بزرگی به مانند ایران اصلاً کم نیست و این عمر گران بها ایرانیان ارزشش بسیار بالاتر از آن است که امروز بخواهیم صرفاً با گفتن دو واژه اشتباه کردیم از کنار آن به راحتی بگذریم.