اظهارات اخیر «محمدعلی ابطحی» درباره مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا و لزوم ارائه هر گونه تضمین در حوزه هستهای، بار دیگر بحثها درباره واقعنگری در سیاست خارجی را داغ کرده است. او اظهار کرده است: «هر مقداری که تحریمها کمتر شود، باعث سربلندی تیم مذاکرهکننده و راحتی مردم ایران است. در مورد هستهای نیز من فکر میکنم در شرایطی که قرار نیست ما سلاح هستهای بسازیم، هر تضمینی که در این زمینه داده شود، کار مثبت و خوبی است.» این اظهارات هرچند از منظر خوشبینی به مذاکرات قابل فهم است، اما با واقعیات و پیچیدگیهای دیپلماسی همخوانی ندارد.
نخستین نکتهای که باید به آن توجه کرد، ریشه مشکلات معیشتی مردم ایران است. بسیاری از کارشناسان معتقدند دشواریهای اقتصادی کنونی، بیش از آنکه نتیجه مستقیم تحریمها باشد، به سوءمدیریت داخلی و نبود نظارت مؤثر بر بازار بازمیگردد. رهبر معظم انقلاب در دیدار عیدانه با مسئولان ارشد سه قوه تأکید کردند، خنثیسازی تحریمها در دست خود ماست و باید راهکارهای داخلی برای بیاثر کردن فشارهای خارجی یافت. این دیدگاه نشان میدهد، گره زدن مشکلات مردم به تحریمها، نهتنها تصویر دقیقی از واقعیت ارائه نمیدهد، بلکه میتواند توجه را از توانمندسازی داخلی منحرف کند. اظهارات ابطحی مبنی بر اینکه رفع تحریمها به «راحتی مردم» منجر میشود، اگرچه با نیت خیر بیان شده، ممکن است انتظارات عمومی را به نتیجه مذاکرات گره بزند. این رویکرد میتواند خطرناک باشد، زیرا تجربه نشان داده است وابسته کردن افکار عمومی به نتایج مذاکرات، در صورت ناکامی یا کندی پیشرفت، به ناامیدی و بیاعتمادی منجر میشود. به جای این، تمرکز بر تقویت اقتصاد داخلی و یافتن راههای بیاثر کردن تحریمها، رویکردی واقعبینانهتر و پایدارتر است.
نکته دیگر در سخنان ابطحی، تأکید بر ارائه «هر تضمینی» در موضوع هستهای است که جای تأمل دارد. این عبارت بار معنایی دارد و میتواند به معنای پذیرش شرایط یکطرفه یا تضعیف موضع ملی تفسیر شود. مذاکرات بینالمللی، بهویژه با کشوری چون آمریکا که سابقه بدعهدی در توافقات دارد، باید بر اصل عزت و حفظ منافع ملی استوار باشد. تاریخ مذاکرات هستهای نشان میدهد، رویکرد «توافق به هر قیمت» نهتنها دستاورد پایداری نداشته، بلکه گاهی به زیان منافع بلندمدت کشور تمام شده است؛ از این رو، پیشنهاد ارائه «هر تضمینی» بدون در نظر گرفتن چارچوبهای مشخص و متقابل، ممکن است به تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات منجر شود.
در پایان باید گفت، آنچه علاج مشکلات کشور است، نه گره زدن انتظارات به میز مذاکرات، بلکه توجه به ظرفیت های داخلی، شفافسازی، مبارزه واقعی با فساد و تقویت تولید ملی است. مذاکره اگر در خدمت این اهداف باشد، پذیرفتنی است، اما اگر قرار باشد با چشم بسته وارد بازیای شویم که قواعدش را طرف مقابل میچیند، بازنده قطعی، مردم خواهند بود.