1. در مقطع کنونی، یعنی اواخر اکتبر ۲۰۲۵، سیاستهای حزبالله لبنان بر پایه اصل "صبر استراتژیک" استوار است که ریشه در ایدئولوژی مقاومت و ارزیابی واقعبینانه از توازن قوا دارد.
2. این سیاست نه نشانه ضعف، بلکه تاکتیکی هوشمندانه برای حفظ توان نظامی و سیاسی در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی است.
3. این سکوت، علل چندگانهای دارد:
3.1. اول، جلوگیری از افتادن در دام تشدید درگیری که میتواند به جنگ تمامعیار منجر شود،
3.2. دوم، تمرکز بر بازسازی داخلی؛ حزبالله پس از تخریب گسترده جنوب لبنان – جایی که بیش از ۱۰۰ هزار نفر آواره شده و هزاران خانه ویران شده است – اولویت را به حمایت از غیرنظامیان و ترمیم شبکههای لجستیکی داده است.
4. شرایط داخلی لبنان، به عنوان یک عامل کلیدی، سیاست صبر حزبالله را تقویت کرده و آن را به یک ضرورت استراتژیک تبدیل کرده است. لبنان از سال ۲۰۱۹در بحران اقتصادی عمیقی غوطهور است: تورم بیش از ۲5۰ درصدی در برخی سال ها، بیکاری جوانان بالای ۴۰ درصد، و فروپاشی سیستم بانکی که بیش از ۸۰ میلیارد دلار سپردههای مردمی را بلوکه کرده، بخشی از این مشکلات است.
5. دولت لبنان، تحت فشار آمریکا و عربستان، چند ماهی است که برنامهای برای خلع سلاح تدریجی حزبالله آغاز کرده است. حزبالله، با آگاهی از این فشارها، سیاست صبر را اتخاذ کرده تا از انشقاق داخلی جلوگیری کند. موضعگیری جوزف عون در روز سهشنبه ششآبان نشان داد که سیاست صبر حزبالله ثابت کرد که با فشار نمیتوان به خلع سلاح حزبالله رسید.
6. وجود دولتهای ضعیف و وابسته در لبنان، حزبالله را به ایفای نقش حافظ ثبات واداشته است؛ جایی که سکوت، اجازه میدهد تا بر بازسازی تمرکز کند و از اتهام مسئول بحران دوری جوید.
7. آمار نشان میدهد که حزبالله در سال اخیر، هزاران خانواده آواره را با کمکهای مستقیم حمایت کرده، که این امر محبوبیتش را در جنوب حفظ کرده است؛ به گونهای که نظرسنجیهای محلی بیش از ۷۰ درصد حمایت از حزبالله را نشان میدهد. لذا باید از انجام هر اقدام عجولانهای که میتواند به سود رقبای داخلی مانند جریان المستقبل یا فالانژ باشد، اجتناب کرد.
منبع: پرسمان سیاسی هفته شماره 28