صبح صادق >>  جهان >> گزارش
تاریخ انتشار : ۱۹ آبان ۱۴۰۴ - ۰۰:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۳۸۳۸۳۶
تحلیل اتاق فکر آمریکایی از بن‌بست مذاکرات و راهکارهای پیش‌رو
پایگاه بصیرت / زهرا توحیدیان

«اریک لاب» کارشناس اندیشکده کارنگی و استاد علوم سیاسی و روابط بین‌الملل دانشگاه فلوریداست که کتاب «جهاد سازندگی ایران» را به رشته تحریر درآورده است. او در تحلیلی بن‌بست مذاکرات هسته‌ای را بررسی می‌کند و می‌نویسد: «اولین عاملی که در مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران چالش‌زا بود، سیاست اجبارگرایی آمریکا بود که تنش‌ها را تشدید کرد و اعتماد دو طرف را تحلیل برد. اجبار آمریکایی شامل افزایش تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، حتی پس از وعده تعلیق آن در طول مذاکرات، و تهدید به اقدام نظامی از سوی اسرائیل و آمریکا در صورت عدم حصول توافق بود. ترامپ اگرچه وعده تعلیق تحریم‌ها در طول مذاکرات را داده بود، اما تحریم‌های بیشتری در حوزه‌های تحقیقات هسته‌ای و موشک‌های بالستیک اعمال کرد.»

وی افزود: «ترامپ طیفی از گزینه‌های سنتکام برای یک حمله آمریکایی به ایران در صورت توقف یا شکست مذاکرات را بررسی کرد. نیروی نظامی آمریکا با تخلیه پرسنل و انتقال تجهیزات از سفارتخانه‌ها و پایگاه‌های خود در بحرین، عراق و کویت، خود را برای چنین سناریویی آماده کرد. در همین حال، ایران نیز با تقویت پدافند هوایی خود و واردات سوخت موشک‌های بالستیک، خود را از نظر نظامی آماده کرد.»
کارشناس اندیشکده کارنگی با بیان اینکه عامل دیگر، حداکثرخواهی آمریکا در مورد سطوح غنی‌سازی و ذخایر اورانیوم ایران بود، تصریح کرد: «در طول پنج دور مذاکره، واشنگتن موضع حداکثرخواهانه «غنی‌سازی صفر در مقابل غیرسلاح‌سازی» را در پیش گرفت که برای تهران غیرقابل قبول بود.»

به گفته وی، آخرین عاملی که مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران را مختل کرد و تنش بین دو طرف را افزایش داد، تأثیر و مداخله اسرائیل و کنگره آمریکا بود. قبل از دور اول مذاکرات، نتانیاهو ترامپ را مجاب کرد تا اعلام کند در صورت برچیده نشدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، اسرائیل به آن حمله خواهد کرد. این خواسته «مدل لیبی» نامیده شد، با اشاره به موافقت معمر قذافی با برچیدن برنامه هسته‌ای قبل از سرنگونی رژیمش به وسیله مداخله ناتو و یک شورش داخلی. این اعلام، تنش با تهران را افزایش داد، زیرا نه تنها حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم و حفظ یک برنامه صلح‌آمیز تحت ان‌پی‌تی را نادیده گرفت، بلکه تمایل به تغییر رژیم را نیز بیان کرد. قبل از دور چهارم مذاکرات، جمهوری‌خواهان کنگره اعلام کردند که هر توافقی که به تأیید آنها نیاز داشته باشد، مستلزم توقف تمام غنی‌سازی اورانیوم و برچیدن کامل برنامه هسته‌ای ایران، علاوه بر رسیدگی مناسب به موضوع موشک‌های بالستیک و گروه‌های نیابتی منطقه است. 

لاب با بیان اینکه حملات اسرائیل عقب‌گردی برای مذاکرات و رژیم عدم اشاعه بود، خاطرنشان کرد: «با این حال، حتی پس از توقف مذاکرات و وقوع جنگ دوازده روزه، درب دیپلماسی هسته‌ای به طور کامل بسته نشد. در زمان‌های مختلف در طول و پس از جنگ، واشنگتن و تهران تمایل خود را برای ازسرگیری مذاکرات ابراز کردند. قبل از انجام این کار، هر دو طرف باید عواملی را که در طول مذاکرات چالش‌زا بودند و از دستیابی به توافق جلوگیری کردند، مورد توجه قرار دهند.»
به گفته وی، نخست واشنگتن باید چرخه معیوب اجبار را در طول مذاکرات پایان دهند. یکی از راه‌ها، تضمین حمله نکردن مجدد و اصرار بر پایبندی اسرائیل به آتش‌بس است. دوم اینکه واشنگتن و تهران باید قبل از ادامه مذاکرات، در مورد قالب و انتظارات آنها به اجماع برسند. در طول پنج دور اول، دولت ترامپ در پی دستیابی به یک توافق جامع بود که در ازای «غنی‌سازی صفر» و «برچیدن کامل» از سوی تهران، شرایطی که برای ایران غیرقابل قبول بود، رفع تحریم‌ها و عادی‌سازی روابط با واشنگتن را ارائه می‌داد. در همین حال، تهران تلاش می‌کرد به یک توافق موقت یا مجموعه‌ای از توافقات دست یابد که حاوی اقدامات اعتمادساز و امتیازات مرحله‌ای از سوی هر دو طرف باشد.

این استاد علوم سیاسی با تأکید بر اینکه دولت ترامپ باید از نفوذ و مداخله افراد در اسرائیل و کنگره که مذاکرات را مختل و تنش‌ها را افزایش دادند، بکاهد، افزود: «تهران در طول مذاکرات به خوبی از این موضوع آگاه بود و از ترامپ خواست تا مانع از مداخله بیشتر اسرائیل شود. ترامپ رابطه شخصی نزدیکی با نتانیاهو دارد و نمی‌تواند گروه‌های لابی و ذی‌نفوذ طرفدار اسرائیل را که بر کنگره و سایر نهاد‌ها تأثیر می‌گذارند، نادیده بگیرد. از سوی دیگر احتمال کسب تأیید کنگره، با توجه به اکثریت ناچیز جمهوری‌خواهان و غلبه اعضای حامی اسرائیل و مخالف ایران از هر دو حزب، پایین به نظر می‌رسد.»