طی سالهای گذشته، «بسیج» با حضور در عرصههای گوناگون اجتماعی، امدادی و سازندگی توانسته جایگاهی ماندگار میان مردم پیدا کند؛ اما حفظ و تقویت این جایگاه در شرایط امروز جامعه، نیازمند بازتعریف نقشها و تقویت ظرفیتهایی است که بتواند پاسخگوی نیازهای جدید باشد. این گزارش نگاهی دارد به مجموعه اقداماتی که میتواند اثرگذاری بسیج را افزایش دهد و ارتباط آن را با مردم عمیقتر و پایدارتر کند.
بازتعریف نقشها بر اساس نیازهای واقعی جامعه
برای افزایش اثرگذاری بسیج، نخستین گام این است که نقشها و فعالیتها با نیازهای واقعی جامعه هماهنگتر شود. جامعه امروز با چالشهایی روبهروست که لزوماً همان مسائل دهههای گذشته نیست؛ مسائل امروز ترکیبی از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانی و حتی زیستمحیطی است؛ بنابراین بسیج اگر میخواهد نقش خود را تقویت کند، باید حضورش را دقیقتر بر نیازهای روز تنظیم کند. یکی از مهمترین گامها، مسئلهمحوری است؛ یعنی فعالیتها نه براساس ساختارهای اداری، بلکه با تکیه بر شناسایی مشکل در محله و منطقه تعریف شود. هر پایگاه بسیج، بهجای یک برنامه کلی، باید «مسئله اول محله» را بشناسد: ممکن است در یک منطقه مشکل اعتیاد نوجوانان باشد، در محله دیگر ناتوانی تحصیلی، و جای دیگر بحران آب یا بیکاری. هر جا که مسئله درست تشخیص داده شود، اثرگذاری بهطور طبیعی افزایش مییابد. همچنین بازتعریف نقشها به معنای پرهیز از فعالیتهای تکراری و کماثر است. اگر بسیج بتواند ظرفیتهای خود را از کارهای صرفاً اجرایی به سمت پشتیبانی، توانمندسازی و هماهنگسازی منابع ببرد، میتواند نقشهای جدیدی ایفا کند که برای جامعه امروز ارزشمندتر است. این تغییر همچنان مردمی بودن بسیج را حفظ میکند؛ ولی آن را به نیازهای جدید نزدیکتر میکند.
تقویت ارتباط با مردم؛ از شنیدن تا همراهی
جایگاه اجتماعی بسیج زمانی افزایش مییابد که گفتوگو با مردم به یک اصل تبدیل شود. در بسیاری از تجربههای موفق، نقطه شروع اثرگذاری، شنیدن مشکلات مردم بدون واسطه بوده است. این شنیدنِ واقعی، حس اعتماد ایجاد میکند و موجب میشود مردم مشکلاتشان را با بسیج در میان بگذارند. برای افزایش اثرگذاری، پایگاههای بسیج باید به «مرکز گفتوگو» در محله تبدیل شوند؛ جایی که مردم بدانند میتوانند با خیال راحت حرف بزنند، نه اینکه صرفاً گوشهای برای جلسات رسمی باشد. ایجاد جلسات منظم با معتمدان محلی، برگزاری نشستهای خانوادگی، و حتی حضور میدانی در کوچهها و بازار محله، همگی میتوانند ارتباط واقعی را تقویت کنند. اما ارتباط فقط شنیدن نیست؛ همراهی کردن است. وقتی مردم ببینند یک مشکل کوچک، اما مهم- مثلاً حل اختلاف دو خانواده، پیدا کردن معلم برای دانشآموز، یا پیگیری یک درخواست از اداره- با کمک بسیج انجام شده، پیوند احساسی میان مردم و بسیج عمیقتر میشود. این اقدامات کوچک، بیش از پروژههای بزرگ اعتمادسازی میکنند؛ چون مستقیم با زندگی مردم گره میخورند.
تخصصی شدن و استفاده از نیروهای متخصص
بسیج امروز نمیتواند تنها با تکیه بر نیروهای عمومی فعالیت کند. جامعه پیچیده شده و به حضور افراد متخصص در حوزههای مختلف نیاز دارد. یکی از مهمترین راههای ارتقای اثرگذاری بسیج، بهکارگیری ظرفیتهای تخصصی است؛ از پزشکان و روانشناسان گرفته تا مهندسان، حقوقدانان، کارشناسان حوزه اقتصاد و کارشناسان فناوری. حضور این نیروهای تخصصی، فعالیت بسیج را از سطح عمومی به سطح دقیق و علمی ارتقا میدهد. برای نمونه، در حوزه اجتماعی، بسیاری از مشکلات نوجوانان یا خانوادهها، نیازمند مشاوره حرفهای است. اگر پایگاههای بسیج بتوانند با کمک متخصصان برنامههایی ارائه دهند که کیفیت بالایی داشته باشد، اثرگذاریشان چندین برابر میشود. همچنین فعالیتهای عمرانی و سازندگی بدون حضور مهندسان و تکنسینها نمیتواند به سطح مطلوب برسد. پروژههای آبرسانی، بازسازی خانهها، یا اصلاح زیرساختها نیازمند محاسبه و طراحی دقیق است. استفاده از متخصصان در این پروژهها باعث میشود کیفیت کار بالا برود و فعالیتها ماندگارتر و مؤثرتر باشد. در حوزه فناوری نیز بسیج میتواند با تشکیل گروههای تخصصی سایبری، تیمهای دادهمحور، و هستههای نوآوری، بخش مهمی از نیازهای امروز کشور را پوشش دهد. این اتفاق هم جایگاه بسیج را در نسل جدید ارتقا میدهد، و هم آن را وارد حوزههایی میکند که آینده جامعه را شکل میدهند.
توانمندسازی مردم به جای صرفا کمکرسانی
یکی از مهمترین اصولی که میتواند اثرگذاری بسیج را افزایش دهد، تغییر رویکرد از کمکرسانی مستقیم به توانمندسازی پایدار مردم است. کمکرسانی فوری در زمان بحران ضروری است، اما برای افزایش اعتماد و اثرگذاری در بلندمدت، بهترین کار این است که بسیج به مردم کمک کند روی پای خود بایستند. این توانمندسازی میتواند شکلهای گوناگونی داشته باشد: ایجاد کارگاههای اشتغال محلی، آموزش مهارتهای جدید، حمایت از زنان سرپرست خانوار، راهاندازی صندوقهای محلی، کمک به جوانان برای راهاندازی کسبوکارهای کوچک، یا کمک به دانشآموزان محروم برای پیشرفت تحصیلی. هر کدام از این اقدامات، یک خانواده را از دریافت کمکهای دائمی بینیاز میکند. در بسیاری از مناطق، بسیج توانسته است پروژههایی اجرا کند که نهتنها مشکلات فوری را حل کرده، بلکه مسیر زندگی مردم را تغییر داده است. ادامه این رویکرد و گسترش آن در سراسر کشور، میتواند یکی از ستونهای اصلی ارتقای جایگاه اجتماعی بسیج باشد؛ چون مردم زمانی بیشترین اعتماد را میکنند که احساس کنند حضور بسیج آینده آنها را بهتر میکند، نه اینکه فقط نیاز امروز را برطرف کند.
شفافیت و گزارشدهی؛ کلید افزایش اعتماد عمومی
یکی از مواردی که میتواند جایگاه بسیج را تقویت کند، شفافیت در عملکرد و اطلاعرسانی درست درباره فعالیتهاست. شفافیت به معنای نمایش بیشازحد نیست؛ بلکه یعنی مردم بدانند فعالیتها چگونه انجام میشود، منابع از کجا تأمین میشود، و نتایج چه بوده است. اگر پایگاهها یا گروههای جهادی بتوانند گزارشهای مختصر، دقیق و قابل فهم از پروژهها منتشر کنند- نه در قالب تبلیغات، بلکه در قالب گزارشهای واقعی- اعتماد مردم افزایش مییابد. مردم دوست دارند بدانند کاری که انجام شده، چقدر هزینه داشته و چقدر اثر گذاشته است. همین اطلاعرسانی ساده، میتواند از بسیاری سوءبرداشتها جلوگیری کند. از سوی دیگر، شفافیت داخلی نیز مهم است. وقتی اعضا بدانند فرآیندها روشن و منظم بوده و تصمیمها براساس نیاز واقعی گرفته میشود، مشارکت داوطلبانه عمیقتر میشود. این نظم و شفافیت، بسیج را در چشم اعضا و مردم حرفهایتر جلوه میدهد و جایگاهش را تقویت میکند.
اثرگذاری بسیج، نتیجه ترکیب اعتماد، تخصص و ارتباط واقعی با مردم
افزایش اثرگذاری بسیج نیازمند یک حرکت چندلایه است: شناخت دقیق نیازهای محله، ارتباط نزدیک و واقعی با مردم، استفاده از ظرفیت متخصصان، حرکت به سمت توانمندسازی، و شفافیت در عملکرد. ترکیب این عناصر، جایگاه بسیج را نهتنها حفظ میکند، بلکه آن را برای نسل امروز و آینده جذابتر و قابل اعتمادتر میسازد. بسیج زمانی بیشترین اثر را خواهد داشت که همچنان مردمی بماند، اما همزمان با ابزارهای حرفهای و روشهای نوین کار کند. جامعه امروز نیازمند نهادی است که هم «در میدان» باشد و هم «در فکر»؛ هم کمک کند و هم توانمند سازد؛ هم بشنود و هم عمل کند. اگر این مسیر ادامه یابد، بسیج میتواند یکی از مهمترین سرمایههای اجتماعی کشور باقی بماند.