گروه اقتصادی: منابع عظیم نفت و گاز دریاچه خزر موجب شد که آمریکا منافع اقتصادی و راهبردی مهمی در منطقه خزر برای خود در نظر بگیرد. آنچه وجود این منافع را برای آمریکا مهمتر میسازد این است که با دستیابی به نفت و گاز خزر، از وابستگی کشورهای غربی به نفت و گاز خلیج فارس و دیگر مناطق دنیا کاسته میشود بویژه آنکه بسیاری از متخصصان تخمین زدهاند که منابع نفت در حال بهرهبرداری دنیا، در سالهای آتی توانایی پاسخگویی به نیازهای در حال رشد کشورها را نخواهد داشت و حتی احتمال میرود که برخی از منابع نفتی موجود نیز پایان یابند که این موضوع فشار بیشتری بر سایر منابع در دسترس وارد میآورد.
از این رو آمریکا به عنوان بزرگترین مصرف کننده نفت نگاه ویژهای به این منطقه دوخته و سیاستهای خود را حول محورهای تسلط به این منطقه تنظیم کرده. شبکه خبری الجزیره در گزارشی در اینباره افزود: در میان منابع انرژی هیچ منبعی به اندازه نفت موجب تنش و کشمکش نبوده چرا که نفت بهترین منبع انرژی است و از بسیاری از جهات بر دیگر منابع انرژی برتری دارد.
شبکه خبری الجزیره در گزارشی در این باره افزود: با انتخاب جرج بوش به ریاست جمهوری آمریکا سرمایهگذاری در صنعت نفت محور برنامه حکومت آمریکا قرار گرفت. این تحول با افزایش تقاضای نفت در آمریکا و افزایش مصرف آن در آسیا و چین همراه بود.
الجزیره در ادامه افزود: آمریکا از تامین نیازهای نفتی با تکیه بر منابع داخلی ناتوان مانده و به میزان زیادی به واردات نفت به ویژه از کشورهای خلیج فارس وابسته است.
به نوشته این پایگاه خبری جامعه امریکا بیش از هر جامعه دیگری در کار و زندگی اجتماعی استفاده از خودرو وابستگی دارد به نحوی که در ازای هر هزار نفر 843 خودرو وجود دارد. این رقم حاکی از این است که سهم برخورداری از خودرو در امریکا 50 درصد بیش از اروپای غربی است.
آمریکا با آغاز دهه پنجاه و شصت بر نفت خاورمیانه، یعنی منطقهای که ثبات و امنیت نداشت، تسلط یافت.
الجزیره در ادامه یادآور شد که ملی شدن صنعت نفت در دولت مصدق در سال 1951، بحران کانال سوئز در سال 1956، جنگ 1973 و انقلاب ایران در سال 1979 از مهمترین زلزلههایی بودند که بازار نفت امریکا و غرب با آن روبرو شد.
هنگامی شوروی سابق افغانستان را اشغال کرد جیمی کارتر رئیس جمهوری وقت امریکا این اقدام را خطر بزرگی برای منطقه استراتژیک خاورمیانه که بیش از دو سوم نفت صادراتی جهان را در اختیار دارد بر شمرد.
این اصل که به اصل کارتر معروف شد مبنی بر این است که هرگونه حرکت از سوی قدرت مخالف آمریکا در جهت تسلط بر منطقه خلیج فارس تجاوز به منافع امریکا به شمار میآید.
بدنبال آن حمایت عربی و اسلامی از مبارزان افغان برای مقابله با خطر استراتژیک امریکا، آغاز حرکت جدیدی در جهان اسلام و در مخالف با امریکا و متحدان آن شد.
هنگامی که عراق در سال 1990 کویت را اشغال کرد، بوش پدر در سخنانی مردم کشورش را به بسیج نیرو فراخوند و اعلام کرد که شیوه زندگی آزادی ما و آزادی کشورهای دوست در صورتی که ذخایر غنی نفت جهان تحت سیطره صدام قرار گیرد به خطر خواهد افتاد.
به دنبال آن جنگ خلیج فارس آغاز شد که ویرانی عراق را بدنبال داشت. سپس بوش هنگامی که صدام به سمت عقد قراردادهای تولید نفت با شرکتهای فرانسوی، روسی و چینی به حرکت درآمد به عراق حمله کرد و آن را به اشغال خود در آورد.
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق در سال 1991 جمهوریهای جنوبی که بین قفقاز و چین قرار داشتند به استقلال رسیدند. این جمهوریها عبارتند از قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان، آذربایجان و ترکمنستان که سرشار از نفت هستند.
این کشورها بازار پر رونقی برای کاوش و تولید نفت شرکتهای امریکایی به شمار میآیند که پیش از این از سرمایهگذاری در آن محروم بودند.
الجزیره در ادامه افزود: برژینسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر در دهه نود در چارچوب منافع شرکتهای نفتی عازم برخی کشورهای منطقه خلیج فارس شد و به کاخ سفید هشدار داد در صورتی که منافع استراتژیک امریکا در این منطقه را نادیده بگیرد مرتکب اشتباه بزرگی شده است.
به این ترتیب استراتژی امریکا از سال 1998 مبتنی بر ایجاد زیرساختهای خطوط نفت و گاز قرار گرفت که از شرق به غرب منطقه امتداد دارد و از ترکیه، گرجستان، آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان، افغانستان، پاکستان و هند میگذرد.
از آن پس نخبگان حکومت امریکا از جمله برژینسکی در چارچوب همکاری مستحکمی در صدد ملحق کردن نفت خزر به مجموعه تجاری و سیاسی امریکا برآمدند.
به نوشته الجزیره اتاق بازرگانی امریکایی – آذری 38 عضو دارد که فقط دو نفر آنان آذری هستند که عبارتند از الهام علی اف پسر حیدرعلی اف رئیس جمهوری سابق این کشور و دیگری سفیر آذربایجان در امریکا.
در سال 1997 نیروهای هوایی امریکا در چارچوب عملیات چتربازی 500 چتر باز را به فرماندهی ژنرال جان شیهان در جنوب قزاقستان فرود آورد که هدف از آن ترتیب دادن اقدام نظامی در مناطقی بود که شامل منابع کم یاب است.
در این گزارش همچنین آمده است که منطقه دریای خزر و خاورمیانه گویای حمایت امریکا از متحدان آن در قبال وابستگی به منابع ذکر شده است. نیاز آمریکا به دستیابی به نفت خلیجفارس و دریای خزر برای ثبات اقتصادی جهانی به عنوان مطلبی اساسی برشمرده شده است.
سپس گروه امریکایی دیگری عملیات و مانورهایی انجام دادند که در واقع حامل این پیام به جهان بود که هرگونه تهدید منافع امریکا در دریای خزر به دخالت نظامی سریع امریکا روبرو خواهد شد.