حسین سلامی / فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ستاد خبری بزرگداشت سوم خرداد
یکی از بزرگترین حوادث تاریخ معاصر کشور و یکی از عظیمترین رخدادهای تاریخ انقلاب اسلامی، دفاع مقدس هشت ساله ملت ایران است که این حادثه نماد و متبلور صفآرایی سازمان یافته و تهاجمی قدرتهای بزرگ استکباری دوران جنگ سرد و قدرتهای منطقهای آن دوران علیه انقلاب اسلامی است. جنگ تحمیلی استثناییترین جنگ در عصر جهان دوقطبی بود، زیرا در آن دوران همه جنگهای منطقهای به صورت نیابتی انجام میگرفتند. به این معنی که جنگهای منطقهای، مقیاس کوچکی از رویارویی دو ابرقدرت بود که به صورت کنترل شده در یک منطقه صورت میگرفت و در چارچوب برخورد و تضاد منافع و استراتژی دو ابرقدرت انجام میشد. در واقع جنگهای منطقهای دوران پس از جنگ جهانی دوم تا فروپاشی اتحاد شوروی، تماماً جلوهای از رویارویی دو قدرت بزرگ آمریکا و شوروی بود که از سوی کشورهای اقماری آنان انجام میشد، مثل جنگهای دو کره، جنگ ویتنام، جنگهای هند و پاکستان و... اما جنگ تحمیلی تنها جنگی بود که در آن دو ابرقدرت در یک جبهه واحد و در یک طرف مخاصمه به صورت همگرا عمل میکردند. بنابراین دفاع مقدس، یکی از سختترین آزمونهای ملت ایران است که میانگین مقاومت ملت ایران را در یک جنگ بزرگ که ظاهر آن منطقهای ولی واقعیت آن بینالمللی است، نشان میدهد.
یکی از فرازهای زیبا و دلنشین و نقاط عطف مهم و بلکه مهمترین نطقه عطف استراتژی جمهوری اسلامی در دفاع مقدس فتح خرمشهر یا عملیات بیتالمقدس است. عملیات بیتالمقدس در واقع آخرین حلقه از استراتژی آزادسازی سرزمینهای اشغالی کشور بود که به تأمین تمامیت ارضی کشور انجامید و علاوه بر آن مهمترین منطقه استراتژیک جنگ را از اشغال دشمن آزاد ساخت و جمهوری اسلامی ایران را در موضعی کاملاً برتر قرار دارد.
اهمیت، ارزش و دستاوردهای استراتژیک این عملیات به این صورت است:
1- منطقه عملیات، منطقهای بود که دشمن به خاطر آن تهاجم خود را به جمهوری اسلامی آغاز کرده بود و در واقع کلید فتح استراتژیک عراق در جنگ و مرکز ثقل و محور ادعاهای رژیم عراق محسوب میشد.
2- وسعت این عملیات در مقایسه با تمام عملیات دفاع مقدس بزرگتر بوده و بیشترین مساحت سرزمینهای اشغالی در این عملیات آزاد شد.
3- بیشترین تعداد اسرای جنگی دشمن در این منطقه به اسارت جمهوری اسلامی ایران درآمد.
4- از نظر تاکتیکی عملیات بزرگ عبور از رودخانه توأم با غافلگیری در آن انجام شد.
5- با انجام عملیات بیتالمقدس دومین شهر عراق یعنی بصره در تیررس توپخانه جمهوری اسلامی قرار گرفت و استراتژیکترین منطقه عراق یعنی استان بصره در معرض مخاطره جدی قرار گرفت.
6- فاصله کم نخستین مرحله از این عملیات با عملیات بزرگ قبل از آن یعنی فتحالمبین نشان داد که جمهوری اسلامی به نرخ رشد بالایی در قدرت نظامی آفندی رسیده و این آهنگ بالا و دور تک سریع در چنین مقیاسی علامت سؤال بزرگی را در مقابل بقای رژیم عراق قرار داد.
7- این عملیات یکی از نقاط اوج هماهنگی و وحدت و تلاش میان ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود و در آن نیروهای بسیج مردمی نقش محوری و کلیدی را ایفا کردند.
در پایان جا دارد که از رشادتها و فداکاریها و خلاقیتهای سپهبد شهید صیاد شیرازی که فرماندهی نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران را در این عملیات به عهده داشت تجلیل شود.
چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟!
در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر معمولاً یک سؤال مطرح است که چرا جنگ پس از فتح خرمشهر باز هم ادامه یافت؟ یک سنت تاریخی وجود دارد که همواره پس از خاتمه یک حادثه به دلیل روشن بدون نتایج و عواقب آن سؤالهایی مطرح میشود که پاسخ به آنها در زمان وقوع حادثه مشکل است، اما پس از خاتمه آن سؤالهای آسان به ذهن رسوخ میکنند. در مورد ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر نیز همین گونه است. در این زمینه باید اشاره کرد که:
پس از خاتمه عملیات بیتالمقدس، جمهوری اسلامی ایران در برتری چشمگیری از قدرت رزمی نسبت به عراق بود. آهنگ دور عملیات، فاصله زمانی کوتاه میان آنها، مقیاس وسیع عملیات و موفقیتهای حاصله از آنها نشاندهنده دورنمای روشن و درخشانی بود که در آن پیشبینی میشد ادامه جنگ به کسب پیروزیهای بزرگتری خواهد انجامید. بنابراین منطق سیاسی و دانش نظامی حکم نمیکرد در شرایطی که امکان کسب امتیازات مؤثرتر و پیروزیهای وسیعتری در ادامه جنگ وجود دارد به حداقل امتیازات و نتایج به دست آمده اکتفا کرده، همان گونه که عاقلانه نبود در شرایطی که امکان حفظ امتیازات و ارزشهای به دست آمده وجود داشت با اصرار در ادامه جنگ به از دست دادن آنها راضی شد.
تصمیم به ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر در دومین سال جنگ و پذیرش قطعنامه 598 در سال پایان جنگ منطبق با منطق فوق است.
عملیات زنجیرهای ثامنالائمه تا بیتالمقدس گرچه پیروزیهایی بزرگ و امتیازات ارزشمندی بودند اما در مقایسه با پیشبینی موفقیتهای آتی منطقه پایان جنگ به شمار نمیرفتند، زیرا در خاتمه عملیات بیتالمقدس هنوز رژیم عراق و نظام بینالمللی فشار جدی و تهدید مؤثر را از سوی ایران احساس نمیکرد و به همین دلیل بود که تا آن هنگام هنوز هیچ قطعنامهای که متضمن حداقل شرایط ایران برای پایان جنگ باشد به تصویب نرسیده بود.
تأثیر آزادسازی سرزمینهای اشغالی، برداشتن فشار روحی و فیزیکی جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از جمهوری اسلامی بود و اعمال فشار جدی و مؤثر و تحمیل تهدید عمده بر رژیم عراق، فشارها و تنشهای سیاسی، نظامی و روحی هنگامی به دشمن تحمیل میشد که جنگ به خاک عراق کشیده میشد.
توقف ایران در جنگ پس از فتح خرمشهر مخاطرات بالقوه وسیعی را برای ایران به همراه داشت، زیرا با توجه به شخصیت نامطمئن صدام حسین و عدم اعتماد و اطمینان به مواضع سیاسی رژیم بعث و وجود ناپایداری در تصمیمهای این رژیم، هیچ چشمانداز روشن و مطمئنی از صلح و مذاکرات مربوط به آن به چشم نمیخورد.
ارتش عراق پس از ضربات متوالی که در عملیات آفندی جمهوری اسلامی ایران دریافت کرده بود، به یک فرصت زمانی نسبتاً طولانی نیاز داشت تا به تجدید و توسعه سازمان رزم خود بپردازد و با استفاده از تجربیات به دست آمده، ساختارهای نظامی آسیبدیده خود را جبران کند و این کار جز از طریق توقف دور عملیات آفندی جمهوری اسلامی با بهرهگیری از فریب صلح و مذاکره امکانپذیر نبود. بنابراین عاقلانه نبود در شرایطی که هیچ تضمین سیاسی و عملی بینالمللی برای پذیرش شرایط جمهوری اسلامی ایران و دستیابی به صلح پایدار وجود نداشت مجدداً یک فرصت ایدهآل و مناسبی را در اختیار دشمن قرار داد تا به اصلاح ساختار، دکترین و استراتژی خود بپردازد و مجدداً به تعادل اولیه بازگردد. تضمینی هم وجود نداشت که پس از طولانی شدن فعل و انفعالات دیپلماتیک در جنگ و بینتیجه ماندن مذاکرات، مجدداً ارتش سازمان یافته عراق حمله دیگری را علیه ایران انجام ندهد.
در جنگ استراتژیهایی که به پیروزی منجر میشوند، معمولاً خاتمه مییابند، اما استراتژیهایی که به وسیله یک دشمن سرسخت ناکام میمانند و یا به شکست کشیده میشوند، همواره تولید استراتژیهای جدیدی میکنند. به عبارت دیگر استراتژی در جنگ ایستا نیست مگر این که هدف نهایی جنگ برای یک طرف حاصل شود. عراق در جنگ به هدف خود نرسیده و استراتژی این کشور دچار شکست و ناکامی عمده شده بود بنابراین با وجود رهبری توسعه طلب رژیم عراق که در آرزوی به دست گرفتن رهبری جهان عرب بود، امکان توقف در آن نقطه بعید به نظر میرسید.
از جنبه روانی، در آن هنگام افکار عمومی و روحیه ملی ملت ایران و نیروهای مسلح آن پذیرای صلح نبود. توقف جنگ در آن زمان یک سؤال و ابهام اساسی را پیشروی ملت ایران قرار میداد و آن این که چرا با وجود امکان پیروزی و تعقیب و تنبیه متجاوز و ضرورت انتقام از رژیم بعث، جنگ متوقف شده و هم جنگ و هم صلح با ابتکار صدام حسین همراه است.
از سوی دیگر جنگ یک میراث فرهنگی و تاریخی ملت است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان یک معیار و شاخص برای نسلهای آینده تلقی میگردد. جنگ صحنه ظهور و ارزیابی میزان مقاومت یک ملت است و درک دولتها و قدرتهای خارجی از برخورد یک ملت با پدیده جنگ به صورت یک عبرت تاریخی در نحوه برخورد آنها با آن ملت تأثیر خواهد گذاشت. بنابراین اعتبار یک ملت و کشور در گرو جنگ است، همان گونه که امام(ره) فرمودند: «عزت و شرف ما در گرو همین جنگ است». ملت و رهبران کشور ایران باید به جهان امروز نشان میدادند که تجاوز به سرزمین ایران پاسخی به مراتب سنگینتر از ضربهای که این ملت دریافت میکند، به دنبال خواهد داشت و این یک پاسخ تاریخی بود، یعنی پاسخی که نسلهای آینده کشور نیز به آن به عنوان یک میراث فرهنگی و اعتقادی و یک یادگار بزرگ ملی نگاه خواهند کرد.
کشوری که دشمنان بالقوه زیادی دارد باید در یک جنگ آنچنان عمل کند که به صورت ضمنی بازدارندگی را در قالب عبرت دیگران به دنبال داشته باشد. پس از فتح خرمشهر جنگ باید براساس این دیدگاه به عنوان عبرت تاریخ ادامه مییافت تا ابعاد و دامنه مقاومت کشور و اصرار رهبران و عزم ملی برای تأمین امنیت و استقلال کشور اثبات شود. جنگ حتی اگر به پیروزیهای بزرگ نظامی منجر نمیشد، از آن جهت که نشاندهنده تمایل و اراده ملت برای ادامه بقا و حیات سیاسی مستقل بود، دارای ارزش عقلانی و برخوردار از ویژگی منطقی است.
نقش قدرتهای جهانی و منطقهای در جنگ
در ادامه جنگ، عراق از یک دنباله جهانی و منطقهای برخوردار شد. بویژه هنگامی که جنگ به سرزمین عراق کشیده شد. حمایت قدرتهای استکبار جهانی بویژه ایالات متحده آمریکا، اتحاد شوروی، اروپا و کشورهای منطقه از عراق آشکارتر و شدیدتر شد.
آمریکا که تا زمان رابطه دیپلماتیک و سیاسی با عراق نداشت بلافاصله روابط سیاسی خود را با عراق در عالیترین سطح برقرار کرد (در سال 1363) و با اجرای عملیاتی با عنوان استانچ در سال 62 به تحریم تسلیحاتی ایران پرداخت، اطلاعات ماهوارهای از مواضع و گسترش نظامی ج.ا.ا را در اختیار عراق قرار داد، اعتبارات میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات در اختیار عراق قرار داد و عراق به بزرگترین خریدار غله و مواد غذایی آمریکا تبدیل شد. آمریکا به حمایتهای سیاسی وسیعی در سطح بینالمللی از عراق برای انزوای ایران پرداخت. در سالهای پایانی جنگ در عملیات مقابله به مثل دریایی به صورت مستقیم در خلیج فارس حضور جدی یافت و با اسکورت کشتیهای نفتکش کشورهای حامی عراق در منطقه، نبردهای دریایی عمدهای میان ج.ا.ا و آمریکا روی داد. آمریکا همچنین کشورهای اروپایی و غربی را به حمایت تسلیحاتی و مالی از عراق تشویق کرد. آمریکا به کمک برخی کشورهای غربی زرادخانههای شیمیایی عراق و حتی توان هستهای این کشور را تقویت کرد.
کشورهای اروپایی بویژه فرانسه به تقویت ماشین نظامی عراق پرداختند و قدرت هوایی این کشور در سطح وسیعی تقویت کردند.
اتحاد شوروی که متحد استراتژیک عراق از سال 1353 محسوب میشد، به تقویت قدرت هوایی، زرهی، توپخانه و بویژه قدرت موشکی عراق پرداخت و با کمکهای مستشاری و سیاسی به عنوان عمق استراتژیک عراق در جنگ عمل کرد. کشورهای عرب منطقه با حمایتهای وسیع مالی، اقتصاد جنگی عراق را اداره و تقویت کردند، به گونهای که بدهیهای عراق در جنگ به این کشورها از مرز 80 میلیارد دلار گذشت. اما با وجود این صفآرایی بینالمللی، ج.ا.ا با رهبریهای الهی و مقتدرانه حضرت امام خمینی(ره) و با وحدت و انسجام و اقتدار ملی توانست جنگ جهان علیه یک ملت را در عالیترین و باشکوهترین حماسههای تاریخی هدایت کند و سرانجام پیروز و مطمئن از چنین جنگی خارج شود
عوامل پیروزی ج.ا.ا در دفاع مقدس عبارتند از:
1- رهبری حکیمانه، الهی و مقتدرانه حضرت امام خمینی(ره) و شناخت عمیق ایشان نسبت به مفهوم قدرت و درک دقیق از روابط بینالملل؛ حضرت امام(ره) در جنگ بر همه جهان مدیریت کرد و همواره ابتکار عمل سیاسی را در اختیار خود داشت و این درایت و فرزانگی و حکمت در همه تصمیمهای استراتژیک و حیاتی وی در جنگ حاکم بود.
2- مردمی شدن جنگ که در آن قدرت نظامی از سطح نیروهای مسلح به یک سطح نیروهای مسلح به یک سطح کاملاً ملی توسعه یافت. در واقع سطح قاعده هرم قدرت نظامی ما در جنگ به جای نیروهای مسلح به کل جامعه تبدیل شد و به این ترتیب تعادل سیستم ملی به عالیترین سطح خود رسید.
عراق پس از عملیات بیتالمقدس نه تنها به هدف خود نرسیده بود، بلکه دچار یک شکست عمده شده بود. بنابراین رژیم حاکم بر عراق با وجود رهبری، چالشطلب، ریسکپذیر، نامطمئن و دارای خصلت روانی هموپولتیکوس که یک نیاز و حیثیت و اعتبار مشخصی را با مصلحت عمومی پیوند میزند و آن را به عنوان یک خواست ملی منعکس میکند، هر آن احتمال حمله مجدد و سازمان یافته دیگری را با ترمیم نقاط ضعف خود متصور میکرد. کما این که پس از جنگ وقتی در تأمین اهدف استراتژیک خود از طریق تهاجم به ایران ناکام ماند، در اتخاذ یک استراتژی دیگری، حمله به کویت را برگزید.
تأثیر آزادسازی سرزمینهای اشغالی در چند عملیات از ثامنالائمه(ع) تا بیتالمقدس، برداشتن فشار روحی ـ روانی و فیزیک جنگ از ملت ایران و حذف تهدید عراق از تمامیت ارضی، استقلال و امنیت ملی جمهوری اسلامی بود، نه اعمال فشاری جدی و تعیینکننده و تحمیل یک تهدید عمده بر حاکمیت رژیم عراق. فشارها و تنشها و تهدیدهای سیاسی، نظامی و روانی هنگامی به دشمن تحمیل شد که جنگ به خاک عراق کشیده شد.
از نقطه نظر مسائل روحی و روانی، در آن هنگام افکار عمومی ملت ایران و نیروهای مسلح پذیرای صلح و خاتمه جنگ نبود، توقف جنگ در آن زمان یک سؤال، ابهام و اعتراض اساسی و عمومی ملی را به دنبال داشت، با این محتوا که چرا با وجود این که امکان پیروزیهای بزرگتر و تعقیب و تنبیه متجاوز و انتقامگیری از رژیم بعث وجود دارد، جنگ متوقف شده است و به این ترتیب هم جنگ و هم صلح به ابتکار صدام حسین در جریان است. افکار عمومی این سؤال را بدون پاسخ مییافت که اگر دزدی جنایتکار به منزل شما حملهور شد و پس از قتل و غارت اموال و ریختن آبروی شما به زور از خانه فرار کرد شما فقط او را تا در خانه تعقیب میکنید، با وجود این که قادر هستید او را مجازات کنید و ضربات انتقامی بزرگتری به او وارد کنید.
چه کسی در تاریخ قادر بود به این سؤال در مقیاس ملی پاسخ دهد؟ ارزیابی جهان از رفتار ملت ایران در جنگ چه بود؟ ملت ما در آن صورت، به عنوان ملتی شناخته میشد که اگر سرزمیناش اشغال شود، نوامیس او مورد هتک حرمت قرار گیرد، سرمایهها و منابع ملیاش منهدم شود و استقلالش در معرض تهدید قرار گیرد فقط تا مرزها با دشمن میجنگند. این ارزیابی جهان از ظرفیت و قابلیت مقاومت مردم ایران بود.
جنگ یک میراث فرهنگی، تاریخی و ملی است. رفتار هر ملت در جنگ به عنوان الگو و شاخصی برای نسلهای آینده کشور و جهانیان تلقی میشود. جنگ صحنه ظهور و تجلی میزان مقاومت و شکوه یک ملت است.