11ـ اختلافات ارتش و سپاه
از عملیات فتحالمبین به بعد جنگ در شب انجام میشد و بدون استفاده از قوای زرهی و با حضور گسترده نیروی انسانی همراه با ایثارگریهای سپاه و بسیج. با اینکه به قول کاستن به قول جامعهشناس برجسته جنگ. بیتردید جنگ برای داوطلب از جاذبه خاصی برخوردار است زیرا او با روی گشاده آن را میپذیرد و برای دفاع از یک آرمان وارد جنگ میشد" اما هیچ کدام از شرایطی که ذکر شد با اصول منظم و کلاسیک جنگ همخوانی ندارد.
به تدریج نیاز نیروهای رزمی و عملا نیاز جبهه به تخصصهای نظامی کم کم از بین رفت. همین موضوع باعث شد به مرور زمان ابتکار عمل در خط مقدم بدست سپاه نیفتد و نیروی زمینی ارتش که در مدت طولانی پس از آزادسازی خرمشهر پتانسیل بالای خود را در اولین عملیاتهای آزادسازی با موفقیت به ارا گذاشته بود. در جبهههای میانی محدود شده و عملا به نوعی سرگرم جنگ گردد.
اگر به موضوع فوق نکات زیر را هم بیفزائیم ـ که برای کوتاهتر شدن کلام به طور خلاصه به آنها اشاره میشود ـ نگاه ما دقیقتر خواهد بود.
ـ خط استراتژی دقیق و از پیش تعیین شده نظامی جز در چند عملیات بزرگ
ـ کوچک بودن صحنههای عملیات در بسیاری از موارد تا آن حد که طراحی استراتژیک را غیر ممکن میکرد
ـ صرفهجویی در استفاده از امکانات زرهی به علت تحریم تسلیحاتی و فشار اقتصادی
ـ تشکیل شدن بدنه ارتش از سرباز بر خلاف داوطلب بودن نیروهای تحت فرماندهی سپاه
ـ کسب مجوز توسط سپاه برای گرفتن سرباز و جذب سربازهای انقلابیتر و محروم شدن ارتش از آنها که بالطبع ایجاد دوگانگی بیشتر در روحیه ارتش و سپاه میکرد.
ـ دستگیری فرمانده نیروی دریایی ارتش (ناخدا یکم افضلی) و فرمانده جبهه میانی نیروی زمینی (سرهنگ عطاریان) به جرم عضویت در حزب توده و جاسوسی برای شوروی که باعث متهمتر شدن ارتش به دور بودن از انقلاب و فاصله گرفتن از سپاه کاملا انقلابی شد.
امام به این موضوع توجه جدی داشتند. بیانات و پیامدهای ایشان در طی سالهای نیمه دوم جنگ مالامال از تذکرات در این موارد است. میفرمودند " شما توانستید در مقابل تمام قدرتهای عالم بایستید و تا این روح برادری محفوظ است ... شما محفوظید" "اگر بناباشد که یک وقت خدای نخواسته ارتش بگوید من سپاه هم بگوید من بسیج هم بگوید من آن روز است که فاتحه همهتان خوانده شده است". ایشان به فرمانده سپاه میگفتند " همیشه به سپاه سفارش کنید .... با ارتشی ها با برادری رفتار کنند" و در پاسخ به شهید محلاتی نماینده خود در سپاه که در مورد اقدام برای جلوگیری از گروهگرایی سؤال کرده بودند مرقوم کردند: "در این امر که با سرنوشت سپاه سر و کار دارد با قاطعیت و بدون ملاحظه از احدی انجام گیرد".
هر چند تدابیر امام کاهش دهنده بخشی از مشکلات بخصوص کم توجهی سپاه به ارتش بود ولی واقعیت این بود که ابتکار عمل جنگ در دست سپاه بود نه ارتش. بنابراین احساس میشد که هم سپاه باید امکانات بیشتری داشته باشد و هم منظمتر عمل کند. در همین راستا امام به سپاه دستور دادند که تحت نظارت آیتالله خامنهای از بعضی امکانات ارتش استفاده کند" همینطور در ششمین سال جنگ حکم تشکیل 3 نیروی مجزای زمینی ، هوایی و دریایی را به سپاه ابلاغ کردند.
12ـ ایستادگی امام در مقابل تهاجمات تبلیغاتی
1ـ12) امام و عرصه بینالمللی
در آن سال فشارهای تبلیغاتی جهان غرب بر ایران به شکل همه جانبه ادامه داشت و همانطور که ذکر شد ایران به علت نداشتن تریبون در دفاع از خود و اشاعه تفکر صحیح انقلاب اسلامی و رساندن ندای مظلومیت خوش به جهانیان ناموفق بود. ولی امام در حد امکان سعی میکردند که اگر ایران نمیتواند تأثیر مثبتی ر این وضع داشته باشد اقلا اثر منفی نیز نگذارد. مثلا ایشان با درایت خاص خود پس از اینکه یکسری بمبگذاری ، هواپیما و کشتیربایی توسط رسانههای بینالملل به ایران نسبت داده شد و یک نفر در رادیو ایران از سر خشم و خودسرانه از این اقدامات ابراز رضایت کرده بود با موضعگیری تندی فرمودند " رادیو نباید همینطوری ، بیتوجه و بدون فهم یک مسایل را بگوید و ایرانرا مفتضح کند ... چطور یک مطلبی که برخلاف عواطف دنیاست، برخلاف اسلام است، برخلاف عقل است ما میتوانیم تأیید بکنیم؟ از یک جایی یک دستهای را بردارند میروند، به یک دسته دیگر مینگذاری میکنند در یک جایی مینگذاری کردن معنایش این است که عدهای اصلا گناهی ندارند آنها هم از بین بروند، چطور اسلام اجازه این را میدهد؟ چطور ایران اجازه این را میدهد ... لکن ببینید ما در چه گرفتاری هستیم که هر مطلبی که واقع میشود گردن ما میگذارند". این موضعگیریهای سریع و صریح امام باعث میشد تا رسانههای خارجی به موضوعات دیگری بپردازند و کمتر روی این مسایل مانور دهند.
2-12) امام در عرصه داخلی
در طی سالهای نیمه دوم جنگ و بخصوص 64 به بعد حرکت خزنده و به احتمال زیاد غیرهماهنگ شدهای محسوس بود که جنگ و مشروعیت آن را زیر سئوال میبرد. بخشی از این جریان تلاش میکردند که برای تأثیر بیشتر موضاع خود را به بزرگان مذهبی حتی مراجعی نظیر آیات عظام گلپایگانی و مرعشی نسبت دهند. امام در راه خنثی کردن این القائات هم نقش بسیار مؤثری داشتند. البته ایشان مطمئن بودند کسانی که چنین مواضعی میدارند از علما و مراجع طراز اول نیستند چرا که اولا آنها اگر حرفی باشد مستقیم و بیهیاهو میگویند و ثانیا اینکه خود آقایان مراجع هم پس از پخش شایعات تکذیبیه صادر میکردند. از آنجا که قویترین ابزار پخش شایعات و اخبار بعد از رادیو و تلویزیون ـ که در اختیار حکومت است ـ مطبوعات میباشند امام ابتدا در تعیین تکلیف اصحاب قلم فرمودند: روزنامهها باید مسایلی که پیش میآید نظر کنند یک وقت انتقاد است یعنی انتقاد سالم این مفید است یک وقت انتقام است نه انتقاد این نباید باشد". همچنین ایشان کسانی را که با استفاده از اسلام به تفرقهافکنی میپرداختند با تندی خطاب قرار داده و فرمودند: نباید از قرآن سوء استفاده کرد و آنهایی که با رژیم ما مخالف هستند .... یا آخوندهای درباری یا آخوندهای بدتر از آخوندهای درباری بگویند این مخالف قرآن است. خیر این موافق قرآن است اگر کسی بگوید با فاسد جنگ نکنید مخالف قرآن است". ایشان اختلافافکنیها را گناهی بزرگ شمرده و میگفتند یک کلمه اختلاف انگیز در یک همچو موعقی که اسلام در معرض خطر کفر است این از گناهانی است که نمیشود به این زودی ازش گذشت"
در شرایطی که انتقادهای بنیانی در قالب شایعات و اخبار نسبت به جنگ وارد میگشت امام هر از گاهی به تبیین علت و انگیزه و تکلیفی که باعث ادامه جنگ میشد میپرداختند به عنوان نمونه و برای اینکه ما نیز امروز یک بار دیگر تکلیف ولایت شیعی را در قبال کفر مرورکرده باشیم به یکی از این موارد اشاره میکنیم. این جملات را حضرت امام در پاسخ به کسانی که شعار "جنگ جنگ تا پیروزی" را خلاف اسلام و قرآن و نوعی قدرت طلبی تحت لوای دین میدانستند در جمع مسؤولان کشوری و لشکری فرمودند:"اگر ما امروز جنگ میکنیم و جوانهای ما میگویند جنگ جنگ تا پیروزی اینطور نیست که اینها یک امری بر خلاف قرآن میگویند. این یک ذرهای است .... آنی که قرآن میگوید بیشتر از این حرفهاست اینکه ما میگوییم به اندازه حدود خودمان میگوییم چون امروز فرض کنید که صدام یا باکسانی که مؤید صدام هستند جنگ داریم، در این محیط ناقص میگوییم که جنگ جنگ تا پیروزی خدای تبارک و تعالی چون نظرش به اول و آخر است تا آخر نظر دارد میگوید که جنگ تا رفع فتنه ، غایت رفع فتنه است. یعنی ما اگر پیروز هم بشویم یک کمی فتنه را کم کردیم اگر ما به جای دیگر هم پیروز بشویم با زکی جای کمی پیروزی حاصل شده است اگر همه دنیا را هم ما فرض کنید که جنگ بکنیم و پیروز بشویم باز همه دنیای عصر خودمان را پیروز درست کرده ایم و قرآن این را نمیگوید . قرآن میگوید جنگ تا رفع فتنه باید رفع فتنه از عالم بشود بنابراین غلط فهمی است از قرآن که کسی خیال کند که قرآن نگفته است جنگ جنگ تا پیروزی ... بالاتر از این را گفته است".
همچنین ایشان همه روز به مناسبتهای مختلف به تکریم و تعظیم شهدا و اسراء و مفقودین و خانوادههای آنها میپرداختند رزمندگان را ستایش میکردند و میفرمودند: "من وقتی که فکر میکنم جوانهای ما که در جبههها اینطور زحمت میکشند خجالت میکشم که چرا اینجا نشستهام". این نمونهای از جملاتی است که باعث میشد جان برکفان بسیج با ایمان به مراد خویش به حضور قدرتمند خود در جبههها ادامه دهند و در زمانیکه همه دنیا دنبال این بودند که آتشبس را بر ایران تحمیل کنند به پیروزیهای چشمگیری دست یافتند. حضرت امام پیش از آنکه پتانسیل دوبارهای را که به جبههها داده بودند به حرکت درآورند هرگونه صلح بدون در نظر گرفتن شرایط ایران را نامشروع قلمداد کردند. "ما از تاریخ باید یاد بگیریم به حضرت امری تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند ... به حضرت امیر حکمیت را تحمیل کردند آنکه باید حم بشود بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست میخواستند بکشندش اگر نکند ... این ابتلا را حرت امیر داشت الان نظیر او را ما داریم ... ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت نرویم"
در ماه رمضان سال 65 که مخالفان نا آگاه جمهوری اسلامی به بهانه حرام بودن جنگ در ماه رمضان پیشنهاد آتشبس عراق را صحه میگذاشتند، حضرت امام ضمن مخالفت جدی با این حرف فرمودند "مهلت بدهید به این جنایتکار که در ماه مبارک تجهیز کند خودش را و بعد از ماه مبارک بدتر از اول حمله کند ... ماه رجب ماه حرام است نه ماه رمضان ماه رمضان ماه جنگ است"
توده انقلابی ایران به حمایت و تأیید بیش از پیش امام پرداختند پس از راهپیماییهای مکرر به عنوان بیعت دوباره ایشان سمینار " لبیک یا امام" برگزار شد که امام خطاب به اعضای آن سمینار فرمودند "مسؤولین و فرماندهان ارتش و سپاه بسیج با استفاده از امکانات مادی و معنوی خود با تزلزل سخت و عمیق حاکم بر پیکر پوسیده عراق در جبهههای جنگ خصوصا در نبرد قهرمانانه فاو به نبرد قهرمانانه خود و مقاومت تا سقوط صدامیان ادامه دهند".
در همین زمان به طور غیر منتظرهای توازن نظامی در جنگ به نفع ایران تغییر کرد. سپاه که اولین عملیات مستقل از ارتش را طراحی کرده بود برای اجرای موفق آن نیاز به تقوت نیروی انسانی پیاده نظام داشت که با اعزام بزرگ سپاهیان محمد(ص) مهیا شد. سپاه توانست 140 گردان وارد صحنه عملیات والفجر هشت کند و طی 75 روز جنگ با ارتش عراق منطقه ازاد شده فاو را حفظ نماید. پس از آنکه هر دو جبهه ایران و عراق مشغول ترمیم ضربات سنگین نبرد دو ماه و نیمه خود بودند سپاه با دومین عملیات بزرگ در منطقه مهران با نام کربلا یک در دو جبهه ابتکار عمل را به دست گرفت و سوار بر جنگ شد. بار دیگر ارتش عراق در لاک دفاعی فرو رفت و همه اندک نیروی باقی مانده خود را برای دفاع در برابر تهاجمات کوچک و منطقهای ذخیره کرد.
13ـ استراتژی جدید تحمیل صلح
بعد از این بود که آمریکا در نتیجه جنگ تردید جبهه کرد. ریچارد نیکسون در کتاب فرصت را در یابیم به صورتی کاملا واضح استراتژی آن روز آمریکا را بیان کرده است:ایالات متحده نمیتواند از بحرانهای جاری در خلیج فارس خود را دور نگه دارد آنچه امروز در جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد بر توانایی ما در دفاع از منطقه در قبال مداخله شوروی در آینده عمیقا تأثیر میگذارد. اگر جنگی وجود داشته باشد که در آن ایالات متحده شکست هیچ یک از دو طرف را نمیتوانسته تحمل کند جنگ ایران و عراق است. شکست عراق به سلطه بنیادگرایان ایرانی بر کویت وعربستان و سرتاسر منطقه منجر خواهد شد. در این جنگ ما باید به دنبال راه حلی باشیم که صلح بدون پیروزی را به بار آورد هر چند هیچ تصوری درباره توانایی دیپلماتهایمان برای جامه عمل پوشاندن سریع به این هدف نداریم . ما باید دوستانمان را در خلیج فارس تقویت کنیم.... ما باید آماده و حاضر باشیم برای هر حملهای علیه ناوهایمان به اقدام تلافی به مثل شدید علیه هدفهای نظامی و اقتصادی ایران دست بزنیم".
واقعا تردید نیکسون در مورد توانایی دیپلماتهایشان برای تحمیل صلح به ایران بسیار هوشمندانه است چرا که آنان ناتوانی خود را در ماجرای سفر مک فارلین به ایران اثبات کردند. این اقدام آمریکا که به منظور ختم جنگ بدون تحمیل هزینهها و مخاطرات نظامی در بخش کوچکی از حاکمیت این کشور طراحی شد پس از شکست آنقدر بر اعتبار بینالمللی ایالات متحده خدشه وارد کرد و آنقدر مناسبات سیاسی و بخصوص نظامی ایران را دستخوش تغییر قرار داد که در تاریخ انقلاب اسلامی از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار است. سعی میشود بدون تفصیلهای اضافه و آمار و اطلاعات غیر لازم درد نیاز این ماجرا و تبعات آن بررسی شود.
2ـ13) ماجرای مک فارلین
جمهوریخواهان محافظه کار آمریکا که طراحی این دیپلماسی را بر عهده داشتند تصور میکردند در شراطی که ایران برای تجهیز و تغمیر سلاحهای خود که عموما آمریکایی بودند نیاز مبرم به اسلحه و قطعات یدکی ادوات نظامی دارد با فروش مستقیم سلاح به ایران ، زمینه برقراری رابطه و اختتام دیپلماتیک جنگ فراهم شدنی است. به همین منظور در چهار مرحله محمولههای سلاح توسط هواپیما به ایران منتقل شد که به همراه سومین محموله مک فارلین و 3 نفر دیگر با هدایایی مثل انجیل امضا شده به دست ریگان ، کیکی که به صورت کلید تهیه شده بود و یک اسلحه کمری با گذرنامه ایرلندی به تهران آمدند. وقتی که موضوع را به اطلاع امام رساندند ایشان مع مذاکره مستقیم کردند و به همین علت چند نفر از نیروهای امنیتی برای بررسی جوانب امر و کسب اطلاعات با آنها در حدود 3 ساعت دیدار کردند. ایران به همین قدر بسنده کرد و پس از 5 روز هیأت آمریکایی از ایران اخراج شدند.
در آمریکا جز عدهای معدود کسی از این جریان مطلع نبود و بالطبع از آن سو خبری در این رابطه مطرح نشده بود در ایران هم نیازی احساس نمیشد که خبر پخش شود چرا که به قدری ماجرا مشکوک بود که شاید حتی جمهوری اسلامی متهم به عقبنشینی سیاسی و تلاش برای مذاکره میشد. از طرفی ازدواج بحران تسلیحاتی ایران هر چه بود این سفر ناموفق مقامات آمریکایی حداقل نتیجهاش برای ایران ترمیم و تجهیز قوای تسلیحاتی جنگ بود. ولی منافق کهنهکار مهدی هاشمی با نفوذی که در بیت قایم مقام رهبری داشت خبر را به دست آورد و در اختیار رسانههای خارجی مخالف ایران (اولین باره الشراع لبنان) قرار داد. این عمل او که مسلما به منظور ایجاد تفرقه در میان مسؤولان نظام انجام گرفت با چنان برخورد هوشمندانهای از سوی امام و مسؤولان درجه یک نظام روبرو شد که نه تنها توطئه تفرقه را خنثی کرد بلکه به سیاست خارجی و اعتبار بینالمللی آمریکا نیز ضربات سختی وارد آورد.
پس از مطرح شدن خبر این سفر آمریکا رسما خبر را تکذیب کرد و شاید از ایران هم توقع همین را داشت اما امام آقای هاشمی رفسنجانی را مأمور کردند جریان را رسما مطرح کند. ایشان هم به شکل مبسوطی در سخنرانی 13 آبان مقابل لانه جاسوسی و خطبه نمازجمعه پایان همان هفته ماجرا را تشریح کرد.
اولین نتیجه افشای این خبر بر اساس اسناد و مدارک اعتراض رسمی وزارت خارجه ایرلند به آمریکا بود. همچنین علاوه بر دموکراتهای آمریکا طیف وسیعی از جمهوریخواهان آن کشور به انتقاد از ریگان پرداختند. رسانهها یآن کشور هر روز خبرها و تحلیلهای متعددی علیه این سیاست شکست خورده ارایه میدادند. نیویورک تایمز نوشت ریگان هیچ گاه تا این حد زبان بسته و بیاعتنا و مغاطهکار دیده نشد و بیبی سی گفت ریگان چهارمین نفری است که بعد از شاه و کارتر و صدام توسط امام خمینی ساقط میشود.
رییس جمهور آمریکا در فشار همه جانبهای قرار گرفته بود خواستار توقف انتقادات شد و گفت که به اندازه کافی تی از دولت خود شنیده است. مک فارلین پس از آنکه به اشتباه فاحش خودشان اعتراف کرد طی 2 نوبت در سنا مورد بازجویی قرار گرفت و بعد هم به اتفاق مشاور سیاسی ریگان از کار برکنار شدند.
با اینکه آمریکاییها در این دیپلماسی به هیچ یک از اهداف خود دست نیافتند و اعتبار سیاسی خوش را هم لکهدار کردند اما در آن روز ریگان یکی از راههایی را انتخاب کرده بود که واقعا نفع آمریکا در آن بود ولی در اجرای آ" موفق نشد. نکسون میگوید: "اینکه چرا ما در کنار کمک تسلیحاتی به عراق به ایران هم کمک کردیم باید دانست دولت ریگان کار درستی کرد چرا که ما میخواستیم در این جنگ هیچ کدام پیروز نباشند فقط اشتباه ما این بود که عراق را بیش از حد نگه داشتن توازن جنگ با ایران مسلح کردیم". کیسینجر هم در همان روزها گفته بود "تلاش رییس جمهور آمریکا در دوستی با ایران قابل ستایش است زیرا ارتباط باایران به نفع آمریکاست"
حداقل منافع آمریکا رد رابطه داشتن با ایران پایان دادن به جنگ بود جنگی که دیگر ادامه یافتن آ" به صلاح آمریکا نبود به چند علت:
الفـ ایران علبه نسبی پیدا کرهد بود و امکان داشت پیروز شود.
بـ جنگ هزینه زیادی به اقتصاد آمریکا تحمیل میکرد.
ج ـ ایران جنگ را وسیلهای برای بدست آوردن اعتبار بینالمللی خوش قرار داده بود و کشورهای به ظاهر کم اهمیت و کوچک دنیا کم کم گرایش به ایران پیدا میکردند و این آغاز یک خطر بود.
2ـ13) مواضع امام در قبال مسأله مک فارلین:
حضرت امام در دو جهت به موازات هم در قبال این مسأله موضعگیری کردند:
1ـ2ـ13) امام این موضوع را از برکات الهی قلمداد کرده و در عظمت ایران و رسوایی آمریکا فرمودند: رییس جمهور آمریکا در این رسوایی باید عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به سیاه شود ـ اگرچه همیشه بوده است ـ آنهایی که میگفتند .. قطع رابطه میکنیم... امروز معلوم شدکه با عجز و ناله در پیشگاه این ملت آمدهاند" و بعد در تحلیلی زیبا مشکل دنیای غرب را نشناختن نظام جمهوری اسلامی و برخورد کردن با آن بر اساس عرف بینالملل که آمریکا را ابرقدرتی بیچون و چرا میشناخت دانستند "آنی که ادعا میکند که اگر به من به شوروی رفته بودم رییس شوروی 3 مرتبع دیدن من میآمد گمان میکند اینجا هم شوروی است. اینجا کشور اسلام است ... اینجا کشور رسول خداست ... اینجا بسیجیهای ما و امت ما شرافت دارند بر تمام کاخ نشینهای عالم و همه کسانی که .... گمان میکنند که باید عالم پیش آنها خاضع باشد".
این برخورد امام اولا دشمنی را که دنیا تلاش میکرد غولی شکستناپذیر معرفی شود در چشم مردم ایران خرد و حقیر کرد و ثانیا اینکه یک بار دیگر ارزشهای اصیل اسلامی و نقش محوری امت در اسلام و جمهوری اسلامی را یادآوری نمود . که باعث اعتماد بیشتر مردم به رهبر و نظام و منسجم شدن حول اهداف و آرمانهای جمهوری اسلامی میگردید .
2-2-13) جلوگیری از بروز اختلافات داخلی
در همان روزهای نخست پس از افشای ماجرا چند نماینده مجلس با نوشتن نامهای از دولت در مورد این مسأله توضیح خواستند که از متن نامه اینگونه برداشت میشد که دولت بدون توجه به آرمانهای انقلاب و حق ملت با آمریکا به مذاکره نشسته است . برخورد امام با این مسأله از مواضع خاص حیات و رهبری ایشان محسوب میشود . با اینکه تعداد نویسندگان نامه به تعداد انگشتان دو دست نمیرسید حضرت امام آنقدر صریح و تند برخورد کردند که پیش بینی آن خیلی دشوار بود . شاید علت آن حساسیت موضوع ، تصمیم بر خشکاندن ریشه اختلافات و از بین بردن فضای ناامیدی در کشور بود . ایشان فرمودند : " چرا اینقدر ما عقب افتاده هستیم ؟ چرا ما باید به واسطه اغراض نفسانیه این قدر خودمان را ببازیم ؟ .... من هیچ توقع نداشتم از بعضی از این اشخاص ولو بعضیشان در نظر من پوچند لکن از بعضی از این اشخاص که سابقه دارند توقع نداشتم که در این زمان که باید فریاد بزنند سر آمریکا فریاد میزنند سر مسئولین ما.... در یک همچو مسأله مهمی که باید همه شما دست به هم بدهید و ثابت کنید به دنیا که ما وحدت داریم ، وحدت ما اینطور شده است .... چرا میخواهید دو دستگی ایجاد کنید ؟ چه شده است شما را ؟ کجا دارید میروید ؟ این تذهبون .... لحن شما در آن چیزی که به مجلس دادید از لحن اسرائیل تندتر است . از لحن خود کاخ نشینان آن جا تندتر است .. من بعضی تان را میشناسم شما اینطور نبودید .
14 . فضای سیاسی ایران در آخرین سالهای جنگ
قبلا ذکر شد که به علت فرسایشی شدن جنگ و طولانی شدن آن در محافل داخلی جنگ در حاشیه قرار گرفت . هر چه از زمان وقوع انقلاب دور میشدیم اختلاف نظرها و عملکردها ظهور و بروز بیشتری پیدا میکرد . اختلافات تا آنجا پیش رفت که در آستانه انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی در درون جامعه روحانیت مبارز که بعد از انحلال حزب جمهوری پایگاه مسؤولان اصلی نظام محسوب میشد انشعاب بوجود آمد. تمام دغدغه امام در طی سالهای رهبریشان حفظ وحدت مسؤولان و جلوگیری از اختلافات از راه نصیحت و دستور و یا حتی تنبیه بود که به طور پراکنده به بعضی از آنها اشاره شد. ایشان همیشه متذکر می شدند که ، اگر این وحدت از دست برود ما برمیگردیم ، همان رژیم فاسد . یا همه نوامیسها و زحمت های انبیاعلیهم السلام به باد فنا خواهد رفت .
اما علیرغم همه این گوشزدها اختلافات روز به روز افزایش مییافت تا جایی که در زمان شمارش آرای مرحله دوم انتخابات مجلس آنقدر فضا آلوده و مشکوک بود که امام یک نماینده شخصا در ستاد انتخابات تعیین کردند . و در پایان حکمی که به این منظور به آقای محمدعلی انصاری ابلاغ کردند آوردند " خداوند همه را به راه راست هدایت کند و از شر شیطان نفس نجات دهد " که گویای موضع امام و وضعیت آنروز است . همچنین ایشان پس از اطمینان از صحت انتخابات و مشخص شدن تعلل شورای نگهبان در نامهای که دستور تعجیل در اعلام صحت انتخابات را به آن شورا دادند مرقوم کردند ، هیچ گاه میل نداشتم در مورد انتخابات مسأله ای بگویم ولی اوضاع را به صورتی دیدم که اگر پا در میانی نمیکردم به اصل نظام و اسلام آن هم درشرایط کنونی صدمه میخورد .
همانطور که ذکر شد کم کم فسادهای بی سابقهای هم بخصوص در زمینههای اقتصادی آشکار میگشت . این مسائل باعث میشد امام تذکراتی را بدهند که شاید کسی تصور نمیکرد هیچ وقت در جمهوری اسلامی رهبر انقلاب مجبور به گفتن چنان حرفهایی شود . ایشان در مورد بیتالمال و مصرف آن ، هوای نفس ، پست و مقام و ..... مرتب به مسئولان تذکر میدادند و نسبت به جدا شدن مسؤولان از مردم گله مند بودند . خود حضرت امام به عنوان الگوی مسؤولیت در جمهوری اسلامی در همان سالهای عمر مبارکشان طی تذکری به رییس صدا و سیما فرمودند " من مدتهاست که وقتی میبینم رادیو - تلویزیون را هر وقتی بازش میکنم از من اسم میبرد خوشم نمیآید .... این که رادیو تلویزیون دست ماها باشد اما آن بیچارهها که کار میکنند هیچ چیز دستشان نباشد ولی ما که هیچ کاره هستیم دست ما باشد به نظر من صحیح نیست .... من میل ندارم دیگران خودشان میدانند . " مجله آخر حکایت از گله مندی ایشان از دیگرانی میکند که ایشان روش آنها را نمیپسندند .
15. ایران در میان فشارهای همه جانبه
همانطور که پیش از این اشاره شد تصمیم آمریکا برای خاتمه جنگ پس از سال 65 قطعی شد . عدم موفقیت در پیاده کردن صلح از راه مذاکره مستقیم با ایران و رسوایی ناشی از آن عزم آمریکا را برای ختم جنگ قوت بخشید و باعث شد آمریکا مجموعهای از فعالیتهای عمدتا غیر انسانی را برای پایان دادن به جنگ انجام دهد که فهرست وار بیان میشود .
1-15 - فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی شامل :
الف - کمک اقتصادی و نظامی پیش از پیش به عراق از جمله تکمیل 4 خط لوله انتقال نفت ، تجهیز عراق به سلاحهای شیمیایی و در اختیار گذاشتن اطلاعات ماهوارهای مورد نیاز به آن کشور .
ب - تشدید تحریمها و فشار سیاسی و تبلیغاتی علیه ایران از راههای :
ج - تعطیلی بیشتر دفاتر خرید سلاح ایران در سراسر دنیا
د - فشار از طریق شوروی به چین که بهترین راه تهیه اسلام ایران بود .
ه- کاهش شدید قیمت نفت و تلاش نسبتا موفق در قطع خرید نفت از ایران توسط عمده کشورهای مصرف کننده
و- گنجاندن درخواست ختم فوری جنگ در بیانیه اجلاس 7 کشور صنعتی در ونیز .
ز- منظور کردن راههای تحریم و تهاجم نظامی علیه ایران در صورت نپذیرفتن صلح در قطعنامه 598
ح - پیدا کردن راههای مخفی تهیه سلاح ایران و مسدود کردن آنها
ط - فشار تبلیغاتی از راه متهم کردن ایران به بمب گذاری و خرابکاریهای اقصی نقاط جهان
2-15 - جنایات و اقدامات نظامی علیه ایران در قالبهای :
الف - اقدامات نظامی در خلیج فارس : اولین بار به بهانه برخورد یکی از ناوهای آمریکا به مین و انهدام یک نفتکش کویتی توسط ایران و ساقط شدن هلیکوپتر آمریکایی متجاوز به حریم هوایی ایران توسط فعالیتهای تندرو ایرانی ، پایانه نفتی رشادت و میدان نفتی رسالت پس از 20 دقیقه مهلت برای تخلیه نیروی انسانی با یکصد گلوله توپ یک ناو آمریکایی کاملا منهدم شد و بالغ بر نیم میلیارد دلار خسارت به بار آورد . بار دیگر به بهانه برخورد یک ناو با مین که به سختی آسیب دید سکوهای سامان و سبحان و نصر محاصره و منهدم گردیدند و خسارتی در حدود 1 میلیاد دلار وارد شد. همچنین در اثر حملات پراکنده موشکی ناوهای سهند و سبلان و ناوچه جوشن صدمات فراوانی دیدند . نکته مهم این بود که دولت ریگان بعد از اکثر این تهاجمات موضع میگرفت و آنها را اجرای دستورات خود قلمداد میکرد .
ب - عراق دور تازهای از جنگ شهرها را آغاز کرد. در این دوره که برد موشکهای عراق توسط تکنسینهای خارجی افزایش یافته بود تهران نیز مورد حملات موشکی وسیع قرار گرفت .
ج- عراق به عنوان زنگ خطری جدید برای ایران در عملیات والفجر 10 و در منطقه حلبچه دست به بمباران گسترده شیمیایی زد که تهدیدی جدی برای ایران محسوب میشد .
د- شاید فجیعترین جنایات این سالها ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران از آسمان خلیج فارس بود که طی آن 290 نفر مسافر بی دفاع به شهادت رسیدند و دولت آمریکا در مقابل به فرمانده ناو مهاجم ، نشان اعطا کرد . نکته مهم پس از این حادثه مشخص شدن عزم بینالمللی علیه ایران بود چرا که در پی فاجعهای چنین دلخراش و غیر انسانی رییس سازمان ملل متحد فقط به یک اظهار تأسف بسنده کرد و پی گیریهای جمهوری اسلامی هم به هیچ کجا نرسید .
ه- وضعیت نظامی جنگ در آخرین سال
قبلا ذکر شد که ایران بعد از فتح فاو توازن جنگ را به سود خود تغییر داد . در هشتمین سال جنگ بنابر آمار 4725 کیلومتر مربع از خاک عراق در تصرف ایران بود در حالی که عراق تنها 1070 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی را همچنان حفظ کرده بود .از تابستان سال 66 تلاش برای طرح ریزی یک عملیات بزرگ و یکسره کردن کار جنگ توسط ایران آغاز شده بود ولی چند عامل باعث به تعویق انداختن آن شد .
الف - اجرای عملیات در تابستان جنوب بسیار دشوار بود .
ب - دولت ایران با توجه به تحریم و حتی بسته شدن راههای مخفی تهیه تسلیحات نمیتوانست تجهیزات لازم را فراهم کند .
ج- از همه مهمتر اینکه اتکای سازمان رزم سپاه به نیروی انسانی باعث شده بود که برای چنین عملیاتی درخواست حداقل 500 گردان پیاده نظام را بکند در هفتمین سال جنگ با توجه از دست دادن حدود نیم میلیون از کارآمدترین نیروها - شامل شهدا ، آزادگان ، مفقودین و جانبازان - عملا بسیج این حجم نیرو غیرممکن بود . ضمن اینکه باید توجه که ایران برای نگه داشتن توازن جنگ در همان برتری نسبی هم از نظر نیرو با مشکل روبرو بود تا چه رسد به عملیاتی گسترده . حتی در آن سالها نیروهای داوطلب بسیجی را هم که به شکل آزاد یا از ارگانهای مختلف با مرخصیها و مأموریتهای مدت دار به جبهه اعزام شده بودند با کسب مجوز از امام در جبههها نگه داشتن و اجازه برگشت به آنها نمیدادند .
در آن روزهایی که نیروهای ایران بیشتر در جبهه شمالی جنگ فعال بودند در جبهه جنوبی یعنی منطقه عمومی فاو تقریبا هیج درگیری وجود نداشت . اما در همین مدت عراق قوای نظامی خود را به حدود شش برابر افزایش داده بود که با حملهای گسترده و غافلگیرکننده در منطقه جنوبی توازن جنگ را کاملا تغییر داد .
از طرفی دیگر پس از پیشرویهای گسترده ایران بخصوص در فتح فاو جهان غرب به این نتیجه رسید که امتیازاتی هم در انعقاد صلح به ایران بدهد تا شاید جمهوری اسلامی از این طریق به پذیرش آن ترغیب شود که در همین راستا وقتی قطعنامه 598 به تصویب رسید بندهایی در جهت تعیین آغازگر جنگ ، برآورد خسارت ، محکومیت کاربرد سلاحهای شیمیایی و تجاوز به مناطق مسکونی در آن گنجانده شد . به همین علت نسبت به همه بیانیهها و قطعنامههای قبلی از مزایای زیادی برخوردار بود . اما پس از آن هم تا پایان جنگ ایران خواستار اضافه کردن بحث تعیین و تنبیه متجاوز به قطعنامه بود ولی شرایط بحرانی و ترس از بروز فاجعهای غیر قابل جبران باعث شد جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را به رغم عدم تأمین همه خواستههایش در تاریخ 27/4/67 بپذیرد.
16 - امام در چالشهای پذیرش قطعنامه
پذیرش قطعنامه پس از هشت سال جنگ ، با آنهمه اصرار ایران بر دستیابی به خواستههای مشروعش ، با شعار جنگ جنگ تا رفع فتنه و .... در حالی که به ظاهر بخش زیادی از مسایل حل نشده باقی مانده بود خیلی دشوار به نظر میآمد و در میان گذاشتن و حل کردن این موضوع با مردم هم بسیار سخت بود . باید مردم در آن هجمه تبلیغاتی درک میکردند که بیهوده هشت سال مقاومت نکردهاند . امام که از ابتدای جنگ گفته بودند ما برای عمل به تکلیفمان است که میجنگیم چرا که خداوند از ما خواسته است از حکومت اسلام و قرآن دفاع کنیم و ما تهاجم نمیکنیم بلکه با حد توان دفاع خواهیم کرد یک بار دیگر با تأکید مجدد بر این دیدگاه و تحلیل جنگ و صلح از این منظر مسأله پذیرش قطعنامه را هم برای ملت ایران که ذرهای از ایمان و ارادتشان به آن رهبر کبیر کم نشده بود هموار کردند .
2 روز پس از پذیرش قطعنامه حضرت امام در پیامی بسیار طولانی به مناسبت سالگرد فاجعه مکه مطالب خود راجع به پذیرش قطعنامه را با مردم در میان گذاشتند .
ایشان پس از بیان اینکه " کمربندهایتان را ببندید که هیچ چیز تغییر نکرده است و امروز روزی است که خدا اینگونه خواسته است و دیروز آنگونه خواسته بود " . آوردند : " قبول قطعنامه که حقیقتا مسأله بسیار تلخ و ناگواری برای همه خصوصا برای من بود این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم ولی بواسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری میکنم و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنها اعتماد دارم با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع کنونی آنرا به مصلحت انقلاب و نظام میدانم و خدا میداند که اگر نبود انگیزهای که همه ما و عزت و اعتبار ما باید در مسیر مصلحت اسلام و مسلمین قربانی شود هرگز راضی به این عمل نمیبودم و مرگ و شهادت برایم گواراتر بود اما چاره چیست که همه باید به رضایت حق تعالی گردن نهیم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ایران نیز چنین بوده و خواهد بود ." بعد با تشکر از همه کسانی که در ارتباط با جنگ زحمت کشیده اند ارزش و مقام آنها را اینگونه ارج نهادند که " در آینده ممکن است افرادی آگاهانه یا از روی ناآگاهی در میان مردم این مسأله را مطرح کنند که ثمره خونها و شهادتها و ایثارها چه شد .... ما برای درک کامل ارزشها و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیمائیم . ... مسلم خون شهیدان انقلاب و اسلام را بیمه کرد .... خوشابحال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا بحال من که هنوز ماندهام و جام زهر قبول قطعنامه را سرکشیدم .... آنهایی که به هر دلیلی از ادای این تکلیف بزرگ طفره رفتند و خودشان و جان و مال و فرزندانشان و دیگران را از آتش حادثه دور کردند مطمئن باشند که از معامله با خدا طفره رفتهاند ... شما میدانید که من با شما پیمان بسته بودم که تا آخرین قطره خون و آخرین نفر بجنگم اما تصمیم امروز فقط برای تشخیص مصلحت بود و تنها به امید رحمت و رضای او از هر چه گفتم گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم ... " حضرت امام برای رفع هر گونه اتهام که ممکن بود در قالب قدهای علمی یا خبرهای محرمانه و تحلیلهای سیاسی ارایه شود تذکرات دیگری نیز در باب پذیرش قطعنامه فرمودند از جمله اینکه به اتکای خودمان بوده و کشوری دخالت نداشته و خودشان در جریان همه امور بودهاند . بعد هم ایشان پیام تاریخی خود را با دعا برای خانواده شهدا و شفای جانبازان و آرزوی بازگشت اسرا و مفقودین به پایان رساندند .
این جملات قویترین مسکن بر آلام ستم کشیدگان جنگ تحمیلی بود . آرامشی که حرفهای امام به انسان میدهد و امروز هم حتی پس از سالها محسوس باعث شد که مردم ایران با رضایت درونی صلح را هم با اعتقادات دینی و انقلابی خود تطبیق داده و بار دیگر حول کلام و راه رهبر خویش بر سر مفهومی دیگر منسجم گردیدند . طولی نکشید که قدرت این انسجام آشکار گردید . پیش بینی امام مبنی بر احتمال تجاوز دوباره دشمن و لزوم مهیا بودن برای دفاع آن درست از کار در آمد و یک بار دیگر وحدت مردم ایران و پیروی از رهبرشان باعث شد حملهای به منظور پیشروی سریع از مسیر کرمانشاه به سمت تهران طراحی شده بود و در ابتدای مرداد ماه 67 آغاز شد ظرف کمتر از یک ماه با حضور سیل آسای نیروهای مردمی که حتی خارج از تصور فرماندهان نظامی خودمان بود با شکست روبرو شد. عملیات مرصاد هم تأیید کلام امام بود مبنی بر پایان نیافتن دشمنیها و هم تأیید ملت بود از آن جهت که همیشه در صحنه خواهند بود .
ملت ایران و امامشان تا آخرین روزی که در کنار یکدیگر بودند اعتقاد وفاداری خویش به ارزشهای دفاع مقدس را بارها به اثبات رساندند . در صحیفه امام مؤیدی بر این نکته دیده شد که ذکر آن در بخش انتهایی نوشته خالی از لطف نیست .
خانمی از طلاب علوم دینی و شاغل در کمیته امداد با اینکه شوهر خود را از دست داده بود و چهار فرزند خویش را سرپرستی کرد یک دستبند طلا و حقوق 6 ماهش را که برای رفع نیازهای ناشی از جنگ نذر کرده بود برای امام میفرستد و ایشان ضمن بیان اینکه مبلغ معادل آنرا جایگزین میکنند طلا و پول را به او هدیه کرده و مرقوم میکنند . من در مقابل اینهمه محبت و صفا غیر از تشکر و دعا کار نمیتوانم انجام دهم . "
امام امت هم در مقابل از آرمانهای انقلاب و مجاهدتهای ملت ذرهای عدول نکرده و تا پایان عمر مبارکشان بر این موضع خویش ثابت قدم ماندند . از جمله وقتی قائم مقام رهبری که عرفا بالاترین مقام کشور بعد از ایشان محسوب میشد در آخر بهمن 67 کم لطفی بزرگی در حق رزمندگان جنگ و دفاع مقدس آنان کرد حضرت امام در لابلای پیام به مهاجرین آوردند " من بارها اعلام کردهام که با هیچ کس در هر مرتبهای باشد عقد اخوت نبستهام " و پس از چند روز عملا اثبات کردند .
اما بی شک نباید انکار کنیم که چگونگی و چرایی ختم جنگ و پذیرش قطعنامه را هنوز هم به شکل دقیقی نمی شود بررسی کرد چرا که عمده مسایل و خبرهای دقیق را مسؤولان به دلایل امنیتی و یا سایر دلایلی که خودشان میدانستند با مردم در میان گذاشتند . آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از گردانندگان اصلی جنگ برای بیان واقعیتهای این مسأله بارها وعده آیندهای را داده که هنوز هم محقق نگردیده است . ولی نکته قابل توجه این است که اکثریت توده مردم ایران هنوز هم جهاد هشت ساله خود را مقدس دانسته و ارزشهای آنرا چه به شکل رسمی و چه غیر رسمی تکریم میکنند که ادامه این تکریم و تعظیم ارزشها خود جهادی است که هنر خاصی میطلبد . خداوند جهادگران این عرصه را هم موفق و منصور بدارد .