تاریخ انتشار : ۰۴ دی ۱۳۸۷ - ۱۰:۵۷  ، 
شناسه خبر : ۶۷۹۹۶
گفت‌وگو با فاطمه آلیا، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس
مقدمه: بحث فرهنگ و حجاب و پوشش، بحث جدیدی نیست؛ موضوعی است که انسان از بدو تولد به آن می‌اندیشیده و با آن سرو کار داشته، اما در هر جامعه‌ای با توجه به فرهنگ موجود در آن، نوع پوشش، حجاب و رفتارهای اجتماعی نیز تعریف می‌شود. در جامعه اسلامی و ایرانی ما هر چند در گذر زمان فشارهای زیادی برای از بین بردن حجاب، به مردم وارد آمد، اما فرهنگ غنی و ناب این مرز و بوم هرگز اجازه نداد تا دشمنان به اهداف شوم‌شان دست یابند. متاسفانه در چند سال اخیر و با بی‌توجهی‌هایی که برخی مسئولین، سازمان‌ها و نهادها به مقوله فرهنگ جامعه داشته‌اند یک بار دیگر دشمنان حجاب و وقار زنان ایرانی را هدف قرار داده و به هر نوع ممکن درصدد حذف یا کمرنگ کردن آن هستند. به همین بهانه به سراغ خانم فاطم آلیا نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس رفتیم تا نظرات ایشان را در مورد برنامه‌های دولت در جهت برخورد با تهاجم فرهنگی و در کنار آن بازخواست از مسئولین کم کار متولی امر فرهنگ جویا شویم.

محمد‌رضا هادیلو

* به عنوان اولین سوال لطفاً حجاب را تعریف کنید.

** تلقی ما این است لباس مناسب، پوشش مناسب و حجاب مجوزی برای فعالیت‌های اجتماعی است. قرآن هم تاکیدش همین است که در حریم خصوصی و عرصه خصوصی باید حجاب رعایت شود.

وقتی قرآن شبکه محارم را نام می‌برد منظور این است که در آن فضا حجاب طور دیگری تعریف شده و نگاه ما روی عرصه عمومی است و شاید بتوان گفت حجاب مظهر تجلی بیرونی و پاسخ به فطرت است.

فطرت معمولاً دعوت به آرامش، سلامت و امنیت می‌کند که تجلی بیرونی همین حجاب است.

 در قرآن حجاب هم برای خانم‌ها و هم برای آقایان تعریف شده است. در سوره نور آیه 30 اول نکاتی را به آقایان تذکر می‌دهد. که برای سلامت جامعه و حفظ حریم‌های و حرمت‌ها چگونه حضور داشته باشند و بعد از آن خطاب به خانم‌ها که شاید تفسیر و تحلیل این باشد که چرا آیه 30 اول به آقایان تذکر داده، بعد در آیه 31 خطاب به خانم‌ها...

* شما حد حجاب را - در عرصه عمومی - چه چیزی تعریف می‌کنید؟

** این جا باید به سه واژه بپردازید واژه تبرج یا خودنمایی، حجاب و عفاف.

 مطلب اصلی که هم فرهنگ ما و هم دین ما بر آن تاکید دارد دوری از تبرج یا خودنمایی است، زیرا این رفتار جاهلیت است. یعنی جوامعی که به تمدن نرسیده‌اند اکثر مردم رفتارهایشان خودنمایی است. بعضی وقت‌ها ممکن است آقایی از نظر پوشش اشکال نداشته باشد یا خانمی حجاب چادر را انتخاب کرده باشد ولی به آن بعد باطنی و درونی که پرهیز از خودنمایی است توجه نکند. این حجاب ایراد دارد. مفهوم کاملی می‌توانیم ارایه بدهیم که هم حجاب رعایت شده باشد و هم قید تبرج و خودنمایی زده شود.

عفاف در واقع یعنی پاسخ به خواست و کشش درونی که به طرف فطرت و نیازهای فطرتی داریم. عفاف یک نیاز فطری است که در همه جای دنیا به یک شکل است و وقتی شرایط رعایت می‌شود امنیت اجتماعی به وجود می‌آید.

مثلاً به الگوگیری‌ها توجه کنید. در چین و ژاپن برای آرامش خانم‌ها بحث جدا کردن بحث جدا کردن خانم‌ها و آقایان در اتوبوس‌ها را مطرح کرده‌اند یا نحوه لباس پوشیدن بای مصون ماندن از تعرض دیگران و .... در خیلی از کشورها که متوجه بحران‌ها و آسیب‌های اجتماعی شده‌اند مطالعه می‌شود و به آن می‌پردازند بنابرین بحث اصلی و اساسی همان عفاف است. عفاف یعنی حجاب به علاوه پرهیز از خودنمایی.

* آیا فکر می‌کنید باید تمام خانم‌های چادر به سر کنند؟

** بحث ما چادر نیست، چادر نمی‌تواند پرهیز از خودنمایی را مدنظر نداشته باشد و حریم عفاف در جامعه برقرار شود.

موضوعات و مقولات فرهنگی چیزهایی نیست که مقطعی به آن پرداخته شود. وقتی فلان مسئول نیروی انتظامی می‌‌گوید از فلان تاریخ می‌خواهیم شروع به کار کنیم. سوال پیش می‌آید که اگر وظیفه است و کاری است که در جامعه انجام نشده یا ناقص انجام شده یا خلاء وجود دارد کدام دستگاه پاسخگو است.

برای انجام هر کار فرهنگی وظیفه تمام دستگاه‌ها است که به صورت مستمر کار کنند تا کاستی‌ها یا خلاء در جامعه برطرف شود. هر گونه غفلت از مسئولیت یا کم‌کاری باعث تبدیل شدن موضوع به مساله است. حالا که مساله‌ای پیش آمده بیایند یک راه‌حل مقطعی ارایه بدهند که به رغم خیلی‌ها یک مسکن است و باز مساله رها می‌شود تا یک مقطع دیگر، این شیوه و راه کار نه علمی است نه منطقی و نه پذیرفته شدنی.

* گروهی فکر می‌کنند که فرهنگ جامعه وارد برهه جدیدی خواهد شد، آیا چنین است؟

** این موضوعات جدیدی نیست، مخصوصاً در فرهنگ ما.

من اشاره می‌کنم به مقطع بعد از انقلاب وقتی که ما همه را به ویژه خانم‌ها را به مشارکت و فعالیت‌های اجتماعی دعوت کردیم و هنگامی که حضرت امام(ره) فرمودند خانم‌ها در کلیه شئونات دخالت کنند یعنی مضاف بر وظایفی که در خانواده دارند در کلیه شئونات جامعه حضور داشته باشند که برای حضور هم به لباس حضور احتیاج داریم و همانطور که گفتم لباس مناسب و پوشش مناسب و حجاب مجوزی برای فعالیت‌ اجتماعی بانوان است.

* چرا در جامعه به حجاب که از ضروریات دنیاست بی‌توجهی می‌شود و آیا سازمان یا نهادی مسئول ترویج و حفظ ارزش‌ها در جامعه نیست؟

** درست است، قرآن حجاب را از ضروریات دین برشمرده و کسی که ضرویات دین را انکار کند کافر است و حجاب از ضروریات است.

قرآن در چندین مورد امر به حجاب می‌کند، در سوره احزاب، نور و.... حدود حجاب را نیز از لحاظ شرعی در قرآن داریم. هم الگو داده و هم حدود را مشخص کرده. حدود و الگوی حجاب این است که حداقل حجاب گردی صورت و دو کفه دست می‌تواند پیدا باشد.

قرآن می‌گوید به زنان بگو مقنعه‌ها را بیاویزند به گریبان‌ها، یعنی الگویی از پوشش سر است که آویخته شده. ما نمی‌توانیم بگوییم روسری دور گردن یا شالی که به اندازه «تل» شده حجاب مورد نظر قرآن است.

قرآن کتاب انسان‌سازی است و دستورات دین و دستورات الهی را از طرف خالق خودمان می‌دانیم که سعادت را به این صورت برای بنده‌هایش می‌خواهد.

از نظر لباس نیز می‌گوید لباس بپوشید که خمره(گشاد) باشد، این یک الگوی کلی است، حالا شکلش چطور باشد به تنوع و نیازها باز می‌گردد.

* یعنی شما تنوع را می‌پذیرید؟

** اصلاً ما نباید از تنوع غفلت کنیم و این تنوع طلبی و پاسخگویی به سلیقه‌ها حق مردم است، حق بشر و به خصوص حق خانم‌ها است که دوست دارند متنوع بپوشند.

بنابراین من این جا مطرح می‌کنم که ما یک عنصر ثابت به نام پوشیدگی داریم که عنصر وزین بودن و موقر بودن است و بعد تکثر داریم. یعنی می‌شود انواع و اقسام پوشش‌ها و لباس‌ها را در بر بگیرد. باید این دو عنصر را در کنار هم رعایت کنیم. به همین خاطر در تعارف به تبیین موضوع می‌گوییم وحدت در عین کثرت. یعنی در عین این که ما مخالف متحدالشکل بودن لباس هستیم و می‌گوییم این کار اهانت به سلیقه‌های مردم است و اهانت به خواست درونی و تنوع‌خواهی است و نمی‌توانیم مردم را مجبور کنیم متحدالشکل بپوشند، می‌گوییم وحدت در کثرت داشته باشیم.

* پس حد و حدود فرهنگی حجاب چه می‌شود؟

** درست است، باید از نظر فرهنگی، در عرصه عمومی حد و حدود حجاب را تعریف کنیم. من بارها اشاره کرده‌ام به سابقه فرهنگی کشور خودمان از نقطه‌نظر پوشش و حجاب و لباس.

حتی در تاریخ قبل از اسلام نیز ایرانیان به دنبال عریانی نبودند. در هیچ جا، چه آثار هنری، مجسمه‌سازی و... این موضوع وجود ندارد و در قدیمی‌ترین تصاویر که در تخت جمشید وجود دارد - که تمدن مربوط به گذشته تاریخی ماست - نیز عریانی وجود ندارد. در ادبیات هم اشاره‌ای به آن نشده است.

جالب است یک مثال از شاهنامه بیاورم. وقتی منیژه از ویژگی‌های خودش تعریف می‌کند و شایستگی‌هایش را بر می‌شمرد - در یک شعر بلند - در جایی می‌گوید:

منیژه منم دخت افراسیاب

ندیده است عریان مرا آفتاب

آفتاب نشانه عرصه عمومی است، زیرا در عرصه خصوصی درباره آن صحبت نمی‌کنیم. عرصه عمومی یعنی تا جایی که خورشید می‌درخشد کسی مرا عریان ندیده.

این ادبیات ماست، پس بپذیریم کلاً ایرانیان عریان نبوده‌اند. بعد از اسلام هم قطعاً با آن زمینه فرهنگی بسیار غنی که ایرانیان داشتند دیدند که دستورات اسلام تاکیدی بر همان عناصر فرهنگی آن‌ها است.

یکی از دلایل که ایرانیان از اسلام استقبال کرده و الان تنها کشور شیعه دنیا هستند همین نزدیکی خواست‌ها با یکدیگر بود.

 دستورالعمل‌های دین اسلام تاکیدی بر نوع اعتقادات و تفکری که ما در فرهنگ ایرانیان باستان می‌دیدیم است.

بنابراین می‌پذیریم که ایرانیان پوشیده بوده‌اند و مظاهرش را می‌شود در لباس‌های اقوام مختلف در گوشه و کنار کشور ملاحظه کنید.

* آیا قبول دارید فرهنگ سیال است و در گذر زمان دستخوش تغییرات می‌شود؟

** بله، فرهنگ در کنار جوهره اصلی‌اش که ثابت است، یک موضوع سیال و تغییرپذیر است که به اقتضای زمان تغییر می‌کند و این طبیعی است و نمی‌توان آن را انکار کرد. منتها در فرآیند تغییر، فرهنگ تغذیه می‌شود که اگر از همان منشأ بومی و فرهنگ اصیل سرچشمه بگیرد و تغذیه تغییرات خوبی به وجود می‌آید و مصداقش در انقلاب است.

انقلاب اسلامی یک انقلاب فرهنگی بود که تغییراتی در فرهنگ مردم به وجود آورد. منشأ تغذیه در آن زمان تغذیه درونی و بومی و بر مبنای فرهنگ ایرانی اسلامی خودمان بود که تحولات زیادی به وجود آورد و زمینه رشد و تحول را در کشور به وجود آورد.

براساس همان تغییرات حضور دختران در دانشگاه‌ها افزایش یافت. دخترانی که در حکومت قبل حتی در دبیرستان‌ها هم تحصیل نمی‌کردند، چون خانواده‌ها محیط‌‌‌‌ها را محیط سالمی نمی‌دانستند.

همچنین تغییراتی در طول دفاع مقدس داشتیم که باز هم منشأ آن درونی، داخلی و بر مبنای فرهنگ ایرانی اسلامی بود که در عرصه عمومی فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه رواج یافت.

اما از یک مقطعی تغذیه تغییرات فرهنگی ما داخلی نبود و از خارج تغذیه می‌شد. به همین دلیل یک نابسامانی در تمام موضوعات فرهنگی در کشور به وجود آمد می‌توان این تغییرات را در الگوی ساختمان‌سازی، معماری و.... تا لباس و پوشاک و پوشش مشاهده کرد.

این نابسامانی‌ها بخشی تقلید و بخشی انفعال در برابر فرهنگ بیگانه است.

* آیا این کم‌کاری‌ها و تغذیه نشدن فرهنگ به سازمان‌ها و ارگان‌های متولی باز نمی‌گردد؟

** بله، در یک مقطع مردم و به خصوص خانواده‌ها دچار یک تردید شده بودند که در مقابل این همه تهاجم فرهنگی کدام درست است.

متولیان فرهنگی باید پاسخگو باشند که چرا در مقطعی مسئولیت خودشان را انجام نداده‌اند. ما در سیاست‌های فرهنگی خلأ نداشتیم، می‌دیدیم سیاست‌های فرهنگی بسیار خوبی در شورای عالی فرهنگی به تصویب می‌رسد و نکات خوبی در قانون اساسی داریم ولی اقدام فرهنگی مناسبی صورت نمی‌گیرد.

کار فرهنگی نیاز به ابزار دارد، شعارها برای محقق شدن نیاز به ابزار مناسب خودش دارند و یکی از ابزارهای تحقق آن سیاست‌ها و شعارها صنایع و محصولات فرهنگی است که متاسفانه می‌دیدیم همین محصولات فرهنگی اما در قالب تهاجم به صورت CD دست به دست در اختیار جوانان قرار می‌گرفت و می‌گیرد. ما مسئولیت خودمان را به عنوان متولیان فرهنگی رها کرده‌ و اجازه داده‌ایم جوانان‌مان هر چه به دست‌شان رسید بخورند، به لحاظ تغذیه فرهنگی هیچ خوراکی به آنها ندادیم.

خانم آلیا همچنان از فرهنگ تغذیه فرهنگی و کم‌کاری‌ها و تهاجم فرهنگی می‌گوید. او از بی‌توجهی سازمان‌ها و ارگان‌ها به وظایف‌‌شان و از غفلت آموزش و پرورش و صدا و سیما نسبت به تغذیه مناسب فرهنگی جوانان می‌گوید.

 سازمان ملی جوانان نه تنها نتوانسته کاری انجام دهد بلکه در برهه‌ای از زمان به هدر دادن بودجه‌های کلان دست به کارهای انفعالی زد.

به هر حال نیاز امروز جامعه، مسکن نیست، جوانان با نیروهای بالقوه‌ای که در وجودشان نهفته شده به دنبال تغییر و تحولند و اگر ما غفلت کنیم و خود را با کارهای غیرضروری مشغول کنیم، بیگانگان با برنامه‌های حساب شده و سرمایه‌های کلان شرایط را به نفع خود تغییر خواهند داد.