تاریخ انتشار : ۲۲ مهر ۱۳۹۱ - ۰۹:۰۵  ، 
شناسه خبر : ۷۳۹۷۹
گفت‌وگو با استاد دانشگاه علامه طباطبایی
گفت‌وگو از یوسف ناصری (y_naseri90@yahoo.com) مقدمه: دکتر «داود هرمیداس باوند» استاد دانشگاه علامه طباطبایی در بخش نخست این گفت‌وگو، ابراز عقیده کرد که با فراهم کردن زمینه‌های لازم امکان شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی هدفی دور از دسترس نیست. بخش دوم و پایانی این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم:

* نوسان تمدن‌سازی و آبادانی و تخریب در جامعه ما وجود داشته است. در دوره صفویه، آبادانی کشور رونق می‌گیرد و صادرات اجناس و کالاهای مختلف به اروپا و کشورهای همجوار نشان از شکوفایی اقتصاد کشور دارد.
** بله. مدتها بعد از تخریب‌های گسترده در دوره مغول، مردم برای آباد کردن روستاها و قنات‌ها تلاش می‌کنند و از این به بعد، روستاهای آباد به نام اشخاص معروف می‌شوند. مثلاً‌روستاهای زیادی به نام خسروآباد و حسین‌آباد در کشور داریم. درحالی‌که نام این روستاها تا قبل از آن تاریخ، چیز دیگری بوده است.
در دوره صفوی هم، کشور عمدتاً در حالت دفاعی قرار داشت. چون صفویه با تهاجم پی‌درپی عثمانی‌ها و ازبکها مواجه می‌شود. اما بالاخره دوران شکوفایی اقتصادی در دوره شاه عباس به وقوع می‌پیوندد. برقراری امنیت و رونق گرفتن تجارت داخلی و خارجی در این دوره حاصل می‌شود. شاه عباس موفق می‌شود ارتش نوینی را با سلاح‌های آتشین ایجاد کند، تجارت خارجی را گسترش دهد و روابط بین‌المللی جدیدی را مطرح کند. بنابراین اگر دوران صفویه را با اروپای زمان خودش مقایسه کنیم، می‌بینیم ایران در آن دوره، چیزی کمتر از اروپا نداشته و از نظر رفاه اجتماعی، قدرت نظامی و آبادانی و ایجاد راههای مختلف و ارتباطات دریایی موفق بوده است.
پرتغالی‌ها که در خلیج فارس مستقر بودند و کنترل این منطقه و خاوردور و اقیانوس کبیر را به‌دست آورده بودند، به سیستم «دامپینگ» متوسل می‌شدند. یعنی ادویه و ابریشم را با قیمتی ارزانتر از سایر کشورها می‌فروختند و باعث ورشکست شدن تجار کشورهای دیگر می‌شدند و با پایین آوردن قیمت‌ها، رقبای تجاری را از صحنه تجارت خارج می‌کردند. بعد از شکست نیروهای پرتغالی مستقر در خلیج‌فارس، ایران فرصت جدیدی را به‌دست آورد تا در عرصه تجارت و روابط بین‌المللی حضور گسترده‌تری داشته باشد.
* کوچاندن ارامنه به ایران هم به این منظور بود که فعالیت صنعتی آنها باعث تهییج قوه خلاقه ایرانیان شود؟
** صفویه ارامنه را به دو منظور، به ایران آورد. به‌هرحال، ارامنه طی چندین قرن در عرصه صنعت صاحب نام و آوازه بودند.
وقتی ارامنه به ایران می‌آیند از قرار گرفتن در وضع جدید منتفع شده و در فرایند تمدنی هم موجب رونق اقتصادی جامعه ایران می‌شوند.
در سده‌های پیشین هم، آرامیان بودند که در حوزه‌های تجارت و صرافی شهرت کسب کرده بودند. یکی دیگر از دلایل آوردن ارامنه به ایران، آشنایی آنها به زبان‌های اروپایی بود و از این جهت هم، این ارامنه در هیأت‌های نمایندگی ایران به کشورهای دیگر نقش مترجمی را به‌عهده می‌گرفتند.
در مقاطع بعدی هم ما دچار بحران‌های داخلی و فتنه افاغنه شدیم و درگیری‌ها و ویرانی‌های داخلی رخ داد و از این لحاظ دچار بحران درونی و تخریب درونی می‌شویم. نادرشاه که آمد نقش مبارزه با قدرت‌های اشغال‌کننده اعم از عثمانی و ازبکها را به‌عهده گرفت و افاغنه را سرکوب کرد. به تعبیری دیگر، قدرت امپراتوری را احیاء کرد. نادرشاه اولین کسی بود که به ایجاد ناوگان سیستماتیک دریایی همت گماشت و قلمرو گسترده‌ای از آسیای مرکزی و قفقاز و داغستان تا حاشیه جنوبی خلیج فارس مثل عمان و مسقط را پدید آورد و به اعاده و گسترش حاکمیت در منطقه پرداخت ولی از لحاظ اداره و رفاه مردم فرصت مناسبی پیدا نکرد. درخشش نادر عمدتاً در زمینه نظامی بود و با مرگ او هم کشور ما دیگر بار دچار بحران داخلی شد و جانشینان او هم نتوانستند یک ساختار جانشینی ایجاد کنند. در واقع نادرشاه نتوانست یک سیستم پایدار ایجاد کند و درنهایت کریم‌خان زند که یکی از سرداران او بود فقط بر بخشی از ایران حکومت کرد. دوران زندیه، یک دوره نسبتاً آرام است و در اواخر دوره زندیه، مجدداً تنش‌های درونی آشکار می‌شود.
* در دوره قاجاریه هم دچار ضعف مفرط می‌شویم؟
** در دوره قاجار در طیف سیاسی و دیپلماسی جهان غرب قرار گرفتیم و شرایطی را به‌وجود آوردند که ایران نتواند در جهت منافع و مصالح خودش از جهت اقتصادی و سیاسی با آزادی کامل تصمیم‌گیری کند. یعنی از آن تاریخ انزواطلبی ایران غیرممکن شد و این جریانی است که با فرازونشیب بسیار تا به امروز استمرار داشته و درحال‌حاضر، بیش از گذشته چنین اجازه و رخصتی به ایران داده نمی‌شود تا راه انزواطلبی را در پیش بگیرد.
* انقلاب مشروطه در سال 1285 شمسی در ایران رخ داد. این تحول، یکی از تحولات جریان‌ساز در شرق جهان بود. اما چرا آن جوهره خلاق خودش را بروز نمی‌دهد تا کشور ما یک کشور بازیگر و صاحب‌نفوذ سازنده شود؟
** چون ما، در طیف نفوذ قدرت‌های خارجی قرار گرفته بودیم و در چنان حالتی فعل و انفعالاتی که در جامعه ما پیددار می‌شد،‌ باید به‌نحوی از انحا با نفوذ قدرت‌های وقت ارتباط پیدا می‌کرد. به‌عبارتی یا باید با منافع آنها همسویی پیدا می‌کرد و یا اینکه در مقابل منافع آنها قرار می‌گرفت.
در آن دوره، ما در شرایطی نبودیم که در مقابل منافع آن کشورها قرار بگیریم. تنها راه و فرصت استثنایی این بود که منافع ما با منافع آنها همسویی پیدا کند. از این نظر، انقلاب مشروطه یکی از رویدادهایی است که در چنین وضعی قرار می‌گیرد. وقتی انقلاب مشروطه در ایران رخ می‌دهد، در تمام آفریقا فقط دو کشور نیمه‌مستقل حبشه و لیبریا وجود داشتند و بقیه کشورها مستعمره بودند. در آسیا هم کشورهای ژاپن، چین، تایلند، ایران و عثمانی مستقل بودند. انقلاب مشروطه در سال 1906 به‌وقوع می‌پیوندد و به‌طورکلی، برای حفظ آن استقلال نیم‌بند می‌بایست دیپلماسی بهره‌گیری از رقابت قدرتهای وقت را در پیش بگیرد جلب و توجه یک قدرت است و سوم اینکه بکوشد به تعدیل تحمیلات و فشارهای خارجی روی بیاورد که این سیاست از زمان امیرکبیر پیگیری می‌شد.
در سال 1905 در روسیه،‌ انقلابی که در پی مستقر ساختن نظام مشروطه سلطنتی بود سرکوب شد. در سال 1906 انقلاب‌مشروطه ایران هم به‌وقوع پیوست و این یک اهرم فشار دیگر بر روسیه بود. چون روسها با انقلاب مشابهی که سال قبل در روسیه سرکوب شده بود، در ایران مواجه بودند. از نظر انگلیسی‌ها در مواجه با این وضعیت، روسها می‌توانستند به دو صورت عمل کنند یا از این طریق روسها را وادار کنند که به پیشنهاد انگلیسی‌ها برای تقسیم ایران به چند منطقه نفوذ پاسخ مثبت بدهند و یا به‌گونه‌ای عمل کنند که نفوذ روسیه فقط در دربار ایران محدود شود.
بنابراین بریتانیا تمایل داشت روسیه پیشنهاد تقسیم ایران به مناطق نفوذ را بپذیرد. از طرف دیگر هم به نفع فرانسوی‌ها بود و قصد داشتند بین روسیه و بریتانیا میانجی‌گری و اختلاف آنها را برطرف کنند. در چنین موقعیتی بود که انگلستان،‌ در سال 1906 از انقلاب‌مشروطه ایران حمایت کرد ولی درعین‌حال در سال 1907 عهدنامه تقسیم ایران به مناطق نفوذ را با روسیه بست. برای روسها قابل‌قبول نبود، انقلابی را در ایران به رسمیت بشناسد که مشابه آن را در سال قبل در خاک روسیه سرکوب کرده بود. بنابراین در اینجا است که روسها تن به عقد آن معاهده می‌دهند و ایران به مناطق نفوذ تقسیم می‌شود. از این جهت، انقلاب مشروطه ایران اهرمی بود برای پیشبرد مقاصدش وگرنه منافع انگلیس در شکوفا شدن مشروطیت نبود. چون اگر می‌خواست شکوفا بشود مثل جرقه‌ای می‌شد که شبه‌قاره هند را مشتعل می‌کرد و لذا هر دو قدرت روس و انگلیس در این مقطع به این نتیجه رسیدند که به‌طور اسمی مشروطه در ایران وجود داشته باشد ولی عقیم شود و مشارکت مردم تحقق پیدا کند. بنابراین می‌بینیم که به‌ظاهر در ایران مجلس وجود دارد ولی عقیم شده است و تمام فعل و انفعالاتی که از سال 1907 به بعد در کشور ما اتفاق می‌افتد، مثل استبداد صغیر و دوران فترت مجلس همه به تفاهم این دو ابرقدرت است و در آن زمان، همسویی بین منافع‌شان پیدا شده بود.
به همین دلیل می‌توان گفت جنبش مشروطه ایران اگرچه خاست آگاهان مردم ایران بود و از همسویی اولیه با منافع انگلستان برخوردار شد ولی منافع انگلستان اقتضا می‌کرد راه دیگری را نسبت به انقلاب مشروطه ایران در پیش بگیرد و به‌نوعی بکوشد آن انقلاب را عقیم کند.
* آیا در انقلاب مشروطه ایران، جنبه سیاسی در اولویت بود و یا اینکه جنبه توسعه‌ای کشور هم مدنظر بود؟
** در آن شرایط، جنبه سیاسی در اولویت بود و اینکه پروسه تصمیم‌گیری در دست نمایندگان مردم باشد و آنها در جهت توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه بتوانند کارساز باشند ولی اجازه داده نشد آن جنبه ساختاری اصیل و به معنای واقعی کلمه در کشور ما استقرار پیدا کند و ما به دستاوردهای موردنظر دسترسی پیدا کنیم.
* مشروطه‌خواهان ایران می‌توانستند آن جوهره خلاق را شکوفا کنند؟
** مشروطه‌خواهان سعی کردند در آن فضا تا جایی که امکان دارد، شرایط لازم را ایجاد کنند ولی مصالح دیگر کشورها در این نبود که این امکان تحقق پیدا کند. کشورهای دیگر می‌خواستند مشروطه ایران به‌صورت عقیم شده باقی بماند.
* در وضعیت فعلی در چه جایگاهی قرار داریم و جامعه ما به چه نحو می‌تواند امکان دستیابی به توسعه و پیشرفت را عملی کند؟
** ما از لحاظ منابع طبیعی و معدنی بسیار غنی هستیم و از لحاظ تنوع و شرایط اقلیمی هم می‌توانیم به صنعت توریسم توجه ویژه داشته باشیم. از لحاظ صنعت شیلات دو پهنه آبی در شمال و جنوب کشورمان وجود دارد و جمعیتی 60 میلیون نفری داریم و بخش اعظم جمعیت ما فعال و پویا است همچنین کشور ما اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومی خاصی دارد که مجموعه این عوامل می‌تواند زمینه‌ساز باشد که در زمره کشورهای توسعه‌یافته قرار بگیریم.
اما چرا به توسعه مطلوب نرسیده‌ایم این برمی‌گردد به مسأله مدیریت، فساد مالی در جامعه و تنظیم روابط خارجی و تحریم‌های شکل‌ گرفته علیه ایران که باید راههای خروج از آن را بیابیم.
بالاخره ما در چهارراه تعاملات بین‌المللی و همچنین بین دو کانون استراتژیک انرژی جهانی قرار گرفته‌ایم و بنابراین نمی‌توانیم سیاست انزوا را در پیش بگیریم. حتی اگر چنین قصد و نیتی هم داشته باشیم، دیگران بر آن هستند ما را در گردونه تعاملات بین‌المللی قرار بدهند.
* به اعتقاد شما موفقیت ما صرفاً در بازیگری ما در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی قابل ‌تحقق است؟
** بله، بدون تردید منابع امروز در تعاملات جهانی و بین‌المللی رخصتی به ما نمی‌دهد که کشوری مثل ایران در انزوا بماند و یا بتواند به یک حالت شبه ‌خودکفایی دست یابد. در پرتو وابستگی‌های متقابل و جریان جهانی شدن، انزوا و خودکفایی ما غیرممکن است. در واقع سایر کشورها می‌خواهند بدانند جایگاه ایران در طیف استراتژیک کلان تعبیه شده جهانی چیست و آیا با ارزشهای موردنظر قدرتهای بزرگ همسویی پیدا می‌کند یا نه؟ چون ایران با یک دید تجدیدنظرطلبانه نسبت به نظام منطقه‌ای و بین‌المللی توجه می‌کند.
* اعتقاد شما بر این است که هر ملتی که می‌خواهد زیست مناسب داشته باشد، باید آینده‌نگر باشد و از گذشته‌اش الهام بگیرد. چگونه می‌توانیم از گذشته‌مان الهام بگیریم و باور به آن خلاقیت را ایجاد کنیم؟
** من معتقدم آن جوهره خلاق و آفریننده به ‌صورت بالقوه در ما وجود داشته و دارد و هر وقت فرصتی پیش آمده این خلاقیت پدیدار شده و رمز بقا و پایداری ایران در همین بوده است. این جوهره‌ای که من بر آن تأکید دارم، همزیستی فرهنگی، تساهل، سازگاری نژادی و زبانی و آزادی مذهبی است. ما این جوهره را در توشه فرهنگی و تمدنی‌مان داریم و امروزه هم این ارزشها با تعابیر جدیدی معرفی می‌شود. ما در مقاطع مختلف تاریخی به این ارزشها احترام گذاشته‌ایم و نتایج سودمندی از آن به ‌دست آورده‌ایم و چندبار موفق شدیم امپراتوری تشکیل بدهیم اگر از ارزشهای گذشته‌مان الهام بگیریم که سازگاری و همسویی دارد با مباحث مندرج در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر می‌توانیم تاریخ جدیدی را در کشورمان آغاز کنیم. منتهی نباید فرهنگ و تمدن ایرانی را قیچی کنیم. ما جوهره‌ای داشته‌ایم که در بدترین و سخت‌ترین شرایط تاریخی آن را حفظ کرده‌ایم و امروزه هم می‌توانیم با اتکا به آن ارزشها که اتفاقاً ارزشهای مورد تأیید جوامع تکثرگرای امروزی است، توسعه و پیشرفت کشورمان را محقق کنیم.

برچسب اخبار