روند صلح اسرائیل و فلسطینیها نیز دیگر موضوع مهم سال 2009 خواهد بود. سوئد طرفدار راهحلی است که در آن هر دو طرف مشارکت کنند و دولت فلسطینی مستقل، دموکرات و معتبری تشکیل شده، دوشادوش اسرائیل و دیگر همسایگان در امنیت و صلح زندگی کند. لازمه تحقق این برنامه تقویت آزادی در غزه و کرانه باختری است. عقد پیمان صلح به کوشش مستمر آمریکا و اتحادیه اروپا بستگی دارد. سوئد البته درآینده و در روند تشکیل دولت فلسطینی نقش ارزندهای خواهد داشت چرا که هماکنون نیز یکی از پشتیبانان بزرگ غزه و کرانه باختری است و کمکهای زیادی به هر دو میکند.
افزون براینها، سوئد از دولت جدید ایالات متحده انتظار اهتمام بیشتر به برقرار کردن صلح و تقویت روند بازسازی در عراق دارد. جدو جهد بیشتر برای یاریرسانی و پشتیبانی از متجاوز از چهار میلیون نفر پناهنده عراقی هم انتظاری است که سوئد از دولت جدید آمریکا دارد. برای توضیخ منظور لازم است گفته شود که سوئد فقط در شهر کوچکی چون <سودرتالیه> پناهندگانی از عراق را اسکان داده و نگهداری میکند که عده آنان از همه پناهندگان عراقی مستقر در آمریکا و کانادا بیشتر است به همین خاطر سوئد از آمریکا انتظار دارد و هم دولت ایالاتمتحده را تشویق میکند که در مسئله پناهندگان عراقی احساس مسئولیت بیشتر کند.
سرانجام این که هنوز مشخص نشده که دولت جدید آمریکا در سیاست خارجی به کدام سمت حرکت خواهد کرد. امید آن است که دولت جدید برای رویکرد چندجانبهگرایی بیش از گذشته اولویت قائل شود اما در این امید نمیتوان مبالغه کرد.
انگلستان
روابط آمریکا و انگلستان در دوره ریاست جمهوری بوش دستخوش عواملی چون بحث بر سر تغییرات آب و هوایی، جنگ عراق، و اخیرا بحران مالی دنیا بوده است. واشنگتن و لندن در حمله به عراق متحد عمل کردند ضمن آن که پارهای اختلاف نظرهای عمده هم بر سر اداره و ادامه عملیات در عراق بین طرفین درمیگرفت.
دولت انگلستان در داخل کشورش بهای گزافی برای شرکت در حمله به عراق پرداخت. مسئله تغییرات آب و هوایی هم از موجبات افتراق طرفین بوده است. انتظار هم نمیرود که آمریکا پیمان کیوتو را امضا کند.
به سال 2009 که نگاه کنیم محورهای روابط آمریکا و انگلستان، به ترتیب نسبی اهمیت از این قرار خواهد بود:
متوقف ساختن بحران مالی، تعبیه چارچوب ساماندهنده بهتری برای دوره پس از بحران، و رفع آثار منفی بحران
اتخاذ راهحل و راهبردی اجراییتر برای عملیات افغانستان
انسداد مجاری انتشار گازکربنیک
خاتمه دادن به حضور نظامی انگلستان در عراق.
انگلستان میخواهد تا به هر طریق ممکن آثار بحران مالی جهانی را براقتصاد خود و برشرکتهای انگلیسی به حداقل برساند.
ضمن آن که انتظار میرود از برنامههایی که به منظور آزادسازی تجارت میان کشورهای دوسوی اقیانوس اطلس صورت میگیرد هم پشتیبانی کند.
افغانستان وزنهای است که بار سنگینی را برروابط انگلستان و آمریکا وارد میکند.
بهای عملیات در افغانستان، دستگاه دفاعی انگلیس را در چنبره خود میفشارد و چنان که برمیآید، این عملیات باعث دردسرهایی جدی شده است. پایتختهای هر دو کشور میخواهند برعده سربازان خود در افغانستان بیفزایند (کاری که در عراق کردند).
از سوی دیگر هرچند که در حال حاضر بحران مالی جهانی مسائل زیست محیطی را تحتالشعاع خود قرار داده، مشارکت آمریکا در پیمانی جهانی برای مهار انتشار گازهای گلخانهای از نظر انگلستان ضرورت دارد. در لندن عقیده برآن است که دولت جدید آمریکا در کنفرانس کپنهاگ در سال 2009 هنوز نخواهد توانست درباره مسائل زیست محیطی تصمیم متفاوت و غیرمترقبهای بگیرد.
در روابط انگلستان و آمریکا مسئله عراق روزبهروز اهمیتش را از دست میدهد. انگلستان سربازانش را از 20 هزار نفر در ماههای آغازین جنگ به 3 هزار نفر در ماههای جاری رسانده و دولت انگلستان درصدد خارج کردن نیروهایش از عراق در اسرع وقت است.
دولت آمریکا هم قصد دارد تا دو سال آینده نظامیان آمریکایی را از عراق خارج کند و این درحالی است که مطابق مصوبه دولت عراق، نیروهای آمریکایی باید تا سال 2011 در عراق مستقر باقی بمانند.
دو پایتخت به اتفاق سرگرم طرح و اجرای برنامههایی هستند که آثار سوء خروج نظامیان خود برامنیت عراق را به حداقل برسانند و هرگاه به کلی از عراق خارج شدند، تجهیزات، دانش نظامی و انتظامی و امنیتی و آموزش و راه و روشهای آن را به اندازهای دراختیار عراقیها قرار دهند که در امر اداره کشور پس از خروج نظامیان بیگانه دچار مشکلی نشوند.
به عبارت دیگر لندن روابط دوجانبه با آمریکا را مناسبتر از روابطی میداند که از طریق اتحادیه اروپا با ایالات متحده برقرار شود. البته این امر بسته به هر موضوع و مسئلهای فرق میکند. در این میان، عراق تنها مسئلهای است که اتحادیه اروپا در آن نقشی ندارد. همانگونه که افغانستان هم کلا به ناتو مربوط است و اتحادیه اروپا در عین کمکهای مالی و اعزام واحدهای کوچک پلیس در آن سرزمین نقشی ندارد.
بحران مالی جهانی و تبعات آن، مشارکت فعالانه اتحادیه اروپا را میطلبد، اما احتمال غالب میرود که اعضا برسر این قضیه به اختلافاتی کشیده شوند و در آن میانه، لندن رویکرد میانجیگرانه اتخاذ کرده و فرانسه، آلمان و بقیه اعضا به سمت نادیده گرفتن نقش نهادهای مالی تمایل نشان دهند. در آن اوضاع، کار وحدت رویه برای اتحادیه اروپا دشوار خواهد شد و نخواهد توانست در برابر آمریکا موضع واحدی اتخاذ کند. ادامه دارد...