سیاوش سرمدی
«ضاحیه» در لغت به معنای حاشیه و نام منطقهای شیعهنشین در حومه جنوبی شهر بیروت، پایتخت لبنان است. این ناحیه در نیمه اول قرن گذشته مجموعهای از روستاهای پراکنده و کم جمعیت بود که نیمی از ساکنین آن را مسلمانان شیعه و نیم دیگر را مسیحیان مارونی تشکیل میدادند.
از ابتدای دهه شصت میلادی کم کم شیعیانی که ساکن مناطق جنوبی و شرقی لبنان بودند و در محل سکونتشان امکان کار و زندگی نداشتند برای یافتن حداقل امکانات زندگی به بیروت مهاجرت کرده و در حاشیه جنوبی آن ساکن شدند و به صورت قانونی و غیرقانونی ساخت و ساز کردند.
در آن زمان بدلیل شرایط اسفبار و حداقل بودن امکانات زندگی، این منطقه به حزام البعس (کمربند فقر) مشهور شد. در دهه هفتاد و زمان جنگ داخلی لبنان، زمانی که مسیحیان مناطق شیعهنشین نبعه، کرنتینا و... را در شرق بیروت اشغال و ساکنان این مناطق را از خانههایشان بیرون کردند برخی از آنها به روستاهایشان در جنوب بازگشتند و برخی دیگر به ضاحیه آمدند و آنجا ساکن شدند.
آرام آرام جمعیت حاشیه جنوبی بیروت افزایش یافت و از روستاهایی که کمتر از نیم قرن قبل در این مناطق واقع شده بود تنها اسامیای باقی ماند که امروز برخی محلات این منطقه را با آن اسامی میخوانند.
امروز ضاحیه جنوبی بیروت مساحتی در حدود 30 کیلومتر مربع را در بر میگیرد و با اینکه آمار دقیقی در مورد میزان جمعیت آن وجود ندارد اما تعداد ساکنان آن در حدود 3/1 میلیون نفر تخمین زده میشود. نکته جالب اینجاست که منطقه بیروت اداری امروز 20کیلومتر مساحت و 700 هزار نفر جمعیت دارد و این بدان معنی است که ضاحیه در حدود دو برابر بیروت جمعیت دارد.
این منطقه طی سالهای اخیر اهمیت سیاسی و امنیتی فوقالعادهای پیدا کرده است. امروز تقریبا 95 درصد ساکنان این منطقه را شیعیان تشکیل میدهند و طبیعی است که به همین دلیل این منطقه پایگاه اصلی حزبالله لبنان است. اسراییل طی جنگ تابستان 2006 هزاران واحد مسکونی در این منطقه را بمباران کرد و تقریبا تمامی ساکنان آن برای در امان ماندن از حملات هوایی اسراییل خانههای خود را ترک کردند و به دیگر مناطق لبنان پناه بردند و ضاحیه به شهری خالی از سکنه تبدیل شد.
با پایان جنگ مردم به منطقه بازگشتند و با خانههای ویران شده شان مواجه شدند. با اینکه حوادث جنگ باعث شده بود که تقریباً تمام مردم خود را طرفدار حزبالله بدانند اما رهبری حزبالله میدانست که اگر مشکل سکونت مردمی که خانههایشان در جنگ ویران شده را حل نکند پس از مدتی به طور طبیعی باید شاهد اعتراضهایشان باشد بهخصوص که دولت فواد سنیوره هم عمداً تحویل کمکهای مالی به لبنان را به تاخیر میانداخت تا زمینه اعتراض مردم بر علیه حزبالله را فراهم کند اما حزبالله به سرعت به مردمی که خانههایشان در جنگ ویران شده بود مبلغی برای اجاره خانه و خرید وسایل پرداخت کرد و متعهد شد خانههای آنان را به سرعت بازسازی کرده و تحویلشان دهد که این روند بازسازی همچنان ادامه دارد.
در حقیقت حزبالله با تدبیر و سرعت عمل توانست بحرانی که در کوتاه مدت ممکن بود این منطقه با آن مواجه شود را مدیریت کند اما بهرغم تلاشهای حزبالله باید اذعان کرد که این منطقه بدلیل بافت اجتماعی و کمبود امکانات فرهنگی در بلند مدت مستعد بحران اجتماعی است. بحرانی که شاید حزبالله به تنهایی امکان مقابله با آن را نداشته باشد.
پیش از این گفتیم که مساحت منطقه ضاحیه 30 کیلومتر مربع و جمعیت آن بدون احتساب منطقه اوزاعی، بئرحسن و مناطق مسیحینشین حدث و عین الرمانه در حدود 3/1 میلیون نفر تخمین زده میشود. با این حساب سرانه جمعیتی هر متر مربع زمین در این منطقه 43 نفر است. این عدد نشان از کثرت بیش از حد جمعیت در این منطقه است. جدا از کثرت جمعیت که خود بحران ساز است ساختار غیراصولی شهرسازی، کثرت خودرو و نبود فضای کافی برای رفت و آمد و پارک آنها، ساختمانهای بلند، کهنه و فاقد امکانات و خدمات شهر نشینی، 12 ساعت قطع برق در شبانهروز، قطع آب در برخی مناطق و از همه مهمتر فقر فراگیر خود زمینه بحران را برای کسانی که بدلایل اقتصادی، طائفهای یا حتی امنیتی باید در این منطقه زندگی کنند را فراهم میکند اما در مقابل این عناصر بحران زا هیچ عنصری که بتواند اندکی از حجم فشار این عناصر را کم کند وجود ندارد.
امروز در شهر 3/1 میلیون نفری ضاحیه هیچ سینمایی وجود ندارد، تعداد سالنهایی که ممکن است بتوان در آن برنامه فرهنگیای مثل نمایش فیلم، تئاتر و موسیقی برگزار کرد از دو یا سه سالن تجاوز نمیکند و از همین امکانات کم هم استفاده مطلوبی نمیشود. در کل ضاحیه شاید دو یا سه کتابخانه عمومی وجود داشته باشد که عمدتاً کتابخانههای مذهبی هستند و اصلاً فرهنگ کتاب خواندن در جامعه شیعه لبنان (بهطبع از کل جهان عرب) وجود ندارد.
از طرف دیگر در کل این منطقه تنها یک باشگاه ورزشی هست که خانمها نیز میتوانند از آن استفاده کنند و آن هم مبلغ شهریه ماهیانهای در حدود 100دلار دارد که بسیاری از مردم این منطقه توانایی پرداخت آن را ندارند.
بخش زیادی از ساکنان این منطقه درآمد ماهیانهشان کمتر از هزار دلار است. این مبلغ در نظام اقتصادی امروز لبنان با توجه به تورم و بالا بودن قیمت خدمات به معنای «فقر» است. با توجه به فرهنگ عربی که فارغ از توانایی اقتصادی، داشتن بچه زیاد باعث افتخار پدر و مادر است عمده این افراد خانوادههای پرجمعیتی را سرپرستی میکنند به طوریکه امروز داشتن چهار بچه در میان خانوادههای شیعه لبنانی امری طبیعی است.
با توجه به فقر اقتصادی و همچنین دلایل طائفهای و مذهبی بسیاری از این خانوادهها امکان خارج شدن از ضاحیه و استفاده از امکانات فرهنگی و تفریحی موجود در بیروت را ندارند. برای این خانوادهها تفریح در درجه اول تلویزیون است. هر خانوادهای میتواند با پرداخت ماهیانه در حدود ده دلار عضو شبکههای غیرقانونی کابلی شود که در هر محله نظام مستقلی دارد.
در مقابل این 10دلار، در حدود 100 شبکه تلویزیونی بر مبنای درخواست در اختیار مشترک قرار میگیرد که با توجه به ذائقه مخاطب لبنانی در درجه اول شبکههای خبری عربی هستند و در درجه دوم شبکههایی که فیلم و سریال پخش میکنند در درجه سوم شبکههای مذهبی شیعی و در درجه چهارم شبکههایی که به طور مستمر موسیقی و کلیپ پخش میکنند. این تفریح ارزان، عمده اوقات فراغت ساکنان این منطقه را پر میکند.
حتی در زمان قطع برق 12 ساعته، خطهای برق موتورهای خصوصی یا UPS های خانگی به اندازهای هست که برق مورد نیاز یک روشنایی مختصر، یخچال و تلویزیون را فراهم کند. اینکه این شبکههای تلویزیونی چه بلایی بر سر فرهنگ ساکنان شیعه این منطقه میآورند در حوصله این مطلب نیست و نیاز به پژوهشی جداگانه دارد.
تفریح دیگری که طی یکی دو سال اخیر در این منطقه بهخصوص در میان جوانان به شدت رواج پیدا کرده «قلیان کشی» است. پس از جنگ 2006 در حدود 40 رستوران در منطقه وسط ضاحیه افتتاح شده که تا دیر وقت مملو از جمعیتی است که ساعتها می نشینند و با هم صحبت میکنند و قلیان میکشند. این موضوع هیچ محدودیت سنی ندارد اما عمده مشتریان قلیان جوانان هستند.
یک تفریح دیگر هم وجود داشت که حزبالله توانست آن را متوقف کند و آن هم تیراندازی هوایی بعد از سخنرانی رهبران شیعه بود. شیوع این تفریح بحدی بود که اگر کسی بعد از سخنرانی سیدحسن نصرالله و نبیه بری از نزدیکی ضاحیه رد میشد تصور میکرد که جنگ داخلی دوباره آغاز شده است. از آنجا که عمده مردم این منطقه مسلح هستند بعد از سخنرانی رهبران شیعه از هر ساختمان چند نفر بیرون میآمدند و یکی دو خشاب را در هوا خالی میکردند. با توجه به وجهه بسیار بد این موضوع و کشته و مجروح شدن چند رهگذر بیگناه، حزبالله پس از تلاشهایی گسترده توانست این مشکل را حل کند.
به طور خلاصه باید گفت امروز ضاحیهجنوبی بیروت از دو منظر مستعد بحران است. در درجه اول این منطقه فاقد امکانات فرهنگی، ورزشی و شهرنشینی لازمه هر شهری است. آنطور که از ظواهر امر بر میآید در جریان بازسازی مناطق تخریب شده در طول جنگ نیز پیش بینیای برای ساخت این فضاها نشده است. در درجه دوم فعالیت فرهنگی هدفمندی در این منطقه وجود ندارد.
اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که میبینیم ساکنان شیعه این منطقه از طرفی از طریق سیستم تلویزیون کابلی مشتری خوبی برای محصولات فرهنگی غربیای هستند که از طریق شبکههای سعودی به خوردشان داده میشود و از طرف دیگر فرزندانشان بدلیل رفت و آمد شغلی و آموزشی در بیروت در ارتباط با فرهنگ کاملاً غربی حاکم بر بیروت هستند.
نظام رسمی لبنان اهتمامی به این منطقه ندارد و از بوجود آمدن بحران در آن استقبال هم میکند و حزبالله نیز یک مجموعه ایدئولوژیک سیاسی جهادی است که شاید توانایی و تخصص لازم را برای ایجاد یک جریان فرهنگی و هنری و مقابله با بحرانی که ممکن است در بلند مدت در این منطقه ایجاد شود را نداشته باشد.
زمانی امام موسی صدر برای مقاومت در برابر اسراییل نظریه «جامعه مقاوم» را مطرح و آن را پیگیری کرد. بر اساس این نظریه برای مقاومت در برابر اسراییل باید جامعهای مقاوم ساخت. در دهه هفتاد مفهوم جامعه مقاوم در میان شیعیان لبنان بیشتر اقتصادی بود. به همین خاطر امام موسی صدر و دکتر چمران با تاسیس موسسات فنی تلاش کردند که به جوانان شیعه حرفهای بیاموزند که بتوانند با آن خانوادهشان را اداره کنند. در ابتدای دهه 80 و پس از حمله اسراییل به لبنان و تاسیس حزبالله نظریه «جامعه مقاوم» در بعد نظامی پیگیری شد و شیعیان تلاش کردند تواناییهای نظامی خود را بالا ببرند.
در سالهای پایانی دهه 80 و ابتدای دهه 90 شیعیان احساس کردند که برای حفاظت از جامعه مقاوم باید در نظام سیاسی لبنان نقش بیشتری داشته باشند. به همین خاطر حزب الله برای اولین بار در انتخابات مجلس شرکت و در کنار ریاست شخصیت موثری چون نبیه بری بر مجلس لبنان، کم کم در این نظام رشد کرد. به طوری که امروز هم توانایی اقتصادی شیعیان بسیار بالا است، هم توانایی نظامی و امنیتی و هم نقش سیاسی.
شاید وقت آن باشد که در کنار انحطاط فرهنگیای که بر جهان عرب حاکم است به دنبال تقویت جامعه مقاوم شیعه از منظر فرهنگی و هنری باشیم و آن را به جامعه فرهنگی نمونه در جهان عرب تبدیل کنیم.