تاریخ انتشار : ۱۵ اسفند ۱۳۸۷ - ۰۷:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۷۸۲۳۳

نویسنده: ابراهیم فیاض
1 . علوم انسانی دانشی است که بنیان و بنیادهای هر جامعه انسانی را به طور عام و خاص، مورد بررسی قرار می‏دهد و آگاهی هر جامعه نسبت‏به خود، به جایگاه علوم انسانی در آن جامعه وابسته است; پس علوم انسانی مظهر خودآگاهی هر جامعه است .
2 . به همین دلیل متفکران بنیان‏گذار در هر جامعه، به دنبال بنیان علوم انسانی برای جامعه خود بودند و تقسیم بعدی علوم، در ابتدای هر تمدن، شاهدی بر نکته فوق است که این نکته، هم در تمدن اسلامی و هم در تمدن غرب رخ داده و تقسیم‏بندی دانش‏های بشری در اندیشه فارابی در جهان اسلام و آگوست کنت در غرب، راه را بر تمدن‏های فوق گشوده است .
3 . اینکه فارابی بنیاد دانش‏ها را بر حکمت و آگوست کنت‏بر جامعه‏شناسی گذاشت، نشان از هویت دو تمدن دارد; پس علوم انسانی به عنوان بنیان‏گذار در تمدن سر بر می‏آورد و بنیان کمی و کیفی آن تمدن می‏شود .
4 . انقلاب‏ها، بحران‏ها و ثبات‏های اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در ابتدا و انتهای هر تمدن، آن چیزی است که در علوم انسانی رخ می‏دهد; پس سیاستگذاری علوم انسانی، سخت‏بر مسائل یک جامعه و آینده و گذشته آن تاثیر می‏گذارد .
5 . اگر در ایران طی قرن گذشته، بیش از سه انقلاب رخ داده است، باید به علوم انسانی ایرانی رجوع کرد، چرا که علوم انسانی ایرانی از کشور چپ‏گرای سوسیالیستی فرانسه اخذ شده بود که بیش از آن که به دنبال بازسازی باشد، به دنبال انقلاب بود; به همین دلیل علوم انسانی در ایران، با مفهوم بحران و انقلاب مراد شده بود که در قالب روشنفکران چپ‏گرای مسلمان یا لائیک تجلی می‏یافت .
6 . سنت‏گرایان ایران که نقطه مقابل علوم انسانی وارداتی بودند و به سنت‏های ایرانی اعتقاد داشتند، در انقلاب‏های اول و دوم، همراهی و رهبری انقلاب را به عهده داشته، ولی در نهایت در زمان بازسازی، چون علوم انسانی منسجمی برخاسته از سنت نداشته، نقشه بازسازی براساس سنت را نیز نداشتند و علوم انسانی وارداتی از فرانسه که فقط علوم انسانی انقلاب گرا بود و نیز بازسازی گرا، فقط برای انقلاب به کار می‏آمد; پس نتیجه انقلاب به دست آنگلوساکسون‏های عملگرا می‏افتاد که این نکته، هم در انقلاب مشروطه و هم در انقلاب و نهضت ملی کردن صنعت نفت اتفاق افتاد .
7 . انقلاب اسلامی یا انقلاب سوم ایران نیز از روشنفکران مسلمان فرانسوی مسلک بی‏نصیب نبود، ولی رهبری اصلی به عهده سنت‏گرایان دینی افتاد و آنها با تجربه از دو انقلاب قبلی، مستقیم به طرف مردم‏گرایی و سنت‏های مردمی رفته و دشمن را آنگلوساکسون‏ها، با عنوان شیطان بزرگ قرار دادند، پس تقابل سنت‏گرایی با تز آنگلوساکسون‏ها، یعنی جهانی شدن رخ داد .
8 . آنگلوساکسون‏ها که پس از انقلاب اسلامی متحدتر شده بودند و با چهارچوب‏های تئوریک خود در قالب جهانی شدن، منظم‏تر وارد جنگ نرم‏افزاری با سنت گرایان ایران شدند و در قالب تجزیه و تحلیل فلسفه تحلیلی، روشنفکران ایرانی حوزه فرهنگی آنگلوساکسون‏ها و تکنوکرات‏ها، وارد این مبارزه شدند . تز عام آنها، جهانی شدن بر معنای آنگلوساکسونی آن، و فلسفه سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن لیبرالیسم و فلسفه‏شناختی آن فلسفه تحلیلی است .
9 . بر اساس تحولات بین‏المللی، یک نوع انقلاب روشنفکری در ایران رخ داد و روشنفکری از نوع فرانسوی آن به روشنفکری آنگلوساکسونی تحویل شد که مقدمه‏ای بر تبدیل روشنفکری به تکنوکراسی است و در جهت ثبات بخشیدن به ایران در جهت پیوستن به سرمایه‏داری جهانی و فرآیند جهانی شدن آنگلوساکسونی مبتنی بر آن، عمل می‏کنند .
10 . علوم انسانی در ایران نیز به طرف علوم انسانی انگلوساکسونی حرکت می‏کند که تز جهانی شدن، به عنوان یک پارادایم مسلط بر آن عمل می‏کند . پس سنت‏گرایان دینی بدنبال پارادایمی بوده و هستند که بتوانند علوم انسانی خود را بر آن بنا کنند و بدین گونه در مقابل تکنوکرات‏ها، در پارادایم مسلط آنها، یعنی جهانی شدن، مقاومت کنند .
11 . سنت گرایان برای به دست آوردن پارادایم خود، مجبور به ارتباط معرفتی با اروپا و بطور خاص اروپای متصل (آلمان و فرانسه) و بطور اخص آلمان هستند، چون ارتباط فلسفه آلمانی با عرفان ایرانی در تاریخ بسیار واضح است; به عبارتی فلسفه آلمانی همان عرفان ایرانی فلسفی شده است و شاهد بزرگ آن ارتباط ایده‏آلیسم هگل با عرفان مولوی است که در دائره‏المعارف فلسفی او به طور صریح آمده است .
12 . برای به دست آوردن این پارادایم، ایده‏آلیسم هگلی یا ایده‏آلیسم آلمانی که بن‏مایه فلسفه آلمانی است، باید با فلسفه فروکاسته به عرفان ملاصدرا ترکیب شوند و سنتزی تشکیل دهند تا اروسیای معرفتی رخ دهد و جهان قرن بیست‏ویکم رقم بخورد و جهانی شدن آنگلوساکسونی، به عنوان یک تز انحصاری، بر ایران مسلط نشود .
13 . پس اگر فلسفه ایده‏آلیستی آلمان، صورت فلسفی عرفان مولوی یا صورت تاریخی عرفان یا عرفان تاریخی شده باشد، می‏توان با صیرورت یا شدن جوهری ملاصدرا جور در آید، چون فلسفه ملاصدرا الهام یافته از عرفان مولوی است; اگر صیرورت جوهری تاریخی شود، نظریه انسان کامل تاریخی به وجود می‏آید که آینده نظری و عملی جهان را تشکیل خواهد داد; چرا که این انسان کامل، هم بشر کامل و هم انسان آرمانی کامل (آدم) است و در عین حال انسان کامل مردم‏گرا است (با مبنای شعور عمومی و فطرت) .
14 . بر همین اساس، وحدت حوزه و دانشگاه به وجود می‏آید; چرا که اروپا به قم می‏آید و قم به اروپا می‏رود . پس علوم انسانی ایرانی به وجود می‏آید و انقلاب اسلامی به ثمر می‏رسد و دچار سرنوشت انقلاب‏های قبلی نمی‏شود و این وحدت یک وحدت حقیقی است، نه اعتباری، و نه به معنای اتحاد حوزه و دانشگاه; و این است که علوم انسانی تمدن‏ساز ایرانی به وجود می‏آید، مثل حرکت ژاپنی در اول قرن بیستم، برای شناخت پدیدارشناسی آلمان، به عنوان اولین ملت غیر آلمانی و نتیجه رشد و توسعه ژاپنی امروز .

برچسب اخبار