تاریخ انتشار : ۱۲ بهمن ۱۳۸۷ - ۱۲:۵۳  ، 
شناسه خبر : ۸۲۵۱۶

گروه سیاسی، محمد مقصود علی: حضور زن و نحوه مشارکت او در اجتماع، یکى از مباحث مطرح در میان اندیشمندان رشته‌هاى مختلف است که با رویکردهاى متفاوت بدان مى‌نگرند. هستند شخصیت‌هاى فرهیخته‌اى که خواهان آنند حول این موضوع بر اساس الگوهاى ناب اسلامى نظریه‌پردازى کنند و ادبیات نظرى خاصى را ارائه دهند اما بعضا دچار سوء برداشتهایى مى‌شوند. پیرامون این امر، رئیس جمهور سابق کشورمان جناب آقاى سیدمحمد خاتمى در حضور جمعى از اساتید و اصحاب اندیشه در موزه قرآن (1) مطلبى را بیان کرده‌اند که خالى از نقدهایى نیست و شایسته است بدان اشاره گردد.
ایشان با اشاره به الگو و معیار بودن حضرت زهرا سلام‌الله علیها چنین مى‌گویند: “چرا با وجود قرارگرفتن حضرت زهرا (س) در ردیف معیارى براى کمال انسانیت، زنان در تاریخ، دور از مسئولیت‌هاى اجتماعى قرار گرفته‌اند... این نگاه مادى و سطحى‌نگرانه است که متاسفانه در تاریخ اتفاق افتاده و به واسطه آن، نظام ارزش‌گذاری، اخلاق و حتى فقه و حقوق ما امتیازاتى را به مردان داده که زنان از آن محرومند و یا امتیازاتى را که زنان از آن محروم شده‌اند، به مردان بخشیده شده است”.
چند سئوال متبادر به ذهن از این قرارند:
اولا: منظور ایشان از “مسئولیت‌هاى اجتماعی” چیست؟ مصادیق این مسئولیتها دقیقا چه مواردى هستند؟ معیار متمایزکننده مسئولیتهاى اجتماعى از مسئولیتهاى غیراجتماعى چیست؟ باید تاکید کرد که خانواده و تحکیم بنیان‌هاى آن، کاملا “مسئولیتى اجتماعی” است که غالبا بیان این نکته مورد تغافل واقع مى‌شود. در پرتو سالم بودن خانواده است که استعدادها بروز مى‌کند و عواطف انسانى در مسیر صحیح جریان مى‌یابد و جامعه بشرى از برکات آن منتفع مى‌گردد. اما ظاهرا جناب آقاى خاتمی، این مهم را بیگانه با مسئولیت اجتماعى مى‌پندارند و به طور غیرمستقیم از منحصرشدن زنان در خانه به “نگاه مادى و سطحى‌نگرانه” تعبیر مى‌کنند!
ثانیا: آیا این مسئولیتها بر اساس ضرورتهاى اجتماعى تعریف مى‌شوند یا صرفا برگرفته از آبشخور مفاهیم و نظریات مدرن و فمینیستى هستند که حضور و شرکت زن در مسئولیتهاى مردانه را حتى بدون هیچ ضرورتى و بدون هیچ توجه و عنایتى به شاکله وجودى زن و اقتضائات و ظرفیتهاى او ترویج و تبلیغ مى‌کنند.
ثالثا: تاکید بر حضور زن در عرصه عمومى جامعه که در تجربه غرب به سستى بنیان خانواده و دیگر مفاسد اخلاقى و اجتماعى منجر شده است و بهره‌کشى مردانه از زنان را موجب گردیده، چگونه قابل سترون‌کردن از این همه معایب است؟
رابعا: در کدام بخش و فرع از فقه جواهری، مشخصا رد پاى مردسالارى و نگاه تحقیرآمیز به زنان دیده مى‌شود؟ به راستى اگر از حرفهاى کلى بیرون آییم و وارد جزئیات و مصادیق شویم آیا آقاى خاتمى چند مورد را در فقه مى‌توانند مثال آورند که فقهاى بزرگ ما تحت تاثیر ناخودآگاه یا خودآگاه مردسالارى به افتاء پرداخته‌اند؟
یکى از مهمترین عوامل موثر در استیفاى حقوق عامه جامعه، خصوصا زنان که غالبا مورد تغافل واقع مى‌شوند و شایسته است نخبگان و اندیشمندان، مخصوصا شخصیت‌هایى که اظهاراتشان در مقیاس بسیار وسیعى تبلیغ مى‌شود (مثل جناب آقاى خاتمی) با سیره علمى و عملى خود به تبلیغ و نهادینه کردن آن بپردازند، آن است که همه لایه‌هاى جامعه از قانون‌نویس گرفته تا توده مردم، مبناى معارف الهى و سیره عملى ائمه معصومین (ع) را حقیقتا به عنوان محور و ملاک برنامه‌هاى خود بپذیرند تا شاهد شکوفایى و تبلور فضایل اخلاقى و استیفاى حقوق همه آحاد جامعه باشیم. نباید نسبت به معارف الهى و سیره عملى ائمه اطهار (ع) “یومن ببعض و یکفر ببعض” عمل نمود و از سیره عملى آنها “تفسیر بمالا یرضى صاحبه” ارائه کرد.
چنانچه در سیره عملى حضرت زهرا (س) شاهد هستیم، هنگامى که براى تقسیم کار به محضر رسول گرامى اسلام صلوات‌الله علیه و آله و سلم شرفیاب شدند، پیامبر (ص) چنین حکم فرمودند: “فقضى على فاطمه بخدمتها مادون الباب و قضى على على بما خلفه” (فاطمه (ع) را مامور به انجام کارهاى داخل خانه نمود و على (ع) را نیز به امور خارج از خانه مامور ساخت) “فقالت فاطمه: فلا یعلم ما دخلنى من السرور الا الله با کفائى رسول‌الله تحمل ارقاب الرجال” (حضرت فاطمه (س) فرمود: جز خدا کسى نمى‌داند که من از این تقسیم کار چقدر خوشحال شدم، زیرا که پدرم رسول‌ خدا (ص) مرا از ارتباط با مردان معاف داشته است(2.)
عقیده جناب آقاى خاتمى مبنى بر اینکه “این نگاه مادى و سطحى‌نگرانه است که...” مبهم و تامل برانگیز است و حداقل توقع مى‌رود از شخصیت‌ فرهیخته‌اى چونان جناب آقاى خاتمى که در کسوت روحانیت نیز مى‌باشند با وسواس و دقت بیشترى اظهارنظر کنند. آیا هر نظریه‌اى که در مخالفت با ارزش‌هاى مدرنیته باشد، دچار “سطحى‌نگری” است؟ البته باید پذیرفت جفاى تاریخى نسبت به زنان را، اما ورود این تفکرات به فقه را نمى‌توان بدین راحتى پذیرفت. بسیارى از موارد در فقه ما که با عقلانیت مادى و ابزار مدرنیته نادرست و جفا به زنان تلقى مى‌شود، ریشه در روایات، آیات قرآن و وحى دارند که از این طریق، به ناقص بودن عقل مورد مباهات انسانهاى مدرن پى مى‌توان برد.
زنان باید در مسئولیتهاى بیرون از خانه شرکت نمایند، اما با محدودیتهایى که مصونیت آنان و جامعه را ضمانت مى‌کنند همچون عدم اختلاط با مردان، عدم حضور در مسئولیتهایى که شرعا یا اخلاقا برعهده مردان است، عدم حضور در حوزه‌هایى که با عفت و حجاب زنان ذاتا یا عملا منافات دارند، حتى‌المقدور حضور در مسئولیتهاى مربوط به امور زنان، عدم حضور در مناصبى که با مسئولیتهاى زنان در داخل خانه و روحیه عاطفى و وظایف مادرانه آنان منافات دارند و... .