نویسنده: محمدرضا دهشیری
در برههای که اجماع علمی متفکران اجتماعی، آغاز دورة گذار از موج دوم تمدنی به «عصر اطلاعات» را در جهان توسعه یافته و گسترش مناسبات عقلانی را در جهان در حال توسعه نوید میداد و پایان عصر ایدئولوژی در «دهکدة جهانی» به عنوان رویکرد جدید جهانی اعلام میشد، به ناگاه به دنبال یک سلسله تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، انقلابی شکوهمند در ایران به وقوع پیوست که جهانیان را به دلیل اتکاء به قدرت نرمافزاری به شگفتی واداشت چرا که با پیروزی این حرکت عظیم انقلابی، قدرت دینی و معنوی نقشی تعیینکننده در معادلات سیاسی و تصمیمگیریهای جهانی یافت و ارزشهای دینی و معنوی و فرهنگی از تأثیرگذاری عمدهای در مناسبات و روابط بینالملل و نیز تصمیمات جهانی و منطقهای برخوردار شد.
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی برای خدا و معنویت و ارزشها نه تنها ریشه در اعتقادات اسلامی داشت بلکه محرک و هدف خود را در دین جستجو میکرد. اندیشه انقلاب اسلامی به عنوان نمونهای تازه از نظام حکومتی در چشمانداز جهانی که از سرچشمة زلال اسلام ناب نشأت گرفته بود، توانست در زمانی کوتاه مرزهای محدود جغرافیایی را درنوردد و پیام اصلی خود را که همانا مبارزه با ظلم و ستم و برپایی حکومتی عادلانه بود، به دورترین نقاط جهان برساند. از دیگر سو، انقلاب اسلامی با شکستن انحصارگرایی در عرصه روابط بینالملل و بر هم زدن معادلات جهانی و منطقهای توانست اعتماد به نفس را در مسلمانان تقویت کند و با شالودهریزی نظم بینالملل فارغ از سلطة قدرتهای استکباری بر اساس سیاست «نه شرقی نه غربی» بارقه امید را در دل میلیونها مسلمان و مستضعف جهان بیدار نگه دارد.
انقلاب اسلامی ایران را میتوان تجلی تحقق قدرت نرم به معنای توانایی نفوذ در رفتار دیگران بدون تهدید و یا پرداخت هزینة محسوس به شمار آورد. انقلاب اسلامی ایران از رهگذر تبیین اندیشه و آرمان عدالتخواهانه خود درصدد برآمد با روشهای غیرمستقیم به نتیجة دلخواه و مطلوب یعنی بیداری اسلامی دست یابد: تأیید ارزشهای انقلاب توسط جنبشهای آزادیبخش، اشاعة الگوی مردمسالاری دینی، استقبال ملل مستضعف و افزایش اشتیاق آنان به نقشآفرینی جمهوری اسلامی در صحنة بینالملل، توان متقاعدسازی دیگر ملل از زاویة توانایی شکل دادن به ترجیحات و اولویتهای آنان، جلب و جذب جهان اسلام به شخصیت رهبری، فرهنگ، ارزشها، ساختار سیاسی و اعتبار اخلاقی جمهوری اسلامی ایران و نیز بهرهگیری از توان اطلاعاتی و ارتباطاتی رسانههای سنتی برای انتقال پیام انقلاب به مخاطبان مسلمان و مستضعف را میتوان در زمرة مواردی دانست که جایگاه قدرت نرم را در فرآیند استقرار بنیانهای انقلاب اسلامی ایران آشکار میسازد.
استفاده از قدرت نرم به منظور نشان دادن مشروعیت سیاستهای انقلاب اسلامی را میتوان چهرهای جدید از قدرت قلمداد کرد که دربرگیرندة مؤلفههای فرهنگی، ایدئولوژیک، سیاسی و فکری بوده است. ارزشهایی نظیر مردمسالاری دینی و کمکهای بشردوستانه به نهضتهای رهاییبخش و ارتقای توانمندیهای علمی و فرهنگی کشور را میتوان در زمرة موارد اهتمام به قدرت نرم برشمرد. قدرت نرم از آنجا که به صورت آرام و تدریجی حرکت میکند از اثرگذاری بیشتر و مداومتری برخوردار است، چرا که میتواند با تفسیر سیاستهای فکری و فرهنگی به ایجاد تغییرات بنیادین و راهبردی یاری رساند. قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی چیزی بیش از ترغیب و یا توانایی تهییج ملتها بوده است چرا که علاوه بر آن دربردارندة مفهوم توانایی جذب افراد نیز میباشد که عموماً به موافقت و رضایت منجر میگردد. به بیان دیگر، در روابط مبتنی بر اخلاق، قدرت نرم از توان جذبکنندهای برخوردار است به گونهای که میتواند رفتار مردم را با جذابیتی قابل رؤیت اما غیرمحسوس تعیین کند و تغییر دهد. بهرهگیری انقلاب اسلامی از جذابیت پیام برای ایجاد اشتراک بین ارزشهای اسلامی، استقلالی و ضداستکباری، ترغیب مسلمانان و ملتهای جهان سوم به همکاری و تشریک مساعی برای دستیابی به هدف مشترک و تبیین فرهنگ و ارزشهای انقلابی و الگوی توسعة بومی و درونزا حکایت از جذابیت اندیشة انقلاب اسلامی در صحنة بینالمللی داشت به گونهای که توانست بدون مجبور کردن مردم به تغییر رفتار از طریق تهدید و یا پرداخت هزینه، آنان را برای کسب نتیجة دلخواه و مطلوب جلب و جذب نماید.
حال با توجه به اهمیت قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی در سطوح تحلیل داخلی، منطقهای و بینالمللی، شایسته است در این مقاله ابعاد تأثیرگذاری اقناعی و ایجابی انقلاب اسلامی در سه عرصة فوقالذکر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد تا ضمن تبیین و تشریح ماهیت گفتمانی انقلاب اسلامی، مشخص گردد که رویکرد تمدنی انقلاب اسلامی موجب گردید که این انقلاب بتواند حرکتی مستمر، تدریجی و برنامهریزی شده با استفاده از ذوق و سلیقه و هنر را ساماندهی کند به گونهای که توجه افکار عمومی و نخبگان و ملتها را به تفکر و مبانی خود جذب نماید. در پی این منتخب، به تجزیه و تحلیل موانع فراروی نقشآفرینی قدرت نرم در فرآیند انقلابی اسلامی پرداخته میشود و در نهایت راهکارهایی برای ارتقای جایگاه و نقش قدرت نرم در روند تکاملی انقلاب اسلامی ارائه میگردد.
مبحث نخست: ابعاد قدرت نرم در فرآیند انقلاب اسلامی ایران
آرمانها و هنجارهای انقلاب و نهادسازی متقاعد سازد بلکه در سطح تحلیل منطقهای و بینالمللی نیز پیام جذاب انقلاب اسلامی توانست راهگشای ملتهای مسلمان و نیز ملل جهان سومی و مستضعف گردد و ضمن احیای هویت جهان اسلام، ارتقای بیداری اسلامی، به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تکیه بر خودباوری فرهنگی و پرچمداری انقلاب فرهنگی جهانی اهتمام ورزد.
الف) در سطح تحلیل داخلی
بر اساس زیرساختها و الزامات فکری و فرهنگی سند چشمانداز بیست ساله نظام، تعمیق معرفت و بصیرت دینی آحاد جامعه و تقویت و تحکیم ارزشهای اسلامی و اخلاقی که حوزههای فردی و اجتماعی و همچنین برجستهسازی مستمر و همهجانبه اندیشههای دینی و سیاسی حضرت امام خمینی در حوزههای تصمیمسازی و تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرایی دستگاههای نظام جمهوری اسلامی بویژه سازمانها و نهادهای فرهنگی و آموزشی و اصلاح نوسازی نظام آموزشی و تعلیم و تربیت کشور و تعمیق تفکر و فرهنگ بسیجی در زمرة اولویتهای نرمافزاری نظام جمهوری اسلامی ایران قلمداد میگردد. افزون بر این میتوان به ابعادی از قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران از جمله رهبری فرهمند امام خمینی، وحدت و اعتماد ملّی، توسعه دانایی محور، جنبش نرمافزاری و سیاست فرهنگی اشاره کرد.
1ـ رهبری فرهمند امام خمینی: رهبری کاریزماتیک امام خمینی را میتوان در ارائه ارزشهایی دانست که مردم را به پیروی بیچون و چرا از فرامین ایشان با توجه به جذابیت محتوای آن و باور قلبی مردم به اعتقاد امام به گفتههای خویش و ابتناء آن بر آموزههای فقهی و اسلامی متقاعد میساخت. چنین رهبری سیاسی که برخوردار از جذابیت، مشروعیت و اعتبار بود توانست به جذب و ترغیب افراد به تحقق خواستههای انقلاب بیانجامد، امام خمینی با ایفای نقش رهبری کاریزماتیک و بهرهمند از نفوذ معنوی بالا و فرهمند توانست به خنثیسازی جنگ روانی و تبلیغاتی دشمنان بویژه در دوران جنگ تحمیلی مبادرت نماید و با مدیریت بحرانهای داخلی و بینالملل، اقتدار شخصیتی خویش را برای تثبیت بنیادهای انقلاب به منصة ظهور رساند.
2ـ وحدت و اعتماد ملّی: انقلاب اسلامی ایران با بهرهگیری از اعتماد ملّی به عنوان سرمایه اجتماعی و بعد چهارم قدرت توانست به تعمیق وحدت و همبستگی ملّی و تجمیع کلیه اقشار و گروهها و دستجات ملّی و مذهبی کشور همت گمارد و با بهرهمندی از مشارکت عمومی، فرهنگ استقلالی، بسیجی، سازندگی، اصلاحطلبی و عدالتخواهی را در جامعه گسترش بخشد. وفاق اجتماعی به عنوان مظهر قدرت نرم توانست به ایفای کارکردهایی چون همفکری، هماحساسی، همکنشی، و شکلگیری ذهن اجتماعی که به همکاری و تعامل میان گروههای مختلف اجتماعی میانجامد، بپردازد و نظم درونی و بینیازی از نظم بیرونی و سیاسی را آشکار سازد زیرا در پرتو انقلاب اسلامی پایایی و پویایی نظم درونی افزونتر بوده و ضریب اعتماد اجتماعی میان گروههای گوناگون جامعه از یکسو و مردم و دولت از سوی دیگر ارتقاء یافته است. همبستگی ملّی و مشارکت عمومی به عنوان مظهر قدرت نرم در انقلاب اسلامی توانسته است تقبل آگاهانه و شرکت مؤثر همه افراد جامعه برای رسیدن به اهداف خاص و پیاده کردن نظام اعتقادات، باورها، گرایشها و اندیشهها را تجلی بخشد و معاضدت و همکاری و همیاری آگاهانه، داوطلبانه و از روی میل و رغبت را با استفاده از تمامی امکانات بالقوة جمعی توأم با حساسیت و مسئولیتپذیری و قانونگرایی در فرآیند انقلاب اسلامی گسترش دهد. افزایش اعتماد بین مردم و نیز میان مردم و کارگزاران به عنوان سرمایه اجتماعی نه تنها در فرآیند پیروزی انقلاب اسلامی که پس از استقرار آن در تداوم آرمانها و اهداف انقلابی مؤثر واقع شده است. رغبت مردم به مشارکت در صحنه تظاهرات و انتخابات و شوق آنان به انجام منویات و خواستههای رهبری در مسیر حرکت در جهت اهداف و آرمانهای انقلاب حکایت از احساس مسئولیت آنان در قبال سرنوشت کشور و افزایش همبستگی ملّی از رهگذر گسترش مشارکت عمومی دارد.
مشارکت سازنده و کارآمد مردم، وجدان کاری و انضباط اجتماعی، آگاهی، انگیزه و غرور ملّی، حفظ ارزشهای دینی و استقلالی در جهت سرافرازی کشور، شادابی و نشاط عمومی، پاسخگو بودن حکومت در برابر مردم، رواج و تقویت فرهنگ نشاط و امید، تقویت خودیاری و اتکاء به نفس، قانونگرایی، اعتلای فرهنگ عمومی، تقویت روحیه اعتماد به نفس جوانان و گسترش فضای محبت، مودت و همبستگی در جامعه، همگی سرمایههای اجتماعی به شمار میآیند که کیفیت وحدت عمومی را ارتقاء میبخشد.
3ـ توسعه دانایی محور: انقلاب اسلامی ایران زمینه را برای اهتمام همزمان به توسعه چند بعدی در ابعاد علمی، فرهنگی، اخلاقی، دینی و اجتماعی علاوه بر توسعه سیاسی و اقتصادی فراهم آورد. این مهم ناشی از توجه به فرهنگ به عنوان حوزة مستقل و با لذات مطلوب و بهرهگیری نرمافزاری از دین به عنوان نظام معانی و نمادسازی بود. انقلاب اسلامی رویکرد توسعه دانایی محور را برای تبدیل کشور به جامعهای دانش بنیان اتخاذ کرد تا علم و اندیشه مسیر حیات فردی و جمعی را مشخص سازد و فرآوردههای علمی با خود اقتدار، صلابت و عزت را به ارمغان آورد و نقش مؤثری در تأمین امنیت و آرامش اجتماعی ایفا کند. نواندیشی در دو نهاد حوزه و دانشگاه را تشویق کرد تا این دو سرمایة گرانسنگ توانمندیهای معنوی و مادی کشور را متبلور سازند و زیرساختهای علمی را تحول بخشند. علاوه بر تحریض نخبگان نرمافزاری به قرار گرفتن در قلة علم و دانش به منظور عظمت و اقتدار کشور، تبادل فکر و اندیشه را به عنوان بستری مناسب برای رشد علمی و فکری و شکوفایی استعدادها تشویق نمود و ژرفبینی و ژرفیابی در علم را با ترویج فرهنگ حمایت از علم و پژوهش و اعتماد به نفس، حرکت به جلو و تلاش برای آزادی و استقلال کشور زمینة پیشرفت فکری، معرفتی و مدنی کشور دانست. بدینترتیب، انقلاب اسلامی دانشگاه خوداندیش، مستقل و دارای اعتماد به نفس و قدرت تولید فکر و علم، مرتبط با فرهنگ مردمی و متصل به دلبستگیها و عشق و جاذبههای موجود میان مردم را جایگاهی برای عزت و آبرو و اقتدار جهانی نظام قرار داد و با تحریض ابتکار و خلاقیت همزمان با توجه دانشگاه به فرهنگ و ایمان و باورهای عمومی و دلبستگیهای مردمی، نظام تعلیم و تربیت کشور را در جهت کیفیسازی سرمایههای انسانی و استقلال فنی و قدرت نرمافزاری کشور بسیج کرد. برخورداری انقلاب اسلامی از این قدرت نرم توانست جلوة مثبتی از فرهنگ و سیاست را در اذهان جهانیان ایجاد کند و فرهنگ استقلال را که ریشه در ارزشهای بومی و اسلامی و نفی خودباختگی در برابر غرب داشت نهادینه سازد.
4ـ جنبش نرمافزاری: انقلاب اسلامی ایران توجه به نوآوری و نواندیشی را در صدر اولویتهای خود قرار داد به گونهای که رهبر فرزانه انقلاب خواستار تحقق جنبش نرمافزاری همهجانبه و فراگیر شدند. این حرکت و نهضت مبتنی بر مؤلفههای زیر بود:
ایجاد فرهنگ تولید علم، ارتقای قدرت علمی و جرأت علمی، پرورش و شکوفایی استعدادها، نفی الگوپذیری تقلیدی از فرهنگ غرب، ایجاد تحولات و پیشرفتهای علمی در چارچوب ارزشهای دینمدار، ارتقای روحیة خودباوری و اتکاء به نفس و اندیشه و ارادة خودی، استفاده از ظرفیتهای علمی بومی، تقویت بنیة پژوهش کشور، تعالی و رشد اقتصادی و علمی کشور با هویت بخشیدن به مراکز علمی، پیوند مفاهیم و اخلاق دینی با علم روز، ایجاد خلاقیت و نوآوری علمی، اهتمام به فراگیری علم و دانش با ارتقای ایمان و معنویت، عنایت به آزاداندیشی، دینباوری و نواندیشی دینی و نفی تحجر و جزمگرایی و تفکر و فرهنگ وارداتی غرب، هوشیاری در برابر تئوریهای وارداتی، نفی تفکر تقلیدی و تبعی و اهتمام به فکر استقلالی به منظور پرهیز از انفعال و مجذوبیت و مبهوت بودن در برابر تحلیلهای بیگانه، اهتمام به تولید علم و بومی کردن آن بر مبنای فرهنگ ملی و ارتقای توسعه انسانی، گسترش و اعتلای جنبش نرمافزاری در حوزههای علوم اجتماعی و انسانی بر اساس اصول و ارزشهای ایران اسلامی، سیاستگذاری و برنامهریزی برای توسعه و اعتلای فعالیتهای تحقیقاتی پیرامون نوآوری و دستیابی به فناوریهای نوین، برپایی نهضت تئوریپردازی و نظریهسازی مبتنی بر ارزشهای اسلامی، نوآوری در دانش موجود بشری برای تولید علم در حوزههای مورد نیاز، آموزش خلاقیت و نوآوری به جوانان و تشویق نخبگان به توسعه فعالیتهای علمی روزآمد و مبتکرانه، ظرفیتسازی، سازماندهی و بسیج امکانات و ظرفیتهای کشور در جهت افزایش سهم کشور در تولیدات علمی جهان و افزایش شاخصهای مشارکت در تولید علم و فناوری بویژه توجه فزاینده به موفقیت نخبگان ایران در المپیادهای علمی جهان.
5ـ سیاست فرهنگی: انقلاب اسلامی ایران با هدف نشر و گسترش اندیشه و پیام اسلام، استقلال فرهنگ، تکامل روحی و اخلاقی، تحقق کامل فرهنگ اسلامی در عین اهتمام به درک مقتضیات زمان، اولویت خود را بر برنامهریزی و اصلاح فرهنگ جامعه و نهادینه کردن آن مطابق با نیازهای توسعه در جامعه دینی قرارداد و سیاست فرهنگی برگرفته از جهانبینی و انسانشناسی اسلامی بر اساس احترام به کرامت انسانی، سرشت معنوی بشر، خیرخواهی، کمالجویی، آرمانطلبی، استقلالگرایی، آزادیخواهی، عزتنفس و قدرت ایمان را محور فعالیتهای خود قرار داد.
در این زمینه میتوان به اهداف فرهنگی انقلاب اسلامی در پرتو این سیاست نرمافزاری اشاره کرد:
ـ رشد و تعالی فرهنگ اسلامی ـ انسانی و بسط پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی در جامعه و جهان
ـ استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگهای بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب و رسوم منحرف و خرافات
ـ به کمال رسیدن قوای خلاقه و شایستة وجود آدمی در همة شئون و به فعلیت درآمدن استعدادهای خدادادی و استحصال دفائن عقول و ذخایر وجودی انسان
ـ آراسته شدن به فضائل اخلاقی و صفات خدایی در مسیر وصول به مقام انسانی متعالی
ـ تحقق کامل انقلاب فرهنگی در جهت استقرار ارزشهای مورد نظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آنها و استمرار حرکت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب
ـ درک مقتضیات و تحولات زمان و نقد و تنقیح دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزشهای اسلامی
ـ حفظ و ترویج آرمانها و ارزشهای معنوی و فرهنگی اسلامی و تقویت روحیه ایثار و فداکاری در راه ارزشهای مقدس اسلامی
ـ بازشناسی و پاسداری از مواریث و سنن تاریخی، دینی، ادبی و هنری
ـ شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامی
ـ بسط زمینههای لازم برای شکوفایی استعدادها و خلاقیتها و حمایت از ابتکارات و ابداعات
ـ پاسداری از آزادی و امنیت انسان در حوزههای گوناگون فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قضایی و اقتصادی
ـ تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصة تلاقی و تعارض افکار و نضج فرهنگ آزاداندیشی، خردورزی، نظریهپردازی و نواندیشی دینی
ـ مقابله با خرافات و موهومات و جمود و تحجر فکری، مقدسمآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان
ـ ترویج روحیة قیام به قسط و عدالت اجتماعی و عدالتگستری در عرصههای فرهنگی و هنری
ـ اهتمام و اقدام همهجانبه به منظور شناخت نیروها و نیازها و مقتضیات نسل جوان کشور و فراهم آوردن زمینههای مناسب و مساعد برای تکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان و مسئولیتپذیری و مشارکت هر چه بیشتر آنان در عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی
ـ تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان مربی نسل آینده و مبارزه با بینشها و اعتقادات نادرست در زمینة نفی مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی
ـ گسترش زمینه مشارکت و مباشرت مردم در امور فرهنگی، هنری و علمی و همچنین حمایت از فعالیتها و اقدامات غیردولتی به منظور همگانی شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگی
ـ اتخاذ سیاستهای ایجابی و مثبت در امور فرهنگی، هنری و اجتماعی و ایجاد مصونیت برای افراد و جامعه و اهتمام به جاذبه و رحمت و جامعنگری و دوراندیشی و شور و مشورت و پرهیز از خشونت و شتابزدگی و یکسونگری و استبداد رأی
ـ آموزش و تشویق روح اجتماعی و مقدم داشتن مصالح جمعی بر منافع فردی، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومی به عنوان یک عادت و سنت اجتماعی و پیشقدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص
ـ تلاش برای شناخت و معرفی ارکان هویت اصیل دینی و ملّی به منظور تحکیم هویت فرهنگی و استحکام و استمرار استقلال فرهنگی
ـ حمایت از حقوق فردی و اجتماعی برای دعوت به خیر و همگانی شدن امر به معروف و نهی از منکر بر مبنای حکمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال نیکو
ـ توسعه و اعتلای تبلیغات فرهنگی و هنری به نحو مناسب و به منظور ترویج و تحکیم فضایل اخلاقی و تقویت توان و اقتدار فرهنگی
ـ بازسازی، نوسازی، تجهیز و توسعه ظرفیتهای مؤسسات و مراکز فرهنگی و هنری به منظور پاسداری از استقلال و هویت فرهنگی
ـ تقویت ظرفیتهای پژوهشی، اطلاعاتی، فرهنگی و هنری کشور از رهگذر تقویت ارتباط مناسب بین بخش فرهنگی و آموزشی
ـ تعالی بخشی به امنیت فرهنگی، آزادیهای مشروع و منزلت اجتماعی نیروهای فرهنگی و هنری و نخبگان علمی و نرمافزاری
ـ توسعه عادلانه، موزون، همهجانبه و درونزای فرهنگی و هنری بر اساس ارتقای اندیشة دینی، معنویت و اخلاق
بدینترتیب، انقلاب اسلامی زمینههای افزایش تحرک و جهاد علمی، اجتهاد فرهنگی، ارتقای دانش و آگاهی عمومی و اعتلای روحیة تحقیق و ابتکار را فراهم آورد و در سایة گسترش روحیة خودباوری و خوداتکایی، وحدت حوزه و دانشگاه، پیوند دین و سیاست، نفی خودباختگی در برابر غرب، ترویج فرهنگ استقلالی و مشارکتی و نفی فرهنگ تبعی و منفعل، به دگرگونسازی مناسبات فرهنگی و زیربناهای فکری و تحول فرهنگی همت گماشت و با احیای خاطرة جمعی بر اساس آموزههای اسلامی و الگوهای سازندة دینی به تقویت هویت فرهنگی و انسجام ملّی پرداخت. از اینرو، استیلای فرهنگ بر سیاست، اقتصاد و اجتماع در فرآیند انقلاب اسلامی موجب گردید به کلیة ابعاد مدیریت فرهنگی اهتمام جدی مبذول گردد و سیاست فرهنگی مبتنی بر ابتکار، خلاقیت و مسئولیت و ایجاد مدل فرهنگی یا انگارة فرهنگی بومی (indigenous cultural pattern)، نوعی مصونیت ارزشی را برای جامعه اسلامی به ارمغان آورد.
ب) در سطح تحلیل منطقهای
در زمرة ابعاد قدرت نرمافزاری انقلاب اسلامی ایران در سطح منطقهای میتوان به مواردی از جمله بازسازی تمدن اسلامی، ارتقای بیداری اسلامی، احیای هویت جهان اسلام، محوریت ثبات منطقهای و جهانی کردن مبارزه با صهیونیسم اشاره کرد که ذیلاً به تجزیه و تحلیل این جنبهها پرداخته میشود:
1ـ بازسازی تمدن اسلامی: انقلاب اسلامی ایران با اعطای خودباوری فرهنگی به ملتهای مسلمان و بهرهگیری از فناوریهای مدرن ارتباطی برای انتقال پیام نواندیشی دینی در جهان اسلام توانست رویکرد تمدنی خود را به منصة ظهور رساند. همچنین از رهگذر احیای ارزشهایی چون عدالت محوری و عدالتگستری، توسعه و تعالی همهجانبه و درونزا، توسعه عدالت محور، کرامت انسانی و آزادیهای مشروع، صلحطلبی، عزتنفس، استقلالگرایی، توسعه اخلاق و دینمداری، هنجارسازی، شکوفایی حس خداجویی، حقیقتطلبی، علم دوستی و نوعدوستی و تحکیم مبانی مردمسالاری دینی و بسط و گسترش آن، موجبات شکوفایی و بالندگی مجدد تمدن اسلامی را در راستای تمدنسازی نوین فراهم آورد. بدینترتیب، تمدن اسلامی توانست بلوک ایدئولوژیکی واحدی را تشکیل دهد که غرب را وادار به دست کشیدن از ادعای جهانشمولی خود سازد.
افزون بر این، انقلاب اسلامی تقویت بنیادهای تمدن اسلامی را از رهگذر اهتمام به چهار سطح تحلیل در این تمدن مدنظر قرار داد: نخست در سطح تحلیل فردی، رفتار مسالمتآمیز و نیکوی هر فرد با دیگران بر اساس راستگویی، رأفت، وفاداری، احسان و اخلاق شایسته را ارج نهاد. دوم در سطح تحلیل اجتماعی بر تعامل جوامع مسلمان بر اساس همکاری فرهنگی و بازرگانی و تحکیم روابط دوستی و مودت و اخوت تأکید نمود. سوم در سطح تحلیل سیاسی بر ضرورت تعامل دولتها با ملتّها و اهتمام رهبران سیاسی به خواستههای ملتهای مسلمان پای فشرد و چهارم در سطح تحلیل فرهنگی بر تبادل اندیشهای میان تمدن اسلامی و سایر تمدنها تأکید ورزید.
بر این اساس، انقلاب اسلامی ایران با تکیه بر ترویج فرهنگ و تفکر استقلالی در جهان اسلام توانست نوعی خودباوری فرهنگی و استقلال اندیشهای را برای مسلمانان به ارمغان آورد و با از بین بردن خودباختگی در حوزة فکر و اندیشه به بازسازی تمدن اسلامی مبادرت کند. بدین ترتیب که کشورهای اسلامی در عین اهتمام به ایجاد هویت مستقل به تقویت توان تعاملی و تبادلی جهان اسلام مبادرت ورزند و ضمن تکیه بر ارزشهای بومی و معنوی، دگرگونی سازنده در بینش و نگرش مسلمانان، تکیه بر فرهنگ خودی و باورهای دینی و عقیدتی، به استقلال تفکر نخبگان فکری و فرهنگی و اندیشهای و ارتقای فعالیتهای فرهنگی برای افزایش آگاهی و شناخت و معرفت عمومی اهتمام نمایند تا نخبگان علمی و مذهبی بتوانند رویکرد مستقل، مبتکر، خلاق و مسئولیتپذیر خود را به منصة ظهور رسانند.
علاوه بر این، انقلاب اسلامی با تشویق بهرهگیری از فنون جدید ارتباطی و منابع نوین اطلاعاتی و رسانهای، توانست به بازسازی تمدن اسلامی بر اساس تبیین اصول دینی و ارزشی و تقویت فضای عمومی یا جامعه مدنی اسلامی و ارتقای آگاهیهای دینی و سیاسی جهان اسلام مبادرت ورزد و با تقویت مبانی حوزة استدلال و تولید فکر و اندیشه، تشویق رابطة متقابل و همهجانبه جوامع مسلمان با یکدیگر مشوق اصلی بازسازی تمدن اسلامی بر اساس مفهومسازی و هنجارسازی و با تکیه بر ظرفیتهای خودی و درونی و استفاده از الگوهای دینی و بومی جوامع مسلمان قلمداد گردد.
2ـ ارتقای بیداری اسلامی: درخشش خورشید انقلاب اسلامی موجب شد بارقههای امید در جهان اسلام پدیدار شده و امید به حاکمیت آرمانهای اسلامی و اصول و عقاید دینی مبتنی بر فطرت پاک انسانی از جمله حقجویی، استقلالخواهی، عدالتطلبی، آزادیخواهی، ظلمستیزی، استکبارستیزی و حمایت از مظلوم دو چندان گردد. انقلاب اسلامی توانست با ارتقای آگاهی و بیداری گسترده در بین مردم مسلمان، محروم و مستضعف جهان اسلام، روحیة شهامت و شجاعت لازم در آنان را برای مبارزه ایجاد کند و با ایجاد خودباوری نسبت به توان و امکانات درونی و تشویق لزوم شناخت فزونتر نسبت به تجربة تاریخی و عملی جنبش آزادیبخش، جرأت حرکتهای مردمی را برای مبارزه بر اساس اندیشههای انقلابی اسلام فزونی بخشد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران موجب شد مردمی که از عظمت قدرت خود بیاطلاع بودند با برداشتی نوین از اسلام راستین و ناب به حرکت درآیند و درصدد برآیند که با ایجاد دگرگونی سیاسی، حکومتی مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی را بنا نهند. پیام امام خمینی به عنوان پیامی فراگیر و وحدتبخش در جهان اسلام توانست ضمن ایجاد روحیة اعتماد به نفس و خودباوری و ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم، به مسلمانان عزت بخشد و نشان دهد که میتوان با توجه به جایگاه مباحث معنوی، ارزشی و اعتقادی در جوامع اسلامی و با تکیه بر روحیة ایثار و مبارزه در میان امت اسلام به بسط ایدئولوژیک نه شرقی نه غربی و گسترش ارزشهای اسلامی مبادرت ورزید.
انقلاب اسلامی به عنوان نقطة آغاز خیزش تفکر اسلامی توانست با شکلدهی به قشر جدیدی به نام نخبگان نرمافزاری به عنوان تولیدگران اندیشه و تفکر اسلامی به احیای ارزشهای دینی مبادرت ورزد و با تبیین تلائم و پیوند و سازگاری اسلام، دمکراسی، هویت اسلامی را به مسلمانان بازگرداند و عزت و اعتماد به نفس را در میان آنان ایجاد کند. انقلاب اسلامی توانست با تقویت انگیزة عاملان تهییج حرکتهای مردمی، علاوه بر ایجاد خیزش و بیداری اسلامی، منجر به پیدایش جنبشهای عظیم اجتماعی گردد. این انقلاب توانست با احیای تفکر دینی در جهان معاصر، تجدید حیات اسلام و بازگرداندن آن به صحنة بینالمللی سیاست، نشان دادن خصیصة جهانی و سیاسی اسلام، تجدید حیات مذهبی در اغلب کشورهای جهان اسلام در قالب جنبشهای دینی نو، تشویق حضور مجدد دین در زندگی مدرن و احیای معنادار دین و حیات دینی در زندگی روزمره، دین را به عنوان عامل ثبات و پایداری در عین حرکتآفرینی معرفی کند و همتای منطقه و جهان را با نقش دین در حیات بشری آشنا سازد. این مهم موجب گردید اهمیت قدرت اعتقادی برای ارتقای نقشآفرینی مسلمانان مضاعف گردد. اسلامگرایی از نقش محوری در مبارزات آزادیخواهان مسلمان برخوردار شود، اسلام در مبارزات انقلابی تمرکز و محوریت یابد، اسلام به عنوان بزرگترین عامل احیاءکنندة روح و تضمینکنندة سعادت انسانها معرفی شود و سرانجام تأثیرگذاری معنوی بر نهضتهای اسلامی و مردمی موجبات گسترش بیداری اسلامی را در سراسر جهان اسلام فراهم سازد.
3ـ احیای هویت جهان اسلام: انقلاب اسلامی ایران نشان داد که دین میتواند عنصری تأثیرگذار بر نظام تصمیمگیری جهانی قلمداد گردد و جهان اسلام با تکیه بر باورها و هنجارهای بومی از توان و قدرتمندی لازم برای شکلدهی به ساختارهای اجتماعی و سیاسی برخوردار است. انقلاب اسلامی این خودباوری را به ملتهای مسلمان اعطا کرد که میتوان با شناخت دقیق از فرهنگ اسلامی و باز تعریف آرمانهایی چون استقلال، آزادی، عزت و عدالت و با تکیه بر الگوی تفکر، آگاهی، تصمیمگیری و اطلاعرسانی باب خلاقیت اسلامی را گشود. انقلاب اسلامی توانست جهان اسلام را به گره زدن مظاهر مدرنیته با سنتهای دینی فراخواند و انسان را به گزینش نکات مثبت مدرنیته و همخوانی آن با مؤلفههای دین و سنت دعوت نماید و راه سومی را عرضه کند که ضمن توجه به تجربیات غرب در بسط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نقش دین و مؤلفههای فرهنگی را بنیان توسعه قرار دهد.
تأثیرگذار بر تحولات جهانی توانست به زنده کردن هویت اسلامی بر اساس پیوند دین و سیاست مبادرت نماید. احیای هویت تمدن اسلامی و نقشآفرینی اندیشه اسلامی در عرصة هنجارسازی و گفتمانسازی، حکایت از آن داشت که انقلاب اسلامی توانسته است نقش دین را در نظام تصمیمگیری منطقهای و بینالمللی به منصة ظهور رساند. این مهم مرهون بازسازی تمدنی در پرتو انقلاب اسلامی بود که بر شاخصهایی از قبیل پیوند دیانت و سیاست، نفی قشریگری و ظاهرگرایی، نفی فساد و فحشاء، اقامه و بسط عدالت اجتماعی، حمایت از مستضعفان و مبارزه با ظلم و جور، حقگرایی و برقراری حکومت حق، نفی گرایشهای اومانیستی و مادیگرایانه، نفی انگیزهها و تعصبات قومی، نژادی و ملّیگرایانه، تکیه بر قدرت معنوی، تقویت خودباوری، شناخت و آگاهی مسلمانان از ظرفیتهای بومی، تبیین جهانشمولی و فراگیری اسلام در ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و سیاسی مسلمانان، فراهم آوردن زمینههای عملی وحدت و همبستگی جهان اسلام و پرهیز از دامن زدن به اختلافات مذهبی، ایجاد زمینههای وحدت اندیشهای و عملی بین پیروان فرق و مذاهب مختلف اسلامی، تأکید بر نقاط اشتراک شیعه و سنی برای وسعتبخشی به دامنة وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام، تأکید بر نقش سازندة دین در سیاست و اثبات توانایی آن در به دست گرفتن حکومت، نمایاندن اهمیت انگیزشی اسلام برای حرکت بخشی به مبارزات انقلابی ملتهای مسلمان، محوریت بخشیدن به روحیه اسلامی و انگیزه و هدف اسلامخواهی، اثبات باور قدرت دین و انگیزههای مذهبی در مبارزه و انقلاب، احیای جنبش بازگشت به خویشتن در جهان اسلام، احیای اسلام در صحنة زندگی بشری و جوامع انسانی و تبیین جایگاه اسلام در نظریهپردازی و تعریف گفتمان غالب در میان نخبگان مسلمان استوار بود.
بدینترتیب، انقلاب اسلامی با پراکندن نور عدالت و معنویت، مبارزه با بیعدالتی و تبعیض، نفی جنگافروزی، احیای تفکر اسلامی و نشان دادن قدرت واقعی اسلام به تقویت مجدد عظمت جهان اسلام و تجدید حیات آن در عرصه جهانی مبادرت نماید و با صدور پیام معنوی خود، اعتماد ملتهای مسلمان به آیندة نظام مردمسالاری دینی را افزایش بخشد. ادامه دارد ...