* پس از پیروزی انقلاب اسلامی برخی کمیتههای مردمی به صورت خودجوش و نیمه سازمان یافته بخشی از امور امنیتی و نظامی کشور را برعهده گرفتند. چه ضرورتهایی باعث شد تا در تاریخ 2 اردیبهشت 1358 شاهد تاسیس رسمی سپاه پاسداران باشیم؟
** بعد از پیروزی انقلاب، آنچه که تحت عنوان نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی در کشور وجود داشت با تحول شگرفی روبهرو شد.
اولا دستگاههای اطلاعاتی به طور کامل منحل شد و عوامل آن تحت پیگرد قرار گرفتند که برخی از آنها فراری شده و برخی نیز دستگیر شدند. بدین ترتیب اطلاعات و امنیت پیش از انقلاب که به ساواک مشهور بود به طور کامل منحل شد.
عوامل اصلی ارتش هم به دلیل حمایتهای بیدریغ از رژیم پهلوی و نقشی که در سرکوب مردم داشتند، برکنار شدند و بعضی از آنها که مجرم بودند تحت تعقیب قرار گرفته و دستگیر شدند.
شهربانی و ژاندارمری هم چنین وضعی را داشتند. به همین خاطر، وضع بسامانی در نیروهای نظامی و انتظامی وجود نداشت، از سوی دیگر، حجم بسیار قابل توجهی از نیروهای داوطلب و عاشق و کسانی که برای دفاع از انقلاب به پا خاسته بودند، به صورت خودجوش در تمام شهرها و نقاط مختلف کشور اقدام به تشکیل کمیتههای شهری کرده بودند که این کمیتهها یک سازمان مرکزی و انسجام نداشت.
به موازات این اقدامات، برای ساماندهی و تشکل این کمیتهها، اقداماتی صورت گرفت و موجودیت سپاه پاسداران توسط شورای انقلاب اعلام شد.
ولی در ابتدا چند سپاه وجود داشت. یک سپاه، زیر نظر مرحوم شهید منتظری و شهید کلاهدوز تشکیل شده بود.
یک سپاه نیز توسط سازمانهای مسلح ضد رژیم پهلوی که قبل از پیروزی انقلاب تشکل داشتند تحت عنوان سازمان مجاهدین انقلاب تشکیل شده بود. افرادی که از خارج به ایران بازگشته بودند هم در داخل کشور دست به تاسیس سپاه زده بودند. خود دولت موقت هم دست به تشکیل سپاه زد که در خیابان پاسداران و در مقر ساواک سابق مستقر شدند. بنابراین میبینیم که ما در بدو انقلاب، عملا چند سپاه داشتیم.
به همین خاطر حضرت امام خمینی(ره) به شورای انقلاب و مشخصالا به آیتالله هاشمی رفسنجانی ماموریت دادند که اینها را یک سامانی بدهند و به سمت وحدت پیش ببرند. دولت موقت در آن زمان اصرار داشت که سپاه باید زیر نظر دولت باشد، اما شورای انقلاب به خاطر این که معتقد بود نیروهای مسلح باید زیر نظر فرماندهی کل قوا قرار بگیرد و از طرفی با دولت موقت از نظر فکری، تفاهم نداشتند معتقد بودند که سپاه نباید زیر نظر دولت موقت باشد و باید به طور مستقل زیر نظر شورای انقلاب یا حضرت امام خمینی(ره) قرار بگیرد.
این موضوع باعث شد که موضوعات در چندین جلسه در شورای انقلاب بحث شود و نهایتا در دوم اردیبهشت ماه سال 1358، اساسنامه سپاه که متکفل هماهنگ ساختن و یکپارچهسازی سپاه بود به تصویب شورای انقلاب رسید.
براین اساس میتوانیم بگوییم که سپاه پاسداران از اولین روزهای انقلاب تاسیس شد و دوم اردیبهشت در واقع نقطه عطفی بود که آن سپاههای پراکنده و گوناگون با یک شرح وظایف و ساختار مشخص یکپارچهسازی و قانونمند شد و اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به تصویب شورای انقلاب رسید. تمشیت امور سپاه نیز تا مدتی بر عهده آیتالله هاشمی رفسنجانی بود و بعد به رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای واگذار شد و تلاشی که دولت موقت برای زیر نظر گرفتن سپاه داشت تا حدودی اصلاح شد و سپاه زیر نظر رهبری به کار خود ادامه داد. لذا میتوانیم بگوییم که اولین گام برای نهادینهسازی، قانونمند کردن و یکپارچهسازی سپاه در دوم اردیبهشت بود.
* آیا ماهیت سپاه در بدو تاسیس به همین شکلی بود که در حال حاضر شاهد آن هستیم و یا این که در حوزههای دیگری فعالیت داشت؟
** سپاه در آن زمان هر کاری را که در انقلاب نیاز بود، انجام میداد که از جمله میتوان به کارهای انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی و حتی خدماتی اشاره کرد. اما عمده فعالیتهای سپاه در سال اول انقلاب روی امورات امنیتی و اطلاعاتی متمرکز بود. زیرا همانطور که در قسمت قبل عرض کردم دستگاه اطلاعاتی کشور که متعلق به رژیم سابق بود متلاشی شده بود و از طرفی هجمه وسیع ضدانقلاب برای مختل کردن روند انقلاب، باعث میشد که ما به یک دستگاه اطلاعاتی قوی نیاز داشته باشیم. لذا کارکرد سپاه در سالهای اولیه عمدتا امنیتی اطلاعاتی بود اما با شروع جنگ تحمیلی، این فعالیتها بیشتر جنبههای نظامی و بسیج مردمی پیدا کرد.
* در دوران دفاع مقدس سپاه پاسداران تا چه حد بار جنگ را به دوش میکشید و نقش سپاه در جنگ را چگونه تحلیل میکنید؟
** مقاطع مختلف جنگ متفاوت است و در ابتدای جنگ اگر چه حضور سپاه، حضور موثری بود، اما از نظر تعداد نیرو، امکانات و تجهیزات، حضور پرحجمی نبود. یعنی میتوانم بگویم تعداد نیرویی که از سپاه در ابتدای جنگ حضور داشت کمتر از 10درصد نیروهای سپاهی در پایان جنگ بود.
من خودم در آن زمان مسوول اعزام نیرو در جبهههای جنوب بودم و به خاطر دارم اکیپهایی که از استانهای مختلف بودند اغلب کمتر از 150 نفر بودند و گاهی این گروهها در حدود 30، 40 نفره بودند که تجهیزات آنچنانی هم نداشتند.
آموزشها هم معمولا آموزشهای معمولی و عمومی بود. اما همین حضور در ابتدای جنگ تاثیرگذار بود و سپاه در آن مقطع نقش پیشتازی و جنب و جوش بخشیدن به جبههها را داشت و کمکم که جلو آمدیم ضرورتها ایجاب کرد که ما به سمت تامین نیازمندیهایمان برویم. مثلا معلوم شد که ما باید آتش منحنی و آتش پرحجم هم داشته باشیم و همین مساله ما را ابتدا به سمت آتشهای نزدیک از جمله خمپاره برد و بعد کمکم در عملیاتها از دشمن، تانک به غنیمت گرفتیم و سپاه دست به تشکیل یگانهای زرهی زد. همچنین سپاه، توپخانه وارد کرد و بخشی را از دشمن به غنیمت گرفت و یگانهای توپخانه را راهاندازی کرد. بعد به واسطه عملیاتهای مختلفی که در مناطق هور انجام شد، یگانهای آبی خاکی تشکیل شد و به همین شکل با این روند صعودی، هم حجم نیرو افزایش یافت و هم بیشتر به سمت عملیاتهای خوداتکا پیش رفتیم. یعنی در عملیات والفجر 8 که در منطقه عمومی اروندرود و فاو انجام شد، تقریبا سپاه به صورت کاملا مستقل این عملیات گسترده را انجام داد.
البته همرزمان و همسنگران ارتشی نیز در این عملیات در بخشهای پوشش هوایی، هواپیما، هلیکوپتر، پدافند هوایی و توپخانه حضور داشتند اما بقیه چیزها یعنی عبور از رودخانه و حضور در آن سوی اروند به طور صددرصد توسط یگانهای سپاه انجام شد. لذا میتوانم بگویم که سپاه کاملا یک منحنی رو به رشد و توسعهیابندهای داشته است و عملیاتهایی را که سپاه انجام داده نیز کاملا مشخص است. البته این مسائل به هیچ وجه به منزله رقابت در جبههها نبود بلکه ضرورتها و نیازها ما را به این سمت برد. چرا که دشمن دائما در پی تکثیر واحدهای خود بود و برادرانی که در اطلاعات سپاه و ارتش مینشستند و ترتیب نیروهای دشمن را رصد میکردند، هر روز با یک تیپ جدید روبهرو میشدند که تا دیروز وجود نداشت.
در مقابل چنین دشمنی ما هم باید به همین شکل عمل میکردیم و این در حالی بود که ظرفیت توسعه یگانها عمدتا در اختیار سپاه بود زیرا نیروی داوطلب مردمی از سوی سپاه به جبهه اعزام میشد و از استراتژیهای نظام هم این بود که نیروهای داوطلب به جبهه اعزام شوند. چون نیروهای داوطلب انگیزه بیشتری دارند و با شور و نشاط بیشتری کار میکنند و مشکلات نیروهای اجباری که از سوی عراقیها به جنگ اعزام میشدند را نداشتند. به عنوان مثال در جبهه دشمن مواردی از قبیل فرار، کمکاری و تسلیم زودهنگام به وفور مشاهده میشد که در جبهه ما اصلا از این چیزها خبری نبود. دلیل آن هم این بود که نیروهای ما داوطلب بودند.
بر همین اساس عمده توسعه نیروهای مسلح ما در سپاه و از طریق نیروهای داوطلب مردمی شکل گرفت.
البته اگر از منظر دیگری بخواهیم به نقش سپاه و بسیج نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که بیش از نیمی از شهدای جنگ نیروهای داوطلب بسیجی مردمی هستند و مجموع شهدای بسیج و سپاه حدود دوسوم شهدای جنگ را تشکیل میدهد که خود همین مساله بخوبی بیانگر حضور این نیروها در خطوط مقدم و عملیاتهای مختلف بوده است.
* درخصوص ضرورتهای تشکیل سپاه توضیح دادید. بعد از پایان جنگ تحمیلی چه ضرورتهایی ایجاب کرد که سپاه پاسداران به حیات خود ادامه دهد و ورود به دوران سازندگی با چه تغییراتی در برنامههای سپاه همراه بود؟
** با اتمام جنگ هرگز تهدیدات علیه جمهوری اسلامی ایران به پایان نرسیده است و همواره ما با تهدیدات دشمنان مواجه بودیم، بخصوص در سالهای اخیر که دولت جنگطلب و جنگافروز آمریکا مکررا و مرتبا در تنور تهدیدها علیه کشور ما میدمید. این وضعیت و وجود دشمنان متعدد و تهدیدات گوناگون ایجاب میکند که همواره نیروهای آمادهای در اختیار باشد و براین اساس نیروهای مسلح همواره بر این هستند که از منافع ملی، تمامیت ارضی و ارکان نظام و انقلاب حراست وحفاظت کنند. در این میان یک تفاوتی میان سپاه و سایر نیروهای مسلح وجود دارد و آن این که آنچه در قانون اساسی آمده و در قانون استخدامی سپاه و اساسنامه سپاه هم تصریح شده است، رسالت سپاه پاسداران اساسا پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن است، یعنی هر تهدیدی که بخواهد انقلاب را هدف قرار دهد، سپاه پاسداران موظف به مقابله با آن است؛ البته بعضی از تهدیدات از جمله تهدید اقتصادی به سپاه مربوط نمیشود و عمدتا تهدیدات مسلحانه و امنیتی، نظامی و فرهنگی در حیطه وظایف سپاه قرار دارند. خوشبختانه سپاه پاسداران توانسته است بعد از جنگ با تهدیدات روزافزون و گستردهای که وجود داشته مقابله و بسیاری از آنها را خنثی کند. (همین که شما مشاهده میکنید دشمنان با وجود علاقه فراوان به تهاجم به ایران از این اقدام خودداری کردند حکایت از قابلیتهای موجود در جمهوری اسلامی ایران داشته است.)
این نقش بازدارندگی در نیروهای مسلح در سپاه، بزرگترین کمک به حفظ منافع کشور و دستاوردهای انقلاب بوده است و خود دشمنان بارها اعتراف کردهاند که در صورت درگیری با ایران وارد باتلاقی بیانتها میشوند. این مساله به دلیل قابلیتهایی است که در اینجا به وجود آمده است و سپاه پاسداران هم در سالهای بعد از جنگ، هر روز بر قابلیتهای خود از جمله تجهیزات، آموزشها و توانمندیهای خود افزوده است به طوریکه حقیقتا توانمندیهای امروز سپاه پاسداران با مقطع پایان جنگ اصلا قابل مقایسه نیست و بسیار افزایش یافته است. البته ما به این مقدار هم راضی نیستیم و همانطور که دشمنان ما خود را تقویت میکنند ما هم باید بر آمادگی خودمان بیفزاییم تا خدای نکرده از این چرخه عقب نمانیم.
* بعد از جنگ با ورود کشور به دوران سازندگی شاهد ورود سپاه به این حوزه شدیم. در حال حاضر نیز شاهد انجام پروژههای زیادی توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستیم. در خصوص فعالیتهای سپاه در دوران سازندگی و اقدامات انجام شده برای هدفمند کردن این فعالیتها بفرمایید.
** یکی از نقاط قوت ما در دوران دفاع مقدس تشکیل یگانهای مهندسی و انجام پروژههای مهندسی رزمی گسترده و بزرگ بود. از جمله مسائل مطرح در حوزه مهندسی رزمی در دوران دفاع مقدس جنگ آب بود و یا اینکه با ایجاد موانع، کارهای بزرگی صورت میگرفت و در نیروی انسانی صرفهجویی میشد و برای دشمن مانعتراشیهای بزرگی صورت میگرفت. بنابراین مهندسی رزمی یک بخش تاثیرگذار و غیرقابل انکار در جنگ بود.
به عنوان مثال عبور از رودخانه اروند به عرض تقریبا یک کیلومتر و انتقال امکانات و تجهیزات نظامی به آن طرف رود و پشتیبانی یگانهای آن سوی آب، یک عملیات گسترده پشتیبانی دریایی را لازم داشت و اینها یک ظرفیت بزرگی تحت عنوان مهندسی جنگ ایجاد کرد.
اگر خدای نکرده هر زمان دیگری ما در جنگی وارد شویم که البته امیدواریم که خداوند این کشور را از همه دسیسهها حفظ کند و هیچگاه چنین اتفاقی برای کشور ما نیفتد، باز هم یک پایه اصلی دفاع، همین مهندسی رزمی است.
اما این مهندسی رزمی به خودی خود حفظ نمیشود و همان طور که یگانهای نظامی را با بردن به رزمایش و آموزش و تمرینهای نظامی، آماده نگه میداریم، یگانهای مهندسی نیز باید با تمرین و ممارست توانمندی خود را حفظ کنند. در قانون اساسی هم این مساله تاکید شده است که از توانمندی نیروهای مسلح در دوران صلح باید در جهت سازندگی استفاده کرد: این مساله دو جنبه دارد، یکی اینکه از این ذخیره بزرگ استفاده میشود و طرحهای سازندگی با سرعت بیشتری به پیش میرود. از جنبه دیگر هم یگانهای مهندسی همواره درگیر فعالیتهای اجرایی میمانند و تجربیات آنها افزوده میشود.
به عنوان مثال در حال حاضر تقریبا 20 سال از دفاع مقدس میگذرد و بسیاری از نیروهایی که در آن زمان حضور داشتند در شرف بازنشستگی قرار دارند. ما باید این تجربه را به نسلهای بعدی منتقل کنیم و برای این منظور راهی بجز انتقال این تجربه در میدان عمل نداریم.
سپاه به این دلیل وارد پروژههای سازندگی شد که هم بتواند از این ظرفیت برای سازندگی کشور استفاده کند و هم بتواند قابلیتهای خودش را حفظ کرده و به روز نگه دارد. خوشبختانه تجربه خیلی خوبی هم در این حوزه کسب کرده است و انصافا هزاران پروژه کلان در کشور در حوزههای سدسازی، تونل، جاده، راهآهن، انتقال خطوط گاز، آب و پروژههای شهری از جمله اتوبانها، پلها و تونلها توسط سپاه پاسداران و تحت عنوان قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا (ص) در دست اجراست.
البته من این نکته را باید عرض کنم که این مساله به هیچ وجه با استفاده از ظرفیتهای بخش خصوصی و مردم منافات ندارد. زیرا بخش کوچکی از این پروژهها را نیروهای رسمی سپاه پاسداران تشکیل میدهند و عمده این نیروها را افرادی تشکیل میدهند که معمولا به صورت قراردادی وارد این پروژهها میشوند و این طرحها هم معمولا بین پیمانکاران جزء تقسیم میشود و تنها بخشهای فنی و حساس آن توسط قرارگاه خاتمالانبیا(ص) انجام میشود. بنابراین در حال حاضر یک همکاری و تعامل مثبت و سازندهای میان قرارگاه و پیمانکاران وجود دارد و بسیاری از نیروهای تخصصی که در اینجا تربیت میشوند به بخش خصوصی گسیل میشوند ضمن این که من فکر میکنم برخی از طرحها را اگر سپاه پاسداران بر عهده نمیگرفت به دلیل گستردگی و وجود ناامنی در برخی مناطق هیچ دستگاه دیگری قابلیت انجام آن را نداشت و رغبتی هم برای این مساله نشان نمیداد.
مثلا انتقال لوله گاز از عسلویه به مرزهای شرقی و انتقال گاز به سمت پاکستان و هند توسط سپاه پاسداران انجام شده است و یا راهآهن از کرمان به بم و زاهدان توسط سپاه انجام شده است. سدهای مختلفی مثل سدکرخه وکارون و هزاران پروژه دیگر توسط سپاه پاسداران در حال انجام است. به هر حال این یک اقدام مثبتی بوده که از ظرفیت سپاه در دوران صلح به این شکل استفاده شده است. این در حالی است که سپاه قابلیتهای رزمی خود را نیز همواره به روز نگه داشته است.
* بحث تهاجم فرهنگی از مسائلی است که در سالهای اخیر مانور زیادی روی آن داده شده است و رهبر معظم انقلاب نیز بارها بر ضرورت مقابله با این تهاجم تاکید کردهاند. حوزه وظایف سپاه در این بخش به چه شکل تعریف شده است؟
** نیروی مقاومت بسیج بخش بزرگی از سپاه را تشکیل میدهد که در شرایط حاضر اغلب قریب به اتفاق فعالیتهای این نیرو، فعالیتهای فرهنگی و فعالیتهایی است که عمدتا برای جوانها طرحریزی و اجرا میشود.
بخشی از این فعالیتها جنبه ایجاد محیط سالم و به تعبیری بهداشتی دارد که برای سالم نگه داشتن محیط فعالیت جوانهاست و جنبه دیگری از این فعالیتها هم در راستای مقابله با فعالیتهایی است که تحت عنوان تهاجم فرهنگی و یا شبیخون فرهنگی مطرح میشود. یعنی نیروی مقاومت بسیج طرحهای گستردهای را برای مقابله با جنبهها و جلوههای مختلف این تهاجم فرهنگی داشته است. مثلا با ستاد مبارزه با مواد مخدر برای آگاهسازی جوانها و کاهش تقاضا همکاری کرده است. همچنین فعالیتهایی در زمینه مبارزه با جرایم سازمان یافتهای که به صورت سیاستگذاری شده خواستهاند ابتذال و مسائل ضدفرهنگی را در جامعه ترویج کنند، صورت داده است. اما میتوانم بگویم که اغلب فعالیتهای بسیج و سپاه در بعد فرهنگی جنبههای ایجابی دارد. یعنی با فعالیت سالم و عرضه فعالیتهای مناسب برای جوانها سعی کرده تا نیازمندیهای نسل جوان را به نحوی تامین کند که خدای نکرده جاذبههای فریبندهای که از سوی دشمنان ایجاد میشود باعث جذب جوانها به آن سمت نشود.
* مقابله با براندازی نرم از دیگر فعالیتهایی است که سپاه پاسداران نقش گستردهای در آن داشته و در همین روزهای اخیر سپاه پاسداران خبر از خنثیسازی توطئههایی سازمان یافته در همین زمینه داد. بد نیست که در خصوص فعالیتهای سپاه در این حوزه بیشتر توضیح دهید.
** اساسا قاعده بر این است که هر سازمانی که قصد اجرای ماموریت دارد باید عرصه ماموریت خود را بشناسد و به آن اشراف اطلاعاتی داشته باشد. به عنوان مثال زمانی که قرار است یک عملیات نظامی بر علیه دشمن صورت بگیرد در ابتدا نیروهای اطلاعاتی باید بروند و معابر و مواضع دشمن را شناسایی کنند.
در ابعاد دیگر هم به همین شکل است و مثلا زمانیکه با یک ضد انقلاب مسلح روبهرو هستیم باید اطلاعات لازم را در خصوص او داشته باشیم تا بتوانیم با او مبارزه کنیم. البته این مانع از این نمیشود که دستگاههای اطلاعاتی با یکدیگر همکاری کنند، تعامل داشته باشند و یکدیگر را پوشش بدهند اما هر سازمان و تشکیلاتی که میخواهد ماموریتی انجام دهد باید ابزار شناسایی را هم در اختیار داشته باشد. در زمینه مبارزه با براندازی نرم و هجمه فرهنگی دشمنان برخی مسائل است که میتوان گفت اینها صرفا براساس انگیزههای نفسانی و ابتذال اخلاقی است که نمونههای آن هم فراوان است که از غرب برای تمام دنیا به سوغات آمده است.
دستگاههای مختلفی برای اینچنین هجومی وظیفه دارند که از جمله آنها میتوان به صدا و سیما، مطبوعات، وزارت ارشاد، دستگاههای فرهنگی و تبلیغی اشاره کرد. اما زمانی این هجمههای فرهنگی یکی از حلقههای فعالیتهای ضد امنیتی است. یعنی دنباله اینها و ریشه اینها به فعالیتهای ضد نظام و ضددین و ضد امنیت مرتبط میشود. کما این که در موردی که اخیرا از سوی سپاه پاسداران کشف و خنثی شد، گروههایی در فضای اینترنت به واسطه جاذبههای نفسانی و ضداخلاقی، برخی را جذب کرده و آنها را پلهپله به مراحل دیگر که حریمشکنی مقدسات دینی و مقابله با نظام است سوق میدهند. در پله آخر هم عناصر فریبخورده تبدیل به یک جاسوس و عنصر اطلاعاتی برای دشمن تبدیل میشوند.
بنابراین اینها مراحل یک روند است و نمیتوان با کار فرهنگی و توصیه اخلاقی و کار ایجابی آنها را هدایت کرد. بلکه حتما باید در چنین مواقعی برخورد کرد و جلوی چنین عناصری را گرفت.
سپاه هم خوشبختانه در این موضوع وارد شد و در اقدام بسیار ارزندهای که اخیرا صورت گرفت شبکهای را که در داخل و خارج و به صورت کاملا لایه به لایه در حال فعالیت بود، شناسایی و با آنها مقابله کرد و این یک هوشیاری به افرادی بود که در این زمینهها وارد میشوند. چراکه آنها هرگز از دید تیزبین فرزندان انقلاب مخفی نمیمانند و به هر حال یک روزی به دام قانون میافتند و با آنها برخورد خواهد شد.
در گذشته که فضای اینترنت نبود و فضاها محدود بود، طبیعتا سپاه هم در این حوزهها ورودی نکرده بود، اما امروز که در هر خانهای دسترسی آزاد به جریان اطلاعات وجود دارد، ضروری است که سپاه در این عرصهها هم حضور یابد که بر همین اساس حضور یافته و ما امیدواریم که هیچ کس فریب دشمنان را نخورد و ابزار دست آنها قرار نگیرد، اما در صورت بروز چنین مسالهای ما حتما با آنها برخورد خواهیم داشت.
* اینگونه فعالیتهای سپاه با فعالیت سایر دستگاههای امنیتی از جمله وزارت اطلاعات تداخلی ندارد؟
** خیر. در جاهایی که لازم به هماهنگی و همکاری باشد این مکانیزم پیشبینی شده است که هماهنگیهای لازم به عمل بیاید و فعالیتها به گونهای نیست که مانعی برای فعالیت دیگر سازمانها به وجود بیاورد و اخلال ایجاد کند. این مسائل در مراکز هماهنگی که در نظام پیشبینی شده است. برنامهریزی میشود و این هماهنگیها خوشبختانه امروزه به بهترین شکل وجود دارد و ما با برادران عزیزمان در وزارت اطلاعات کاملا هماهنگ هستیم و اصلا بحث ناهماهنگی وجود ندارد.
* فعالیت بسیج و سپاه در انتخابات به چه شکلی خواهد بود و اگر در انتخابات حضور دارند این حضور در چه بخشهایی خواهد بود؟
** بحث انتخابات دو سه جنبه دارد که یک جنبه آن به وظیفه شخصی افراد برای حضور در انتخابات برمیگردد که یک وظیفه دینی، انقلابی، اسلامی و ملی است. سپاهیان و بسیجیها هم به عنوان آحاد مردم این کشور باید در انتخابات شرکت کنند ضمن این که باید دیگران را به شرکت در انتخابات ترغیب کنند.
در مورد این جنبه ما همیشه اعلام کردهایم که خواستار برگزاری انتخاباتی پرشور و با حضور حداکثری شرکتکنندگان هستیم و همواره در این راستا تلاش کرده و خواهیم کرد. یعنی هر چه بتوانیم از مردم برای حضور در انتخابات دعوت کنیم و دلایل این حضور را برای مردم تشریح کنیم با توجه به گستردگی و وسعتی که سپاه و بسیج در سطح کشور دارند به این وظیفه عمل میکنند.
جنبه دوم انتخابات کمک در مراحل اجرایی انتخابات است که در این عرصه عملا وظیفه تصریحی برعهده سپاه و بسیج گذاشته نشده است، اما در خیلی از مراحل که همکارانمان در نیروی انتظامی درخواست کمک داشتهاند با آغوش باز به آنها کمک دادهایم.
جنبه دیگر انتخابات به بحث ورود به جناحبندیها و جنبههای به قول معروف چالشی انتخابات برمیگردد. در این مورد تاکید میکنم که نیروهای مسلح در این مسائل دخالت نمیکنند و سپاه و بسیج هم در این مسائل دخالت نکرده و نمیکنند. البته گاهی اوقات کسانی که در انتخابات موفق نمیشوند و اقبالی را جلب نمیکنند به دنبال این هستند که گناه را به گردن کسی بیندازند و عدم اقبال مردم را به جاهایی نسبت دهند. در گذشته هم چنین مواردی اتفاق افتاده است و ما تلاش کردهایم برای جلوگیری از تشدید این تنشها و بگومگوها، معمولا با سکوت از کنار این مسائل عبور کنیم.
البته به نظر من این اهانت بزرگی به مردم است که به آنها بگوییم کسی یا گروهی یا سازمانی بر روی رای آنها اثر گذاشته است. مردم همواره با هوشیاری و با اراده و به اختیار خودشان در انتخابات شرکت میکنند. کسی نه میتواند مردم را مجبور به حضور در انتخابات کند و نه میتواند فکر آنها را منحرف کند چرا که مردم ما آنقدر بصیرت، هوشیاری و آگاهی دارند و این که به عنوان مثال ادعا شود که سپاه یا بسیج بر رای مردم تاثیرگذار بودهاند به نظر من اهانت به فهم و شعور مردم است.
سپاه پاسداران بارها اعلام کرده و در حال حاضر هم با صدور دستورالعملی به همه ردهها تاکید شده است که در مسائل مناقشه برانگیز انتخابات ورود پیدا نکنند.
در سپاه در این حوزه نظارت شدیدی هم وجود دارد و اگر شکایتی هم اعلام شود حتما رسیدگی میکنیم. ضمن این که دستگاههای نظارتی دیگری از جمله شورای نگهبان، وزارت کشور، نمایندگان کاندیداها و سازمان قضایی نیروهای مسلح وجود دارند و هیچ یک تا حالا مورد مشخصی که نشان دهد در گذشته اقدام سازمان یافته در انتخابات صورت گرفته، ارائه نکردهاند.
امیدواریم که انتخاباتی پرشور و با نشاط انجام شود و مردم عزیز ما مثل همیشه در این انتخابات هم حضور گستردهای داشته باشند و فردی را که برای کشور مفید میدانند، برگزینند و ما هم اگر در برگزاری انتخابات کمکی از دستمان برآید حتما کمک خواهیم کرد.