* اجازه بدهید که درباره بازنشستگی صحبت کنیم.
** من نیازمند بازنشسته شدن از بازنشستگی هستم.
* منظور شما همان استراحت کردن است؟
** صرفاً یک کابوس است (خنده). همین چند لحظه پیش درحال صحبت با یکی از دوستانم بودم که به من گفت؛ می خواهم برای تو دیوار نوشته ای بفرستم که بر روی آن نوشته شده است: «نه» کاملترین جمله ای است که وجود دارد. گمان می کنم حق با اوست. همان دو حرف مرا از مشکلات بسیاری در امان نگه می دارند.
* به چه چیز «بله» می گویید؟
** به خیلی چیزها و حتماً سراغ شما هم آمده اند و یا روزی خواهند آمد. اما هیچ اطلاع و آگاهی از آن ندارید. در مجموع این امر به نوعی کابوس است که مرا به بسیاری از آنها حتی در قالب بسیاری از سخنرانی ها علاقه مند کرده است. اینها چیزهایی است که من طی یکی دو سال گذشته و حتی سالهای آینده با آن کابوسها همراه و موافق بودم و خواهم بود.
* روی چه فعالیتهایی تمرکز کرده اید؟
** در حال حاضر در بنیاد جدیدی کار می کنم که درپی اجرای پروژه ای در خاورمیانه و شمال آفریقا به نام «طرح خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا» است. حدود 12 یا 13کشور با مشارکت مالی خود برخی پروژه ها را همراه با مردم آمریکا درحال پیاده کردن دارند. هر کشور و یا هر ملتی دارای یک عضو هیأت مدیره می باشد و این مسأله مهمی است که با آن موافقت دارم و برای کشور بسیار مهم است.
* آیا علاوه بر این مورد، مسایل دیگری هستند که بخواهید در خلال بازنشستگی خود روی آنها کار کنید؟
** خیلی مایلم به حملات لفظی و تعرضات فیزیکی که لحظه به لحظه این روزها علیه قضات رواج پیدا کرده، پاسخ بگویم. احساس می کنم که افکار عمومی به دنبال موضعگیریهای کنگره و مجالس قانونگذاری که علیه دستگاه های قضایی رواج یافته، تحت تأثیر قرار گرفته اند. لذا جو روانی سیاسی علیه قضات به راه افتاده است.
از سوی دیگر در جامعه ای مثل جامعه دموکراتیک ما که در آن هرکدام از قوا در عین حال که مستقل هستند، به نوعی بر یکدیگر و دو قوه کنترل و نظارت دارند، در مجموع قانون اساسی را تشکیل می دهند. چارچوبهای قانون اساسی آن قدر صریح و شفاف بر روی کاغذ، فدرالیسم را ترسیم کرده اند که احساس کردند که استقلال قوه قضاییه برای موفقیت جامعه امری حیاتی است.
اما در حال حاضر می بینید که اقداماتی در شرف وقوع است تا بودجه دادگاهها را قطع کنند، فقط برای این که حرفهایی می زنند که خوشایند کنگره و سیاسیون نیستند. در واقع قوه قضاییه آمریکا استقلال خود را از دست داده است؛ مثلاً قطعنامه ای را به تصویب رساندند که اگر دادگاهی و یا قاضی، وارد قضاوتهای خارجی شد حتماً باید آن قاضی توبیخ شود.
* به طور فعالانه برای برخورد با این وضعیت چه می کنید؟
** من در حال برگزاری کنفرانسی توسط دانشگاه «جورج تاون» و سازمان حقوقدانان آمریکایی در پایان این ماه هستم. ما از تمام صاحب نظران و رهبران سراسر کشور دعوت کرده ایم تا به این کنفرانس بیایند و دراین خصوص که به چه راه حلی دست پیدا کنیم، صحبت نماییم و قطعاً کنفرانسهای بعدی را نیز خواهیم داشت.
* شوهر شما، این روزها که بازنشسته شده اید، کمتر شما را در منزل ملاقات می کند.
** راستش اگر سالم بود، بدش نمی آمد که یک بار دیگر ازدواج کند. البته او دچار آلزایمر است. او هیچ چیزی را به یاد نمی آورد و هیچ درمان قطعی وجود ندارد.
* آیا وقت و فرصت پیگیری کار دادگاه ها را داری؟
** من نسخه ها و کپی هایی از تصمیمات دادگاه ها را دارم. اما نمی توانم خودم را درگیر آنها بکنم. تنها کار من شرط بندی روی این موضوع شده که آنها چه کاری انجام داده اند که بتوان روی آن حساب کرد و یا با آن مخالفت نمود.
* آیا همکارانتان در دادگاه را هنوز می بینید؟
** البته در میان تعطیلات. با آنان ناهار می خورم، همچون گذشته ها درباره نقض حقوق بشر در آمریکا و اینکه پروژه حقوق بشر در آمریکا شکست خورده است، صحبت می کنیم؛ زیرا تمام مراحل کار دادگاه ها و رویه قضایی و وکلا و حقوقدانان احقاق حقوق شهروندان است که تا اینجای کار تنها حقوقی که رعایت نمی شود، حقوق شهروندان آمریکاست.