«کیم جونگ ایل» یا همان حکمران اسرارآمیز کره شمالی با یک آزمایش اتمی معما گونه، نفس جهانیان را در سینه حبس کرد. ایل در این دنیای پهناور هیچ دوستی ندارد و هیچ کس از رژیم دیکتاتوری او حمایت نمیکند و جالب آنکه در عین حال همه دولتهای دنیا از روزی که این رژیم سقوط کند، در هراس به سر میبرند. اقدام اخیر کره شمالی بیش از هر چیز برای دولت چین پیامدهایی منفی دارد.
کره شمالی از دوشنبه 9 اکتبر 2006 ساعت 36/10 به وقت محلی به عنوان هشتمین قدرت اتمی خود را نشان داد. این کشور سومین کشوری است که از پایان جنگ سرد به ساخت بمب اتمی پرداخته است. دو کشور دیگر پاکستان و هندوستان هستند که مانند کشور سوم درقاره آسیا قرار دارند و البته امروزه از هم پیمانان ایالات متحده آمریکا به شمار میآیند. جهانیان یک صدا آزمایش اتمی کره شمالی را محکوم کردند و در این میان ظاهراً جمهوری خلق چین به نحو آشکارتر و غیر معمولتری فریاد اعتراض برآورد. شورای امنیت سازمان ملل متحد هم در حال بررسی اعمال تحریمهای گستردهتر علیه کره شمالی است و در عین حال نمیتواند این مسئله را پنهان کند که همه در نهایت ناچاری تنها چشم به پیونگ یانگ دوختهاند و کاری از دستشان برنمیآید. چندی پیش نماینده ارشد آمریکا برای مذاکره با کره شمالی یعنی «کریستوفرهیل» تهدید کرده بود که پیونگ یانگ تنها یک گزینه در پیش روی دارد، یا باید آینده را انتخاب کند و یا سلاحهای اتمی را. به گفته این مقام آمریکایی برای کره شمالی آیندهای همراه با سلاحهای اتمی وجود ندارد. و حالا؟
دولت ژاپن با دستپاچگی نسبت به آزمایش هستهای کره شمالی واکنش نشان داد و روزنامههای این کشور شمارههای فوق العاده در این مورد منتشر کردند. رسانههای جهان مدتها است که بر آتش هراس از کره شمالی میدهند. در سئول پایتخت کره جنوبی تظاهرات گستردهای برپا شد و اعضای پارلمان این کشور نیز فریاد اعتراض خود را بلند کردند. جناح طرفدار تنشزدایی با کره جنوبی،جناح مقابل و مخالف تنشزدایی را مسئول این وضعیت میداند و بر عکس.
جالب آنکه دولت چین علاوه بر مخالفت و محکوم کردن رسمی آزمایش اتمی کره شمالی، انگشت اتهام خود را به سوی ایالات متحده آمریکا نشانه رفته است. به عقیده سردمداران چین، کیم جونگ ایل بدین صورت در واقع نمایشی را برای آمریکا ترتیب داده است.
به عقیده آنها این انفجار زیرزمینی در واقع انفجار آن چهار سال تهدید و ارعاب بود. تلویزیون دولتی کره شمالی پس از این آزمایش مارش پیروزی پخش میکرد و گویندهای که کاملاً بر سر شوق آمده بود از این بمب به عنوان «فرصت خلق» یاد میکرد. نماینده کره شمالی درسازمان ملل متحد نیز عقیده داشت که همه دنیا باید به کشور وی تبریک بگویند زیرا به عقیده او درست است که این بمب موجب وحشت در شبه جزیره کره میشود اما در عین حال نوعی موازنه رانیز با خود به ازمغان میآورد. در همین حال پیونگ یانگ بر این نکته تأکید دارد که هرگز نمیخواهد استفاده از سلاح اتمی رابه عنوان نخستین گزینه به شمار آورد.
انفجار اتمی در ناحیه «کیلجو» واقع درشمال شرقی کره شمالی به صورت معمایی نیز در آمده است: بر اساس محاسبههای دانشمندان ژاپنی قدرت این انفجار تنها نیم کیلو تن بوده است و چنین چیزی برای یک آزمایش اتمی بسیار کم است، به خصوص آنکه ظاهراً بمب منفجرشده ازنوع بمبهای پلوتونیومی بوده است. آزمایشهای دیگر قدرتهای اتمی بسیار شدیدتر و قویتر از این نمونه بود. بدین صورت این سئوال پیش میآید که آیا کیم جونگ ایل دست به یک بلوف زده است؟ آیا این انفجار تنها انفجاری حاصل از یک سلاح متعارف بوده است؟ آیا این آزمایش به مانند آزمایش موشک کره شمالی در جولای گذشته شکست خورده است؟
ازسوی دیگر کارشناسان مؤسسه تحقیقات استراتژیک «استراتفور» بر این عقیدهاند که کره شمالی توانایی آزمایشهایی در سطح بالاتر را ندارد و نمیتواند این آزمایشها را در عمق آب دریا انجام دهد. با این حال کارشناسان و تحلیلگران استراتفور به صورت صد درصد در این مورد اطمینان ندارد و تنها بر اساس حدس و گمان حرف میزنند. در عین حال به این نکته هم اشاره میکنند که نمیتوان از این به اصطلاح تلاش اتمی به عنوان مقدمهای برای دستیابی به سلاح اتمی یاد کرد و چه بسا همه این سروصداها تنها نوعی خود نمایی و نمایش سیاسی باشد. البته به گفته کارشناسان این مؤسسه شاید در آینده شاهد آزمایشهایی به مراتب بزرگتر از کره شمالی باشیم اما اگر آزمایش اخیر واقعاً آزمایش یک بمب اتمی ابتدایی بوده باشد، در شکست آن تردیدی نیست و البته همه اینها در صورتی است که بلوف و نیرنگ در کار نبوده باشد. صرف نظر از موفقیت یا شکست این آزمایش، بدون تردید رژیم کیم جونگ ایل در فکر استفاده از سلاحهای اتمی نیست. نشریه معروف نیوزویک در یکی از آخرین شمارههای خود به نقل از یکی از کارشناسان امور کره شمالی به نام «هریسون» به نکته جالبی اشاره میکند.
هریسون هم به نقل از معاون وزیر خارجه کره شمالی یعنی «کیم گی گوآن» ایالات متحده آمریکا را عامل اصلی تشدید بحران میداند. گوآن نماینده کره شمالی در مذاکرات شش جانبهای بود که با شرکت این کشور به همراه کره جنوبی، چین، ژاپن، روسیه و آمریکا در سپتامبر 2005 در شهر پکن برگزار میشد. در طی این نشستهای شش جانبه کره شمالی امضای خود را بر پای سندی گذاشت که آن کشور را متعهد به چشم پوشی از برنامه اتمی خود میکرد. در مقابل آمریکا هم متعهد شده بود تا به حاکمیت و تمامیت ارضی کره شمالی احترام گذاشته و روابط مسالمت آمیز و عادی را با آن کشور برقرار کند اما عمر این تعهدنامه چندان طولانی نبود. تنها چهار روز پس از امضای این تعهدنامه اداره خزانهداری آمریکا فعالیتهای شرکت «سویفت» متعلق به «دلتا بانک» آسیا در ماکائو را متوقف کرد. این شرکت از نظر مقامهای آمریکایی دلارهای تقلبی چاپ کره شمالی را توزیع میکرد، همان دلارهایی که از آن به عنوان سوپر دلار یاد میشد. البته این اتهام تا به امروز ثابت نشده است.از آنجایی که دوسوم داد وستدهای بینالمللی سویفت در نیویورک جریان داشت، این اقدام خزانه داری آمریکا باعث شد تا آن بانک کوچک آسیایی در ماکائو ناگهان از نظر بینالمللی درانزوا قرار گیرد.
جنجالهای رسانهای هم باعث تضعیف شعبههای این بانک در دیگر نقاط جهان شد و بدین صورت دلتا بانک ناگهان به ورطه افلاس افتاد و این مردم و مالیات دهندگان ماکائو بودند که میباید تاوان این عمل را پس داده و بانک را نجات دهند. آن بانک کوچک در واقع تنها به گشایش حسابهای بانکی برای کره شمالی مشغول بود، عملی که بر پایه قوانین داخلی ماکائو به هیچ عنوان جرم به شمار نمیآمد. دلتا بانک در واقع هیچ عملی در راستای مثلاً شکوفایی اقتصادی کره شمالی انجام نداده بود بلکه تنها به تقاضای فردی حقیقی یا حقوقی (که شهروند کره شمالی به حساب میآمد) اقدام به گشایش حساب کرده بود و این کاری است که به صورت روزمره در آن بانک انجام میشود. البته کاملاً روشن است که اداره خزانه داری آمریکا با دلتا بانک مشکلی نداشت اما با این اقدام گویی قصد نشان دادن چنگ و دندان و قدرت خود را داشت.
البته دلتا بانک به هر صورت به فعالیت خود ادامه میدهد و تا به امروز هیچ حکمی علیه آن صادر نشده است. اما این بانک کوچک هم به مانند اکثر بانکهای دنیا متوجه هشدار ایالات متحده و فهمید که نمیتواند به راحتی تسهیلات و خدمات در اختیار کره شمالی قرار دهد. به هر صورت این قدرت نمایی ایالات متحده عملاً کره شمالی را از سیستم داد و ستدهای بینالمللی محروم کرد. با وجود آنکه دولت بوش در این نکته تاکید دارد که همزمانی اقدام علیه سویفت و آن تعهدنامه کاملاً اتفاقی بوده است اما هریس از قول مقامات پیونگیانگ نقل میکند که از نظر آنها دولت ایالات متحده در نزاع میان بازها و طرفداران مذاکره فلج شده است. و اتفاقاً به احتمال قوی این نظر پیونگیانگ میتواند کاملاً صحت داشته باشد زیرا پس از مذاکرات شش جانبه، مذاکره کنندگان آمریکایی یعنی «ویکتورچا» و «ریچاردلاولس» آشکارا مذارکرات را بایکوت کردند.
به گفته معاون وزیر خارجه کره شمالی، پیونگیانگ در شرایطی که تنها چند روز پس از امضای تعهدنامه شاهد تلاش یکی از نهادهای رسمی ایالات متحده برای به زانو درآوردن رژیم کره شمالی بوده است، بر سر چه چیز باید مذاکره میکرده است؟ و حال این کره شمالی است که با تهدید اتمی دولت آمریکا را وادار به نشستن پشت میز مذاکره میکند و به عقیده هریس پس از این مذاکرات است که پیونگیانگ به خلع سلاح و یا به کاهش سلاحهای اتمی تن خواهد داد.
آمریکاییها ادعا میکنند که در آینده به هیچ وجه رفتار کره شمالی راتحمل نخواهند کرد. اما واقعیت تلخ این است که تحریمهای اعمال شده و هر گونه تحریم جدیدی علیه کره شمالی چندان آسیبی به رژیم منزوی این کشور وارد نمیکند و تنها مردم غیر نظامی هستند که به خاطر این تحریمها به رنج و عذاب میافتند.
بدین ترتیب آزمایش اتمی کره شمالی چندان تغییری در وضعیت فعلی ایجاد نمیکند. ژاپن و کره جنوبی امروز هم به همان اندازه یک هفته پیش از تهدیدها رنج میبرند و امنیت کره شمالی هم بهتر از یک هفته قبل نشده و البته بدتر هم نشده است. به رغم آنکه پیونگیانگ از چند سال پیش از بمباران مراکز اتمیاش توسط آمریکا در هراس به سر میبرد اما در حال حاضر به دلیل وضعیت نابسامان عراق چنین اقدامی ازسوی آمریکا بسیار بعید به نظر میرسد. علاوه بر آن دو سوم از جمعیت کره جنوبی در تیررس توپخانه کره شمالی زندگی میکنند و بدین ترتیب از قرار معلوم همه چیز در جهت منافع کیم جونگ ایل جریان دارد و همه آن واکنشهای جهانی چیزی جز عکس المعلهایی از روی ناچاری و ناگزیری نیست.
با این حال کیم جونگ ایل این بار هم به مانند اکثر اوقات اشتباه محاسبه داشته است. چین که زمانی تنها و آخرین متحد کره شمالی به شمار میآمد به هیچ وجه مایل نیست این کشور تبدیل به یک قدرت اتمی شود و ژاپن نیز به ویژه در این مورد یعنی قدرت اتمی شدن کره شمالی حساسیت دارد. به عقیده آنها صنایع اتمی کره شمالی تنها به شش ماه زمان برای ساخت بمب اتمی نیاز دارد. البته چین نیز به مانند کره جنوبی به هیچ عنوان آرزوی سقوط رژیم فعلی کره شمالی را در سر نمیپروراند. دلیل این نگرانی چندان ارتباطی به این که مثلاً پس از سقوط رژیم این کشور سیل فراریان فقیر و گرسنه کره شمالی به چین آغاز میشود نیست بلکه بیشتر از هر چیز به خاطر خلایی است که میان قلمرو نفوذ کره جنوبی، روسیه، ژاپن و آمریکا با چین ایجاد میشود.
با نگاهی به وضعیتی که در حال حاضر در آن قرار داریم میتوان بیتردید به این مسئله اشاره کرد که بازنده واقعی این آزمایش اتمی جمهوری خلق چین است. زیرا چین به عنوان یک قدرت حداقل منطقهای چهره و حیثیت خود را از دست داد و حیثیت مسئلهای است که در آسیا از اهمیت ویژهای برخوردار است. در واقع کیم جونگ ایل با این آزمایش، حملات به چین را افزایش داده اما در عین حال نشان داد که تا چه اندازه قدرت واشینگتن در آسیا تحلیل رفته است.
کیم جونگ ایل معمولاً از این امکان برخوردار بود تا شکافهای میان توکیو و پکن را گسترش دهد. آزمایش اتمی اخیر هم درست در زمانی انجام شد که نخست وزیر جدید ژاپن یعنی «شینزوآبه» در حال سفر به پکن و سئول بود. و بدین ترتیب میتوان گفت که کیم جونگ ایل کمی دیر وارد عمل شد. با وجود آنکه آبه نیز به مانند سلف خود کویزومی سیاستمداری سرسخت به شمار میآید اما به همان اندازه پراگماتیست و انعطاف پذیر هم هست. در حال حاضر نه ژاپن تحت رهبری آبه و نه چین و کره جنوبی به هیچ عنوان حاضر نیستند تا روابط خوب اقتصادیشان (به ویژه چین و ژاپن) قربانی رژیم سیاسی پیونگیانگ شود.
برای کیم جونگ ایل و اعوان و انصارش تنها حفظ قدرت در درجه اول اهمیت قرار دارد و آنچه برای آنها کمترین ارزشی ندارد همان امنیت و رفاه مردم کره شمالی و شبه جزیره کره است. آزمایش اتمی کیم جونگ ایل نه تنها باعث تفرقه میان سه کشور همسایه (چین، ژاپن، کره جنوبی) نگردید بلکه موجب شد تا هرسه کشور یکصدا نسبت به این مسئله اعتراض کرده و واکنش نشان دهند. اخبار و حاشیههای مربوط به این آزمایش اتمی چنان آبه و رئیس جمهور کره جنوبی یعنی «روموهیون» را به خود مشغول کرد که آنها فرصت صحبت درباره اختلافات ارضی را پیدا نکردند.
کیم جونگ ایل دیگر هیچ دوستی در این دنیای پهناور ندارد. هیچ کس از رژیم او حمایت نمیکند و البته همه از روزی که این رژیم سقوط کند، هراس دارند. و به همین خاطر بیش از هر دولتی این دولت پکن است که خواهان حفظ وضع موجود است. در حال حاضر هیچ الگو و تصویری برای منطقه آسیای شمال شرقی پس از پایان عصر استالینیسم کرهای متصور نیست. و به همین خاطر یعنی به خاطر مجهول بودن وضعیت منطقه و پیامدهای آن است که قدرتهای بزرگ فکر هرگونه حمله نظامی به تاسیسات اتمی کره شمالی را از سر دور کردهاند.
اگر آزمایش اتمی کره شمالی نتواند تغییری در مناسبات قدرت در آسیای شمال شرقی ایجاد کند، این واقعیت آشکار میشود که وضعیت فعلی بیش از آنچه تصور میشود ناپایدار و متزلزل است. تا زمانی که کیم جونگ ایل به نمایش قدرت خود به واشینگتن ادامه دهد روز به روز به موازنه قدرت فعلی بیشتر آسیب میرساند. اما از نگاهی دیگر میتوان گفت که این آزمایش اتمی میتواند به تدریج موجب پایان جنگ سرد در آسیای شمال شرقی شود.
اما همچنان پرسش اصلی همان خواهد بود: چه اتفاقی پس از این دوران خواهد افتاد؟ در گذشتههای نه چندان دور پدیدهای به نام جنگ سرد به نوعی مایه راحتی و فراغ خاطر به ویژه کشورهای غربی به شمار میآمد. دو ابر قدرت شوروی و آمریکا سیاره زمین را به دو قسمت تقسیم کرده بودند و قدرتهای اتمی دیگر یعنی فرانسه و بریتانیا هم چیزی جز دو قدرت نظامی فولکلور نبودند و به نوعی یادگاری نوستالژیک بودند از گذشتهای بزرگ. اما در واقع تکنولوژی اتمی در دستان همان دو ابر قدرت قرار داشت و جمهوری خلق چین هم ابرقدرتی درجه سه به حساب میآمد و کاملاً در حاشیه قرار داشت. تا زمانی که آن دو ابر قدرت یکدیگر را به نوعی تحت کنترل داشتند، دنیا هم تا اندازهای خیالش راحت بود.
البته پس از پایان جنگ سرد نیز آمریکا با تحت انقیاد در آوردن دو قدرت اتمی جدید پاکستان و هند توانست وضعیت نه جنگ و نه صلح را تداوم بخشد. اما در این میان لیبی ، آفریقای جنوبی، قزاقستان و اوکراین نیز رو به سوی سلاحهای اتمی آوردند و آمریکا در همان حال که برای خلع سلاح آنها تلاش کرده و میکند، نسبت به زرادخانه اتمی متحد خود یعنی اسرائیل سکوت کرده است. در چنین حالتی ناگهان کیم جونگ ایل وارد میدان شد و چندان هم سر سازگاری ندارد. و بدین صورت میتوان پیمان منع ساخت و گسترش سلاحهای اتمی را پروژهای شکست خورد به شمار آورد. پس چارهای برای غرب باقی نمیماند جز آنکه نسبت به این پروژه تجدید نظر کند. چه بسا در آیندهای نزدیک قدرت اتمی دیگری نیز سر برآورد، قدرتی که نه در کسوت یک کشور و دولت بلکه درقالب سازمانی تروریستی خود را نشان دهد.
کیم جونگ ایل به طرزی جنون آمیز خواهان مذاکره مستقیم با آمریکا است. به همین خاطر شاید امروز بیش از هر زمان دیگر تقدیر بوش بر این قرار گرفته است که حرف آخر در مورد سلاحهای اتمی را رو در رو و پشت میز مذاکره با کیم جونگ ایل بزند. اما شانس و امکان وقوع چنین مسئلهای به شدت ضعیف است. یک بار در سال 1994 شاهد چنین تلاشی از سوی بیل کلینتون بودیم. کره شمالی در همان حال که خود را به پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی متعهد میدانست، به عبدالغدیر خان یعنی همان پدر بمبهای اتمی پاکستان سفارش صدور تکنولوژی اتمی برای ساخت بمب را میداد. یک سال پیش بود که از قرار اولین گامها برای ادامه مذاکرات برداشته شد که البته همان طور که پیش از این آمد، آن اقدام خزانه داری آمریکا همه رشتهها را پنبه کرد. و بدین ترتیب میتوان گفت که نه واشینگتن میتواند به پیونگیانگ اعتماد کند ونه پیونگیانگ به واشینگتن.