خلیجفارس با مساحت 233 هزار کیلومتر مربع پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن سومین خلیجبزرگ جهان بهشمار میآید. اینک هشت کشور بر حاشیه یا در درون این آبراه استراتژیک جای گرفتهاند که در میان آنها ایران و سپس عربستان سعودی از بیشترین پهنه دریایی در سواحل و ایران از بیشترین توزیع جزایر به حیث گستره برخوردار است.
شاید برای نخستین بار داریوش هخامنشی از عبارت <>Parsa aity Draya hacha استفاده کرد که معنای آن <دریایی است که از پارس میرود> است. پس از وی در منابع یونانی و سپس رومی چون آثار هکاتائوس (480 ق.م)، ویکائرخوس (300 ق.م)، هیپارخوس (یا هیپارک) (130 ق.م)، پوزیر وتیوس (قرن اول ق.م)، استرابو (قرن اول ق.م)، پومپوتیوس ملا (قرن اول میلادی)، کنت کورت (اول میلادی)، فلاریوس آریانوس (140م)، بطلیموس (قرن دوم میلادی)، پری اجب (300میلادی) و اوروژیوس (400میلادی) خلیج فارس به صورت <سینوس پرسیکوس>، <پرسیکوم ماره> و <پرسیکون کاای تاس> آوردهاند. اما از میان همه اینها اطلاق کلودیوس پتوله ما اوس(Claudius Ptalemaeus) معروف و مشهور به بطلیموس که در کتاب بزرگی که در علم جغرافیا به زبان لاتین نوشته از این دریا با عنوان <پرسیکوس سنوس> یاد میکند و همین عامل اساسی اطلاق فراگیر این عبارت به دریا تا عهد کنونی نزد مورخان واندیشمندان است. این عبارت بطلیموس مبنای لغوی در بسیاری از زبانهای زنده برای خلیج فارس گردید بطوریکه در زبانهای: فرانسه معادل این عنوان به صورت: ؛Golfe Persique انگلیسی ؛Persian Gulf آلمانی ؛ Persischer Golf ایتالیایی ؛ Golfo Persico روسی ؛Persidskizaliv ژاپنی Perusha Wan و ترکی Farsi Korfozi ثبت شده است. علاوه بر این واژه اصطلاح کوین توس کورتیوس روفوس(Quintus Curtius Rufus) مورخ رومی هم در قرن اول میلادی نام لاتین <آکوارم پرسیکو >Aquarum Persico را برای نام خلیج فارس به کار برده است که به معنای آبگیر پارس است، هم اینک یکی از ارجاعات رایج به بازتعریف تاریخ کهن این دریا است.
در عهد اسلامی، جغرافیادانان مسلمان هم به ضبط نام این دریا با تکیه بر حفظ هویت و نام تاریخی آن به تواتر صحه نهادند که از جمله میتوان به موارد زیر به اختصار اشاره داشت:
ابوبکر احمد بن اسحاق بن ابراهیم الهمدانی مشهور و معروف به ابن الفقیه در اثر جغرافیاییاش مختصر کتاب البلدان که درسال 279 ق تالیف شده است درباره خلیج فارس چنین آورده است:> و اعلم ان بحر فارس و الهندهما بحر واحد لاتصال احدهما بالاخر ( بدان که دریای پارس و هند از برای پیوستگی به یکدیگر هر دو یک دریا هستند.).>
* ابوعلی احمدبن عمر بن رسته در کتابش الاعلاق النفیسه و در سال290 ق درباره خلیج فارس چنین نوسته است: فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج فارس... و بین هذین الخلیجین (یعنی خلیج احمر و خلیج فارس ) ارض الحجاز و الیمن و سایر بلاد العرب. (اما دریای هند، از آن خلیجی به سوی ناحیت پارس بیرون آید که خلیج فارس نام دارد...و بین این دو خلیج یعنی خلیج احمر و خلیج پارس سرزمین حجاز و یمن و دیگر بلاد عرب واقع است.)
ابوالقاسم عبیدالله بنعبدالله بن احمد بن خردادبه خراسانی (وفات300ق) در کتاب خود المسالک و الممالک در این باره مینویسد: <گروهی از این رودها به سوی بصره و گروهی به سوی مذار [شهری بین واسط و بصره] روانند و سپس همه آنها به دریای پارس میریزند.>
بزرگ بن شهریار الناخذاه هرمزی (ناوخدای هرمزی) در کتابش عجایب الهند بر و بحر و جزایره که در سال342 ق آن را تالیف کرده است از واژه <بحر فارس> برای معرفی خلیج فارس بهره برده است. ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری (وفات 346ق) هم درکتاب خود مسالک الممالک از همین عبارت <بحر فارس> برای معرفی نام خلیج فارس استفاده میکند.
ابوالحسن علی بن الحسین بن علی مسعودی (وفات 346ق) نیز در اثر بیبدیلش <مروج الذهب و معادن جوهر> در ذکر خلیج فارس عبارت <بحر فارس> را به کار برده است. مسعودی در کتاب دیگرش <التنبیه و الاشرف> هم واژه <البحر الفارسی> را برای شناساندن خلیج فارس به کار گرفته است.
ابوریحان محمد بن احمد البیرونی الخوارزمی (وفات440ق) نیز در آثار خود واژههای <دریای پارس - خلیج پارس - بحر پارس> را برای معرفی خلیج فارس ذکر کرده است.
ابن حوقل در اثرش <صوره الارض> و بشاری در کتابش احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم که به ترتیب در سالهای 367ق و 375ق تالیف شدهاند، واژه <بحر فارس> را به جای خلیج فارس به کار بردهاند در کتاب <حدود العالم من المشرق الی المغرب> هم در معرفی خلیج فارس از عبارت <خلیج فارس> بهرهگرفته شده است.
در پس این ارجاعات از محققان مسلمان نمونههای بیشمار دیگری چون استنادات محمد بن نجیب بکیران در کتابش جهان نامه؛ ابن البلخی در کتابش فارسنامه؛ شرف الزمان طاهر مروزی در اثرش طبایعالحیوان؛ ابوعبدالله محمدبن عبدالله بن ادریس در کتاب نزههالمشتاق فی اختراقالآفاق؛ ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله حموی رومی در کتاب مشهورش معجمالبلدان؛ و شمسالدین ابوعبدالله محمدبن ابیطالب الانصاری الدمشقی الصوفی در کتابش نخبه الدهر فی عجایب البر و البحر یافت میشود که همگی به ترتیب واژهها و عبارات: <بحر پارس - دریای پارس (و هم بحر پارس) - الخلیجالفارسی - بحر فارسی - دریای پارس (و هم بحر فارس) - دریای پارس - بحر فارس (و دریای پارس) - بحر فارس و بحر الفارسی (و بحر فارس)> را در معرفی و ذکر خلیجفارس به کار بردهاند.
این اطلاقها بتواتر طی قرون پنجم تا یازدهم قمری در کتب و منابع تاریخی و جغرافیایی دیگری چون:
شهابالدین احمدبن عبدالوهاب بن محمد النویری در کتاب نهایتالادب فی فنون العرب؛
حمدالله ابیبکر مستوفی در کتاب نزههالقلوب؛
ابوحفص زینالدین عمربن مظفر معروف به ابنالوردی در کتاب حزیدهالعجائب و فریده الغرایب؛
ابنبطوطه در کتاب خود تحفه النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار؛
ابوالقاسم محمدبن حوقل در کتاب صوره`الارض؛
و کتاب صبحالاعشی فی کتابه الانشاء نوشته احمدبن علیبن احمد القلقشندی نیز ذکر شده است.
در قرون متاخر مصطفیبن عبدالله کاتب چلبی فلسطینی معروف و مشهور به حاجیخلیفه (وفات 1067ق) صاحب کتاب کشفالظنون در کتاب دیگرش جهاننما در توصیف خلیجفارس آورده است: [ترجمه از زبان ترکی است] <دریای پارس - به این دریا سینوس پرسیقوس میگویند یعنی خلیجفارس به مناسبت اینکه در مشرق آن فارس واقع است بدان نسبت داده میشود و آن را ماره پرسیقوم (دریای پارس) نیز میگویند.> همچنین در جلد هفتم دایره`المعارف البستانی نیز که در سال 1883م به چاپ رسیده است برای معرفی خلیجفارس از واژه <خلیجالعجمی> استفاده در قرن 17میلادی، در اسناد عثمانی و بریتانیایی از این آبراهه با عنوان خلیج بصره یا بصره کورفزی نیز نام برده شده که بنظر میرسد حکایت از اهمیت بصره در تجارت آن دوران داشته است. البته باید اضافه نمود که در همین دوران سطوت و شکوه دولت آلعثمان دامنه قلمرو آنها در سواحل خلیجفارس از بصره تا راس شبهجزیره قطر را شامل میشد و کارگزار دستگاه خلافت عثمانی یعنی قائممقام قطر هیچگاه نتوانست قلمرو خود و بالتبع آلعثمان را به سواحل جنوب شرق خلیجفارس که یا توسط راهزنان دریایی و یا تحت انقیاد امام مسقط به عنوان خراجگزار دولت ایران بود توسعه دهد.
اصطلاح مجعول <خلیج عربی> برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخنشینهای خلیجفارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیجفارس به نام <رودریک اوون> مطرح شد. وی در کتابی به نام <حبابهای طلایی در خلیج عربی> که به سال 1958 نوشت که <من در تمام کتب و نقشههای جغرافیایی نامی غیر از خلیجفارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیجفارس متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند، بنابراین ادب حکم میکند که این خلیج را عربی بنامیم> وی و فرد دیگری به نام سر چارلز بلگریو Sir Charles Belgrave به قصد تفرقه بین ایران و کشورهایعرب این موضوع را مطرح کردند.
سر چارلز بلگریو که بیش از 30سال نماینده سیاسی و کارگزار دولت انگلیس در خلیجفارس بوده است، پس از بازگشت به انگلستان در سال 1966 کتابی درباره سواحل جنوبی خلیجفارس منتشر کرد و در آن نوشت که <عربها ترجیح میدهند خلیجفارس را خلیج عربی بنامند> بلافاصله پس از انتشار کتاب سرچارلز بلگریو که نام سواحل جنوبی خلیجفارس یعنی <ساحل دزدان > The Pirate Coast را بر روی کتاب خود نهاده اصطلاح <الخلیجالعربی> در مطبوعات کشورهای عربی رواج پیدا کرده و در مکاتبات رسمی به زبان انگلیسی نیز به اصطلاح <>Arabian Gulf جایگزین اصطلاح معمول و رایج قدیمی <>Persian Gulf شد.
با استعمال این واژه برساخته دولت ایران در روز 13مرداد سال 1337 به دلیل تغییر نام خلیجفارس به خلیج عربی از سوی عراق و برخی دیگر از کشورهای عربی و انگلیس اعتراض خود را به دولت جدید عراق به رهبری قاسم که با یک کودتای نظامی بر سر کار آمده بود و تمایل به حرکتهای آزادیخواهانه مصر به رهبری جمال عبدالناصر داشت، اعلام کرد. همچنین دولت ایران در همان زمان در برابر این نام مجعول واکنش نشان داد و گمرک و پست ایران از قبول محمولههایی که به جای خلیجفارس نام خلیج عربی بر روی آن نوشته شده بود، خودداری کرد. ایران همچنین در مجامع و کنفرانسهای بینالمللی نیز در صورت به کار بردن این اصطلاح ساختگی از سوی نمایندگان کشورهای عرب واکنش نشان میداد. در این زمان بعضی از کشورهای عربی حتی اعتبار هنگفتی از محل درآمدهای کلان نفتی خود در اختیار بعضی از ماموران سیاسی در خارج میگذاردند تا با تطمیع مطبوعات خارجی نام مجعول خلیجعربی را به جای خلیجفارس رواج بدهند. از این هنگام تاکنون سیاست رایج دستگاه دیپلماسی ایران، دفاع از نام تاریخی خلیجفارس بوده است که علیالنهایه در نیمه نخست بهمنماه سال 1370 سرویراستار سازمان ملل متحد با اشاره به اعتراضهای پیاپی نمایندگان ایران در آن سازمان به استفاده از نام ساختگی خلیجعربی در اسناد این سازمان از کارکنان سازمان ملل خواسته تا اعتراض دولت ایران را همیشه درنظر داشته باشند. کار به جایی رسید که در یازدهم شهریور سال 1371 هنگامی که حیدر ابوبکر العطاس نخستوزیر جمهوری یمن در اجلاس سران جنبش عدمتعهد که در جاکارتا پایتخت اندونزی برگزار میشد، از نام ساختگی خلیج عربی استفاده کرد، با اعتراض شدید نمایندگان ایرانی روبه رو شد. او سرانجام از نمایندگان ایران عذرخواهی کرد و این کار را غیرعمد خواند. علاوه بر این سند حقوقی، تلاش دستگاه دیپلماسی ایران سبب شد تا در برخی دیگر از مدارک بینالمللی چون:
سند شماره 61 نشست بیستوسوم سازمان ملل متحد در وین (28مارس تا 4آوریل 2006) با عنوان <رسمیت تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیجفارس>
سند 2Add . 29 ST/CS/SER.A در تاریخ 18اوت 1994 (27مرداد 1373)
قطعنامه 45,8.2UNLA (در تاریخ 10 اوت 1984 (19مرداد 1363)
Universidad Nacional Delanus
قطعنامه Qen 311 UNDA / در تاریخ 5 مارس 1971 (14 اسفند 1349)
Universidad Nacional Abierta y a Distancia UNAD
نقشه رسمی کمیسیون اقتصادی و اجتماعی غرب آسیا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (سپتامبر2007)
نقشه رسمی ایران، شماره 3891 چاپ سازمان ملل (ژانویه2004)
نقشه رسمی غرب آسیا، شماره 3978 چاپ سازمان ملل (نوامبر1998).
نیز اصلاحات لازم صورت گیرد.