تاریخ انتشار : ۲۷ تير ۱۳۸۸ - ۰۹:۱۰  ، 
کد خبر : ۱۰۱۶۶۷
جنگ بازی‌های کامپیوتری ایران و آمریکا

ضد حمله ایران


مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گفت: تولید و عرضه بازی رایانه ای «ضد حمله» نمونه ای از واکنش مردم ایران به تحرکات تبلیغی آمریکا است.
اخیرا خبرگزاری بی بی سی گزارش داد که عرضه بازی «ضد حمله» در ایران، آغاز دور تازه ای از نبرد تبلیغی دو کشور با استفاده از بازی های رایانه ای است.
«علیرضا عاقل زاده» مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در مورد یادداشت بی بی سی گفت: همانگونه که بی بی سی در یادداشت خود متذکر شده است، این بازی در واقع پاسخی است به عرضه بازی آمریکایی «حمله به ایران» که به شکل مستقیم توسط شرکت های بازی های رایانه ای زیرنظر پنتاگون تولید شده است.
بازی رایانه ای «حمله به ایران» حدود یک سال پیش توسط شرکت رایانه ای «کماوار» عرضه شد و به بازیگران اجازه می داد تا نحوه حمله به تاسیسات ایران را شبیه سازی و تمرین کنند.
در مقابل بازی رایانه ای «ضد حمله» به کاربران امکان می دهد تا برای مسدود کردن راه عبور نفت کش ها از تنگه هرمز یک نفتکش آمریکایی را در این مسیر غرق کنند.
بخش خبری شبکه تلویزیونی آمریکا نیز عرضه این بازی توسط یک موسسه دولتی ایرانی را نبرد در عرصه بازی های رایانه ای خوانده است.
عاقل زاده گفت: «آنچه رسانه های آمریکایی از آن به عنوان یک نبرد یا جنگ سرد جدید یاد کردند، توسط آمریکا که دشمنی خود با مردم ایران را بارها اثبات کرده است، آغاز شده است.»
با توجه به یادداشت بی بی سی و آنچه از عملکرد دستگاه تبلیغی دولت آمریکا استنباط می شود، به نظر می رسد عرضه بازی آمریکایی به منظور ایجاد زمینه روانی مناسب نزد کاربران رایانه انجام شده است.
انجام چنین اقداماتی یکی از راه های تبلیغاتی دولت آمریکا برای رسیدن به مقاصد سیاسی و ایجاد بستر اجتماعی مناسب مقاصد آمریکا در جهان است که از زمان جنگ سرد تاکنون مورد تاکید قرار داشته است.
دانشنامه و یکی پدیا نوشته است جنگ سرد نام دوره ای است که از پایان جنگ جهانی دوم شروع شد و تا فروپاشی شوروی ادامه یافت. در این دوره کشورهای بلوک شرق و بلوک غرب به درگیری ایدئولوژیک و سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک می پرداختند بدون این که جنگی میان آنان درگیرد.
«عبدالله شهبازی» ، مورخ ایرانی، معتقد است:«جنگ سرد» به دوران تاریخی اطلاق می شود که از اواسط دهه 1940 میلادی ، با پایان جنگ دوم جهانی، آغاز شد و تا سال 1991 و فروپاشی اتحاد شوروی، یعنی حدود 45 سال، دوام آورد.
شاخص این دوران، رقابت و نبرد آشکار و پنهان سیاسی، اقتصادی، تسلیحاتی، اطلاعاتی و فرهنگی بلوک غرب، به رهبری ایالات متحده آمریکا، و بلوک شرق، به رهبری اتحاد شوروی، بود. این نبرد در تمامی دوران طولانی یاد شده سایه سنگین و سیاه خود را بر فضای بین المللی گسترد و سرنوشت بشریت را رقم زد.
در این دوران، روشنفکران نیز به دو جبهه اصلی کمونیست و ضد کمونیست تقسیم شدند و اگر مواضع روشنفکران مستقل و میانه رو با نگرش یکی از این دو جبهه اصلی روشنفکری تعارض می یافت به وابستگی به جبهه دیگر متهم می شد.
فضای قطب بندی شده ای بود که لمس آن برای نسل جدید دشوار است، طبعا، سرویس های اطلاعاتی هر دو بلوک، شرق و غرب، نیز، در این حوزه روشنفکری فعال بودند.
در سال های اخیر، با فروپاشی اتحاد شوروی و پایان یافتن جنگ سرد، توجه به نقش سرویس های اطلاعاتی، به ویژه آژانس مرکزی اطلاعات آمریکا(سیا)، در حوزه های روشنفکری در دوران فوق افزایش چشمگیر یافته است.
پژوهش هایی که در این زمینه صورت گرفته، ثابت می کند که در دوران جنگ سرد در عرصه های روشنفکری نیز، مانند سایر عرصه ها، این نبرد به شدت جریان داشت.
این پدیده ای است که «جنگ سرد فرهنگی» نام گرفته است.
باید توجه داشت که تجربه جنگ سرد علیه بلوک شرق توسط آمریکا برای پیشبرد اهداف این کشور علیه دیگر کشورها مورد استفاده قرار می گیرد.
شهبازی با توجه به کتاب های محققان جدید اروپایی در این زمینه بر این باور است که اینک، در غرب، نسلی پرشور و دقیق از محققان پدید آمدند که، بر پایه اسناد علنی شده سیا، گروهی از برجسته ترین نظریه پردازان و مبلغان لیبرال دمکراسی را به همکاری با سیا و اینتلیجنس سرویس بریتانیا متهم می کنند.
این جنجالی است که برخی مطبوعات آن را «بحران روشنفکری لیبرال پس از جنگ سرد» نامیده اند.
به عقیده شهبازی، مهمترین این تحقیقات، کتاب خانم فرانسس ساندرس، پژوهشگر و روزنامه نگار انگلیسی، است که چاپ اول آن در سال 1999 در لندن منتشر شد و غوغایی به پا کرد. چاپ های بعدی این کتاب با عنوان زیر در 509 صفحه با عنوان «جنگ سرد فرهنگی: سیا و جهان هنر و ادب» منتشر شده است.
ویلارد منس، منتقد، کتاب خانم ساندرس را «یکی از حیرت آورترین و افشاگرترین» کتبی خوانده که تاکنون درباره سرویس اطلاعاتی ایالات متحده منتشر شده است.
خانم ساندرس نشان می دهد که «کورد مه یر»، رئیس بخش عملیات بین المللی سیا، و دوست او«آرتور شلزینگر (پسر)»، «طبق طرحی که «ملوین لاسکی» ارائه داد، حرکتی را آغاز کردند که به ایجاد شبکه فرهنگی غول آسایی در سراسر جهان انجامید. خانم ساندرس این شبکه را «تاتوی فرهنگی» می نامد.
بودجه این عملیات در سال 1950، یعنی در زمان دولت ترومن، 34 میلیون دلار در سال بود، سیا در چارچوب عملیات جنگ سرد فرهنگی شبکه مطبوعاتی جهانشمولی ایجاد کرد که از ایالات متحده تا لندن و اوگاندا و خاورمیانه و آمریکای لاتین گسترش داشت، و در تمام این دوران مطبوعات روشنفکری متنفذی مانند پارتیزان ریویو، کنیان ریویو، نیولیدر، انکاونتر، درمونات، پرووه، تمپوپرزنته، کوادرانت و غیره از سیا کمک های مالی مستقیم یا غیرمستقیم دریافت می کردند.
به تعبیر خانم ساندرس، سیا در مقام «وزارت فرهنگ بلوک غرب» عمل می کرد، مثلا از جکسون پولاک و نقاشی آبستره به شدت حمایت می کرد و با این هدف که در عرصه هنر، رئالیسم سوسیالیستی را شکست دهد.
در هالیوود، ماموران سیا کارگردانان را ترغیب می کردند که در فیلم های خود سیاهپوستان را هرچه بیشتر نمایش دهند، آنان را آراسته و خوش لباس به تصویر کشند و از این طریق ایالات متحده را جامعه ای آزاد و دمکرات نشان دهند.
فیلم مزرعه حیوانات جرج ارول با سرمایه سیا تهیه شد. فیلم 1984 ارول نیز با بودجه سیا ساخته شد.
بسیاری از کتاب های کمپانی «پراگر» با بودجه سیا چاپ می شد، کتاب طبقه جدید «میلوان جیلاس» با بودجه سیا در شمارگان بالا منتشر شد و در سراسر جهان توزیع شد.
سیا، 5 هزار نسخه از یکی از کتاب های ایروینگ کریستول را برای توزیع مجانی در سراسر جهان خریداری کرد، سیا در سال 1950 با 10 میلیون دلار بودجه رادیوی اروپای آزاد را تاسیس کرد، و موارد فراوانی از این قبیل.
طبق تخمین خانم ساندرس، در دوران جنگ سرد حدود یکهزار عنوان کتاب به وسیله سیا و در زیر نام بنگاه های انتشاراتی تجاری و دانشگاهی، فقط در ایالات متحده آمریکا، منتشر شد.
در این میان یکی از مهم ترین اقدامات سیا، تاسیس کنگره آزادی فرهنگی بود که در ژوئن 1950 با حضور بیش از یکصد نویسنده از سراسر جهان در برلین گشایش یافت.
در این اجلاس روشنفکران برجسته ای چون آرتور کوستلر، سیدنی هوک، ملوین لاسکی، ایناتسیو سیلونه و جرج ارول شرکت کردند. کوستلر در نطق خود اعلام کرد: دوستان، آزادی تهاجم خود را آغاز کرده است! آرتور کوستلر رابطه نزدیک با سیا داشت و راهنمایی های او در فعالیت های سیا درمیان روشنفکران بسیار موثر بود.
یکی از نخستین اقدامات کنگره، صرف پول های کلان برای ایجاد نشریات روشنفکری در پاریس، برلین و لندن بود.
هدف اولیه آنها تقویت چپ گرایان غیرکمونیست و مارکسیست های مخالف شوروی بود، هدف دوم، مقابله با روحیات ضدآمریکایی درمیان روشنفکران اروپای غربی با ارائه تصویری زیبا از ایالات متحده آمریکا به عنوان اوج شکوفایی تمدن غرب بود.
که البته کشور آمریکا درسال های گذشته تلاش کرده است از این حرکت و تجربه آن علیه ایران استفاده کند و به همین دلیل به پشتیبانی از برخی نهادها و رسانه های معاند خارج از مرزهای ایران می پردازد.
تلاش های سیا به همین حد بسنده نیست و درهمین زمینه هدایت کنگره آزادی فرهنگی را برعهده مایکل یسلسون، کارمند واحد جنگ روانی سیا، گذاشت که بعدها به نویسنده ای سرشناس بدل شد.
درخلال جنگ سرد تعدادی از دانشگاههای سرشناس ایالات متحده، مانند کلمبیا و استانفورد و نیویورک و هاروارد، در زیر نفوذ مستقیم سیا بود، مثلا بنیاد فارفیلد در دانشگاه کلمبیا از مهمترین مراکزی بود که بودجه عملیات فرهنگی سیا از طریق آن به نهادهای فرهنگی انتقال می یافت.
ظاهرا این بنیاد را یک ثروتمند یهودی به نام جولیوس فلیشمن ایجاد کرده بود ولی درواقع با بودجه سیا تأمین می شد، هدایت این بنیاد را جک تامپسون، مأمور سیا و استاد دانشگاه کلمبیا، در دست داشت.
دیوید گیبس درمقاله «اندیشمندان و جاسوسان»: سکوتی که فریاد می زند.»
(لس آنجلس تایمز، 28 ژانویه 2001) از رسوایی بزرگی سخن می گوید که به دلیل فاش شدن اسناد ارتباط سیا با نهادهای آکادمیک در دوران جنگ سرد پدید آمده است.
گیبس به رابطه تنگاتنگ سیا با نهادهای علوم اجتماعی ایالات متحده اشاره می کند.
با انتشار کتاب خانم ساندرس و تحقیقات مشابه، نام گروهی از سرشناس ترین روشنفکران جهان غرب در فهرست «شوالیه های جنگ سرد فرهنگی» ثبت شده است.
درفهرست این جنگجویان فرهنگی نام های مطرحی همچون سرکارل پوپر، توماس کوهن، آرتور شلزینگر (پسر) سرآیزایابرلین، والت ویتمن، روستو، جیمز برنهام، دانیل بل، ریمون آرون، هانا آرنت، ایروینگ کریستول، سیدنی هوک، آرتور کوستلر، هنری لوس، رینهولد نیبور، رابرت کانکوئست دیده می شود.
شهبازی مورخ تاریخ ایران ادامه می دهد که اینان اندیشمندانی بودند که در دوران جنگ سرد روشنفکران مخالف کمونیسم را در سراسر جهان تغذیه فکری می کردند.
توماس کوهن، کتاب ساختار انقلاب های علمی خود را، که یکی از نامدارترین و متنفذترین کتب سده بیستم به شمار می رود، به سفارش جیمز بریان کانانت، رئیس دانشگاه هاروارد، نوشت و کتاب را به او اهدا کرد.
کانانت شیمیدان برجسته و ازطراحان بمب اتمی ایالات متحده بود و با زرسالاران وال استریت و سرویس اطلاعاتی پیوندهای استوار داشت.
به عقیده این مورخ، نقش سیا درهدایت این فعالیت های فرهنگی در زمان خود چندان پوشیده نبود.
در دهه 1960 درمحافل روشنفکری اروپا این شوخی رواج یافته بود که هر نهاد خیریه یا فرهنگی آمریکایی که درنام خود از واژه های «آزاد» یا «خصوصی» استفاده می کند وابسته به سیا است.
به نوشته دیوید گیبس، اندیشمندان اجتماعی و سیاسی یادشده کاملا به رابطه خود با سیا واقف بودند مانند رابرت جرویس استاد دانشگاه کلمبیا و رئیس سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا، جوزف نی استاد دانشگاه هاروارد، برادفورد وسترفیلد استاد دانشگاه ییل و دیگران.
خانم ساندرس نیز با ادله و اسناد محکم ثابت می کند که برخی از این روشنفکران برجسته، از جمله سرآیزایا برلین و سراستفن اسپندر و آرتور کوستلر، از همکاری خود با سیا کاملا مطلع بودند.
این ترویج «فرهنگ آزاد» همپای سیاست ترور و کشتار روشنفکران دگراندیش در تمامی دوران جنگ سرد جریان داشت. طبق برخی تخمین ها، سیا دراین دوران حداقل یکصدو پنجاه هزار آموزگار، استاد دانشگاه، رهبر اتحادیه کارگری و کشیش و روحانی را به قتل رسانید. برخی تخمین ها این رقم را تا سیصدهزار نفر نیز افزایش می دهد.
در دوران جنگ سرد و در زمانی که روشنفکران همکار سیا از مواهب فراوان برخوردار بودند، بسیاری از روشنفکران ایالات متحده قربانی جنون ضدکمونیستی بودند.
حدود 30 هزار عنوان کتاب در ردیف لیست سیاه قرار گرفت و از کتابخانه ها به عنوان «کتاب مضره» خارج شد.
«فهرست سیاه» سیا شامل کتب نویسندگانی می شد که متهم به هواداری از کمونیسم بودند، دراین فهرست اسامی نویسندگان نامداری چون داشیل هامت، لنگستون هیوز، جان رید و هرمن ملویل دیده می شود.
اکثریت مطلق این شوالیه های جنگ سرد فرهنگی یهودی بودند، پل بوهل، استاد تاریخ جنبش های رادیکال در دانشگاه براون، مقاله ای با عنوان «سیا و لیبرال- های یهودی» در مجله تیکون «مه- ژوئن 2000» منتشر کرده است.
تیکون یک نشریه روشنفکری یهودی است که در ایالات متحده آمریکا چاپ می شود.
بوهل به نقش فائقه روشنفکران یهودی در جنگ سرد فرهنگی سیا توجه می کند و خصوصیت دوم این روشنفکران یهودی را پیشینه چپ ایشان می یابد. او می نویسد: وجه اشتراک جنگجویان فرهنگی سیا این است که «تقریبا تمامی آن ها جداشدگان از چپ هستند.»
به نوشته بوهل، اکثر آن ها تروتسکیست های سابق و اعضای حلقه ای بودند که به «روشنفکران نیویورک» معروف است.
جریانی که به عنان نومحافظه کاری در سال های اخیر در ایالات متحده آمریکا سربرکشیده و سیاست های نظامی گرایانه دولت جرج بوش دوم را تغذیه و هدایت می کند، ادامه مستقیم همان کانونی است که عملیات فرهنگی سیا را در دوران جنگ سرد هدایت می کرد.
از ایروینگ کریستول، روشنفکر سرشناس یهودی و تروتسیکست سابق، به عنوان بنیانگذار جریان نومحافظه کاری نام می برند.
هم اکنون، پسر او، ویلیام کریستول، از رهبران سرشناس نومحافظه کاران است، ویلیام کریستول به صراحت می نویسد: آینده بشریت منوط به یک سیاست خارجی رامسخ، آرمان گرا و خوش بنیان از سوی ایالات متحده آمریکاست... آمریکا نه تنها باید پلیس و کلانتر جهان شود، بلکه باید راهنمای آن نیز باشد.
ویلیام باکلی، نظریه پرداز متنفذ نومحافظه کار دیگر، در زمانی که دانشجوی دانشگاه ییل بود، به وسیله استادش، جیمز برنهام (جامعه شناس معروف)، به سیا معرفی شد و به عضویت این سازمان درآمد.
نشریه ویلیام باکلی، نشنال ریویو، نیز به کمک برنهام تاسیس شد و در اوائل کار نام برنهام به عنوان دبیر ارشد تحریریه در آن درج می شد.
دانیل پاییز، روزنامه نگار جنجالی نومحافظه کار، پسر ریچارد پاییز استاد هاروارد و از جنگجویان سرشناس جنگ سرد فرهنگی است.
دانیل پاییز از کسانی است که در سال های اخیر مفهوم «توهم توطئه» را رواج دادند و آن را به ابزاری تبلیغاتی برای تخطئه پژوهش های تاریخی درباره نقش کانون های استعماری بدل کردند.
شهبازی معتقد است که مشخص است که از این منظر جنگ سرد و تهاجم فرهنگی به این معنا است که کانون های قدرتمند سلطه گر جهانی و سرویس های اطلاعاتی غرب برای فروپاشی نظام سیاسی یک جامعه یا تحمل طرح های سیاسی و اقتصادی- مالی و فرهنگی خود بر آن جامعه، عملیات روانی و فرهنگی و تبلیغاتی معینی را سازمان دهند.
این پدیده ای است که در مقابله با اتحاد شوروی و ایدئولوژی مارکسیسم رخ داد و کتاب خانم ساندرس و سایر تحقیقات جدیدی که دراین زمینه منتشر شده، گواه این مدعاست و در رابطه با ایران نیز این امر صادق است.
شهبازی در مورد راه مقابله با این حمله می گوید: راه مقابله با تهاجم فرهنگی و جنگ سرد «تولید فرهنگی» است.
در واقع نظریه این مورخ بر پایه استفاده از ابزار مشابه در صحنه نبرد نهفته است و معتقد است که در برابر تولیدات فرهنگی تهاجمی آمریکا تولیدات فرهنگی تدافعی ایرانی می تواند راه گشا باشد.
در دوران جنگ سرد، دولت آمریکا با استفاده از نفوذ تبلیغی خود در جهان آزاد و با تولید کالاهای فرهنگی از جمله فیلم های سینمایی برعلیه دولت سوسیالیستی شوروی زمینه هر نوع اقدام محتملی علیه این کشور را فراهم کرد.
درآن زمان فیلم هایی مانند «جیمز باند» به شکل خاص علیه دولت شوروی تهیه و تولید می شد تا با استفاده از امکان تاثیرگذاری سینما مردم جهان در فریب شعارهای تبلیغی این فیلم ها، اندیشه ها و مقاصد سیاستمداران آمریکایی را تامین کنند.
با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تاثیر روانی بیشتر بازی های رایانه ای به دلیل فرآیند فعال این بازی ها، به نظر می رسد که آمریکا علاقه مند به استفاده از این رسانه برای تکرار تجربه جنگ سرد است.
تولید و عرضه بازی رایانه ای «ضدحمله» نخستین عکس العمل برابر از سوی متخصصان ایرانی است که می تواند تجربه جنگ سرد را تغییر دهد زیرا این بار حمله با یک ضدحمله روبه رو است و به این ترتیب در فضای رایانه ها برای مردم جهان امکان تفکر و انتخاب فراهم می شود.
مدیر انجمن هنرهای تجسمی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در همین خصوص گفت: این بازی رایانه ای برخلاف تبلیغات غربی ها توسط نهادهای دولتی ایرانی ساخته نشده است بلکه خالقان آن بانیان یک تشکل غیردولتی و مردمی به نام «کانون بازی های رایانه ای ایران» بودند.
این تشکل توسط هشت جوان متخصص ایرانی تاسیس شده است و انجمن هنرهای تجسمی تنها نقش یک حامی را ایفا کرده است.
عاقلی افزود: تولید این بازی نشانه ای از عکس العمل مردم ایران در برابر تهاجم فرهنگی آمریکا و جنگ سرد است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات