1. چیستی الگوی مصرف
الف) مفهومشناسی مصرف
مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از "ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه میشود. "[1] برخی دیگر در تعریف مصرف میگویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده میشود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پسانداز اختصاص مییابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت میشود. آن قسمت از درآمد که صرف به دست آوردن لذت میگردد، مصرف نام دارد.[2]
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراکیها و غیرخوراکیها را دربرمیگیرد. خوراکیها، شامل آشامیدنیها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیرخوراکیها، شامل گروههای پوشاک و کفش، مسکن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حملونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمیها، خدمات فرهنگی و کالاها و خدمات متفرقه است.[3]
به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهرهگیری از چیزی برای برآوردن یک یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوههای درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راههای درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
ب) الگوی مصرف در اسلام و غرب
دنیای غرب میکوشد الگوهایی در مصرف به جوامع ارائه دهد که رهاوردی جز فرسایش ثروت و امکانات زندگی آنها ندارد. این تلاش غربیها در محورهای زیر خلاصه میشود:
ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی و کمفایده؛
گسترش روحیه مصرفگرایى؛
انحراف ذهنها از توجه به واقعیتهای زندگى؛
اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوکس و تشریفاتى.
غرب سعی میکند این اهداف را با شیوههای گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعه مدگرایى، تنوعطلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافیگری و تجملگرایی پیگیرد و در این راه، از دولتها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامهها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره میبرد.
بنابراین، پایههای الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
1. تمتع و بهرهوری هرچه بیشتر؛
2.رقابت و مسابقه در مصرف؛
3.تجملگرایی و تشریفات زاید.[4]
آمار و ارقام بهدستآمده در زمینه مصرف انرژی در کشورهای بهظاهر پیشرفته نشان میدهد این کشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانه انرژی در امریکا در دهه 1970 حدود شش برابر مصرف سرانه انرژی در جهان بوده است[5] یا یک فرد فرانسوی سیصد بار بیش از یک فرد رواندایی انرژی مصرف میکند. نکته قابل تأمل این است که مقدار زیادی از انرژی به مصرفهای غیرضرور و صرفاً لوکس اختصاص دارد.
شرکتهای جهانى، گرچه به اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان میدانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمیاندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی میگوید:
ما باید خود را از شرّ یک سلسله عقاید متعارفی درباره اینکه چه چیزهایی برای رفع نیازمندیهای مادی فقر لازم است، خلاص کنیم.[6]
انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست که مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلکه برخی از خواستههای معنوی نیز انگیزه مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضهها مانند انفاق.
از مجموعه آموزههای دینی اسلام میتوان پایههای اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه کرد: بهره بردن از نعمتهای الهى؛ اعتدال و میانهروی و پرهیز از اسراف و تبذیر که به هر کدام جداگانه میپردازیم.
1) بهره بردن از نعمتهای الهى
در آموزههای اسلام، همه آنچه در آسمانها و زمین وجود دارد،به پاسخگویی به نیازهای بشری بهعنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود میخواهد از آنها به درستی بهرهبرداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمتهای الهی با عناوینی چون رزق الهى، طیبات و زینت یاد میکند. از نظر اسلام، استفاده از نعمتهای الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.
خداوند متعال در آیه 114 سوره نحل میفرماید:
فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیاهُ تَعْبُدُونَ.
پس، از نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند روزیتان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را میپرستید، سپاسگزار نعمتهای او باشید.
زیبایی و آراستگى، محبوب فطری انسانهاست. ازاینرو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزههایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعى، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.[7]
از دیدگاه اسلامى، هر چیزی که سبب عیبپوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباسهایی که موجب آراستگی انسان میشود.
از آنچه بیان شد، به دست میآید که خداوند متعال نعمتهای خود را برای همه بندگان، بهویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمتهای دنیایی بهره نبرند. امام صادق(علیه السّلام) میفرماید:
زمانی که نعمتها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.[8]
قرآن کریم میخواهد که انسانها از نظر روحی و معنوی بهگونهای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزهشان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاشهای ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاشهای فرد عبادت خواهد بود.
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است. در آیه 138 سوره بقره آمده است: "رنگ خدایى، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت میکنیم. " در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمتهای الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح میشود؛[9] زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم میشود.[10]
2) اعتدال و میانهروى
هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانهروی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژهای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنیها و خوردنیها باید از اسراف پرهیز شود.[11]
در نگرش اسلامى، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
قناعت و زهد، از ویژگیهای ستودهشده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب میشود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصههای گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
از دیدگاه برخی از صاحبنظران، اعتدال و حدّ وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسانها، زمانها و مکانهای گوناگون، تفاوت پیدا میکند. ازاینرو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.[12]
امام صادق(علیه السّلام) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف میفرماید:
میانهروى، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری میآید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.[13]
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهرهگیری از امکانات زندگی بهگونهای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرفکننده باشد.[14]
با آنکه در آموزههای دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانهروى را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونهای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاقکننده نباشد و خود و خانوادهاش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاقهای دیگر باقی میماند و فرد برای تأمین نیازمندیهای شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.[15]
3) پرهیز از اسراف و تبذیر
سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف میسازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال همراه است. برخی دیگر میگویند اسراف و تبذیر هر دو یکی هستند.
اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمتهای الهی زیادهروی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسرافکار شمرده میشود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گستردهای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،[16] دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد،[17] مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصى،[18] و اسراف در مخارج کیفى.[19]
در حدیثی از امام صادق(علیه السّلام) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:
کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو میپوشى، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف میماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازى.[20]
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(علیه السّلام) نقل میکند، حضرت در نامهای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ میپردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر میداند.[21]
ج) الگوی مصرف مطلوب در اسلام
شناسایی نیازهای واقعى، رعایت اعتدال و صرفهجویی و بهرهبرداری از امکانات را الگوی صحیح مصرف بیان میکند. به دیگر سخن، الگوی مصرف، از یک سو راهنمای حرکت درست جامعه در مسیر بخش وسیعی از منابع کمیاب، و از سوی دیگر، عامل تنظیم نیازهای واقعی جامعه است.
به نظر میرسد فرهنگ حاکم بر جامعه، از عوامل مؤثر در تعیین الگوی مصرف است؛ زیرا اعمال و تصمیمگیری افراد، آیینه تمامنمای عقاید، اندیشهها و نوع نگرش به جهان هستی و ارزشهای مورد پذیرش آنهاست.
معرفی الگوی صحیح در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی در پی دارد. در سطح کلان تا زمانی که امکانات جامعه با نیازها و خواستههای افراد آن متناسب نباشد،کسب استقلال اقتصادی و رسیدن به عزت و سرافرازی ممکن نمیگردد. در سطح فردی نیز بدون پرهیز از مصرفهای غیرضرور، آرامش روحی و روانی به دست نمیآید.
جوان مسلمانی که میکوشد برای یافتن مسیر درست در زندگی از وحی و سخنان معصومان بهره ببرد، باید در امر مصرف نیز الگویی در پی گیرد که مطلوب اسلام باشد. یکی از مهمترین ویژگیهای الگوی مصرف اسلامی این است که دارای حدود است. از نظر عالمان اسلامى، در اسلام سه سطح مصرف وجود دارد:مصرف مجاز، کمتر از حداقل مصرف و بیش از حداقل مصرف تا مرز اسراف. بنابراین، حد مصرف کافی از نظر اسلام، سطحی است که سختی و دشواری را از زندگی برطرف سازد.
1- دیگرگرایى
یکی از مهمترین ویژگیهای الگوی مطلوب مصرف این است که جوان مسلمانی که به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است، نباید تنها به خود و خانوادهاش بیندیشد، بلکه باید افزون بر تأمین نیازهای فردی و خانوادگى، به فکر محرومان جامعه نیز باشد. با این کار، روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی در او رشد خواهد کرد و به خودخواهی و کبر و غرور دچار نخواهد شد. قرآن کریم از دیگرگرایی با عنوان انفاق یاد میکند و مسلمانان را به انجام آن تشویق کرده است.
قرآن گاهی در وصف خوبان، انفاق را یکی از شاخصههای ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی میداند[22] و اهمیت انفاق تا حدی است که در برخی از آیات در کنار نماز ذکر شده است.[23] در برخی از آیات نیز تصریح گردیده که انفاق، قرض به خداوند است[24] و خداوند، گیرنده آن است.[25] البته تمام این اجر و پاداش در صورتی است که انفاق به دور از ریا و خودنمایی و تنها با هدف الهی صورت گیرد.
از امیر مؤمنان علی(علیه السّلام) نقل است که "اگر کسی مالش را در راه خدا صرف کند، خدا در جایگزینی آن مال تعجیل میکند. "[26] بر این اساس، خداوند وعده داده که بهگونهای پاداش میدهد که هرچه را فرد در راه خدا صرف کرده است دوباره جایگزین شود.
کسی که مالش را در راه خدا صرف نمیکند، از آن مال بهره نخواهد برد. کسی که در مصرف مال در راه فرمان الهی و رضای خدا بخل میورزد، گویی از این مال هیچ سودی نخواهد داشت:
کسانی را که طلا و نقره را گنجینه (پنهان) میسازند و در راه خدا انفاق نمیکنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! (توبه: 134)
2- ایثار و گذشت
دوست من! یک جوان مسلمان همراه با بهرهبرداری از نعمتها و امکانات الهى، باید در حد توان به کمک محرومان جامعه، فقر را در جامعه کم کند و بکوشد با رعایت این الگو به رضایت و خشنودی خداوند برسد. نقطه اوج و مرتبه عالی سخاوت و دیگرگرایى، مقام ایثار است. خداوند ایثارگران را اینگونه ستوده است:
دیگران را بر خود مقدم میدارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. (حشر: 9)
انسان سخاوتمند کسی است که بخشی از مال خود را به دیگری میدهد،ولی اهل ایثار کسانی هستند که در آنچه نیاز دارند، دیگران را بر خود ترجیح میدهند. در روایتی از پیامبر اعظم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمده است:
کسی که به چیزی نیازمند باشد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، مشمول غفران الهی میشود.[27]
البته این بدان معنا نیست که انسان آنچه خود نیاز دارد، در اختیار دیگری بگذارد و خود پیش دیگران دست دراز کند، بلکه او باید عزت نفس خود را حفظ کند. در تعبیری از امام صادق(علیه السّلام) نقل شده است:
خداوند همه اختیارات شخصی انسان را به خودش واگذاشته، مگر جایی که رفتار او موجب ذلت وحقارتش شود.[28]
بنابراین، ایثار کردن نباید به ناتوانی شخص بینجامد و او را برای تأمین نیاز،محتاج دیگران کند. ادامه دارد .....