تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۸:۲۴  ، 
کد خبر : ۱۲۶۷۹۶

فراتر از ویتنام


قاسم بابایی
جورج تنت، رئیس سابق سازمان سیا، پس از سقوط طالبان در افغانستان ادعا کرد که آمریکا برای انتقام شکست سنگین نظامی و افتضاح سیاسی که در ویتنام به وقوع پیوست، سالها بعد، با حمایت و روی کار آوردن کمونیستهایی چون نور محمد ترکی، حفیظ‌الله امین و ببرک کارمل در افغانستان، روسها را تشویق به ورود به افغانستان کرد تا با حمایت از حکومت کمونیستی حاکم بر افغانستان، وارد باتلاق افغانستان شوند و از آن طرف با کمک همه جانبه از مجاهدین افغانی، حدود 20 سال روسها را گرفتار در جنگ فرسایشی کرد تا آن که با روی کار آمدن گورباچف و عقب نشینی و تخلیه افغانستان از وجود نیروهای روسی، انتقام شکست ویتنام را از روسها گرفت.
اگرچه جورج تنت با فرصت طلبی ویژه آمریکایی در بهره برداری از شرایط سقوط طالبان و تحولات پس از آن، تلاش کرد تا شکست در ویتنام را متوجه شوروی کند و بر روی مبارزات مردم آزادیخواه و ضد امپریالیست ویتنام خط بطلان بکشد، اما همانگونه که جهانیان شاهد بودند، هیچ یک از ادعاهای جورج تنت، رئیس سازمان سیا و پنتاگون در خصوص حمله به عراق مبنی بر رابطه صدام با بن لادن، تلاش صدام در دستیابی به سلاحهای هسته ای و تسلیح و تجهیز صدام در 48 ساعت به سلاحهای کشتار جمعی و قتل دکتر دیوید کلی، کارشناس ارشد نظامی وزارت دفاع انگلستان پس از افشا نمودن جعلیات پرونده برای حمله به عراق، وضعیت بوش و سران کاخ سفید را به جایی رساند که جورج تنت اولین عضو کابینه مورد اعتماد بوش مجبور به استعفا شد، سپس پورترگاس، جانشین وی شد.
در کمتر از یک سال او نیز به دلیل درگیری با جان نگروپونته رئیس شورای امنیت داخلی برکنار و مایکل لدن به عنوان سومین رئیس سیا پس از چهار سال که از حمله آمریکا به عراق می گذرد بر سر کار آمد.
وضعیت اسفناک آمریکا و نیروهایش از یک سو و بوش و سران کاخ سفید از سوی دیگر در عراق، رئیس جمهور آمریکا را وادار نمود تا در هفته های اخیر اعتراف کند که ما در ویتنام عراق بدام افتاده ایم. ماهها قبل نیز وی اعتراف کرد که هیچ یک از ادعاهای ما در خصوص صدام و برای حمله به عراق صحت نداشته و هیچ مدرکی در داخل عراق به دست نیاوردیم.
اما این که چرا سران آمریکا تلاش دارند تا پس از سالها که از جنگ ویتنام می گذرد، همچنان برخلاف تمام برنامه ریزیها در حمله به افغانستان و عراق و دمیدن در بوق و کرنای باصطلاح پیروزی، خود را شکست خورده آن هم در آستانه انتخابات نوامبر «16 آبان» قلمداد نمایند، باید گفت در واقع، کوچک جلوه دادن شکست است نه بزرگ جلوه دادن، و در واقع موضوع شکست را فقط محدود به عراق و مقایسه آن با ویتنام، به افکار عمومی آمریکا نیز بفهمانند، اگر در ویتنام شکست خوردیم، اما همچنان به عنوان ابرقدرت، سالهای سال به عنوان اردوگاه امپریالیسم در مقابله با ارتش سرخ پیروزمندانه بهترین اقتصاد را برای شما مردم آمریکا به ارمغان آوردیم!
سران کاخ سفید می خواهند به سبک بلر و بوش که چندی پیش اعتراف کردند که در خصوص صدام دروغ گفتند، ادعا کنند که از این لحظه هر چه می گویند صحت دارد! و با یک اعتراف، به شکست و یا اعتراف به دروغ، صداقت خود را اثبات و در ادامه ادعا کنند از این پس هر آن چه که می گویند دروغ نیست و در واقع عین حقیقت است!
جاناتان ویلر و مارک هرتینگتون از تحلیلگران علوم سیاسی دانشگاه جان هاپکینز در هفته نامه «دموکراتیک استراتژیست» نوشته است: شخصیتهای قدرت طلبی چون بوش و مجموعه هیأت حاکمه آمریکا، دارای ویژگی بی تحملی کلی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی هستند، از ابهام بیزار و به قدرت صریح و بدون ابهام علاقه مند هستند. لذا با توجه به ناسازگاریهای آن ها با پیچیدگی و ابهام اخلاقی، قدرت طلبان راه حلهای ساده و صریح را برای مشکلات رنج آور ترجیح می‌دهند.
پس برخلاف برداشتهای بوش و رفقایش، در حقیقت جهان واقعی بسیار مبهم و آشفته است و موجودات آن تنها به سیاه و سفید تقسیم نمی شوند. در جهان واقعی راه حلهای ساده ای که شخصیتهای قدرت طلبی چون بوش به دنبال آن هستند نتیجه معکوس دارد. لذا وقتی موضوع به عراق، افغانستان، خاورمیانه، طرح خاورمیانه بزرگ و شمال آفریقا، لبنان و فلسطین، ایران و سوریه می رسد، آن جاست که سیاستهای انعطاف ناپذیر بوش تنها باعث افزایش دشمنان خارجی ایالات متحده شده است.
از درون این واقعیات می توان پی به باتلاقی برد که دیگر در محدوده جغرافیایی کشوری چون عراق و مشابه آن چون ویتنام نمی گنجد، بلکه محدوده جغرافیایی به اندازه خاورمیانه، آمریکای لاتین، آسیا و بویژه جنوب شرق آسیا و معضلی به نام کره شمالی، آفریقا و حتی بخشهای مهمی از اروپا و داخل خاک آمریکا را در برگرفته است.
 فراتر از ویتنام
در دوران جنگ ویتنام یکی از افسران آمریکا با اشاره به ویرانی شهر «بن تره» گفت: لازم است برای نجات خودمان، کل شهر ویران شود. اکنون به نظر می رسد که تحلیلگران آمریکایی و شخص بوش به همین روش در مورد خاورمیانه و سایر جهان معتقدند که باید جهان را به آتش کشید. در این میان رالف پیترز، سرهنگ آمریکایی نیز مدعی است همان گونه که نرون امپراتور روم برای نجات خود قیصریه را به آتش کشید، باید خاورمیانه و تمام نقاط جهان که ضد آمریکا هستند را به آتش بکشند.
پیترز در این مقاله با عنوان «مرزهای خون» می نویسد: بزرگترین تابو در شناخت شکستهای آمریکا در منطقه، اسلام نیست، بلکه مرزهای مخوف اما مقدس بین المللی است که دیپلماتهای آمریکایی، آنها را می پرستند. وی می افزاید، مشکل اصلی در خاورمیانه، قدرتهای استعماری اوایل قرن بیستم و شرق شناسان لندن و پاریس بودند که با قرارداد ننگین و استعماری «سایکس وپیکو» به سال 1916، مرزهای کنونی در منطقه را به خاطر رفع نیازهای دولتی خود و به خاطر غارت منابع منطقه طراحی کردند.
اکنون آمریکا که وارث چنین امپراتوریهای تاریخی و جانشین ابرقدرتهای قدیم شده است، باید کل منطقه اعم از شیعه، سنی، کرد، بلوچ و عرب و فارس را نابود کند و پس از آن کشورهای جدید با هویتهای جدید را در منطقه خاورمیانه تشکیل دهد. البته پیترز نیز به این اشتباه آمریکا در ویتنام اعتراف می کند که آمریکا تلاش کرد تا ویتنام را نابود کند و از این طریق به ادعای خود آن را نجات دهد، اما این کشور مجدداً متحد شد، پس نباید این اشتباه را در مورد خاورمیانه تکرار کرد. نباید کاری کرد که پس از نابودی مجدداً متحد شوند و چون ویتنام یکپارچگی و هویت خود را احیاء کنند. بلکه باید پس از نابودی آن، همچنان به تفرقه و جدایی میان آنها و جنگ و خونریزی دامن زده شود تا از تکرار ناکامی در ویتنام جلوگیری شود.
سولانا: ایران و سوریه می‌توانند آمریکا را نجات دهند
سولانا رئیس کمیسیون سیاست خارجی اتحادیه اروپا از آمریکا به عنوان عامل ناامنی جهانی یاد کرده و گفته است، تنها راه نجات آمریکا از باتلاق خاورمیانه، درخواست کمک از ایران و سوریه می باشد که تنها با مساعدت این دو کشور، منطقه می تواند روی آرامش را ببیند. در همین حال لوس آنجلس تایمز طی گزارشی اعلام کرد که یک هیأت تحقیقاتی آمریکایی تغییر سیاستهای راهبردی ایالات متحده در عراق از جمله همکاریهای کاخ سفید با ایران و سوریه را توصیه کرده است.
این گروه تحقیقاتی زیر نظر جیمز بیکر، وزیر خارجه بوش پدر برای بررسی سیاستهای این کشور در منطقه بویژه عراق، لبنان و فلسطین تشکیل شده که در آن تغییراتی اساسی شامل خروج تدریجی ارتش آمریکا و همکاری با تهران و دمشق برای استقرار امنیت در عراق توصیه شده است. اعضای این هیأت ده نفره از شخصیتهای برجسته آمریکایی هستند که از دهم مارس 2006 کار خود را شروع کرده‌اند.
جیمز بیکر، رئیس هیأت تحقیقات گفته که آن چه مشخص است اینکه سیاست آمریکا در عراق نمی تواند به شکل کنونی ادامه یابد زیرا با موفقیت همراه نبوده و لازم است در آن تغییراتی داده شود. این توصیه ها در حالی که عملیات تروریستی هر روز و با شدت ادامه دارد کار را بر نیروهای آمریکایی تا آن جا سخت کرده است که سربازان آمریکایی طی طوماری از کنگره خواسته اند تا درباره خروج نیروهای آمریکایی از عراق اقدامهای عاجلی را به کار بندند.
در عراق احمقانه عمل کردیم
رئیس بخش سیاستگذاری عمومی در دفتر امور خاورنزدیک وزارت امور خارجه آمریکا طی سخنانی اظهار داشته که ایالات متحده اینک به دلیل رفتارهای احمقانه، آماده است تا با هر گروه پیکارجویی به جز القاعده برای کنترل خشونتها و فرار آبرومندانه از عراق مذاکره کند.
آلبرتو فرناندز می گوید: کشتارهای روزانه، عراق را به جهنم تبدیل کرده و معتقدم که عملکرد بوش در منطقه خاورمیانه بویژه در عراق، بدون تردید همراه با تکبر و حماقت بوده است. در عین حال منابع نزدیک به بوش می گویند که او معتقد است برای آن که اشتباه پدرش در مورد سومالی و خروج نیروهای آمریکا از آن کشور بر عهده دمکراتهای دوران بیل کلینتون نیفتد، قصد دارد تا نیروهای خود را براساس یک جدول زمان بندی شده از عراق تخلیه کند. این در حالی است که دو سوم شهروندان آمریکایی معتقدند که کشورشان در جنگ با عراق شکست خورده است و مبارزه با تروریسم، در واقع به ناامنی و گسترش تروریسم در جهان دامن زده است و مردم آمریکا بیش از هر زمان دیگر احساس ناامنی، ترس و وحشت دارند.
هفته نامه انگلیسی تایمز در تأیید ادعاهای آلبرتوفرناندز مبنی بر اینکه آمریکا آماده است تا با هر گروهی غیر از القاعده برای کنترل اوضاع همکاری کند، افشا کرد که آمریکایی ها درصددند با حمایت از برخی رهبران سنی عراق به بهانه پایان بخشیدن به ناآرامی ها در عراق، جایگزینی برای دولت کنونی شیعه بیابند و یک حکومت نظامی سرکوبگر در این کشور تشکیل دهند.
دموکراسی شکننده عراق که در معرض ناآرامی و افزایش آمار قتل ها در این کشور قرار دارد با پیشنهاد برخی سیاستمداران سنی مبنی بر تشکیل یک «دولت نجات ملی» و حمایت آمریکا از این پیشنهاد بیش از پیش در معرض تهدید قرار گرفته است.
به نوشته تایمز، براساس این درخواست که در حال حاضر در محافل سیاسی و اطلاعاتی بغداد موضوع بحث و بررسی است، یک رژیم مقتدر جایگزین دولت شیعی عراق به ریاست نوری المالکی نخست وزیر فعلی این کشور خواهد شد. دکتر صالح المطلق، سیاستمدار برجسته عراقی که قبل از اجلاس مکه به کشورهای عرب منطقه سفر کرده بود درصدد برآمد تا با جلب حمایت رهبران این کشورها و با تلاش برای یافتن گروهی متشکل از 5 نفر قدرتمند که قادر به اعلام حکومت نظامی با انحلال پارلمان هستند به جای دولت کنونی، نوری المالکی دولت شیعه عراق را سرنگون کنند.
احمد چلبی از سیاستمداران عراقی این پیشنهاد را رد کرده و معتقد است تنها کسی که می تواند در عراق دست به کودتا بزند ژنرال جرج کیسی، فرمانده آمریکایی است و من فکر می کنم که آمریکایی ها از معدود کسانی هستند که از این پیشنهاد حمایت می‌کنند.
در همین حال، آنتونی کوردسمن، یک کارشناس برجسته آمریکایی در امور عراق در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی معتقد است: هیچ کس در عراق قدرت کافی برای کودتا ندارد، اما این احتمال که دولت آمریکا، دولت مالکی را سرنگون کند بسیار قوی است تا یک ژنرال در رأس دولت عراق قرار گیرد. اما هیچ کدام از این راه حلها، نمی تواند آمریکا را از بحران خاورمیانه و باتلاقی فراتر از ویتنام نجات دهد. وی می گوید: یکی از مشکلات امنیتی عراق، 146 هزار نیروی موسوم به «FBS» می باشد که مسئولیت دفاع از مقامهای عراقی را بر عهده دارند و تعداد آنها حتی از میزان 133 هزار نفری نیروهای ارتش عراق هم افزونتر است.
به گفته وی هم اکنون هر یک از سازمانها و وزارتخانه های عراقی، مجازند برای حفاظت از مقامها و بخشهای خود، محافظان مسلحی را در اختیار و استخدام بگیرند که خود مشکل آفرین است. مثلاً وزارت بهداشت عراق، به تنهایی دهها هزار محافظ مسلح را در اختیار دارند که وظیفه حراست از بیمارستانها را بر عهده دارند. این در حالی است که عهده داری هر یک از وزارتخانه ها توسط برخی گروههای سیاسی و قومی، اعم از گروههای مختلف شیعه، سنی و کرد عراق، در مواردی منجر به درگیریهای خشونت بار میان این افراد می شود که همگی مجوز حمل سلاح دارند. باید به این مسایل عملیات تروریستی گروههای بعثی و تندروهای افراطی چون القاعده را نیز اضافه کرد.
اجلاس مکه
طرح آشتی ملی نوری المالکی که در اولین ماههای نخست وزیری اش تسلیم مجلس عراق کرد شامل 24 بند دربرگیرنده کنفرانسهای اقشار و طیفهای مختلف جامعه مدنی، فراخوان های داوطلبانه و فرهنگی برای استحکام بخشیدن به مبانی وحدت ملی عراق و دربردارنده گفتگوهای صادقانه با همه نیروها و جریانهای سیاسی حاضر در روند سیاسی عراق بود.
طرح آشتی ملی از نیروها و جریانهای سیاسی شرکت کننده در دولت عراق خواسته است تا موضع روشن و واضحی را در قبال تروریستها و هواداران صدام اتخاذ کنند و این طرح دربردارنده عفو عمومی زندانیانی است که جنایتی بر ضد ملت عراق مرتکب نشده اند. فراخوان همکاری بین المللی و منطقه ای بر ضد تروریستها و اجرایی کردن تصمیمهای گرفته شده درباره اهتمام قربانیان رژیم سابق عراق از دیگر مفاد طرح آشتی و گفتگوی ملی نوری المالکی است.
در این رابطه بسیاری از شیوخ و رؤسای طوایف و قبایل عراق از این طرح حمایت کردند.
حتی اخضر ابراهیمی نماینده کوفی عنان در امور عراق و اکمل الدین احسان اوغلو رئیس سازمان کنفرانس اسلامی از طرح آشتی ملی مالکی، به عنوان زمینه ای برای تشکیل اجلاس مکه و نهایی نمودن این طرح پیشنهاد کردند که با حضور تمام گروهها و جناحهای سیاسی، قومی و مذهبی در شهر مکه «معظمه» به امضای این پیمان جنبه عملی بدهند.
در نتیجه سند پایان خشونتها و احترام به خون مردم بیگناه که با نام «میثاق مکه» معروف گردید امضا شد. در این سند که با پیشنهاد سازمان کنفرانس اسلامی و برای نهایی سازی طرح آشتی ملی نوری مالکی مورد استقبال مقامهای بلند پایه عراقی از جمله آیة‌الله سیستانی، شیخ محمد یعقوبی، شیخ بشیرالنجفی و حارث انصاری رئیس هیأت علمای مسلمین عراق واقع گردید و بر این نکته تأکید شد که خشونتهای عراق طایفه ای نیست بلکه سیاسی است. این سند در 10 بند تمامی عناصر فتنه و آشوب در عراق را در بر می گیرد و بر ضرورت حفظ وحدت و یکپارچگی عراق وتلاش در جهت پایان اشغالگریهای آمریکا در عراق تأکید دارد.
شیخ احمد الصافی نماینده آیة‌الله سیستانی در خطبه های نمازجمعه کربلا ضمن استقبال از این امر، نشست مکه را گامی مبارک و مهم در راه صلح و ثبات عراق اعلام نمود. البته ناگفته نماند، که هیچ یک از نمایندگان آیة‌الله سیستانی یا مقتدی صدر، رهبر شیعه عراق در اجلاس مکه حضور نداشتند. محسن حکیم، مشاور سیاسی عبدالعزیز حکیم رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق درباره سند مکه تصریح کرد: این ابتکار عملی بود که توسط سازمان کنفرانس اسلامی با محوریت مجمع فتح اسلامی که یکی از ارکان وزیر مجموعه های این سازمان است صورت گرفت. مشاور سیاسی رئیس فراکسیون ائتلاف واحد عراق در پارلمان ادامه داد: این سند در 10 بند و در راستای آرام کردن عراق پس از سالها خونریزی می‌باشد.
شرق آسیا، چالش دیگری پیش روی آمریکا
به دنبال آزمایش هسته ای کره شمالی و صدور قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل بر علیه کره شمالی آمریکاییها را با بن بست و بحران جدیدی مواجه نموده و هژمونی واشنگتن با چالش جدی مواجه شد.
سازمانهای اطلاعاتی آمریکا دستمایه ناچیزی از اطلاعات اتمی کره شمالی دارند. حتی زمانی که کره شمالی در سال گذشته، عملیات بازرسیهای بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای را متوقف و دوربین های مدار بسته کنترل مراکز هسته ایش را از نیروگاهها و سایتهایش برچید و رسماً اعلام کرد موشکهای اتمی در اختیار دارد، آمریکایی ها نمی دانستند این ادعاهای کره شمالی تا چه حدی به واقعیت نزدیک است. اما آزمایش اخیر اتمی کره شمالی در کمتر از یک سال از تهدید رسمی اش وحشت زاید الوصفی بر جان آمریکایی ها و هم پیمانانش در منطقه انداخته است.
کره شمالی که مدتی پس از خروج از پیمان منع تولید و گسترش سلاحهای کشتار جمعی با آزمایش اولین بمب اتمی خود عملاً به بسیاری از کشورهای جهان اعلام جنگ کرد، تنها با تحریم ارتباطات موشکی و اتمی مواجه گردید.
اگر چه آمریکا، ژاپن و کره جنوبی قدرت آزمایش هسته ای کره شمالی را به بزرگی 2/4 واحد مغناطیسی اندازه گیری نموده اند و قدرت آن را برابر 550 تن ماده منفجره تی.ان.تی برآورد می نمایند، اما وزیر دفاع روسیه اعلام کرده که قدرت این انفجار برابر 15000 تن تی.ان.تی بوده یعنی برابر قدرت بمب های اتمی استفاده شده آمریکا در هیروشیمای ژاپن.
تاکنون بیشترین قدرت آزمایش بمب هسته ای مربوط به فرانسه بوده که به میزان 130 هزار تن تی.ان.تی بوده که در سال 1996 در 750 مایلی جنوب شرقی مستعمره هائیتی آزمایش گردیده است.
کره شمالی نیز با حفر تونلی به طول صدها فوت در صخره ها به اتاق صفر رسیدند، محلی که در آن انفجار انجام شده است و دانشمندان کره شمالی که به وسیله کابلهای ارتباطی که به سطح زمین انتقال داده شده بود تمامی اطلاعات و فرایندهای انفجاری را بررسی و آنالیز می نمودند و سپس این تونل مسدود گردیده که از انتقال و انتشار مواد حاصل از انفجار هسته ای جلوگیری به عمل آید و جلوگیری از انتشار مواد آلوده کننده هسته ای در این انفجار زیرزمینی این امکان را به آمریکایی ها نمی دهد تا با استفاده از نمونه گیری هوایی به نوع بمب و چگونگی عملکرد آن پی ببرند و به لحاظ پوششهای اطلاعاتی کره ایها، از دسترسی به نمونه برداری هوایی ناتوان مانده‌اند.
در این میان چینی ها که با قدرتهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و انسانی خود و برخوردار از منطقه حساس و ژئوپلتیکی شبه جزیره کره، توانسته است، معادلات سیاسی و اقتصادی را در یکدیگر ادغام و از آنها به عنوان اهرم فشار بسیار سنگین و تعیین کننده در روابط بین المللی به خوبی بهره برداری کند، اکنون، ضمن آن که از صدور قطعنامه «1781» شورای امنیت علیه کره شمالی حمایت کرد، از تحریمهای غذایی علیه پیونگ یانگ جلوگیری و تنها بر تحریمهای تسلیحاتی رضایت داد، که در نتیجه آن، چین ضمن همراهی با جامعه بین المللی، در واقع از هجوم میلیونها کره ای گرسنه به مرزهای خود جلوگیری و بازار اقتصادی این کشور قحطی زده را همچنان در اختیار و کنترل خود دارد و ضمناً به عنوان تنها کانال مستقیم مشروعیت بخشیدن به اجرای جرایم و تنبیهات شورای امنیت علیه کره شمالی می باشد که این خود نیز بر جایگاه قدرتمند و تعیین کننده چین در معادلات جهانی، منطقه ای و فرامنطقه ای این کشور شرق آسیا افزوده است. تا جایی که قدرتهای بزرگ چون آمریکا نیز چشم به چین دوخته اند تا برخورد با کره شمالی را بر اساس آن تنظیم کنند.
انتخابات هفتم نوامبر
قرار است مردم آمریکا در هفتم نوامبر، «16 آبان» روز سه شنبه آینده در 50 ایالت برای تعیین تمامی 435 عضو مجلس نمایندگان و 33 عضو از 100 عضو مجلس سنا به پای صندوقهای رأی بروند. اعضای مجلس نمایندگان در یک دوره دو ساله از سوم ژانویه 2007 تا سوم ژانویه 2009 و 33 عضو برگزیده مجلس سنا، از سوم ژانویه 2007 تا سوم ژانویه 2013 طی یک دوره شش ساله در کنگره آمریکا قانونگذاری خواهند کرد.
این در حالی است که اگر چه علی الظاهر دو حزب دموکرات و جمهوریخواهان به عنوان رقبای اصلی وارد صحنه سیاسی آمریکا شده اند، اما هر یک از این دو حزب نیز در درون خود دچار مشکلات و چالشهایی هستند که گاه تا مرز آرای مشابه یکدیگر پیش می روند. در این میان آن چه تعیین کننده است، سیستم انتخاباتی ایالات متحده می باشد که درگیریها و جدالهای درون حزبی شاخصه حیات سیاسی آمریکاست و این کشمکش ها و چالشها با اجرای سیستم انتخابات مقدماتی «Primary Election» نهادینه شده است. در انتخابات مجلس نمایندگان و سنا، هر حزب نامزدهای انتخاباتی خود را پیش از برگزاری انتخابات عمومی برمی‌گزیند.
اما این گزینش توسط مردم صورت می گیرد. بدین ترتیب که هر کس هنگام ثبت نام برای رأی دادن، حزب دلخواه خود را نیز مشخص و در انتخابات مقدماتی برای گزینش نامزدان حزب شرکت می کند. در حقیقت این «انتخابات مقدماتی» یک انتخابات درون حزبی است و علاوه بر اینکه عدم یکپارچگی احزاب آمریکا را به نمایش می گذارد، باعث شده است که گروههای مختلف درون حزبی در مقابل یکدیگر قرار گرفته و گاه دست به تخریب شدید یکدیگر می زنند. پس از طی شدن مراحل انتخابات مقدماتی، و مشخص شدن نامزدهای نهایی هر حزب، آن ها در انتخابات عمومی جهت عضویت نمایندگی کنگره با یکدیگر به رقابت می‌پردازند.
لذا این تعدد مراحل و پیچیدگی نظام انتخاباتی آمریکا باعث شده است که پول نقش محوری را در پیروزی کاندیداها ایفا کند. به طوری که کسب کرسی در مجلس سنا، به طور متوسط بیش از چهار میلیون دلار و در مجلس نمایندگان بیش از 600 هزار دلار هزینه دارد. از آن جایی که انتخابات کنگره هر دو سال یک بار و انتخابات ریاست جمهوری هر چهار سال یک بار صورت می گیرد انتخاباتی را که در آن رئیس جمهور انتخاب نمی شود، انتخابات میان دوره ای «midterm Election » می‌نامند.
دوره نمایندگی اعضای مجلس نمایندگان با اعضای مجلس سنا متفاوت است. هر دو سال یک بار، تمامی 435 عضو مجلس نمایندگان برای یک دوره دو ساله انتخاب می شوند، در حالی که هر دو سال یک بار، یک سوم اعضای مجلس سنا، برای یک دوره شش ساله برگزیده می‌شوند.
اکنون انتخابات میاندوره ای کنگره در 16 آبان یکشنبه آینده در حالی برگزار می شود که دولت جمهوری خواه «دبلیو بوش» در نیمه راه دومین دوره ریاست جمهوری خود است، اما پرونده مخدوش شده این حزب در اذهان عمومی آمریکا از تیرگی و سیاهی بسیاری برخوردار است.
افزایش قیمت سوخت، رشد بیکاری و تورم، نامناسب بودن وضعیت بهداشت عمومی و بیمه همگانی، کاهش ضریب امنیت ملی، رسوایی سیاسی و مالی اعضای برجسته حزب جمهوریخواهان چون «تام دیلی»، شکستهای بوش در عرصه سیاست بین المللی به عنوان رهبر حزب و حتی در سال 2004 نیز کاروان حزب اکثریت کنگره را تا لبه پرتگاه برد. اما همان گونه که «جرج مارکوس» رئیس مؤسسه بین المللی روان شناسی سیاسی می گوید: برانگیختن عواطف و احساسات رأی دهندگان، نقش محوری را در موفقیت کاندیداها ایفا می‌کند. نظریه جمهوریخواهان در سال 2004 این بود که تغییر حاکمیت در آمریکا در زمانی که دنیا ناامن ترین دوران خود را سپری می کند، این کشور را بیش از پیش به خطر خواهد انداخت.
سران این حزب توانستند با ابقای این تفکر که دموکراتها قادر به حفظ امنیت شهروندان آمریکایی در برابر تروریسم نیستند، رأی اکثریت را در انتخابات سال 2004 به دست آورند. اکنون حتی جولیبرمن دموکرات که از سیاستهای بوش در عراق حمایت می کرد. قربانی حماقت خود شد تا جایی که هم حزبی های دموکراتش او را به اتهام سرسپردگی به بوش طرد کردند و در رأی گیریهای مقدماتی از گردونه رقابتها حذف شد. حال آن که او قرار بود که به عنوان معاون ال گور در انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی شود که از حزب دموکرات بود.
علاوه بر آن شبکه تلویزیونی سی. ان.ان، نیز که با باور شکست قطعی جمهوریخواهان در انتخابات آتی، به شکل محسوسی، خط مشی خبری خود را کاملاً به نفع دمکراتها تغییر داده است، در نظر سنجیهای اخیر خود اعلام کرد که 65 درصد مردم آمریکا اعتقاد دارند که در انتخابات کنگره به نامزدهایی که از سیاستهای بوش حمایت کرده اند رأی نخواهند داد و در نظرسنجی های یو.اس.ای.تودی 54 درصد مردم به حزب دموکرات و تنها 34 درصد به جمهوریخواهان رأی خواهند داد. اکنون، از یکصد کرسی سنا، جمهوریخواهان با 55 کرسی در برابر 44 کرسی دموکراتها اکثریت را در مقابل دموکراتها دارا هستند و تنها یک کرسی به مستقلها تعلق دارد.
در انتخابات میاندوره ای هفتم نوامبر، 33 کرسی مجلس سنا به رأی گذاشته خواهد شد که دموکراتها برای پیروزی، باید در 15 حوزه برای پایان دادن به سلطه جمهوریخواهان در کنگره و شش حوزه در مجلس سنا، به اکثریت آرا دست یابند.
اما انتخابات آمریکا را باید از دو منظر مورد بررسی و تحلیل قرار داد. ابتدا اینکه امروز دنیا برای آمریکا و سیاستهای سلطه جویانه اش به باتلاقی تبدیل شده که ابعاد جغرافیایی، ژئوپلتیکی آن فراتر از ویتنام و عمق و گستره آن عمیق تر از باتلاق عراق می باشد. لذا، امروز آمریکایی ها بخوبی بر این مسأله وقوف دارند که هر اندازه مشکلاتشان لاینحل تر باشد. اصل نظام آمریکا با خطرات بسیار وسیع نظامی و سیاسی به مراتب شدیدتر از ویتنام مواجه خواهند شد.
لذا، مرتباً صحبت از پیروزی در عراق می کنند تا آینده تحولات عراق را به پیروزی نظامی خود تبدیل کنند. به طوری که بوش رئیس جمهور آمریکا چند روز پیش، در پایگاه نظامیان در چارلستون واقع در کارولینای جنوبی همچنان داد سخن از پیروزی در عراق سر داد و ادعا کرد که حالا حالاها از عراق خارج نخواهیم شد. او که در جمع نظامیان آماده اعزام به عراق سخنرانی می کرد، بار دیگر به اسلام و مسلمانان پرداخت و از جنگهای صلیبی و اینکه باید برای پیروزی در عراق هم کشته بدهیم و هم از کشته ها پشته بسازیم فرافکنی نمود.
لذا، سخنان بوش و سران آمریکا تماماً حاکی از یک شکست جهانی است. پس برای جبران این شکست و افتضاح همه جانبه نظامی، سیاسی که عراق و افغانستان، گوشه ای نمادین از آن می باشند، قطعاً مرحله دوم حل این بحران در سطح جهانی پیش روی سیاست سازان و سیاست پردازان و دستهای پشت پرده مالکان واقعی و صاحبان اصلی و طراحان سیاستهای بسیار کلان و دهه های آینده نظام حاکم بر ایالات متحده واقع شده است، که به مراتب فراتر از دعواهای سیاسی رایج در صحنه سیاسی آمریکا می‌باشد.
لذا، اکنون که آنان به این نتیجه رسیدند که باید اقدامی فراتر از انتخابات رایج و معمولی صورت بگیرد. قطعاً تلاش خواهند کرد تا برای جبران این شکست نظامی سیاسی در ابعاد جهانی و فراتر از باتلاق ویتنام به یک اقدام شگفتی ساز و بهت آور متوسل شوند و آن اینکه، شکست نظامی جهانی را با پیروزی سیاسی جمهوریخواهان در انتخابات تعویض می‌کنند.
در این راستا، حتی دموکراتها نیز حاضرند به خاطر نجات اصل نظام سلطه و برنامه های آن، با تمام عوامل پشت پرده آمریکا، همکاری و همراهی کنند تا از این گردنه خطرناک عبور کنند. لذا، هیچ بعید و دور از استرس نیست که همان شگفتی سال 2000 پدید آید که ابتدا نام ال گور را به عنوان ریاست جمهوری پیروز در انتخابات از سوی مسئولان برگزار کننده اعلام گردید و پس از ساعتی، دادستان کل آمریکا، بوش را با تقلب و با رأی 5/22 درصد به عنوان طرف پیروز معرفی کرد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات