تاریخ انتشار : ۰۱ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۰:۳۸  ، 
کد خبر : ۱۳۵۵۵۷

قیــام 18 دی 57 در شــهرری

نویسنده: حسین کاوشی مقدمه: نیمه اول دی ماه یکی از بحرانی ترین مقاطع حیات حکومت پهلوی بود. غلامرضا ازهاری، نخست وزیر دولت نظامی، به علت بیماری از صحنه سیاسی کشور حذف شده بود و محمد رضا شاه نیز به کمک مشاوران خود در پی نخست وزیری جدید بود. امام خمینی در نیمه اول دی 1357 بر فعالیتهای خود در نوفل لوشاتو افزودند و در این مقطع زمانی ایشان سیزده مصاحبه و چهار سخنرانی صورت داد و هشت پیام، حکم و نامه صادر کرد. تظاهرات مردمی نیز در نیمه اول دی ماه افزایش یافت و با وجود سرکوب شدید مردم توسط نظامیان، تظاهرات فروکش نکرد. در نیمه دوم دی ماه نیز تحولات سیاسی فراوانی در ایران به وقوع پیوست. از جمله آنها می توان به گسترش تظاهرات مردمی در مخالفت با حکومت محمد رضا پهلوی، پایان اعتصاب مطبوعات، معرفی دولت شاپور بختیار به شاه و مجلس شورای ملی، تدارک خروج شاه از کشور و سرانجام فرار وی و تشکیل شورای انقلاب اسلامی توسط امام خمینی اشاره کرد . [1]

زمینه های قیام 18 دی شهرری
در هفته سوم دی ماه 1357 امام خمینی فعالیت های خود را در نوفل لوشاتو گسترش بیشتری داد. در این مقطع زمانی (16 تا 22 دی 57) ایشان 21 مصاحبه و یک سخنرانی ایراد و همچنین پنج پیام صادر کردند. امام در 16 دی در پیامی خطاب به ملت ایران از آنان خواستند به مبارزه خود با حکومت پهلوی ادامه دهند. ایشان اطاعت از شاه را جرم دانستند. امام خمینی همچنین روزدوشنبه 18 دی 57 را برای گرامی داشت شهدای مشهد، قزوین و کرمانشاه عزای عمومی اعلام کردند.[2] در دی ماه 57 تظاهرات پراکنده ای در شهر ری صورت می گرفت که گاهی از صحن حضرت عبدالعظیم (ع) شروع می شد و گاهی هم به صحن ختم می شد. تا این که جلسه مشترک روحانیت مبارز شهرری با عده ای از انقلابیون تشکیل گردید و مقرر شد یک راهپیمایی با شکوه روز 18 دی ماه برگزار شود تا انعکاس آن در رسانه ها نیز موجب تقویت حرکت مردمی سایر شهرستان ها شود.
روز قبل یعنی 17 دی نیز تظاهراتی در شهرری برگزار شد که به دنبال حمله ماموران گارد و شهربانی ، حسن کاظم لو[3] از ناحیه کتف مورد هدف گلوله قرار گرفت و زخمی شد.[4]
تظاهرات 18 دی
مردم شهرری صبح روز 18 دی ساعت 9 در صحن حضرت عبدالعظیم (ع) گرد هم آمدند و پس از مقداری شعار دادن به سمت مرکز شهر حرکت نمودند . در پیشاپیش جمعیت علمای شهر از جمله آیت الله لاله زاری و آیت الله کنی حضور داشتند . پس از عبور از بازار و خیابان حرم در حالی که تمام اصناف، مغازه های خود را تعطیل کرده بودند و صفوف راهپیمایان هر لحظه فشرده تر و انبوه تر می شد، پس از رسیدن راهپیمایان به میدان مرکزی شهر از ادامه حرکت آن ها به سمت کلانتری توسط ماموریت جلوگیری شد و مسیر حرکت به سمت خیابان 24 متری ادامه یافت . اما هنوز کمتر از نیمی از راهپیمایان در خیابان 21 متری و نیمی در دیگر آن در خیابان حرم بودند که تیراندازی عوامل رژیم شروع شد و عده ای از مردم زخمی و عده ای نیز شهید شدند. ساواک در گزارش در این باره می نویسد: « برابر گزارش منطقه شهرری در ساعت 10 الی 13 تظاهرات شدید در منطقه وجود داشت که در این درگیری 13 نفر دستگیر ، 9 نفرزخمی و 3 نفر کشته شدند». [5] پلیس تهران نیز گزارش داد که ساعت 15/12 مرم قصد پایین کشیدن مجسمه شاه در شهرری را داشتند .[6] همچنین در خبر تکمیلی خود از شهدای 18 دی شهرری نوشت : «برابر اطلاع بعدی در تظاهرات ساعت 12 روز 18/10/57 در شهرری به علت تیراندازی مامورین فرمانداری نظامی، شش نفر کشته و 7 الی 8 نفر مجروح گردیده اند.[7]
واقعه 18 دی از زبان یکی از مجروحین قیام
آقای ملکی از مجروحین 18 دی در شهرری درباره وقایع این روز می گوید :
«با اعلام قبلی که فردا صبح در حرم حضرت عبدالعظیم (ع) تظاهرات است، صبح روز 18 دی 1357 ، مردم دسته دسته در داخل صحن حرم تجمع کردند. آن روز میدان شهرری هم پر از افراد نظامی بود، مقابل بازار چند جیپ مملو از افراد نظامی ایستاده بودند. هنوز ساعت 10 نشده بود که آقای سبزعلی [8] پس از سخنرانی در مورد فرمان امام و ضرورت راهپیمایی، شروع به شعار دادن نمود و مردم هم با تکرار همان شعارها به دنبال ایشان به طرف میدان شهرری حرکت کردند. مضمون شعارها که از طریق بلندگوی دستی از طرف برادران سبزعلی پخش می شد این بود که «سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن» ، «تا شاه کفن نشود، وطن وطن نشود» ، «خدا، قرآن، خمینی» و ... طولی نکشید که موج جمعیت از طرف حرم به سوی میدان شهرری به جریان افتاد. با این که انتهای جمعیت هنوز در حرم بود سر جمعیت تظاهرات کنندگان به مقابل بازار رسید. خیابان حرم جای سوزن انداختن نبود و شهرری تا آن روز به این شدت با این گستردگی تظاهرات و راهپیمایی نداشت. بلندگو هم دیگر جوابگوی مردم به پاخواسته نبود. با این حال جمعیت مدام شعار می دادند. در میدان شهرری، فرمانده نیروهای نظامی دستور داد تا برای متفرق شدن نیروهای مبارز از گاز اشک آور استفاده کنند. ارتش به مردم حمله کرد و تیراندازی زمینی شروع شد. عده ای هم زخمی شدند. فرمانده نیروهای نظامی که احساس خطر می کند با بی سیم نیروهای گارد و ساواکی مستقر در آرامگاه رضاشاه را نیز فرا می خواند. آنها که رسیدند دستور تیراندازی داده شد. اولین شهید هم سبزعلی بود. او که در میان جمعیت با بلندگو شعار می داد توسط عده ای از مامورین که به دستور فرمانده به همین منظور به بالای پشت بام یکی از آپارتمان های بلوار مرداویج رفته بودند، مورد اصابت قرار گرفت و شهید شد. مردم که با دست خالی فریاد می زدند، برای رهایی از چنگ نظامیان از هر گوشه و گریزی می یافتند، فرار می کردند اما از پشت سر، نظامیان جمعیت را به گلوله بستند. وسط خیابان پر از دمپایی و کفش بود. مردم هم از هر سو با شعار الله اکبر به کوچه های اطراف خیابان حرم پناهنده شدند و عده ای هم زخمی و به شهادت رسیدند.»[9]
واقعه از زبان خواهر یکی از مجروحین قیام
خانم محمدی که برادرش از مجروحین حادثه 18 دی شهرری بوده است، درباره این واقعه می گوید:
«روز 18 دی 1357 من به همراه چند نفر از دوستانم در بهشت زهرا بودیم که خبر رسید در شهرری شلوغ شده و عده ای هم شهید شدند. ما هم بلافاصله از آن جا برگشتیم . وقتی به سرکوچه رسیدم دیدم هم همه است. من نگران شدم که به من گفتند چیزی نیست، برادرتون تیرخورده، الان هم حالش خوب است. اگرچه برادرم از نظر جسمی وضع خوبی نداشت با این حال با دشواری های فراوان او را در بیمارستان هفت تیر شهرری بستری کردیم. حدود یک ماه در آنجا بستری بود و من طی این یک ماه حتی یک شب هم نخوابیدم. کارم اشک ریختن بود و برای برادرم ناراحت بودم. وقتی ایشان را عمل کردند، مادرم آمد. نگاه کرد، اما گریه نکرد. با این که مادرم زن مذهبی بود اما من با خودم گفتم چه مادر بی رحمی ! مادرم گفت: چیزی نشده اگر امامتان را دوست دارید باید در راه او کشته شوید.»[10]
واقعه از زبان یکی دیگر از مجروحین قیام
آقای محمد بختیاری از شرکت کنندگان و مجروحین روز 18 دی شهرری نیز در مورد این روز تاریخی می گوید:
«ما روز 17 دی ماه طبق معمول فضای انقلابی آن روزها در بهشت زهرا مشغول راهپیمایی بودیم که در آن جا اعلام کردند که فردا صبح شهرری تظاهرات برگزار می شود، بیایید شاه عبدالعظیم (ع). من هم صبح روز 18 دی به طرف صحن رفتم. از همان ابتدای صبح ماموریت نظامی خیابان حرم، بازار و میدان شهرری را تحت نظر داشتند. من وقتی داخل صحن شدم، دیدم حاج قاسم سبزعلی سخنرانی می کند و پس از سخنرانی جمعیت زیادی که در آن جا جمع شده بودند با دادن شعار به طرف خیابان و میدان حرکت کردند. ماموران نظامی هر دو طرف خیابان را محاصره کرده بودند. تقریباً جمعیت به سرکوچه دباغی که رسید تیراندازی شروع شد و حاج قاسم هم همان جا شهید شد . من نیز که قصد داشتم مغازه عکاسی را که در آنجا بود و به حیاط بزرگی راه داشت بازکنم تا شاید عده ای از افراد به آن جا پناه ببرند. ناگهان تیرخوردم و افتادم. البته موفق شدم و مردمی که توانستند به آن حیاط بروند، مرا نیز با خود بردند. اما شدت جراحت و خونریزی زیاد بود و من بی هوش شدم بعد از حدود یک ساعت از کوچه پس کوچه های شهرری مرا به بیمارستان فیروزآبادی بردند. خیابان خیلی شلوغ و تحت کنترل بود و در آن جا دکترها وقتی بالای سرم آمدند گفتند ما نمی توانیم برای شما کاری انجام بدهیم . آنها به همراه من گفته بودند که مجروح، نفس های آخرش را دارد می زند و تا دو ساعت دیگر بیشتر زنده نیست و هر اقدامی بی فایده است. با این حال من 24 ساعت تمام روی تخت بیمارستان بدون هیچ اقدامی بستری بودم تا این که پدر و برادرم مرا به عنوان این که آپاندیس دارم در بیمارستان هفت تیر شهرری بستری کردند و چون تیر، مدت زیادی در بدن من مانده بود پس از عمل جراحی تا مدتها درد می کشیدم.»[11]
شهدای قیام 18 دی
قیام 18 دی شهرری منجر به شهادت تعدادی از مبارزین شد. قاسم سبزعلی، عباس ملکی، اصغر طرق وردی، علی کوهی نژاد و... شهید شدند و عده زیادی از جمله رمضان فلاح محمد بختیار، مسیب تقی زاده، رحمان حسینی، اعظم سلیمانی، علی خان محمدی، صفرعلی رنجبر و ... زخمی شد.[12] هم اکنون هر ساله به مناسبت حماسه این روز، مراسمی برگزار می شود و همه اقشار در آن شرکت می کنند. کسبه و بازار و اصناف نیز به احترام این روز با بستن مغازه هایشان در این مراسم حضور می یابند. همچنین در این روز تاریخی در مراسم صبحگاهی کلیه مدارس شهرری ، زنگ مدارس به صدا در می آید و سرود جمهوری اسلامی خوانده می شود. 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات