تاریخ انتشار : ۱۵ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۹:۳۱  ، 
کد خبر : ۱۳۵۹۲۳
مدعیان «خط امام» یک‌بار دیگر بخوانند

نامه تاریخی کروبی به آیت‌الله منتظری

اشاره: اگرچه این روز‌ها گرد و غبار فتنه کاهش یافته و تأکیدات رهبر انقلاب مبنی بر ایجاد بصیرت در جامعه موجب شده تا نفاق سران فتنه روزبه‌روز آشکارتر شود اما برخی اقدامات و موضع‌گیری‌های عجیب این افراد بویژه پس از درگذشت آیت‌الله منتظری موجب شد تا در راستای آگاهی افکار عمومی از رفتار‌های دوگانه و بعضا چندگانه سران فتنه، بخش‌هایی از سابقه این افراد واکاوی شود. خوشبختانه تعارض رفتاری این افراد به گونه‌ای است که براحتی می‌توان با ارائه اسناد قابل‌ دسترسی، اوج نفاق آنان را نشان داد، از این جمله است اقدام مهدی کروبی که در واکنش به فوت آیت‌الله منتظری، اعلام عزای عمومی کرده و بیانیه‌ای عجیب صادر می‌کند. این اقدام کروبی در حالیست که در تاریخ 29 بهمن 67 مهدی کروبی همراه امام جمارانی و سیدحمید روحانی در نامه‌ای به آیت‌الله منتظری انتقادات شدیدی را از رویه خلاف وی مطرح می‌کنند. در این نامه از حمایت منتظری از باند مهدی هاشمی بشدت انتقاد شده و انتقاد وی از اعدام منافقین به بوته نقد کشیده شده است. مهدی کروبی در این نامه مخالفت منتظری با پخش اعترافات مهدی هاشمی از صدا و سیما را برنمی‌تابد و در واکنش به «جانی» خواندن مقامات قضایی نظام از سوی منتظری، می‌آورد: «مقامات قضایی نظام اگر شماری از توطئه‌گران را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند؟!»، «سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته‌اند و هر روز به گونه‌ای برای شما جو را ترسیم می‌کنند» و «آیا خدا راضی است که با اینگونه سخنان برای رادیوهای بیگانه و ضدانقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال ببرید؟» در این نامه همچنین نسبت به رفتار خانواده منتظری و توهین آنان به عکس امام(ره) نیز انتقاداتی می‌شود که مقایسه فضای حاکم بر آن با اقدامات این روزهای مهدی کروبی به وضوح عدم صداقت و نفاق وی را آشکار می‌کند. شاید بی‌دلیل نیست که دختر آیت‌الله منتظری به محض مشاهده کروبی در بیت پدرش، وی را «فرصت‌طلب» می‌نامد!

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
محضرمبارک حضرت مستطاب آیت‌الله‌‌العظمی جناب آقای حاج شیخ حسینعلی منتظری دامت افاضاته
با سلام و تحیت، پیش از پرداختن به موضوعات اصلی لازم می‌داند نکاتی را یادآور شود:
الف: از آنجاکه یکی از ویژگی‌های حضرتعالی صراحت لهجه است، انتظار داریم که از برخورد صریح و دور از مجامله ما نرنجید و آن را حمل بر جسارت و اسائه ادب نکنید.
ب: این نامه را افرادی به محضر عالی می‌نویسند که در درازای نهضت امام تا پیروزی انقلاب اسلامی و تا به امروز از علاقه‌مندان و وفاداران به شما بوده و اخلاص آنان نسبت به حضرتعالی به ثبوت رسیده است و علاوه بر اعتراف به مقام علمی شما، از نظر مقاومت و از خود‌گذشتگی و تحمل رنج‌ها و فشارها شما را اسوه و الگوی کم‌نظیر دوران خفقان رژیم ستم‌شاهی می‌دانند و در این نگارش جز خیرخواهی و صلاح‌اندیشی و تذکرات مشفقانه و پیشگیری از ضربه و لطمه ناهنجار به مقام والای آن جناب نظر و اندیشه‌ای ندارند.
ج: این نامه، پس از دیر زمانی بردباری و خویشتنداری در برابر یک سلسله برخوردها و موضع‌گیری‌های سوال‌برانگیز جنابعالی که برای ما درخور توجیه نبوده است، به حضور عالی نگارش شده است. امید است که آن را بر پایه احساسات آنی، جوانی و حساب‌نشده نینگارید و توجه داشته باشید که در پی دیرزمانی اندیشه و بررسی همه‌جانبه، به تقدیم آن ناگزیر شدیم. با وجود این اگر شیوه نگارش دون ‌شأن آن مقام معظم است، پوزش می‌خواهیم چون ما را از آن گریزی نبوده است. والعذر عند کرام الناس مقبول.
د: شما توصیه می‌فرمایید که: «لازم است مردم و کسانی که انتقاد سازنده دارند آزادانه حرف‌های خود را بزنند»، امید است که به ما به عنوان سربازانی که در راه اسلام و انقلاب اسلامی - ان‌شاء الله- فداکاری و خدمتگزاری کرده و می‌کنند، این رخصت را بدهید که دور از هرگونه سانسور، انتقاد و نظریه خود را لااقل در نامه‌ای در بسته، به حضور عالی بنگارند.
اما مسائلی را که لازم می‌دانیم با آن جناب در میان بگذاریم و درباره آن با کمال ادب و احترام توضیح بخواهیم بدین شرح است:
1- برخورد و موضع‌گیری حضرتعالی در ماجرای مهدی هاشمی برای بیشتر دوستان مخلص و ارادتمندان روحانی شما که از نزدیک و دور شاهد موضع‌گیری‌های شما بودند، شگفت‌انگیز و حیرت‌آور بود و هنوز نیز این شگفتی و حیرت ادامه دارد. شما خود می‌دانید که نامبرده و باند او، عالم روحانی مرحوم شمس‌آبادی و نیز روحانی دیگری را به جرم ساده‌اندیشی و بنا به گفته خود او «عدم اعتقاد به مبارزه» ربودند و به وضع فجیعی به قتل رسانیدند و آنگاه که دستگیر شدند نیز- بنابر پرونده موجود - نامبرده در خدمت ساواک قرار گرفت و به همکاری با آنان پرداخت. در پی پیروزی انقلاب اسلامی که از زندان آزاد گردید نیز به شرارت ادامه داد و حشمت و 2 فرزند بی‌گناه او را توسط باند خود ربود و به قتل رسانید و آنگاه که از سوی حضرتعالی باوجود هشدارها و تذکرات خیرخواهانه حضرت امام و برخی از مسؤولان و دوستان، به مسؤولیت نهضت‌ها گماشته شد، می‌دانید که چگونه در افغانستان میان برادران مسلمان کشت و کشتار و برادرکشی راه انداخت و فتنه‌ها برپا کرد.
و سرانجام خون‌های ناحق‌ریخته گریبان او و باند او را گرفت و از سوی مسؤولان نظام جمهوری اسلامی دستگیر و تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و به جنایات خود اعتراف کرد و به جزای اعمال خود رسید. در این میان انتظار می‌رفت که حضرتعالی در پی آگاهی از جنایت‌ها و آدم‌ربایی‌ها و خونریزی‌ها و ده‌ها جنایت و خیانت دیگر او که در پرونده‌های او منعکس است و خود بخوبی از آن آگاهید، نه‌تنها از او و باند او اظهار تبری و انزجار کنید و از مسؤولان امر،کیفر هر چه سریع‌تر آنان را بخواهید بلکه از وجود چنین جنایتکاران خونخوار و خدانشناس در میان بیت خود بشدت نگران شوید و به خود آیید و در راه پاکسازی بیت خود از عناصر منحرف و وابسته به باند مهدی بکوشید و از مقامات و مسؤولانی که در راه ریشه‌کن کردن این ماده فساد تلاش کرده‌اند، سپاسگزاری کنید و خود را مرهون آنان بدانید، لیکن متأسفانه حضرتعالی نه‌تنها چنین نکردید بلکه تا واپسین روز زندگی او می‌کوشیدید که او را از کیفر قانونی برهانید؟! آیا این موضع حضرتعالی را می‌توان با موازین قانونی، مطابق دانست؟
2- شما در سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های خود از پایبندی به قانون، عدم تجاوز به قانون و حرکت بر پایه قانون، فراوان سخن می‌گویید. پرسشی که برای ما مطرح است این است که آیا پیروی از قانون برای دیگران است؟! یعنی این مسؤولان نظام جمهوری اسلامی و امت قهرمان‌پرور ایران هستند که باید قانون را رعایت کنند؟ لیکن اطرافی‌های شما از هفت دولت آزادند؟! اگر چنین نیست
پس چگونه:
الف: خبر کشته شدن حشمت و 2 فرزند او به دست باند مهدی، نه‌تنها شما را تکان نداد بلکه تا آنجا که امکان داشت از قاتلان آنها حمایت کردید. در صورتی که اگر حشمت و 2 فرزند او باید به چنین کیفری می‌رسیدند، این وظیفه دادگاه انقلاب و دستگاه‌های قضایی بود، نه وظیفه مهدی و باند او. شما چگونه است که از دریافت خبر قتل حشمت و فرزندان او به دست باند مهدی تکان نخوردید، لیکن آنگاه که خبردار شدید که مشتی منافق و محارب را طبق موازین‌ قضایی محاکمه و اعدام کرده‌اند، به نامه‌نگاری دست زدید و در دیدار با برخی از مقامات قضایی این کار را جنایت خواندید و آنان را جانی نامیدید؟ شگفتا! مهدی و باند او اگر مردم را بدزدند و بکشند جانی نیستند، لیکن مقامات قضایی نظام جمهوری اسلامی اگر شماری از توطئه‌گرانی را که نقشه براندازی دارند، محاکمه و اعدام کنند، جانی هستند؟!
ب: شما آنگاه که خبردار شدید که یکی از افراد باند مهدی اوراق و اسناد نخست‌وزیری را دزدیده است، اظهار داشتید که «شاید تصمیم داشته در آینده نخست‌وزیر بشود و می‌خواسته است اطلاعاتی از چون و چند کار نخست‌وزیری داشته باشد!»
آیا اگر فردا خبردار شوید که یکی از علما – العیاذ بالله – به بیت شما دستبرد زده است و شماری اسناد و مدارک را ربوده است و توجیه او این است که چون قصد دارد در آینده قائم مقام رهبر شود، برای آشنایی با اوضاع و شرایط قائم مقامی به این کار دست زده است، با او چه رفتار و معامله‌ای خواهید کرد و چه دیدی نسبت به او خواهید داشت؟ آیا درباره او نیز چنین اظهار‌نظری خواهید فرمود؟
ج: سعید آیت‌الله‌زاده در حضور حضرتعالی به جعل سند علیه دکتر هادی و سیدصادق روحانی اعتراف کرد و صریحا اعلام داشت که با سند جعلی، آنان را ساواکی جازده است و در حقیقت با بدترین شیوه با آبرو و حیثیت آنان بازی کرده است. شما که درباره قانون و حیثیت افراد آنگونه داد سخن می‌دهید لطفا بفرمایید که درباره این کار خلاف قانون نامبرده، چه واکنشی از خود نشان دادید؟!
د: حجت‌الاسلام آقای سیدهادی هاشمی بنابر اتهاماتی که در پرونده او موجود است و اعترافاتی که مهدی و باند او علیه نامبرده کردند، طبق قانون به بازجویی فراخوانده شد. حضرتعالی روی احترام به کدام قانون او را در بیت خود مخفی کردید و اعلام داشتید که بازجویی و محاکمه او بازجویی و محاکمه من است؟! و نیز روی چه مجوزی شماری از هم‌پرونده‌های مهدی هاشمی مانند جعفرزاده قاتل را در درون بیت شما پنهان ساختند و اجازه ندادند که طبق قانون دستگیر و کیفر داده شوند؟
راستی کسی که تحت تأثیر اطرافی‌های خود، به این آسانی قانون را نادیده می‌گیرد و قانون‌شکنی‌ها و آدمکشی‌های آنان را نمی‌بیند چگونه می‌تواند از قانون دفاع کند و قانون را حاکم سازد؟!
3- شما در سخنرانی‌ها و موضع‌گیری‌های خود از تبعیض نیز گله‌مندید و آن را به حق برای اسلام و انقلاب اسلامی و جامعه روحانیت زیان‌آور می‌دانید. لیکن بار دیگر تحت تأثیر جو حاکم در بیت خود درباره سعید آیت‌الله‌زاده خود تبعیض قائل می‌شوید و آنگاه که او را به اتهام جعل سند، احضار می‌کنند، از فرستادن او به بازجویی ممانعت به عمل می‌آورید و تنها با بازجویی او در حضور خود شما موافقت می‌فرمایید؟! و آنگاه که در حضور شما صریحا اعتراف می‌کند که علیه دکتر هادی و سیدصادق روحانی سند جعل کرده است ولی از نوشتن این اعتراف سرباز می‌زند، شما نیز از اوحمایت می‌کنید و با پرخاش می‌گویید چرا می‌خواهید از او نوشته بگیرید؟ آیا می‌خواهید او را به محاکمه بکشید؟! و اینگونه به ماجرا پایان می‌بخشید. و درست چند روز پس از این جریان طی یک سخنرانی اعلام می‌دارید که تبعیض غلط است، ما نباید میان خودی و بیگانه فرق بگذاریم! ما باید از حکومت حضرت علی درس بیاموزیم که فرمود اگر عاریه مضمونه نبود نخستین هاشمیه‌ای بودی که دستت را قطع می‌کردم و....
4- شما از سانسور در رسانه‌های گروهی انتقاد می‌کنید و از این نگرانید که «اگر اینطور باشد کار به جایی می‌رسد که حرف من طلبه را هم که از اول انقلاب در کنار مردم و همراه با انقلاب اسلامی بوده‌ام سانسور می‌کنند!...»
شگفتا! چگونه است آن روز که رسانه‌های گروهی بیانیه حضرت امام درباره مهدی هاشمی را پخش می‌کنند، با پرخاش می‌گویید که چرا این موضوع را بوق کرده‌اند؟ وآنگاه که خبر به شما می‌رسد که رادیو و تلویزیون می‌خواهد اعترافات مهدی را پخش کند می‌کوشید که حتی با تهدید از پخش آن جلوگیری کنید و نگذارید که امت اسلامی جنایات مهدی را از زبان او بشنوند!
آیا به نظر شما سانسور پیام رهبر انقلاب اسلامی که در راه این انقلاب همه هستی خود را فدا کرده است در صورتی که شما صلاح بدانید بی‌اشکال است و سانسور اعترافات مهدی و باند او نیز باید انجام بگیرد و تنها سانسور نظریات شما خلاف قانون است؟!
5- شما اعلام می‌دارید که: «متأسفانه دیده می‌شود طوری شده است که افراد خوب از ترس پرونده‌سازی نمی‌توانند نفس بکشند!!» با پوزش از محضر عالی باید عرض کنیم سیاه باد روی آن شیادانی که دور شما را گرفته‌اند و هر روز به گونه‌ای برای شما جو را ترسیم می‌کنند. روزی به شما می‌باورانند که مردم تا آن پایه ناراضی هستند که به مقامات مسؤول کشور و روحانیان، در کوچه و خیابان آشکارا هتاکی می‌کنند و روز دیگر وانمود می‌کنند که «افراد خوب هم از ترس پرونده سازی نمی‌توانند نفس بکشند» و حضرتعالی نیز بدون مطالعه و اندیشه روی آن گفته‌ها، آن را باور می‌کنید و بر زبان می‌رانید.
اگر حکومت تا آن پایه ضعیف است که مردم در کوچه و بازار به مقامات مسؤول کشور آشکارا ناسزا می‌گویند چگونه توان پرونده سازی دارد و چگونه افراد خوب نمی‌توانند نفس بکشند؟
آیا براستی افراد خوب از ترس نمی‌توانند نفس بکشند که «خوبان» بیت شما بی‌پروا و آشکارا به امام، مسؤولان و مقدسات این انقلاب همه گونه جسارت‌ها را روا می‌دارند؟! آیا این اشرف خانم صبیه جنابعالی نیستند که از قم تا قهدریجان و تا هرجایی که صدای او برسد به امام عزیز و جان امت اسلامی اهانت می‌کند و عکس حضرت امام را در برابر چشمان شما از دیوار می‌کند؟! آیا این سعید آیت‌الله‌زاده نیست که فرزند عزیز امام، حجت‌الاسلام والمسلمین حاج سیداحمد خمینی را به جرم آنکه اجازه نداده است بیت امام نیز مرکز جاسوسان، آدمکشان و باندبازان قرار بگیرد و برای رسیدن به قدرت باند آدمکشی تشکیل نداده است «احمد شاه» می‌نامد!! و حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اکبر هاشمی‌رفسنجانی را به جرم آنکه از آغاز نهضت امام با فداکاری و پایداری در کنار امام ایستاده است و برای بیرون راندن دیگران از صحنه به جعل سند دست نزده است «اکبر شاه» می‌خواند!!
آیا حضرتعالی شبنامه‌های نهضت آزادی را که در آن امام، مسؤولان و اصولا نظام جمهوری اسلامی را به زیر سوال می‌برند، مطالعه نمی‌کنید؟!
آیا سخنرانی‌های عناصر وابسته به انجمن حجتیه و پیروان تز «اسلام منهای روحانیت» را علیه مقامات و مسؤولان کشور نمی‌شنوید؟!
آیا خدا راضی است که با اینگونه سخنان، برای رادیوهای بیگانه و ضدانقلاب خوراک تهیه کنید و اصل نظام جمهوری اسلامی ایران را به زیر سوال ببرید؟!
حضرت آیت‌الله!
شما خوب می‌دانید که امت قهرمان پرور ایران هرگز تحمل کوچک‌ترین اهانت به ساحت مقدس حضرت امام را ندارد و این حقیقت در دوران ستمشاهی بارها ثابت شده است. راستی اگر روزی این ملت باخبر شود که در بیت شما نسبت به عکس امام چه جسارتی شده است، می‌دانید با آن بیت چه خواهند کرد؟!
شما مداحی و ثناگویی را نکوهش کرده‌اید! آیا ممکن است توضیح بفرمایید که منظور شما چه می‌باشد. تا آنجا که ما می‌دانیم در صدا و سیما، خطبه‌های نماز جمعه، نطق قبل از دستور و در قطعنامه‌ها جز از امام و حضرتعالی از هیچ مقامی مدح و ثنایی نمی‌شود و مداحی از امام از باب «فا ما بنعمت ربک فحدث» و «من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق» وظیفه همه مسلمانان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم امت حق‌شناس ایران از این وظیفه هرگز سر باز نخواهد زد. هر چند ممکن است باند آدمکشان را خوش نیاید.
6- شما همیشه دربرخورد با مسؤولان و مقامات قضایی از عفو زندانیان گروهکی سخن می‌گویید و آزادی آنان را می‌خواهید. با وجود آنکه بارها برای شما ثابت شده است که بسیاری از آنان به سبب اصرار و پافشاری شما مورد عفو قرار گرفتند و آزاد شدند و با شناسایی بیشتر از پاسداران و بسیجیان دست به آدمکشی و ترور زده خون عزیزان ما را ریخته‌اند، لیکن هرگز اینگونه رویدادها در موضع شما در پشتیبانی از زندانی‌های گروهکی تغییری پدید نیاورده است. این موضع شما برای ما سوال‌برانگیز است، ما مطمئن هستیم که عناصر مرموز بیت در این موضع‌گیری شما نقش اساسی دارند.
7- شما در سخنرانی‌های خود روی این نکته بارها تأکید دارید که برخی از شعارهایی که دادیم غلط بود، تندروی بود و موجب رمیدن افکار جهانی شد! حتی در دیدار با هیات فلسطینی سفارش کردید که اشتباهی را که ما مرتکب شدیم شما تکرار نکنید، شعار نابودی اسرائیل را سر ندهید. باید این نکته را یادآور شویم که استکبار جهانی برای منحرف کردن مسیر یک انقلاب، نخست از این راه وارد می‌شود که به برخی از سردمداران انقلاب بباوراند که قاطعیت و انعطاف ناپذیری و ایستادگی روی آرمان‌های انقلاب غیرعملی و موجب انزوای کشور انقلابی در جهان می‌شود! و می‌کوشند افکار جهانی را به شکل لولوی سر خرمن، در برابر چشمان مسؤولان انقلاب، پیوسته به رژه وادارند. غافل از آنکه، افکار جهانی را مشتی زراندوزان بی‌وجدان، رفاه‌طلبان بی‌درد و انسان‌های تهی از انسانیت می‌سازند و آنانکه در کشورهای مقتدر و استکباری هنوز از انسانیت تهی نشده‌اند، خود از بسیاری حقوق محرومند و در معادلات جهانی نقشی ندارند.
مسؤولان نظام جمهوری اسلامی باید بکوشند شعارها و آرمان‌هایی را دنبال کنند که مورد پشتیبانی امت قهرمان پرور ایران است و خانواده‌های معظمی در راه تحقق آن آرمان‌ها بهترین عزیزان خود را فدا کرده‌اند و هرگونه کمبود، کاستی و ناراحتی را در راه پیشبرد آرمان‌های مقدس انقلاب تحمل می‌کنند و مسلما هیچگاه از آرمان‌های مقدس خود دست نمی‌کشند و به آن پشت نمی‌کنند.
آری ما باید بکوشیم شعارها و آرمان‌هایی را که امت اسلامی در راه پیاده کردن آن قربانی‌ها داده، رنج‌ها برده و می‌برد حفظ کنیم و جامه عمل بپوشانیم، نه آنکه برای خوشایند بی‌تفاوت‌ها، رفاه‌طلب‌ها، سرمایه‌داران و سوداگران اروپا و آمریکا، به شعارهای اسلامی – انقلابی پشت کنیم و آن را غیرعملی بخوانیم.
8- شما می‌فرمایید، «هر کس باید اعمال خود را محاسبه و اشتباهات خود را جبران کند... و در پی برطرف کردن نواقص و رفع اشتباهات برآیند» البته پیشنهادی ارزنده و اسلامی است و همه وظیفه‌مندند به حساب خود برسند پیش از آنکه به حساب آنان رسیدگی شود لیکن باید دید حضرتعالی در این زمینه چه گامی برداشتید؟ اگر حضرتعالی نگاهی به گذشته‌های خود بکنید و اشتباهات گذشته را دریابید، شاید امروز بتوانید در برخوردهای خود جانب احتیاط را رعایت کنید و به این حقیقت برسید که ممکن است امروز نیز مانند دیروز در اشتباه باشید. شما یک روز به کتاب شهید جاوید تقریظ نوشتید و روز دیگر بافشار نیروهای منفی درصدد برآمدید که آن را رد کنید و توبه‌نامه بنویسید که برخی از دوستان نگذاشتند که هردو کار اشتباه بود.
شما شهید قهرمان محمد منتظری را تحت تأثیر گفته‌های دیگران، روانی خواندید، در صورتی که امام را هرچه تحت فشار قرار دادند تا کلمه‌ای علیه محمد بر زبان آورند نپذیرفتند. و خدا می‌داند که لیبرال‌ها و ملی‌گراها از این اظهار نظر شما درباره او چه بهره برداری‌های سوء کردند و در مجلس شورای اسلامی او را از قول شما دیوانه خواندند! شما به‌رغم توصیه‌ها و تذکرات حضرت امام که از نجف درباره مهدی دید منفی داشت و نیز دوستان دلسوز، مهدی هاشمی را مسؤولیت دادید و دست او را باز گذاشتید و در نتیجه دیدید که با بهره‌برداری سوء از امکانات به‌دست آورده، به چه جنایاتی در ایران و افغانستان دست زد و امروز نیز به‌رغم هشدارها و رهنمودهای حضرت امام و بیشتر دوستان وفادار و دلسوز، از پاکسازی بیت خود خودداری می‌ورزید و در نتیجه می‌بینیم که اطرافی‌ها و نزدیکان شما برآنند که شما را گام به گام از راه انقلاب جدا سازند و شما را نسبت به انسان‌های متعهد و فداکار و انقلابی بدبین سازند و آدمکشان و سرمایه‌دارها و لیبرال‌ها را در دید شما قهرمانان مبارزه با آمریکا جا بزنند!
شما دیگران را از یک‌دندگی و لجاجت منع می‌کنید لیکن خود در برابر این همه دوستان دیرینه و خیل خیراندیشان که از سال‌های متمادی و از دوران‌های بسیارگذشته آنان را می‌شناسید و به اخلاص و تعهد آنان ایمان دارید، سرسختی نشان می‌دهید به گونه‌ای که انگار همه آنان در مسیر مخالف انقلاب حرکت می‌کنند یا نمی‌فهمند و در اشتباهند و تنها چند نفری که گرداگرد شما حلقه زده‌اند دلسوز انقلاب می‌باشند و درست می‌اندیشند!
9- شما پیوسته به مسؤولان گوشزد می‌کنید که نیروها را کنار نزنید و افراد کاری را حذف نکنید لیکن می‌بینیم که امروز برخی عناصر درستکار و متعهد از بیت شما کنار زده شده یا منزوی گردیده‌اند و سعید آیت‌الله زاده با اهانت از افرادی که در باند نیستند کلید تحویل می‌گیرد!!
10- گفتن ندارد که در نظام جمهوری اسلامی، کمبودها و کاستی‌هایی وجود دارد که برخی از آن از پیامد‌های انقلاب نو پا و جنگ تحمیلی می‌باشد و اجتناب ناپذیر است و برخی نیز به سبب بی‌تجربگی و عدم کارایی برخی از مسؤولان به وجود آمده است و قهرا با تذکرها و راهنمایی‌های مشفقانه همراه با ارائه طرح‌ها و برنامه‌ها می‌توان آن را برطرف ساخت. اما این شیوه‌ای که شما در پیش گرفته‌اید که ضعف‌هایی را که اطرافیان و نزدیکان در نظر شما بزرگ جلوه می‌دهند، به‌دست می‌گیرید و با بوق و کرنا به رخ مسؤولان می‌کشید، بدون آنکه راه حلی ارائه دهید، نه تنها شیوه‌ای سازنده و اصلاحی نیست بلکه از یک سو برای دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی خوراک تبلیغاتی فراهم می‌کند و از سوی دیگر نظام را زیر سوال می‌برد و تضعیف می‌نماید. این شیوه آنهایی است که کنار گود نشسته‌اند و همه مشکلات کشور را یک روزه حل می‌کنند.
شما خوبست به جای حمله به این و آن، به ارشاد و راهنمایی بپردازید و ضمنا به کارهایی که خود انجام می‌دهید بنگرید تا دریابید که تا چه پایه‌ای در صحنه‌ عمل موفق بوده‌اید. آن بند «ج» که درباره آن نتوان سخن گفت و این نمایندگان شما در دانشگاه‌ها که برخی از آنان، مایه شرمساری و دور داشتن دانشجو از روحانی شده‌اند و دیگر مجالی برای شرح آن نیست.
ما در پایان لازم می‌دانیم که راه امام و خط امام را به شما یاد آوری کنیم. ما بر این باوریم که حضرتعالی اگر به زندگی و راه امام عنایت بیشتری داشته باشید و آن را دریابید و به کار بندید در زندگی سیاسی شما 180 درجه دگرگونی پدید خواهد آمد و راه دیگری در پیش خواهید گرفت.
از ویژگی‌های برجسته و ارزنده امام این است که تأثیر ناپذیرند و این ویژگی‌ها معظم له را از بسیاری خطرها مصون داشته است. در آن روزگاری که در نجف اشرف در غربت به سر می‌بردند، نامه‌ها، پیام‌ها و فشارهای همه جانبه بیشتر یاران و دوستان ایشان نتوانست معظم له را تحت تأثیر قرار دهد و به پشتیبانی از منافقین وادارد و چنانکه در بالا اشاره شد درباره شهید محمد نیز تلاش‌های فراوانی شد تا امام کلمه‌ای علیه او بر زبان آورد و نیز درباره برخی از چهره‌هایی که در محافل روشنفکری محبوبیتی‌داشتند ‌‌و نیز پیرامون برخی گروه‌ها و ‌‌انجمن‌ها که متأسفانه امروز نیز در مراکز حساس جا خوش‌کرده‌اند، بارها تلاش‌هایی به عمل آمد تا از امام تأییدی بگیرند که به سبب بیداری و هوشیاری امام، همه آن تلاش‌ها ناکام ماند و تأثیرناپذیری امام بر همگان ثابت و آشکار گردید.
موضع امام علیه مهدی هاشمی در نجف اشرف که حتی به برادران روحانی نجف اجازه تحصن و اعتصاب برای نجات جان او را نداد، آموزنده و پندآمیز است (در این زمینه آقای انصاری که در خدمت حضرتعالی انجام وظیفه می‌کنند و آقای سیدحمید روحانی که در این نگارش سهیم است، می‌توانند دیدگاه امام درباره مهدی در نجف را برای شما بازگو کنند).
ما اطمینان داریم که حضرتعالی با الهام از تذکرات و رهنمودهای حضرت امام بزرگوار، می‌توانید به بهترین شیوه‌ای در مقام اصلاح و پاکسازی بیت خود برآیید، عناصر ناباب را از درگاه خود برانید و نزدیکان را از دخالت در امور سیاسی و اجتماعی خود منع کنید. شما از اصلاحات، فراوان سخن گفته‌اید و رهنمود داده‌اید لیکن هیچگاه به سبب جوسازی‌های برخی از اطرافی‌ها و نزدیکان نتوانستید به اصلاح بیت خود دست بزنید یعنی اساسا به شما فرصت اندیشیدن در این باره را نداده‌اند. صداقت، درستی و سلامت نفس شما برهمگان آشکار است، لیکن آنچه که شما را آسیب‌پذیر ساخته است بیت و نزدیکان شما و منابع خبری شما است که متأسفانه ناسالم است و این منابع خبری ناسالم و برخی نزدیکان ناصالح شما را به اشتباهات خطرناکی واداشته‌اند و دشمن را به شکل دوست و دوستان را دشمن در برابر شما به نمایش می‌گذارند و عناصر لیبرال و منحرف مانند نهضت آزادی را به شما نزدیک می‌سازند.
ما از این نگرانیم که این روش و شیوه شما صبر برادران انقلابی و وفادار به شما را لبریز کند و آنانرا به نگارش نامه‌های سرگشاده و استفاده از رسانه‌های گروهی برای پاسخگویی به جنابعالی و توضیح حقایق برای امت اسلامی ناگزیر سازد که از آن به خدا پناه می‌بریم. ما رسما اعلام می‌داریم که تا منابع خبری و تشکیلات درونی شما اصلاح نگردد، این ره به ترکستان است و هرگز نخواهید توانست وظایف و مسؤولیت‌هایی را که در قبال اسلام و انقلاب اسلامی بر دوش دارید بدرستی به پایان ببرید بلکه ممکن است خدای نخواسته، به خود و اسلام و انقلاب زیان‌های جبران ناپذیری وارد کنید. این حقیقت را می‌توانید با مطالعه در زندگی برخی‌علما و مراجع گذشته که در محاصره اطرافی‌ها و نزدیکان بوده‌اند بخوبی به دست آوریدکه قرآن می‌فرماید: لقد کان فی قصصهم عبره لاولی الالباب – والسلام علیکم و رحمت‌الله
٢٩/١١/٦٧ مهدی کروبی
٢٩/١١/٦٧مهدی جمارانی
٢٩/١١/٦٧سیدحمید روحانی

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات