به علت حجم زیاد بولتن و لزوم مناسب نمودن آن برای مطالعه در فضای مجازی، این متن در پایگاه بصیرت در چهار بخش منتشر میشود. (بخش اول)
زندگینامه
اکبر هاشمیرفسنجانی در سال 1313خ. در روستای بهرمان از توابع رفسنجان متولد شد. در پنج سالگی به دلیل نبود مدرسه در روستا به مکتب رفت. وی تا چهارده سالگی علاوه بر آموزش تحصیلات ابتدایی در کارهای کشاورزی به پدرش یاری میداد، سپس برای آموختن دروس حوزوی راهی قم شد و تحت نظر حضرات اخوان مرعشی که از خویشاوندان به حساب میآمدند تحصیل را آغاز کرد. بعد از چند سال به اتفاق محمدجواد باهنر که او نیز در زمره شاگردان امام به حساب میآمد مکتب تشییع را راهاندازی کرد. وی پس از رحلت آیتالله بروجردی و فراهم شدن زمینه مرجعیت آیتالله خمینی در کنار ایشان به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. در فروردین سال 1342 در پی یورش نیروهای امنیتی به فیضیه، از جمله طلبههایی بود که به سربازخانه اعزام شد. بعد از حوادث 15 خرداد از سربازخانه گریخت و به جمع علمای مهاجری که به منظور دفاع از امام در تهران گرد آمده بودند پیوست. در پی شکست برنامه رژیم پهلوی برای اعدام امام در مقام مرجعی مقتدر، محبوب و بهرهمند از پشتیبانی بیدریغ اقشار میلیونی مردم، زمینهای برای شکلگیری تشکلی به نام «جمعیت اصلاح حوزه» فراهم شد. در پی تبعید امام و قتل منصور در اسفند 1343 دستگیر شد و به مدت پنج ماه در بازداشت به سر برد. در سال 1345 به سبب تحت تعقیب بودن، مدتی در تهران با آیتالله خامنهای به طور نیمه مخفی زندگی کرد، اما در نهایت در تاریخ 20/8/1346 مجدداً دستگیر و با وساطت آیتالله سید احمد خوانساری آزاد شد.
ادامه فعالیتها، سخنرانیها و روشنگریهای وی موجب دستگیریاش در تاریخ 14/7/1350 میشود و وی ماههای نخستین از سال 1351 را نیز در زندان قزلقلعه پشت سر میگذارد که با فاصله اندکی از آزادی در رفسنجان بازداشت و پس از چند روز زندانی بودن در کرمان به قزلقلعه تهران انتقال مییابد و چهل و پنج روز در در زندان انفرادی میماند.
در سال 1353 نیز در سفری به نوق در رفسنجان دستگیر و پس از حدود پنجاه روز آزاد شد. در سال 1354 دو سفر چند ماهه به خارج کشور داشت که در جریان یکی از این سفرها در عراق به دیدار امام نیز نائل آمد. وی در بازگشت از سفر دستگیر شد و تا پاییز 1357 در زندان به سر برد و سرانجام در جریان اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران آزاد شد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای انقلاب درآمد و در سال 1358 معاونت وزارت کشور را نیز به عهده گرفت. آقای هاشمی رفسنجانی در اولین دوره انتخابات مجلس به نمایندگی از طرف مردم تهران انتخاب شد و از سوی نمایندگان ملت مسئولیت ریاست مجلس را به عهده گرفت.
ایشان در همین حال به عنوان یکی از اعضای شورای عالی دفاع محسوب میشد. وی در سال 1362 به عنوان مسئول عملیات جنگ از سوی امام برگزیده شد که تا پایان جنگ این مسئولیت را به عهده داشت.
آقای هاشمیرفسنجانی در سال 1368 در پنجمین دوره انتخابات ریاستجمهوری از سوی مردم برگزیده شد و برای دو دوره در این سمت باقی ماند. ایشان هماکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده دارد.
------------------------------------------------
فروردین
جمعه 1 فروردین : به نماز جمعه رفتم.(ص33)
امام برخلاف معمول هر سال با مسئولان جلسه نداشتند و فقط خانوادههای شهدا به زیارت امام رفتند. عصر عفت و یاسر همراه آقای خامنهای به مشهد رفتند. (صص34-33)
شنبه 2 فروردین : با آقای [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور تلفنی صحبت کردم و گفتم خوب است با آقای فهد- شاه عربستان- تلفنی صحبت کنند و او را تشویق نمایند که با اوپک بهتر همکاری کنند. گویا مذاکرات کنفرانس اوپک پیشرفت کرده و تولید کنندگان نفت تلاش میکنند قیمت را به همان بیست و هشت دلار در هر بشکه برسانند. (ص34)
یکشنبه 3 فروردین : با جلسه فرماندهان ستاد قرارگاه خاتم در تماس بودم. در این جلسه مسائلی در ارتباط با تبادل امکانات ارتش و سپاه برای جنگ مانند توپخانه، نیرو و ... مطرح بود. جلسه تا ساعت چهار بعد از ظهر طول کشید و بالاخره به نتایجی رسیدند؛ لابد مثل گذشته در مرحله اجرا به اشکال برمیخوریم. تعدد مراکز نظامی [ارتش و سپاه] مضر است و نمیشود چارهای کرد؛ جوش کاری هم مسکن است نه علاج.(ص35)
عصر احمدآقا آمد. درباره احتمال دخالت خطوط سیاسی در پرونده انفجار نخستوزیری، لزوم اجرای عدالت، مشکلات تضاد ارتش و سپاه، پیشنهاد ادغام نیروی زمینی ارتش در سپاه، مطرح شدن سپاه به عنوان نیروی زمینی ارتش و حفظ دو نیروی هوایی و دریایی، ضعفهای قوه قضائیه و لزوم تقویت شورای [عالی] قضائی بحث شد. (ص35)
دوشنبه 4 فروردین : صبح به احمدآقا تلفنی گفتم به امام عرض کند که امروز در صحبتهای خودشان، مردم را تشویق به رفتن به جبههها کنند. از آقای [میرحسین موسوی] نخستوزیر درباره نتایج جلسات اوپک پرسیدم. معلوم شد دیشب وزیر نفت اندونزی با کاهش سهمیهاش مخالفت کرده و نزدیک بوده همه چیز از هم بپاشد که ایران شرط خود را پس گرفته و پیشنهاد بررسی بیشتر داده و تصمیمگیری به امروز موکول شده است. به زیارت امام رفتیم. ملاقات رسمی بود. آیتالله خامنهای به مشهد رفتهاند. من [میلاد امام علی(ع)را] تبریک گفتم. (ص36)
سهشنبه 5 فروردین : اول وقت از جبهه سئوال کردم، مسأله مهمی نداشتند. به زیارت امام رفتم. مشکلات بین ارتش و سپاه، اختلاف افسران نیروی زمینی با آقای صیاد فرمانده نیرو و ادامه گزارشهای قبلی درباره مذاکرات غیرمستقیمی که با آمریکاییها بر سر کمک به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان در مقابل گرفتن امکانات نظامی داریم، را گزارش کردم. در مورد دوم موافقتند و دستور احتیاط میدهند.(ص39)
ساعت سه بعد از ظهر همراه با یاسر و مهدی و پاسداران برای سفر به جبهه با لباس بسیجی به راهآهن و با [خودروی] پیکان و به صورت ناشناس رفتیم. از ایستگاه رباط کریم سوار شدیم که کسی ما را نشناسد. (ص39)
چهارشنبه 6 فروردین : ساعت شش صبح به اندیمشک رسیدیم. به خاطر امنیت بیشتر با قطار آمدیم. تا ساعت پنج بعدازظهر در پایگاه هوایی دزفول ماندیم. آقایان دکتر [حسن] روحانی، سرهنگ [مصطفی] ترابی و رحیم صفوی آمدند. درباره جنگ و مسائل مربوط دیگر مذاکره کردیم و تصمیماتی اتخاذ شد. هوا ابری است. از تهران اطلاع گرفتیم، گفتند که عفت برای سفر عمره به مکه پرواز کرده است... آقای [محمدعلی] انصاری از بیت امام، تلفنی گفت حضرت امام دستور دادهاند به تهران برگردیم. نگران شدیم و تفسیرهای گوناگون داشتم. در تلفن بعدی گفتند اگر کاری ضروری دارم، برای برگشت عجله نکنم. (صص41-40)
پنجشنبه 7 فروردین: پیش از ظهر با رئیسجمهور تلفنی مذاکره کردم. اطلاع داد که دیروز حال امام به هم خورده و خطرناک بوده است. ایشان را که خارج از تهران بوده، احضار کرده بودند و معلوم شد احضار من هم که دیشب انجام شد- به این جهت بوده و به دیگران اطلاع ندادهاند و امروز حالشان بهتر است. (ص41)
جمعه 8 فروردین: ظهر به شهر باختران [=کرمانشاه] رسیدیم و در مرکز سپاه پاسداران به صورت ناشناس مستقر شدیم. با جبهه تماس گرفتیم. وضعشان خوب نبود. آقایان محسن رضایی و سرهنگ ترابی برای کمک به آنها به مریوان رفتند که صیاد را تقویت کنند. (ص42)
شنبه 9 فروردین: بعد از نماز صبح با اتومبیل به طرف تهران حرکت کردیم... بعد از استراحت و استحمام به زیارت امام رفتم. (امام هنگام ملاقات فرمودند: «از لحظهای که تو به طرف خوزستان حرکت کردی، در ناراحتی بودم تا لحظهای که به تهران برگشتی.» عبارتی که بتواند جواب این لطف امام باشد، نیافتم. گفتم این سفرها خطری ندارد و نباید جنابعالی ناراحت بشوید).(ص42)
احمدآقا و دکتر [حسن] عارفی و دکتر [مسعود] پورمقدس، گزارش جریان حمله قلبی امام را در حالی که در دستشوئی بودهاند، دادند. امام با فشار دادن زنگ، دکترها را خبر کردهاند. تعبیه زنگ در مراکز خلوت از ابتکارات جالب احمدآقا است... از کارهای خوب احمدآقا، تأسیس یک بیمارستان کوچک قلب با وسائل مدرن در کنار منزل امام است که با کمک دکتر عارفی انجام شده؛ مجهز و خوب است. این کار کمک کرده که کسالت امام کاملاً مخفی مانده و اگر به بیمارستانهای رسمی منتقل شده بودند، علاوه بر خطری که در بین راه ایشان را تهدید میکرد، منتشر شدن خبر کسالت، ضربه روانی به جنگ و انقلاب میزد. (ص44)
یکشنبه 10 فروردین: آقای [محسن] کنگرلو [مشاور نخستوزیر] آمد و گفت چهار نفر برای مذاکره درباره گروگانهای آمریکایی در لبنان، آمادهاند به ایران بیایند و در مقابل کمکهای ما برای آزادی آنها، برنامه ارسال نیازهای دفاعی را اجرا کنند. موافقت کردم بیایند. آقای محسن رضایی آمد. پیشنهاد شد فرماندهی جنگ را به ایشان واگذار کنم و نیروی زمینی [ارتش] را تحت کنترل عملیاتی او قرار دهم. (ص45)
دوشنبه 11 فروردین: عصر برای عیادت خدمت امام رسیدم. امروز هم بینظمی در عملکرد قلب امام دیده شده است. به دکترها گفتم اگر نیاز دارید برای کمک به شما از خارج دکتر بیاوریم؛ گفتند نیاز نیست. چون کسالت معلوم است و علاج هم معلوم و نگرانی ندارند و به طور کلی حال امام را رو به بهبودی میدانند. مدتی با امام حرف زدم. قیافه امام پژمرده شده. صدایشان ضعیف است. سرم در یک دست و باتری تحریک قلب در دست دیگر، ولی روحیه خیلی خوب است. دستگاه فیلمبرداری کامل و اتوماتیک در بیمارستان تعبیه شده که همه حرکتها را فیلم میگیرد و در اتاق دیگر کنترل میشود. احمدآقا گفت امام توصیههای وصیت مانندی میفرمایند. به آیتالله منتظری پیغام میدهند که حرفهایشان را با مشورت قبلی بزنند. از آقای رئیسجمهور خواستهاند که با دشمنان سازش نکنند. (صص46-45)
سهشنبه 12 فروردین: در منزل بودم. عصر آقای [علی] رازینی آمد. راجع به سازمان قضائی نیروهای مسلح استمداد کرد. راجع به پرونده انفجار نخستوزیری گفت که از بازجوئیها چیزی به دست نیامده که سند محکومیت متهمان باشد و بناست کیفر خواست صادر شود و به دادگاه داده شود. راهنماییهائی کردم. (ص46)
چهارشنبه 13 فروردین: امروز تا ساعت چهار و نیم بعدازظهر در منزل بودم. به دفتر آقای رئیسجمهور رفتم. در سمینار «لبیک با امام» که با حضور ائمه جمعه مراکز استانها، استاندارها و فرماندهان سپاه برای پشتیبانی جنگ تشکیل شده، شرکت کردم. ابهاماتی داشتند. سخنرانی کردم و آن ابهامات را رفع نمودم.(ص47-46)
شب سران قوا مهمان آیتالله خامنهای بودیم. احمد آقا نیامده بود. پیشنهاد وزیر خارجه عمان در خصوص پیغام آمریکا مبنی بر کمک ما به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان در مقابل گرفتن نیازهای تسلیحاتی مطرح شد. با اینکه اصل مطلب را قبول داریم، چون از فاز دیگری در جریان است، قرار شد از طریق دیگری عمل نشود. رئیسجمهور تأکید بر لزوم عدم یأس آمریکا داشتند و من پیشرفت کاری را که از طریق [محسن] کنگرلو انجام میشود، توضیح دادم و مورد تأئید قرارگرفت. قرار شد آقای وحیدی مسئول اطلاعات سپاه، با چهار آمریکایی که به این منظور به زودی به ایران میآیند، صحبت کنند. (ص47)
پنجشنبه 14 فروردین: امروز صبح با آیتالله خامنهای به زیارت امام رفتیم. حالشان بهتر بود، ولی هنوز باید مدتی در بیمارستان بمانند. با هم به منزل ما آمدیم. درباره مسائل جنگ و مشکلات نیروی زمینی و سپاه مشاوره کردیم. نظر ایشان هم این بود که مسئولیت جبههها را به آقای محسن رضایی بدهیم و نیروی زمینی را به طور موقت در کنترل عملیاتی او قرار بدهیم.(ص48)
احمدآقا آمد. راجع به کیفیت ظهور امام در روزهای آینده صحبت شد. به جائی نرسیدیم. قرار شد به آیتالله منتظری هم از حال امام اطلاع دهم. (ص48)
جمعه 15 فروردین: تا ساعت ده و نیم صبح در خانه کار کردم. در نماز جمعه شرکت کردم... آقای [سیدکاظم] شریعتمداری دیشب در بیمارستان مهراد [تهران] فوت کردهاند و بنا به تصمیم جامعه روحانیت مبارز، جنازه ایشان را بدون سروصدا با حضور خانواده در قبرستان ابوحسین [قم] دفن کردهاند... آقای ریشهری [وزیر اطلاعات] عصر اطلاع داد که در قم جمعی از طرفداران ایشان تظاهرات به راه انداختهاند. درباره کیفیت برخورد با آنها مشورت کرد. گفتم با دیگران هم مشورت کنید. (صص49-48)
شنبه 16 فروردین: آقای سیدمحمدباقر حکیم [رئیس مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق] آمد. درباره جنگ و قرارگاه رمضان صحبت شد. از وضع عراقیهای مهاجر به ایران خیلی نگران و ناراحت بود و از کمیته عراق که در دفتر ریاستجمهوری است، گله داشت. (ص51)
یکشنبه 17 فروردین: امروز اولین جلسه علنی مجلس در سال جدید تشکیل شد. آقای رضایی اطلاع داد، نیروهای ما از شاخ شمیران عقب نشستهاند. خیلی اوقاتم تلخ شد. با اینکه قرائنی از حمله دشمن داشتهاند، اما نیروی کافی برای دفاع نگذاشتهاند؛ خودشان مدعیاند که نیرو نداشتهاند.(ص51)
عصر برای دیدن سایت موشک ضدهوایی سام 2 که از لیبی گرفتهایم، در منطقه پرندک به جنوب تهران رفتیم و تا مغرب طول کشید. خیلی وسیع و پردردسر است. موشکهای هاک آمریکایی، خیلی جمعوجورتر است. از همان جا به خانه رفتیم. در طول راه با دکتر روحانی، مسائل جنگ را مورد بحث و مذاکره قرار دادیم. (ص52)
دوشنبه 18 فروردین: صبح زود همراه با آقایان خامنهای [رئیسجمهور]، [موسوی]اردبیلی [رئیس قوه قضائیه] و [میرحسین] موسوی نخستوزیر به زیارت امام رفتم. امام به خاطر کسالت قلبی، ملاقاتها را حذف کردهاند. برای اینکه سئوالانگیز نباشد، ماها به ملاقات رفتیم. حالشان خوب است، ولی مدتی دیگر باید استراحت کنند. خوب مخفی مانده است. (ص52)
سهشنبه 19 فروردین: مقداری از جلسه علنی را ماندم، به آقای کروبی سپردم و در جلسه ستاد قرارگاه خاتم شرکت کردم. دیروز در جبهه شرهانی هم عقبنشینی کردهاند. عراق فهمیده که خطوط دفاع ما آسیبپذیر است.(ص52)
ظهر [آقای محمدتقی بانکی] وزیر نیرو آمد. از تخریب نیروگاه رامین [اهواز] با بمباران عراق خیلی ناراحت است. عصر آقای [علی] شمخانی [فرمانده نیروی زمینی سپاه] آمد. وضع جبهه فاو و برنامه آینده را گفت. خط دفاعی ما در فاو تا حدودی قابل اطمینان است. حاج ابراهیم از مسئولان یکی از مساجد تهران آمد. معاملهای با وزارت نفت کرده که خواهان اجرای آن بود. در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. دکتر [عبدالله] جاسبی درباره دانشگاه آزاد اسلامی توضیح داد که نسبتاً مؤثر بود و کمی از مخالفتها کاست. (ص53)
چهارشنبه 20 فروردین: آقای [مرتضی] الویری آمد و اطلاع داد که آقای تقی محمدی یکی از متهمان پرونده [انفجار] نخستوزیری که در بازداشت بوده فوت کرده است. بازجوها مدعیاند انتحار کرده. گریه کرد و متأثر شدم. پیشامد مهمی است و در کل کار تأثیر خواهد گذاشت. آقای [محمود] محمدی عراقی آمد. تأکید بر ضرورت تعیین نماینده امام در سپاه داشت. گفتم به خاطر بازگذاشتن دست فرماندهان سپاه در جنگ به تأخیر افتاده است.(ص53)
با آقای خامنهای درباره تشویق [پرسنل] هوانیروز که در عملیات والفجر 8 خوب عمل کردهاند، مشورت کردم. موافقند.(ص54)
شب جلسه سران قوا، در مجلس مهمان من بودند. [آقای غلامرضا آقازاده] وزیر نفت آمد. سیاستمان در اوپک مشخص شد. قرار است این هفته اوپک برای حمایت از قیمت نفت جلسه داشته باشد. سپس درباره وضع عراقیهای مهاجر به ایران و مجلس اعلا بحث شد. شب در مجلس خوابیدم.(ص54)
پنجشنبه 21 فروردین: بعد از تنفس (مجلس)، جلسه دیگر تشکیل نشد. راهیان کربلا مقابل مجلس آمدند. حدود نه هزار نفر از استان تهران بودند. خیلی باشکوه بود. برایشان صحبت کردم.(ص55)
عصر خانم تندگویان و سپس اعضای دفتر تحکیم وحدت آمدند. برای شرکت در سمینار شهید [سیدمحمدباقر] صدر به دانشگاه تهران رفتم و سخنرانی کردم. مغرب به خانه رسیدم. عفت از سفر عمره برگشته بود؛ راضی است. عصر اعضای دفتر تحکیم وحدت آمدند. (ص56)
جمعه 22 فروردین: امروز در منزل بودم. عراق در سومار چند ارتفاع را از نیروی زمینی گرفته است. خیلی عصبانی شدم. به محسن رضایی تلفنی گفتم آنها را تقویت کنند.(ص56)
عصر آقایان [محمدعلی] رحمانی مسئول بسیج و [علیرضا] افشار رئیس ستاد سپاه برای حل اختلافاتشان آمدند. سپاه از آقای رحمانی شکایت دارد که راه استقلال گرفته و تبعیت نمیکند و آقای رحمانی شاکی است که سپاه، بسیج را پشتیبانی نمیکند.(ص56)
احمد آقا تلفنی گفت به عیادت امام بروم، زیرا ایشان مایلند من را ببینند. بعد از نماز مغرب رفتم. حالشان خیلی بهتر است. از روی تخت پائین آمده و سرم و باتری را برداشته بودند. وضو میگیرند. (ص56)
شنبه 23 فروردین: ساعت هشت و نیم صبح به مجلس آمدم. آقایان رحیم صفوی و [ابراهیم] سنجقی آمدند. نامه آقای محسن رضایی را آوردند که پیشنهادهایی درباره جنگ داشت: تشکیل دو قرارگاه در جنوب و شمال جبهه که قرارگاه جنوب به فرماندهی آقای شمخانی و قرارگاه شمال به فرماندهی عنصر ارتشی و خود ایشان جانشین من باشد. آقای صیاد آمد و گزارش تفاهم با آقای رضایی را داد. مدعی بود تفاهم بر فرماندهی مشترک قرارگاه داشتهاند که با نامه آقای رضایی نمیسازد.(ص58)
ظهر آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد و گزارش مذاکره با هیأت فرانسوی را داد و گفت آلمانیها اجناس خریده شده ما را ترخیص نمیکنند. عصر آقای [احمد] سالک آمد و گزارش کمیته پشتیبانی مجلس اعلای عراق را داد.(ص58)
آقای [محسن] کنگرلو آمد. پیشنهاد جدید آمریکاییها را در رابطه با گروگانهای لبنان آورد. معلوم است که دارند بازی میکنند و به فکر فریبند. گفتم بگوید قبل از هرچیز باید قطعات هاک را بفرستند و سپس وارد صحبت شویم. (صص58-59)
یکشنبه 24 فروردین: صبح زود به مجلس آمدم، ولی برای انجام کارهای مربوط به جنگ به جلسه علنی نرفتم. آقای محسن رضایی آمد با ایشان درباره فرماندهی جنگ مذاکره کردیم. آقای رضایی را به جانشینی خودم انتخاب کردم و به آقای صیاد ماموریت دادم که در سمت معاونت ایشان همکاری کند. صیاد هم آمد، ابهاماتی داشت که برطرف کردم. انشاءالله با دلگرمی بیشتر، دفاع خطوط مستحکم خواهد شد و عملیات پیشرفت خواهد کرد. قبلاً با امام و آیتالله خامنهای مشورت کرده بودم. آقای [حسین] موسویان [مدیر کل امور اداری مجلس شورای اسلامی] آمد. گزارش وضع اداری مجلس را داد.(ص59)
عصر در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. درباره تعطیل کردن دفاتر حزب بحث شد و به جلسه بعد موکول گردید. شب با سران قوا مهمان آقای موسوی اردبیلی بودیم. درباره رواج فساد اخلاقی و بدحجابی بحث کردیم. قرار شد لایحهای برای مجازات مرتکبان و عوامل آن از طرف شورای عالی قضائی به مجلس بیاید.(ص59)
درباره پیشنهاد آمریکا مبنی بر آمدن یک هیأت آمریکایی به ایران برای مذاکره درباره کمک ما به آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان و در مقابل پرداخت قطعات اسلحههای آمریکایی به ما، با آمدن هیأت رسمی آمریکایی قبل از تحویل لوازم هاک، مخالفت شد. قرار شد بگوئیم اول با ارسال 240 قطعه هاک، صداقت خودشان را ثابت کنند و سپس بیایند و موضوع بحث هم در محدوده فوق است. (ص59)
دوشنبه 25 فروردین: تا ساعت دو بعد ازظهر در منزل بودم. احمدآقا آمد. اطلاع داد که آقای منتظری به زیارت امام آمدهاند و امام دو موضوع را به ایشان تذکر دادهاند: 1- توجه بیشتر به سپاه و جنگ 2- برخورد مساوی با روحانیون طرفدار انقلاب و عدم ترجیح یک جریان خاص.(ص61)
آقای منتظری نظرشان این بوده که بهتر بود مراسم تشییع و فاتحه برای آقای شریعتمداری برگزار میشد.(ص61)
آقای صیاد شیرازی به عنوان اعتراض به تعیین آقای محسن رضایی به عنوان جانشین من، از فرماندهی نیروی زمینی استعفا داده و رونوشت برای من و امام هم فرستاده است. تلفنی علت را پرسیدم؛ چون دیروز پذیرفته بود. گفت دیروز غافلگیر شدم.(ص61)
اول شب در دفتر آقای خامنهای با حضور نخستوزیر برای مشورت در موضوع نیروی زمینی که فرمانده آن استعفا داده، جلسه داشتیم. چند فرض را مورد رسیدگی قرار دادیم و قرار شد تعقیب کنیم. (ص61)
سهشنبه 26 فروردین: صبح زود از رادیو آمریکا شنیدم که دیشب آمریکا با هواپیما به لیبی حمله کرده است. ظهر [آقایان فاروقالشرع و کامل حسن منصور] وزرای خارجه سوریه و لیبی به ملاقات آمدند.(ص63)
در شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. ابزار و مسائل و عکسها و مناظر و لباسهای مبتذلی که از پانکها و فاسدها گرفته شده دیدیم که برای مبارزه با آنها فکری بشود.(ص63)
شب به دفترم برگشتم و کارها را تا ساعت نه شب انجام دادم. در مورد نیروی زمینی، بالاخره صیاد پیشنهاد کرد که اختیارات فرماندهی را به سرهنگ جمالی بدهد که او در اختیار قرارگاه باشد. (ص63)
چهارشنبه 27 فروردین: اول وقت آقایان محسن رضایی و جمالی را به دفترم احضار کردم. بر سر برنامهها توافق کردند و خواستار اختیارات بیشتر سرهنگ جمالی بودند...آقای [سیدمحمد] خاتمی وزیر ارشاد با آقایان [عبدالواحد] موسوی لاری و [صباح] زنگنه آمدند. ساختمان نیمهکاره تلویزیون آموزشی را که در اختیار مجلس است، برای مرکز اسناد انقلاب اسلامی خواستند. با تحویل موقت تا زمان انتقال مجلس به آنجا موافقت کردم. آقای [غلامرضا] صفائی و آقای [حسن] روحانی آمدند. توصیه به عدم اقدام به جانشینی آقای رضایی داشتند.(ص65)
سپس به جلسه شورای عالی دفاع رفتم. بحث درباره گردانهای احتیاط قدس بود که نیروی زمینی تشکیل داده و بعضی از سران نظامی و کمیسیون دفاع مخالفند. ادله نیروی زمینی قانع کننده نیست. سپس با دکتر روحانی و محسن رضایی درباره تشکیل ستاد جدید برای آقای رضایی به عنوان جانشین من صحبت شد و منتفی گردید. قرار شد از ستاد موجود استفاده کنند. آقای روحانی باز هم با جانشینی ایشان مخالفت کرد.(ص65)
جلسه سران قوا داشتیم. از بالا رفتن قیمت نفت مأیوسند. درباره اقدامات برای تأمین ارز و مخالفت با صدور نفت زیاد صادرکنندگان بحث شد. به جایی نرسیدیم. (ص65)
پنجشنبه 28 فروردین : آقای دکتر [سیدجواد] انگجی [نماینده تبریز و رئیس کمیسیون امور کشاورزی و عمران روستاها] آمد. از وزیر کشاورزی شاکی بود. معتقد است بدکار میکنند.(ص66)
آقایان جعفری و هاتفی آمدند و از نفوذ باند سیدمهدی هاشمی در بیت آیتالله منتظری شاکی بودند. (ص66)
جمعه 29 فروردین : در منزل بودم. احمدآقا آمد. گزارشهایی در مورد جنگ را برای اطلاع امام گرفت.(ص66)
عصر آقای صادق طباطبائی آمد. در مورد تعقیب پروندههایش در اروپا مشورت کرد. مخارج پروندههایش را میخواهد.(ص67)
مغرب برای زیارت امام به دفترشان رفتم. نماز جماعت را با ایشان خواندیم. حالشان رو به عادی شدن است، گزارش تعیین آقای محسن رضایی به عنوان جانشین و وضع آقای صیاد و مراحل بعد را دادم. اظهار رضایت کردند. (ص67)
شنبه 30 فروردین : بیشتر به مطالعه نوشتههای [عباس] قرهباغی [رئیس ستاد ارتش شاهنشاهی] و [حسین] فردوست [رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی] پرداختم. وضع رژیم پهلوی را خوب روشن میکنند.(ص67)
آقای دکتر روحانی تلفن کرد. از ادامه جانشینی آقای رضایی راضی نیست و با رفیقدوست برخورد تلخی داشته است. درباره تقسیم موشکهای سطح به دریا و زمین به هوا که از چین رسیده و مایه اختلاف بین نیروی دریایی و سپاه شده، قرار شد مشورت کنند. (ص67)
یکشنبه 31 فروردین : آقای کنگرلو آمد و گفت آمریکاییها حاضر شدهاند برای اقدام ما جهت آزادی گروگانهای آمریکایی در لبنان، همراه خودشان قطعات هاک را بیاورند.(ص70)
آقای [رضا] امراللهی آمد. دانشمندی را آورد که مدعی کشف انرژی جدیدی بود و از من در مورد به کار گرفتن آن سئوال داشت. نگران بود که نقش نفت را تضعیف میکند. شب جلسه سران قوا در دفتر من بود. درباره جنگ و ارتش و سپاه و مسایل نفت و بودجه بحث کردیم. (ص70)
اردیبهشت
دوشنبه 1 اردیبهشت : امروز بیشتر وقتم به مطالعه گذشت؛ آقایان رضایی و جمالی از جبهه تلفنی از استحکام خطوط و همکاری مطلوب بین ارتش و سپاه راضی بودند و خواستار انحلال تیپ حضرت ابوالفضل(س) شدند. این تیپ را آقای صیاد با شرکت افراد داوطلب شهادت از میان واحدهای دیگر ارتش تشکیل داده است. اینها مدعیاند که خروج افراد مومن از واحدهای ارتش، باعث تضعیف سایر واحدهایی شده که نیاز به افراد مؤمن دارند. با رئیس جمهور صحبت شد و قرار شد دستور انحلال آن تیپ را بدهند. (ص73)
سهشنبه 2 اردیبهشت : در جلسه علنی مجلس، بررسی طرح وظایف و اختیارات رئیسجمهور ادامه داشت. کاروان پنج راهیان کربلا از استان خراسان به مقابل مجلس آمدند.(ص74)
شب در مجلس ماندم به آقای خامنهای تلفنی گفتم خوبست نیروی دریایی در خلیجفارس با احتیاط عمل کند. (ص75)
چهارشنبه 3 اردیبهشت : تا ساعت هشت صبح کارهای اداری را انجام دادم و خطبه عربی نماز جمعه را نوشتم.(ص75)
آقای امامی کاشانی آمد و پیشنهاد کرد از مسلمانان و هواداران انقلاب در خارج از کشور درخواست کمک شود؛ به استناد تمایل به کمک که در ایام سفر عمره مشاهده کرده بود...(ص76)
آقای [علی] فلاحیان [معاون وزیر اطلاعات] آمد و برای کارهای برونمرزی اجازه خواست.(ص76)
اطلاعات رسیده از منطقه قادر میگوید دشمن در قسمتی از میدان، پیروزی به دست آورده و این مایه شکست مدیریت جدید نیروی زمینی و آقای رضایی است که مدعی بودند خطوط را محکم کردهاند.(ص76)
شام سران قوا مهمان نخستوزیر بودیم. آقای [موسوی] اردبیلی پیشنویس لایحه تعزیرات و جلوگیری از فساد و بدحجابی را آوردند؛ تایید شد. درباره جبران کمبود ارز و بودجه به خاطر سقوط قیمت نفت بحث شد. خبر دادند یک انبار مازوت در جنوب تهران آتش گرفته است. درباره احتمال هجوم آمریکا و... به ایران بحث شد. (ص76)
پنجشنبه 4 اردیبهشت : تا ساعت ده صبح در منزل بودم. به مجلس آمدم. آقای [فریدون] مهدینژاد با [آقای احمد وحیدی] معاون اطلاعات سپاه آمد و در مورد فعالیتهای خارج از کشور مشورت کرد.(ص76)
عصر برای سخنرانی در مدرسه فیضیه قم در سمینار «اسلام و مستضعفان» و ملاقات با آیتالله منتظری به قم رفتیم. مذاکرات با ایشان بیشتر درباره جنگ و مشکل همکاری سپاه و ارتش بود. نظراتی ابراز شد و قرار گذاشتیم هفته آینده با سران قوا در حضور ایشان جلسه داشته باشیم. (ص77)
جمعه 5 اردیبهشت : تا ساعت ده صبح در منزل بودم. اول وقت همراه رئیسجمهور و نخستوزیر به زیارت امام رفتیم. حالشان خوب است. به نماز جمعه رفتم.(ص77)
تا ساعت دوازده شب بیدار بودم. گزارشها را آوردند، خواندم. مسائل مهم نیست. تهدید ریگان نسبت به سوریه و ایران و کشف شبکه قاچاق اسلحه از آمریکا به ایران سروصدا دارد. (ص78)
شنبه 6 اردیبهشت : آقای [محسن] کنگرلو آمد و گزارش داد که آمریکاییها میگویند دقطعات هاک آماده تحویل است ولی میخواهند قبل از تحویل با کنگرلو ملاقات کنند. گفتم مانعی ندارد ولی ظاهراً آنها با اغراض خاص جریان را به تأخیر میاندازند و حسن نیت ندارند. در گذشته هم از این فیلمها بازی کردهاند.(صص78-79)
دکتر [محمدعلی] هادی آمد و راجع به کنگره بینالمجالس و مسائل خودش حرف زد. آقای سرهنگ جمالی آمد. او نگران تبلیغات علیه او در خصوص پذیرفتن جانشینی آقای محسن رضایی بود و خواهان لغو آن حکم است. گفتم پس از آنکه همکاری ارتش و سپاه روشن شد، آن را لغو میکنیم، ولی راضی نشد. به آقای رضایی هم گفته بود و آقای رضایی شب آمد و در این باره مذاکره کردیم... (ص79)
یکشنبه 7 اردیبهشت : صبح زود به مجلس آمدم. رئیسجمهور تلفنی از من خواستند که در مجلس کمک کنم تا اختیارات رئیسجمهور ضعیف نشود، ولی با مواضع اکثریت نمایندگان، عملاً کار زیادی نمیشود کرد.(ص79)
در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. بحث بر سر تعطیل دفاتر حزب بود که به نتیجه نرسیدیم.(ص80)
شب با سران دیگر قوا مهمان آقای خامنهای بودیم. نامه سرهنگ جمالی [جانشین فرمانده نیروی زمینی ارتش] مطرح شد که خواسته بود فرمانده نیروی زمینی عوض شود و حکم جانشینی آقای رضایی لغو شود. مقبول نیفتاد. قرار شد به او ابلاغ شود که با همین وضع باید خدمت کنند.(ص80)
دوشنبه 8 اردیبهشت : امروز بیشتر وقتم به مطالعه گذشت. احمدآقا آمد. درباره وضع سپاه و نیروی زمینی بحثهای دیشب را برای اطلاع امام به ایشان گفتم. برنامه ملاقات رزمندگان ممتاز با امام نیز تنظیم شد. آقای سرگرد هاشمی آمد. او از دوستان صیاد است. پیشنهادهایی در ارتباط با جانشینی آقای محسن رضایی داشت.(صص80-81)
عصر خانم شهید مطهری آمد. از آیتالله منتظری و سایر دوستان شهید مطهری به خاطر عدم توجه به خانواده ایشان گله داشت.(ص81)
در گزارشها از موشک خوردن یک کشتی کوچک ما و درگیری قطر و بحرین بر سر یک جزیره خبری بود. (ص81)
سهشنبه 9 اردیبهشت : با زنگ تلفن سرهنگ [مصطفی] ترابی [مسئول دفتر مشاورت امام در ارتش] بیدار شدم. اطلاع داد یک کشتی روسی حامل اسلحه برای کویت را برای بازرسی توقیف کردهاند. گفتم آزادش کنند.(ص81)
در تنفس آقایان [محمد] یزدی و [احمد] آذری [قمی] و [محمدعلی] موحدی کرمانی آمدند و درباره تشکیل واحد جدید «همکاری حوزه و دانشگاه» که از طرف جامعه اسلامی دانشگاهی و جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و جامعه روحانیت مبارز [تهران] تشکیل شود، مشورت کردند. نگرانند متهم به لیبرالی و سرمایهداری شود. گفتم بهتر است قبلاً در شورای عالی انقلاب فرهنگی، اساسنامه و تشکیلات آن تصویب شود. (ص81)
چهارشنبه 10 اردیبهشت : صبح زود دکتر روحانی آمد. درباره جنگ، سپاه و ارتش و مسائل مربوط به قرارگاه صحبت کردیم. آقای محسن رضایی آمدند. در مورد عملیات آینده و مشکلات کمبود امکانات در اثر توطئه اخیر سقوط قیمت نفت مذاکره کردیم.(ص82)
در ملاقات رزمندگان ممتاز خدمت امام شرکت کردم. چون امام صحبت نمیکنند، اینجانب مختصری حرف زدم.(ص82)
سرهنگ خوشنویسان آمدو از فشار گروه کار نظامی رئیسجمهور و ستاد مشترک بر سازمان حفاظت اطلاعات [ارتش] گفت و گزارش کار داد.(ص84)
ظهر آقایان [علی] رازینی، اتابکی، [علی] یونسی و [مصطفی] پورمحمدی برای مشورت در خصوص تشکیل دادگاه صحرائی برای محاکمه نظامیان متخلف در جنگ آمدند. درباره اهداف سیاسی و نظامی دادگاه و کیفیت برخورد، نیازهای مقرراتی و فتوائی صحبت شد. (ص84)
پنجشنبه 11 اردیبهشت : احمدآقا اطلاع داد که امام جواب سئوالات دادگاه صحرائی را به آقای منتظری ارجاع دادهاند.(ص84)
سیدمهدی هاشمی آمد. از خودش دفاع کرد و داشتن گروه مخفی و اسلحه و تندروی و پخش اعلامیه علیه بعضی از مسئولان را تکذیب کرد. گفتم به خاطر حفظ اعتبار آیتالله منتظری باید جنبه اثباتی قضیه درست شود. من پیشنهاد کردهام که به عنوان سفیر به خارج برود؛ او این را تبعید تلقی میکند.(ص86)
سه نفر از معاونان وزارت کشاورزی آمدند و از ضعف [دکتر عباسعلی زالی] وزیر کشاورزی گفتند.(ص86)
تا ساعت نه شب در دفترم کار کردم. از آیتالله خامنهای خواستم برای مشکل [اختلاف میان] آقایان صیاد و جمالی کمک کنند. (ص86)
جمعه 12 اردیبهشت : تا ساعت ده و نیم صبح مطالعه میکردم. برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم.(ص86)
عصر جمعی از اعضای دفتر تبلیغات اسلامی قم برای مذاکره و همکاری در تکمیل کار کلید قرآن آمدند. در سالهای زندان پیش از انقلاب برای فهرست کردن مطالب قرآن، یادداشتهای زیادی برداشتهام که حدود صدهزار فیش است. با آنها توافق کردیم. (ص86)
شنبه 13 اردیبهشت : از دبیرخانه ائمه جمعه آمدند. درباره برنامههای اصلاح در جهت نظم و کنترل ائمه جمعه توضیح دادند؛ خوب است.(ص87)
نسبت به خطی برخورد کردن ستاد [برگزاری] نماز جمعه تهران و قم در مورد [انتخاب] سخنرانان قبل از خطبهها هم گله داشتند.(ص87)
آقای [حسین] مهدیان آمد و پیغامی از طرف آقای [محمدتقی] فلسفی آورد. پیغام این بود که یک کمپانی خارجی پیشنهاد کرده چهل هواپیمای اف14 ما را با اف 5 و اف4 عوض کنند. گفتم موافق نیستم، چون اف14 خیلی پیشرفته و بهتر است.(ص87)
احمدآقا آمد. وضع جنگ و مسائل ارتش و سپاه را برای گزارش خدمت امام گفتم و از امام خواستم که در جهت تقویت دانشگاه آزاد اسلامی، پیغامی به افراطیهای دانشگاه بدهند. آنها اخیراً مشکل تراشی میکنند. ایشان در جهت گرفتن بعضی از مستملکات غیرمهم بنیاد مستضعفان و واگذاری آن به نهادهای دیگر پیشنهاد داشت. (ص87)
یکشنبه 14 اردیبهشت : آقای رضایی از صحبت آقای صیاد در جلسه معاونان نیروی زمینی که در جهت تضعیف گروه سرهنگ جمالی بوده، تلفنی شکایت کرد... آقای [سیدکاظم] اکرمی [وزیر آموزش و پرورش] آمد و اجازه جواب دادن به روزنامه رسالت را خواست.(ص88)
با دیگر سران قوا با اتومبیل به قم رفتیم. شب مهمان آقای منتظری بودیم. ایشان طرحی برای ادغام نیروهای مسلح و ارتش و سپاه و ژاندارمری و کمیتهها و شهربانی ارائه داد. اصل ایده مورد قبول همه بود ولی در زمان و کیفیت آن، نیاز به مطالعه بیشتر دیده شد.(ص88)
عصر آقایان [محمدعلی] رحمانی و [علیرضا] افشار آمدند. درباره نیروهای اعزامی مذاکره شد. به نظر رسید در نحوه به کارگیری نیروها مشکلات جدی وجود دارد. هر دو از عدم حاکمیت ضوابط در اداره سپاه شاکی بودند. فرماندهی سپاه به خاطر مشکلات اساسنامه، ناچار به تخلفهائی است که به خاطر جنگ اعتراض جدی به آن نمیشود. (ص89)
سهشنبه 16 اردیبهشت : ساعت دو بامداد تلفن شد که جمعی از افراد تحت آموزش سپاه در محاصره سیل قرار گرفتهاند و هلیکوپتری که برای نجات آنها رفته، سقوط کرده است و دیگر هلیکوپتر نمیآید. به دفتر مشاورت [ارتش] گفتم موضوع را تعقیب کنند. گفتند خلبان پرواز شب، آماده نیست.(ص89)
در جلسه علنی طرح وظایف و اختیارات رئیسجمهور را تمام کردیم. بررسی این طرح خیلی وقت برد. مراجعات نمایندگان زیاد بود. بعد از تنفس آقای دکتر روحانی آمد و راجع به جنگ و مشکل ارتش و سپاه و مهندسی رزمی بحث شد. آقای روحانی نگران توسعهطلبی سپاه است... او قبول دارد که موفقیت در جنگ متکی به سپاه است و جایگزین ندارد و باید با فرماندهان سپاه مماشات کرد. (صص90-89)
آقای [عطاءالله] مهاجرانی معاون پارلمانی نخستوزیر آمد. مشکل تفسیر شورای نگهبان از قانون اساسی را مطرح کرد که میگویند ارجاع به داوری قراردادهای قبل از انقلاب هم احتیاج به رأی مجلس دارد، با اینکه لغو است و طرف ما اگر به نفعش باشد، ارجاع خواهد کرد.(ص90)
آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. مدعی است که آرژانتینیها تا حدودی موافقت کردهاند در راهاندازی نیروگاه اتمی بوشهر با ما همکاری کنند.(ص90)
آقای [واعظ] طبسی آمدند. از خط مزاحم نسبت به خودشان گله داشتند. درباره معالجه پایشان صحبت شد. (ص90)
چهارشنبه 17 اردیبهشت : در جلسه هیأت دولت در حضور رئیسجمهور شرکت کردم. بحث بر سر راهکارهای برخورد با سقوط قیمت نفت و کسر بودجه ریالی و ارزی بود که تا ساعت یازده و نیم طول کشید. تصمیماتی اتخاذ شد. مشکل زیادی خواهیم داشت. اطلاع دادند پالایشگاه تهران بمباران شده و آتشسوزی شدید است. وضعیت قرمز اعلان شده. به دفترم آمدم. نیروی هوایی میگوید رادارها، هواپیماهای مهاجم را اصلاً ندیدهاند و حتی تا ساعت دوازده ظهر، خیال میکردند انفجار بوده است.(ص91)
عصر هیأت رئیسه مجلس جلسه داشت. آقای [مهدی] کروبی [سرپرست حجاج ایرانی] گفت قرار شده ارز حجاج را از هزار و سیصد ریال سعودی به پانصد ریال تقلیل دهیم.(ص91)
آقای [محسن] کنگرلو تلفنی اطلاع داد که آمریکاییها گفتهاند روز هفده ماه می [28 اردیبهشت] نصف قطعات درخواستی [موشک] هاک را با هیأت ظاهراً آلمانی به ایران میآورند و پس از تنظیم برنامه آزادی گروگانها در لبنان، بقیه را میآورند.(ص92)
شب رئیسجمهور و نخستوزیر مهمان من بودند. در مورد مقابله به مثل علیه عراق و خرید کالا و آمدن آمریکاییها توافق شد. (ص92)
پنجشنبه 18 اردیبهشت : پیش از دستور و قبل از رسمیت جلسه از عمل تشنج آفرین جلسه گذشته مجلس انتقاد کردم و احتمال جلوگیری امام از پخش [رادیویی] مستقیم [مذاکرات] مجلس را در صورت بروز اینگونه حوادث مطرح کردم.(ص92)
رؤسای پنجاه دانشگاه کشور آمدند. برای آنها درباره استفاده از امکانات مردمی دانشگاه آزاد اسلامی، توسعه تحقیق، توجه به نیروهای متعهد و بهداشت و درمان مفصلاً صحبت کردم. (ص92)
جمعه 19 اردیبهشت : در منزل بودم. وقتم را به استراحت و مطالعه گذراندم... مغرب برای نماز خدمت امام رفتم. با جماعت خوانده شد و سپس به زیارتشان رفتم. وضع جنگ و مشکل نیروی زمینی و ارتش و سپاه و همچنین طرح آقای منتظری را در مورد ادغام نیروهای مسلح مطرح کردم. اصل طرح را قبول داشتند. زمان فعلی را برای طرح یا اشاعه آن مناسب نمیدانند. در مورد نظر شورای نگهبان در خصوص نیاز ارجاع به داوری قراردادهای قبل از انقلاب به تصویب مجلس مذاکره شد. فرمودند اگر در خود قرارداد ارجاع به داوری قید شده، نیازی به تصویب مجلس ندارد. (ص93)
شنبه 20 اردیبهشت : امروز بیشتر وقتم به مطالعه گذشت... عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه آمد. در مورد بنیاد تاریخ انقلاب و کار تنظیم فیشهای کلید قرآن بحث و مذاکره کردیم. (ص93)
یکشنبه 21 اردیبهشت : ساعت دو و بیست و پنج دقیقه بامداد برای سحری خوردن از خواب برخاستم و عفت، فاطی، مهدی و یاسر را بیدار کردم. ساعت سه و نیم، بعد از سحری و نماز خوابیدم... در دفتر آقای خامنهای، برای ستاد عالی پشتیبانی جنگ جلسه داشتیم. اساسنامه را اصلاح کردیم... عصر آقایان یونسی و رازینی اعضای دادگاه جبهه آمدند. پیشرفتی در کارشان ندیدم. (ص94)
دوشنبه 22 اردیبهشت : در منزل بودم. دوشنبهها جلسه علنی نداریم، بنابراین کار زیادی نداشتم. یکنواختی کار در خانه که بیشتر مطالعه بود، روزهداری را مشکل کرد. آقای ولایتی تلفنی گفت [آقای فاروق الشرع] وزیر امور خارجه سوریه با عجله آمده و ملاقات میخواهد. گفتم ملاقات با ریاستجمهوری کافی است. شب آیتالله خامنهای اطلاع دادند که پیام او درخواست خودداری از زدن کشتیهای سعودی است.(ص94)
عصر کارهای مجلس را آوردند، انجام دادم. در گزارشها مطلب مهمی نداشتیم. [آقای فوزی الشکشوکی] وزیر نفت لیبی هم در همین موضوع، پیام قذافی را آورد. (ص94)
سهشنبه 23 اردیبهشت : به آقای کنگرلو گفتم با آقای وحیدی در مورد امنیت آمریکاییهائی که بناست بیایند، هماهنگ کنند. البته بعید است که بیایند. به نظر میرسد سیاست صبر و انتظار را دنبال میکنند. (ص95)
چهارشنبه 24 اردیبهشت : آقای [سیدحسین] موسویان [مدیر اداری مجلس شورای اسلامی] آمد. گزارش عملکرد خود را در مورد تنظیم ادارات مجلس گفت. مدعی است دفتر اموال مجلس، پس از انقلاب مفقود شده و جدیداً مشغول تهیه دفتر هستند.(ص95)
نخستوزیر تلفنی اطلاع داد، دادگاه لاهه حکمی مبنی بر پرداخت حدود پانصد میلیون دلار بدهی بانکهای آمریکایی به ایران را به نفع ما صادر کرده که هنوز قطعی برای اجرا نیست؛ پیروزی خوبی است... جلسهای مرکب از نمایندگان تهران،[محمداصغری] وزیر دادگستری و [حسین طاهری] استاندار تهران، برای بررسی طرح انتقال [بدکاران] ساکنان محله جمشید- محله بدنام تهران- داشتیم که بنا دارند آنها را به جای دیگر منتقل کنند ولی تحت تربیت قرار دهند و محله را بازسازی کنند. ادامه بحث به هفته بعد موکول شد. ظهر آقای فخر روحانی از طرف آقای منتظری آمد و پیشنهاد اقدام به اصلاح روابط با سازمان آزادیبخش فلسطین- ساف- داشت. (ص96)
پنجشنبه 25 اردیبهشت : دکتر روحانی و دکتر هادی آمدند. درباره گرم گرفتن با فرانسه و کمک به آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان توصیه میکردند... آقای رضایی آمد و گزارش وضع جبههها را داد. عراق در جبههها خیلی فعال شده و ما را به موضع انفعالی کشانده است. نیروهائی که برای حمله جمع کردهایم، داریم در دفاع به کار میگیریم...عصر از کمیسیون نفت آمدند. وضع ضعیف پدافند پالایشگاهها را گفتند و از دکتر روحانی به خاطر برخورد تند گله داشتند...عصر به جلسه شورای عالی دفاع رفتیم. درباره گردانهای احتیاط قدس و بودجه ارزی سپاه و ارتش بحث شد. (ص97)
جمعه 26 اردیبهشت : عصر احمدآقا آمد. درباره جنگ و مواظبت بیشتر از امام و مسأله تلگراف آقای [سیدمحمدرضا] گلپایگانی و اختلاف سپاه و بسیج صحبت کردیم.(ص98)
صبح دکتر [مسعود] پورمقدس برای معاینه عفت آمد. او فکر میکند قلبش ناراحت است اما نظر دکترها این است که قلب سالم است و ناراحتی مربوط به اعصاب و معده است. (ص98)
شنبه 27 اردیبهشت : آقای ریشهری [وزیر اطلاعات] آمد. داستانی غمانگیز از اختلافهای حزبالدعوه و گروه آقای [سیدمحمدباقر] حکیم در مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق گفت... اطلاع داد که مدارکی از اصفهان دست آمده که قبل از انقلاب سیدمهدی هاشمی، علیه دکتر هادی و ابراهیمی گزارش داده است. قرار شد مطالب را با آیتالله منتظری در میان گذارد. (ص98)
یکشنبه 28 اردیبهشت : در گزارشها رجزخوانی عراقیها در خصوص تصرف شهر مهران خودنمائی میکند. بهرهبرداری سیاسی و روحیهای میکنند. با آقایان رضایی و شمخانی در خصوص لزوم اقدام برای پسگیری مهران تاکید کردم. قبل از شروع رسمی جلسه به نمایندگان، توضیح کوتاهی درباره از دست رفتن مهران دادم. آنها هم خیلی ناراحتند.(ص99)
آقای [حسین] علائی فرمانده نیروی دریایی [سپاه] گزارشی از پیشرفت کار و طرح ساخت قایقهای کنترل از راه دور، برای ضربه زدن به کشتیها و موشکهای جدید چینی داد... آقای [رضا] امراللهی [رئیس سازمان انرژی اتمی] آمد. از خرید بعضی از نیازها و از عدم تحویل راکتور اتمی از طرف آلمان گفت... آقای جاسبی آمد و راجع به دانشگاه آزاد اسلامی و معافیت دانشجویان آن صحبت کردیم... (ص99)
شب مهمان رئیسجمهور بودیم. در همه زمینههای مسائل روز مذاکره شد. (ص100)
دوشنبه 29 اردیبهشت : صبح اطلاع دادند که دیشب در حد تأمین ارتفاعات مشرف بر مهران عمل شده است.(ص100)
امام از طریق احمدآقا از وضع جبهه مهران سؤال کردند، توضیح دادم. عصر آقای معیری معاون نخستوزیر که عازم فرانسه است، برای مشورت در مورد مسائل فیمابین آمد. قرار شد در مورد استرداد وام و اخراج عوامل ضدانقلاب و یا جلوگیری از فعالیت آنها و ایجاد توازن در روابط فرانسه با ما و عراق تأکید شود و در خصوص گروگانهای فرانسوی در لبنان با اینکه به ما مربوط نیست، حاضریم در صورت تحسین روابط کمک کنیم و نیز درباره آزادی دو نفر مامور اطلاعات که در فرانسه در سفارتمان محصور هستند.(ص100)
احمداقا درباره عبارتی که امام زیر درخواست فرمانده سپاه بنویسند، تلفنی مشورت کرد. (ص100)
سهشنبه 30 اردیبهشت : اول وقت به مجلس آمدم. برای پیگیری مسائل جنگ به جلسه علنی نرفتم.(ص101)
آقای [علی] آقامحمدی که از طرف من مسئول پیگیری قرارگاه رمضان برای عملیات داخل عراق است، آمد و گزارشی از وضع گروههای عراقی و مشکل اداره آنها و ضعف روابط آنها با مسئولان مربوط داد و در مورد اصول اقدامات آینده و تعیین خط مشی تصمیمگیری کردیم.(ص101)
با آقای رضایی و احمدآقا درباره متن نامه سپاه و جواب در مورد تشکیل ستاد سه نیروی سپاه و عدم لزوم مقررات شورائی برای آنها مذاکره کردم.(ص101)
با دکتر روحانی درباره تعقیب مسائل جنگ تلفنی صحبت کردم. به خاطر مسائل مهران و تبلیغاتی که عراق راه انداخته و ضعفی که نیروهای ما در بازپسگیری دارند، دمغم.(ص101)
به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم. اساسنامه جهاد دانشگاهی در دستور بود. افطار با جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و اعضای شورا مهمان آقای خامنهای بودیم. (ص101)
چهارشنبه 31 اردیبهشت : در مجلس جلسهای با حضور نمایندگان تهران و وزرای ارشاد، مسکن، بهداری، دادگستری و شهرداری و استانداری تهران درباره بررسی طرح اصلاح محله جمشید و انتقال زنان فاسد به جای دیگر برای اصلاح و تربیت داشتیم. به نتیجه روشنی نرسیدیم و پیشنهاد تشکیل اردوگاهها و قانونی کردن ازدواج با همین زنان منحرف و جذب تدریجی آنها به خانوادههای دائم، مورد قبول واقع نشد.(ص102)
آقای [اسدالله] بادامچیان [نماینده تهران] به دفترم آمد. از تهدیدی که در خصوص مطرح شدن پرونده انفجار حزب برای مقابله به مثل با طرح پرونده نخستوزیری شده نگران بود.(ص102)
عصر هیأت دولت جلسه داشت. افطار با هیأت دولت، مهمان رئیسجمهور بودیم. شب سران قوا جلسه داشتند. پیشنهاد شد از خارج برای امام دکتر قلب دعوت کنیم و رفته رفته خبر کسالت قلبی امام را اعلام کنیم. (ص102)
خرداد
پنجشنبه 1 خرداد : تا ساعت ده و نیم صبح در جلسه علنی ماندم... از ساعت چهار و نیم بعدازظهر تا ده شب، جلسه ستاد قرارگاه خاتم با حضور فرماندهان ارتش و سپاه داشتیم. آنها افطار هم مهمان مجلس بودند... تفاهم سپاه و ارتش نسبتاً خوب شده است. مطالب را به رئیسجمهور اطلاع دادم. (ص105)
جمعه 2 خرداد : احمدآقا آمد و راجع به حکم جدید امام در سپاه بحث شد. آقای کنگرلو آمد و اطلاع داد که پس فردا هیأت آمریکایی وارد میشوند. درباره کیفیت کنترل آنها و مسائل گروگانها و چیزهائی که در مقابل آن باید بدهند، مذاکره شد.(ص106)
شب آقای محسن رضایی آمد. درباره جنگ و لزوم تجهیز بیشتر نیروهای مردمی و استفاده بیشتر از امکانات کشور برای جنگ بحث شد. اطلاع داد ارتفاعاتی را که امروز در منطقه حاج عمران گرفته بودیم، عراق پس گرفته است. (ص106)
شنبه 3 خرداد : با احمدآقا درباره جواب نامه فرمانده سپاه مذاکره کردیم. قرار شد به گونهای جواب بدهند که نمایندگی امام در سپاه تضعیف نشود و دست فرماندهان در امور جنگ باز باشد. از طرف کسانی به دفتر امام گفته شده که موافقت امام با تشکیل ستاد سه نیرو و اجرای فرماندهی بدون نظر شورا، باعث رنجش دیگران میشود.(ص106)
آقای رضایی تلفنی اجازه امام را مبهم و غیرکافی توصیف کرد. (ص106)
یکشنبه 4 خرداد : آقای [محسن] کنگرلو اطلاع داد که هواپیمای حامل قطعات گران قیمت آمریکایی- که با پاسپورت ایرلندی آمدهاند و به نام ایرلندی هستند- در فضای تهران است. به آقای دکتر روحانی گفتم که برای کنترل قطعات و اداره مسائل سیاسی و مذاکرات همکاری کنند.(ص107)
آقای لطفی اطلاع داد عراق منطقه مهران را با وسعت بمباران شیمیائی کرده است.(ص107)
عصر خلبان هلیکوپتری که در عملیات والفجر 8 یک هواپیما را سرنگون کرد و سپس در بمباران دیگری چشم خود را از دست داده، همراه با فرمانده خودش آقای انصاری آمدند. گزارش کار را دادند.(ص107)
آقای [علی] شمخانی [فرمانده نیروی زمینی سپاه] و آقایان [محمدباقر] قالیباف و [قاسم] سلیمانی و... فرماندهان لشکرهای سپاه آمدند. راجع به پس گرفتن شهر مهران از عراق بحث کردیم. قرار شد اقدام کنند. گزارشی تلخ از عقبنشینیها دادند. افطار مهمان نخستوزیر بودیم. آقایان [محسن] کنگرلو [مشاور نخستوزیر]و [احمد] وحیدی [مسئول اطلاعات سپاه] آمدند. گزارش وضع هیأت آمریکایی را دادند. یک چهارم قطعات هاک در خواستی را آوردهاند. آقای مکفارلین مشاور ویژه ریگان و شخصیتهای حساس دیگر آمریکا در هیأتاند. برای سران کشور ما کلت و شیرینی، هدیه آوردهاند و خواهان ملاقات با سران هستند.(صص108-107)
قرار شد هدیه را نپذیریم و ملاقات ندهیم و مذاکره را در سطح دکتر هادی و دکتر روحانی و مهدینژاد مخفی نگهداریم و [مذاکرات] محدود به مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان و دادن قطعات هاک و چند قلم دیگر اسلحه [باشد]. آنها بیشتر خواهان مذاکره در مسائل کلی و سیاسیاند. میخواهند یک نفر دائماً در هواپیمای خودشان برای تماس با خارج از طریق ماهواره بماند. این را هم قبول نکردیم. سپس با اصرار آنها قبول شد که برای مشورت و تماس، در موارد لزوم به هواپیما بروند. بنا بود در جایی غیر از هتل اقامت کنند، اما چون جای مناسبی نبوده در هتل آزادی ماندهاند. به ماموران اطلاعات سپاه گفته شد که آنها را حفاظت کنند. درباره مسایل دیگر هم از قبیل جنگ و بودجه و... بحث شد. (ص108)
دوشنبه 5 خرداد : در منزل بودم. دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند و پس از توصیه آنها در مورد مسائل قابل بحث، قرار شد دکتر هادی با هیأت آمریکایی مذاکره کنند. عصر آمدند و گفتند مکفارلین ناراضی است و مدعی است به او توهین شده که چرا مقامات با او حرف نمیزنند و چرا هدیهاش را نمیپذیریم و میگوید اگر من برای خرید پوست گربه به روسیه بروم، گورباچف در روز دو بار با من ملاقات میکند... دیشب موضوعات مهمی را مطرح کردهاند که قابل گفتگو است و مدعیاند که روسیه قصد حمله به ایران را دارد. باز هم موضوع قابل بحث را مشخص کردم و گفتم مانعی ندارد که دکتر هادی با همراهان او صحبت کند، ولی سران کشور ما ملاقات و مذاکره با آنها را نمیپذیرند. قرار شد به آنها بگویند به خاطر تخلفها و بدقولیهایشان اعتماد به آنها نیست و تا عملاً جلب اعتماد نکنند، مذاکره رسمی ممکن نیست، این نظر سران قوا است.(ص109)
افطار با بسیاری از مسئولان کشور و مردم جماران، مهمان امام بودیم. نماز جماعت را با امام خواندیم و فیلمبرداری شد. امام چند لحظهای سر سفره نشستند و طبق معمول سالهای گذشته، افطار را نماندند... بعد از افطار آقایان خامنهای و [موسوی] اردبیلی به خانه ما آمدند و درباره مسائل هیأت آمریکایی مذاکره کردیم. بر گفتههای قبلی تأکید نمودیم.(ص109)
سهشنبه 6 خرداد : فراموش کردم که زنگ ساعت را تنظیم کنم. سحر بیدار نشدم و همگی بدون سحری روزه گرفتیم.(ص109)
دکتر هادی آمد و گزارش مذاکره سه ساعت و نیمه دیشب را با آمریکاییها داد... معتقد بود تا حدی آنها را قانع کرده که روش آنها نادرست است و توقعات آنها بیجاست. نوشتههایی که در گذشته [منوچهر قربانیفر] شخص رابط درباره این سفرو تعهدهای آنها نوشته بود، به دکتر هادی دادم که به آنها استناد کند... بعد ازظهر خبر داد که جلسه امروزشان بینتیجه بوده و آنها میگویند امشب بدون اخذ نتیجه خواهند رفت. گویا اختلاف بر سر این است که نمیخواهند قبل از آزادی گروگانها، قطعات را تحویل دهند.(صص110-109)
عصر به جلسه شورای انقلاب فرهنگی نرفتم. افطار مهمان آقای فخرالدین حجازی بودم. عصر دکتر هادی آمد. گزارش مذاکره با مکفارلین را داد. مطلب مهمی نداشت. آنها میخواهند گروگانها قبل از تحویل سلاح آزاد شوند و ما برعکس، قرار شد فرمول تدریج را بگیریم. (ص111)
چهارشنبه 7 خرداد : در منزل بودم. هنگام سحری خوردن، دکتر هادی اطلاع دادکه مذاکره با آمریکاییها به بنبست رسیده و آنها عازم ترک ایرانند. پیش از آن آقای کنگرلو اطلاع داد که آنها رفتهاند و [منوچهر] قربانیفر را گذاشتهاند که دنبال کار را بگیرد. عصر احمدآقا آمد. در جریان مذاکرات با آنها قرار گرفت که خدمت امام بگوید. (ص112)
پنجشنبه 8 خرداد : ساعت هشت و نیم صبح به مجلس آمدم. [سام] نجوما رهبر [جبهه آزادیبخش نامیبیا] سواپو به ملاقات آمد.(ص112)
آقای [ناصر جیرانی] نوبری سفیر جدیدمان در روسیه [=اتحاد جماهیر شوروی] آمد و از ضعف نیرو در سفارت گفت و توصیه شد که در توسعه روابط بکوشد. آقایان [مسیح] مهاجری و [محمدرضا] بهشتی آمدند. از دو مقاله روزنامه جمهوری اسلامی در مورد مجلس و دانشگاه آزاد اسلامی انتقاد کردم.(ص112)
عصر دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند. راجع به پیگیری مسأله گروگانهای آمریکایی بحث شد. قرار شد طبق همان پیشنهاد نهائی ما که نپذیرفتند عمل شود؛ اگر آمریکاییها خواستند جلو بیایند. شورای عالی دفاع جلسه داشت. تصویب شد که دو ماه به خدمت سربازان، برای شش ماه در سه دوره، اضافه شود. (صص113- 112)
جمعه 9 خرداد : احمدآقا آمد و گفت نامه شش نفر از شخصیتها درباره پرونده انفجار نخستوزیری به امام رسیده و امام، آقای اردبیلی و خوئینیها و رئیسی را احضار کردهاند و پس از اینکه دادستان کل گفته است که متهمان بیتقصیرند، امام دستور آزادی آنها را دادهاند و قرار شده درباره سه نفر بازپرسی که به عنوان اعتراض استعفاء دادهاند، رسیدگی شود. شب احمد آقا تلفنی گفت به دنبال نامه آقای محسن رضایی به امام در مورد مطرح شدن صلح [با عراق] در جلسه نمایندگان مجلس با حضور دکتر روحانی، امام از من توضیح خواستهاند. گفتم فردا به زیارتشان میآیم. (ص113)
شنبه 10 خرداد : صبح به زیارت امام رفتم. گزارش وضع جبههها و آمدن هیأت آمریکایی را دادم. پیشنهاد کردم که برای جلوگیری از پخش خبر توسط آنها بهگونهای که ما را در موضع دفاعی قرار دهند، خودمان خبر آمدن آنها را ابتدا پخش کنیم؛ امام موافق نبودند. امام فرمودند طبق گزارش فرمانده سپاه، در جلسهای جمعی از نمایندگان صحبت از مشکلات جنگ کرده و ختم جنگ را مطرح نمودهاند. از من خواستند که به آنها بگویم ما باید تا آخرین فرد با صدام بجنگیم و صحبت از صلح نکنند. از امام خواستم دانشگاه آزاد اسلامی را در مقابل مخالفان تندرو تقویت کنند. فرمودند موارد اختلاف و نقاط نظر طرفین را بنویسم تا تصمیم بگیریم؛ نوشتم و فرستادم. (ص113)
یکشنبه 11 خرداد : در گزارشها آمده بود که یک کشتی نفتکش ما زده شده است.(ص114)
افطار سران قوا مهمان من در مجلس بودند. آقای خامنهای نظر دادند که دستگاه قضائی افرادی را که اخیراً سران نهضت آزادی را کتک زدهاند، تحت تعقیب قرار دهد. (ص115)
دوشنبه 12 خرداد : ساعت هشت و نیم صبح به مجلس رسیدم.(ص115)
آقای [محمدعلی] رحمانی مسئول بسیج آمد. گزارش سفر به لیبی را داد و گفت لیبیائیها مایلند تعدادی نیروی بسیجی از ما در لیبی باشد. راجع به ستاد پشتیبانی برای جنگ صحبت کردم. آقای [محمدجواد] لاریجانی [معاون امور بینالملل وزارت خارجه] آمد. گزارش سفر به سازمان ملل را داد. ملاقاتهای سطح بالائی داشته و نشان میدهد که دنیا روی قدرت ما حساب باز کرده است. شرق و غرب در صدد نزدیکی به ما هستند، ولی نمیخواهند ما نیرومندتر بشویم. (ص116)
سهشنبه 13 خرداد : ظهر آقای محسن رضایی آمد. راجع به ستاد اجرائی قرارگاه خاتم به منظور بسیج امکانات کشور برای جنگ مذاکره کردیم و اشکالات مصاحبه ایشان را تذکر دادم.(صص116-115)
عصر به شورای انقلاب فرهنگی نرفتم و برای کارها در مجلس ماندم. آقای محسن رضایی آمد و فیلم یک نوع خمپاره ابتکاری سپاه را آورد.(ص117)
عصر آقای سیدهادی هاشمی [داماد و رئیس دفتر آقای منتظری] آمد و پیام آیتالله منتظری را آورد که در مورد طرحشان نسبت به ادغام ارتش و سپاه پیگیری کردهاند و از مضروب شدن سران نهضت آزادی ناراحت شدهاند و پیگیری طرحهای عملیات داخل عراق را. درباره سیدمهدی هاشمی مذاکره کردیم... قرار شد که هیأتی به ریاست آقای ابراهیمی از بیت آیتالله منتظری به لبنان برای میانجیگری جنگ جاری بین امل و فلسطینیها اعزام کنیم. (ص117)
چهارشنبه 14 خرداد : در جلسه علنی، طرح خیلی حساس و جنجالی اصلاحیه قانون وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی مطرح بود. اکثر دانشگاهیان با انتقال دانشکدههای پزشکی از وزارت علوم مخالفند و روزنامهها در ماههای گذشته به نفع آنها جوسازی کردهاند و بحث در مجلس خیلی جدی است. قسمت عمده جلسه را ماندم که در بحثها تشنج پیش نیاید، ولی اواخر جلسه بیرون آمدم. برای خود من حق خیلی روشن نیست.(ص118)
آقایان [بیژن نامدار] زنگنه [وزیر جهاد سازندگی] و [عبدالله] نوری [نماینده امام در جهاد سازندگی] آمدند. نگران بودند که به عنوان جنگ امکانات جهاد از روستاها بیرون بروند. تفاهم کردیم که با توافق خود آنها از امکاناتشان استفاده شود. ظهر آقای هادی آمد. درباره پیشنهاد آقای [عبدالله] نوری در خصوص کاندیدا شدن ایشان برای [عضویت در] حقوقدانان شورای نگهبان مذاکره کردیم... افطار مهمان نخستوزیر بودیم. آقای [احمد] جنتی [رئیس سازمان تبلیغات اسلامی] آمد و انحلال نیمی از دفاتر سازمان تبلیغات اسلامی را اعلام داشت. (ص118)
پنجشنبه 15 خرداد : اخوی محمد [رئیس سازمان صداوسیما] آمد. درباره اختلافش با شورای سرپرستی گفت.(ص118)
اتومبیلم خیلی تکان پیدا کرده، گفتم عوض کنند. (ص119)
جمعه16 خرداد : عصر آقایان رمضانی و مرعشی از دادسرای انقلاب آمدند و گزارشی از وضع پروندهها دادند. چند مورد از مسئولان خرید دولتی در وزارت نفت و بازرگانی و بهداری که در معاملات انجام شده از خارجیها پورسانت گرفتهاند، تحت تعقیبند و راجع به کیفیت برخورد با آنها مشورت کردند. گفتم قاطعیت همراه با تدبیر که نتوانند جوسازی کنند. نگران بودند که روابط مانع کار شود. گفتم همه سران قوا از تعقیب و کیفر مجرمان حمایت میکنند.(ص119)
احمدآقا آمد. از نامه تذکر شصت و سه نماینده [جناح راست مجلس] در مورد پرونده انفجار نخستوزیری گله کرد. گفتم ممکن است آنها نمیدانستهاند که امام دخالت کردهاند. در مورد جنگ برای اطلاع امام توضیح دادم. در مورد دانشگاه آزاد اسلامی صحبت کردیم. گفت نامهای که به امام در خصوص نقاط نظر مخالفان دادهام، جلوی امام است و هنوز نخواندهاند. (ص120)
شنبه 17 خرداد : آقای مهدیان آمد. قرار شد سهم ساختمان گرگان را برای خرج ساختمان منزل بفروشد. همچنین مقرر شد در جلسهای به دانشگاه امام صادق(ع) بروم. به آقای روحانی گفتم فردا جلسه ستاد قرارگاه را تشکیل دهد. اخبار اخراج رجوی از پاریس انعکاس وسیعی داشته است. (صص121-120)
یکشنبه 18 خرداد : دکتر هادی آمد. مشروح مذاکرات با هیأت آمریکایی را که از نوار پیاده شده، آورد. در ستاد قرارگاه خاتم جلسه داشتیم. طرح استرداد شهر مهران توسط آقای [رحیم] صفوی [جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه] توضیح داده شد و پس از بررسی تصویب شد. قرار شد نیازهای طرح تامین شود.(ص122)
آقای کنگرلو آمد؛ در تعقیب مذاکره با واسطهای که در مسأله گروگانهای آمریکایی در لبنان و معاوضه با سلاح مطرح است. پیشنهاد مشخصی نداشت. گفتم اگر محموله مورد نظر به تهران برسد، اقدام میکنیم.(ص122)
آقای [سیدهادی] خسروشاهی آمد. به کیفیت دفن و محل دفن مرحوم [آیتالله سیدکاظم] شریعتمداری انتقاد داشت و میگفت ایشان را مظلوم جلوه میدهد. همچنین نسبت به سختگیری در مورد آقایان قمی و سید صادق روحانی و همچنین در جهت رفع آثار نسبتهای آقای حمید روحانی [زیارتی] درباره ایشان کمک خواست.(ص122)
آقای [کاظم] خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد که گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید، برای ختم آن اقدام کنند. خواسته بود که در افغانستان جبهه مشترک ضدامپریالیسم تشکیل بدهیم... خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است.(ص123)
شب با آقای رئیسجمهور صحبت شد که زدن کشتیها را به عنوان تلافی شروع کنیم. (ص123)
دوشنبه 19 خرداد : شکایت آوردند که مأموران، نمایندگان را که کارت ملاقات امام ندارند راه نمیدهند. دیروز با احمدآقا قرار گذاشته بودیم که با کارت نمایندگی بپذیرند. به احمدآقا تلفن کردم.(ص123)
امام [پس از دوران نقاهت] بحمدلله خیلی خوب و طبیعی صحبت کردند. در مورد شرکت دادن مردم در امور و اجازه تأسیس مدارس و دانشگاههای غیردولتی تأکید بلیغ داشتند.(ص123)
آقای سرهنگ هاشمی فرمانده شمال غرب نیروی زمینی آمد. از احتمال عوض شدن صیاد و جایگزینی سرهنگ جمالی نگران بود و از بیحرمتی بعضی به ارتشیها و ضعف تبلیغات خدمات ارتش گفت. (ص124)
سهشنبه 20 خرداد : ساعت هفت و نیم صبح به مجلس رسیدم. پیش از دستور درباره بیانات دیروز امام صحبت کردم. روی اتحاد و شرکت مردم در امور فرهنگی و مدارس و دانشگاهها تأکید کردم. اعتراض نمایندگان به بیاحترامی دیروز ماموران بیت امام زیاد بود.(ص124)
آقای نخستوزیر تلفنی خواست که موافقت کنم ده میلیون دلار از محل جنگ، صرف خرید دستگاههای مخابراتی برای تامین مخابرات در صورت از کار افتادن [مرکز مخابراتی] اسدآباد شود.(ص125)
ظهر اخوی محمد [رئیس سازمان صدا وسیما] آمد. درباره تحویل امکانات ماهوارهای تلویزیون به شرکت مخابرات صحبت کردم. ظاهراً انهدام زیاد نیست. از نماینده اسدآباد پرسیدیم. گفت میتوانند کاملاً اسدآباد را راه بیندازند. قرار شد تحقیق بیشتری شود.(ص125)
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. بحث بر سر جذب استاد و دانشمندان بود. قرار شد دفتری وابسته به شورا در داخل و خارج برای این منظور تشکیل شود. [آقای سیدکاظم اکرمی] وزیر آموزش و پرورش از اظهارات امام جا خورده و تسلیم شده است. با آقای رئیسجمهور درباره جنگ مذاکره کردم. (ص126)
چهارشنبه 21 خرداد : آقای کنگرلو آمد. گزارش ادامه برخورد با آمریکاییها در خصوص گروگانهای لبنان را داد.(ص128)
شب با سران دیگر قوا مهمان احمدآقا بودیم. گروه دکترهای معالج امام آمدند و متفق بودند بهتر است برای آنژیوگرافی و احتمالا عمل قلب از خارج دکتر بیاوریم. امام در جلسه ما شرکت کردند. با ایشان در میان گذاشتیم. با آمدن دکتر مخالف نبودند ولی ابتدا با عمل قلب مخالف بودند. با توضیحاتی که داده شد قبول کردند. قرارشد پزشکی توسط بنیاد شهید دعوت شود... درباره اصرار آمریکا به تجدید رابطه با ایران مذاکره کردیم. مخالف و موافق صحبت کردند. به نتیجه نرسیدیم. بنا شد در جلسات بعد بحث و قبلاً با حضرت امام مذاکره شود. (ص128)
پنجشنبه 22 خرداد : آقایان [محسن] رفیقدوست و [حسن] روحانی و [حسین] محلوجی و [محمدعلی] هادی آمدند. وضع کارخانههای دفاع شیمیائی ارتش و سپاه بررسی شد. قرار شد سپاه هم مرکز خود را به محل ارتش منتقل کند. کار هر دو ناقص است.(ص128)
شورای عالی دفاع جلسه داشت. درباره پدافند و تقسیم بودجه جنگ ارتش و سپاه بحث شد. (ص129)
جمعه 23 خرداد : برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم. خطبه دوم درباره توضیح بیانات امام بود. عصر احمدآقا آمد. گفت بحث مذاکرات با آمریکاییها را با امام مطرح کرده امام فرمودهاند تاکنون ضرری نداشته ولی باید خیلی مواظب بود که آنها کلاه بر سرمان نگذارند. آنها تجربه در شیطنت دارند. (ص129)
شنبه 24 خرداد : آقای [محسن] کنگرلو تلفنی گفت آمریکاییها خواستهاند که برای مذاکره درباره گروگانهای لبنان دوباره به ایران بیایند. گفتم موافقت نداریم که بیایند. مذاکره دیگر لازم نیست. اگر قطعات هاک را بفرستند، برای نجات آنها اقدام میکنیم. (ص131)
یکشنبه 25 خرداد : در جلسه رسمی مجلس، انتخابات هیأت رئیسه انجام شد. من با 179 رأی موافق و 22 مخالف و 24 ممتنع به ریاست انتخاب شدم. آقای کروبی نایب رئیس اول شد. آقای یزدی هم از نیابت اول به نیابت دوم تنزل کرد که باعث ناراحتی هم گرایشهای ایشان شد.(ص131)
پیش از ظهر آقای [فریدون] مهدی نژاد آمد. گزارش وضع لبنان را داد و آقای دشتی که همراه او برای ترتیب آزادی گروگانهای فرانسوی، به لبنان رفته بود، مشکلات کار را گفت و قرار شد تلاش کنند که دو نفر از چهار نفر خبرنگار فرانسوی که اخیراً ربوده شدهاند، آزاد شوند و از فرانسه بخواهیم که تعهد نماید که برای نجات چهار نفر ربوده شده ما- آقایان [سیدمحسن] موسوی و [احمد] متوسلیان و ... که دو سال پیش توسط فالانژها ربوده شدند- اقدام کنند. (ص132)
به احمدآقا گفتم که ملاقات امام را برایشان (دانشگاهیان که برای جنگ کار میکنند) ترتیب بدهد؛ به بعد موکول شد. جمعی از نمایندگان متشخص مجلس که درباره جنگ در جلساتشان بحث میکنند، آمدند. دو سه ساعت مذاکره کردیم. درباره اهداف جنگ، استراتژی سیاسی، نظامی و تاکتیک، امکانات، مشکلات، نیرو و بودجه و آینده عراق بحث شد؛ مفید بود. شب مهمان آقای موسوی اردبیلی بودیم. درباره گروگانها، کنترل قیمتها و توزیع مذاکره شد. (ص134)
دوشنبه 26 خرداد : پیش از ظهر آقای [عبدالمجید] معادیخواه آمد. برای تأسیس صندوق قرضالحسنه بنیاد تاریخ و محافظ مرحومش استمداد کرد و برای بنیاد ماشین خواست و خبر داد که شرکت زیاد مردم در مراسم روز قدس در آلمان را دیده که نشان وضع خوب طرفداران انقلاب در خارج و حرکت قهقرائی ضدانقلاب است.(ص143)
آقای رحمانی را برای اطلاع از پرونده آقای سماواتیان فرستادم. او به خاطر معرفی کردن افراد ضدانقلاب، خودش در اثر گزارش متقابل به زحمت افتاده است. (ص134)
سهشنبه 27 خرداد : آقامحمدی آمد از اختلاف نظرش با مسئولان قرارگاه رمضان درباره کیفیت به کار گرفتن کردهای عراقی علیه صدام گفت. قرار شد آنها را برای مذاکره به تهران دعوت کنند.(ص135)
در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. درباره شرایط دانشجویان برای ورود به دانشگاهها بحث شد.(ص135)
شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. درباره کیفیت برخورد با روحانیون ضد انقلاب بحث شد و آیتالله خامنهای جریان احضار بعضی از علما به وزارت اطلاعات را گفتند که در مسجد آنها علیه انقلاب فعالیت میشود. (ص136)
چهارشنبه 28 خرداد : از آقای [محسن] دعاگو احوالپرسی کردم. مبتلا به سرطان شده و ماهها در لندن معالجه کرده. گفت خطر رفع شده است. آقای میرعماد دادستان تهران آمده بود و به خاطر اقدام به تفتیش بدنی ایشان توسط محافظان قهر کرده و برگشته است.(ص136)
آقای کنگرلو آمد و خبر داد آمریکاییها همچنان اصرار دارند، برای حل مسأله گروگانها به تهران بیایند. گفتم اجناس را بفرستند و نیازی به آمدن آنها نیست. اطلاع دادند که عراق به چندین مرکز تأسیسات نفتی حمله کرده و خسارات زیادی وارد آورده و یک یا دو هواپیمای عراق ساقط شده.(ص136)
شب سران قوا مهمان من بودند. درباره جنگ ارتش و سپاه بحث شد. آقای خامنهای انتقادات آقای منتظری را نقل کرد. قرار شد آقای [موسوی] اردبیلی به نماز جمعه بروند؛ مدتی است که نمیروند. (صص137-136)
پنجشنبه 29 خرداد : با آقایان [اسدالله] بیات و [عبدالرضا] اسدینیا و اسماعیل فدائی، برای رفع کدورت ناشی از اظهارات آقای بیات در شورای سرپرستی که توسط آقای اسدینیا به مجلس منتقل شده، صحبت کردم، ولی نتیجهای نگرفتم؛ به نظرم رسید که میخواهند از این پیشامد، برای اهداف سیاسی بهره بگیرند.(ص137)
ظهر خانم [مریم] بهروزی آمد. راجع به مشکل خانمهای بیسرپرست، ازدواج مجدد و موقت برای حل مشکل آنها بحث کرد.(ص137)
اعضای هیأت امنای بنیاد رسالت آمدند. آقای [احمد]آذری [قمی] شرحی درباره علت تأسیس بنیاد و روزنامه رسالت داد و برای رفع مشکلات مالی و فشار سیاسی که روی آنها است، استمداد کرد. من هم با قبول ضرورت ارگانی برای بیان فکر خط آنها، توصیه کردم که برای پاک کردن پیش داوریها، شکل مسائل اختلافی و تشنجزا را مطرح نکنند؛ مواظب باشند یکنواخت در تضعیف دولت کار نکنند. منصفانه برخورد کنند. از موضعشان در خصوص پرونده انفجار نخستوزیری، مدرسه چیتچیان و پخش نامه 63 نفر نماینده که مخالفت با امام تلقی شده- انتقاد کردم. (ص138)
جمعه 30 خرداد : در منزل بودم. آقای امامی [کاشانی] نماز جمعه را اقامه کرد. اطلاع دادند که دو نفر گروگانهای فرانسه در لبنان آزاد شدهاند.(ص139)
آقای نخستوزیر تلفنی گفتند که کاردار فرانسه تماس گرفته و برای مراحل بعد استفسار کرده است. (ص139)
شنبه 31 خرداد : به سرهنگ [مصطفی] ترابی گفتم به سرهنگ [عباس] بابائی در مورد عملیات برونمرزی تأکید کند. مدتی است دستور جدی برای مقابله به مثل در مورد مراکز صنعتی عراق دادهایم، اما غیر از یک مورد، درست انجام نشده است. دلیل آن کمبود هواپیماست.(ص139)
اعضای شورای سپاه لبنان آمدند. از مشکلات شورای لبنان گفتند و از تازهکاری سفیرمان در سوریه و ضعف او و از ایذاءهای سوریه نسبت به حزبالله و عدم وجود مرجع قوی در تهران برای امور لبنان گله داشتند.(ص140)
احمدآقا آمد. راجع به جنگ، اعلامیههائی که اخیراً در حمایت ارتش و علیه سپاه منتشر میشوند و مسأله سیدمهدی هاشمی مذاکره شد. (ص140)
تیر
یکشنبه 1 تیر : در جلسه شورای عالی پشتیبانی جنگ شرکت کردم. تصمیماتی اتخاذ شد.(ص143)
آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] همراه گروهی که اخیراً در ارتباط با انفجار نخستوزیری بازداشت بودند و به دستور امام آزاد شدند، آمدند. از برخوردهای سیاسی و بازجوئیها شاکی بودند. آقای بهزاد نبوی نتایج سفر ترکیه را گفت؛ راضی است. شب مهمان آیتالله خامنهای بودیم. (ص144)
دوشنبه 2 تیر : ساعت نه صبح فرماندهان سپاه آمدند. طرح عملیات آینده و برنامه بسیج عمومی برای تشکیل پانصد گردان تا پائیز و هزار گردان تا آخر سال را آوردند. وزارت سپاه برای تدارک این برنامه مبلغ سی میلیارد تومان بودجه میخواهد که حدود هشتصد میلیون دلار آن ارز است؛ چارهای هم غیر از این نداریم. اگر بخواهیم در جنگ به جائی برسیم چاره، منحصر در همین است.(ص144)
شب آقای محسن رضایی آمد و برنامه جدیدی برای سازمان جنگ و قرارگاه و ستاد آورد. دوباره از فکر عمل مشترک با ارتش منصرف شدهاند و فکر اداره دو قرارگاه مستقل برای ارتش و سپاه را پذیرفتهاند. مدتی به فکر بودند که از طریق قرارگاه خاتم عمل کنند اما وقتی دیدند من اصرار دارم که آقای دکتر روحانی به عنوان رئیس ستاد بماند، طرح را عوض کردند. (ص144)
سهشنبه 3 تیر : آقای عبدالله نوری [رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس] آمدو ا ز مصرف زیاد بودجه در ارتش گفت.(ص144)
آقایان دکتر هادی و کنگرلو آمدند. راجع به گروگانهای فرانسوی و آمریکایی صحبت شد. به آقای دکتر هادی مأموریت دادم که برای گرفتن نامه رئیس مجلس فرانسه، کاردارشان را بپذیرد.(ص145)
دکتر [سیدجواد] انگجی [نماینده تبریز] آمد و خبری آورد که شخصی امضای من را پای یک توصیه به وزارت صنایع جعل کرده است. گفتم جریان را پیگیری نماید.(ص145)
آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] از تصمیم خریدن [خودروهای] تویوتا برای جنگ بدون نظر وزارت صنایع سنگین، تلفنی گله کرد. گفتم نمایندهاش را در جلسه تصمیمگیری دعوت نمایند.(ص145)
دکتر [محمدتقی] بانکی [وزیر نیرو] آمد. راجع به تعویضهای زیادی که در وزارت نیرو انجام داده و مورد انتقاد قرار گرفته، توضیح داد.(ص145)
به دکتر [علیرضا] مرندی[وزیر بهداری] گفتم که از همشیره فاطمه که به علت کسالت قلبی در بیمارستان سعادتآباد بستری است و از آنجا ناراضی است، عیادت شود و در صورت صلاحدید به بیمارستان قلب منتقل گردد.(ص145)
عصر شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسه داشت. (ص145)
چهارشنبه 4 تیر : آقای میرعماد دادستان [عمومی] تهران همراه مسئول امور فرهنگی کمیته [انقلاب اسلامی] آمدند. گزارش برنامه مبارزه با فساد اخلاق و احتکار و سوءاستفاده از معاملات دولتی و ... را گفتند و برای تعقیب سوءاستفاده در خریدهای دولتی، از من نمایندهای خواستند. آقای اسماعیل شوشتری [نماینده قوچان] را معرفی کردم.(ص146)
[سید جلیل] صدر طباطبائی [نماینده یزد] آمد و از وضع حوزه انتخابیهاش گفت. برای معالجه در خارج کمک خواست. قرار شد به اتریش برود. دکتر [عبدالله] جاسبی آمد. گزارش وضع دانشگاه آزاد اسلامی را داد و برای معافیت سربازی [دانشجویان مشمول] و تصویب اساسنامه کمک خواست.(ص146)
شب با دیگر سران قوا، مهمان آیتالله منتظری بودیم. بیشتر درباره جنگ حرف زدیم و درباره نحوه توزیع کالا. موافقت شد که بیست و پنج میلیارد تومان در خواستی سپاه برای جنگ با کسب مجوز از امام، از بانک [مرکزی] قرض شود. دیروقت به تهران برگشتم. (ص147)
پنجشنبه 5 تیر : فرماندهان سپاه از جبهه آمده بودند. تا ظهر درباره وضع جبههها بحث شد و سرانجام علیرغم تردیدی که به خاطر کمی نیرو وجود داشت، تصمیم گرفتیم برای پس گرفتن مهران، عملیات طراحی شده را انجام دهیم.(ص147)
در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم. شب با آقای خامنهای درباره نیروی زمینی مذاکره کردیم. قرار شد روز شنبه به منظور کسب نظرایشان با هم خدمت امام برویم. درباره سفر ایشان به زیمبابوه هم صحبت شد.(ص149)
جمعه 6 تیر : در منزل بودم. از استخر کوچک خانه برای شنا استفاده کردم و از درخت کوچک توت حیاط توت خوردم. اطلاع دادند که دیشب دو موشک اسکاد- بیبه تاسیسات نفتی شمال غرب کرکوک زدهایم. (ص149)
شنبه 7 تیر : ساعت هشت صبح با آقای رئیسجمهور خدمت امام رسیدیم. درباره تعویض فرمانده نیروی زمینی مذاکره شد و اینکه آقای صیاد را امام برای عضویت در شورای عالی دفاع منصوب کنند و از زحماتش تقدیر نمایند و برای عبارت فرمان امام، قرار شد من و آقای خامنهای متنی تهیه نماییم. برای نیاز تجهیز به پانصد گردان نیروی رزمنده، موافقت امام را جهت اخذ 25 میلیارد تومان وام از بانک مرکزی جلب کردیم که به شیوه سال گذشته عمل شود.(ص151)
سپس در منزل ما با آقای خامنهای درباره کمبود ارز و وضع بد اقتصادی کشور بحث کردیم. یک پیشنهادی مطرح شد که به استثنای اقلام خاصی از نیازهای عمومی، به کارخانهها اعم از دولتی و خصوصی برای توزیع و تولید و تهیه ارز و تعیین قیمت، آزادی بدهیم و کمک ارزی نکنیم. طرح دیگری هم مطرح شد که کارخانههای دولتی را به بخش خصوصی واگذار کنیم و در مورد بند جیم مطابق قانون اصلی عمل شود؛ به جائی نرسیدیم.(ص151)
شب نخستوزیر اطلاع داد که عراق با قطع برنامهاش، خبر پرتاب موشک ما را به مراکز نفتی کرکوک گفته و تهدید به انتقام کرده است. به ستاد تبلیغات جنگ گفتم خبر را بدهد و زدن مراکز مسکونی را نفی نماید. آقای رضایی از جبهه تلفنی برای عملیات مهران، پدافند هاک خواست. (ص151)
یکشنبه 8 تیر :خبر اصابت دو کشتی نفتی در آبهای جنوب توسط هواپیماهای ما آمده بود که از نیروی دریایی توضیح خواستم. معلوم شد نیروی هوایی آنها را زده است. (ص152)
آقای [ماسوکی] میاکه، فرستاده ویژه وزیر خارجه ژاپن آمد. نامه آقای [شینتارو] آبه [وزیر امور خارجه ژاپن] را در مورد جنگ، سفر دبیر کل سازمان ملل به ایران، گروگانهای آمریکایی در لبنان و تمایل آمریکا به تحسین روابط با جمهوری اسلامی آورد. نظر من را خواست.(ص153)
گفتم (به فرستاده ویژه ژاپن)... در مورد گروگانهای آمریکایی در لبنان، ما حاضریم کمک کنیم ولی آمریکاییها برای آزادی آنها جدی نیستند و این کشور میخواهد اغراض دیگرش را تأمین کند و تحسین روابط ما با آمریکا، احتیاج به مقدماتی دارد که بهتر از همه، اصلاح رفتار و مواضع موذیانه آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی ایران است و آمریکا باید عملاً ثابت کند که دست از شیطنت علیه ما برداشته است. جواب نامه آقای آبه را هم دادم.(ص153)
شب جلسه سران قوا در دفتر نخستوزیر بود. قرار شد به پاکستان جواب بدهیم که مسأله افغانستان باید با همکاری سه همسایه، ایران، پاکستان و شوروی و بدون دخالت آمریکا حل شود و حضور نماینده مردم افغان لازم است. (ص154)
دوشنبه 9 تیر : آقای رفیقدوست و مسئولان پدافند هوایی سپاه و مسئول گروهی که برای آموزش موشکهای ضدهوایی و ساحل به دریا به چین رفته بودند، آمدند. درباره محل استقرار موشکها و آموزش پرسنل لازم مذاکره کردیم. معلوم شد قبل از آموزش بیشتر، نمیتوانیم به خوبی از این موشکها استفاده کنیم.(ص154)
نخستوزیر و وزیر نیرو درباره مشکلات کمبود سوخت و تعطیلی بعضی ازنیروگاهها و قطع آب و برق، تلفنی مذاکره کردند. قرار شد ترتیبی برای حفاظت بیشتر از تأسیسات نفتی داده شود. (ص154)
سهشنبه 10 تیر : صبح زود به مجلس آمدم. آقای شمخانی اطلاع داد که مرحله اول عملیات با موفقیت انجام شده و نیروهای ما مشغول زدن خاکریز هستند.(ص155)
برای رسیدگی بیشتر به وضع جنگ به جلسه علنی نرفتم. به آقای [مهدی] کروبی [نایب رئیس اول] گفتم که خبر شروع عملیات استرداد مهران را به نمایندگان بگوید. تا عصر در دفترم ماندم. مرتب با جبهه تماس داشتم. مضامین بیانیههای قرارگاه را تایید کردم. آخرین اخبار از منطقه مهران میگوید، بیش از 300 اسیر گرفتهایم.(ص155)
آقایان [علیاکبر] محتشمی [وزیر کشور] و [اصغر] ابراهیمی [مدیر عامل شرکت مترو] آمدند. درباره نیازهای مترو [ی تهران] مذاکره شد. بناست فعال شود.(ص155)
عصر به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی رفتم. از جبهه خبرهای خوب مبنی به پیشرفت بیش از حد انتظار در مهران دادند. شب [اعضای] شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز [تهران]، مهمان آیتالله خامنهای بودند. (ص155)
چهارشنبه 11 تیر : تا عصر مرتباً خبر از پیروزیها در منطقه مهران و تصرف کامل ارتفاعات حساس قلاویزان میرسید.(ص157)
شب با رؤسای قوا مهمان رئیسجمهور بودیم. درباره جنگ و لبنان و سوریه بحث شد. دیروقت به خانه رسیدم. (ص157)
پنجشنبه 12 تیر : در منزل بودم. به مطالعه گزارشها پرداختم. خبرهای جبهه خوب و حاکی از پیشرفت بیشتر در منطقه مهران است. قرار شد پستههای نوق را به محمد- همشیرهزاده- از قرار سالی 400 هزار تومان و 200 من پسته اجاره بدهیم. (ص157)
جمعه 13 تیر : در نماز جمعه شرکت کردم. خطبه دوم را درباره پیروزیهای مهران ایراد کردم. خبر رسید که دیشب و امروز دو تیپ از گارد ریاستجمهوری عراق در مهران منهدم شد. (ص157)
شنبه 14 تیر : به نخستوزیر و وزیر سپاه و رئیس بانک مرکزی درباره تسهیل و تسریع در پرداخت بودجه تجهیز 500 گردان صحبت کردم.(ص158)
احمدآقا و محسن رضایی آمدند. تأکید بر تسریع در تعویض فرمانده نیروی زمینی و تقویت سپاه داشتند.(ص158)
سرهنگ جمالی آمد و گزارش عملیات مهران را داد. خیلی راضی است. با اینکه قبل از شروع موافق نبود. تقاضای سفر به سوئیس برای شرکت در سمیناری داشت. بنا شد با آقای رئیسجمهور مشورت شود. آقای [مصطفی] میرسلیم اطلاع داد که [آقای حاج سیدجوادخامنهای] ابوی آیتالله خامنهای در مشهد در سن نود و دو سالگی فوت کردهاند. (ص158)
یکشنبه 15 تیر : آقای ریاضی مسئول کمیسیون نظارت بر خرید سلاح آمد. از بیانضباطی وزارت سپاه شاکی بود. ظهر [منوچهر نیکروز] نماینده کلیمیان آمد و از سختگیریها برای خروج یهودیها از کشور گله داشت.(ص159)
آقایان [عطاالله] مهاجرانی و (مهدی) نواب برای استمداد درباره حل مشکل ارجاع به داوری بینالمللی آمدند. شورای نگهبان در مورد قراردادهای قبل از انقلاب هم موکول به تصویب مجلس نموده و امام این نظر را رد کردهاند.(ص162)
آقایان [علی] یونسی و [مصطفی] پورمحمدی آمدند و گزارش کار کرد دادگاه تخلفات جنگی را دادند. برای ادامه کار سیاست مشخص خواستند که بحث شد. آقای محسن رضایی اطلاع داد امروز جبهه مهران آرام بود و خبرنگاران خارجی دیدار کردهاند. شب مهمان آیتالله موسوی اردبیلی بودیم. درباره روابط با فرانسه و قیمتها بحث شد. (ص164)
دوشنبه 16 تیر : عصر آقای [علی] فلاحیان [معاون وزیر اطلاعات] آمد. توضیحاتی درباره اقدامات وزارت داد و درباره برنامههای آینده مشورت کرد. از اینکه مسئولیت معاونت امنیت داخلی از ایشان گرفته شده، ناراضی است. (ص164)
سهشنبه 17 تیر : آقای نورانی از قم، مدعی تحقیقات وسیع درباره خواص داروهای گیاهی بود و کمک میخواست. قرار شد از طریق دانشگاه آزاد اسلامی رسیدگی و در صورت مفید دیدن کمک کنیم.(ص166)
اطلاعات ارتش آمدند. برای آنها سخنرانی کردم. آقای خسرو تهرانی آمد و از کیفیت برخورد با او و رفقایش در جریان رسیدگی به پرونده انفجار نخستوزیری شاکی بود. (ص166)
چهارشنبه 18 تیر : شب سران قوا مهمان من در مجلس بودند. درباره سناریوی کار با فرانسه که توسط آقای معیری ارائه شده تصمیمگیری کردیم و متن پیشنهادی به امام در مورد نصب صیاد شیرازی در شورای عالی دفاع تأیید شد. (ص168) ادامه دارد ...