تاریخ انتشار : ۰۷ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۸:۵۱  ، 
کد خبر : ۱۳۷۰۷۳

گزیده‌ای از کتاب «اوج دفاع » (بخش سوم)


به علت حجم زیاد بولتن و لزوم مناسب نمودن آن برای مطالعه در فضای مجازی، این متن در پایگاه بصیرت در چهار بخش منتشر می‌شود. (بخش سوم)

آذر
شنبه 1 آذر : در منزل بودم. وقتم به مطالعه گذشت... عصر علی- اخوی‌زاده- آمد؛ از خوزستان احضارش کرده بودم. گزارش دیدار و مذاکره مجدد با آمریکایی‌ها را داد. قبل از اقدام او را نهی کرده بودم... به من گفته بودند که به آمریکا رفته و با ریگان درباره سقوط صدام مذاکره کرده است. گفت به آمریکا نرفته، بلکه به نوعی ادامه همان رشته ارتباط‌های سابق بوده و با [الیور] نورث عضو شورای امنیت ملی آمریکا و پویندکستر [از طراحان رابطه آمریکا با ایران]، [آلبرت] حکیم و سام صحبت کرده معلوم شد انجیل با امضای ریگان را، او آورده و این کار را با اصرار آقای محسن رضایی کرده است.(ص351)
 احمدآقا آمد. نگران عواقب همان دیدار بود که قبلاً گفته بودیم با ریگان بوده؛ جریان جدید را گفتم، مثل من قدری خیالش راحت شد. در عین حال احتمال سوء استفاده تبلیغاتی می‌رود. (ص351)
یکشنبه 2 آذر : در جلسه علنی، نمایندگان با اهرم سخنان امام، تهاجم شدیدی به هشت نفر سئوال کننده و خط آنها داشتند و من پیش از دستور، صحبت ملایمی در این باره نمودم. آنها خیلی ترسیده و سئوالشان را پس گرفتند. آقای [مرتضی] فهیم آمد. درباره راه اصلاح حرکات انحرافی‌اش مشورت کرد. راهنمایی کردم.(صص353-352)
 آقای میرعماد [دادستان عمومی تهران] تلفنی، گزارش رسیدگی به ادعای فساد در جریان خرید توپهای اتریشی را گفت.(ص353)
 شب سران سه قوه در مجلس مهمان من بودند. درباره ادامه روند آزادی گروگانهای آمریکایی و فرانسوی تصمیم‌گیری شد. قرار شد یک گروگان فرانسوی آزاد شود و فریدون [مهدی‌نژاد] برای بحث در جدول زمانبندی- که طرف دیگر خواسته در آن تجدید نظر شود- به اروپا برود. (ص354)
دوشنبه 3 آذر : عصر آقای [فریدون] مهدی‌نژاد آمد. توصیه کردم که در مذاکره با آمریکایی‌ها، درباره مسائل سیاسی حرف نزند و درباره جنگ هم چیزی نگوید. اگر آنها حرفی زدند، گوش بدهد. فقط درباره جدول معاوضه گروگانها با نیازها صحبت شود. در جلسه سران قوا و مشورت با امام، این تصمیم اتخاذ شده است. (ص354)
سه‌شنبه 4 آذر : قبل از دستور آقایان فواد کریمی [نماینده اهواز] و [حسن] صادقلو [نماینده رامیان] به تلخی، به خط مقابل خود، به دلیل سؤال هشت نفر اخیر حمله کردند. (ص355)
چهارشنبه 5 آذر : ظهر آقای [علی اصغر] حجازی معاون وزارت اطلاعات آمد و گزارش حدود کمک به جنگ را داد و درخواست یک میلیون و نیم [یک و نیم میلیون] دلار از اعتبار جنگ برای خرید بی‌سیم‌های دوربرد نمود؛ موافقت کردم.(ص356)
 آقای محسن رضایی آمد و برای توجیه فرستادن علی- اخوی‌زاده- برای مذاکره با آمریکایی‌ها در مورد گروگان‌های لبنان حرف زد که قانع‌کننده نبود و گفتم اشتباه کرده است. اما از جهتی به ایشان حق دادم، زیرا احساس نیاز به سلاح را بیشتر از دیگران دارد و از طرفی پی برده که فاز اول در آستانه بن‌بست است و فکر کرده با در صحنه قرار گرفتن برادرزاده من، پیشرفت کار بهتر خواهد بود.(ص356)
 شب جلسه رؤسای قوا در نخست‌وزیری بود. [آقای علی‌اکبر ولایتی] وزیر خارجه آمد. در مورد سیاست برخورد و درگیری‌های لبنان بین امل و فلسطینی‌ها و سیاست رفتار آینده با فرانسه و وجوه احتمالی مانده در بانکهای سوئیس از طرف [محمدرضا] شاه [پهلوی] و نصیری [رئیس ساواک] و ادامه روند آزادی گروگانها در لبنان با آمریکایی‌ها و سفر وزیر خارجه به سوریه برای گرفتن اجازه استفاده از خاک سوریه برای عملیات در خاک عراق و تشویق لیبی برای ارسال موشک و مهمات به ایران تصمیم‌گیری شد.(ص357)
 آقای ری‌شهری نوار مصاحبه سیدمهدی هاشمی را آورد. او بریده و اعترافاتی کرده است. (ص357)
پنجشنبه 6 آذر : آقای [علیرضا] افشار [رئیس ستاد مرکزی سپاه] آمد. گزارش وضع نیروهای رزمنده را داد و از تبلیغات زیاد [آقای رحمانی] مسئول بسیج و نادیده گرفتن نقش سپاه در تجهیز سپاه محمد(ص) گفت. (ص357)
جمعه7 آذر : تا ساعت ده و نیم صبح در خانه برای خطبه‌ها مطالعه کردم و اخبار را گوش دادم. خطبه دوم را در رابطه با افتضاح آمریکا ایراد کردم. خیلی طولانی شد و خسته شدم. (ص358)
شنبه 8 آذر : آقای [مصطفی] کفاش‌زاده آمد و برای رسیدگی سریعتر به اتهام دوستش آقای [همایون] انصاری [شیرازی] که بازداشت شده، استمداد کرد. عصر همسر آقای سالاری- کاردار سابق ایران در آرژانین- آمد و برای رفع اتهام از شوهرش که مشکلی در کارش پیش آمده استمداد کرد. (ص359)
یکشنبه 9 آذر : شب با دیگر سران قوا، مهمان آقای اردبیلی بودیم. تلفنی از آقای رفیق‌دوست نتیجه سفرش به سوریه را گرفتم. با آقای رضایی درباره عملیات صحبت شد. آقای دکتر ولایتی نتایج سفر به سوریه را گفت و مشکل فلسطینی‌ها و امل را در لبنان، و اجازه سوریه برای استفاده از مرزهای آنها برای ورود ما به عراق و سخت‌گیری‌های لیبی از دادن بقیه موشک‌های موعود را شرح داد.(ص360)
 احمدآقا نظر امام را در مورد پخش مصاحبه سیدمهدی هاشمی [از تلویزیون] گفت و قرار شد در جلسه آینده با امام صحبت کنیم. به نخست‌وزیر گفتم که درباره آقای سالاری با عجله قضاوت کرده است، مجدداً بررسی نمایند. (ص360)
دوشنبه 10 آذر : آقای کنگرلو آمد و گفت [منوچهر] قربانی‌فر برای توجیه‌گران فروشی خودش و سروصداهای آمریکایی‌ها تلفن کرده و مدعی است اگر به ریگان کمک نشود، سقوط می‌کند و جانشینان او با ما بدتر برخورد می‌کنند. گفتم به آنها بگوید اولاً باید مبلغ اضافی مسترد شود و ثانیاً به دروغ، صحبت از دخالت اسرائیل و تماس با میانه‌روها را نکنند. به ادعای آنها مبلغی طلبکارند ولی چون گران‌ داده‌اند، ما می‌گوییم بدهکارند.(ص360)
 احمدآقا آمد. در مورد ملاقات دوم علی هاشمی با آمریکایی‌ها که با دستور آقای محسن‌رضایی انجام گرفته بود، بحث و قرار شد به سران قوا هم بگوئیم... احمدآقا گفت نظر امام این است که مصاحبه آقای مهدی هاشمی پخش شود، ولی برای آقای منتظری ضرر دارد. قرار شد خدمت امام اصرار کنیم که از پخش قسمتی از آن صرف‌نظر شود و نیز گفت پیشنهاد بازداشت آسیدهادی- داماد آقای منتظری-که از طرف وزیر اطلاعات ارائه شده، مضر است و آقای منتظری را به شدت می‌رنجاند و قابل ترمیم نیست. قرار شدفردا شب خدمت امام بگوئیم.(ص360)
 آقای [احمد] وحیدی مسئول اطلاعات سپاه آمد. برنامه عملیات را گفت و مشورت کرد و گفتم یک گروگان فرانسوی در لبنان، اگر با شفاعت ما آزاد شود، خوب است. دیروز ژاک‌شیراک با اعتراف به اشتباه فرانسه در برخورد با ایران در گذشته، موضع خوبی گرفته و سران قوا تصویب کرده‌اند که در مقابل پرداخت قسط اول وام انجام شود. (ص361)
سه‌شنبه 11 آذر : در گزارش‌های بین‌المللی، افتضاح آمریکا هنوز مسأله اول است ولی تلاش می‌کنند جبهه ضدآمریکایی و ضداسرائیلی ما را ملکوک کنند.(ص361)
 عصر شورای انقلاب فرهنگی جلسه داشت. ضوابطی برای اعزام دانشجو به خارج تعیین کردیم. سپس با آقای خامنه‌ای، مذاکراتی درباره مسائل مربوط به آمریکا داشتیم.(ص362)
 آقای مهدوی کنی پیغام آقای میناچی را درباره پسرش که در آمریکا بیست میلیون دلار از پولهای خرید سلاح ما را برداشته و مخفی شده آورد. او خواسته است که اجازه بدهیم برای تعقیب موضوع به خارج برود. اخیراً آمریکایی‌ها اطلاع داده‌اند که پول ما در حسابی زیر نظر اف.بی‌.آی [پلیس فدرال آمریکا] است. (ص362)
چهارشنبه 12 آذر : ساعت هشت و نیم برای سخنرانی در اجتماع یکصد هزار نفری سپاه محمد(ص) به استادیوم [آزادی] رسیدم.(ص362)
 آقای [مجید] قاسمی رئیس جدید بانک مرکزی آمد. از اعتماد مسئولان تشکر کرد. گزارش وضع دشوار ارز و راههای علاج را داد و سیاست‌های جدید بانکها را گفت. به نظرمی‌رسد بتوانند با گروه حاکم بر وزارت دارایی، تحولی در امور بانکها به وجود آورند.(ص362)
 شب با دیگران سران قوا مهمان احمدآقا بودیم. امام هم در جلسه شرکت کردند. از امام درخواست کردیم آن قسمت از نوار مصاحبه سیدمهدی [هاشمی] که به ضرر آقای منتظری تمام می‌شود، منتشر نشود. قبول فرمودند و نیز عجالتاً از بازداشت سیدهادی صرف‌نظر کردند؛ به امید اینکه بعد از انتشار مصاحبه‌ها وضع اصلاح شود. (ص363)
پنجشنبه 13 آذر : آقای [محسن] میردامادی مسئول اعزام دانشجویان به جبهه آمد و برنامه جذب نیروهای دانشگاهی برای خدمت به جنگ را گفت.(ص363)
 در جلسه شورای عالی دفاع، بحث درباره دادن اختیارات جدید به [ستاد کل] پدافند [کشور] بود. (ص363)
جمعه14 آذر : اول وقت برای بازدید از عملیات ساختمان مترو رفتم. مراکز قورخانه، دردشت، عباس‌آباد، حر و خروجی به طرف کرج و ماشین بزرگ حفاری را دیدم. به نظر می‌رسد که خیلی فعال و جدی هستند. مقدمات کار خوب و سریع انجام می‌شود. کارگاهها فعال‌اند. ماشین‌ها را آماده کار کرده‌اند. گویا ژاپنی‌ها برای راه‌اندازی آنها، پول زیادی با وقت زیاد خواسته‌اند که متخصصان داخلی خودشان انجام داده‌اند. (ص364)
شنبه 15 آذر : دکتر ولایتی آمد و برای تحویل زمین‌های شهرک دیپلماتیک [دراراضی عباس‌آباد تهران] برای سفارتخانه‌ها استمداد کرد. سرهنگ جلالی [وزیر دفاع] آمد و برای خرید کامیون کمک خواست.(ص366)
 نخست‌وزیر تلفنی و با نگرانی، درباره انهدام نیروگاه نکا و بمباران اهواز صحبت کرد. (ص366)
یکشنبه 16 آذر : آقای [محمدرضا] رحیمی نماینده قروه آمد و درباره برنامه برخورد با خلبانانی که هواپیماهای ما را ربوده‌اند گفت. به وزارت اطلاعات گفتم همکاری کنند.(ص367)
 شب آقای [فریدون] مهدی‌نژاد آمد. فتوکپی پاسپورت‌های جعلی هیأت آمریکایی [به سرپرستی] مک‌فارلین- را که به عنوان ایرلندی آمده‌اند- آورد و راجع به مذاکره آینده در جهت آزادی گروگان‌ها مشورت کرد.(ص367)
 شب سران قوا مهمان آقای خامنه‌ای بودند. وزیر نفت درباره سیاست ما در اجلاس آینده اوپک مشورت کرد. درباره مسائل جاری با آمریکا و مقابله به مثل مذاکره کردیم. (ص367)
دوشنبه 17 آذر : جمعی از اعضای کمیسیون نیرو که به نیروگاه نکا رفته بودند، گزارش آوردند و از مدیریت پدافند انتقاد کردند.(ص368)
 شب آقایان دکتر هادی، نوری و سعیدیان آمدند. گفتند آیت‌الله منتظری آنها را احضار کرده و پیامی برای من فرستاده‌اند: از ادامه بازداشت بقایای گروه سیدمهدی [هاشمی] و خبر برنامه پخش مصاحبه‌های آنها اظهار نگرانی کرده‌اند و از من خواسته‌اند که برای جلوگیری کمک کنم. (ص368)
سه‌شنبه 18 آذر 1356: صبح زود دکتر هادی و [عبدالله] نوری آمدند و توضیحات بیشتری در مورد اظهارات دیروز آقای منتظری دادند.(ص368)
 ظهر هیأت اتحاد جماهیر شوروی به ریاست آقای [کنستانتین] کاتاشوف رئیس کمیته دولتی روابط اقتصاد [خارجی] شوروی به ملاقات آمد. پیام رهبران شوروی مبنی برخواست توسعه روابط را آورد. از برخوردهای روسها در روابط با خودمان، دادن اسلحه به عراق، حضور نظامی در افغانستان و تفسیرهای نادرست در مسائل اخیر ما با آمریکا انتقاد کردم؛ به موضع انفعال افتاده بود.(ص368)
 ساعت چهار و نیم به سوی قم حرکت کردم که پس از ملاقات با آقای منتظری با قطار به خوزستان برویم. اول شب به قم منزل آیت‌الله منتظری رسیدم. ایشان و آسیدهادی [هاشمی] خوشحال شدند و استقبال خوبی کردند. توضیحاتی درباره مسائل مربوط به سیدمهدی برای رفع سوءظن ایشان دادم و گفتم اشتباه آقای منتظری کار را خراب‌تر می‌کنند.[می‌کند] اینکه با سیاست قهر و انتقاد، می‌توانند امام را منصرف کنند، تصور درستی نیست. گفتم اگر امیدی به نتایج کار باشد، فقط از راه تایید مواضع امام و رضایت به آن است.(ص369)
 ایشان از خبر احتمال پخش مصاحبه آنها نگران بودند و اتفاقاً همان‌جا بودم که تلویزیون اعلام کرد، مصاحبه سیدمهدی پخش می‌شود. ایشان ناراحت شدند. در مجموع ملاقات خوبی بود و تفاهم به دست آمد و قرار شد که وضعیتشان را عادی کنند. (ص369)
چهارشنبه 19 آذر : ساعت هفت صبح در اندیمشک از قطار پیاده شدیم و با ماشین به طرف اهواز حرکت کردیم. به خاطر احتمال حمله هواپیماهای عراق به قطار، درست نبود که روز در قطار باشیم.(ص370)
 مصاحبه سیدمهدی را از رادیوی ماشین گوش دادیم. چیزهایی در مورد بیت و مدارس و کتابخانه سیاسی ایشان گفت که به نفع آیت‌الله منتظری نبود. قرار نبود این قسمت‌ها پخش شود.(ص370)
 آقای [حسین] علایی [فرمانده نیروی دریایی سپاه] هم راجع به آمادگی سایت موشک انداز ساحل به دریا گفت و قرار شد به اسکله البکر و ام‌القصر و کشتی‌ها زده شود.(ص370)
 عصر جلسه‌ای برای شنیدن گزارش فرماندهان لشکرهای عمل کننده داشتیم. جلسه تا ساعت یازده و نیم شب جلسه [زائد] طول کشید و سپس تا دوازده درباره توپخانه‌ها بحث شد. سپاه انتظار دارد قبضه‌های بیشتری توپ از ارتش تحویل آن شود.(ص370)
 دکتر روحانی برای تمشیت امور پدافند به ستاد پشتیبانی جنگ رفت. گزارش مانور عملیات رزمندگان سپاه، هیجان‌انگیز و امیدوار کننده است. بیش از 200 گردان نیرو از حدود 25 واحد سپاهی در عملیات شرکت می‌کنند. (ص370)
پنجشنبه 20 آذر : آقای محسن رضایی آمد و درباره عملیات فریب و استفاده از قرارگاه ابوالفضل(س) مذاکره کردیم و با رسیدن دکتر روحانی درباره پدافند و ضدهوایی‌ها بحث شد. سپاه می‌خواهد که [پدافند] تحت امر نیروی هوایی سپاه قرار گیرد. دکتر روحانی رضایت ندارد.(ص371)
 ساعت هشت و نیم با اتومبیل به طرف بوشهر حرکت کردیم. از شهرهای ماهشهر، دیلم و بندر گناوه گذشتیم.(ص371)
 ساعت سه و نیم وارد پایگاه هوایی بوشهر شدیم. برای رد گم کردن و اغفال دشمن، قرار شده به کیش و بندرعباس برویم.(ص371)
 هواپیمای 707 تانکر نیروی هوایی از تهران آمده بود. فاطی، فائزه و بچه‌هایشان و خانواده دائی‌شان هم آمده بودند. به سوی جزیره کیش پرواز کردیم.(ص371)
 در مذاکرات هم بین آقای [حمید] میرزاده معاون اجرایی نخست‌وزیر و مسئول [سازمان عمران] کیش با آقای تاجیک استاندارد هرمزگان، برخوردهای لفظی هم پیش آمد. در مجموع حق با میرزاده است. (ص371)
جمعه21 آذر : از صبح تا ظهر، مراکزی از جزیره کیش را بازدید کردیم. ساختمان‌های در حال تکمیل، اسکله جدید، کنسروسازی، نمایشگاه صنایع دریایی و آکواریوم که چهل نوع ماهی را نمایش می‌داد، نمایشگاه صدفها و کارگاه پرورش مروارید مصنوعی که جالب بود.(ص372)
 عصر ساعت چهار و نیم با هواپیما به طرف بندرعباس حرکت کردیم. (ص372)
شنبه 22 آذر : نمایندگان همراه، به بازدید از کارخانه‌ها گمارده شدند و من با چند نفر به دیدن موشک‌های ساحل به دریا- که به تازگی از چین خریده‌ایم- رفتم. تعداد 48 نفر از نیروی دریایی، آموزش ناقصی دیده‌اند و مشغول تمرین و سوار کردن بودند. دو سه ساعت برای ما توضیح دادند. اشکالاتی دارند. نواقصی در ابزار تحویل شده وجود دارد که باید از چینی‌ها بخواهیم آن را تکمیل کنند. از موشکهای سی‌کیلر هم بازدید کردیم.(ص373)
 شب مهمان سپاه بودیم و برای آنها سخنرانی کردم. فاطی، فائزه و خانواده حسین آقا [مرعشی] در خانه‌ای در مجاورت ما منزل گرفته‌اند. جداگانه مشغولند و در برنامه‌های ما نیستند.(ص373)
 احمدآقا تلفنی از تهران احوالپرسی کرد. گفت آیت‌الله منتظری از پخش مصاحبه سیدمهدی گله‌مند شده. (ص373)
یکشنبه 23 آذر : برای حرکت به دریا برای شرکت در مانور نیروی دریایی آماده شدم. به مرکز هواناو رفتیم. باند جدید را افتتاح نمودم.(ص374)
 سپس با چند هلی‌کوپتر برای شرکت در مانور به «ذوالفقار» سواحل جاسک در دریای عمان رفتیم. صدای هلی‌کوپتر خیلی زیاد و ناراحت کننده بود. در فضای جزیره لارک گشتی زدیم. روی عرشه ناو لجستیکی خارک، هلی‌کوپترها به زمین نشستند.(ص374)
 ناوهای دماوند، پلنگ، ببر، دماوند، سبلان، سهند، هنگام، لاوان، خارک، چارک و ... موشک‌اندازها و سوخت‌رسانها و هوا ناوها و هلی‌کوپترها در رژه شرکت داشتند. سپس تیراندازی با توپخانه‌ها و خمپاره‌ها و موشک‌ها به هدف انجام شد که موفق نبودند. فقط در حد عملیاتی بودن خوشحال کننده بود. هلی‌کوپترها هم نتوانستند موشک به هدف بزنند. درجه‌داران ناو، از افسران شاکی بودند. در مجموع نواقص، و نقاط قوتی نیز داشتند.(ص374)
 در راه برگشت، از هلی‌کوپتر سایت موشک ساحل به دریای سپاه را در سیری یک دیدیم؛ جای خوبی است. در این سایت شرق تنگه هرمز را کنترل می‌کنند. اول شب به فرودگاه بندرعباس رسیدیم.(ص374)
 ساعت دوازده شب به تهران رسیدیم.(ص377-374)
دوشنبه 24 آذر : احمدآقا تلفن کرد و گفت نظر وزارت [اطلاعات] این است که آسیدهادی [هاشمی] را بگیرند. گفتم درست نیست، اکنون که آقای منتظری حرکت خوبی کرده‌اند، دیگر ایشان را برنجانیم و احتمالاً برای حفظ آقای سیدهادی این اقدام شده و ممکن است نتیجه مذاکرات چند روز پیش من باشد.(ص377)
 آقای رضایی اطلاع داد کارها به خوبی پیش می‌رود و گزارش شلیک اولین موشک چینی ساحل به دریا را دارد. اگر خوب انجام شده باشد، دلیل این است که سپاه در انجام امور فنی هم موفق است.(ص377)
سه‌شنبه 25 آذر : پیش از ظهر دکتر هادی و [عبدالله] نوری آمدند و درباره مسائل بیت آیت‌الله منتظری بحث داشتند. از نامه‌ای که آقای منتظری و آقا سیدهادی به امام نوشته‌اند و ابراز اطاعت و رضایت کرده‌اند، راضی بودند و پیشنهاد رفتن سیدهادی از بیت و جبران ضربه‌ای که به آقای منتظری از سوی امام وارد شده را داشتند.(ص377)
 عصر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. سرشب با آقای خامنه‌ای درباره جنگ مذاکره کردیم... شب شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. کار بیشتر در جهت کمک به سیل زدگان و پیشنهاد تهیه منازل برای خوابگاه دانشجویان توسط مساجد تهران تصویب شد. (ص378)
چهارشنبه 26 آذر : دکتر جاسبی آمد. گزارش وضع دانشگاه آزاد اسلامی را داد و مشکلات را گفت.(ص378)
 [اعضای] شورای برگزاری کنفرانس معارضان عراقی آمدند. گزارش وضع کار، برنامه، مشکلات و نیازها را دادند. به خاطر مخالفت بعضی از جریان‌های داخلی اسلامی، حزب کمونیست عراق را دعوت نکرده‌اند. گفتم این ممکن است باعث سرسختی شوروی و کشورهای کمونیستی در حمایت از بعث عراق و ایجاد مشکل در راه پیروزی جنگ بشود. بهتر است دعوت شوند و توصیه کردم که سعی شود در کنفرانس درگیری به وجود نیاید.(ص378)
 شب سران قوا مهمان احمدآقا بودیم. امام هم شرکت فرمودند. تقاضای رادیو ای.بی.سی (A.B.C) آمریکا برای مصاحبه زنده و مستقیم با من مطرح شد و مورد موافقت قرار گرفت. امام موافقت کردند که در صورت تقاضای سودان برای حل مشکل جنگ داخلی‌اش در جنوب، کمک نظامی کنیم... شرح ملاقات با آیت‌الله منتظری را دادم. خواستم که از بازداشت سیدهادی [هاشمی] صرف‌نظر شود. از ما خواستند که برای کنترل ایشان، بیشتر به ایشان نزدیک شویم. امام از تأخیر عملیات گله کردند و گفتند ممکن است کار سیاسی می‌کنند و می‌خواهند چیزهای بیشتری از جنگ بگیرند... قرار شد در منزل آقای خامنه‌ای با صادق‌المهدی[نخست‌وزیر سودان]، جلسه شام خصوصی داشته باشیم. امام در مورد رسیدگی بیشتر به سیل زده‌ها تأکید کردند. (ص379)
پنجشنبه 27 آذر : در دفترم با آقایان دکتر هادی [و ؟] درباره مسائل بیت آقای منتظری صحبت شد.(ص379)
 آقامحمدی آمد و نامه جلال طالبانی [رهبر اتحاد میهنی کردستان عراق] را آورد که حامل پیغامی از [عبدالرحمن] قاسملو [رهبر حزب دموکرات کردستان ایران] مبنی بر آمادگی ترک مخاصمه با ایران بود. (ص380)
جمعه 28 آذر : برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم. آقای صادق‌المهدی نخست‌وزیر سودان که در نماز شرکت کرده بود، در بین دو نماز سخنان کوتاهی ایراد کرد.(ص380)
 آقای مهدی‌نژاد آمد و گزارش مذاکره با مأموران آمریکایی را پیرو مبادله گروگان‌های آمریکایی داد. کار را به وزارت خارجه محول کرده و افراد سابق را خلع نموده‌اند.(ص382)
 شب سران قوا و آقای صادق‌المهدی، [شام را] مهمان آیت‌الله خامنه‌ای بودیم. [نخست‌وزیر سودان] توضیحاتی از وضع کشور سودان داد. درباره جنگ قرار شد روی تشکیل دادگاه محاکمه صدام به عنوان متجاوز و مسئول شروع جنگ کار کنند. برای روابط دوجانبه، قرار شد کمیسیون ویژه تشکیل دهیم. (ص382)
شنبه 29 آذر : آیت‌الله منتظری و آقای سیدهادی هاشمی از قم تلفن کردند و از احضار تلفنی هاشمی به وزارت اطلاعات ابراز نگرانی نمودند و از من خواستند جلوگیری کنم. با آقای خامنه‌ای صحبت کردم. ایشان هم مثل من نظرشان این بود که نباید بازداشت شود و با نظر آقای منتظری- که خواستند در صورت لزوم، ماموری اعزام شود که در قم از او بازجوئی کنند- موافق بودند.(ص382)
 احمدآقا را خواستم که به امام پیغام بدهیم. هنوز تماس تلفنی برقرار نشده. [ایراد از خود جمله است] با آقای ری‌شهری صحبت کردم. نظرش این است که باید موافقت شود. آخر شب با احمدآقا صحبت کردم. قرار شد فردا جواب بدهد.(ص382)
یکشنبه 30 آذر : در نطق پیش از دستور توصیه کردم که اهل نظر، نظرات خود را در مورد آینده عراق به کنفرانس معارضان بدهند. بیشتر هدفم از صحبت این بود که حضورم در تهران مشخص شود.(ص384)
 آقای [سعید] رجائی خراسانی [نماینده دایم ایران در سازمان ملل] آمد. از اینکه در جریان تماس‌های آمریکایی‌ها نبوده و بی‌اطلاع از سیاست ماست، در برخورد با رسانه‌های جمعی غرب ضعیف است.(ص384)
 آیت‌الله منتظری از قم تلفنی درباره نتیجه شفاعت من خدمت امام پرسیدند و گفتند اطلاعات، احضار سیدهادی را دنبال می‌کند. گفتند بنا دارند امروز برای زیارت امام به تهران بیایند. گفتم صبر کنند که من امروز به قم بروم و ایشان را در جریان امور بگذارم. خواستم به احمدآقا بگویم، تماس تلفنی ممکن نشد. پیش از این به ایشان گفته بودم که به امام بگویند سخت‌گیری نشود، ولی جوابی نداده است. بالاخره بعدازظهر احمدآقا اطلاع داد که امام فرموده‌اند دخالت نمی‌کنند و به من گفته‌اند که به آیت‌الله منتظری بگویم، برای شفاعت به تهران نیایند. گفتم صلاح نیست که این پیغام را ببرم. من خودم به قم می‌روم و نظر امام را می‌گویم، شاید خود آقای منتظری از قصد سفر منصرف شوند و نیازی به گفتن پیش نیاید.(ص384)
 عصر عازم خوزستان برای عملیات آینده بودیم... با اتومبیل به سوی قم حرکت کردم.(ص386)
 ساعت شش و نیم به بیت آقای منتظری رسیدم منتظرم بودند. نظر انعطاف‌ناپذیر وزارت اطلاعات درباره مقصر بودن آقای سیدهادی، در جریان سیدمهدی را گفتم. باز هم از من خواستند که شفاعت کنم. تلفنی به رئیس‌جمهور گفتم که شفاعت کنند. ساعت هشت با قطار از قم حرکت کردم. (ص386)

دی
دوشنبه 1 دی : نماز صبح را در قطار خواندیم و ساعت شش و نیم در اندیمشک پیاده شدیم و به پادگان نیروی زمینی رفتیم.(ص389)
 فرماندهان نیروی زمینی و اعضای ستاد قرارگاه خاتم در جلسه شرکت کردند. قرارگاه غرب و فرماندهان واحدهای عمل کننده، طرح و مانور عملیات آینده ارتش را گفتند. تا ظهر طول کشید. اواخر جلسه فرماندهان سپاه هم رسیدند. به نظر می‌رسد طرح و مانور معقولی دارند و امید موفقیت برای آن هست. گرچه آقایان [رحیم] صفوی و [غلامعلی] رشید از سپاه، اعتقاد به پیروزی آن ندارند.(ص389)
 عصر به سوی قرارگاه فرماندهی سپاه که در جاده ماهشهر آبادان است، راه افتادیم که درباره عملیات آینده صحبت کنیم. دو روز عقب انداخته‌اند... مشکل کار، تنظیم برنامه با شرایط جوی و جزر و مد است.(ص389)
سه‌شنبه 2 دی : تلفنی با آقای خامنه‌ای در تهران صحبت کردم. در مورد مسأله آقای منتظری هنوز نتیجه‌ای نگرفته‌اند و همچنان بر تعقیب آسیدهادی [هاشمی] اصرار دارند.(ص390)
 برای اینکه غیبت من از تهران توجیه شود، قرار شد به بوشهر مسافرت کنیم. نزدیک ظهر با دو هواپیما با جمعی از همراهان به بوشهر آمدیم... مسائل مهم بوشهر، کم آبی و فاضلاب است. شب مهمان نیروی هوایی بودیم. (ص390)
چهارشنبه 3 دی : به اسکله نیروی دریایی رفتیم. ناوها و ناوچه‌های زیادی پهلو گرفته بودند که با شرایط خطر حمله هوایی، اجتماع این همه کشتی در یک نقطه درست نیست... از یک ناو جنگی و یک ناوچه کلاس پیکان که مجهز به موشک [زمین به زمین] هارپون است، بازدید کردیم.(ص392)
 سپس به محل [نیروگاه] انرژی اتمی [بوشهر] رفتیم. مسئول آنجا توضیحی درباره وضع کلی داد. عمده کار حفظ وضع موجود است و مایلند اجازه تکمیل بعضی از فازهای کار داده شود.(ص392)
 با هواپیما به سوی امیدیه پرواز کردیم. چون خطر داشت، از سطح پائین پرواز می‌کردیم. [سرهنگ هوشنگ صدیق] فرمانده نیروی هوایی، خلبانی هواپیما را به عهده داشت.(ص392)
 آقای سنجقی را به منطقه فرستادیم. نزدیک ساعت ده خبر دادند که عملیات با نام کربلای چهار آغاز شده است... محسن رضایی و محسن رفیق‌دوست، تلفنی خبر از موفقیت اولیه دادند. (ص392)
پنجشنبه 4 دی : امکان برقراری تماس تلفنی از طرف ما نبود. یک تلفن مبهم آقای رفیق‌دوست- که گفت قبل از رسیدن آقای سنجقی که به سوی ما حرکت کرده، مطلبی را اعلان نکنیم- نگرانی ایجاد کرد و ابهام را بیشتر نمود... از تهران مرتباً از طرف بیت امام و مسئولان، خبر می‌خواستند و تأخیر را موکول به رسیدن پیک می‌کردیم... بالاخره آقای سنجقی رسید و معلوم شد به جز در دو سه محور، موفقیت نداشته‌ایم و قرار شد اسم عملیات را کربلای چهار و هدف را جواب به شرارت‌های اخیر عراق اعلام کنیم. کم‌کم روشن شد که از منطقه شلمچه و جزایر بوارین و ماهی عقب نشسته‌اند و از جنوب جزیره مینو نیز که عبور کرده بودند و سرپل قابل توجهی، آن طرف اروند به دست آورده بودند، عقب نشسته‌اند. جزیره ام‌الرصاص را در تصرف دارند، ولی گفتند در بیانیه نباید که معلوم می[زائد] ‌شود تثبیت نشده‌اند.(صص4-393)
 تا این لحظه باید عملیات را ناموفق خواند و به فکر عملیات دیگر باشیم. البته چون اطلاع از برنامه قرارگاه خاتم یک ندارم، فعلاً نمی‌دانم چه می‌خواهند بکنند... قرار است، امشب از همان جا به طرف ساحل دشمن بروند. آقای رشید موافق نبود. (ص394)
جمعه 5 دی : اول وقت معلوم شد که دیشب در ادامه عملیات، کاری نشده و ام‌الرصاص را هم خالی کرده و با اینکه دیشب گفتند می‌خواهند به پیش بروند، به محل اولیه برگشته‌اند. معلوم می‌شود هماهنگی درستی ندارند. به آیت‌الله خامنه‌ای اطلاع دادم که در نماز جمعه امروز، قبل از دریافت مطالب درست، چیزی مطرح نکنند، برایشان غیرمنتظره بود.(ص394)
 سرهنگ جمالی جانشین فرمانده نیروی زمینی از غرب آمد و گفت عراق، منطقه مورد نظر آنها را تقویت کرده... گفتم فعلاً صبر کنند تا تکلیف عملیات پایین روشن شود.(ص394)
 شکست عملیات، با آن همه امکانات و تبلیغات که داشتیم، بسیار تلخ است. دشمن از این وضع استفاده زیادی خواهد کرد. اگر بتوانیم جبران کنیم، خوب است ولی روحیه‌ها پائین آمده و روحیه دشمن بالا رفته است.(ص397)
 دکتر هادی و دکتر روحانی آمدند. از مدیریت عملیات انتقاد داشتند. معمولاً در شرایط شکست، درد دل‌ها اوج می‌گیرد.(ص397)
 خبر دادند که امروز دشمن در منطقه، در سطح وسیعی بمب شیمیایی به کار برده است. [موشک ضدهوایی] هاک هم که تازه عملیاتی شده بود، با ضربه خوردن از کار افتاده و دفاع درستی ندارند.(ص397)
 آقای مهدی‌نژاد آمد. گفت آمریکایی‌ها اطلاع داده‌اند طرحی جدید برای مسأله گروگانها تهیه کرده‌اند. مشورت کردیم. به نظر می‌رسد به این بهانه می‌خواهند رشته مذاکرات قطع نشود. گفتیم بگوید طرح جدیدی نیاز نیست و همان قرار سابق عمل شود.(ص397)
 هواپیما خواستیم که از تهران آمد. ساعت ده شب به طرف تهران پرواز کردیم. (ص397)
شنبه 6 دی : تلفنی با آقای رئیس‌جمهور صحبت کردم. نگران نتایج حمله بودند. قرار شد جلسه‌ای داشته‌ باشیم که برنامه آینده را توضیح بدهم. به سرهنگ ترابی گفتم از اقامتگاه تحقیق کنند که دفترچه رمز من که همراهم نیست، کجا مانده است و اگر پیدا نشد به قرارگاه بگوید تا رمزها را عوض کنند.(ص399)
 احمدآقا آمد. گزارش عملیات و برنامه آینده را برای امام توضیح گرفت و جریان بازداشت سیدهادی [هاشمی] را توضیح داد.(ص399)
 شب در جلسه کنفرانس همیاری ملت عراق در هتل استقلال شرکت کردم... بعد از نیمه شب اعظم و عماد [همسر و فرزند محسن هاشمی] از کانادا آمدند. به دنبال مطرح شدن حضور محسن در کانادا، در مطبوعات غربی و علنی شدن آدرس و محل تحصیل او، دیگر ماندن آنها در کانادا مشکل است و خطر دارد. محسن هم بعد از یک ماه دیگر خواهد آمد. (ص400)
یکشنبه 7 دی : در مجلس سرخوردگی شدیدی در ارتباط با عملیات بروز کرده و قابل توجیه نیست که برای آنها صحبت کنم. من هم در فشار شدید روحی قرار می‌گیرم... شب با سران قوا مهمان آیت‌الله موسوی اردبیلی بودیم. در جلسه امروز آقای نخست‌وزیر از شیطنت روزنامه کیهان در برخورد با مسائل و در برخورد با بودجه تقدیمی دولت به مجلس گفت و قرار شد برای اصلاح متصدیان کیهان اقدامی شود. (ص401)
دوشنبه 8 دی : تلفنی با محسن صحبت کردم. هنوز نگران آثار اخبار کذب حاشیه ماجرای مک‌فارلین است و بنا دارد به ایران بیاید.(ص401)
 عصر آقای [شریف‌الدین] پیرزاده دبیر کل سازمان کنفرانس اسلامی آمد و تأکید بر شرکت ما در اجلاس کویت در سطح بالا داشت. قبلاً وزیر خارجه اطلاع داده بود که موافق رفتن رئیس‌جمهور به کویت نیستیم و تلاش می‌کنیم که محل اجلاسیه را به خاطر طرفداری کویت از عراق، عوض کنیم.(ص402)
 آقای کنگرلو آمد و گفت [منوچهر] قربانی‌فر از آمریکا، تلفنی از قول [جرج] بوش [معاون رئیس‌جمهور آمریکا] خواسته است تلاش کنیم یک نفر از گروگانها در لبنان در کریسمس آزاد شود و گفته اگر نشود، خصومت شدید خواهد شد. گفتم بگوید به قرار گذشته عمل کنند تا شفاعت کنیم و بیش از این حرف نزند. (ص402)
سه‌شنبه 9 دی : برای اعلان حضورم در تهران درجلسه علنی مجلس تا هنگام نطق‌های قبل از دستور و قرائت تذکرات ماندم. قرار بود ساعت نه صبح حرکت کنیم. به خاطر رفتن برق، ماشین‌ها نتوانستند بنزین بگیرند و تا ساعت یازده معطل شدیم.(ص403)
 آقای رفیق‌دوست آمد. گزارش کیفیت انفجار انبار مواد منفجره در پادگان شهید بهشتی را داد.(ص403)
 ساعت یازده همراه دکتر روحانی و سرهنگ ترابی و محافظان، با چند اتومبیل به طرف خوزستان حرکت کردیم. بیرون تهران، لباس نظامی پوشیدم. ناهار را به طور ناشناس در قهوه خانه‌ای بین قم و اراک خوردیم. یک جا هم بنزین زدیم و چای خوردیم و ساعت شش و نیم شب وارد خرم‌آباد شدیم. در مهمانسرای نیروی زمینی مستقر شدیم. من را نشناختند. (ص403)
چهارشنبه 10 دی : بعد از نماز به سوی خوزستان حرکت کردیم. صبحانه را در قهوه‌خانه‌ای از توابع لرستان، بعد از گذشت از کوههای بلند، در کنار رودخانه‌ای عظیم خوردیم: گروه پیشرو که برای آماده کردن اقامتگاه به محل گلف رفته بودند، با بی‌سیم اطلاع دادند کمی در راه توقف کنیم. در کنار جاده توقف کردیم.(ص403)
 آقای شمخانی اطلاعات لازم را در خصوص نتایج عملیات شکست خورده کربلای چهار داد. خیلی بدتر از آنچه تا به حال گفته بودند: نزدیک 1000 شهید و 3900 مفقودالاثر داشتیم که اکثر آنها را باید شهید حساب کرد و حدود 11 هزار مجروح که حدود نصف آنها، سرپائی معالجه شده یا می‌شوند.(ص404)
 فرمانده لشکر عاشورا، شهادت مهدی [شریفیان]- همشیرزاده- و مجروح شدن عباس- همشیرزاده دیگرم- را تأیید کرد. گفتند گلف امن‌تر است، به اهواز برگشتیم. (ص404)
پنجشنبه 11 دی : آقایان سنجقی و دکتر روحانی درباره عملیات نظراتی ابراز کردند. با فرماندهان لشکرها و قرارگاه‌های سپاه از ساعت هشت و نیم تا دوازده و نیم جلسه داشتیم.(ص404)
 از نظرات فرماندهان درباره عملیات مورد نظر به جایی نرسیدیم و سرانجام با اتکاء به اظهارات آنها و به ناچار، خودم تصمیم گرفتم و دستور انجام عملیات را دادم.(ص406)
 برای رفتن به تهران مشورت کردیم. بالاخره قرار شد با اتومبیل برگردیم. به تهران اطلاع دادیم که من برای نماز جمعه به تهران نمی‌رسم. آقای خامنه‌ای، آقای موسوی‌اردبیلی را برای نماز جمعه، ازقم برگرداندند. (ص406)
جمعه 12 دی : بعد از نماز صبح، دو پیام جداگانه برای فرماندهان واحدها و رزمندگان به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده جنگ نوشتم.(ص406)
 آماده حرکت به سوی تهران شدیم. قرار شد تا اصفهان با ماشین و از آنجا با هواپیما به تهران برویم، ولی در راه تصمیم گرفتیم، یکسره با ماشین به تهران بیائیم. (ص407)
شنبه 13 دی : با آقای خامنه‌ای صحبت کردم و نتایج سفر را گفتم. احمدآقا آمد. نتیجه سفرم را به ایشان گفتم که خدمت امام بگویند. اظهارنظر کرد که بهتر است آقای سیدهادی هاشمی آزاد شود. من هم موافقم. خبر دادند که سیدمهدی هاشمی بعضی از اعترافات خود را پس گرفته است.(ص407)
 عصر آقای [عبدالمجید] معادیخواه برای کارهای بنیاد تاریخ آمد؛ ترمینال کامپیوتری گرفته و خرج ماهانه دارد. (ص407)
یکشنبه 14 دی : قانون محاسبات در دستور بود. به خاطر اهمیت ماده 30 که مربوط به ذیحسابی است، تا آخر در جلسه ماندم و تعدیل شد.(ص410)
 شب سران قوا مهمان من در مجلس بودند. شرح طرح عملیات آینده و کربلای چهار را دادم. در این جلسه اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی تصویب شد. درباره مسائل مختلف بحث کردیم. احمدآقا و من به آقای موسوی اردبیلی در مورد اشتباه بودن بازداشت شهردار خوب اصفهان گفتیم. بعد از جلسه با احمدآقا درباره سیدهادی هاشمی صحبت کردیم. نظر هردوی ما این است که بهتر است ایشان آزاد شود. (ص410)
دوشنبه 15 دی : آقای بهرامی از دادگاه لاهه آمد. نگران پرونده‌های تابعیت مضاعف است. از کم‌کاری دفتر و آقای افتخار جهرمی شاکی بود و از آینده دادگاه نگران است.(ص411)
 اخوی محمد[رئیس سازمان صداوسیما] آمد و از ارز جنگ، برای بازسازی ابزار آسیب دیده امکانات رادیو، تلویزیون در جنگ، سهمیه‌ای خواست. آقای [غلامعباس] زائری برای مسأله ارز مسافرت نمایندگان آمد.(ص411)
 عصر آقای ری‌شهری آمد. گفت نامه‌ای به امام نوشته و پیشنهاد کرده سیدهادی [هاشمی داماد آیت‌الله منتظری] به یکی از شهرهای دور تبعید شود و تحت نظر باشد. نظر من این است که ماموریت به یکی از کشورهای خارجی- مثلاً از طرف وزارت ارشاد- داده شود. (ص411)
سه‌شنبه 16 دی : اخوی محمد، تلفنی برای ترتیب مصاحبه مستقیم با رادیو آمریکا در هفته آینده اجازه گرفت.(ص412)
 آقای رضایی، تلفنی اجازه خواست که حمله یک روز تأخیر بیفتد. موافقت کردم. نخست‌وزیر تلفنی بیدارم کرد و گفت دکتر [حسن] فیروز آبادی، کار فوری دارد. سپس خودش تماس گرفت و گفت لازم است امشب من را ببیند. ساعت دوازده شب با جمعی از دکترهای سپاه آمدند. گفتند از جبهه خواسته‌اند که دکترها را فوراً ببریم و نگران کشف شدن عملیات با اعزام دکترها بودند. قرار شد دوازده ساعت قبل از ساعت حمله حرکت کنند.(ص412)
چهارشنبه 17 دی : بعد از نماز صبح برای رفتن به جنوب برای عملیات به فرودگاه رفتم. چون فضای خوزستان امن نیست، به شیراز رفتیم. از شیراز ساعت نه صبح با اتومبیل از طریق بهبهان به سوی اهواز حرکت کردیم.(ص413)
 بعد از نماز و شام به قرارگاه خاتم‌الانبیاء(ص) رفتیم. تا ساعت چهار بامداد، فرماندهان سپاه جمع شدند.(ص413)
 سرانجام قرار شد من و آقای رضایی تصمیم بگیریم. ما دو نفر به اضافه دکتر روحانی با توجه به اظهارات، به مشورت پرداختیم و عمل کردن در وقت مقرر را ترجیح دادیم.(ص413)
 تردیدها بسیار رنج دهنده است. برای اولین بار در تاریخ جنگ، قبل از عملیات دچار چنین حالی شده‌ام. (ص414)
پنجشنبه 18 دی : به دفترم گفتم که خبری در اخبار ظهر پخش کنند که غیبت ما را از تهران توجیه نماید، ولی بالاخره گویا خواسته‌اند خبری در مورد ملاقات با امام باشد. امام موافقت نکرده‌اند که خبر ملاقات بدون واقعیت پخش شود.(ص414)
 آقای رئیس‌جمهور وضع را سئوال کردند. بعد از شام دسته‌جمعی دعای توسل خواندیم و برای پیروزی رزمندگان دعا کردیم.(ص414)
جمعه 19 دی : ساعت دو و پانزده دقیقه بامداد آقای سنجقی بیدارم کرد و اطلاع داد پیشروی آغاز شده و چهار واحد ثارالله، فجر، عاشورا و سیدالشهداء خط‌ها را شکسته‌اند... بلند شدم، وضو را گرفتم برای نماز شب. احساس کردم حال عبادت دارم. این اثر شکست حمله قبلی است که من را بیشتر متوجه به خدا کرده است. لابد روی دیگران هم چنین اثری داشته است. بالعیان اثر شکست را در ساختن انسان‌ها و شکستن غرورها در وجود خودم لمس می‌کنم.(ص416-415)
 مدتی است که لذت عبادت را خوب درک نمی‌کنم... دو ساعتی را خوابیدم و پس از اذان صبح برای نماز برخاستم. حالی شبیه حال دوران زندان که از بهترین حالات عرفانیم بوده، داشتم.(ص416)
 ساعت نه صبح آقای رضایی اطلاع داد که در منطقه پنج ضلعی شلمچه، نیروهای ما به جنوب کانال ماهی رسیده‌اند و اکنون با تانک، با دشمن آن طرف آب گرفتگی می‌جنگیم و حدود 600 اسیر گرفته‌ایم. (ص416)
شنبه 20 دی : ساعت پنج بیدار شدم. نماز شب خواندم. برای پیروزی رزمندگان دعا و التماس کردم.(ص418)
 بعدازظهر آقای رضایی اطلاع داد که حمله‌ای داشته‌ایم و پیشرفت خوبی بوده است. اول شب اطلاع دادند که کلیه پاتک‌های امروز دشمن دفع شده و خودمان را برای حمله به دشمن آماده می‌کنیم.(ص419)
 آقای رفیق‌دوست از قرارگاه مقدم آمد و گزارش حضوری داد. مطلب جدیدی نداشت. خواستار تغییر محل سایت موشکی‌ هاک شدند. (ص419)
یکشنبه 21 دی : ساعت دو بامداد آقای سنجقی بیدارم کرد و گفت برای انتقال مجروحان، نیاز به هواپیمای بیشتر داریم. آقای دکتر روحانی را بیدار کردیم. مذاکره شد. چون هوا در فرودگاه اهواز مساعد نیست، قرار شد آنها را به امیدیه ببریم و از آنجا منتقل کنیم.(ص419)
 نزدیک ظهر، آقای رضایی اطلاع داد که پاتک دشمن دفع شده و در محور جنوب که به سوی جزیره بوارین پیش می‌رویم، موفقیت‌های خوبی داشته‌ایم. از تأخیر دو روزه عملیات ارتش، اظهار شکوه کرد. به نخست‌وزیر در جلسه هیأت دولت تلفنی گفتم، اعتبار سپاه را بدهند.(ص420)
 احمدآقا هم تلفنی از اوضاع جنگ پرسید و جواب گرفت. اطلاع داد که آیت‌الله منتظری نامه‌ای به امام نوشته و از احتمال تبعید آسیدهادی اظهار نگرانی کرده و گفته چون کمک کار نخواهند داشت، اگر بناست او تبعید شود، پس به ایشان اجازه داده شود که منزوی شوند.(ص420)
 اطلاع رسید که امروز صبح اعضای سپاه پاسداران توانسته‌اند، موشک اسکاد- بی به بغداد شلیک کنند. خوشحال شدیم، چون مأموران لیبی اخیراً از همکاری استنکاف کرده‌اند و معلوم نبود که خودمان بتوانیم عمل کنیم. مخصوصاً وقتی که خبرگزاری‌ها از شنیده شدن انفجار در بغداد خبر دادند.(ص420)
 برای تفرج به بیرون اهواز رفتیم. کاهو خوردیم و اسلحه‌ام را آزمایش کردم. اول شب درباره محل سایت موشکی هاک تصمیم‌گیری کردیم. با آقای خامنه‌ای، تلفنی درباره فرمانده نیروی هوایی صحبت کردم. (ص421)
دوشنبه 22 دی : آقای روحانی اطلاع داد که به آقای صدیق فرمانده نیروی هوایی گفته‌اند در بیمارستان به صورت ظاهر بستری شود، تا تکلیف مسأله [سرهنگ عابدی] خلبان رئیس ستاد نیرو که با اجازه شخص صدیق به لندن رفته و خانواده‌اش را برده و احتمالا از ترس تعقیب یک اتهام برنمی‌گردد، روشن شود.(ص421)
 اول شب آقای سعیدی مسئول حفاظت سپاه آمد. گزارشی در مورد پرونده [همایون] انصاری [شیرازی]- دلال اسلحه که اخیراً به اتهام گرفتن مبلغ کلانی از اتریشی‌ها در معامله توپ 155 و رشوه دادن به مسئولان بازداشت شده- داد.(صص422-421)
 در انتهای کانال ماهی، دشمن در میان نیروهای ما موضعی را حفظ کرده و مانع الحاق دو بخش مهم صفوف ما در پنج ضلعی و کانال می‌شود. (ص422)
سه‌شنبه 23 دی : بعد از نماز صبح با آقای شمخانی تلفنی صحبت کردم. دیشب توانسته‌اند یکی از قرارگاه‌های مهم دشمن در شرق رود دویجی را تصرف کنند و نیروی کافی وارد جزیره بوارین کنند.(ص422)
 دستور دادم حل مسأله نفوذ دشمن در میان دو بخش در اولویت قرار گیرد. قرار است برای نظارت بر عملیات ارتش به غرب بروم.(ص423)
 آقای [احمد] وحیدی آمد. از قربانی‌فر نقل کرد که به کنگرلو گفته نظامیان شوروی به عراق آمده‌اند و هدایت عملیات در مقابل ما را به عهده گرفته‌اند. لحن شوروی در حمایت از عراق، اخیراً صریح و گستاخ شده است.(ص423)
 ساعت نه صبح به سوی غرب حرکت کردیم. نزدیک غروب به اسلام‌آباد غرب رسیدیم. تازه بمباران شده بود. مردم شهر را تخلیه کرده بودند و شبیه تعطیل عمومی بود، حتی پمپ بنزین‌ها هم کار نمی‌کرد.(ص423)
 در قرارگاه، آقای حسنی سعدی و آقای جمالی گفتند که دیشب یک اسیر عراقی گرفته‌ایم. او گفته که از عملیات ما مطلعند. آنها برای انجام عملیات جلوتر رفتند. من هم در قرارگاه به انتظار ماندم.(ص423)
 احمدآقا تلفنی پیغام داد که زدن موشک به بغداد خیلی مؤثر بوده، باز هم زده شود. گفتم بزنند... ساعت ده و نیم، عملیات با رمز یا فاطمه‌الزهرا(س) آغاز شد. نیروی زمینی با پنج لشکر عمل می‌کند.(ص424)
چهارشنبه 24 دی : از نتیجه عملیات اطلاع گرفتم. گفتند در دو محور راست و چپ موفق بوده‌اند، ولی در دو محور وسط که اصل و هدف عملیات بوده، پیشرفتی نداشته‌اند. آقای روحانی هم صبح از قرارگاه جلو آمد و شرح کار را داد. آقایان حجازی و رازینی هم آمدند. مایوس نبودند، ولی آقای روحانی به ادامه کار خوشبین نیست. سایت‌ هاک را هم که بنا بود اینجا باشد، هنوز راه نینداخته‌اند. گویا یک بخش آن از هلی‌کوپتر حامل آن افتاده و خراب شده است.(ص424)
 با اتومبیل به سوی تهران حرکت کردیم. از ساعت پنج عصر تا سه بامداد در راه بودیم. (ص425)
پنجشنبه 25 دی : ساعت نه صبح به مجلس آمدم. از جبهه‌ها سراغ گرفتم. جنوب خوب است و غرب جالب نیست... شب آقایان نخست‌وزیر و رئیس‌جمهور آمدند. توضیحات وضع جبهه‌ها را دادم و در امور مربوط، مشورت شد. در مورد فرماندهی نیروی هوایی و مسأله کویت و انتقاد از شوروی در نماز جمعه فردا بحث شد.(ص425)
جمعه26 دی : در نماز جمعه عمدتاً درباره جنگ حرف زدم. عصر احمدآقا آمد. درباره جنگ و فرماندهی نیروی هوایی صحبت شد... در حال اقامه نماز جمعه و ایراد خطبه، وضعیت قرمز اعلان شد همان لحظه قم بمباران شد و در نماز جمعه قم، مردم با شعار و حماسه به استقبال بمباران رفتند. (ص426)
شنبه 27 دی : آقای معادیخواه، تلفنی خواست بودجه ماهانه بنیاد تاریخ را تا چهار صدهزار تومان بالا ببریم.(ص427)
 هر صدای انفجاری شنیده شد و بلافاصله ضدهوایی‌ها کار کردند و سپس وضعیت قرمز اعلان شد. بعداً معلوم شد دو هواپیمای عراقی به شمال غرب تهران نفوذ کرده و در ولنجک بمب انداخته‌اند که دو نفر شهید و جمعی مجروح شده و شیشه‌های خانه‌ها- منجمله منزل اخوی محمد- در منطقه وسیعی شکسته و نیروی هوایی اصلاً اثری از آنها را در رادارها ندیده است.(ص427)
 شب با دیگر سران قوا مهمان احمدآقا بودیم. امام هم شرکت کردند. از نتایج عملیات راضی‌اند. توضیحاتی درباره عملیات جنوب دادم. اصرار به ادامه عملیات دارند. اجازه ندادند که موشک به بندر کویت بزنیم... بعد از رفتن ایشان درباره آسید هادی هاشمی صحبت شد. وزارت اطلاعات از امام اجازه تبعید خواسته و امام به سران قوا محول کرده‌اند. من با تبعید مخالفت کردم و گفتم پستی بدهیم و مامور به خارج کنیم. آقای موسوی اردبیلی هم با نظر من موافقت کردند. به نتیجه نرسیدیم. (صص428-427)
یکشنبه 28 دی : بعد از نماز به مجلس رفتم. با جبهه تماس گرفتم. در منطقه نفت شهر، ارتفاع مهمی درشرق نفت شهر را گرفته‌ایم. در جنوب هم به طرف بصره پیشرفت داشته‌ایم.(ص428)
 ساعت نه و نیم با اتومبیل به سوی اهواز حرکت کردیم... ساعت دوازده شب به اهواز رسیدیم و در گلف مستقر شدیم. (صص429-428)
دوشنبه 29 دی : بعد از نماز با آقای شمخانی در قرارگاه مقدم تماس گرفتیم. اطلاع داد که در عملیات دیشب پیشرفت خوبی داشته‌ایم و دو جاده در جنوب منطقه عملیاتی را که دشمن از آنها استفاده می‌کرد، قطع کرده‌ایم. آقای سنجقی هم اطلاع داد که در غرب هم ارتش در ارتفاعات شرمیل تثبیت شده و چند ارتفاع دیگر را هم گرفته است.(ص429)
 عصر فرماندهان گردانهای بعضی از واحدهای عمل کننده سپاه آمدند. برای آنها سخنرانی کردم و پیام امام را در خصوص لزوم تداوم عملیات دادم.(ص430)
 دو نفر از اطلاعات و عملیات غرب سپاه آمدند و از کمی توفیق عملیات ارتش در غرب گفتند.(ص430)
سه‌شنبه 30 دی : آقای [علی] شمخانی [فرمانده نیروی زمینی سپاه] و آقای [محمد] باقری [معاون اطلاعات نیروی زمینی سپاه] از جلو آمدند. گزارش کاملی دادند. معتقدند اگر امکانات بسیج شود، همین جا می‌توانیم جنگ را ببریم؛ ارتش عراق ضربه‌های کاری خورده است. آقای باقری آمار انهدام نیروهای عراقی راداد، اگر درست باشد، ضربه جدی است.(ص431)
 روی هم رفته آن محوری که فرماندهان سپاه انتخاب کرده‌اند، مهمترین است، گرچه آقای خامنه‌ای و من قبلاً روی محور دیگری تکیه داشتیم.(ص431)
 عصر آقای [محمدعلی] انصاری هم از طرف امام در این خصوص پیغامی تلفنی گفت.(ص431)
 از آقای ری‌شهری در مورد سه آتش‌سوزی در کویت پرسیدم. توضیح داد. (ص432)

بهمن
چهارشنبه 1 بهمن : با اینکه براساس مبانی و نظر امام، در این جنگ حق با ماست و ما برای اسلام می‌جنگیم و دشمن برای سرکوب اسلام، جنگ را شروع کرده و ادامه می‌دهد، اما شیطان دست از سر انسان برنمی‌دارد و گاهی که در جنگ، جمع زیادی کشته می‌شوند و یا با انبوه جانبازان در بیمارستان‌ها مواجه می‌شوم و یا آمار اسرای فراوان دو طرف را که سال‌ها در اسارت به سر می‌برند، می‌بینم، وسوسه اینکه مسلمان‌ها در دو طرف کشته می‌شوند و رنج می‌برند، انسان را آزار می‌دهد و با مقداری تفکر و استدلال، این وسوسه را دفع می‌کنم؛ لابد دیگران هم چنین حالی دارند.(ص435)
 مخصوصاً این وسوسه در مواقعی بروز می‌کند، که از جهتی احساس ضعف یا مشکل شدن کار جنگ پیش می‌آید... آقای [موسی] رفان فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. از بی‌نیازی واحد موشکی به کمک لیبی و دیگران و شلیک چند موشک به دست خودشان گفت و اجازه گرفت که در یک روز دو موشک متوالی به کاخ صدام بزند. موافقت کردم.(ص436)
 شب فرماندهان قرارگاه رمضان آمدند. از آمادگی نیروهای نظامی مخالف عراقی برای اجرای عملیات گفتند و برای باز کردن راه کمک به آنها استمداد نمودند. تلفنی با آقای خامنه‌ای درباره جنگ و نتیجه سفر آقای ولایتی به لیبی که منفی بوده و برنامه گفتن تکبیر بر بامها برای تایید جنگ صحبت کردیم. (ص438)
پنجشنبه 2 بهمن : آقای [حسین] علایی [فرمانده نیروی دریایی سپاه] آمد و جریان شلیک موشک ساحل به دریای چینی به یک کشتی، در ساعت نه دیشب را توضیح داد. مدعی بود موشک به کشتی اصابت کرده است.(ص438)
 کویت اعلام کرده دیشب خمپاره‌ای در جزیره فیلکه منفجر شده است؛ گویا خواسته محملی برای صدای انفجار معرفی کند و از اعلان آن برای پرهیز از ایجاد جو ناامنی در آستانه کنفرانس اسلامی احتراز کرده است. قرار شد فردا شب هم شلیک بشود... با آیت‌الله خامنه‌ای تلفنی صحبت کردم و پیشنهاد کردم برای ساختن پناهگاه اقدام شود. (ص438)
جمعه 3 بهمن : از گزارش‌ها بوی قصد دخالت آمریکا علیه ما می‌آید و به احتمال بیشتر، قصد ارعاب دارند.(ص439)
 از خط مقدم سوال کردیم، معلوم شد که در محور جزیره صالحیه پیشرفت داشته‌ایم و در محور دیگر عقب‌نشینی محدود بوده و پاتکهای شدیدی دفع شده است.(ص439)
 احمدآقا از تهران تلفنی احوالپرسی کرد. شب با آقای [حسین] علایی درباره زدن موشک صحبت شد. (ص440)
شنبه 4 بهمن : [رونالد ریگان] رئیس‌جمهور آمریکا در مورد توسعه جنگ به کشورهای دیگر به ما هشدار داده و تصرف اراضی عراق را محکوم نموده است.(ص440)
 ساعت هشت و پانزده دقیقه با اتومبیل به طرف تهران حرکت کردیم. (ص440)
یکشنبه 5 بهمن : اول وقت به مجلس آمدم. از دو منطقه کربلای پنج و کربلای شش اطلاع گرفتم؛ تحرکی نداشته‌اند.(ص440)
 آقای سنجقی اطلاع داد که دیشب پرتاب موشک ساحل به دریای سپاه به خوبی انجام شده ولی تاکنون دلیل و اثری از موفقیت نرسیده است. شب سران قوا در دفتر من مهمان بودند. توضیحاتی درباره جنگ دادم و درباره مسائل جاری، کویت، مصاحبه و احتمال تجاوز آمریکا به ایران مذاکره کردیم. (ص441)
دوشنبه 6 بهمن : اخوی محمد آمد. درباره مصاحبه با تلویزیون سی.بی.اس آمریکا مذاکره کردیم. سپس مصاحبه انجام شد. حدود دو ساعت طول کشید. بیشتر درباره مسأله مک‌فارلین، گروگان‌ها، اسلحه و روابط آینده بود. (ص442)
سه‌شنبه 7 بهمن : عصر در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت کردم. اساسنامه دانشگاه آزاد اسلامی مطرح بود؛ پیشرفت نداشت. سپس با آقای خامنه‌ای درباره تعیین فرمانده نیروی هوایی مذاکره کردیم. قرار شد سرهنگ [منصور] ستاری را انتخاب کنیم. سرهنگ ترابی با سه نفر که مورد نظر بودند- آقایان [عباس] بابائی، [منصور] ستاری و سپیدموی- مصاحبه کرده و به این نظر منتهی شده است. (ص442)
چهارشنبه 8 بهمن : آقای مهدی‌نژاد آمد. انجیلی را که ریگان امضا کرده و به نشانه حسن نیت توسط اخوی‌زاده علی هاشمی فرستاده بود، برای استفاده در مصاحبه امروز آورد.(ص443)
 اطلاع داد اسقف «تری‌ویت» فرستاده کلیسای کانتربری- که معمولاً برای حل مشکل گروگان‌ها به لبنان می‌رود- و نیز یک نفر از مأموران عربستان در لبنان ربوده شده و گفت اطلاع رسیده که به قائم‌مقام ناتو گفته شده که طرح بمباران ایران را از آرشیو بیرون بیاورد.(ص443)
 با خبرنگاران داخلی و خارجی مصاحبه داشتیم. خیلی مهم و با شکوه بود. تقریباً همه مسائل مهم مطرح شد. به نظرم مفید بود. انجیل اهدائی ریگان را ارائه دادیم.(ص445)
 شب سران قوا مهمان آقای موسوی اردبیلی بودیم. درباره مسائل مربوط به گروگانگیری‌ها در لبنان و نیز در مورد کشتی توقیف شده کویت، سفر آقای ولایتی به روسیه- که در خصوص خبر تحویل میگ 29 به عراق اخطار بدهد- و احتمال بمباران ایران توسط آمریکا بحث و مشاوره شد. آقای خامنه‌ای در مورد تحویل تانکهای اسکورپیون ارتش به سپاه دستور دادند. (ص445)
پنجشنبه 9 بهمن : برای رسیدن به امور جنگ، به جلسه علنی نرفتم. اعتبارنامه عبدالصاحب موسوی مطرح است. آقای ری‌شهری آمد. برای همکاری [وزارت اطلاعات] در امور جنگ و وضع سیدهادی مذاکره شد... در جلسه شورای عالی دفاع شرکت کردم. فرمانده جدید نیروی هوایی انتخاب شد.(ص446)
جمعه 10 بهمن : برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم... عصر از سپاه آمدند و خواستار گرفتن امکانات رزمی و توپخانه‌ای از ارتش برای جنوب و نگران فشار عراق بر کانال ماهی بودند؛ من هم نگرانم. (ص447)
شنبه 11 بهمن : آقای رضایی از جبهه اطلاع داد که دیشب دشمن در کانال زوجی در کنار کانال ماهی در نقطه استقرار لشکر الغدیر عبور کرده و نیروهای ما را عقب رانده است.(ص448)
 در مورد کمک نیروهای رزمی و توپخانه ارتش به جبهه جنوب جلسه‌ای داشتیم... آقای حسنی سعدی مقاومت می‌کرد و مخالف بود و مایل است نیروهایش را در غرب در نقاط دیگری غیر از نفت شهر- که ناموفق بوده- به کار گیرد. فرماندهان سپاه اصرار دارند که به عملیات کربلای پنج کمک شود. 48 ساعت وقت دادیم که سعدی طرحهایش را برای غرب بیاورد تا تصمیم بگیریم. قرار شد جلسه بعدی در جنوب باشد.(ص448)
 آقای صیاد آمد. طرحی آورده بود که پنج تیپ از نیروهای ارتش بیایند و در کنار عملیات کربلای پنج، محور جدیدی باز کنند. تمایل دارد که مسئولیت به خودش سپرده شود و تلویحاً می‌گوید این کار را فرماندهان موجود نیروی زمینی، نمی‌توانند انجام دهند. گفتم به آقای خامنه‌ای هم عرضه کند.(ص448)
 عصر آقای رفیق‌دوست خبر داد که نیروهای ما از جنوب کانال ماهی عقب‌نشینی کرده‌اند. خیلی ناراحت شدم. از قرارگاه پرسیدم که آقای شمخانی تائید کرد. گفتم بیست روز جهاد به هدر رفت. بارها به آنها تاکید کرده بودم که اولویت برای اینجا قائل شوند. قرار گذاشتیم، برای نظارت بیشتر بر امور، فردا به منطقه بروم. (ص449)
یکشنبه 12 بهمن : تلفنی به آقای خامنه‌ای، وضع نامطلوب جبهه را گفتم و تأکید کردم عقب‌نشینی از غرب کانال ماهی، بیانگر وضع نامطلوب نیروهای ماست. می‌روم که اوضاع را از نزدیک ارزیابی کنم.(ص449)
 درباره دستور امام در خصوص تحویل وسائل زرهی و توپخانه از ارتش به سپاه، در جواب درخواست آقای رضایی که از من و آقای خامنه‌ای خواسته‌اند اقدام کنیم، مشورت کردم. ایشان گفت به اختیار قرارگاه خاتم باشد و تصمیم قرارگاه را ایشان هم قبول دارند.(ص449)
 ساعت هفت و نیم با مهدی، دکتر روحانی، آقای سنجقی و پاسداران با اتومبیل به سوی خوزستان حرکت کردیم. ساعت ده شب به اهواز رسیدیم و در محل گلف مستقر شدیم.(ص450)
 دشمن امروز جزیره صالحیه را پس گرفته و احتمالاً فردا به پاتک ادامه می‌دهد. وضع خطوط اطمینان بخش نیست. آقای [محمدی] عراقی برای تشییع جنازه شهید [یاسر] رستمی [نوه آیت‌الله منتظری] به تهران حرکت کرد. با آقای رضایی تلفنی صحبت کردم. اظهار ناراحتی نکرد و پس دادن صالحیه را تأئید کرد. (ص451)
دوشنبه 13 بهمن : گروگان‌گیری جدید در لبنان، دارد بحران می‌آفریند. بوی شرارتی از طرف آمریکا می‌آید. پیروزی چشمگیر ایران در عملیات کربلای پنج و تهدید بصره، سه اردوگاه غرب و شرق و ارتجاع را در حمایت از صدام جدی‌تر کرده است.(ص451)
 ساعت چهار بعدازظهر به قرارگاه خاتم رفتیم. آقایان شمخانی و رحیم صفوی، شرح وضع جبهه و توجیه عقب‌نشینی از غرب کانال ماهی و صالحیه را گفتند که در مورد صالحیه قابل قبول نبود. در مورد کانال ماهی هم نظر من این است که از اول در تحکیم مواضع و الحاق کوتاهی شده است.(ص451)
 فرماندهان نیروی زمینی ارتش آمدند. پیشنهاد چهار عملیات محدود در مناطق غرب و شمال غرب دادند. آقای رضایی گفت بهتر است که امکانات آنها به جنوب بیاید و سپاه را پشتیبانی کند. گفتم تصمیم‌گیری را به بعد می‌گذاریم. سپس فرماندهان لشکرهای محمد رسول‌الله(ص)، کربلا و الغدیر که از غرب کانال عقب نشسته‌اند، آمدند و توضیحاتی دادند که ما را قانع کنند که امکان ماندن نبود... نظر آقای رضایی این بود که به هر اندازه که نیرو جمع شود، می‌توانیم عمل کنیم... اصرار آنها برای گرفتن امکانات از ارتش بود و موفقیت را مشروط به وجود توپخانه بیشتر و تانک و نفربر می‌دانستند.(ص452)
سه‌شنبه 14 بهمن : آقای رضایی نامه‌ای به امام نوشته و درخواست یکصد تانک، یکصد نفربر و سه ضدهوایی، 57 شنی‌دار و ده گردان توپخانه کرده است. امام هم به من و آقای خامنه‌ای نوشته‌اند که نیازهای کربلای پنج تامین شود و آن را عقلاً و شرعاً لازم شمرده‌اند، ولی سپاه ارقام درخواستی را بعد از این بالا برده است. به نظرمان رسید که تامین همین ارقام مصوب امام هم به زحمت قابل امکان است.(ص452)
 به آقای رفیق‌دوست گفته شده که تلاش کند تعداد بیشتری موشک از کره شمالی بگیرند. لیبی دیگر به ما موشک نمی‌دهد و کم‌کم دارد موضع ضد جنگ می‌گیرد. حتی سایت موشکی سام ضدهوایی را که در تهران دارد، به بهانه نقص قطعه، غیرعملیاتی کرده است.(ص453)
 احمدآقا تلفنی اوضاع جبهه را پرسید و از مسأله تحویل امکانات سپاه پرسید. بالاخره با مشورت با دکتر روحانی، ذیل دستور امام به نیروی زمینی ارتش نوشتم که اقلام درخواستی را برای مدت پنج هفته در کنترل عملیاتی سپاه قرار دهند.(ص453)
 سپس به قرارگاه خاتم رفتم. فرماندهان لشکرها و قرارگاه‌ها جمع شدند. برای آنها درباره ضرورت تداوم علمیات و تعقیب دشمن صحبت کردم. آنها عمده مشکل خود را نداشتن حمایت زرهی در مقابل عراق ذکر کردند و خواستار آمدن امکانات نیروی زمینی ارتش به کمکشان بودند و مقداری را که امروز دستور داده شده، کافی نمی‌دانند. (ص453)
چهارشنبه 15 بهمن : اخبار رادیو آمریکا و انگلستان، بوی توطئه دخالت مسلحانه در منطقه و مخصوصاً در لبنان و شاید در خلیج‌فارس علیه ما می‌دهد. مسأله گروگان‌گیری اخیر در لبنان و بازداشت [آقای جرالد سیب] یک روزنامه‌نگار آمریکایی در ایران را بزرگ می‌کنند.(ص454)
 احمدآقا تلفنی گفت، نامه‌ای از سرهنگ حسنی سعدی به امام رسیده که نوشته تحویل این همه امکانات به سپاه برای ارتش مشکل است و امام دستور داده‌اند که در جواب نوشته شود، لازم است از دستورات فرماندهی جنگ (من) اطاعت شود و تاخیر موجب کیفر زمان جنگ است. (ص454)
پنجشنبه 16 بهمن : اول وقت آقایان محسن رضایی و رحیم صفوی آمدند. برنامه و مانور عملیات آینده را گفتند و تأکید بر تحویل ابزار جنگ از ارتش نمودند. ساعت نه و نیم از راه [استان چهارمحال و] بختیاری و اصفهان به سوی تهران حرکت کردیم.(صص445)
 بعضی از همراهان از جمله دکتر روحانی با رفتن از این راه مخالف بودند، چون در گردنه‌های بعد از ایذه تا دهدز و از آنجا تا سر خون، راه غیرقابل عبور اعلام شده بود. پیشرو که برای بررسی راه رفته بود، در جاده برفی گیر کرده بود و خبری از او نداشتیم. در سفر گذشته هم پیشرو اطلاع داده بود که راه قابل عبور نیست، ولی من برای دیدن منطقه و راه و تنوع در سفر، اصرار داشتم که برویم. (ص455)
جمعه 17 بهمن : بعد از نماز صبح با کارکنان کمپ احوالپرسی کردم و گفتم مبلغی به افرادی که دیشب برای ما زحمت کشیده‌اند، بدهند. آنها قبول نکردند. (ص456)
 آقای روحانی نقل کرد که بعضی از کارگران به احترام حضور ما در کمپ، تا صبح نخوابیده بودند و بعضی از آنها با احساسات، پیشنهاد می‌کردند که چون گوسفندی برای کشتن در مقابل ما ندارند، آمادگی دارند خودشان قربانی شوند، این محبت‌ها مایه شرمندگی من است. (ص456)
شنبه 18 بهمن : مذاکرات ارتش و سپاه برای تحویل وسایل ارتش، نیمه موفق بوده است. سه هواپیمای عراق ساقط شده. یک فالکن خودی از سپاه پاسداران در اطراف پایگاه امیدیه، هدف قرار گرفته، سرنگون شده و سرنشینان آن شهید شده‌اند.(ص456)
 سایت موشک ضدهوایی که از چین گرفته‌ایم از دیروز در اصفهان عملیاتی شده و امروز اولین موشک را شلیک کرده است؛ گرچه اصابت نکرده، ولی احتمالاً باعث وحشت میگ‌های 25 عراق که معمولاً بدون ترس از ارتفاع 70 هزار پائی بمباران می‌کردند، خواهد شد. از اینکه افراد سپاه توانسته‌اند موشک را عملیاتی کنند، باید خوشحال بود. (ص457)
یکشنبه 19 بهمن : آقای مرتضائی معاون آقای فروزنده [رئیس ستاد قرارگاه خاتم] آمد. از وجود مقدار قابل توجهی راکت 5/2 در هوانیروز خبر داد که مورد استفاده قرار نگرفته و خواستار تحویل بخشی از آن به سپاه بود. این راکت‌ها برای هلی‌کوپترها خریداری شده که نیاز آنها کمتر است. عجیب است که بعد از حدود هفت سال جنگ، امکانات استفاده نشده کشف می‌شود.(ص457)
 شب جلسه سران قوا در دفتر نخست‌وزیر بود. بیشتر درباره جنگ، تحصیل و مسائل دفاعی مخصوصاً موشک و اقداماتی که درقرض دادن موشک اس-12 روسی به عراق بتوان انجام داد، بحث شد. (صص458-457)
دوشنبه 20 بهمن : در راه مجلس از غرفه ابزار تخریبی کشف شده از ضدانقلاب خرابکار و چیزهایی که مأموران خودمان ابتکار کرده‌اند، دیدن کردم... آقای [ابوالفضل] توکلی‌بینا آمد و گزارشی از وضع مهندسی و ساختمان‌های سپاه داد و خواستار کمک در خانه‌سازی برای سپاهیان در اراضی حظیره [شهرک شهید محلاتی] شد. سپاه این اراضی را اخیراً با پیشنهاد من و دستور امام از بنیاد مستضعفان گرفته است. (صص459-458)
سه‌شنبه 21 بهمن : آقای عبدالله نوری رئیس کمیسیون برنامه و بودجه آمد و گزارش وضع بودجه را داد و در مورد بودجه جنگ و قطع کمک دولت به وزارت نیرو و وزارت نفت، به منظور خودکفا شدن از طریق گران کردن برق و نفت، مشورت کرد.(ص460)
 آقای [فریدون] مهد‌ی‌نژاد آمد. گزارش وضع گروگانها در لبنان را داد و امکان آزاد شدن «تری ویت» را گفت که گویا ربایندگان در نظر دارند بعد از تخلیه اطلاعاتی آزادش کنند. او برای مخارج لبنان ارز خواست. به آقای رفیق‌دوست نوشتم که بدهد.(ص460)
 ظهر آقای [سیدحسین] موسویان مدیر کل ادارات مجلس آمد. گفت شخصی بنام دکتر رابرت از آمریکا، تلفنی پیشنهاد کرده که من با شماره تلفنی که داده با ریگان رئیس‌جمهور آمریکا تماس بگیرم. آن را توطئه‌ای تلقی کردم و جواب ندادم. گفتم روی شخص گوینده که خود را عضو روزنامه «مورنینگ نیوز» معرفی کرده تحقیق شود.(ص460)
 شب به تالار وحدت رفتیم. در مراسم افتتاحیه پنجمین جشنواره فیلم فجر سخنرانی کردم. در پایان سخنرانی ضمن شعارها، مرگ بر شوروی گفتند. اعضای سفارتخانه شوروی که جزو مهمانان بودند، به عنوان اعتراض بیرون رفتند. گفتم از آنها دلجویی شود و به حضار تذکر بدهند. (ص461)
چهارشنبه 22 بهمن : آقای رفیق‌دوست آمد. علت تاخیر سفر به کره شمالی را که برای گرفتن موشک بیشتر بایستی انجام شود، گفت خیال می‌کند به علت اختلاف دو جریان نظامی و بازرگانی در کره است، ولی احتمال فشار روسها هم هست. گفت پانصد موشک تاو- که آخرین محموله آمریکایی‌هاست- از نوع قدیمی و عمدتاً معیوب است؛ برخلاف قرار که بایستی از آخرین محصول کارخانه باشد. این سند شیطنت و پستی آمریکایی‌هاست.(ص462)
 شب با دیگر سران قوا مهمان احمدآقا بودیم. امام هم شرکت نمودند. درباره سفر دکتر ولایتی به شوروی مذاکره شد. قرار شد با قبول شرط حضور وزیر خارجه شوروی در استقبال و دادن ملاقات با گورباچف و نخست‌وزیرشان بروند. گویا مایل نیستند این شرط‌ها را بپذیرند. نظر امام این بود که اگر از موضع ضعف با روسها برخورد کنیم، سفر هم کم نتیجه و احتمالاً مضر خواهد شد.(ص462)
 قرار شد آقای خامنه‌ای برای دیدن آیات به قم بروند که در عین بمباران در قم مانده‌اند. قبول شد که آمدن مهندس غربی به ایران برای تعمیر موشکهای فونیکس را بپذیریم. از طرف یکی از همین آمریکایی‌ها به مهدی‌نژاد، بدون هدف سیاسی و فقط به عنوان کسب و تجارت خودش پیشنهاد شده است. (ص462)
پنجشنبه 23 بهمن : سفارتمان در انگلستان اطلاع داده که رئیس کلیسای کانتربری نامه‌ای به من نوشته و خواسته که برای نجات «تری‌ویت» ‍[کشیش انگلیسی] کمک کنم و متقابلاً اظهار آمادگی کرده که برای نجات [احمد] متوسلیان و [سیدمحسن] موسوی در لبنان کمک کنند. وسیله خوبی است برای مطرح شدن مسأله فراموش شدگان ما در لبنان که ظاهراً توسط فالانژها ربوده شده‌اند.(ص465)
 عصر دکتر ولایتی آمد و گفت روسها شرط حضور وزیر خارجه‌شان در استقبال را پذیرفته‌اند و ملاقات با نخست‌وزیر را در برنامه گنجانده‌اند. (ص465)
جمعه 24 بهمن : هواپیمای میگ 25 در ارتفاع 75 هزار پا پرواز می‌کند و [سیستم موشکی] هاک به آن نمی‌رسد. موشک‌های چینی دقیق نیستند و [موشک] شباهنگ عملیاتی نبوده و لیبیائی‌ها هم این روزها، سایت موشکی سام 2 را تعطیل کرده‌اند.(ص466)
 حمله به تهران از لحاظ روانی، باعث کاهش فشار روی شهرستانها شده است و از فشار جمعیت مهاجر شهرستان‌ها به تهران می‌کاهد. (ص466)
شنبه 25 بهمن : آقای رفیق‌دوست آمد و گفت سفرش به کره [شمالی] باز هم به تاخیر افتاده است. به وزیر راه و ترابری و دکتر روحانی و وزارت خارجه گفتم، سریعاً هواپیما برای آوردن موشک‌ها اعزام شود و منتظر سفر رفیق‌دوست نمانند.(ص466)
 آقای روحانی گفت، دولت دستور داده مدارس تهران تعطیل شود. به نخست‌وزیر گفتم این کار مصلحت نیست. دشمن را تشویق به ادامه بمباران می‌کند و به سایر اجتماعات هم سرایت می‌نماید. قرار شد برای مشورت بیشتر دست نگه دارند.(ص467)
 عصر دکتر جاسبی آمد. درباره مسائل دانشگاه آزاد اسلامی در ارتباط با وزارتخانه علوم و آموزش عالی صحبت شد. (ص467)
یکشنبه 26 بهمن : اولین جلسه مجلس، بعد از تعطیل دهه فجر تشکیل شد... آقای محسن رضایی و دیگران اطلاع دادند که موشک‌چینی در اصفهان، یک [هواپیمای مهاجم] میگ 25 را زده و خلبان آن اسیر شده است؛ موفقیت خوبی است.(ص467)
 شب سران قوا در مجلس جلسه داشتیم. برای امنیت بیشتر، جلسه را در قرارگاه طبقه پائین گذاشتیم. نخست‌وزیر برای مخارج ناشی از بمباران شهرها، سه میلیارد تومان خواست که قرار شد با اجازه امام، مخارج ضروری از بانکها استقراض شود. (ص468)
دوشنبه 27 بهمن : عصر آقای نقاشیان آمد و گفت یکی از شخصیت‌های آمریکایی از او خواسته که اجازه بدهیم آقای ریگان تماس تلفنی بگیرد. گفتم شیطنت در کار است و باید با سران قوا و امام مشورت شود.(ص469)
 اعضای کمیسیون‌های دفاع و برنامه و بودجه آمدند. درباره بودجه کل کشور بحث شد. یک نظر این بود که بودجه را جنگی کنیم و از اعتبارات عمرانی بزنیم. بالاخره قرار شد بودجه جنگ را به اندازه مصرف سال گذشته بدهیم و سوبسید [=یارانه] را از برق و سوخت برداریم و بعضی از وزارتخانه‌ها را مسئول ترمیم مشکل شهرهای بمباران شده کنیم. (ص470)
سه‌شنبه 28 بهمن : در دفترم آقای رحیم صفوی آمد. برای مشکل در ارتباط با مسأله سیدمهدی هاشمی صحبت شد. و از وضع جبهه گفت آقای [ایرج] صفاتی دزفولی رئیس دیوان محاسبات آمد. از وضع بانک مرکزی گفت و تقاضای اجازه رسیدگی آنجا را نمود. قبلاً آقای [مجید] قاسمی [رئیس کل بانک مرکزی] گفته بود که ممکن است با رسیدگی، اسرار محرمانه بانک [مرکزی] فاش شود؛ اجازه دادم.(ص470)
 برای انجام کارهای عقب افتاده به جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و جامعه روحانیت مبارز نرفتم. شب آقای مهدی‌نژاد و دکتر هادی آمدند. درباره پیشنهاد تعمیر موشک‌های فونیکس توسط مهندسین خارجی از طریق یک ایرانی آمریکایی شده، مذاکره شد. قرار شد پذیرفته شود. (ص470)
چهارشنبه 29 بهمن : فرمانده نیروی هوایی سپاه آمد. در مورد پدافند هوایی موشکی و خرید موشک زمین به زمین صحبت شد. قرار شد دو سایت چینی در تبریز و قم برقرار شود.(ص471)
 آقای ری‌شهری آمد و درباره پرونده احمدکاشانی و گروه مربوطه و سیاست جدید فرانسه در ارتباط با ایران توضیح داد. خانم [آقای] احمدکاشانی آمد و برای پرونده شوهرش استمداد کرد. گفت تلفنی از او خواسته که از من استمداد کند. آقای نقاشیان آمد. خواستار همکاری با وزارت اطلاعات بود. به آقای ری‌شهری تذکر دادم.(ص472)
 شب سران قوا مهمان آقای موسوی اردبیلی بودند. خبر رسید که عراق اعلان کرده از فردا ظهر بمباران شهرها را قطع می‌کند. باعث خوشحالی و تعجب شد. احتمال می‌رود که با فشار روسها باشد. احتمال دیگر این است که مقاومت مردم ما، آنها را مایوس کرده است. اگر فشار روسها هم باشد، خود معلول مقاومت مردم است... شام را با فرماندهان لشکر سیدالشهدا(ع) که مهمان آقای خامنه‌ای بودند، صرف کردیم. (ص472)
پنجشنبه 30 بهمن : ساعت نه و نیم صبح به سوی قم حرکت کردم. در اثر مسامحه دفتر من که به ایشان اطلاع نداده بود، دکتر روحانی عقب ماند. در راه قم به من رسید و به ماشین من آمد. ساعت یازده به منزل آیت‌الله منتظری رسیدیم. بیرون منزل، داشتند پناهگاه زیرزمینی می‌ساختند. [آقای محتشمی‌پور] وزیر کشور هم آنجا بود. در بیرونی ملاقات کردیم.(ص473)
 قبل از ظهر به سوی اهواز حرکت کردیم... ساعت ده شب به پایگاه وحدتی دزفول رسیدیم.(ص474)
 امروز یک درگیری بین هواپیماهای اف14 ما و هشت هواپیمای میراژ عراقی در فضای خلیج‌فارس رخ داد که خلبانان ما مدعی‌اند سه هواپیمای عراق را سرنگون و دو هواپیما را دچار آسیب کرده‌اند.(ص474)
 شب، فرماندهان سپاه آقایان محسن رضایی و [علی] شمخانی و [یحیی رحیم] صفوی آمدند و طرح حملات آینده را توضیح دادند. به نظر می‌رسد جنگ سخت و جبهه‌ای داریم، ولی راه را منحصر به این می‌بینند و به نظر رسید که ماندن ما در اهواز لزومی ندارد. (ص474)          ادامه دارد ...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات