تاریخ انتشار : ۰۳ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۱:۵۰  ، 
کد خبر : ۱۳۷۳۱۰

خروج سرمایه‌های ملی

سید علی صادقی

در طی سالهای اخیر با فضایی که در کشور ایجاد شده و اهمیتی که به علم و پژوهش از طرف سران مملکت داده شده بستر بسیار مناسبی برای گسترش علم فراهم آمده و زمینه مناسبی برای جوانان اهل علم ایجاد گردیده است که با وجود تمام سدها و مشکلاتی که در راه رسیدن به اهدافشان وجود دارد، سختی‌ها را به جان و دل خریده و در کشور عزیز خود مشغول خدمت به هموطنان خویش می‌باشند. اما با تمام این اوصاف درصدی از جوانان و نخبگان علمی هنوز تمایل دارند که به کشورهای پیشرفته مهاجرت نمایند. در این عوامل و مسائل زیادی چه از نظر سیاسی، و چه از نظر فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و... وجود دارد که باعث دلسرد شدن ایشان و مهاجرت نخبگان شده است.
پدیده مهاجرت نخبگان و متخصصان به خارج از مرزها به دلیل آثار و تبعات سوء فرهنگی، روانی، سیاسی و نقش منفی آن در فرآیند توسعه و تخریب اعتبار ملی و تعییر نسل‌های آینده به عنوان تهدیدی جدی برای حال و آینده کشور نگرانی‌هایی را در سطوح مختلف مدیریتی و اجتماعی کشور ایجاد کرده است.
به اعتقاد یکی از دانشمندان بین المللی ISI در رشته شیمی بایستی اصلاحات و مفاهیم مهاجرت نخبگان را با مهاجرت ژن‌های هوشمند یا مهاجرت ژن‌های بالقوه دانایی و توانایی جایگزین کرد. در فرآیند مهاجرت نخبگان و متخصصان نه تنها نخبگان که ثروت ملی کشور به شمار می‌آیند از دست می‌روند، بلکه پس از گذشت قرن‌ها از نظر ژنتیکی کشورهای نخبه‌پذیر به جوامع نخبه تبدیل خواهند شد و درصد ژن‌های هوشمند آنها به شکل گسترده‌ای افزایش می‌یابد. لذا در زمینه تولید علم و فن‌آوری همچنان بیشتر خواهند ماند. در مقابل کشورهای نخبه فرست روز به روز فقیرتر شده و به دلیل همین فقر وابسته‌تر می‌شوند و تعادل جهان با شدت بیشتری به هم می‌خورد.
طبق آمار، کانادا در سال 1999 ظرفیت پذیرش مهاجر در کشور خود را 180 هزار نفر اعلام کرد، این در حالی بود که از ایران 220 هزار نفر برای مهاجرت به آنجا متقاضی شده بودند، و یا طبق آمارهای منتشر شده از سازمان‌ها و نهادهای دولتی مثلا هفته نامه سازمن مدیریت و برنامه‌ریزی 90 نفر از 125 دانش آموزی که در 3 سال گذشته در المپیادهای جهانی رتبه کسب کرده‌اند، هم اکنون در دانشگاه‌های آمریکا تحصیل می‌کنند. طبق آمار صندوق بین‌المللی مهاجرت هر سال 150 تا 180 هزار ایرانی با تحصیلات دانشگاهی از ایران خارج می‌شوند تا شرایط بهتری برای زندگی خویش فراهم آورند. با یک محاسبه سرانگشتی در حقیقت هر ساله به خاطر فرار مغزها 11 میلیارد دلار سرمایه انسانی از ایران خارج می‌شود. بر اساس این گزارش ایرانی به همراه کره جنوبی، فیلیپین و چین تایپه در رتبه نخست فرار مغزها قرار دارد.
از مجموع صد هزار ایرانی در آلمان در سال‌های گذشته دو هزار جلد کتاب منتشر شده است، در حالیکه از 2 میلیون ترک مهاجر در آلمان تنها 100 جلد کتاب منتشر شده است. این نشان از پتانسیل‌های ارزنده‌ای است که یک سرمایه ملی محسوب می‌شوند و متاسفانه با ندانم کاری و فرصت سوزی از دست می‌روند.
بی‌تردید خروج متخصصان که می‌توانند پشتوانه فکری، اجرایی و کارآمدی و بقای نظام سیاسی کشور باشند در درازمدت منجر به بحران سیاسی و اجتماعی فراگیر خواهد شد و در آن وقت مجال اندیشیدن برای حل این مسائل از نظام گرفته خواهد شد. در دنیای امروز فقط نفت و معادن مختلف سرمایه ملی یک کشور نیست، بلکه محققین و پژوهشگران نیز سرمایه‌های ملی یک ملت می‌باشند که باید به درستی نگهداری شوند تا این ذخایر ارزشمند به راحتی هدر نروند.
رشد و توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به چهار عامل اساسی سرمایه، نیروی انسانی، مواد خام و دانش و فن وابسته است. از جمله مسایل جدی و حاد کشورهای در حال توسعه (پیرامون)، مشکل ذخایر و سرمایه انسانی است. از سوی دیگر، سرمایه‌گذاری در سرمایه انسانی در این کشورها، بسیار اندک بوده و این وضعیت کم و بیش مانع رشد شده است. کمبود سرمایه انسانی(Human capital) در برخی از کشورها حداقل تا حدی با بازگشت شهروندان یا شهروندان قبلی به کشور مبدا خویش قابل تخفیف است. با فرض کمبود حاد سرمایه انسانی در اکثر کشورهای در حال توسعه، این افت و کاهش نیروی انسانی سطح بالا- که معمولا فرار مغزها (brain drain) نامیده می‌شود- به یک شکل جدی مبدل می‌گردد.
پدیده فرار مغزها خود مقوله‌ای از مقولات مهاجرت به حساب می‌آید. مهاجران به واسطه عدم تعادل‌های اقتصادی- اجتماعی میان مناطق مختلف از یک جامعه به جامعه دیگر انتقال می‌یابند. منطق حاکم به پدیده مهاجرت و فرار مغزها یکی است: رها کردن شرایط نامطلوب و تلاش برای رسیدن به شرایط مطلوب از دیدگاه خود مهاجر.
مهاجرت و مساله فرار مغزها در عین آنکه مسایل مشترک بسیاری دارند در عنوان مجزا هستند که در مبحث ما بایستی از آنها به عنوان مجزا هستند که در مبحث ما بایستی از آنها به عنوان دلایل رکود و کندی در حرکت عظیم تولید علم و اندیشه خودی نام برد که جا دارد و به نحوی مبسوط به آن پرداخته شود. ...
در مقوله فرار مغزها به چند مساله باید توجه داشت: فرار مغزها به حیطه‌های گوناگون علمی و کاربردی مربوط می‌شود. از این مشکل در بحث از انتقال تکنولوژی، کاربرد علم و تکنولوژی برای توسعه، بهبود امکانات جاری و آموزش تربیت برای توسعه، مساله پناهندگان مهاجرت، سیاستهای آموزشی و علمی کشورها، لوازم اجتماعی یک نظم اقتصادی ملی یا بین‌المللی، مسایل جمعیتی، تکنولوژی توسعه، برنامه آموزشی و تعهد روشنفکران و دانش آموختگان یاد می‌شود.
فرار مغزها حاصل اقتصاد بازار آزاد و ایجاد نوعی بازار بین المللی برای مهارتهای تخصصی است. فرار مغزها غیر از دلایل درونی در کشورهایی که از این معظل رنج می‌برند، با مسایل خاص کشورهای مقصد نیز مرتبط است.
در حالی که صاحبنظران عوامل موثر در مهاجرت و فرار مغزها را در شرایط ساختاری مبدا و مقصد مهاجرت موانع ساختاری جامعه، عوامل و زمینه‌های جذب نیرو، موانع بین راه و نهایتا عوامل شخصی (فردی) می‌دانند متغیرهای تبیین نظیر عوامل اقتصادی (شکاف درآمد، دستمزد بالا، فرصت‌های فراوانی شغلی، رفاه اقتصادی، ...)، عوامل اجتماعی، سیاسی، روان شناختی، قانون و عوامل مربوط به ضمانت بر میزان و روند مهاجرت و فرار مغزها موثر واقع می‌شود.
اگر از جنبه آسیب شناختی موضوع، آن را مورد توجه قرار دهیم مهاجرت و فرار مغزها، صرف نظر از دستاوردهای مثبت و سازنده‌ای که برای فرد ممکن است داشته باشد، موجب عقب‌ماندگی کشور مبدا می‌شود. از آنجا که این اعتقاد وجود دارد که قدرت علمی، نوآوری و دسترسی بیشتری به اطلاعات دارند و صف آرایی و مبارزه با قدرت در نظام نوین جهانی نه بر اساس تعداد سرباز، تانک، توپ و حتی سلاح‌های استراتژیک، بلکه بر حسب نیروهای ورزیده علمی و تخصصی، محققان و پژوهشگران تعیین می‌گردد، باید بپذیریم که با از دست دادن چنین نیروهایی و پیوستن آنان به صفوف دیگر کشورها، حتی به دشمن کمک کرده‌ایم و آب در آسیاب او ریخته‌ایم. با مهاجرت و انتقال چنین نیروهایی یک ستون از عمارت امنیت ملی برداشته می‌شود و حداقل یک آجر به مصالح بنای قدرت کشور مهاجرپذیر اضافه می‌گردد.
یکی دیگر از جنبه‌های آسیب شناسانه موضوع، خسارت در بخش انتشارات علمی است. فقدان تحقیقات علمی و کابردی، تألیف کتب دانشگاهی و درسی و نظایر آن از یکسو جامعه را با فقر منابع علمی و کهنه شدن منابع و اطلاعات علمی و در نهایت ایستایی علم و تحقیق و تالیف مواجه می‌کند و از سوی دیگر مسایل و معضلات اقتصادی، فنی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه حل نشده باقی می‌ماند.
وابستگی، تغییرات محتوایی و شکلی فرهنگ و هویت ملی، کاهش تولیدات بویژه تولیدات علمی، فنی و تکنولوژیکی و کاهش توان سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از دیگر جنبه‌های آسیب شناختی این مساله است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات