سینا تکاور
اعلام خبر فعالیت 60 نهاد خارجی برای براندازی نرم در ایران از سوی معاون خارجی وزارت اطلاعات، ابعاد گستردهتری از تلاش کشورهای استعمارگر برای حذف نظام اسلامی ایران را افشا کرد؛ تلاشی که در جریان وقایع پس از انتخابات، حالتی علنی به خود گرفته است. کشور در وضعیت جنگی قرار دارد. جنگی که از آن با عنوان جنگ نرم یاد میشود. این جملهای است که بارها از زبان مسؤولان مختلف کشور شنیده شده و همگان بر روی بروز جنگی همهگیر در کشور تأکید میکنند، اما کمتر کسی وقوع این جنگ را احساس میکند، چراکه یکی از بزرگترین ویژگیهای جنگهای نوین غیر قابل محسوس بودن آن است.
موضوعی که رهبر انقلاب نیز در سخنان خود بر وقوع آن تأکید میکنند: «وقتی انسان، تجهیز، صفآرایی، دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ فشرده شده علیه انقلاب، امام خمینی و آرمانهای نظاماسلامی را میبیند وجود این جنگ نرم را باور میکند، هرچند ممکن است عدهای اینها را نبینند.» و یا در جایی دیگر به صراحت از بروز جنگ نرم در کشور خبر میدهند و میگویند: «امروز جمهورى اسلامى و نظام اسلامى با یک جنگ عظیمى مواجه است، لیکن جنگ نرم - که دیدم همین تعبیر «جنگ نرم» توى صحبتهاى شما جوانها هست و الحمدلله به این نکات توجه دارید؛ این خیلى براى ما مایه خوشحالى است - خوب، حالا در جنگ نرم، چه کسانى باید میدان بیایند؟ قدر مسلم نخبگان فکرىاند. یعنى شما افسران جوان جبهه مقابله با جنگ نرمید.»
اما به راستی تعریف جنگ نرم چیست؟ پاسخ به این سؤال قدری مشکل است چراکه تقریباً 6 ماه پس از فراگیرشدن این واژه در کشور هنوز تعریف مدونی در این خصوص از سوی کارشناسان ارائه نشده است اما به طور اجمالی میتوان تغییر باورها و اعتقادات مردم کشور هدف جنگ از طریق شیوههای مختلف فرهنگی و اجتماعی به نفع کشور مهاجم را جنگ نرم نامید. در این جنگ قرار نیست که کسی کشته و یا اسیر شود بلکه با این شیوه مردمان کشور مورد حمله قرار گرفته خواسته یا ناخواسته در راستای تحقق اهداف کشور مهاجم گام بر میدارند.
تهاجم فرهنگی، آغاز جنگ نرم علیه ایران
پدیدهای بهنام «تهاجم فرهنگی» به این معنا است که کانونهای قدرتمند سلطهگر جهانی و سرویسهای اطلاعاتی غرب برای فروپاشی نظام سیاسی یک جامعه یا تحمیل طرحهای سیاسی و اقتصادی- مالی و فرهنگی خود بر آن جامعه، عملیات روانی و فرهنگی و تبلیغاتی معینی را سازمان دهند. این پدیدهای است که در مقابله با اتحاد شوروی و ایدئولوژی مارکسیسم رخ داد که این طرح در رابطه با ایران نیز صادق است.
ناتوی فرهنگی اهدافی چون ایجاد چنددستگی و تقابل و تضارب و نهایتاً جنگ بین قوای اسلامی، نابودی هویت ملی جوامع بشری به ویژه مقابله با ایمان انسانهایی است که مصمماند از هویت دینی و ملی خود شرافتمندانه دفاع کنند، غلبه بر فرهنگ و ارزشها و اصالتهای جهان اسلام برای دیکته کردن تعریف خود و شکلدهی هویت جهانی برپایه اندیشه سکولار را دنبال میکند. اما ابزارهای ناتوی فرهنگی چیست؟ شاید بتوان در پاسخ به این سؤال از چند گزینه نام برد. رادیوهای بیگانه،تلویزیونهای ماهوارهای، سینما، اینترنت و رسانه نوظهور نظیر بازیهای رایانهای مهمترین ابزار ناتوی فرهنگی در ایران هستند.
این موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب بسیار هوشمندانه به آن پی بردند و خطر آن را گوشزد کردند و در سخنرانی در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاههای سمنان فرمودند: «مجموعه زنجیره به هم پیوسته رسانههای گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهوارهها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت میکنند تا سررشته تحولات جوامع را به عهده بگیرند» بنابراین میتوان نخستین جرقههای آغاز جنگ نرم در ایران را از زمان آغاز تهاجم فرهنگی و در ادامه آن ناتوی فرهنگی در کشور عنوان کرد و در ادامه آن تلاش برخی کشورها برای ایجاد انقلاب رنگی در کشور تکمیل کننده این تحرکات غرب است. مؤید این مطلب نیز سخنان سه تن از سربازان جنگ نرم (هاله اسفندیاری، کیان تاجبخش و رامین جهانبگلو) در برنامه «به اسم دموکراسی» که شهریور سال گذشته از شبکه یک پخش شد و در این برنامه، آنها پردههایی از یک سناریو و ماموریت طراحی شده در آن سوی مرزها را به تصویر کشیدند.
نهادهای جنگ نرم چگونه کار میکنند؟
اما نام بردن از 60 نهاد فعال در جنگ نرم علیه ایران این سؤال را در ذهن تمامی شنوندگان این خبر ایجاد میکند که این نهادها چگونه کار خود را پیش میبرند. در پاسخ به این سؤال میتوان به ماهیت فعالیتهای بنیاد سوروس (به عنوان یکی از نهادهای هدایت کننده جنگ نرم علیه ایران) در اعترافات هاله اسفندیاری اشاره کرد. بر این اساس درخصوص ماهیت فعالیتهای بنیاد سوروس، قضاوتهای متفاوتی وجود دارد. نهادهای رسمی سیاست خارجی آمریکا و رسانههای وابسته به آنها از جمله رادیو صدای آمریکا معتقدند که «جرج سوروس فردی نوعدوست و نیکوکار مشهوری است که به بسیاری از پروژههای گسترش دموکراسی و توسعه اقتصادی در سراسر جهان کمک میکند.»
البته این طرز رویکرد منحصراً مختص چنین نهادهایی است و بسیاری از ناظران سیاسی و سیاستمداران کشورهای مختلف و مخصوصاً کشورهایی که به نوعی با پدیده «انقلابهای مخملی» مواجه شدهاند، نظری بر خلاف این دارند.
«رادیو فردا» با پیروی از روزنامه «واشنگتن پست» فعالیتهای بنیاد سوروس در ایران را به محورهایی چون «کمکهای انسان دوستانه» و «بهداشت عمومی» تقلیل داد، اما BBC به عنوان آژانس خبری دولت انگلیس از موضعی متفاوت معتقد است: «مؤسسه جامعه باز با هدف پیشبرد دموکراسی، رعایت حقوق بشر، اصلاحات اقتصادی، حقوقی و سیاسی... حمایت از رسانههای مستقل و... در کشورهای مختلف جهان فعالیت میکند.» اگرچه بسیاری از صاحبنظران سیاسی نیز به دور از تعارفات معمول دیپلماتیک و در چارچوب فکری دولتمردان نئومحافظهکاران آمریکایی و البته به واسطه وجود اسناد مرتبط با فعالیت بنیاد سوروس در بسیاری کشورها، معتقدند که هدف این بنیاد در کشورهای مختلف چیزی نیست جز «براندازی نرم و خاموش» و دیگر فعالیتها جنبه پوششی و کار ویژه منحرف نمودن اذهان را پیدا میکند.
از دید صاحبان این رویکرد، سوروس به منظور ظاهرسازی این مساله سعی نموده در هر کشور فعالیتهای مالی و مطالعاتی را به همراه یکدیگر دنبال نماید. به عبارت دیگر، این بنیاد در کشورهای مربوط علاوه بر اینکه شرکتی را برای کسب ثروت و سرمایه گذاری تأسیس میکند، سازمانی مطالعاتی را برای چگونگی مصرف این درآمدها شکل میدهد و جالب آنکه این دو سازمان حق برقراری رابطه مستقیم و یا حتی گفتوگو و تبادل نظر با یکدیگر را ندارند تا از این طریق راه بر هرگونه اتهام دولتها مبنی بر حمایت سوروس از مخالفین این کشورها بسته شود.
سوروس در بیش از 30 کشور جهان از جمله جمهوریهای آذربایجان، ارمنستان، ازبکستان، اوکراین، تاجیکستان، روسیه، گرجستان، قرقیزستان، قزاقستان و مولداوی دارای نمایندگیهای فعال است.
سوروس و فعالیتهای براندازی در کشورها
روند کاری بنیاد سوروس به این شکل بوده که یک مرکز مطالعاتی را در کشورهای مختلف فعال میکرده و سپس با ارزیابی مخالفان دولت مرکزی و حمایت از مطبوعات مخالف دولت، زمینه را برای انقلابی آرام و به شکست کشاندن دولت و یا حکومت فراهم نموده است. عمدهترین فعالیت این بنیاد در حوزه کشورهای آسیای میانه و قفقاز میباشد. بنابراین با نگاهی به فعالیتهای این 60 مؤسسه فعال در عرصه جنگ نرم علیه ایران که نامهای فریبکارانه بر پیشانی آنها میدرخشد بیانگر این حقیقت است که تمامی این نهادها از جمله بنیاد سوروس تحت پوشش فعالیتهای بشردوستانه فرهنگی و اقتصادی پای خود را در کشورها باز میکنند و تحت نام همین برنامهها شروع به تغییر باورها و اعتقادات برای اهداف براندازانه خود میکنند تا هر فرد جامعه خواسته یا ناخواسته برای تحقق آنها گام بردارد. اهدافی که اگرچه کمی پیچیده به نظر میرسد اما میتوان با بصیرت به خوبی در مقابل آن ایستاد.