زلزله در ارکان اطلاعاتی آمریکا!

در جریان حمله نفوذی طالبان به درون یک پایگاه نظامی آمریکا در ایالت خوست افغانستان هفت مقام ارشد سیا به هلاکت رسیده اند. فرمانده عملیات سیا در افغانستان و منطقه و معاون وی جزو فهرست کشته شدگان هستند. آنچه اهمیت این حادثه را بیشتر جلوه گر می سازد مقایسه میان تلفات 9 ساله در افغانستان است که طی 9 سال فقط 4 مامور جز به قتل رسیده بودند ولی در انفجار اخیر 7 مقام ارشد به هلاکت رسیده اند که البته بسیار تکاندهنده بنظر می رسد .
موضوع مهم تر اینکه این حادثه دقیقا در مقر ایستگاه مرکزی سیا در منطقه رخ داده و اوج ناتوانی و ضعف اطلاعاتی سیا را به نمایش می گذارد.
این شدیدترین ضربه حیثیتی به سیا محسوب می شود که در پایگاه «چپمن» یعنی در پایگاهی با حلقه های حفاظتی شدید رخ داده است . مرکز ثقل اطلاعات طبقه بندی شده سیا شامل مجموعه ای از پایگاههای نظامی آمریکا در امن ترین مناطق افغانستان است که جمعا به اردوگاه «سالرتو» مشهور است و یک فرودگاه بزرگ عملیاتی دارد که توسط روسیه احداث شده است .
بدین ترتیب این دومین ضربه سنگین اطلاعاتی به سیا طی یک هفته است که ارکان سازمانهای اطلاعاتی آمریکا را به لرزه انداخته و ابعاد «ضربه پذیری» سیا را به نمایش می گذارد. هفته پیش هم رخنه عناصر القاعده در پرواز آمستردام دیترویت باعث نگرانی فزاینده در مراکز تصمیم گیرنده آمریکا شد و اوباما بیانیه شدیداللحنی را خطاب به رهبران سیا صادر کرد. همین پدیده باعث جنگ قدرت میان سرویسهای اطلاعاتی آمریکا شده که وزارت امنیت داخلی را با «سیا» درگیر ساخته است . آنچه خشم مقامات واشنگتن را برانگیخته اینست که عاملین انفجار از مهره های مورد اعتماد «سیا» بوده اند و به همین دلیل هم در معرض هیچگونه بازرسی بدنی قرار نگرفته اند. همین امر نشان می دهد که رتبه عوامل سیا نیز در حدی بوده که حتی بخاطر دیدار با «رئیس مرکز منطقه ای سیا» هم نیازی به بازرسی آنها نبوده و مقامات سیا به آنها اعتماد داشته اند.
«لئون پانته آ» رئیس سازمان سیا می گوید هنوز برای اظهارنظر در این زمینه بسیار زود است ولی وی بلافاصله به کاخ سفید احضار شده تا در جلسه اضطراری با شرکت اوباما و برخی مشاورین و قانونگذاران ارشد به بررسی وضعیت در پرتو «انفجار چپمن» بپردازند.
اکنون رهبران سیا در زیر حملات سنگین سیاسی ـ تبلیغاتی قرار گرفته اند که چرا اوضاع به کلی از دست آنها خارج شده و چنین حوادثی با وسعتی از اروپا تا آسیا برای سیا روی می دهد طالبان با صدور بیانیه ای مسئولیت این انفجار مهیب را برعهده گرفته و تعداد قربانیان آمریکائی را 20 کشته و 25 زخمی اعلام کرده است . سیا پذیرفته عاملین حمله 2 نفر بوده و از خبرچینان و عوامل مرتبط با سیا در منطقه محسوب می شده اند که سیا به آنها اعتماد کامل داشته است .
این ضربه علیه سیا طرحهای حمله به مناطق قبائلی پاکستان و افغانستان را به شدت ناکارآمد ساخته و ممکن است حتی برای مدتی متوقف نماید. چرا که تیم عملیاتی سیا که به هلاکت رسیده اند مسئول هماهنگی عملیات هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در مناطق مرزی افغانستان و پاکستان بوده اند در واقع با انتشار این اخبار و اطلاعات بنظر می رسد که آمریکا دچار تناقض بزرگی در اطلاع رسانی شده است . پیش از این گفته می شد که شرکت امنیتی «بلک واتر» با نام جدید «ایکس ـ ای سرویس» ماموریت شناسائی مناطق موردنظر برای هدف گیری حملات هواپیماهای بدون سرنشین و انجام عملیات بمباران هوائی را بر عهده دارد لکن در این شرایط بحرانی گفته می شود مقامات ارشد منطقه ای سیا مستقیما درگیر این اقدامات بوده اند.
علاوه بر این اگر اطلاع رسانی سیا درست و قابل اعتماد باشد این بدین معنی است که سیا عملا به کسانی اعتماد کرده است که درصدد ضربه زدن به این سازمان در میان حساس ترین حلقه های امنیتی سیا بوده اند و اتفاقا در انجام اقدامات خود کاملا موفقیت آمیز عمل کرده اند.
با وجود این دلایل دیگری وجود دارد که نشان می دهد اطلاع رسانی سیا نبایستی دقیق جامع کامل و بازگو کننده تمامی واقعیت ها باشد. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که مقامات سیا و پنتاگون طی هفته های اخیر بارها در مورد ضرورت نابودی طالبان و تقابل جدی با القاعده و طالبان تا سرحد انهدام این گروهک های تروریستی سخن گفته بودند.
ولی این تهاجم تبلیغاتی آن ها علیه طالبان و القاعده چندان جدی گرفته نشد . اما آیا پس از 2 حادثه پرواز آمستردام ـ دیترویت و انفجار پایگاه سیا در خوست کسی در مورد ضرورت نابودی طالبان و القاعده در مراکز تصمیم گیرنده آمریکا تردید خواهد داشت و یا اساسا جرئت مخالفت به خود می دهد؟
آمریکا قبلا هم از این شگردهای عملیاتی برای هموار کردن راه خود در مسیر انجام طرحهای جنون آمیز بارها استفاده کرده و به راحتی عناصر و اعضای ارشد خود را نیز قربانی کرده است . حتی اگر حوادث اخیر ساختگی هم نباشد سیا بیشتر در معرض اتهام قرار می گیرد که چگونه ساده لوحی کرده و به چند خبر چین محلی افغان تا این اندازه اعتماد نموده که بتواند به حساس ترین حلقه های امنیتی سیا نفوذ کنند و اهداف خود را نابود سازند؟
البته شاید واقعیت های پشت پرده در این 2 ماجرا هرگز به درستی و بطورکامل بازگو نشود ولی همین حوادث حتی مامورین سیا را در راه اجرای اقدامات جنون آمیز علیه سایر ملتها دچار وحشت تردید و یاس می کند و نشان می دهد آنها به تصور خود به ابهت اطلاعاتی سازمانی اعتماد کرده اند که به سادگی در معرض حملات خبر چینان خود قرار می گیرد و مقامات ارشد خود را قربانی می کند . این هر 2 حادثه با هر انگیزه ای و از جانب هر گروهی که سازماندهی شده باشد باقیمانده حیثیت سیا را لگدکوب ساخت و ابعاد ضربه پذیری این سازمان جهنمی را بنمایش گذاشت.