* ائتلاف بزرگ اصولگرایان، ائتلاف افکار است یا ائتلاف اشخاص؟
** فکر یکی است و افکار نیست. فکر اصولگرایی بوده ولی این تفکر در قالب اشخاص ظهور کرده است.
* یعنی ائتلافی از اشخاص و افکار بوده است؟
** ما شخصیت محوری نداشتهایم و برنامههایمان را اعلام کردهایم. در این ائتلاف تفکر، محور بوده و آن تفکر اصولگرایی بوده است، تفکر اصولگرایی هم فراتر از حزب و شخص است. همان تفکری است که مقام معظم رهبری شاخصههای آن را تبیین کردند. این خود محور خوبی برای همبستگیها و وابستگیها و اتحادها میباشد.
* شما اصولگرایی را یک راهبرد سیاسی نمیدانید؟
** اصولگرایی یک شعار سیاسی نیست، یک شعار مکتبی و ایدئولوژیک است. ما در هر جایی که هستیم حتی اگر کنار خیابان هم دستفروشی کنیم باید به اصول خاصی پایبند باشیم.
* یعنی شما ائتلاف خود را ایدئولوژیک میدانید؟
** قاعدتاً همین طور است. اصولگرایی یک تفکر است، این تفکر میتواند افراد را به دور خود جمع بکند و فراتر از یک فکر سیاسی بازده داشته باشد. همانطور که انقلاب اسلامی ما یک انقلاب ایدئولوژیک بود و نه یک انقلاب سیاسی.
* شما بر شعار دیگری در ائتلاف خود تاکید دارید و آن یکدست شدن شورای شهر است ولی این عامل در عین حال که موجب سرعت در فعالیتها میشود نکات منفی نیز دارد؛ برای جلوگیری از نکات منفی آن نیز تدبیری اندیشیدهاید؟
** معنی یکدست شدن با تشکیل مافیا تفاوت دارد. یک گروه مافیایی وقتی میخواهند به نتیجهای برسند با هم، هم قسم میشوند و از قضا در پایان کار هم سر همدیگر را کلاه میگذارند. ولی یکدست شدن از جنس شعار ما به این معنا نیست؛ یکدست شدن مورد شعار ما یعنی تفکر واحد داشتن و همکاری برای خدمت به مردم. ما در شورای دوم در مباحث خود هیچگاه به موضوعی برنخوردیم که مواضع همه اعضا کاملاً یکدست باشد و عمدتاً دو یا سه عقیده عملی متضاد در جلسات مطرح میشد و هر کدام کارشناسی قویتری داشت به تصویب میرسید.
البته هیچگاه برخورد شخصی را نیز وارد قضایا نمیکردیم. شاید حتی اگر در مباحثی مثل مجلس عمل کرده و موافق و مخالف سخن میگفتند سپس رایگیری میشد راحتتر به نتیجه میرسیدیم ولی به صورت اقناعی بحث میکردیم و به نتیجه مطلوب هم میرسیدیم، با همین تجربه است که میگوییم باید اعضای شورای شهر تهران همگون باشند. این به معنی آدم آهنی بودن نیست، هر کدام تفکر کارشناسی خود را داشته باشند ولی چشمانداز همه یکی باشد.