تاریخ انتشار : ۱۵ مهر ۱۳۹۱ - ۱۲:۳۴  ، 
کد خبر : ۱۳۹۷۱۲

زمینه‌های فکری و عملی شکل‌گیری آبادگران (بخش بیست و یکم)


شهراد اثنی‌عشری
با این همه می‌توان سوم تیرماه 84 را مشابه دوم خرداد 76 قلمداد کرد، وجه تشابهی که مردم برای رأی نیاوردن رقیب احمدی‌نژاد، جلوه‌ای از مشارکت عمومی را آفریدند.
علت دیگر پیروزی آبادگران شکاف بین نخبگان و توده‌های مردمی است. اصلاح‌طلبان گمان می‌کردند با توجه صرف به روشنفکران می‌توانند آنها را در هدایت مردم به سوی انتخابات سازمان‌یافته همراهی کنند. حضور مردم در سوم تیر نشان داد که این اندیشه دیگر پاسخگوی نیاز امروز نیست.
پایبند نبودن به مواضع سیاسی و اقتصادی یکی از مشکلات نخبگان و اندیشمندان ماست. اینها که تا قبل از انتخابات مقصر اصلی مشکلات کشور را سیاست‌های دوران سازندگی می‌دانستند، در دور دوم انتخابات از هاشمی حمایت کردند و از مردم نیز خواستند با تشکیل ائتلافی ملی، از کاندیداتوری هاشمی برای ناکام گذاشتن جریان افراطی حمایت کنند، اما شکاف بین آنها و توده‌های مردم ثابت کرد که هنوز گسست اجتماعی بین این دو قشر آنقدر زیاد است که مانع تاثیرگذاری در روند انتخابات شود.
دلیل دیگر موفقیت احمدی‌نژاد ساده‌زیستی، مردمی بودن و شهامت او در شعار مقابله با مافیای قدرت و ثروت بود که باعث عمیق شدن پیوند او با طبقه محروم جامعه شد. احمدی‌نژاد برخلاف برخی مدیران با تجمل‌گرایی و اشرافیت میانه خوبی ندارد، نحوه پوشش او طوری است که همه وی را از جنس خود می‌دانند، در حالی که درست یا اشتباه، هاشمی سمبل نظام سرمایه‌داری محسوب می‌شد.
احمدی‌نژاد مرتب می‌گفت روند توسعه اقتصادی طوری نیست که مردم آن را در سر سفره‌های خود لمس کنند، به همین دلیل اعتقاد دارد درآمدهای نفتی باید در بین خانوارهای جامعه توزیع تا از شکاف فقیر و غنی کاسته شود. البته به گفته منتقدان این شعار رئیس جمهوری هنوز نتوانسته عینیت یابد و اجرایی شود.
روند حرکت جامعه به‌گونه‌ای است که عرصه‌های مدیریتی در حال انتقال به غیر روحانیون است،حرکت اخیر اصول‌گرایان جدید باعث حاشیه‌نشین شدن مسئولان روحانی نسل اول شده که نمونه بارز آن را می‌توان در کناره‌گیری ناطق نوری از شورای هماهنگی نیروهای انقلاب جست‌وجو کرد.
مردم در طول سال‌های گذشته با وجود مشکلات اقتصادی و سیاسی همیشه حضوری پررنگ در عرصه تصمیم‌گیری‌ها داشتند اما پس از پایان هر انتخابات، وضعیت به شرایط قبل باز می‌گشت و شعارهای مطرح شده جنبه عمل به خود نمی‌گرفت.
این رفتارهای دوگانه باعث شد مردم در جریان انتخابات برعکس نگرش حاکمیت رفتار کنند. به عبارتی مردم وقتی می‌بینند همانند خرداد سال 76 همه تلاش‌ها برای آمدن یک نامزد خاص مثل ناطق نوری متمرکز می‌شود، به نامزد رقیب رای می‌دهند تا از این طریق مخالفت خود را با وضع موجود اعلام کنند. آنها هنگامی که می‌بینند به وعده‌های داده شده عمل نمی‌شود، رویکرد خود را تغییر می‌دهند.
پیروزی آبادگران به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران علاوه بر موارد ذکر شده حاصل یک جنبش دموکراتیک فراگیر در سطح منطقه و بین‌الملل نیز هست. این افراد توجه خود را معطوف ظهور و افول موج‌های اصلاح طلب و اقتدارگرا در کشور هم می‌کنند.
به گفته این افراد فضای کشور هر چند سال یک‌بار تحت تاثیر رویکردها و امواج گروه‌های مختلف قرار می‌گیرد، اما از آنجا که معمولاً دوران حیات این موج‌ها بلندمدت نیست پس از چند سال جای خود را به گروه دیگری می‌دهند.
در واقع جنبش‌های دموکراتیک و عمل‌گرا به نوبت در کشورهای رو به توسعه حضور می‌یابند و پس از اعمال سیاست‌ها و برنامه‌های خود و تاثیرگذاری بر فضای اجتماعی قبل از اینکه بتوانند نهادهای دموکراتیک یا عمل‌گرای خود را تحکیم کنند، ‌جایشان را به دیگری می‌دهند.
نکته، قابل اهمیت این است که در فضای روشنفکری حاکم بر کشور ما که پس از دوم خرداد 76 پدید آمد، شاهد شاخصه‌ «هیجانی و عجولانه» آن بودیم. در جوامعی که مطالبات و جنبش‌های دموکراتیک در قالب هیجانی بروز می‌کنند پس از فروکش کردن این هیجان‌ها، زمینه برای ظهور جریان راست جدید فراهم می‌شود.
معمولاً پس از وقوع انقلاب، جنگ یا انجام امور اصلاحی‌ در یک کشور به دلیل آنکه گروه‌های سنتی و طالب حفظ وضع موجود، آرامش و ثبات نسبی خود را از دست می‌دهند، نگاه مثبتی به نخبگان و روشنفکران ندارند و با حمایت از توده‌های مردم بیشتر خواهان اعمال سیاست همگرایی و تحکیم امنیت ملی هستند. مصداق این گفتار توجه به انقلاب‌های شکل‌گرفته در فرانسه و انگلیس در قرن 19 است که باعث ظهور موج‌های راست جدید در اروپا شد.
جنبش دوم خرداد که عمدتاً رویکردی دموکراتیک داشت و دنبال اصلاحات بود، دوران خود را طی کرد، همچنانکه جریان‌های سنتی‌گرای سیاسی از این مقطع گذشتند. حالا جنبش عمل‌گراست که با گفتمان عدالت‌خواهانه از این جریانات عبور کرده و قصد دارد هویت خود را که با امنیت پیوند خورده، برای جامعه به نمایش گذارد.
5- ویژگی‌های اصول‌گرایان جدید:
نسل جدید اصول‌گرایان که برخی آنها را «راست‌ جدید» نام می‌گذارند، مانند سایر جریان‌های فکری دارای رویکرد، نگرش، تفکر و ایدئولوژی خاصی است که آنها را از جریان‌های سنتی و روشنفکری متمایز می‌کند.
اندیشه‌های لیبرالی و سنتی که هر دو در ساختار کشورمان طرفدارانی دارد، در عین فعالیت و گذر عمر قادر خواهد بود تا جریانهای نولیبرالی یا نومحافظه‌کاری هم تشکیل دهد. جامعه ما از یک سو چند سال متاثر از اندیشه روشنفکری و لیبرالی بود و از سوی دیگر ظرفیت خود را صرف مقابله با سنت‌گراها کرد، بنابراین این طبیعی است که از مقابله این دو جریان، اندیشه تازه‌ای ظهور کند که بتواند ضمن برخورداری از پایه‌های محکم ایدئولوژی، به مقابله با جریان‌های سنتی هم بپردازد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات