تاریخ انتشار : ۱۳ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۵۶  ، 
کد خبر : ۱۴۳۳۴۱

اهداف آمریکا در حمایت از تروریسم


رئوف پیشدار
علیه آمریکا برای حمایت گسترده طولانی همه جانبه و مستمر آن از تروریسم در گوشه و کنار جهان آنقدر مدرک و سند وجود دارد که واشنگتن هرچقدر آنرا انکار کند باقی مانده آن باز به حد کافی برای به محاکمه کشیدن و محکومیت رهبران آن در دادگاههای بین المللی کافی خواهد بود.
با این همه واشنگتن گوش زمین وزمان را با استفاده از شبکه رسانه ای حزب صهیونیسم از ادعاهای خود در مورد تروریسم به درد آورده است . اگر مثلث «زر» و «زور» و «تزویر» اجازه می داد رهبران آمریکا برای جنایت علیه بشریت جنایات جنگی و نسل کشی تاکنون بارها و بارها به دادگاههایی مانند دادگاه جنایتکاران جنگی براساس کنوانسیون های ژنو دادگاه رسیدگی به پرونده های نسل کشی و جنایت علیه بشریت کشیده شده بودند. این سه جرم از جرایم بسیار سنگین در حقوق بین الملل است . علاوه بر دادگاههای بین المللی مقرر برای رسیدگی به پرونده مرتکبین آنها دادگاههای ملی نیز به صراحت صلاحیت آنرا دارند که رهبران آمریکا را برای ارتکاب این اعمال به محاکمه بکشانند و مجازات نمایند. از این رو بر قوه قضاییه ایران است که در مقام مدعی با تشکیل پرونده و ارسال درخواست تعقیب قضایی رهبران آمریکا را از نهادهای بین المللی خواستار شود.
در سرتاسر دنیا نمونه ها و مصداق های بسیاری در حمایت آمریکا از تروریسم بخصوص در کشورهایی که مخالف سیاستهای سلطه گرانه واشنگتن هستند وجود دارد. آمریکا هرگز نمی تواند حمایت خود را از گروهک تروریستی منافقین چه آن زمان که درایران دست به اقدامات تروریستی می زد و یا حتی آن زمانی که عناصر آن از ایران گریختند و درآمریکا و اروپا ساکن شدند و نیز از آن زمانی که به عراق رفته و همچنان با حمایت آمریکا در آن بسر می برند انکار کند. واشنگتن همچنین نمی تواند اسناد فراوانی که حمایت آن از تروریست شرور «عبدالمالک ریگی» عامل شهادت دهها ایرانی را اثبات می کند رد کند.
همانطور که اثبات و اعتراف شده است این آمریکا بود که تروریست ها را در قالب القاعده و طالبان و اخیرا تشکیلات ریگی شرور و گروههای تروریستی دیگر سازمان داد تا اهداف کلان منطقه ای خود را به بهانه مبارزه با تروریسم تامین کند . همان اهدافی که نیکسون رییس جمهوری اسبق آمریکا به صراحت در کتاب خود «1999 پیروزی بدون جنگ» آنها را ترسیم می کند و در جهت تحقق آنها راهکار می دهد واستراتژهای آمریکایی نیز در دنباله همین نگاه بود که سناریوهای مختلفی را به کاخ سفید ارایه کردند که درنهایت به لشگر کشی آمریکا به منطقه خاورمیانه و اشغال دو کشور عراق و افغانستان و استقرار نیروهای آمریکایی در تمامی کشورهای حوزه خلیج فارس و اغلب کشورهای آسیای مرکزی و حوزه قفقاز انجامید.
مدارک عدیده ای که وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران از هدایت شرور تروریست ریگی توسط آمریکا بدنبال دستگیری این جنایتکار توسط نیروهای وزارت اطلاعات انتشار داد و اطلاعات تکمیلی که متعاقبا انتشار خواهد یافت نشان می دهد که آمریکا خوابهای بسیار بلندی برای منطقه دیده است که تامین آنها از جمله از طریق ایجاد ناامنی های محلی و منطقه ای بخصوص در مناطقی که گسل های اجتماعی وجود دارد برآورد شده است .
در نگاه به پدیده شرور تروریسم ریگی و اهداف استکبار از به خدمت گرفتن آن برای تنظیم روابط با ایران مساله را باید از این منظر هم مورد توجه و دقت قرار داد که :
مسایل امنیتی در شرق کشور سالهاست که با استقرار نیروهای اشغالگر در افغانستان و حضور رسمی آنها در مناطقی از پاکستان بویژه در نواحی مرزی با ایران و حرکت های کاملا حساب شده آنها در حوزه های منافع ایران که پیدایش و تقویت جریانهایی تروریستی را بدنبال داشته است به علاوه ضعف دولت های مرکزی در کابل و اسلام آباد برای حفاظت و حراست از مرزهایشان شرایط امنیتی ویژه ای را در نواحی شرقی کشور ایجاد کرده است که از منظر استراتژیک می توان آنرا «مثلثی امنیتی» شامل نیروهای خارجی ـ طالبان و القاعده و نیروهای وابسته خواند که در آن «عنصر خارجی نقش محوری» دارد و متناسب با وضعیت «گاهی به کمک نیروهای ناتو می آید و گاه در سرکوب طالبان در پاکستان (و افغانستان) نقش بازی می کند و گاه نیز به کمک نیروهای وابسته در منطقه در هر سه کشور ایران پاکستان و افغانستان می آید.»
تا پیش از دستگیری ریگی قرائن بسیار دلالت بر این امر می کرد که نیروی خارجی در جوار مرز ایران درخاک دو کشور پاکستان و افغانستان بسرعت در حال نزدیک تر شدن به تروریست ها و شبه نظامیان مورد حمایت خود با هدف ارتقا سطح و حوزه عملیات تروریستی است که ایجابات اطلاعاتی و امنیتی و نظامی خود را می طلبد. از این رو دستگیری ریگی ضربه فوق العاده سنگینی به نیروی خارجی بود و بنظر می رسد که تا مدتها از آن گیج باشد.
اما مساله از بعد خارجی حائز اهمیت و توجه جدی تر است . هدف قدرتهای فرامنطقه ای که ردپای آنها در حوادث تروریستی و ناامنی ها در منطقه به وضوح دیده می شود در دو بعد داخلی و خارجی روی هر یک از سه کشور ایران افغانستان و پاکستان روشن است . آنها از بعد خارجی «در صدد یافتن جای پایی محکم در نقطه حساس و استراتژیک دریای عمان و خلیج گوادار و منطقه بلوچستان پاکستان و ایران هستند» . (1) تا از این طریق تحولات منطقه را هدایت و مدیریت کنند. و در بعد داخلی بیگانه ها بر این نظرند که «افزایش فشار و آشفتگی داخلی در میان اقلیت های نژادی و مذهبی در ایران فرصت های جدیدی برای آمریکا در جهت بی ثبات کردن جمهوری اسلامی ایران می دهد» (2) و «ساخت دشمنان داخلی و مشغول کردن حکومت ها(ی منطقه به آنها) یکی از ابزار این هدف است» . (3)
در راهبردهای آمریکا در منطقه تسلط بر خلیج «گوادر» که بتدریج به یک قطب اقتصادی منطقه ای توسط چینی ها تبدیل می شود فراتر از یک رقابت میان قدرتها معنی و جای دارد. آمریکا درصدد آن است تا با تسلط بر این منطقه و مناطق پیرامونی آن و توسعه بیشتر دامنه نفوذ خود از سمت شمال روی تحولات در پاکستان و افغانستان و آسیای مرکزی و از سوی غرب روی ایران و از جنوب روی شیخ نشین های خلیج فارس تاثیر بگذارد. آمریکایی ها اینک در منطقه بسوی دوبی حضوری دائمی برای خود تعریف و فراهم آورده اند ـ استقرار ایستگاههای اطلاعاتی و استراق سمع سیا و جوخه های ترور در آن به موازات حضور گسترده نظامی در منطقه در همین راستا است ـ و بدنبال آن هستند تا با تسلط بر گوادر و مناطق پیرامونی آن از موقعیت استراتژیک این منطقه بهره جسته و نقل و انتقال نفت در منطقه را کاملا کنترل کند» . (4) آمریکا برای این منظور پول های بسیاری هزینه می کند . (5) و پایگاههای بسیاری را نیز در منطقه بوجود آورده و تجهیز کرده است .
در استراتژی آمریکا برای منطقه ایالت بلوچستان پاکستان حساسیت های خاص خود را دارد به گونه ای که در این منطقه پایگاه های نظامی آمریکایی ها در منطقه «دالبندین» «جک آباد» و «پسنی» مستقر می باشند و برخی اطلاعات منتشر شده از سرویس های اطلاعاتی کشورهای منطقه نشان می دهد که «سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) بعد از استقرار در افغانستان دستگاههای جاسوسی خود در منطقه نوار مرزی را تقویت کرده و «روابط سازمان یافته ای را با سران برخی گروهها و دسته های اشرار داشته است» (6) و محور این روابط سفیر آمریکا در اسلام آباد می باشد.
و VOA حمایت آمریکا از جریان تروریستی ریگی به قدری روشن است که نیاز به ارایه هیچ سندی ندارد . پشتیبانی تبلیغاتی صدای آمریکا رادیوی آمریکایی فردا (شبکه خبری العربیه را نیز باید به آنها افزود که نمایندگی جناحی سلفی در منطقه و دارای عقاید ضد ایرانی و شیعی را همسو با آمریکا برعهده دارد) از این جریان تروریستی به حدی آشکار است که بعید بنظر می رسد حتی مدعیان جریان آزاد اطلاعات در این رادیوها بتوانند آنرا انکار کنند امری که به صراحت مغایر با تعهدات بین المللی دولت آمریکا به موجب قوانین و رویه های ناظر بر فعالیت های رسانه ای از جمله تعهدات دولت ها در نزد یونسکو است . در تایید حمایت همه جانبه و پشتیبانی کامل آمریکا از جریان تروریستی ریگی سایت CIA شناخته شده «نیوز استیس من» انگلستان روز دوشنبه 27 مهرماه 1388 مقاله افشاگرانه ای از یک مامور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا انتشار داده که در مقام یک «رابط» می نویسد : «سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس در تجهیز و پشتیبانی عبدالمالک ریگی دست داشته اند...
هنگامی که «دیک چنی» معاون وقت (بوش) رئیس جمهوری آمریکا با پرویز مشرف رئیس جمهوری پاکستان در ماه فوریه سال 2008 دیدار کرد ایجاد ستاد محرمانه ای در برابر ایران به وسیله جندالله در دستور کار قرار گرفت (زیرا) گروههای مشابه جندالله برای پیگیری برنامه های آمریکا در منطقه جایگزین مناسبی به جای القاعده هستند و همکاری با این گروه ها برای آمریکا مطلوب است . «این دومین گزارش منابع غربی پس از گزارش آوریل سال 2007 شبکه تلویزیونی آمریکایی «ای ـ بی ـ سی» است که می گفت : «دولت آمریکا در منطقه سیستان و بلوچستان محرمانه از گروههای تروریستی حمایت می کند.»
انقلاب اسلامی ایران را می توان از جمله مهمترین تحولاتی دانست که در قرن گذشته سبب تحولات و دگرگونی های بسیاری در حوزه منافع قدرت های بزرگ شد. انقلاب اسلامی ایران نظام سیاسی جدیدی را به دنیا معرفی کرد که بر نفی سلطه استوار بود. این انقلاب به همان سرعتی که در میان توده های مردم در اقصی نقاط جهان جا باز می کرد به یکی از هدف های براندازی سرویس های امنیتی و سیاسی نظام سلطه و مشخصا آمریکا مبدل شد تا جایی که برای تحقق آن بودجه های رسمی تصویب شد و اختصاص یافت که سرمایه نهادهایی چون بنیادهای سورس  Soros Foundation با نام اصلی بنیاد جامعه باز Open Society Institute - OSI (جرج سوروس ـ میلیاردر یهودی آمریکایی است (7) پیش برنده طرح های موسوم به انقلاب مخملین (8) را باید به آن افزود . آمریکا برای حذف انقلاب اسلامی طرح های مختلفی داشت و دارد که در فازهای مختلف قرار می گیرد و  soft war یا جنگ نرم فعال ترین آنهاست .
انقلاب اسلامی و تغییرات ژئوپولتیک سه دهه پایان قرن گذشته ایران را که تا پیش از پیروزی آن در بلوک غرب قرار می گرفت و این بلوک منافع بسیاری در آن برای خود قائل بود به یک جامعه هدف مبدل کرد. «کبکان» در شمال ایران که یکی از ایستگاه های فعال سیا بخصوص در حوزه شنود روی شوروی بود در همان روزهای ابتدای پیروزی انقلاب ایران تعطیل شد. قطع رابطه سیاسی حوزه عمل آمریکا در ایران را مختل و محدود کرد در چنین شرایطی تجربه ریگا (پایتخت لیتوانی مشهورترین ایستگاه سیا در دوران جنگ سرد در آن مستقر بود) سناریویی شد در دست سیا تا با استفاده از ایستگاه های بیرونی خود و با کمک عوامل درونی برای مقابله با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران به اجرا بگذارد. سیا برای این هدف سناریوهای مختلفی دارد که حصر ضربه و حذف سه رکن همه آنها است . با آنکه آمریکا مدعی است که سیاست گذشته خود دایر بر براندازی جمهوری اسلامی را تغییر داده است اما قرائن نه تنها آنرا تایید نمی کند که تاییدی بر ادامه همان سیاست های گذشته واشنگتن است .
رهبری فعالیت ها علیه انقلاب اسلامی ایران را «سیا» به چند ایستگاه خود واگذار کرده است که در پیرامون ایران و به طور مشخص در باکو (جمهوری آذربایجان ( استانبول) ترکیه) فرانکفورت (آلمان) لندن (انگلستان) و دوبی (امارات) فعال هستند. این ایستگاه ها در خصوص امور ایران تحت نظر ایستگاه سیا در دوبی و از طریق آن با سازمان مرکزی قرار دارند . (9)
«نیکلاس برنز» دیپلمات آمریکایی در مصاحبه با نیویورک تایمز در 29 آذر 1385 گفته است : «امروز همین حرف را به این جوانان می گوییم . بروید دوبی . ما نمی توانیم به ایران برویم . شما بروید و با هر ایرانی که پیدا کردید گفت وگو کنید تا آنها را بشناسید. شما به ما بگویید که چطور باید ایران را بفهمیم !»
سیا در فعالیت های خود علیه ایران همانطور که برنز گفته است روی ایرانی های مقیم شیخ نشین دوبی و نیز ایرانی های مقیم دیگر کشورها تعریف شده اند مانند «مرکز NGO متمرکز است و پوششی که تحت آن عمل می کند عمدتا نهادهایی هستند که به ظاهر مردم محور یا ایرانی (برخورد) غیرخشونت آمیز کاربردی» ولی در واقع اهداف سیاسی و امنیتی را دنبال می کنند. مرکزپیش گفته به نوشته نیویورک تایمز «از ایرانی ها دعوت می کند تا در کارگاه های آموزشی خود به آنها نشان دهد که چگونه اعتراض های مسالمت آمیز در گرجستان فیلیپین و دیگرمناطق دنیا شکل گرفته است .
این مرکز امیدوار است با برگزاری کلاس هایی درباره نافرمانی مدنی به شورش های مسالمت آمیز در ایران دامن بزند» . برابر مدارک و گزارش های مطبوعاتی منتشره «مرکز بین المللی برخورد غیرخشونت آمیز کاربردی» که مقر آن در واشنگتن است به برگزاری کارگاههای آموزشی مرکز ایرانی (برخورد) غیرخشونت آمیزکاربردی (10) در دوبی کمک کرده است . (11) گذشته از رصد کردن ایران از دوبی و تعامل با ایرانیان آنجا دولت بوش 76 میلیون دلار ازکنگره درخواست کرده که این پول صرف کمک مالی به رادیو تلویزیون های فارسی زبان خارج از ایران شد. این مبلغ همچنین برای برنامه های هنری ورزشی و هربرنامه ای که به دموکراتیک شدن ایران کمک کند هزینه می شود . (12)
دفترامور ایران ایستگاه سیا در دوبی در ساختمان بلندی در مرکز این شیخ نشین قرار دارد. بنابر آنچه از منابع آشکار آمریکایی بدست آمده است این دفتر در طول سال های اخیر بارها میزبان گروه هایی از مقام دولتی آمریکا بوده است که در دفتر کار خود به دنبال کنترل بیشتر ایران و ایجاد تغییرات سیاسی در این کشور هستند و این دفتر به علاوه چندین نشست تحت عنوان سمینار و دوره های آموزشی برگزار کرده است . سیا در اوایل سال 85 و در هنگامه ای که واشنگتن علیه برنامه های هسته ای ایران به راه انداخته بود قصد خود را برای ایجاد دفتری در دوبی و میزی در وزارت خارجه «جهت برقراری ارتباط بیشتر با ایرانی ها و کنترل اوضاع این کشور» را علنی کرد. دربیان دلایل سیا برای ایجاد دفتر موصوف نیویورک تایمز در شماره پیش گفته به «نزدیکی جغرافیایی به ایران حضور گروه زیادی از تاجران ایرانی در دوبی و رفت و آمد زیاد ایرانیان در این شهر» به عنوان سه دلیل از دلایل انتخاب دوبی برای تاسیس «دفتر ایران سیا» اشاره می کند.
بعد از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان نظامی «ورشو» که در مقابل پیمان ناتو به وجود آمده بود بسیاری از تحلیل گران سیاسی که شناخت عمیقی از ماهیت استعماری و سلطه طلبانه کشورهای غربی نداشتند پیش بینی می کردند «ناتو» نیز منحل خواهد شد زیرا با فروپاشی شوروی و بلوک شرق و سامانه فکری کمونیسم و در نتیجه انحلال پیمان ورشو دیگر تهدید بزرگی از لحاظ نظامی علیه غرب و آمریکا وجود ندارد و دلیلی برای تداوم حیات ناتو نیست . اما در عمل اتفاق دیگری افتاد.
ناتوی تحت رهبری آمریکا نه تنها منحل نشد بلکه شعاع عملیاتی خود را گسترش داد و حتی به جذب کشورهای بلوک شرق سابق نیز دست زد. برخی از این کشورها را به عضویت پذیرفت و با بسیاری دیگر همکاری نظامی آغاز کرد. آمریکا نیز شروع به ایجاد پایگاه درکشورهای بلوک شرق سابق کرد و این اقدامات در کنار مسایلی چون اشغال افغانستان و عراق تداوم جنگ در لبنان و فلسطین ایجاد پایگاه ها و زندان های مخفی در کشورهای مختلف توسط آمریکا جهان را به سوی میلیتاریزه شدن پیش برد صلح و امنیت را بخصوص در خاورمیانه به خطر افکند و تروریسم را گسترش داد.
تاکید صریح مقامات آمریکا از جمله آدام ارلی رایس (وزیر امور خارجه پیشین آمریکا) و نیکلاس برنز بر ایجاد پایگاه هایی مشابه ریگا علیه ایران در اطراف جمهوری اسلامی و شهرهای ایرانی نشین جهان (مانند باکو دوبی استانبول فرانکفورت لندن و...) به روشنی حکایت از آن دارد که وسعت جغرافیای عملیاتی آمریکا و غربی ها علیه ایران بسیار بیشتر از وسعت جغرافیای عملیاتی آنها علیه شوروی در دوره جنگ سرد می باشد. به بیان دیگر ایران ایرانی که نه سلاح اتمی دارد و نه از قدرتی برابر با قدرت نظامی شوروی برخوردار است برای غرب مساله ای مهم تر از شوروی است و به بیان روشنتر قدرت تاثیرگذاری ایران بر سیاست جهانی و ملت های مسلمان قدرتی انکارناپذیر است .
آمریکا و غرب طی 28 سال مبارزه با ملت ایران (حمله نظامی از طبس تا خلیج فارس حمایت تسلیحاتی و سیاسی از رژیم صدام حمایت از جریان تروریسم ضد ایرانی از منافقین تا طالبان وگروهک ریگی تلاش گسترده برای ایجاد جنگ قومی و فرقه ای در ایران استفاده از مراکز و مجامع بین المللی مانند آژانس انرژی اتمی و سازمان ملل و تشکل های حقوق بشری علیه ایران و...) نتوانسته اند انقلاب اسلامی ملت ایران را به شکست بکشانند و هر روز که می گذرد اقتدار ایران و قدرت تاثیرگذاری آن بر سیاست جهانی و منطقه ای افزونتر می شود.
آمریکا و کشورهای غربی مانند انگلیس فرانسه هلند سوئد دانمارک و... امروز هر یک برای مبارزه با ملت ایران نقشی را برعهده گرفته اند و رهبری این مبارزه بر عهده آمریکاست . مطالب و مقالاتی که تحلیل گران و نظریه پردازان غربی درباره ایران ارایه می دهند حاکی است که آنها از یک سو با نگاه به گذشته ملت ایران که در ادوار مختلف مانند دوره صفوی و یا دوره های پیش از اسلام نقش امپراتوری و ابر قدرتی داشته و از سوی دیگر با مطالعه وضعیت کنونی ایران و پیش بینی آینده بر این باور هستند که ایران با شتاب به سوی «ابر قدرت شدن» و یا حداقل «تبدیل شدن به قدرت برتر در خاورمیانه» حرکت می کند. غربی ها که برای تامین منافع نامشروع و دراز مدت خود برنامه ریزیها کرده اند ایران را به عنوان قدرتی می بینند که در آینده کشورها و دولت های منطقه می توانند در سایه آن روابط خود را با غرب به صورت مناسب و برابر تنظیم کنند و از طریق پیوند با ایران قدرتمند در مقابل زیاده خواهی ها و زورگویی ها و امتیازطلبی های غرب بایستند.
از این روست که غربی ها مبارزه گسترده ای را با تمام ابزارهای اطلاعاتی اقتصادی سیاسی و جنگ رسانه ای و علمیات روانی علیه ایران آغاز کرده اند و ایجاد پایگاه های مشابه ریگا در شهرهای ایرانی نشین جهان بخصوص در کشورهای اطراف ایران یکی از پروژه های مهم آنها برای تضعیف ایران است . آمریکایی ها مشخصا اعلام کرده اند که از طریق ایجاد پایگاههای مشابه ریگا در شهرهای ایرانی نشین جهان برای نفوذ به داخل ایران جمع آوری اطلاعات ارتباط با مخالفان ملت ایران و حمایت از آنها و بکارگیری آنها در راستای طرح های مورد نظر خود استفاده خواهند کرد.
بررسی فعالیت های پایگاه ضد ایرانی سیا (که با پوشش وزارت امورخارجه کار می کند) در دوبی که به بخشی از آن پیشتر اشاره شد نشان می دهد که سازمان سیا با استفاده از عناوین و اصطلاحات غیر امنیتی مانند «دفتر مخالفان غیر خشونت طلب» ! و دایر کردن کارگاههای آموزشی (جاسوسی) به جمع آوری آموزش و تقویت مخالفان ملت ایران پرداخته و می کوشد تا با ایجاد سرپل هایی در اطراف ایران با داخل ارتباط برقرار و به تدریج جریان های متعددی را ایجاد کند.
این جریان ها می توانند اهداف و افکار متفاوتی داشته باشند (جریان های فرقه ای منافقین تجزیه طلب وهابیت ضددینی و حتی قاچاقچیان مواد مخدر) که نقطه مشترک این جریانها شکست انقلاب اسلامی و سقوط جمهوری اسلامی است . از نگاه آمریکایی ها مدیریت و تقویت این جریان ها در فرایندی مثلا ده ساله می تواند ضمن درگیر کردن دستگاه های نظام با مسایل عدیده و تغییر فضا به ایجاد آشوب ها ناامنی ها و خشونت های فزاینده در ایران بیانجامد و در نهایت به آسیب دیدن شدید امنیت ملت ایران و حتی تجزیه ایران منجر شود.
یکی از فعالیت های دفتر «سیا» دردوبی جذب افراد مستعد برای انجام عملیات روانی و جنگ رسانه ای علیه ملت ایران است . راه اندازی شبکه های ماهواره ای و رادیویی تجزیه طلب به زبانهای آذری عربی بلوچی ترکمنی و کردی از جمله اقدامات سازمان سیا می باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات