به علت حجم زیاد بولتن و لزوم مناسب نمودن آن برای مطالعه در فضای مجازی، این متن در پایگاه بصیرت در سه بخش منتشر میشود. (بخش اول)
زندگینامه
اکبر هاشمیرفسنجانی در سال 1313خ. در روستای بهرمان از توابع رفسنجان متولد شد. در پنج سالگی به دلیل نبود مدرسه در روستا به مکتب رفت. وی تا چهارده سالگی علاوه بر آموزش تحصیلات ابتدایی در کارهای کشاورزی به پدرش یاری میداد، سپس برای آموختن دروس حوزوی راهی قم شد و تحت نظر حضرات اخوان مرعشی که از خویشاوندان به حساب میآمدند تحصیل را آغاز کرد. بعد از چند سال به اتفاق محمدجواد باهنر که او نیز در زمره شاگردان امام به حساب میآمد مکتب تشییع را راهاندازی کرد. وی پس از رحلت آیتالله بروجردی و فراهم شدن زمینه مرجعیت آیتالله خمینی در کنار ایشان به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. در فروردین سال 1342 در پی یورش نیروهای امنیتی به فیضیه، از جمله طلبههایی بود که به سربازخانه اعزام شد. بعد از حوادث 15 خرداد از سربازخانه گریخت و به جمع علمای مهاجری که به منظور دفاع از امام در تهران گرد آمده بودند پیوست. در پی شکست برنامه رژیم پهلوی برای اعدام امام در مقام مرجعی مقتدر، محبوب و بهرهمند از پشتیبانی بیدریغ اقشار میلیونی مردم، زمینهای برای شکلگیری تشکلی به نام «جمعیت اصلاح حوزه» فراهم شد. در پی تبعید امام و قتل منصور در اسفند 1343 دستگیر شد و به مدت پنج ماه در بازداشت به سر برد. در سال 1345 به سبب تحت تعقیب بودن، مدتی در تهران با آیتالله خامنهای به طور نیمه مخفی زندگی کرد، اما در نهایت در تاریخ 20/8/1346 مجدداً دستگیر و با وساطت آیتالله سید احمد خوانساری آزاد شد.
ادامه فعالیتها، سخنرانیها و روشنگریهای وی موجب دستگیریاش در تاریخ 14/7/1350 میشود و وی ماههای نخستین از سال 1351 را نیز در زندان قزلقلعه پشت سر میگذارد که با فاصله اندکی از آزادی در رفسنجان بازداشت و پس از چند روز زندانی بودن در کرمان به قزلقلعه تهران انتقال مییابد و چهل و پنج روز در در زندان انفرادی میماند.
در سال 1353 نیز در سفری به نوق در رفسنجان دستگیر و پس از حدود پنجاه روز آزاد شد. در سال 1354 دو سفر چند ماهه به خارج کشور داشت که در جریان یکی از این سفرها در عراق به دیدار امام نیز نائل آمد. وی در بازگشت از سفر دستگیر شد و تا پاییز 1357 در زندان به سر برد و سرانجام در جریان اوجگیری نهضت اسلامی مردم ایران آزاد شد.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت شورای انقلاب درآمد و در سال 1358 معاونت وزارت کشور را نیز به عهده گرفت. آقای هاشمی رفسنجانی در اولین دوره انتخابات مجلس به نمایندگی از طرف مردم تهران انتخاب شد و از سوی نمایندگان ملت مسئولیت ریاست مجلس را به عهده گرفت.ایشان در همین حال به عنوان یکی از اعضای شورای عالی دفاع محسوب میشد. وی در سال 1362 به عنوان مسئول عملیات جنگ از سوی امام برگزیده شد که تا پایان جنگ این مسئولیت را به عهده داشت.
آقای هاشمیرفسنجانی در سال 1368 در پنجمین دوره انتخابات ریاستجمهوری از سوی مردم برگزیده شد و برای دو دوره در این سمت باقی ماند. ایشان هماکنون ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس خبرگان رهبری را برعهده دارد.
-------------------------------------------------
فروردین 1363
چهارشنبه 1 فروردین 1363: در منزل تنها بودم. عفت و بچهها به رفسنجان رفتهاند. فائزه هم به منزل خودش رفته است. بعد از نماز صبح، به کارهای عقبمانده پرداختم. از آقایان [میرحسین موسوی] نخستوزیر و [آیتالله موسوی اردبیلی] رئیس دیوان عالی کشور و [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور، تلفنی دعوت کردم که شب برای صرف شام به منزل ما بیایند؛ احمد آقا هم در تهران نبود... عصر هم آقای توسلی آمد و راجع به نامزدی آقای [فضلالله]محلاتی [نماینده امام در سپاه]- که حزب [جمهوری اسلامی] او را نپذیرفته است- صحبت شد. شب آقایان خامنهای، موسوی اردبیلی و مهندس [میرحسین] موسوی آمدند. راجع به استفاده عراق از اسلحه شیمیائی بحث شد و درباره تهیه امکانات برای مقابله به مثل- با مراعات تبلیغات مناسب- مذاکره کردیم... اعزام خبرنگاران خارجی به جزایر مجنون هم تصویب شد؛ سپاه [با این عمل] موافق نیست. در مورد آزاد کردن زندانیان بیشتر هم به قوه قضائیه تأکید شد.(صص30-29)
پنجشنبه 2 فروردین 1363: بعد از نماز صبح، گزارشها را خواندم. هنوز موضوع کاربرد سلاح شیمیایی توسط عراقیها و تبلیغات کاذب آنان در مورد جزایر، مسئله روز است... برای عیادت از مجروحان بمب شیمیائی، به بیمارستان شهید لبافینژاد رفتم. حدود هفتاد نفر آنجا بستری بودند.(صص31-30)
جمعه 3 فروردین 1363: تا ساعت ده و نیم صبح، در منزل برای خطبههای نماز جمعه، مطالعه میکردم. به رفسنجان هم تلفن زدم و احوال خانواده را پرسیدم. ساعت یازده به دانشگاه تهران رسیدم. دو خطبه را یکی درباره عدالت اجتماعی اسلام در زمینه مبارزه با تبعیضنژادی در دنیا و دیگری را در مورد مسائل روز جنگ، عملیات خیبر، [بکارگیری] پل شناور در جزایر مجنون، اقدامات عناصر ضدانقلاب در خارج از کشور، معیارهای انتخاب نماینده مجلس و کاربرد سلاح شیمیائی ایراد کردم... عصر، آقای دکتر [عبدالله] جاسبی آمد. گزارشی از وضع دانشگاه آزاد اسلامی و حزب جمهوری اسلامی داد و در مورد انتقاداتی که به ایشان متوجه کردهاند، از خود دفاع کرد. تذکرات و نظراتی دادم.(صص33-31)
شنبه 4 فروردین 1363: ...آقای [محسن] رضائی از جبهه اطلاع داد که امروز هم دشمن، بمب شیمیائی به کاربرده است. فائزه، آخر شب، تلفنی اطلاع داد که فردا با حمید به رفسنجان خواهند رفت. گفتم در آنجا اگر لازم دیدید، از شهربانی و یا سپاه بخواهید که برایتان محافظ بگمارند. آقای هادی خامنهای هم تلفن کرد؛ از حزب [جمهوری اسلامی] مشهد، آقای [عباس واعظ] طبسی [تولیت آستان قدس رضوی]، برادرش رئیسجمهور و کمی هم از من، گله داشت که در انتخابات از ایشان حمایت نکردهاند.(ص36)
یکشنبه 5 فروردین 1363: ...با آیتالله خامنهای، تلفنی صحبت کردم و گلههای برادرش آقا سیدهادی را منتقل نمودم. از [آقای علیاکبر ناطقنوری] وزیر کشور درباره وضع انتخابات، توضیح خواستم؛ گفت حدود هزار نفر اسم نوشتهاند و نهضت آزادی، شرکت نکرده است.(ص36)
دوشنبه 6 فروردین 1363: ...صبح زود آقای [محسن] رضائی از جبهه تلفن کرد و از سخنرانی آقای سرهنگ [علی] صیادشیرازی برای فرماندهان قرارگاه کربلا تا سطح فرمانده گردان، گله داشت... مطالب ایشان را با آیتالله خامنهای در میان گذاشتم. قرار شد نوار صحبتهای آقای صیاد شیرازی از عقیدتی سیاسی ارتش خواسته شود. ظهر، در این باره با آقای صیاد شیرازی، تلفنی صحبت کردم؛ قبول نداشت و خواهان رسیدگی شد. ظهر احمد آقا آمد. اطلاع داد که دادگاه عالی آلمان، آقای صادق طباطبائی را تبرئه کرده است و باید مخارج وکلاء و خسارت وارده را بپردازند و کشف شده است که [در مورد اتهام علیه او]، ضد انقلاب توطئه کرده بود... عصر، آقای بهزاد نبوی [وزیر صنایع سنگین] آمد؛ پیشنهاد داشت بخشی از امکانات [وزارت] صنایع سنگین در خدمت جنگ درآید. از ساختن پل برای جزیره مجنون الهام گرفته بود. راجع به انتخابات هم صحبت شد. سپس آقای [محسن] رفیقدوست [وزیر سپاه پاسداران] برای تعقیب همان حرفهای صبح آقای محسن رضائی [در مورد سخنرانی سرهنگ صیادشیرازی] آمد و گفت که از این ماجراها، استفاده سیاسی میشود و گفت وزارت صنایع سنگین، برای ساختن پل [جزیره مجنون]، پول خیلی زیادی گرفته است. درباره ساختن داروی معالجه اثرات سلاح شیمیائی عراق و راهکار برای مقابله به مثل، گزارشی داد.(صص38-37)
سهشنبه 7 فروردین 1363: ...به زیارت امام رفتم. ایشان از وضع زندانیان نگران بودند. قرار شد، برای آزادی آنها که خطری ندارند، توجه بیشتری بشود. من راجع به جنگ و اختلاف ارتش و سپاه صحبت کردم و ایشان با من در اینکه مشکل بزرگ جنگ، همین اختلاف است، همعقیده بودند و نیز از صدمهای که ملت دو کشور میبینند... روی هم رفته، نتیجه این بود که اگر یک عملیات بزرگ موفق انجام شود، بعد از آن، ما باید پیشقدم برای اتمام جنگ شویم و از آن طریق، برای اسقاط حزب بعث عراق، اقدام کنیم. متفق بودیم که با وضع موجود در جبههها، نمیتوانیم صلح را بپذیریم... همچنین قرار شد، امام، فرماندهان سپاه و نیروی زمینی ارتش را احضار کنند و در مورد اختلافات، به آنها اخطار نمایند... گزارشهای جبهه را آوردند. مسئله مهم، تأیید هیأت کارشناسان سازمان ملل در مورد کاربرد بمب شیمیائی علیه نیروهای ما است؛ گرچه صریحاً اسم عراق را نبردهاند، ولی مطلب روشن است؛ گو اینکه شیاطین از همین عدم صراحت، برای تبرئه صدام استفاده خواهند کرد.(صص40-39)
چهارشنبه 8 فروردین 1363: ...احمد آقا آمد و نامهای از آقای نبیهبری [رهبر سیاسی جنبش امل] از لبنان [خطاب] به امام آورده بود که اظهار وفاداری به جمهوری اسلامی میکرد و از عدم توجه ایران به او و جنبش امل گلایه داشت. قرار شد در جلسه سران قوا به بحث گذاشته شود. در مورد اسناد موجود در مرکز اسناد انقلاب اسلامی که احیاناً میتواند بعضی از چهرهها را مخدوش کند، و اینکه باید اعتبار این اسناد محفوظ بماند، بحث شد. با آقای خامنهای، تلفنی صحبت کردم. معلوم شد، جلسه دیشب جامعه روحانیت مبارز که برای حذف بعضی از کاندیداهای نمایندگی مجلس- از قبیل آقایان [فخرالدین] حجازی و [سیدمحمود] دعائی- از لیست، بنا بود تشکیل شود، رسمیت نیافته است... شب، در دفتر رئیسجمهور جلسه داشتیم. داوران ایرانی دادگاه لاهه هم حاضر بودند. به خاطر امکان زیاد تأیید صلاحیت دادگاه، در خصوص رسیدگی به دعاوی ایرانیان فراری دارای تابعیت مضاعف آمریکائی، خروج ما از داوری لاهه مطرح بود؛ قرار شد تهدید به خروج کنیم و به دولت هلند به خاطر حمایت از آمریکا، اعتراض نماییم.(صص44-43)
پنجشنبه 9 فروردین 1363: ...به طرف قم حرکت کردیم. ساعت نه و نیم صبح، به منزل آقای منتظری رسیدیم. حدود دو ساعت با ایشان صحبت کردم. ایشان مطالبی درباره جنگ، سپاه، زندانیان، توزیع کالا، سوبسید، روستائیان، جهاد و... داشتند و من از ایشان درباره موضعگیریهای انتقادیشان و پخش انتقاداتشان از رسانهها، انتقاد داشتم. فکر میکنم جلسه و مذاکرات مفید و سازندهای داشتیم... به دیدن آیتالله گلپایگانی رفتم. حالشان خیلی خوب است؛ دست از انتقاد به شیوه کار حکومت برنداشتهاند. گفتم با اینکه آقای [لطفالله] صافی از طرف شما در شورای نگهبان است و معمولاً اعمال نظر به نام شرع و قانون اساسی میکند، دیگر جای گله برای شما نیست؛ گفتند که ایشان فقط ناظر هستند و دخالت نمیکنند... بعد از نماز مغرب با آقایان سیدهادی هاشمی و قاضی عسکر درباره بیت آیتالله منتظری و لزوم کنترل اخبار، صحبت کردم. آنها هم از مشکلات دبیرخانه شورای مرکزی ائمه جمعه و عدم اعتماد رئیسجمهور به آن و تداخل با کارهای آقای ابطحی کاشانی به عنوان نماینده امام در امور دفتر ائمه جمعه، مطالبی گفتند.(صص47-44)
جمعه 10 فروردین 1363: ...نماز جمعه را آیتالله خامنهای خواندند. با ایشان درباره سفرم به قم، تلفنی صحبت کردم. نظر ایشان این بود که حزب [جمهوری اسلامی] قم به خاطر اجتناب از درگیری، در اختلافات جامعه مدرسین و مخالفانشان در انتخابات، اظهار نظر نکند. گفتم به آنها اطلاع دهند... احمد آقا آمد و راجع به جنگ و نتایج سفر قم و مسائل دیگر صحبت کردیم.(صص48-47)
شنبه 11 فروردین 1363: ...آقای [عبدالمجید] معادیخواه، برای تصویب اساسنامه بنیاد تدوین تاریخ [انقلاب اسلامی]، تلفنی تأکید کرد. در این خصوص با آقای خامنهای تلفنی صحبت کردم؛ قرار شد جلسهای داشته باشیم. قرار شد برای اقامه نماز جمعه در دو هفته آینده- به خاطر برگزاری انتخابات- خود ایشان اقدام کنند... در کرج، در مورد آقای فریدون روحانی مسألهای پیش آمده است.(صص49-48)
یکشنبه 12 فروردین 1363: ...نامهای خطاب به رؤسای مجالس دنیا در مورد استفاده از سلاح شیمیائی توسط عراق نوشتم و به صداوسیما دادم تا بخوانند. به [آقای ولایتی] وزیر امور خارجه هم گفتم که این نامه را به سفرا منتقل کنند که آنها برای رؤسای مجالس کشورها ببرند. با آقای خامنهای هم در این مورد مشورت کردم؛ موافق بودند... احمد آقا هم آمد و به ستاد تبلیغات جنگ انتقاد داشت که علیرغم اینکه آمریکاییها، این روزها نسبت به ما در تبلیغاتشان روی موافق نشان میدهند، ستاد به آنها حمله زیاد میکند.(صص50-49)
دوشنبه 13 فروردین 1363: ...با [پسرم] محسن در بلژیک، تلفنی احوالپرسی کردیم. میگفت شایعه سوءقصد به جان من پخش شده است؛ ناراحت بود... منابع خارجی از جدا شدن بنیصدر از شورای [ملی] مقاومت خبر دادهاند؛ پیشبینی میشد... شب، آقای امامیکاشانی [از فقهای شورای نگهبان] تلفن کرد. اطلاع داد که شورای نگهبان، صلاحیت آقایان [صادق] خلخالی و [سیدحسین] موسوی تبریزی را- که نامزد نمایندگی مجلس و خبرگان هستند- رد کرده است. از من خواست به آنها بگویم، استعفا بدهند؛ نپذیرفتم.(صص51-50)
سهشنبه 14 فروردین 1363: صبح زود، به مجلس رفتم. اولین جلسه در سال نو بود... آقای [علی] شمخانی آمد. از وضع اطلاعات سپاه و عدم همکاری آقای [سیداسدالله] لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] با سپاه ناراحت بود... عصر، شورای عالی دفاع، جلسه داشت. درباره عملیات خیبر و همچنین معافیت مأموریت سربازان مورد نیاز در ارگانهای دولتی، بحث شد. من به خاطر ممنوع بودن تبلیغ در رسانههای دولتی، مصاحبه نکردم؛ چون نامزد نمایندگی مردم تهران در انتخابات [دوره دوم] مجلس هستم.(صص54-53)
چهارشنبه 15 فروردین 1363: ...ظهر، آقای [صادق] خلخالی [نماینده قم] به دفترم آمد؛ از اینکه شورای نگهبان، صلاحیت ایشان را رد کرده، خیلی ناراحت است. تصمیم به مقاومت دارد و حاضر نیست، استعفا بدهد... شب، سران قوا و احمد آقا و [آقای علیاکبر ولایتی] وزیر امور خارجه و آقای [علیاکبر] محتشمی [پور]- که بعد از سوءقصد [در سوریه]، با دستهای قطع شده و یک گوش ناشنوا به ایران آمده- در مجلس مهمان من بودند. درباره موضوع پرداخت وام به سوریه و پذیرفتن «رفعت اسد» [برادر رئیسجمهور سوریه] تصمیم گرفتیم. راجع به نظام دادن به اموال مصادره شده هم بحث شد. آقای موسوی اردبیلی از عمران جزایر ابوموسی و کیش راضی بود... آقای محتشمیپور، مأمور مذاکره با عربستان سعودی شد که خودشان خواستهاند.(صص56-55)
پنجشنبه 16 فروردین 1363: ...دکتر [حمید] بهرامی از لاهه آمد و نظراتی درباره ماندن یا خروج از داوری لاهه مطرح کرد؛ قبول ادعاهای افراد دارای تابعیتهای مضاعف، مشکلی پیش آورده است. آقایان [قربانعلی] دّری و [محمدعلی] هادی و [غلامحسین] نادی نجفآبادی آمدند و انتقاداتی به روش جاری جنگ داشتند... شب آقایان سرهنگ صیادشیرازی، محسن رضائی، رحیم صفوی، [سرهنگ موسوی] قویدل و علی شمخانی آمدند. از پیشرفت آب در جزیره مجنون، به دلیل شکستن سد ناراحت بودند. ارتشیها، خواهان خروج از جزیره جنوبی بودند وسپاه مخالف آن بود. آقای خامنهای و من هم، با خروج مخالفت کردیم. برنامه خوبی برای عملیات آینده ندارند.(ص57)
جمعه 17 فروردین 1363: ...احمد آقا گفت، آقایان [صادق] خلخالی و [سیدحسین] موسویتبریزی- که صلاحیت نمایندگیشان را شورای نگهبان رد کرده است- گفتهاند، خودمان را آتش میزنیم؛ لابد شوخی است. امام هم گفتهاند، دخالت نخواهند کرد و فقط تا این حد گفتهاند که شورای نگهبان، جلسهای برای شنیدن دفاع آنها تشکیل دهد؛ چون ادعا کردهاند که دفاع ما را نشنیده و اتهام را ابلاغ نکردهاند.(ص59)
شنبه 18 فروردین 1363: ...جلسه شورای سرپرستی سازمان صداوسیما داشتیم. مطابق معمول، مواردی به تصویب رسید. آقای [احمد] جنتی از شورای نگهبان، تلفن زدند و از اینکه امام، حذف آقایان خلخالی و موسوی تبریزی را به مصلحت ندانستهاند و به اعضای شورای نگهبان هم اجازه ملاقات ندادهاند، ناراحت بودند. از من کمک خواستند که ملاقات بگیرم؛ ساعتی بعد اطلاع دادند که تعقیب نکنم. دوباره عصر، آقای امامی کاشانی [عضو فقهای شورای نگهبان] خواستند که یا خودم مطالب آنها را به امام عرض کنم و یا اجازه ملاقات بگیرم؛ دومی را ترجیح دادم. تلفنی از احمدآقا خواستم، مشکل را رفع نمایند. برایشان وقت گرفتند. عصر، رئیسجمهور به منزل آمدند... احمدآقا هم به ما ملحق شد. درباره [وزارت] اطلاعات بحث شد؛ قرار شد به فکر وزیر صالح باشیم و برای رفع اختلاف آقای [اسدالله] لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] با اطلاعات سپاه هم، از آقای لاجوردی بخواهیم، همان اختیارات گذشته سپاه را تا رسیدن به انجام کار [تأسیس] وزارت اطلاعات به آنها برگرداند.(ص59)
یکشنبه 19 فروردین 1363: ...جمعی از مسئولان دادستانی انقلاب اسلامی مرکز و مسئولان زندانها آمدند. از خطر منافقین میگفتند و مقصودشان، جلوگیری از آزادی و عفو زندانیانی بود که اخیراً آیتالله منتظری روی آن تکیه دارند؛ حدود 12 هزار زندانی در تهران دارند... عصر، شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] جلسه داشت. بررسی وضع انتخابات و تبلیغات، وقت را گرفت. معلوم شد، شورای نگهبان از ملاقات با امام در مورد [رد صلاحیت] آقایان خلخالی و موسویتبریزی نتیجهای نگرفته است؛ بعضیها از اینکه امام، مانع حذف آقایان خلخالی و موسویتبریزی توسط شورای نگهبان شدهاند، ناراحت بودند. اول شب، با آقایان خامنهای و ربانیاملشی جلسه داشتیم. بیشتر در همین مورد صحبت کردیم.(ص60)
دوشنبه 20 فروردین 1363: ...عصر، از زاهدان تلفن کردند و گفتند چون آقای زابلی نماینده جامعه سیستانیها را رد صلاحیت کردهاند، عدهای در این شهر اجتماع نمودهاند و احتمال آشوب است. آقای [منوچهر] متکی [نماینده کردکوی] تلفن کرد و گفت که قرار است آقای سیدهادی خامنهای را به بندر گز ببرند تا به نفع رقیب او تبلیغ کنند؛ نگران بود که از عنوان ریاستجمهوری سوءاستفاده شود... آقا شیخ علی تهرانی- که در مشهد تحت نظر بوده- فرار کرده و به عراق پناهنده شده است. وی از طریق رادیو و تلویزیون عراق، علیه انقلاب اسلامی صحبت میکند و دشمنان نیز قضیه را بزرگ میکنند؛ شاگرد امام و شوهر خواهر رئیسجمهور و... است.(صص62-61)
سهشنبه 21 فروردین 1363: ...احمد آقا آمد و جریان مذاکرات اعضای شورای نگهبان با امام را [درباره رد صلاحیت آقایان خلخالی و موسویتبریزی] گفت و اینکه امام به آنها گفتهاند، در هر موردی که تشخیص بدهند به ضرر انقلاب است، دخالت میکنند و اشاره به تلاشهای چند روز گذشته بعضیها، ازجمله اعضای شورای نگهبان - در مورد منع خانمها از شرکت در انتخابات- کردهاند و آنها منکر شده و امام گفتهاند که از اعضای خودتان آمدند و گفتند که شواری نگهبان، چنین تصمیمی دارد... بعدازظهر، وقتم به خواندن خاطرات «هامیلتون جردن» آمریکائی، درباره مسائل و گروگانگیری جاسوسان آمریکائی در ایران گذشت. کتابی خواندنی است و حاکی از ضعف غول آمریکا است.(ص63)
چهارشنبه 22 فروردین 1363: ...آقای خسرو تهرانی [رئیس اطلاعات نخستوزیری] آمد. از سردرگمی نیروهای اطلاعاتی و خطر از هم پاشیدن آنها مطالبی گفت؛ حق دارد. تعیین نشدن وزیر اطلاعات، کار را مشکل کرده است... گروهی از اعضای صنف برنج فروشان آمدند و دل پری از دولت و بسیج اقتصادی- به خاطر طرح برنج- داشتند. گفتم طرح برنج، موفق نبوده است و باید لغو شود. عصر [آقای حسن عابدیجعفری] وزیر بازرگانی و معاونانش آمدند و توضیحاتی درباره کارشان دادند. دولتی شدن بخشی از بازرگانی کشور، مشکلات زیادی دارد و وجود نیروهای کمتجربه، کار را مشکلتر کرده است.(ص64)
پنجشنبه 23 فروردین 1363: ...عصر، احمدآقا آمد و راجع به اظهارات بیاساس علی آقا تهرانی از رادیو بغداد و فحاشیهای او گزارشی داد. راجع به انتخابات و برنامههای صداوسیما هم بحث شد. آقای سرهنگ [محمد] سلیمی، وزیر دفاع هم آمد. از اظهارات من در خصوص لزوم تقویت صنایع دفاع با نصب مدیران لایق، نگران بود.(ص66)
جمعه 24 فروردین 1363: صبح زود، برای بازدید از سد لار، از خانه بیرون رفتیم. در دانشکده افسری با [آقای حسن غفوریفرد] وزیر نیرو و چند مهندس مربوطه، سوار هلیکوپتر شدیم و در محل سد از جزئیات کار بازدید کردیم. پیمانکار ایتالیائی و مشاور انگلیسی خیانت کردهاند و آب از زیر سد نشست میکند. مهندسان ایرانی، طرحی برای بستن منافذ با تزریق سیمان تهیه نمودهاند و علیه پیمانکار و مشاور هم طرح دعوی کردهاند... مهندسان از اینکه به آنها اعتماد شده و کارهای پیچیده و سطح بالا- که در گذشته فقط به خارجیان داده میشده- به آنها واگذار میشود، اظهار رضایت میکردند... گزارشها را از مجلس آوردند، خواندم؛ مطلب مهمی نداشت، جز تحریک جدید آمریکا در منطقه، برای نجات صدام و یا برای مهار گسترش انقلاب اسلامی.(ص66)
شنبه 25 فروردین 1363: ...از ساعت نه صبح تا ظهر، مطابق معمول، جلسه شورای سرپرستی صداوسیما داشتیم. درباره تبلیغات جنگ و مسائل دیگری تصمیمگیری شد. عصر، احمد آقا آمد و اطلاع داد که سفیر عربستان، موضوع مذاکره [با ایران را] تعقیب میکند... آقای [ناطق نوری] وزیر کشور اطلاع داد که در زاهدان، آشوبگران سرکوب شدهاند و عدهای ضدانقلاب کرد و گروهکها را- که محرک بودهاند- شناسائی و دستگیر کردهاند. در سیرجان، به جان آقای [محمد] اخلاقینیا، نماینده مجلس، سوءقصد شده و پایش مجروح گردیده است. در کهکیلویه هم، خبر از شلوغ کاری طرفداران یکی از نامزدها میدادند. در مجموع، کارهای انتخابات، نسبتاً آرام و متین پیش میرود.(ص67)
یکشنبه 26 فروردین 1363: ...تلویزیون برنامه جالبی به طور زنده از سراسر کشور، برای نشان دادن وضع رأیگیری و انتخابات داشت. شرکت مردم در انتخابات امروز، نسبتاً خوب است.(ص68)
دوشنبه 27 فروردین 1363: ...نتایج انتخابات مجلس را در بعضی از حوزهها اعلان کردند. [کاندیداهای] جامعه مدرسین [حوزه علمیه] در قم شکست خوردند. در بسیاری از حوزهها در حد انتظار و پیشبینی نتیجه داده و تعداد کمی هم برخلاف پیشبینی- مثل جهرم و زرند کرمان- پیروز شدهاند.(ص68)
سهشنبه 28 فروردین 1363: صبح زود به مجلس رفتم... نمایندگانی که پیروز شدهاند، خیلی خوشحال هستند و آنها که شکست خورده و یا به مرحله دوم افتادهاند، وضع روحی بدی دارند... بعضیها به سلامت آن اعتراض دارند، همه انتخابات، مقداری تخلفات را داشته و دارند؛ فرهنگ و تربیت جامعه چنین است.(صص69-68)
چهارشنبه 29 فروردین 1363: ...اول شب، در بیت امام با سران کشور و فرماندهان نظامی برای تعیین مراحل قطعی عملیات آینده، جلسه داشتیم... مهمان احمدآقا بودیم؛ امام هم شرکت فرمودند. بیشتر در مورد انتخابات بحث شد. امام فرمودند، بعضی از جاها که ائمه جمعه و روحانیون سرشناس دخالت کردهاند، ناموفق بودهاند و این را نشان استقلال فکری مردم میدانستند؛ نمونه بارز آن در اهواز، بندرعباس، آبادان، زرند، آشتیان، شیراز، تبریز، قم، سبزوار، یزد و خیلی جاهای دیگر است؛ گرچه اکثریت نمایندگان از روحانیون هستند و مخصوصاً شکست جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم]، معنادار است.(ص70)
پنجشنبه 30 فروردین 1363: صبح زود، آقای صیاد شیرازی به منزل آمد و درباره همان حرفهای قبلی در مورد وحدت فرماندهی، صحبت کرد... بر من روزهای سختی میگذرد؛ چون دائماً مراجعات شکوهآمیز دارم و عدهای از نمایندگان خوب مجلس هم شکست خوردهاند؛ اغلب هم حاضر نیستند، شکست را بپذیرند.(صص71-70)
جمعه 31 فروردین 1363: ...اول شب، آقایان محسن رضائی و رحیم صفوی آمدند و دو سه ساعت، وضع جبههها را بررسی کردیم... در مورد نحوه اقدام در تنگه هرمز- در صورت پیش آمد تخریب جزیره خارک توسط عراق- صحبت شد و با ایشان در زمینه امکان دادن فرماندهی عملیات آینده به ارتش- که آقای خامنهای صحبت کرده بودند- مذاکره کردم؛ عکسالعمل بد نبود. گرچه معتقدند، ارتش آمادگی چنین عملی را ندارد.(ص72)
اردیبهشت 1363
شنبه 1 اردیبهشت 1363: ...جلسه شورای سرپرستی [سازمان صداوسیما] داشتیم. در این جلسه، موافقتنامه تبادل فرهنگی با کشور آلبانی تصویب شد... عصر به مجلس رفتم. اول شب، جلسه قرارگاه خاتمالانبیاء برای بررسی پیشرفت کار جنگ، در دفتر من تشکیل شد؛ برخلاف جلسات قبل، آقای صیاد خبر از تفاهم داد و دست از تز فرماندهی واحد برداشت. قرار شد، یک هفته با آقای محسن رضائی و دیگران کار کنند تا قرارگاه را یکپارچه نمایند... صیاد بعد از جلسه، با من خصوصی صحبت کرد؛ معلوم شد ملاقات امروز امام و برخورد قاطع ایشان، این نتیجه را داده است.(ص75)
یکشنبه 2 اردیبهشت 1363: ...عصر، شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی جلسه داشت. بیشتر درباره انتخابات و علل عدم موفقیت کامل حزب جمهوری اسلامی و جامعه روحانیت مبارز تهران بحث بود. درباره ائتلاف با جامعه روحانیت مبارز تهران در مرحله دوم، بحث و تصویب شد. در این جلسه، من از یک بعدی شدن حزب انتقاد کردم.(صص76-75)
دوشنبه 3 اردیبهشت 1363: ...عصر، آقای [اسدالله] بادامچیان آمد و بیشتر، از تخلفهای جناح مقابل خودشان و یک طرفه کار کردن مطبوعات گله داشت؛ توصیه به سازش و عدم اختلاف کردم. دو سه نفر از بازپرسان [زندان] اوین آمدند. برای تعقیب پرونده انفجار نخستوزیری، پیشنهاد دستگیری بعضی از مسئولان معروف را داشتند. قبلاً هم از امام اجازه خواستهاند. امام آن را به [آیتالله شیخ یوسف صانعی] دادستان کل کشور ارجاع دادهاند؛ ضررهای احتمالی را تذکر دادم.(صص77-76)
سهشنبه 4 اردیبهشت 1363: ...شب، با [آقای غازیالدروبی] وزیر نفت سوریه ملاقات داشتم. اظهار میداشت، سخت در مضیقهاند و خواستار کمک در پرداخت [بدهی مربوط به خرید] نفت بودند. خواست که یک قرارداد، شبیه قرارداد سال گذشته تکرار شود و بدهی یک میلیارد دلاری عقب افتاده، نصفش به صورت وام و نصفش تقسیط برای سال آینده باشد؛ تصویب مجلس لازم دارد.(ص78)
چهارشنبه 5 اردیبهشت 1363: ...احمد آقا درباره تجویز انتشار کتابی از دکتر [ابراهیم] یزدی [از نهضت آزادی ایران] در خصوص ملاقاتها و مذاکرات مستقیم امام در پاریس با دول غربی، از جمله آمریکا، مشورت کرد؛ مانعی ندیدیم. درباره ائمه جمعه و بیت شهید [سیدعبدالحسین] دستغیب در شیراز هم صحبت شد... شب، آقای [سیدحسین] مرعشی، معاون استاندار کرمان آمد و درباره استعفای استاندار مشورت کرد. از لزوم بیطرفی دادستان سیرجان در مورد طرفداران آقای [محمد] اخلاقینیا [نماینده سیرجان] صحبت کرد و نیز از حمایت ناظران شورای نگهبان از رقیب کاندیدای پیروز شده در انتخابات جیرفت گفت.(صص80-78)
پنجشنبه 6 اردیبهشت 1363: ...از نخستوزیری اطلاع دادند که دیشب، عراقیها یک کشتی بزرگ نفتکش سیصد و چهل هزار تنی [به نام سفینهالعرمات]- متعلق به عربستان سعودی و در اجاره کره جنوبی را- که از خارک نفت گرفته بود، در 250 کیلومتری جنوب شرقی خارک زدهاند. کشتی آتش گرفته، ولی سرنشینانش به جز یک نفر نجات پیدا کردهاند... مرحله خطرناکی پیش آمده. سیاست عراق، این است که پای کشورهای دیگر را به میان آورد و برای نجات خودش، جنگ را در منطقه گسترش دهد. احمد آقا آمد؛ در همین باره صحبت شد. نظر من این است که برای نشان دادن عکسالعمل، باید همه جوانب را بررسی کنیم؛ چون عراقیها اینجا کشتی ندارند.(ص80)
جمعه 7 اردیبهشت 1363: ...برای خطبه نماز جمعه مطالعه میکردم. با آقایان رئیسجمهور و نخستوزیر هم در مورد کیفیت اظهارات، درباره کشتی [نفتکش متعلق به] عربستان [سعودی]- که دچار آتشسوزی شده است- مشورت کردم. با توجه به اینکه رسانههای خبری هنوز در اینکه انفجار بوده یا مین و یا موشک، ابراز تردید کردهاند، مصلحت ندیدیم که منتسب به عراقیها بشود که توفیقی برای آنها محسوب شود... آقای محسن رضائی [فرمانده سپاه پاسداران] هم تلفن کرد و از اظهارات آقای منتظری در ملاقات با نمایندگان امام در سپاه گله داشت؛ برای حل این مشکل که با آقای منتظری دارند، کمک خواست.(صص83-82)
شنبه 8 اردیبهشت 1363: ...عصر، آقای [علی] فلاحیان مسئول کمیته [انقلاب اسلامی] آمدو از کمی بودجه کمیته، مشکل اطلاعات، شیوع فساد اخلاقی و در رابطه با شهربانی نظراتی ارائه کرد.(ص87)
یکشنبه 9 اردیبهشت 1363: ...به دفتر امام رفتم. دستهجمعی با گروهی از سران و مسئولان، [به مناسبت سالروز بعثت پیامبر اسلام (ص) ] امام را زیارت کردیم. امام فرمودند، درس «فصوصالحکم» را پیش پدر آقای شاهآبادی خواندهاند. سپس به حسینیه جماران رفتیم. رئیسجمهور عید فطر را تبریک گفتند و امام صحبت کردند. ضمن صحبت، به جریانی که به اسم دین با انقلاب برخورد سوء دارند، حمله کردند؛ تشبیه به مقدسان خوارج کردند.(ص88)
دوشنبه 10 اردیبهشت 1363: ...عصر،[آقای تورگوت اوزال] نخستوزیر ترکیه به ملاقات آمد. جلسه طولانی خوبی داشتیم. بیشتر درباره جنگ صحبت بود و بالاخره موضوع سقوط صدام را به عنوان راهحل مطرح کرد؛ استقبال کردم. جلسه مفیدی بود. در ملاقات رئیسجمهور و نخستوزیر هم این موضوع را مطرح کرده، ممکن است در محافل سیاسی سران منطقه، به طور جدی مطرح باشد.(ص89)
سهشنبه 11 اردیبهشت 1363: ...اول شب، قرارگاه خاتمالانبیاء جلسه داشت. تغییراتی در طرح عملیاتی دادیم. روحیه آقای صیادشیرازی خوب بود ولی آقای [محسن] رضائی به آن خوشبین نبود. سپس با رئیسجمهور، درباره حزب و اختلافات دو خط فکری و اطلاعات و تکمیل کابینه مذاکره کردیم؛ سودمند بود. بنا شد، ادامه داشته باشد.(ص92)
چهارشنبه 12 اردیبهشت 1363: ...آقای [رضا] امراللهی مسئول [سازمان] انرژی اتمی آمد و درباره کمی بودجه و کارشکنیهای مخالفان، استمداد داشت... ظهر، آقایان سیدمحمدرضا بهشتی و مسیح مهاجری آمدند. صحبت درباره حزب [جمهوری اسلامی] بود. نگران یک بعدی شدن و تسلط محافظهکاران بر امور حزب و طرد نیروهای فعال جوان بودند و احتمال بیرون رفتن [از حزب] را مطرح کردند. گفتم بمانند و از طریق آقای خامنهای، برای تعدیل تلاش شود... با مهندس موسوی نخستوزیر ملاقات داشتیم؛ به خاطر عدم هماهنگی با رئیسجمهور و کمی بودجه، استعفا و تعویض کابینه را مطرح کرد؛ مخالفت کردم و گفتم باید تفاهم ایجاد کرد. ولی اگر مجلس آینده با ایشان خوب نباشد، استعفا را منطقی دانستم؛ البته ظاهراً چنین نخواهد شد. قرار شد برای تکمیل کابینه و ایجاد تفاهم، اقدام کنیم... شب، جلسهای در منزل [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور بود؛ درباره تکمیل کابینه به توافق رسیدیم.(صص93-92)
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1363: ...بعد از شهادت آقای [مهدی] شاهآبادی، انتظار میرفت در مرحله دوم، به جای ایشان از افراد بعدی، کسی انتخاب شود. مجلس، به خاطر اینکه اسم آقای احمد توکلی در لیست انتخاباتی میآید، مخالفت کرد. دیگران به خاطر انتخاب ایشان و احتمال آمدن آقای [اسدالله] بادامچیان اصرار بر آن دارند. شورای نگهبان به نفع اینها نظر داده است. ولی مشکل همان مخالفت مجلس است... عصر آقای [محسن] رفیقدوست، تلفنی از من خواست به آقای منتظری تلفن کنم که آقای محسن رضائی را که به قم میرود، بپذیرند. آقای منتظری، مدتی است با فرماندهان سپاه روابط خوبی ندارند.(ص94)
جمعه 14 اردیبهشت 1363: ...صبح، [آقای ناطقنوری] وزیر کشور اطلاع داد، نظر شورای نگهبان این است که در حدود سی شهر را- که فرصت نکرده رسیدگی کند- در مرحله دوم، انتخابات انجام ندهیم و به میان دورهای بیفتند؛ از جمله قم و اصفهان. با این نظر مخالفت کردم و گفتم باعث اختلاف میشود و شورای نگهبان متهم به اعمال خط سیاسی میگردد. توسط حاج احمد آقا مطلب را به امام هم پیغام دادم. عصر مطلع شدم که توجه به اشکال موجود کردهاند و راهحل انتخاب شده، این است که یک هفته، انتخابات مرحله دوم را به تأخیر بیندازند تا رسیدگی کامل [انجام] شود.(ص94)
شنبه 15 اردیبهشت 1363: ...تا ظهر، جلسه شورای سرپرستی [صداوسیمای جمهوری اسلامی] داشتیم و در مورد برپایی سمیناری برای روز جهانی قدس و آئیننامه واحد سیاسی، شورای عالی سیاسی و همچنین تشویق و تنبیه سردبیران خبر، تصمیم اتخاذ شد.(ص95)
یکشنبه 16 اردیبهشت 1363: ...عصر به جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] نرفتم؛ به جهت کمی علاقه و هم به خاطر کار زیادی که داشتم. آقایان [مسیح] مهاجری و [سیدمحمدرضا] بهشتی آمدند و درباره یک بعدی شدن حزب جمهوری اسلامی حرف داشتند.(ص95)
دوشنبه 17 اردیبهشت 1363: ...ساعت هفت، آقای [میرحسین موسوی] نخست وزیر و آقای [محسن] کنگرلو آمدند. درباره [تحرکات] ضدانقلاب در اروپا و همچنین معرفی سه وزیر جدید بحث شد... آقای [محمدعلی] تاتاری نماینده زاهدان آمد و نگران از این بود که یکی از معدومان شاخه نظامی حزب توده، در خانهاش رفت و آمد داشته است... ناصر برواری نماینده مجلس عراق که به ایران پناه آورده است، آمد؛ از بیتوجهی مجلس اعلای [انقلاب اسلامی] عراق و مسئولان به او و عدم استفاده از امکانات و اطلاعاتش و همچنین از مشکلات زندگی حرف زد؛ به آقای ]علی] شمخانی گفتم از ایشان بهتر استفاده شود. مسئولان اطلاعات سپاه برای استمداد در همکاری با [آقای اسدالله لاجوردی] دادستان انقلاب تهران آمدند... دکتر ولایتی آمد. گزارش روابط با عربستان و شوروی را داد و درباره آن مشورت کرد. روسها پیشنهاد تحسین روابط کردهاند.(صص97-95)
سهشنبه 18 اردیبهشت 1363: ...در جلسه علنی مجلس، ائمه جمعه و جماعات شرکت کننده در کنفرانس [بینالمللی ائمه جمعه] آمدند. برای آنها صحبت کردم؛ به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه شد. نماز ظهر و عصر با امامت من خوانده شد... بعد از ناهار با آقای کفتارو مفتی کشور سوریه ملاقات داشتم. درباره وضع لبنان صبحت کردم و از سیاست سوریه برای عادی کردن وضع لبنان- با وجود اشغال جنوب [لبنان] توسط اسرائیل و ادامه حکومت فالانژها- اظهار نگرانی نمودم... [سرهنگ ترابی] رئیس دفتر مشاورت امام [درارتش] آمد. گزارش موشک خوردن کشتی [نفتکش متعلق به] عربستان سعودی را آورد و راجع به راههای مبارزه با این رویه جدید عراق- که برای ایجاد مانع در صدور نفت ما شروع شده است- نظر داد... شب، جامعه روحانیت مبارز تهران در دفتر من جلسه داشت؛ بیشتر به بحثهای متفرقه و هزینهها یا [نحوه تأمین] مخارج انتخابات [مرحله دوم مجلس شورای اسلامی] گذشت. پولی هم برای مخارج مرحله دوم انتخابات، تعهد شد. ساعت 12 شب به خانه آمدم.(صص99-97)
چهارشنبه 19 اردیبهشت 1363: ...مقامات [عربستان] سعودی با زدن کشتیهای نفتکش توسط عراق، روی موافقت نشان دادهاند که حاکی از توطئه دسته جمعی دارد. شب، جلسه مسئولان قوا در منزل آقای موسویاردبیلی [رئیس دیوان عالی کشور] بود. رئیسجمهور به خاطر مسافرت به مازندران، حضور نداشتند. قرار شد در خلیجفارس، در مقابل زدن کشتیهای حامل نفت، مقابله به مثل شود. احمد آقا از امام نقل کردند که با آزادی احسان طبری [تئوریسین حزب توده]- که مصاحبه خصوصی کرده- موافقند. قرار شد آزاد شود و تحت نظر باشد. همچنین امام از اینکه در یکی از کلاسهای دانشگاه تهران توسط جهاد دانشگاهی، مانع بین خانمها و آقایان دانشجو نصب شده، ناراحت شدهاند و دستور دادهاند، برداشته شود و تعبیر «خشکه مقدس نادان» را در مورد آنها فرمودهاند. درباره انتخابات بحث کردیم و معلوم شد، نامه آیتالله منتظری به امام- که در این خصوص انتقاد کردهاند- پخش شده است.(ص99)
پنجشنبه 20 اردیبهشت 1363: با آیتالله خامنهای [رئیسجمهور] درباره لزوم تسریع در اجرای تصمیم مقابله به مثل در زدن کشتیهای نفتکش [در خلیج فارس] تلفنی صحبت کردم. آقای [اسدالله] بیات هم، تلفنی اطلاع داد که آقای [احمد] جنتی [عضو فقهای شورای نگهبان] از جریان امضای نامه توسط نمایندگان مجلس به خدمت امام، درباره عدم رعایت بیطرفی شورای نگهبان در ابطال انتخابات، اعتراض داشتهاند... احمدآقا هم آمد و راجع به مدرسه بزرگ طلبگی دخترانه- که در قم با بودجه امام، نیمهساز شده و برای ادامه کار، دیگر امام پول نمیدهند- صحبت کرد و اینکه طلبهها هم، باید سهمی در مدیریت حوزه داشته باشند. راجع به دروغگوییهای شیخ علی تهرانی در رسانههای عراق هم بحث شد.(ص101)
جمعه21 اردیبهشت 1363: ...با آقای خامنهای، تلفنی صحبت کردم؛ راجع به مطالب امروز نماز جمعه- که ایشان اقامه میکنند- مذاکره کردیم. اطلاع دادند که دستور مقابله به مثل در مقابل حمله به کشتیهای نفتکش که از خارک نفت میگیرند، صادر شده است؛ تحولی در جنگ است. خداوند عاقبت را به خیر دارد.(ص101)
شنبه 22 اردیبهشت 1363: ساعت هشت و نیم، آقای شیرازی امام جمعه مشهد آمدند؛ بیشتر برای شکایت از حرکت شورای نگهبان در ابطال بعضی از صندوقها و انتخابات بعضی از حوزهها و ترکیب هیأت نظارت. فرزند ایشان هم در حوزه انتخابیه داراب، از همین سیاست ضربه خورده و موفقیتش به خاطر ابطال انتخابات، از دست رفته است. تلاش دارند که با امام ملاقات کنند.(ص102)
یکشنبه 23 اردیبهشت 1363: تا ساعت ده صبح در منزل ماندم. قرار بود آقای خامنهای، بعد از زیارت امام به منزل ما بیاید، ولی دیر شد... عصر، دکتر [عبدالله] جاسبی آمد و راجع به دانشگاه آزاد اسلامی، هفته کمک [به دانشگاه]، معافیت [تحصیلی] دانشجوها از سربازی و نیازهای حزب [جمهوری اسلامی] صحبت کرد. عصر، همچنین در جلسه شورای مرکزی حزب شرکت کردم. بحثها درباره انتخابات، تبلیغات، دبیر حزب [جمهوری اسلامی] یزد، کمبود پول و درخواست کمک بود. قرار شد هر عضوی از شورا، فعلاً پنجاه هزار تومان بپردازد. اول شب، جلسهای با حضور فرماندهان سپاه و وزیر امور خارجه در دفتر آقای خامنهای داشتیم. فرمانده نیروی هوائی اطلاع داد که یک کشتی کویتی [به نام «بحره»] در خلیجفارس، منفجر شده است.(صص106-105)
دوشنبه 24 اردیبهشت 1363: ...اخوی محمد [رئیس سازمان صداوسیما] راجع به پخش اعتراض استاندار اصفهان به اظهارات آقای امامیکاشانی در خصوص ابطال انتخابات اصفهان از صداوسیما، تلفنی مشورت کرد. عصر، آقای خامنهای اطلاع دادند که یک کشتی دیگر کویتیها، دچار حادثه شده است.(صص107-106)
سهشنبه 25 اردیبهشت 1363: ...دکتر احمدی از ستاد انقلاب فرهنگی آمد، تذکراتی راجع به گزینش دانشجو و تأکید بر عدم مشخص کردن مرحله تحقیقات عقیدتی و سیاسی نمودم و راجع به دانشجو شناخته شدن محصلان دانشگاه آزاد تأکید کردم... عصر، شورای عالی دفاع جلسه داشت. درباره کیفیت برخورد با موضوع حمله به کشتیهای نفتکش از طرف عراق بحث شد. بعد از جلسه، مصاحبه تلویزیونی کردم. سپس جلسه خصوصی طولانی با آقای خامنهای داشتیم. درباره کیفیت برخورد با دو خط تندرو و محافظه کار بحث کردیم؛ مفید بود. باید ادامه بدهیم... امام بیانیهای در حمایت از شورای نگهبان در مقابل حملاتی که به آنها در انتخابات- با ادعای خطی برخورد کردن- آغاز شده بود، دادهاند؛ باعث ناراحتی تندروها خواهد شد.(صص108-107)
چهارشنبه 26 اردیبهشت 1363: صبح زود، [سرهنگ محمد سلیمی] وزیر دفاع آمد و توضیحی برای برنامه بازدید از کارخانههای مهماتسازی سازمان صنایع دفاع داد و با هم به محل کارخانه [واقع] در شمال خیابان پاسداران رفتیم. از چند واحد بازدید کردیم؛ از جمله از فشنگسازی و گلولهسازی 130 و 155 میلیمتری که نسبتاً منظم است و از مینهای دریائی که اخیراً طراحی کردهاند... خبر دادند که یک کشتی بزرگ عربستان سعودی، موشک خورده است. دولت کویت، رسماً اعلام کرده که ایران، دو کشتیاش را زده و [ایران را] تهدید کرده است. ملک فهد [پادشاه عربستان سعودی]، توسط کاردار ما، پیغام نرم فرستاده و تقاضا کرده است که کشتیها را نزنیم. شب، آقایان خامنهای، احمدآقا، موسویاردبیلی و دکتر ولایتی مهمان من بودند. برای جواب ملک فهد و کویت تصمیم اتخاذ شد.(صص109-108)
پنجشنبه 27 اردیبهشت 1363: در شعبه سیار 110 جماران که برای رأیگیری به بیت امام آورده بودند، به همراه بچهها رأی دادیم... شب، گزارشهای رسیده از سراسر دنیا را خواندم و رسانههای جمعی و دولتهای غربی به موضوع کشتیها در خلیجفارس، خیلی اهمیت دادهاند و دارند، خطر را بزرگ جلوه میدهند.(ص110)
جمعه 28 اردیبهشت 1363: ...برای اقامه نماز جمعه به دانشگاه تهران رفتم... آقای [ابوالقاسم] خزعلی [عضو شورای نگهبان] قبل از خطبه در سخنرانی خود، از پیام امام درباره شورای نگهبان مطالبی گفتند و من نخواستم در آن بحث وارد شوم... در مجموع، بعد از عملیات خیبر و ظهور آسیبپذیری حیاتی عراق و امکان پیشرفت نیروهای ما در داخل خاک عراق، حامیان بعث عراق، علیه ما تهاجم وسیع تبلیغاتی را آغاز کردهاند و با دادن امکانات جدید به صدام و بازگذاشتن دست او، سیاست محروم کردن ایران از درآمد نفت را دنبال میکنند.(ص114)
شنبه 29 اردیبهشت 1363: ...به سازمان انرژی اتمی رفتم. قسمتی از تأسیسات آنجا را بازدید کردم... خبر رسید که دیشب، عراق یک کشتی حامل آهن را- که از اسپانیا به سمت ایران در حرکت بود- زده و کشتی غرق شده است. آقای [میرحسین موسوی] نخستوزیر، تلفنی اطلاع دادند و نظرشان این بود که ما در تلافی عجله نکنیم، چون جو تندی علیه ما درست کردهاند.(صص115-114)
یکشنبه 30 اردیبهشت 1363: ...در شورای مرکزی حزب شرکت نکردم و بیشتر به مطالعه گزارشها پرداختم... با وزارت نفت صحبت کردم. خیلی نگران هستند. صادرات نفت به نصف رسیده است. با نخستوزیر، رئیسجمهور، وزیر کشور و صداوسیما برای انجام کارهای جاری صحبت کردم.(ص116)
دوشنبه 31 اردیبهشت 1363: به زیارت امام رفتم. در خدمت امام درباره وضع بحرانی خلیجفارس و احتمال دخالت قدرتهای بزرگ مذاکره کردیم. امام هم نگران عواقب آن بودند و بیشتر در صورت تفاهم آمریکا و شوروی، احتمال خطر میدادند؛ البته این را هم درست نمیدانستند که دست روی دست بگذاریم و صدور نفت ما قطع شود و معتقد بودند در این صورت، تا حد درگیری با آمریکا را هم، باید پذیرفت و میفرمودند: «ما که از افغانها کمتر نیستیم.» اما ترجیح میدهند، کاری کنیم که این وضع پیش نیاید... با امام درباره وضعی که به دنبال تأیید امام از شورای نگهبان پیش آمده، و اختلاف و درگیری دیروز مجلس و پخش اسامی امضاء کنندگان نامه به امام صحبت شد. فرمودند، به آنها بگو این اختلافات، قلب من را به درد میآورد.(ص116)
خرداد 1363
سهشنبه 1 خرداد 1363: ...پیش از شروع جلسه، پیام امام را- که فرمودند از اختلافات آنها، قلبشان به درد میآید- به نمایندگان گفتم... عصر، جلسه شورای عالی دفاع داشتیم. در این جلسه، بودجه تبلیغات منطقه کردستان و لغو شش ماه احتیاط خدمت وظیفه پزشکان تصویب شد. جلسهای با سران قوای مسلح، در دفترم داشتم؛ راجع به پیشنهاد ژاپن [به سازمان ملل] مبنی بر اجازه دادن به عراق برای استفاده از خلیجفارس و [اعلام] آتشبس در [منطقه] خلیجفارس بحث شد.(ص119)
چهارشنبه 2 خرداد 1363: در جلسه عنلی مجلس، لایحه دو فوریتی کمک به سوریه مطرح بود. معلوم شد، آقای [علی اکبر] معینفر [نماینده تهران] به عنوان مخالف، اسم نوشته است... پیشنهاد میشد که مانع صحبت او بشویم، ولی ترجیح دادم که بگذاریم صحبت کند؛ نمایندگان حوصله به خرج دادند و لایحه با رأی اکثریت قوی تصویب شد... شب، مهمان احمد آقا بودیم. امام هم [در این مهمانی] شرکت کردند. آقای [محمود] بروجردی گزارشی از مذاکرات نماینده عربستان سعودی با آقای محتشمی در آلمان را داد که مطلب مهمی نداشت. با امام راجع به بحران نفتکشها در منطقه خلیجفارس صحبت کردیم؛ نتیجه مشخصی نگرفتیم. امام از آسیب دیدن مردم شهرهای ایران و عراق [در اثر حملات هوایی] اظهار ناراحتی کردند.(ص120)
پنجشنبه 3 خرداد 1463: ...ساعت یازده و نیم، آقایان عبدالحلیم خدام معاون حافظ اسد و فاروق الشرع وزیر امور خارجه سوریه آمدند؛ با آنها درباره بحران خلیجفارس صحبت کردیم. در بسیاری از موارد از جمله در مورد لزوم سقوط صدام و به هم زدن توطئه دشمنان در محروم کردن ما از [صادرات] نفت و عدم اجازه به عراق در بهرهگیری از خلیجفارس و تلاش برای دور کردن عربستان و کویت از صدام، وحدت نظر داشتیم؛ قرار شد آنها در این خط سیاسی حرکت کنند و ما هم به راه خود ادامه دهیم. پیشنهاد کردم که [از طرف دولت سوریه] فشاری از مرزهای غربی، به عراق وارد آید... شب، آقای نخستوزیر تلفن کرد و خبر حادثه دیدن یک کشتی انگلیسی در خلیجفارس- با تیر غیب- را گفت؛ در مورد این مسئله کمی نگران بود.(صص123-122)
جمعه 4 خرداد 1363: ...اقامه نماز جمعه [این هفته تهران] را به آقای [محمد] امامی کاشانی محول کردم؛ ایشان زیاد روی حمایت امام از شورای نگهبان تکیه کرد.(ص123)
شنبه 5 خرداد 1363: ...آقای مهندس [مهدی] بازرگان [نماینده تهران] میخواست نطق پیش از دستور را به جای آقای [هاشم] صباغیان در آخرین روز مجلس داشته باشد، اما چون به کلی نطقهای قبل از دستور را- به خاطر فوقالعاده بودن مجلس- لغو کرده بودیم، میسر نشد.(ص124)
یکشنبه 6 خرداد 1363: ...شب هم شورای داوری [حزب جمهوری اسلامی] جلسه داشت؛ بحث در کلیات و مشکلات حزب و راهحل مشکلات، از جمله نظر امام و آیتالله منتظری در رفع اختلافات و حل مشکل تکلیف و تعبد حزبی در رابطه با وظایف فردی و تشخیصهای فردی بود. شب را در مجلس خوابیدم.(ص125)
دوشنبه 7 خرداد 1363: ...عصر، آقای [محسن] رفیقدوست، همراه با ابوخالد- فرستاده ویژه یاسر عرفات- آمدند. نامهای از عرفات آورد و به طور شفاهی از آقای عرفات نقل کرد که اقرار به اشتباه خودشان داشته و جنگ تحمیلی را جنگ آمریکا و ارتجاع علیه جمهوری اسلامی میداند؛ اطلاع از توطئه جدید آمریکا علیه ایران؛ به منظور نابودی ما داد. نوشتهای بیامضاء [آورده بود] که پیشنهاد میکرد، تلاش برای صلح را از طریق کشورهای غیرمتعهد و سازمان کنفرانس اسلامی آغاز کنند و جواب میخواست. گفتیم که اگر این مطالب را آقای عرفات به طور علنی بگویند، راه بهبود روابط هموار میشود. گفتم از آمریکا نمیترسیم... رئیسجمهور درباره تعویض [سرتیپ ظهیرنژاد] رئیس ستاد مشترک ارتش، تلفنی مشورت کردند.(ص129)
سهشنبه 8 خرداد 1363: ...قبل از جلسه علنی، درباره هیأت رئیسه مجلس به مشورت پرداختیم و سپس جلسه علنی مجلس، برای انتخابات هیأت رئیسه موقت تشکیل شد. با 196 رأی موافق، از 205 رأی نمایندگان حاضر در جلسه، به ریاست [مجلس] انتخاب شدم. برای نامزدی ریاست مجلس، رقیب نداشتم... اول شب، آقای امامیکاشانی [عضو فقهای شورای نگهبان] آمد و پیشنهاد ایجاد ارتباط بین شورای نگهبان و سایر مراکز را برای تفاهم و جلوگیری از تشتت میداد. [نظرش را] پسندیدم. معتقد بود، این درست نیست که اختلاف پیش آید؛ و [باید] با حمایت امام از خطر جلوگیری شود؛ همچنان که اخیراً در مورد شورای نگهبان و دولت پیش آمد.(صص132-130)
چهارشنبه 9 خرداد 1363: ...امروز نمایندگان مجلس اول و مجلس دوم با امام ملاقات داشتند. قبل از ملاقات [رسمی]، با امام خصوصی ملاقات کردم و امام از وضع نمایندگان جدید پرسیدند؛ ابراز رضایت کردم. درباره حقوق شورای نگهبان، صحبت شد و اینکه ارگانها نباید سلیقههای خود را در امور دخالت دهند.(ص132)
پنجشنبه 10 خرداد 1363: ... اولین جلسه علنی مجلس دوره دوم بعد از انتخابات هیأت رئیسه موقت، تشکیل شد... گزارش شعبهها درباره اعتبارنامهها بود. 74 اعتبارنامه تصویب شده، مطرح گردید؛ 71 فقره تصویب و 3 فقره، ازجمله پرونده آقای هادی غفاری [نماینده تهران] مورد اعتراض قرار گرفت. چون پروندههای دیگران [به مجلس] نرسیده، بنابراین نه شعبهها کاری دارند و نه میشود جلسه علنی داشت؛ پس به ناچار ده روز مجلس را تعطیل کردیم... آقای [ابوالقاسم] خزعلی آمد و بیشتر درباره عدم توجه صداوسیما به تذکرات ایشان و [لزوم] عدم افراط در شب سالگرد [درگذشت] دکتر [علی] شریعتی صحبت داشت.(ص134)
جمعه 11 خرداد 1363: ...خانم آقای [شیخ علیاصغر] مروارید تلفن کرد و برای آقای مروارید، وقت ملاقات خواست؛ در جریان اختلافات ما با بنیصدر، با ایشان کمی اختلاف پیش آمد و روابط مثل گذشته صمیمی نبود.(ص136)
شنبه 12 خرداد 1363: ...دکتر ولایتی اطلاع داد که [آقای رابحبیطاط] رئیس مجلس الجزایر، بدون قرار قبلی اطلاع داده که فردا وارد تهران میشود؛ گفتیم مانعی ندارد؛ لابد برای مذاکره درباره جنگ میآید.(ص136)
یکشنبه 13 خرداد 1363: ...[آقای محمد غرضی] وزیر نفت اطلاع داد یک کشتی نفتکش ترکیه که عازم جزیره خارک بوده، توسط عراقیها زده شده است و رئیسجمهور گفتند در این مورد، دستور مقابل به مثل دادهایم... عصر، آقای [اسدالله] لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] و مسئولان و مسئولان اطلاعات سپاه آمدند. برا هماهنگ شدن در کار اطلاعات، مشکل این است که دادستانی تهران، کار اطلاعاتی میکند. با مذاکرات طولانی، قرار شد با [تشکیل] کمیتهای مشترک، [امور اطلاعاتی را] هماهنگ کنند. عصر، در جلسه حزب [جمهوری اسلامی] شرکت نکردم.(صص138-137)
دوشنبه 14 خرداد 1363: ...نزدیک افطار، آقای رابح بیطاط و همراهان و وزیر امور خارجه و همراهان و حاج احمد آقا آمدند. مطلب مهمی برای مذاکره نداشتند؛ به نظر وزارت امور خارجه و آقای خامنهای، بیشتر برای مطرح شدن کشور الجزایر در این شرایط بحرانی- به عنوان ساعی برای رفع بحران- سفر کردهاند. به عراق هم نمایندهای اعزام داشتهاند.(ص138)
سهشنبه 15 خرداد 1363: پیش از ظهر، هواپیماهای عراقی، مردم شهر بانه کردستان را- که مشغول تظاهرات برای سالگرد 15 خرداد بودهاند- بمباران کرده و بیش از ششصد نفر مجروح و شهید شدهاند. عراق جنایت عظیمی مرتکب شده است. آقای مروارید با قرار قبلی آمد و پس از چند سال ملاقات نمودیم که خوب بود؛ برای برگرداندن بنیاد انقلاب اسلامی کمک میخواست. با فشار دادستانی [تهران] و کمیته [انقلاب اسلامی، این بنیاد] به امام واگذار شده است. میخواست که امام سرپرستی بنیاد را به او بدهند.(صصص142-141)
چهارشنبه 16 خرداد 1363: ...دیروز یک هواپیمای اف- 4 ما در فضای عربستان [سعودی] سرنگون شده و عربستان، زدن هواپیما را رسماً به عهده گرفته است. حادثه تلخی است و انعکاس وسیعی داشته است؛ این جریان، میتواند به عنوان آغاز درگیری ما با عربستان [سعودی] باشد... آقای [هادی] مروی از دادستانی انقلاب آمد و درباره دادن اماننامه به فراریان تواّب به خارج که آقای آیتالله منتظری در پیام نوروزی گفتهاند، مشورت کرد. آقای [محمود رضایی] هنجنی نماینده سابق کرج- که این بار رأی نیاورده است- آمد و از اینکه وضع انجمن حجتیه باعث شکست او شده است، ناراحت بود و میگفت وضع آنها را روشن کنید. امام به صراحت گفتهاند که انحلال [انجمن حجتیه را] اعلام کنند ولی آنها نکردهاند... آقای عبدالکریم مهاجر- امام جمعه سیاه پوست لوسآنجلس آمریکا- آمد. آدم سادهای است. دست فروش است و میگفت حقوق خوانده است. درباره نهضت سیاهان آمریکا علیه دولت سفیدها، نکاتی گفت و [تشکیل] دفتری [را برای حمایت از نهضت سپاهان آمریکایی] در تهران خواست. قبل از افطار، به منزل آیتالله خامنهای رفتم. جلسه سران قوا آنجا بود. درباره جنگ و بحران خلیجفارس و خیلی چیزهای دیگر، بحث و تصمیمگیری شد. وضع خلیجفارس نگرانیآور است. قرار شد از امام اجازه بگیریم که در خلیجفارس و شهرها، [پیشنهاد] آتشبس [را] قبول کنیم. قبلاً امام خواسته بودند که در این موضوع بررسی کنیم. دیروقت به خانه آمدم.(صص144-142)
پنجشنبه 17 خرداد1363: ...احمدآقا آمد و اطلاع داد که امام با آتشبس درباره شهرها موافقند، ولی میفرمایند به نحوی باشد که احساس ضعف نشود. به آقای دکتر ولایتی [وزیر امور خارجه] گفته شده، ولی آقای خامنهای اطلاع دادند که مشاوران وزارت امور خارجه، معتقدند که فعلاً به ژاپنیها اطلاع ندهیم. قرار بود به آنها که این پیشنهاد را دادهاند، بگوئیم که موافقیم تا در جلسه هفت کشور صنعتی- که امروز در اروپا تشکیل میشود- [این پیشنهاد را] مطرح کنند... جلسهای با حضور فرماندهان ارتش و سپاه و رئیسجمهور و احمدآقا در منزل ما تشکیل شد و چند ساعت طول کشید. برنامه عملیات آینده را گفتند؛ چون بخشی از طرح را ناموفق میدانند، در نتیجه کل عملیات به تعویق خواهد افتاد... خبر آوردند که عراق به گیلان غرب هم حمله کرده است. به آقای صیادشیرازی تأکید کردیم که نقاط نظامی و حساس و استراتژیک بصره را گلوله باران کنند.(صص145-144)
جمعه 18 خرداد 1363: ...با آقای خامنهای [رئیسجمهور] هم تلفنی صحبت کردم که امروز در نماز جمعه- روی حرکت مردم به سوی جبههها- به مناسبت شرایط جدید خلیج فارس- تکیه کنند. دکتر ولایتی [وزیر امور خارجه] تلفنی اطلاع داد که وزیر امور خارجه قطر، خواسته است که رسماً اطلاع دهیم با آمدن هیأتی از طرف شورای همکاری خلیجفارس، برای مذاکره درباره جلوگیری از توسعه جنگ به سایر کشورهای همسایه و هم درباره پایان جنگ موافقیم... بر اساس نظر امام، گفتم اطلاع بدهند که در صورت تقاضای شورا [ی همکاری خلیجفارس] نسبت به موضوع اول، موافقت میکنیم نه موضوع دوم.(ص145)
شنبه 19 خرداد 1363: ...مذاکرات جلسات شورای انقلاب را میخواندم که دکتر [عباس] شبیانی [دبیر شورای انقلاب] نوشته است؛ [مذاکرات جلسات] ناقص است ولی از هیچ، بهتر است. اشتباه کردیم که مذاکرات را به طور کامل ضبط نکردیم؛ فکر میکنم، عدم ضبط [این مذاکرات]، بخشی از حقایق مهم تاریخ انقلاب را برای همیشه مکتوم خواهد گذاشت و هر کسی با دید خودش، [مطالب را] خواهد گفت و خواهد نوشت... افطار را در منزل امام با اعضای دفتر و خدمه خوردیم. مهدی و یاسر [فرزندانم] هم آمدند. امام آمدند و نماز به جماعت خوانده شد و امام با شروع افطار، تشریف بردند.(ص146)
یکشنبه 20 خرداد 1363: ...عصر، در جلسه شورای مرکزی حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. افطار را مهمان آقای خامنهای بودیم. شب، با آقایان صیاد [شیرازی] و [محسن] رضائی و آیتالله خامنهای، برای بررسی طرح جدید عملیات آینده، جلسه داشتیم. نظریه قرارگاه خاتمالانبیاء را [در مورد نحوه عملیات] گفتند؛ نیروی زیاد غیرقابل تحصیلی را مطالبه میکردند که رد شد.(ص147)
دوشنبه 21 خرداد 1363: ...پس از مذاکرات زیاد، بالاخره دبیرکل سازمان ملل، پیشنهاد آتشبس در خصوص حمله به اهداف غیرنظامی را به تأیید دو طرف جنگ رسانید و زمان آغاز آتشبس را نیمه شب 4 ژوئن 1984 به وقت گرینویچ اعلان کرد... در دفتر رئیسجمهور، جلسه شورای عالی دفاع داشتیم و تصمیماتی اتخاذ شد؛ از جمله درباره پیشنهاد [آقای خاویر پرزدکوئیار] دبیرکل سازمان ملل و مسئله ناوهای جنگی آمریکا و فرانسه در خلیج فارس بحث شد. اقدام خطرناکی توصیف شد.(صص148-147)
سهشنبه 22 خرداد 1363: ...آقای رئیسجمهور، تلفن کردند و اطلاع دادند که از لحظه مقرر توسط دبیرکل سازمان ملل- ساعت سه و نیم بامداد- زدن شهرهای عراق متوقف شده است؛ قرار بود به خاطر موشک زدن صدام به دزفول، [به گلوله باران شهرهای عراق] ادامه بدهیم؛ پذیرفتم.(ص150)
چهارشنبه 23 خرداد 1363: ...درباره جنایات خمرهای سرخ در کامبوج و قتل فجیع مسلمانان آنجا، برای خطبههای نماز جمعه مطالعه کردم و یادداشت برداشتم. ساعت چهار بعدازظهر، به مجلس رفتم... قبل از افطار، به منزل آقای موسوی اردبیلی [رئیس دیوان عالی کشور] رفتیم. آقایان خامنهای و احمدآقا هم برای افطار آمده بودند. تا ساعت نه و نیم شب، آنجا بودیم. قرار شد چند واحد غیرفعال از بنیاد مستضعفان، به کمیته امداد [امام خمینی] واگذار شود تا با نیروهای خودشان فعالیت کنند و درآمد آنها را خرج محرومان نمایند. اعضای حاضر [در جلسه سران قوا] پذیرفتیم که هیأت مؤسس بنیاد اسکان دانشجو باشیم.(ص150)
پنجشنبه 24 خرداد 1363: ...عصر، ملاقاتی با آقای مجید انصاری داشتم که درباره شغل جدید خود «نمایندگی شورای [عالی] قضائی در زندانها و دادگاههای انقلاب» مشورت داشت. در مورد آزادی زندانیهای نادم و کمتقصیر و کم خطر، و منظم و یکنواخت کردن دادگاهها و کار زندانیان، نظراتی ابراز کردم.(ص151)
جمعه 25 خرداد 1363: ...برای اقامه نمازجمعه به دانشگاه [تهران] رفتم با اینکه روزه هستم و ضعف وجود دارد، بدون زحمت حدود یک ساعت و نیم صحبت کردم و آمادگی ایران، برای آتشبس در خلیجفارس را مطرح نمودم که احتمالاً موج جدیدی در دنیا به راه خواهد انداخت. عصر، آقای [حبیبالله] عسکر اولادی آمد... درباره کمیته امداد و مسائل اختلافی بازاریان با دولت بحث کردیم؛ کمی جو بهتر شده است ولی معتقد است که دولت، برنامه کوتاه کردن دست بازاریان [از اقتصاد کشور] را دارد و با کنار رفتن [اقای میرحسین موسوی] نخستوزیر مخالف است، ولی باید [عملکرد ایشان] تعدیل شود.(صص152-151)
شنبه 26 خرداد 1363: ...عصر، شورای سرپرستی [صداوسیما]، جلسه داشت. دبیری آقای [محسن] دعاگو برای [شورای سرپرستی صداوسیما] تمدید شد. مصوبات دیگری هم داشتیم و راهنمائیهائی در مورد کیفیت تنظیم فیلمهای تاریخ اسلام، با اجتناب از تحریک اختلافات شیعه و سنی، [ارائه کردیم].(صص154-153)
یکشنبه 27 خرداد 1363: ...در جلسه علنی مجلس، 38 اعتبارنامه تصویب شد و 10 تا [اعتبارنامه] هم به کمیسیون تحقیق رفت و من با 181 رأی از 189 نفر حاضر- که 8 نفر رأی ممتنع دادند- به ریاست مجلس برای یک سال انتخاب شدم... نماینده میاندوآب همراه با دکتر رقابی آمدند. تشکر رهبران سرخپوستان آمریکا را از اظهاراتم در نماز جمعه آورد و برای کنگره آینده آنها پیام میخواست... شب، احمد آقا تلفن کرد و اصرار داشت که نمایندگان سازمان ملل، برای نظارت بر زدن شهرها را در ایران بپذیریم؛ من هم موافقم. قرار شد با [آقای میرحسین موسوی] نخستوزیر که در این مورد تردید داشته است، صحبت شود. [احمد آقا] معتقد بود، درباره خلیجفارس هم، خواست عراق برای استفاده از بنادرش را بپذیریم، که قبلاً تصویب کردهایم.(صص156-155)
دوشنبه 28 خرداد 1363: ...پیش از ظهر، تلفنی با آیتالله خامنهای [رئیسجمهور] صحبت کردیم. درباره پذیرفتن ناظران سازمان ملل در ایران و موضعمان در آتشبس خلیجفارس و هواپیمای ربوده شده و تعویض [سرتیپ ظهیرنژاد] رئیس ستاد مشترک ارتش مذاکره شد.(ص156)
سهشنبه 29 خرداد 1363: ...با [آقای علیاکبر ولایتی] وزیر امور خارجه، درباره تعقیب کشورهائی که هواپیمای ربوده شده ما را میپذیرند، تلفنی صحبت کردم. هواپیمای ربوده شده، از مصر بیرون رفته و در ایتالیا سوختگیری کرده و در جنوب فرانسه، به زمین نشسته است.(ص157)
چهارشنبه 30 خرداد 1363: ...آقای مقصودی از ستاد برگزاری نماز جمعه [تهران] آمد و بیشتر روی انحصارطلبی در اداره امور حج و حذف نیروهای غیر هم خط خودشان، شکایاتی داشت. به ایشان تذکر دادم که در دعوت سخنرانان قبل از خطبههای نماز جمعه، دچار همان رویه خطی نشوند... عصر، هیأت رئیسه دائمی مجلس دوره دوم، اولین جلسه خود را تشکیل داد و مسئولیتهای اعضاء مشخص شد. برنامه هفته آینده و کارهای جاری مجلس؛ ساختن سالن جدید بزرگ در مجلس قدیم برای دوره بعدی مجلس و کارهای دیگر. افطار را با سران قوا در حیاط منزل شخصی امام، مهمان احمدآقا بودیم. امام هم برای نماز مغرب و افطار تشریف آوردند و بعد برای کارهای شب قدر، زود تشریف بردند. درباره جنگ، حفاظت منزل آقای قمی در مشهد، آمدن هیأت نظارت سازمان ملل به ایران برای [کنترل] نزدن شهرها، ترمیم کابینه و... بحث و در مواردی، اتخاذ تصمیم شد.(صص158-157)
پنجشنبه 31 خرداد 1363: ...محافل، مراکز و افراد سیاسی جهان، از تأخیر حمله زمینی ایران به عراق- که مدتها است انتظارش را دارند-دچار سرگیجه شدهاند و آن را با کمبود وسائل نظامی، اختلاف رهبران ایران، ترس از اسلحههای جدید عراق و... توجیه و تفسیر میکنند.(ص158)
تیر 1363
جمعه 1 تیر 1363: تمام روز را در منزل ماندم. روزه، از قدرت کارم کاسته است... نماز جمعه این هفته [تهران] را آیتالله خامنهای اقامه کردند.(ص163)
شنبه 2 تیر 1363: به آقای دکتر ولایتی [وزیر امور خارجه] تلفنی تذکر دادم که راجع به آمدن نظّار سازمان ملل به ایران [در مورد نظارت بر آتشبس شهرها] جدیتر عمل کنند... ما در جبههها دست بالا را داریم و عراق راه نجات خود را در حمله به شهرها و کشتیها دیده است. گفتم که از فرانسه بخواهند هواپیمای ربوده شده ما را غیرنظامی معرفی کنند؛ چون [هواپیمای ربوده شده] برای حمل مسافر بوده است، نه برای استفاده نظامی.(ص163)
یکشنبه 3 تیر 1363: صبح زود، یک کشتی سیصدهزار تنی یونانی در اسکله آذرپاد خارک، مورد اصابت موشک عراقیها واقع شده، آتش گرفته و یک اسکله را خراب کرده و خساراتی وارد آمده است... عصر، در جلسه شورای حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. انتخاب مسئولان بعضی واحدهای حزب به جائی نرسید. افطار، مهمان آقای فخرالدین حجازی بودیم. رؤسای سهقوه و گروهی از وزراء و نمایندگان مجلس، بودند.(ص164)
دوشنبه 4 تیر 1363: ...ریاست جلسه را به آقای یزدی سپردم. به دفتر رئیسجمهور رفتم. در جلسه شورای اقتصاد [علاوه بر اعضای شورا] افراد دیگری نیز بود[ند]. برای رسیدگی به وضع ارزی و کیفیت برخورد با وضع موجود- با در نظر گرفتن وضع بحرانی خلیجفارس- کمیسیون پیشنهادی داده بود که براساس نصف ارز پیشبینی شده در بودجه، تصمیمگیری و تخصیص ارز شده است. مسلماً ضربه سختی به تحرک اقتصادی و تولید میخورد و تورم، تشدید میشود... پس از [پایان] جلسه با رئیسجمهور و نخستوزیر درباره ضرورت تسریع در تکمیل کابینه و هم درباره وضع جبههها و ستاد [مشترک] ارتش صحبت شد.(ص165)
سهشنبه 5 تیر1363: ...گزارشها را خواندم. یک هواپیمای مسافربری ما را از فضای جنوب [ایران] ربودهاند و در قطر به زمین نشسته [است] که وزارت خارجه در تلاش است نگذارد [هواپیمای ربوده شده] از قطر بیرون برود؛ برای فشار بر ایران از همه ابزارها استفاده میکنند؛ ازجمله از ستون پنجم و عوامل داخلیشان و نیز زدن کشتیها، هواپیماهای غیرنظامی و شهرها... احمدآقا آمد، اطلاع داد که آقای [محسن] رضائی، نامهای به امام نوشته و خواستهاند که برای انجام عملیات بر آنها فشار وارد نشود تا بتوانند آماده شوند. تعجب کردم که خودشان، وقت [عملیات] تعیین میکنند و مرتباً عوض میکنند. این بار برعکس عملیات خیبر، ارتش، بیشتر از سپاه آمادگی دارد.(ص166)
چهارشنبه 6 تیر 1363: ...عراقیها، امروز یک کشتی سوئیسی حامل نفت ما را زدهاند. شش نفر از کارکنان کشتی- که اسپانیائی بودهاند کشته شدهاند. نخستوزیر اطلاع داد که [آقای محمد غرضی] وزیر نفت میگوید میزان خسارات اسکله خارک، چهارصد میلیون دلار است، گفتم رقم درست نیست، دوباره تحقیق کنید؛ بعداً گفت اشتباه کردهاند، چهارصد میلیون تومان است... هواپیمای ربوده شده ما، از مصر برگشت. مصریها، دزدان هواپیما را به بغداد فرستادهاند؛ یکی از آنها از افسران تصفیه شده ژاندارمری است.(ص167)
پنجشنبه 7 تیر 1363: ...گزارش مفصلی از خریدهای نیروی زمینی خواندم- که چون احتمال سوءاستفاده در آن میرفت- برای فرمانده نیروی زمینی و رئیسجمهور به منظور رسیدگی بیشتر، فرستادم... عصر، [آقای سیدمحمد اسباک] خلبان هواپیمای ربوده شده آمد و توضیحاتی [درباره ربوده شدن هواپیما] داد. بیشتر، از برخورد دوستانه مسئولان قطری و مصری با دزدان هواپیما ناراحت بودند.(ص168)
جمعه 8 تیر 1363: ...قرار بود آقای صیاد شیرازی بیاید، اما از اصفهان اطلاع داد که شب، دیر وقت به تهران خواهد رسید. ضمناً مانوری هم در منطقه گاوخونی اصفهان با هلیکوپترها و تکاوران داشتند که در عملیات آینده باید انجام شود. آقای خامنهای رفتهاند و این مانور را دیدهاند و از آن راضی بودند. عصر، احمدآقا آمد و از اینکه قرارمان درباره بکارگیری گارد محافظ در هواپیماها عملی نشده، اعتراض داشت و تأکید بر لزوم آن نمود.(ص169)
شنبه 9 تیر 1363: ...آقایان خامنهای و [محسن] رضائی و صیاد [شیرازی] آمدند؛ راجع به عملیات آینده- والفجر 7 و 8 و 9 صحبت کردیم. طرحهای عملیاتی و نیروها آمادهاند و مهلت دیگری، برای تمرین و آمادگی بهتر خواستند که دادیم. تاکنون چند بار وقت عملیات تمدید شده... آیتالله[سیدابوالقاسم] خوئی [از مراجع تقلید مقیم نجفاشرف] اعلان کردهاند، امروز عید فطر است ولی مردم چون اکثراً تابع امامند و ایشان هنوز اعلان نکردهاند، روزه گرفتند؛ بعضی افراد در قم مدعی رؤیت هلال ماه شدهاند و روزه را خوردهاند. با رئیس جمهور درباره دولت صحبت کردیم؛ به مناسبت تشکیل مجلس جدید و انتظاری که از دولت در جامعه است. نظرشان این است که آقای مهندس [میرحسین] موسوی باید به کار خود ادامه دهند و تعویض نخستوزیر مصلحت نیست، ولی [آیتالله خامنهای] با سیاست اقتصادی حاکم بر دولت، موافق نیستند.(صص170-169)
یکشنبه 10 تیر 1363: ...به حسینیه جماران رفتم، تقریباً همه شخصیتها و سران ارگانها بودند. اول، طبق معمول آقای رئیسجمهور صحبت کردند و [عید فطر را] تبریک گفتند. سپس امام به مناسبت عید فطر و... صحبت فرمودند. از زیرزمین حسینیه، پنچرهای به حیاط ما باز میشود که معمولاً در اینگونه جلسات، برای فرار از ازدحام حضّار و، از آن راه وارد خانه میشوم. آقایان [مسیح] مهاجری و [سیدمحمدرضا] بهشتی [از حزب جمهوری اسلامی] آمدند. درباره اختلافات دو جریان [سیاسی] در حزب و جامعه و مجلس صحبت شد. گفتند، طبق توصیه من، کوتاه آمدهاند ولی هنوز از طرف مقابل، عکسالعمل مناسبی ندیدهاند. گفتم باید دولت آقای موسوی مواظب باشد و آنها را جذب کند... شب، احمدآقا تلفنی گفت، امام از ردیو اسرائیل شنیدهاند که عراق ادعا کرده، شش کشتی و یک هواپیمای ایران را زده است؛ امام معمولاً رادیوهای بیگانه را گوش میدهند... عصر، تلویزیون تماشا میکردم؛ تئاتری در مورد «صیدشدن صیاد» داشت که به نظرم آمد، هنرمندان رندی کردهاند؛ باید رسیدگی شود.(صص171-170)
سهشنبه 12 تیر1363: ...آقای [محمد] سلامتی وزیر سابق کشاورزی آمد و راجع به تأسیس حزب جدیدی از طرفداران محرومان و رادیکالها، مشورت میکرد. گفتم حداکثر مثل جناح چپ مجاهدین انقلاب اسلامی خواهد شد.(ص172)
چهارشنبه 13 تیر 1363: ...احمد آقا هم آمد و در مورد جنگ و... صحبت کردیم. بچهها در حیاط منزل، مسابقه تیراندازی با تفنگ بادی داشتند. من و احمدآقا هم [در این مسابقه] شرکت کردیم... شب، رؤسای سه قوه، در مجلس مهمان من بودند. درباره انتخاب سه وزیر کابینه اطلاعات و مسکن و دادگستری توافق شد. درباره کیفیت عمل در مقابل فرانسه- به خاطر دشمنیهایش- در یک مورد توافق شد.(ص172)
پنجشنبه 14 تیر 1363: ...[آقای امام موسوی] نماینده شوشتر هم آمد و پیشنهاد قطع شعار مرگ بر آمریکا و شوروی را میداد. گفتم به طور اصولی تصمیم گرفتهایم، امام هم موافقت کردهاند ولی منتظر فرصت هستیم... [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور اطلاع دادند که امروز یک کشتی لیبریائی با خدمه ژاپنی- که از عربستان نفت گرفته بوده- دچار حادثه جدی شده است.(صص174-173)
جمعه 15 تیر 1363: ...برای [اقامه] نماز جمعه، به دانشگاه تهران رفتم... دکتر [حسن] روحانی آمد و گزارش آزمایش جدید امکانات وزارت نفت را داد که به طور ناقص انجام شده است... نظر فرماندهان سپاه مبنی بر مخالفت با طرح ظفر را گفت. بقیه عصر امروز، به مطالعه و شنا و شب نیز با تماشای برنامههای تلویزیون گذشت.(ص174)
شنبه 16 تیر 1363: ...شورای سرپرستی [صداوسیما] جلسه داشت. راجع به تئاتر صیاد که در روز عید فطر پخش شد، بحث کردیم که چپیها شیطنت کردهاند و نامه [آقای سیداسدالله لاجوردی] دادستان انقلاب [تهران مطرح شد] که حدود پنجاه نفر از کارکنان صداوسیما را عضو و یا هوادار حزب توده معرفی کرده بود. قرار شد به هر دو موضوع رسیدگی شود.(ص175)
یکشنبه 17 تیر1363: ...با آقای خامنهای، درباره شکستن دیوار صوتی [شهر] بغداد مذاکره کردیم و به خاطر احتمال خطر بیش از 50 درصد [برای هواپیماهای جنگی ایران] منصرف شدیم... سرانجام هیأت رئیسه [مجلس] خبرگان جلسه داشت. برای جلسات اجلاسیه دوم، برنامهریزی کردیم. شام را در دفتر من صرف کردند... [حسن] روحانی از مسامحه سپاه، در طرح استفاده از امکانات وزارت نفت، گله داشت که با آقای [محسن] رضائی تماس گرفتم و بازخواست کردم. شب، اطلاع داد که قصور از طرف سپاه نبوده است.(صص176-175)
دوشنبه 18 تیر 1363: صبح زود با نخستوزیر درباره معرفی وزرای کابینه مذاکره کردم. ایشان به دلیل اختلاف سلیقه با رئیسجمهور، درصدد است که از وضع جدید مجلس، برای حل مشکل ریشهای استفاده کند و کار را یکسره کند و تکلیف موارد اختلاف نخستوزیر و رئیسجمهور در مورد افراد را در صورت عدم توافق روی فردی روشن نماید. به ایشان گفتم الان موقع این کار نیست و تأکید کردم که روی مسئله، زیاد اصرار نورزد؛ فعلاً که برای سه وزیر توافق شده و در آینده هم ممکن است [برای وزرای دیگر توافق شود]. ولی ایشان در فکر رأی اعتماد، برای کل دولت است که به زودی ممکن است پیش بیاید؛ از بعضی وزرای موجود راضی نیست.(ص176)
سهشنبه 19 تیر 1363: ...ظهر، آقای [اسدالله] بادامچیان آمد. اجازه اعلان جلسه کانون حزب [جمهوری اسلامی] در مجلس را خواست؛ موافقت کردم. آقای [محمد] صالحی از [حقوقدانان] شورای نگهبان آمد و از سیاست شورای نگهبان در مورد دولت که به تضعیف آن میانجامد، اظهارنگرانی کرد... به [آقای میرحسین موسوی] نخستوزیر و [آیتالله خامنهای] رئیسجمهور درباره معرفی وزرای جدید، تأکید کردم... رئیسجمهور، اطلاع دادند که یک نفتکش انگلیسی [به نام بریتیش رینون] حادثه دیده است.(صص179-178)
چهارشنبه 20 تیر 1363: ...چون نماز جمعه این هفته را قرار شد که آقای امامی [کاشانی] بخواند، فراغتی پیش آمد؛ معمولاً در هر ماه، دو هفته من و یک هفته آقای خامنهای و یک هفته، یکی از سه نفر آقایان مهدویکنی، موسوی اردبیلی و امامیکاشانی نماز جمعه را اقامه میکنیم؛ تدبیر امر با من است... آقای [شهاب] گنابادی، وزیر سابق مسکن آمد و گفت که قاضی شرع شهرداری تهران زمینهای دولت را به قیمت روز، سیمیلیارد تومان- بدون مراعات قانون- به مردم واگذار کرده است... کمیته عراق و [آقای سیدمحمود هاشمی شاهرودی] رئیس مجلس اعلای انقلاب [اسلامی] عراق آمدند. گزارشی از تعداد مهاجران عراقی، تعداد داوطلبان جهاد، وضع مالی، وضع مجلس و برنامههای آینده دادند؛ تعداد داوطلبان زیاد نیستند. با اینکه حدود چهار صد هزار نفر آواره عراقی است اما نیروهای بسیجی آنها در حدود سه الی چهار هزار نفر هستند... شب، با سران قوا مهمان آقای [موسوی]اردبیلی [رئیس دیوان عالی کشور] بودیم. درباره شهریه گرفتن از دانشجویان متمکن دانشگاه آزاد اسلامی، مشورت و پذیرفته شد. آقای [موسوی] اردبیلی خبر محدود کردن اختیارات آقای [اسدالله] لاجوردی [دادستان انقلاب تهران] در امور زندانها را داد... در جلسات شبهای پنجشنبه که معمولاً من، آقایان خامنهای، میرحسین موسوی و [موسوی] اردبیلی و احمدآقا شرکت میکنیم، تصمیمات خوبی میگیریم و هماهنگی به وجود میآید... به خاطر کارهای زیاد دانشگاه آزاد اسلامی که وقت زیادی از جلسه [سران قوا] را به عنوان هیأت مؤسس میگیرد، هیأت موسس، اختیارات خود را به من تفویض کرد که شخصاً تصمیم بگیرم و در موارد مهم و مبهم مشورت کنم.(صص182-180)
پنجشنبه 21 تیر 1363: ...آقای امامی کاشانی آمد و گفت که در جبهه، آقایان رحیم صفوی و [محسن] رضائی به ایشان گفتهاند، از بالا برای [انجام] عملیات فشار میآورند و آنها صلاح نمیدانند؛ گفتم طرح ]عملیات] از ارتش است. میخواست از آقای [میرحسین] موسوی بخواهم که بیاید و از مجلس رأی اعتماد بگیرد؛ ممکن است شورای نگهبان در تفسیر اصل 135 قانون اساسی بگوید با مجلس جدید، دولت باید رأی اعتماد مجدد بگیرد و من گفتم شورای نگهبان، جوری عمل نکند که به نظر برسد، نظراتش تحت تأثیر مخالفت با شخص نخستوزیر شکل میگیرد... نزدیک ظهر، رئیسجمهور آمدند. شرح صحبتهایشان با امام را- که از ضعف بعضی از وزرای دولت و سیاست دولتی کردن کارها و تضعیف بخش خصوصی گفتهاند- مطرح کردند. با ایشان، مفصلاً راجع به دولت و سیاستهای آینده صحبت کردیم و قرار شد، برای پیدا کردن چند وزیر قویتر، به جای دو سه وزیری که احتمالاً خواهند رفت- علوم، آموزش و پرورش، اقتصاد و دارایی و صنایع- تلاش کنیم. قرار شد، دفتر مخصوصی برای حمایت از مخترعان ابزار نظامی در ارتش درست شود... آقای [محسن] نوربخش آمد. خبر داد که انگلیسیها از ما یک تانک تی 72 خواستهاند و در مقابل حاضرند چیزهایی بفروشند. قرار شد مشورت کنیم؛ تکنولوژی آن برای غرب مهم است. سیاستمان این است که اسرار دیگران را فاش نکنیم، ولی این تانکهای پیشرفته را شوروی به عراق داده تا علیه ما به کار رود و ما در جنگ غنیمت گرفتهایم و تعهدی [نسبت به آن] نداریم... احمد آقا از طرف امام، پیام آورد که باید دولت [آقای میرحسین موسوی] تقویت شود.(صص183-182)
جمعه 22 تیر 1363: ...حاج سید احمدآقا آمد و با هم صحبت کردیم که باید در سیاست دولتی کردن بعضی از امور که از دست بخش خصوصی بهتر ساخته است، تعدیل پیش آید؛ مثل طرح برنج. درباره برنامه مقابله به مثل و تشویق تروریستها توسط دولتهای مخالف ما هم مذاکره شد... با نخستوزیر هم صحبت کردم که بررسی کند. اگر صلاح دید، برای کل کابینه تقاضای رأی اعتماد کند.(ص184)
شنبه 23 تیر 1363: ...من به عنوان فرمانده جنگ، عجله را صلاح نمیدانم و ترجیح میدهم پس از آماده شدن همه مقدمات، عملیات آغاز شود، اما به خاطر تلخیهای شرارت عراق در شهرها و دریا، سران کشور و نمایندگان و بسیاری از مردم و حتی نیروهای داوطلب که به جبهه رفتهاند، فشار میآورند و سپاه همچون به طرح ارتش علاقمند نیست، مثل سابق انگیزه ندارد... آقای [محمد حسین] رضائی سرپرست [سازمان] حج [و زیارت] آمد. گزارش کارش را داد. راضی است. [خبر] دعوت سعودیها از من و احمد آقا و آقای ناطق [نوری] را داد. با خواست آقای دکتر [علی اکبر] ولایتی پذیرش دعوت را برای تلطیف روابط [با عربستان سعودی] اعلام کردیم... با نخستوزیر و رئیسجمهور درباره مسائل جاری، تلفنی صحبت کردم.(صص185-184)
یکشنبه 24 تیر1363: ...عصر، در جلسه حزب [جمهوری اسلامی] شرکت کردم. بعد از جلسه، با حضور رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیر امور خارجه، درباره کیفیت مذاکرات با [آقای سعودالفیصل] وزیر امور خارجه عربستان سعودی، در ارتباط با جنگ مشورت کردیم. آقای [محسن] رضائی و آقای [علی] صیاد شیرازی از جبهه آمدند. گزارش وضع جبهه را دادند و خبر از عوض شدن برنامه عملیات آینده دادند که با هم تبادل نظر کردیم؛ خواستند که من هم در چند روز آینده به قرارگاه بروم. به آنها گفتم من شخصاً فشاری بر شما نمیآورم، خودتان جواب اعتراضات تأخیر را بدهید... قرار بود، روز سهشنبه [اعضای مجلس] خبرگان با امام ملاقات کنند. احمد آقا اطلاع داد، امام کمی احساس ناراحتی کردهاند و پزشکان استراحت دادهاند و ملاقاتها را تا یک هفته لغو کردهاند. این خبر باعث ناراحتی خبرگان شد و بعضیها نظر میدادند به خاطر تشکیل گروه تحقیق در اجرای اصل 11 [قانون اساسی]، امام عکس العمل نشان دادهاند؛ ولی مطلب این نیست.(ص186)
دوشنبه 25 تیر 1363: ...صبح و عصر، جلسه [مجلس] خبرگان داشتیم. مطلب مهمی در دستور نیست. بیشتر سخنرانان قبل از دستور، از عدم اهتمام به شأن خبرگان گله داشتند و خواستار وارد شدن در مسئله وظایف اصلی- که شناختن افراد صالح برای رهبری و آمادگی برای تعیین رهبر پس از امام- بودند. بالاخره عصر، ماده واحدهای به تصویب رسید که کمیسیونی مرکب از 15 نفر برای بررسی افراد صالح برای [جانشین] رهبری تعیین شود... شام را مهمان آقای [محمدتقی] فلسفی بودم. چند نفر از وعاظ را هم دعوت کرده بودند. بیشتر صحبتها، درباره وضع روحانیون بعد از انقلاب بود. میخواستند بگویند که بخشی از مردم زده شدهاند و من بیشتر روی وفاداری اکثریت مردم تکیه کردم.(ص186)
سهشنبه 26 تیر 1363: ...برای نماز مغرب به مقّر رئیسجمهور رفتم. اعضای [مجلس] خبرگان و جامعه روحانیت مبارز، شام مهمان ایشان بودند. نماز جماعت خواندیم و آقای مشکینی [رئیس مجلس خبرگان] و من صحبت کردیم.(صص189-187)
چهارشنبه 27 تیر 1363: مجلس خبرگان تا ظهر، جلسه داشت. اجلاسیه را ختم کردیم... عصر، هیأت رئیسه [مجلس شورای اسلامی] جلسه داشت. به کارهای اداری رسیدگی کردیم و بیشتر، راجع به کیفیت برگزاری رأی اعتماد به دولت صحبت کردیم. هیأت دولت در جلسه امروز خود، تصویب کرده است که [دولت] به خاطر [تشکیل] مجلس جدید، بیایند و رأی اعتماد بگیرد؛ چون [دولت را] امام تأیید کردهاند، داعی قوی پیدا کردهاند. شب، سران قوا به اضافه احمد آقا و آقای واعظ طبسی [تولیت آستان قدس رضوی] در منزل آقای خامنهای، جلسه داشتیم. آقای ولایتی گزارش داد، وزیر امور خارجه عربستان- که بنا بود امروز به ایران بیاید- آمدنش را مشروط کرده که در بیانیه بگوئیم ایران دعوت کرده و لذا سفر به تعویق افتاده است. در این باره بحث شد و قرار شد این شرط را بپذیریم.(صص190-189)
جمعه 29 تیر 1363: ...نماز جمعه را آیتالله خامنهای اقامه کردند... ساعت سه بعدازظهر به فرودگاه رفتم و بلافاصله به خوزستان پرواز کردم. در پایگاه هوائی وحدتی دزفول، آقایان صیاد [شیرازی] و [محسن] رضائی پای هواپیما بودند. با سه هلیکوپتر به پشت سد دز، برای دیدن مانور نیروهای ویژه قرارگاه ظفر رفتیم... از آنجا به پادگان تیپ 2 لشکر 92 در دزفول برگشتیم و پس از نماز مغرب و عشاء تا ساعت 10 مذاکره شد. من خوابیدم و فرماندهان به مذاکره ادامه دادند.(صص196-193)
شنبه 30 تیر 1363: بعد از نماز صبح، جلسهای با فرماندهان و مسئولان چهار قرارگاه داشتیم. هر یک جداگانه صحبت کردند و بیشتر آنها به نحوی، با عملیات مخالفت کردند و ادلهای اقامه کردند... سپس برای جلسهای دیگر، به مسجد پادگان رفتم که فرماندهان لشکرها و تیپهای عمل کننده شرکت داشتند... دوباره به دفتر فرمانده تیپ آمدیم و با مسئولان اصلی قرارگاهها به مذاکره نشستیم. تقریباً تمام حضار اعم از ارتشی و سپاهی، اظهار عدم موافقت کردند. فقط آقای صیاد [شیرازی] موافق بود که دفاع کرد و محسن رضائی هم که ظاهراً موافق بود، ساکت بود. قرار شد مطالب آنها را در تهران، با آقای خامنهای و امام مطرح کنم و سپس در تهران یا همان جا به بحث ادامه دهیم؛ اما دستور داده شد که تلاش برای آمادگی مطابق مأموریت ادامه داشته باشد... ساعت شش بعدازظهر (در تهران) با آقای [هانس دیتریش] گنشر وزیر امور خارجه آلمان ملاقات داشتم؛ درباره جنگ، حقوق بشر و روابط اقتصادی صحبت کردیم. و مصاحبه مطبوعاتی با خبرنگاران آلمانی داشتیم. اول شب، رئیسجمهور آمدند و وضع جبهه و مذاکرات را با ایشان در میان گذاشتم. قرار شد مطالب را برای تصمیم نهائی با امام در میان بگذاریم و با احمد آقا تلفنی صحبت کردم و برای دوشنبه، وقت گرفتیم.(صص198-196)
یکشنبه 31 تیر 1363: ...قبل از شروع جلسه مجلس، پیغام امام را، با انشاء امام و خط احمدآقا؛ مطالبی در حمایت از دولت و لزوم تقویت و همکاری و تحذیر از تعویض دولت در این شرایط، برای نمایندگان قرائت کردم. اکثریت نمایندگان مجلس خوشحال شدند و اقلیتی هم ناراحت ولی ساکت، و بحرانی که ممکن بود پیش آید، دفع گردید... احمدآقا آمد. گزارشهای وضع جبهه را به ایشان گفتم که خدمت امام، عرض نماید.(صص200-199) ادامه دارد ...