تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۵  ، 
کد خبر : ۱۵۰۱۱۴
در پی حوادث اخیر قم ارسال شد

نامه کروبی به مراجع تقلید

مقدمه: در پی حوادث اخیر قم مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتمادملی به برخی از مراجع تقلید در قم نامه ای سرگشاده نوشته است. وی در این نامه نگرانی های خود از اقدامات غیرقانونی را با علمای شیعه در میان گذاشته. متن کامل این نامه به شرح زیر است:

با عرض سلام و تسلیت به مناسبت ایام شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام و آرزوی توفیق برای حضرتعالی.
نهاد مرجعیت شیعه گرچه در طول تاریخ عمود خیمه و رکن اسلامیت در ایران بوده است اما همواره، به خصوص پیش از تشکیل جمهوری اسلامی به این نکته توجه داشته که تنها در پرتو آزادی دینی است که امکان حفظ ایمان مذهبی به وجود می آید و این سنت حسنه ای است که از نبی مکرم اسلام به علما و فقهای شیعه به ارث رسیده است. رواداری حضرت محمدمصطفی(ص) با اهل کتاب در مدینه النبی (که آرمان شهر اسلام به شمار می رود) در طول زمان به میراثی تبدیل شد که همزمان با قرون تاریک وسطی در اروپا دوره ای درخشان در حوزه تمدن و فرهنگ اسلامی خلق کرد. درحالی که در اروپای قرون وسطی یهودیان روزگار دهشتناکی را سپری می کردند و آئین یهودستیزی در تمدن مسیحی شکل می گرفت و در شرایطی که مسلمانان در اسپانیا زیر فشار شکنجه و تفتیش عقیده جان می باختند در پناه تمدن اسلامی، عوام و علمای یهود و نصاری به آسودگی و در پناه رواداری دینی زندگی می کردند. ایرانیان چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام همواره حامی رواداری و تساهل دینی و پذیرش عقاید مختلف بوده اند.
بر این اساس، اقدام اخیر پس از عاشورای حسینی در شهر مقدس قم و درگیری وسیع تعداد زیادی از متصوفه و مضروب و مجروح و محبوس شدن حدود هزار تن از آنان و تخریب مکانی متعلق به ایشان موجب تعجب اینجانب شد که لازم دانستم نکاتی را حضور حضرتعالی طرح کنم.
۱- تساهل و تسامح اسلامی ایجاب می کند عقاید دیگران ولو باطل و ناهنجار را بشنویم و آنگاه درباره آنها قضاوت کنیم. دعوت قرآن مجید به شنیدن سخن دیگران، مقدمه واجب برای جدل احسن با ایشان است. ما در مکتب امام صادق(ع) آموخته ایم که حتی با دهریون در مسجد مباحثه کنیم و در صدر انقلاب اسلامی بر این باور بودیم که در جدلی احسن می توانیم به ملحدین پاسخ دهیم. اما متاسفانه هم اکنون نه درباره دهریون و ملحدین که درباره فرقه ای از فرق اسلامی و شیعی (که قطعاً عقاید آنان با اسلام فقاهتی فاصله دارد) به بدترین شکل جدل بلکه جدال روی آورده ایم. قطع نظر از مرام این افراد و بدون داوری درباره عقاید آنان و با خط کشی نسبت به باورهای ایشان و پاره ای اقداماتشان معتقدم درپناه تفکر اسلامی می توان راه های مناسبی برای نقد مکاتبی مانند تصوف یافت بدون آنکه حقوق انسانی ایشان نقض شود.
۲- از سوی دیگر اسلام فقاهتی به عنوان اندیشه بنیادین جمهوری اسلامی هم اکنون حکومتی ساخته که براساس اجتهاد مستمر و پویای علما و فقها دارای نظام تفکیک قوا و ساختار حقوقی و دادرسی است. مراجع معظم تقلید پیش از تشکیل حکومت اسلامی همواره پناهگاه مردم بوده اند، بدون آنکه از نام و آئین کسی بپرسند. اینک افزون بر ایشان، حکومت متولی حقوق همه شهروندان جمهوری اسلامی است. تعرض به این ساختار نفی ولایت قهری و انحصاری حکومت و فقیه جامع الشرایط حاکم بر آن و نیز سلب حیثیت و حرمت نهاد مرجعیت است. چرا که از حکومت دینی چهره ای بدون نظم و قاعده و از اندیشه اسلامی معنایی منقبض و بسته ارائه می کند. برخورد خیابانی از سوی افراد غیرمسئول و بدون حکم قضایی امروز هم شرعاً، هم عرفاً مطرود است و شایسته است هم حکومت، هم مرجعیت از حیطه و قلمرو خویش پاسداری کنند. به خصوص آنکه برخی مرتکبین خود را غیرمسئولانه به یکی از این دو نهاد منتسب می کنند.
۳- در شرایطی که دشمنان اسلام با توهین به پیامبر عظیم الشأن اسلام هم غیرت دینی ما را به هماوردی می طلبند و هم مفهوم آزادی بیان را ملکوک می کنند و آن گاه صلا در می دهند که مسلمانان اهل آزادی نیستند ارائه چهره ای خشن از اسلام خواهی عین ستیز با اسلام حقیقی است. اسلام حقیقی آن اندازه اقتدار و آزاداندیشی در انبان خویش دارد که مناقشات فرقه ای را هضم و جذب کند و همزمان با دفاع از دو گوهر دینداری و آزادیخواهی از مفهوم فرومرده ای در جهان غرب به نام آزادی دینی دفاع و آن را احیا کنید تا نه کسی جرات توهین به انبیا و ائمه را بیابد و نه کسی به بهانه توهین به مقدسات به اعمال خلاف شرع و عقل دست زند و چهره مقدس اسلام را بازیچه مغرضانی قرار دهد که حقیقت اسلام را نشناخته اند.
۴- شهرهای مقدس همواره مکان امن انسان ها بوده اند. پیامبر اسلام پس از فتح مکه معظمه فرمان داد که در خانه خدا خونی ریخته نشود. فقها برای حفظ حریم نجف اشرف و قم مقدس زحمت بسیار کشیده اند. شهرهایی که در آنها جان آرامی از اولیای خدا خفته است آرامشی آسمانی می طلبند.
از سوی دیگر قم به عنوان زادگاه و پناهگاه اصلی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بیش از هر جای دیگری باید مدافع قانون و قاعده ای باشد که این نظام پایه گذاری کرده است. حفظ حرمت قم و نسبت آن با قانون و اقتدار حکومت امروزه فریضه ای است که بر دوش حوزه مقدسه قم و روحانیت محترم قرار گرفته است.
۵- با توجه به این موارد اینجانب به عنوان فرزند حوزه مقدسه قم و نهضت اسلامی و جمهوری اسلامی گمان می کنم نقش مراجع معظم تقلید در طرد روش های ناپسند و دشمنی های پنهان با حقیقت ایمان و آزادی دینی، خدمت بزرگی به اسلام عزیز در شرایط هجوم بیگانگان است. هیچ کسی به جز مراجع تقلید نمی تواند از تمامیت اسلام که ایمان و اختیار در آن مستور است دفاع کند. رد شایعات دوستان ناآگاهی که می خواهند نهاد مرجعیت را خرج بی تدبیری و نابردباری خود کنند، طرد افرادی که در لباس دوست با دفاع بد تصویری دشمن شادکن از اسلام نشان می دهند، دفاع از حقوق همه انسان ها حتی کسانی که عقاید ایشان را نمی پسندیم و حفظ حریم حکومت اسلامی که نماینده همه شهروندان و مومنان است اکنون منظومه ای از رفتارهایی را تشکیل می دهد که عمل به آن تنها برازنده نهاد مرجعیت است و راه را برای دیگر مومنان در دفاع از حقوق انسان ها باز می کند و حکومت را به انجام وظایف خود در دفاع از همه شهروندان موظف می سازد. در عین حال این مجموعه رفتارها به نهاد مرجعیت چنان حرمت و قداستی خواهد بخشید که هرگونه تعرض به آن در آینده از سوی همه حتی منکران و مخالفان محکوم خواهد شد تعرضاتی که ممکن است از سوی همین دوستان ناآگاه یا دشمنان دانا صورت گیرد و استقلال و احترام نهاد مرجعیت را تهدید کند. بنا به همین مهم است که گمان می کنم بهترین پژواک این نامه نزد مراجع معظم تقلید در قم است. آزادی خواهی در معنای واقعی خود بهترین راه دینداری است به خصوص اگر آن آزادیخواهان مراجع معظم تقلید باشند.
حسینیه مخروب، پرونده نامختوم
شرق،علی معظمی: در پی ناآرامی های دوشنبه هفته گذشته، حسینیه شریعت قم که وقف «ذکر و فکر» فقرای سلسله نعمت اللهی سلطانعلی شاهی گنابادی شده بود، تخریب گردید. علاوه بر تخریب حسینیه، منزل واقف آن (سیداحمد شریعت) نیز تخریب شده است. تخریب حسینیه، در پی دعوای حقوقی چندساله واقف با نهادهایی چون شهرداری قم و سازمان اوقاف صورت گرفت. علی الظاهر حسینیه شریعت پس از اتمام بنا هیچ گاه مورد استفاده ممتد نبوده است. پیش از اینکه سیداحمد شریعت املاک موروثی خانواده خود را که تبدیل به حسینیه کرده بود راه اندازی کند، شهرداری قم به تجمیع پلاک های این املاک ایراد گرفت و ملک مزبور پلمب شد. نهایتاً پس از چندسال کشمکش قانونی و رجوع به نهادهای مختلف سیداحمد شریعت ملک را از مالکیت خود خارج کرد و با حفظ تولیت برای خود به صورت وقف درآورد. این امر با توجه به مقررات وقف مشکلات پیشین (مسئله تجمیع پلاک) را حل می کرد اما در این مرحله حسینیه با ایرادی که سازمان اوقاف به وقف نامه آن وارد می کرد مواجه شد و ملک همچنان در پلمب ماند.
این ماجراها که از سال ۱۳۸۰ شروع شده بود نهایتاً در یک ماه گذشته وارد مرحله ای بحرانی شد. از قرار، اتهام نهادها بر مریدان سلسله گنابادیه این است که به هشدارهای آنها عمل نکرده اند و مهلت تعیین شده برای تحویل ملک را جدی نگرفته اند. اما افراد مطلع در این سلسله می گویند که آنها به هیچ وجه بدواً اقدام به شکستن پلمب حسینیه نکرده اند بلکه شکستن پلمب حسینیه و ورود (غیرقانونی) به آن ابتدائاً از سوی گروه لباس شخصی ها در شب عیدغدیر (۲۸دی ماه) صورت پذیرفته است. و تا روز پنجم بهمن ماه گذشته اعضای طریقت گنابادیه اقدام به ورود به ملکی که پلمبش را دیگران شکسته بودند نکردند. مطلعان از گنابادیه مدعی هستند که پس از شکستن پلمب چندین بار به مراجع قانونی رجوع کرده اند و خواستار رسیدگی به ورود افراد مذکور به حسینیه شده اند اما به گفته ایشان نهادهای قانونی اقدامی برای رسیدگی به شکستن پلمب انجام نداده اند. این در حالی است که به گفته همین افراد تا آن زمان و حتی تا امروز هیچ حکم قضایی یا قانونی مبنی بر تعیین تکلیف ملکیت و وقف حسینیه از سوی نهادهای مسئول صادر نشده است. ورود اعضای سلسله گنابادی به حسینیه شریعت در پنجم بهمن ماه در پی مشکلاتی بوده که به ادعای آنان برای سرایدار ملک به وجود آمده است و حتی در این مرحله نیز اموال کسانی که با فک پلمب به حسینیه وارد شده بودند با تنظیم صورت جلسه مشترکی به ایشان تحویل شده است. بنابر ادعای منابع آنچه پس از آن باعث ماندن اعضای سلسله در ملک مزبور شده، این بوده که هشدارها به ایشان برای خروج از حسینیه با چشم اندازی نامشخص نسبت به تعیین تکلیف موقوفه همراه بوده است. با این همه برخورد روز دوشنبه نه تنها برای ایشان بلکه برای سایر ناظران هم دور از انتظار بود. سوای دستگیری هزار نفر از تجمع کنندگان (به ادعای اعضای سلسله گنابادیه این رقم به دو هزار می رسد که ظاهراً هنوز هم تعدادی از ایشان مفقودند.)
پس از «بازپس گیری» آن نه تنها مکان حسینیه پیش از تعیین تکلیف نهایی تخریب شده است بلکه منزل سیداحمد شریعت هم ویران گشته است و اموال شخصی اش نابود شده اند. اعضای سلسله گنابادی می گویند چگونه در حالی که هنوز ایراد سازمان اوقاف نسبت به وقفنامه محل مناقشه بوده است و هیچ رای قضایی صادر نشده عده ای اقدام به تخریب حسینیه کرده اند؟ و حتی اگر به هر دلیلی قرار بر خروج حسینیه مزبور از وقف باشد، چه دلیلی می تواند برای تخریب منزل شخصی شریعت وجود داشته باشد؟ آنها همچنین معتقدند که حتی ایراد اوقاف به شرعی نبودن وقفنامه هم بسیار قابل مناقشه است چرا که محل حسینیه وقف عبادات شرعی مریدان سلسله شده است که شیعه اثنی عشری و مقلد مجتهدان حاضر هستند.
با همه اینها، سوای مدعیات اعضای سلسله گنابادی که با برخی گفته های رسمی مغایرت دارد، این پرسش که تخریب حسینیه و منزل شخصی واقف با چه مجوزی صورت گرفته هنوز از سوی هیچ مقامی پاسخ داده نشده است. خصوصاً اینکه حتی قبول ایراد سازمان اوقاف به وقفنامه نیز نهایتاً به ابطال وقفنامه می انجامید (و علی القاعده برگشت ملک به مالک اولیه).

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات