تاریخ انتشار : ۰۱ مهر ۱۳۸۹ - ۰۸:۴۰  ، 
کد خبر : ۱۶۳۲۱۵

پایان ماه عسل ایران و روسیه


ارسلان مرشدی
دیمیتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه، هفته گذشته در جمع سفرای این کشور در کشورهای خارجی گفت که ایران دارد به سمتی حرکت می‌کند که به داشتن توانایی لازم برای ساختن سلاح هسته‌ای نزدیک می‌شود.
2 هفته پیش نیز رئیس‌جمهور روسیه در حاشیه کنفرانس گروه بیست در تورنتو کانادا با نگران‌‌کننده خواندن هشدار سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در مورد کافی بودن دارایی اورانیوم کمتر غنی‌ شده ایران برای تولید 2 بمب اتمی، این اطلاعات را در صورت تأیید موجب وخیم‌تر شدن مساله هسته‌ای ایران ارزیابی کرده بود.
اگر چه پس از تغییر آشکار روسیه در حمایت سنتی از ایران، این چنین موضعگیری‌هایی چندان بی‌سابقه نیست و قبلا سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه، ویتالی چورکین، نماینده این کشور در سازمان ملل و حتی ولادیمیر پوتین، نخست وزیر در حمایت از تحریم ایران اظهارنظرهایی داشته‌اند، اما این گفته‌های مدودف از معدود مواردی است که یک مقام بلندپایه روسیه در یک اظهارنظر رسمی این احتمال را تایید می‌کند که ایران به سوی ساختن سلاح هسته‌ای گام بر می‌دارد.
فدراسیون روسیه که روابط اقتصادی و نظامی گسترده‌ای با جمهوری اسلامی ایران دارد، از حامیان سنتی برنامه هسته‌ای ایران بشمار می‌رود که سرمایه‌گذاری عمده‌ای در فناوری هسته‌ای تهران داشته است. نماد این همکاری‌ها و سرمایه‌گذاری‌های مشترک هسته‌ای نیز نیروگاه هسته‌ای بوشهر است. با این همه روسیه اخیراً تغییری آشکار در حمایت از برنامه هسته‌ای ایران اتخاذ کرده و از چهارمین دور تحریم‌های سازمان ملل متحد علیه ایران در قالب قطعنامه‌1929 مصوب ژوئن حمایت کرده است.
ولادیمیر پوتین، نخست وزیر روسیه این بار نارضایتی مسکو را از تحریم‌‌های یکجانبه آمریکا و اروپا علیه ایران اعلام کرد. مواضع دوگانه رئیس جمهور و نخست وزیر روسیه در قبال پذیرش یا عدم پذیرش تحریم‌‌های غرب علیه ایران موضوعی است که برخی آن را سیاست روسیه در راستای کسب حداکثر منافع خود می‌‌دانند.
بدقولی‌های مکرر روس‌ها
با خداحافظی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور سابق روسیه از کاخ کرملین و به قدرت رسیدن دیمیتری مدودف که بعدها با جابه‌جایی قدرت در کاخ سفید و ابقای قدرت در کاخ سعد آباد نیز همراه شد، گمانه‌زنی‌ها بر سر آینده روابط دو سوی خزر داغ شد. اگر چه چینش قدرت در آن سوی آب‌های سرد آتلانتیک با به قدرت رسیدن باراک اوباما و ادامه دور دوم ریاست جمهوری احمدی‌نژاد در این سوی آب‌های گرم خلیج فارس، سطح و آتیه روابط 2 کشور را دستخوش تغییراتی کرد، اما بسیاری اعلام تبریک مدودف به احمدی‌نژاد در اولین روز پیروزی‌اش در انتخابات ریاست جمهوری ـ هنگامی که کشورهای اروپایی و آمریکا موضع سردی در قبال انتخاب مجدد وی اتخاذ کرده بودند ـ را چراغ سبزی از سوی مسکو برای ادامه راه قبلی با تهران ارزیابی کردند؛ ادامه‌ای که مدودف حداقل در طول یک سال اخیر سعی داشته با پیروی از دیپلماسی پوتینیسم بپیماید. ولادیمیر پوتینی که به عنوان اولین رهبر روسیه پس از استالین در طول 6 دهه اخیر برای شرکت در اجلاس سران کشورهای حاشیه خزر به تهران سفر کرد.اگر چه روابط تهران و مسکو در دوران ریاست جمهوری پوتین به عالی‌ترین سطح خود در دوران پس از جنگ دوم جهانی رسید، اما سیر تحولات اخیر نشانه‌هایی از گسست و پیوند را در روابط دو کشور بروز داده است.
مدودف اگر چه تلاش داشته به همان مشی و منش پوتین در نوع تعامل با ایران وفادار باشد، اما تفکر راهبردی او نشان می‌دهد اخیراً وی سعی داشته از پوتین فاصله بگیرد.
با این حال باید توجه داشت که ترجمه چنین موضعگیری‌ها و اظهارنظرهای وی طی ماه‌های اخیر حکایت از اتخاذ یک موضع دوپهلو و تمایل روس‌ها به یک بازی چند سر برد دارد. روسیه از یک سو با روی آوردن به راهبرد قهر و آشتی دیپلماتیک با غرب هزینه شرکت در بازی صدور قطعنامه جدید را برای آنها بالا می‌برد و با پیشقدم شدن در تدوین و پیش‌نویس قطعنامه جدید جای متزلزل شده خود در صف لرزان گروه شکننده 1+5 را تثبیت می‌کند و از سوی دیگر با همراهی و همگامی که با تهران دارد آن را به عنوان محملی برای ارتقای جایگاه قدرت موازنه‌ای خود قرار داده است.
البته روسیه تاکنون تنها به عقب انداختن ساعت هسته‌ای ایران اکتفا نکرده است.روسیه متعهد شده بود که نیروگاه اتمی بوشهر را تا پایان سال 2000 تحویل ایران دهد، اما در سال‌های 2003، 2006، 2008 و 2009 از عدم راه‌اندازی نهایی آن سخن گفته است؛ سخنانی که از زبان کاخ کرملین مشکلات فنی و مهندسی توجیه می‌شود. این در حالی است که ایران تاکنون بیش از یک میلیارد دلار برای ساخت نیروگاه آب سبک بوشهر هزینه کرده است و مهندسان روسی راه‌‌اندازی آزمایشی و خشک نیروگاه را با موفقیت به انجام رسانده‌اند. علاوه بر این و در حالی که قرارداد تحویل مجموعه‌های پدافند موشکیS300 PMV به ارزش تقریبا یک میلیارد دلار در سال 2007 منعقد شده بود، اما تاکنون این سامانه تحویل ایران نشده است. این در حالی است که مسکو سامانه ارتقا یافته S400 را تحویل تل‌آویو داده است. در ادامه سریال تکراری و بدقولی‌های مکرر روسیه چند سال پیش هم قرارداد تحویل 5 فروند هواپیمای مسافربری توپولوف SM204 با شرکت ایران ایرتور منعقد شد، اما به گفته منابع روسی اجرای این قرارداد عملاً چند ماهی است که متوقف شده است.
استوانه‌های روابط تهران و مسکو
روابط فیمابین روسیه و ایران در طول حداقل یک دهه اخیر منبعث از تحولات و دگرگونی‌های بسیاری خصوصاً در عرصه دیپلماسی، امنیت و انرژی بوده است. روسیه اگر چه از ابتدای تشکیل، از یک ائتلاف برای مبارزه با جهان تک قطبی صحبت به میان آورد، اما بعدها آن را فراموش کرد؛ تا جایی که آن مبارزه جای خود را به یک همزیستی مسالمت‌آمیز با آمریکا داد.
روسیه در عین این‌که نسبت به تحرکات و جابه‌جایی آمریکا در صفحه شطرنج آسیای میانه و حوزه قفقاز نگرانی‌های جدی دارد، اما سعی داشته این نگرانی‌ها بر دغدغه‌های تعامل با دنیای غرب آسیب‌های جدی به جای نگذارد. بواقع روسیه نسبت به دو سوی آتلانتیک یک نوع بی‌اعتمادی عمیق دارد، اما در عین حال به نظر می‌رسد نسبت به ایران هم اعتماد کافی ندارد.روسیه تلاش دارد باوجود دست‌اندازی ناتو در کشورهای تحت نفوذ سنتی روسیه هژمونی اقتصادی و دیپلماتیک را در حیاط خلوت خود حفظ کند. بخشی از این دکترین بازدارندگی روسیه شامل همسایه جنوبی‌اش، ایران نیز می‌شود، همچنان که جغرافیای چین و ترکیه نیز در عمق استراتژیک روسیه قرار دارند. همکاری‌های دو و چند جانبه روسیه با ترکیه و چین نهایتی جز کاستن میدان مانور ایران را در منطقه جستجو نمی‌کند. حمایت از ترکیه فاقد انرژی به عنوان میزبان حامل لوله‌های گازی به اروپا در کنار میانجیگری مخاصمات و مناقشات منطقه‌ای برای کاستن از نقش پیشبرانه جمهوری اسلامی طراحی و تبیین شده است.
روسیه مادامی که از کانون‌های نظام چندقطبی بین‌المللی صحبت به میان می‌آورد به جای ایران ترجیح می‌دهد از هند، چین، ترکیه، مصر و حتی رژیم صهیونیستی صحبت کند. پیوندهای روابط ایران و روسیه هنگامی محکم‌تر می‌شود که آمریکا سعی می‌کند حوزه نفوذ خود را در خاورمیانه و کشورهای خارج نزدیک مسکو گسترش دهد. بحران اوستیا و آبخازیای جنوبی، طرح گسترش ناتو به شرق و یارگیری تا پشت مرزهای روسیه به همراه وقوع انقلاب‌های زنجیره‌ای مخملی در کشورهای استقلال‌یافته از اتحاد جماهیر شوروی عمده محرکه‌هایی بودند که خیزش روسیه به سمت ایران را تسریع بخشیده است. بر این مبنا به نظر می‌رسد که فاکتور امنیت نقش پررنگ‌تری از فاکتور اقتصاد و انرژی در روابط تهران و مسکو ایفا می‌کند.
در میز پرونده هسته‌ای ایران هم مسکو همواره نشان داده، علاقه‌مند است که شرایط رسیدن به توافق بر سر پرونده ایران را دشوار ساخته و با پیچیده ساختن معادله تعامل با ایران، انتظارات متقابل خود را از تهران و واشنگتن افزایش دهد. اوباما با استفاده از قدرت نرم گفتگو و مصالحه مصمم به پیشگیری از ادامه غنی‌سازی اورانیوم در ایران و محروم ساختن تهران از توان دست یافتن به پیشرفت‌های جدید در تکمیل چرخه سوخت است، مدودف نیز متقابلا مایل به متوقف ساختن پیشروی ناتو در اروپای شرقی و منطقه قفقاز شمالی است و نصب تاسیسات رادار در لهستان و دفاع موشکی در جمهوری چک را از سوی آمریکا، خطری در جهت تهدید امنیت ملی خود تلقی می‌کند.
مضاف بر این‌که روسیه همواره سعی داشته از برگ‌های حمایت سیاسی و فنی هسته‌ای از ایران برای تاثیرگذاری در دیگر حوزه‌های مشترک 2 کشور بهره گیرد. نقش روسیه در بازی بزرگ خطوط انتقال انرژی در خزر نیز در این راستا قابل ارزیابی است.
در مورد رژیم حقوقی دریای خزر نیز با وجود برگزاری 5 دور مذاکرات سران کشورهای همسایه خزر، روسیه با در پیش گرفتن سیاست‌های متناقض سبب شده تا رژیم حقوقی قانونی حاکم بر خزر که همان قراردادهای 1921 و 1940 است در عمل فاقد اعتبار باشد. نتیجه این سیاست‌های دوگانه هم محروم شدن ایران از حقوق قانونی خود در بهره‌برداری از منافع خزر است، تا جایی که در عمل سهم 50 درصدی ایران در استفاده و بهره‌برداری از بستر و زیربستر خزری مطابق با قراردادهای دو جانبه به کمتر از 10درصد رسیده است.
دیپلماسی دو سر برد
دیپلماسی هسته‌ای روسیه در آوردگاه‌های شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل جدای از مختصات کلی سیاست خارجی مسکو قابل رصد کردن نیست. روسیه باوجودی که یکی از حامیان و شرکای اصلی فعالیت‌های هسته‌ای ایران است، اما توامان هم یکی از وفاداران به دیپلماسی تهاجمی جبهه غرب در مواجهه با پرونده ایران نیز هست. در پرونده هسته‌ای ایران، روسیه با روی آوردن به راهبرد قهر و آشتی دیپلماتیک با غرب، هزینه شرکت در بازی صدور قطعنامه‌های جدید را برای آنها بالا می‌برد. همزمان هم با پیشقدم شدن در تدوین و پیش‌نویس قطعنامه جدید جای متزلزل شده خود در صف لرزان گروه شکننده 1+5 را تثبیت می‌کند.
مسکو سعی دارد سیگنال‌هایی با این محتوا برای محور واشنگتن و بروکسل مخابره کند که هنوز هم برای اعمال فشار بر سر پرونده هسته‌ای ایران وجود روسیه یک ضرورت است که به تنهایی می‌تواند قواعد بازی را بر‌هم زند. اگر چه در گرو همراهی و همگامی با تهران به‌عنوان محملی برای ارتقای جایگاه و قدرت موازنه‌ای نگاه می‌کند تا مسکو را شریک استراتژیکی تهران تعریف کند که حتی حاضر است سامانه دفاع موشکی S300 را در اختیار ایران بگذارد.
از این رو رویکردهای یک سال اخیر روسیه در مواجهه با ایران را می‌توان پایان ماه عسل روابط 2 کشور دانست؛ روسیه‌ای که بارها در سندهای کلان امنیت ملی خود اعلام کرده بود که در خارج نزدیک خود تحمل پذیرش یک قدرت نوظهور هسته‌ای را ندارد.
بند 2 دکترین نظامی جدید روسیه به ‌مواجهه با خطرات ‌‌و ‌تهدیدات ‌نظامی ‌فرارو و بند 6 ‌به اشاعه ‌سلاح‌های ‌کشتار ‌جمعی و ‌موشکی ‌و ‌افزایش ‌تعداد ‌کشورهای ‌دارنده ‌تسلیحات ‌هسته‌ای و به مخالفت روسیه با شکل‌گیری کشورهایی نظیر ایران به عنوان قدرت هسته‌ای تاکید دارد و آن را از خطرات ‌اساسی ‌نظامی ‌خارجی فدراسیون روسیه قلمداد کرده است.
به نظر می‌رسد این اسناد راهبردی یا توسط دستگاه دیپلماسی ایرانی مطالعه نمی‌شود یا مورد توجه قرار نمی‌گیرد. فرض هرکدام از این دو صورت وجه پنهان دیپلماسی چندگانه روسی را آشکار ساخته است. دیپلماسی روسی با اطلاع از این‌که هیچ شلاق و تازیانه ایرانی را به چشم نمی‌بیند و تنها شماتت‌های تکراری را تجربه خواهد کرد، بی‌هیچ واهمه‌ای آشکارا به همان راه چند سده اخیر خود در قبال ایران می‌رود.
از روسیه تزاری تا روسیه امروزی، بواقع هیچ دگردیسی سیاسی و اقتصادی روی نداده است. منابع بستر و زیربستر دریای خزر، نیروگاه هسته‌ای بوشهر، سامانه دفاع‌‌ موشکی‌‌S300، شیلات شمال و پرونده هسته‌ای ادامه همان دیپلماسی قراردادهای ترکمنچای، گلستان و... است و واقعیت امر این است که روسیه هیچ تغییری در مواضع خود نسبت به ایران نداده است؛ راهبرد روسی همان دیپلماسی واقع گرایانه است، تنها تاکتیک‌ها تغییر یافته است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات